شهید سید محمد زینال حسینی

کربلای ۵ عراق را غافلگیر کرد/ ماجرای انفجار دژ شلمچه برای عبور قایق

کربلای ۵ عراق را غافلگیر کرد/ ماجرای انفجار دژ شلمچه برای عبور قایق


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاج اسماعیل گوهری از جانبازان و رزمنده گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا در بیان خاطراتی از عملیات کربلای ۵ به نحوه شرکت نیرو‌های تخریب در این عملیات صحبت کرد که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید.

عملیات کربلای ۵ از دید من شاید عملیاتی تعجیلی بود که دشمن را غافلگیر کرد. عملیات کربلای ۴ حدود ۱۵ روز قبل از کربلای ۵ اتفاق افتاد و به خاطر عدم الفتح ما دشمن شادمان از این سرکوب، تصور می‌کرد تا مدت‌ها ایران نتواند کاری کند. بخش کوچکی از رزمنده‌ها در کربلای ۴ وارد عملیات شدند و یگان‌های اصلی وارد نشده بودند. یکی از یگان‌های اصلی ما بودیم که در لشکر سیدالشهدا خدمت می‌کردیم و در خرمشهر مستقر بودیم. چون عملیات لو رفت اصلا وارد عملیات نشدیم و دشمن به خاطر اینکه در دنیا بزرگنمایی کند گفته بود عملیات ایران شکست خورده و انقدر تلفات و اسیر گرفتیم، بنابراین در تحلیل‌ها به این موضوع رسیدند که ایران تا مدت‌ها نمی‌تواند عملیات کند در صورتی که بسیاری از یگان‌ها در عملیات قبلی آسیب ندیده بودند و در عقبه بودند.

برای همین دشمن سرگرم خوشحالی پیروزی بود و عملیات کربلای ۵ به فاصله کمی در بالاتر از منطقه عملیاتی کربلای ۴ صورت گرفت. نیرو‌های آماده‌ای که داشتیم وارد عملیات شدند و عملیات پیروزمندی شد.

شب سید محمد زینال حسینی ما را یکی یکی از زیر قرآن رد کرد و وارد خط مقدم شدیم. خودش ما را یکی یکی از زیر قرآن رد کرد. صحبت سرپایی انجام داد و قسممان داد که بعد از ماموریت محوله برگردیم. سید محمد و حاج عبدالله خیلی روی نیرو‌ها حساس بودند خصوصا در عملیات‌هایی که چند مرحله‌ای بود نگرانی داشتند جلوتر نرویم برای همین روی ماموریتی که داده بودند قسم حضرت زهرا (س) می‌دادند که بعد از انجام برگردیم.

ما حرکت کردیم به سمت دشمن. عملیات سختی داشتیم، چون همش در آب بود. بعد از ۲ تا سه کیلومتر شنا تا نزدیکی خط دشمن رسیدیم. آن شب گروه ما ماموری داشت دژ شلمچه را منفجر کند. آب گرفتگی زیادی جلوی خط عراقی‌ها بود که عراق برای جلوگیری از نفوذ رزمنده‌ها آن را درست کرده بود. از آن طرف شاید هزاررزمنده با قایق آماده بودند که از طریق نهر‌ها وارد شوند. خاکریز‌های دوجداره‌ای از کانال دشمن بیرون آمده بود که برای اینکه بچه‌ها بتوانند با قایق عبور کنند باید آن را از میان برمی‌داشتیم. ماموریت این بود مسیر را برویم تا به ۱۰۰ متری دشمن برسیم و جایی که خاکریز بسته می‌شود منفجر کنیم. باید وقتی قایق‌ها حرکت می‌کردند جلویشان مانعی نباشد. آن شب ماموریت با موفقیت انجام شد و آنچه برده بودیم برای انفجار بعد از درگیری در خط کار گذاشتیم. دم صبح انفجار صورت گرفت و قایق‌ها حرکت کردند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کربلای ۵ عراق را غافلگیر کرد/ ماجرای انفجار دژ شلمچه برای عبور قایق بیشتر بخوانید »

دو فرمانده تخریب که مکمل هم بودند/ نوریان عرفانی و زینال حسینی عملیاتی بود

فرماندهی شهیدان «نوریان» و «زینال حسینی»؛ الگوی موفق مدیران و مسئولان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «عبدالله نوریان» سال ۱۳۴۰ در محله شمیران تهران به دنیا آمد. وی در سال ۶۱ با تأسیس تیپ سیدالشهدا (ع) به عنوان فرمانده گردان تخریب لشکر سیدالشهدا (ع) مشغول به کار شد.

این شهید سرانجام چهارم اسفند ۶۴ در ۲۴ سالگی در عملیات «والفجر ۸» در حالی که مسوولیت مهندسی و تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) را بر عهده داشت، در حین هدایت بلدوزر‌ها به منظور ایجاد خاکریز، بر اثر اصابت خمپاره در منطقه فاو به شهادت رسید. پیکر این سردار شهید در امامزاده علی‌اکبر (ع) چیذر آرام گرفت.

از شهید نوریان به‌عنوان یکی از پاسداران مؤمن و انقلابی سپاه یاد می‌شود که خودش روایت کرده بود در سفر معنوی حج، موفق به زیارت امام عصر (عج) شده است.

شهید «سید محمد زینال حسینی» نیز یکی دیگر از فرماندهان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود که پس از شهادت سردار نوریان قبول مسؤولیت کرد. او طی دوران حضورش در صحنه نبرد سه بار شیمیایی شد و سرانجام در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۶ در جبهه ماووت بر اثر اصابت گلوله به سینه‌اش به شهادت رسید.

شهید محمد برادر کوچک‌تر از خودش مجتبی را در عملیات سیدالشهدا (ع) در منطقه فکه از دست داده بود. با وجودی که برادران دیگرش هم در جبهه بودند، اما سید محمد خودش را ملزم به حضور در جبهه دید، می‌گفت نمی‌توانم در آخرت جواب جدم حضرت زهرا (س) را بدهم.

حاج محمد غلامعلی یکی از رزمندگان واحد تخریب درباره تاثیرگذاری این دو شهید در بین نیرو‌های تخریب گفت: برداشت من این است سید محمد زینال حسینی و حاج عبدالله نوریان مکمل هم بودند. حاج عبدالله یک بچه معنوی و سید محمد یک نیروی عملیاتی‌تر بود. البته که سید محمد نیز انسانی مذهبی، عاشق امام حسین (ع) و هیئتی و سینه زن بود. عبدالله نوریان انسان سازی می‌کرد. این دو نفر مکمل‌های خوبی شدند و برای بچه‌هایی که به جبهه می‌آمدند و به تخریب وارد می‌شدند حکم بزرگتر را داشتند. کمتر پیش می‌آمد تخریب از اعزامی‌های دوکوهه نیرو بگیرد، اکثرا خود نیرو‌های تخریب از دوستان و بچه محل‌هایشان دعوت می‌کردند که وارد تخریب شوند.

وی افزود: حاج عبدالله خیلی برای صحبت با بچه‌ها وقت زیادی نداشت، سر بزنگاه‌ها آن‌ها را جمع می‌کرد. مثلا اکثرا غروب‌ها که جبهه حال و هوای خاصی داشت نکته‌ای می‌گفت، یا در رزم شب‌هایی که سنگین و شبیه عملیات برگزار می‌شد، زمانی که نصف شب بچه‌ها بیدار می‌شدند همان موقع حاج عبدالله یک اشاره‌ای می‌زد و واقعا همه را مجذوب می‌کرد.

این رزمنده دفاع مقدس بیان داشت: حاج عبدالله با اینکه فرمانده بود، هر جا نیاز بود خودش را یک رزمنده می‌دید. مثلا یک بار وقتی سوار تویوتا بودیم، حس کرد الان باید بیاید عقب پیش این پنج شش نیرو که پشت ماشین نشسته‌اند بنشیند و چیزی بگوید که تکانشان دهد، همین کار را می‌کرد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرماندهی شهیدان «نوریان» و «زینال حسینی»؛ الگوی موفق مدیران و مسئولان بیشتر بخوانید »