شهید صیاد شیرازی

انیمیشن و ظرفیت قوی ایران در معرفی جهانی شهید سلیمانی

انیمیشن و ظرفیت قوی ایران در معرفی جهانی شهید سلیمانی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، پیشینه پیشرفت در انیمیشن‌سازی کشورمان را باید در سال‌ها پیش زمانی که جوانانی همت به ساخت انیمشن‌های «شاهزاده روم» و «فیلمشاه» کردند، دانست. گروه‌هایی کاملاً مردمی که چند سال عمرشان را گذاشتند و بدون هیچ حمایتی سرمایه‌ و داشته‌های شخصی و خانوادگی را به میدان آوردند تا امروز به یک خودباور در حوزه تولیدات مهم انیمیشن برسیم.

حالا بعد از چند سال انیمیشن «پسر دلفینی» که در سال ۱۳۹۹ به کارگردانی و نویسندگی محمد خیراندیش و تهیه‌کنندگی محمدامین همدانی تولید خود را آغاز کرده بود اکران موفقی را در روسیه و آسیای میانه تجربه کرد؛ تجربه‌ای موفق برای فیلمی که طی دو هفته سقف فروش یک و هفت دهم میلیون دلار را لمس کرده است.

این انیمیشن قرار بود برای اولین بار در سی و نهمین جشنواره ملی فیلم فجر اکران شود اما به دلیل قرار گرفتن در بخش غیررقابتی از حضور در جشنواره انصراف داد و حالا بعد از اکران در کشور روسیه، قرار است. اکران بین‌المللی این فیلم به منزله ظرفیت مهم سینمای ایران در صدور مفاهیم ارزشمند خود است. 

به باور منتقدین سینما، سینمای ایران برای پرداختن به شخصیت‌های معاصر هنوز به پختگی لازم نرسیده است لذا وقتی این سینما به سراغ شخصیت مهمی و ملی همچون «غلامرضا تختی» می‌رود انتظارات را برآورده نمی‌کند و مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. شناخت مردم از قهرمان سختی پرداختن به چنین شخصیت‌هایی را برای سینماگر دشوارتر می‌سازد اما ظرفیت انیمیشن بخاطر تصویرسازی نزدیک به شخصیت می‌تواند کمبودهای این حوزه را جبران کند. 

سید رضا اورنگ کارشناس و منتقد سینما معتقد است نباید سینمای ایران به سراغ قهرمانان ملی معاصر برود چراکه هنوز به توانایی ساخت آثار برای این افراد نرسیده‌ایم.

دفاع‌پرس: ظرفیت سینمای ایران در ژانرهای مختلف سینمایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی فیلم ترسناک می‌بینید، بازیگر و صحنه حس ترس به شما القاء می‌کند. حالا در ایران فیلم ترسناک ساخته می‌شود اما همه می‌خندند! فیلم درست می‌کنند که معجزه نشان دهد و همه می‌خندند! نمی‌شود با بشکن زدن معجزه را نشان داد. در فیلم‌های خارجی یک آدم که می‌خواهد تغییر کند، کم کم تغیر می‌کند؛ چه به سمت بدی و چه به سمت خوبی.

سال‌ها پیش یکی از بچه‌های تلویزیون به من پیشنهاد داد که فیلمنامه‌ای درخصوص شهید علم‌الهدی بنویسم. گفتم شهید علم‌الهدی را می‌شناسم و آن اتفاقی که رخ داده را می‌دانم اما من اتفاقاتی می‌خواهم که دیگران نمی‌دانند. من اگر این پشتوانه را ندانم، نمی‌توانم شهید علم‌الهدی را قوی نشان دهم. این تضادها باعث ساخته شدن قهرمان می‌شود؛ اینکه نشان بدهیم که یک فرمانده جلو می‌رود و می‌جنگد، اتفاقی رخ نداده، بلکه باید نشان دهم که این فرد چه کسی بوده که این کارها را انجام داده است. این دو دلی‌ها و دو راهی‌ها باید همیشه باشد؛ چراکه این‌ها نقطه عطف سینماست.

مرحله تصمیم‌گیری در فیلمنامه و فیلم خیلی مهم است؛ اگر این اتفاقات نباشد و مخاطب این وجه از شهید همت را نبیند، شخصیت او شکل نمی‌گیرد؛ ما این وجه را در سینما نشان نداده‌ایم.

دفاع‌پرس: شما تمام مشکلات سینمای قهرمان محور را همین مسئله می‌دانید؛ اینکه وجه جدید و تازه‌ای از شخصیت قهرمان نشان داده نشده است؟
یکی از مسائل مهم این است که فیلمنامه‌نویس و کارگردان قهرمان را نمی‌شناسند درحالی که برای ساخت یک قهرمان، لازم است تمام وجوه زندگی او را بشناسند البته جنبه‌هایی که ممکن است روی ببیننده تاثیر بد بگذارد و شخصیت قهرمان را خدشه‌دار کند را نشان ندهیم. اینکه قهرمان نقطه ضعف داشته باشد مهم است چراکه قهرمان در سینما شکست می‌خورد و پیروز می‌شود و در انتها قهرمان در صورتی که کشته شود و یا بکشد، قهرمان خواهد ماند. به شرطی که فیلمساز قهرمان را درست شکل داده باشد.

همه قهرمانان در هالیوود پشتوانه و سرگذشتی دارند و او را در مرحله تصمیم‌گیری قرار می‌دهند؛ این تصمیم‌گیری‌ها برای مخاطب جالب است. اینکه قهرمان چه تصمیمی‌ می‌گیرد؛ آیا خانواده‌اش را که دوست دارد رها می‌کند و به جنگ می‌رود؟ ما این‌ بخش را در سینما نداریم.

کارگردانانی که بتوانند این حس را القا کنند را نداریم. یعنی منِ فیلمنامه‌نویس هم واقعیت را می‌دانم و هم اینکه از تخیل خودم استفاده می‌کنم تا یک قصه شکل بگیرد؛ تا اینجا وظیفه من است. وظیفه بعدی برعهده کارگردان است که بتواند آن را تصویرسازی کند. من باید درباره شخصیت کمل توصیف صحنه را بنویسم و او تفسیر و دکوپاژ می‌کند. او بازیگر را هدایت می‌کند تا بتواند حس را منتقل کند. این بازیگر است که باید کار نهایی را انجام دهد و اگر موفق نشود گفته می‌شود کارگردانی، فیلمنامه و فیلمبرداری و … همه بد است. قاب‌بندی‌های یک قهرمان هم فرق دارد؛ اینکه چه زمانی چه قابی از او بگیریم.

نتوانسته‌ایم در سینما قهرمان واقعی بسازیم

ما نتوانسته‌ایم در سینما قهرمان واقعی بسازیم؛ نمونه‌های آن وجود دارد که هرکسی قهرمان ساخته، خراب کرده است. در فیلم «سفر به چذابه» مرحوم ملاقلی‌پور، این حس منتقل می‌شود؛ درست مثل «پرواز در شب»، ملاقلی‌پور خودش در چذابه حضور داشته است. چذابه‌ای که شاهد بدترین جنگ‌های دوران دفاع مقدس بوده است که فقط 11 پاتک را به فرماندهی شخص صدام حسین را متحمل شده است.

حالا فکر کنید در این فیلم یک نقش فرمانده وجود دارد و فردی به اسم بهروز که نابینا است. بهروز خیلی برای ما جذاب است چراکه یک قهرمان شیرین است. شاید او را در فیلم کمتر از بقیه ببینیم با اینکه بازیگر حرفه‌ای نبوده، ولی کارگردان طوری او را راهنمایی کرده که ما او را قبول می‌کنیم. قبول می‌کنیم با اینکه نابیناست اما با بی‌سیم و یک‌سری از اتفاقات آشناست چون تجربه دارد و بچه‌ باهوشی است. این‌ها پیش‌زمینه‌هایی است که ما از این آدم داریم و بخاطر همان کارهای دیگر او را قبول می‌کنیم. چراکه ملاقلی‌پور زمان را می‌شکند و وارد زمان جنگ می‌شود؟ خیلی‌ها می‌گویند این تکنیک است، اما تکنیک نیست. ملاقلی‌پور می‌خواهد بگوید آن آدم‌های آن دوره چیز دیگری بودند که تکرار نمی‌شوند.

فرهاد اصلانی و خانم کرامتی به عنوان بازیگر چیزهایی را از ماجرا می‌بینند اما هنوز بیرون قرار گرفته‌اند و آن آدم‌ها نیستند. فضای جنگی که ملاقلی‌پور درآورده، روی ببیننده تاثیرگذار است؛ چیزی که در فیلم‌های دیگر نمی‌بینید. الان تکنیک و نرم‌افزاهای زیادی در سینمای ایران وجود دارد ولی این ابزارها طوری استفاده می‌شود که شبیه به بازی‌های کودکانه کامپیوتری می‌ماند. ما هنوز طراحی درستی از انفجار و صحنه‌های جنگ نداریم، این بخش فنی آن است. بخش محتوایی و معنوی آن نیز این است که ما این آدم‌های بزرگ را باید بزرگ‌تر نشان دهیم و حرمتشان را داشته باشیم. ما نباید حرمتشان را بشکنیم. اگر مخاطب بگوید چمران و بابایی همین بود؟ یعنی ما شان آن آدم را گرفته‌ایم.

باید نقاط ضعف قهرمان را نشان دهید

احمد متوسلیان فرمانده شهید همت و همه فرماندهان بوده است؛ همه آدم‌ها از او حساب می‌بردند، شما در یک فیلم چه چیزی از او نشان داده‌اید؟ فوقش یک وجه او را در عملیات علی بن ابی طالب و آزادسازی خرمشهر نشان داده‌اید که نیروهایش محاصره است و با کسی تعارف ندارد اما شما اصلاً نشان نداده‌اید که این احمد متوسلیان چه کسی است که این کارها را انجام می‌دهد اما وقتی یک فیلم مستند درباره شهید باقری ساخته می‌شود، قابل قبول است ولی در فیلم داستانی شما نمی‌توانید تنها یک وجه از قهرمان را نشان دهید. حتی باید نقاط ضعف قهرمان را نشان دهید تا برای بیننده سوال به‌وجود آید که این قهرمان این کار را می‌تواند انجام دهد یا نه.

باید نفر روبروی قهرمان خیلی قوی باشد و به راحتی تسلیم نشود. هرقدر او ضعیف باشد، قهرمان نیز ضعیف خواهد شد. در تاریخ اسفندیار را داریم، او خیلی از رستم پهلوان‌تر است و خصلت‌های پهلوانی دارد و فردوسی برای اسفندیار نقطه ضعف قرار می‌دهد بنابراین اگر قهرمان نقطه ضعف نداشته باشد، جذابت هم ندارد. سینما کُنش و واکُنش است، فقط کنش نیست؛ باید هردو کنار هم باشند.

دفاع‌پرس: شما معتقدید که برای هر انتقاد باید راه‌کار هم ارائه شود، شماکه مشکل سینمای دفاع مقدس را عدم توانایی در معرفی قهرمان می‌دانید، باید برای معرفی شخصیت‌ها و قهرمانان دفاع مقدس چگونه عمل کرد؟
من درباره قهرمانان ملی، مذهبی و فرماندهان دفاع مقدس بارها مطلب نوشته‌ام و تاکید دارم که ما نمی‌توانیم بسازیم بلکه سرمایه را هدر می‌دهیم. باید این سرمایه‌ها را بدهیم و کارگردان و بازیگر از هالیوود بیاوریم، آن‌ها بهترین قهرمان را برای ما می‌سازند. آن‌ها فوق‌العاده حرفه‌ای هستند و وقتی کاری را قبول کنند، کارشان را دقیق انجام می‌دهند و از زیرکار در نمی‌روند و اصلاً مسائل مذهبی ما برایشان فرقی ندارد چراکه آن‌ها یادگرفته‌اند حرفه‌ای عمل کنند.

بجای اینکه بودجه 10 فیلم را هدر دهیم، این بودجه را جمع کنیم و بازیگر و کارگردان از هالیوود بیاوریم تا قهرمان ما را آن طور که هست و حتی بالاتر نشان دهند. با این کار ما هم یک فیلم قوی خواهیم داشت که می‌توانیم خارج از ایران آن را نشان دهیم و هم اینکه در داخل ببیننده‌ها آن را خواهند دید.

در جنگ‌های دنیا قصه زیاد است اما دفاع مقدس قصه‌های خاص دارد که با این روش ما یک فیلم خوب خواهیم داشت و در کنار این اثر فیلمسان ما یادمی‌گیرند که فیلم خوب درخصوص قهرمانان ساختن چگونه است. من دین فروش و وطن‌فروش نیستم و اگر یک درصد احتمال می‌دادم که یک ایران می‌تواند درخصوص قهرمانان ملی فیلم بسازد، با افتخار می‌گفتم این آدم انجام دهد. به نظرم این مهمترین راه‌کار است چراکه وقتی یک کاری را بلد نیستیم باید آن را یاد بگیریم.

ما وقتی فیلم جنگی خوب نداریم باید از کسی که این کار را بلد است بخواهیم فیلم برایمان بسازد. شما اگر زندگینامه «صیاد شیرازی» را به یک کارگردان هالیوودی بدهید، بهترین فیلمنامه و فیلم را تحویل خواهد داد و همه او را دوست خواهند داشت. هالیوود به مخاطب اهمیت می‌دهد چراکه مخاطب سینما را زنده نگه می‌دارد و فیلمساز را وادار به پیشرفت می‌کند اما ما مخاطب را پول می‌بینیم.

راه‌کار ساخت فیلم قهرمان محور استخدام بازیگر و کارگردان از هالیوود

راه‌کار ساخت فیلم قهرمان محور برای معرفی فرماندهان دفاع مقدس، استخدام بازیگر و کارگردان از بیرون از کشور است. در سینمای جهان به مخاطب احترام می‌گذراند درحالی که در ایران به مخاطب توهین می‌شود. در سینمای دفاع مقدس وقتی خودی و غیرخودی می‌کنیم، ضربه می‌زنیم چراکه خودبه خود یک‌سری آدم‌ها سواستفاده‌گر وارد می‌شود. هنوز جنازه شهید حججی پیدا نشده بود که یک‌سری‌ها پیشنهاد ساخت سریال داده بودند.

شما وقتی می‌خواهید درباره شهید صیاد شیرازی فیلم بسازید اصلاً می‌دانید عظمت او چقدر است؟ می‌دانید او از یک شهر مرزی آمده و سپس نظامی شده و در شیراز خدمت کرده و افسر درجه یک شده و چه پشتوانه و خانواده‌ای دارد؟ چطور می‌شود که یک افسر جوان به این اندازه پیشرفت می‌کند درحالی که ژنرال‌های آمریکا رفته‌ بسیاری وجود دارند و او در میان آن‌ها می‌درخشد. او یک آدم خیلی بزرگ است و وقتی او خیلی بزرگ باشد، من مجبور می‌شوم واکنش نشان دهم که درباره او سریال نسازید؛ چراکه شک نکنید او را خراب می‌کنند. حتی اگر نیت خوبی در ساخت این فیلم وجود داشته باشد، آخر ختم به خیر نمی‌شود؛ چون این فیلم را خراب می‌کنند.

صیاد شیرازی مهم و بزرگ است و مردم او را قبول دارند. شخصیتی دلاور و فوق‌العاده باهوش، سیاست‌مدار و خطیب که وقتی صحبت می‌کند، همه را مجذوب می‌کند. شما وقتی می‌خواهید یک آدم نابغه مانند شهید ستاری را نشان دهید، باید چکار کنید؟

یکی از ضعف‌های بزرگ ما سینمای اقتباسی است
حتی وقتی یک کتاب درباره شهدا نوشته می‌شود باید کاری شود که این کتاب‌ها دست به دست شود تا مردم آن‌ها را بخوانند. رمان باید جذاب باشد درحالی که برخی تنها کفایت به گزارش مجاهدت از کار می‌کنند. یکی از ضعف‌های بزرگ ما سینمای اقتباسی است.

دفاع‌پرس: شما مطلبی درخصوص سریال شهید صیاد شیرازی در فضای مجازی منتشر کرده بودید که نباید این فیلم ساخته شود! ماجرا از چه قرار است، چرا باید فیلم ساخته نشود، اگر فیلمی قرار باشد ساخته باشد چطور باشد که بتواند ابعاد شخصیت صیاد شیرازی را نشان دهد؟
یک چیزی وجود دارد به نام توانمندی؛ یعنی من یک چیزی از شما می‌خواهم که اگر شما صادق باشید خواهید فهمید که در حد توانایی شما نیست بنابراین می‌گویید که این کار را نمی‌کنم. اگر بخواهید این کار را انجام دهید، سواستفاده کرده‌اید چراکه کاری که بلد نیستید را قبول کرده‌اید. تا زمانی می‌توانید کاری را انجام دهید که توانایی آن را داشته باشید. امروز سینما و تلویزیون ما ظرفیت ندارد که درباره شهید صیاد شیرازی و شهید بابایی فیلم بسازد. مرحوم صمدی سینما را می‌شناخت اما با چارچوب تلویزیون بیگانه بود البته شهید بابایی را هم نمی‌شناخت.

حالا این تهیه کننده‌ای که برای سریال شهید صیاد شیرازی انتخاب شده است چقدر صیاد شیرازی را می‌شناسد؟ اینکه یک کتاب از او خوانده باشد کافی است؟ ستاد کل نیروهای مسلح به چه نتیجه‌ای رسیده که باید این سریال ساخته شود؟ آیا با سینماگران، متخصصین و بچه‌های دفاع مقدس مشورت کرده‌اند؟ تاکید می‌کنم که سینما و تلویزیون ما هنوز ظرفیت ندارد که برای شهید صیاد شیرازی، شهید چمران، متوسلیان، شهید بروجردی، شهید آبشناسان و شهید همت فیلم بسازد. ما نمی‌توانیم بسازیم و با این آثار، آدم‌ها را خراب می‌کنیم. در فیلم «حمله به اچ3» با اینکه فیلم ضعیف است اما ما آن را قبول می‌کنیم چراکه شخصیت خلبان شاخصی در آن وجود ندارد و شما شهید اردستانی و شهید بابایی را در آن نمی‌بینید و تنها نشان داده می‌شود خلبان قوی و باهوش ما در یک طراحی به نقطه مرزی می‌روند و به اچ 3 حمله می‌کنند و قدرت نظامی ایران نشان داده می‌شود و چون چهره شاخصی نداریم مردم آن را قبول می‌کنند.

بجای اینکه قهرمان بسازیم، قهرمان می‌سوزانیم

اگر اسم شهید اردستانی و شهید بابایی در این فیلم مطرح شود، سطح توقع مخاطب بالا می‌رود و اگر چنین فیلمی ساخته شود ذهنیت مثبتی که در ذهن مردم وجود دارد را از بین برده‌ایم. ما بجای اینکه قهرمان بسازیم، قهرمان می‌سوزانیم. این خیلی مهم است و برای این است که می‌گویم ما ظرفیت نداریم و تا زمانی که نتوانیم قهرمان پروری کنیم، پس نباید کاری انجام دهیم که قهرمان سوزی شود. یعنی باید اینقدر اعتقاد داشته باشیم که دغدغه قهرمان را داشته باشیم و از لحاظ فنی به یک درجه برسیم.

ظرفیت ساخت فیلم درخصوص شهید صیاد شیرازی وجود ندارد

مطمئناً اگر با یک سینماگر بی‌طرف درخصوص ساخت سریال و فیلم درباره شهید صیاد شیرازی مشورت شود پاسخ خواهد داد که فیلم و سریال نسازید اما کسی که اهل سوءاستفاده باشد خیلی با روی باز از فیلمنامه هم تعریف می‌کند؛ ما از این آدم‌ها سوءاستفاده می‌کنیم و نمی‌‌خواهیم آن‌ها را معرفی کنیم؛ چرا که ظرفیت ساخت فیلم درخصوص این شخصیت‌ها در سینما و تلویزیون ایران وجود ندارد.

در ایام دفاع مقدس ظرفیت دفاعی و هجومی ما در یک حدی بود و بیش‌تر از ‍‌آن نمی‌توانستیم و با فداکاری بچه‌ها یک‌سری‌ کارها انجام می‌شد چراکه ظرفیت نظامی ما محدود بود. تعداد زیادی از هواپیماهای عراق را می‌زدیم و می‌دیدیم که دوباره آن‌ها هواپیما دارند و ما ظرفیت محدودی داریم.

ما نیز امروز در سینما و تلویزیون ظرفیت ساخت این فیلم‌ها را نداریم؛ حاضرم با کسی که مدعی ساخت فیلم های شخصیت های بارز دفاع مقدس است درخصوص شهید صیاد شیرازی و سایر فرماندهان دفاع مقدس بنشینیم و مناظره کنیم و بگوییم چرا توان اینکار را داریم و یا نداریم. من سال‌ها پیش در بهشت زهرای تهران مشغول تصویربرداری بودم که صدای گریه‌ای ما را به کنار مزار شهید چمران کشاند. کنار مزار شهید چمران رسیدیم؛ گریه همسر شهید چمران بعد از 30 سال او را به ما معرفی کرد. آن صحنه به ما نشان داد که چمران چه بُعد دیگری دارد که همسر او چگونه بعد از 30 سال با تمام وجود بر مزار او گریه می‌کند. چنین اتفاقاتی نشان می‌دهد که یک انسان چگونه است و همان‌جا بود که من فهمیدم نمی‌توان درباره چمران فیلم ساخت.

قهرمان کشته می‌شود اما خودکشی نمی‌کند

آدم‌هایی که امروز با عنوان کارگردان و تهیه کننده به دنبال ساخت سریال از شهید صیاد شیرازی هستند تنها به پول فکر می‌کنند درحالی که حرفه‌ای هم نیستند. ما جهان پهلوان تختی را داریم که همه مردم و حتی نسل جوان امروز بعد از سال‌ها او را می‌شناسند و من با ساخت فیلمی از او مخالف بودم. من موافق ساخت فیلمنامه علی حاتمی درباره تختی بودم. علی حاتمی اهل تحقیق بود و تختی را شناخته بود. امکان خودکشی تختی خیلی کم است و مطمئن باشید اگر علی حاتمی، تختی را می‌ساخت به این قسمت نمی‌آمد؛ چراکه قهرمان کشته می‌شود ولی خودکشی نمی‌کند. این یک چیز ساده است که سازندگان فیلم تختی نفهمیده‌اند. قهرمان بخاطر مردم و به خاطر آرمانش بالای دار می‌رود؛ قهرمانی که آرمان داشته باشد خودکشی نمی‌کند. قهرمانی در تاریخ سینما وجود ندارد که خودکشی کند.

سه سال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد و آثار مستند بسیاری پیرامون ابعاد زندگی این شهید و مجاهدت‌هایی که انجام داده است تولید شده است و خبرهای مختلفی پیرامون ساخت آثار سینمایی رئال از ایشان وجود دارد اما باید به این سوال مهم پاسخ داد، آیا سینمای ایران توان نزدیک شدن به این قهرمان ملی را خواهد داشت و انتظار مردم از این فیلم برآورده می‌شود؟

پاسخ به این سوال ابعاد مختلفی خواهد داشت؛ شرایط ساخت فیلم، تیم تهیه و تولید و فیلم نامه در تولید این اثر و موفقیت آن نقش مهمی خواهند داشت. البته ظرفیت سینمای ایران در انیمیشن می‌تواند گزینه بهتری برای پرداختن به این قهرمان ملی باشد؛ ظرفیتی که طی این سال‌ها با تولید چندین انیمیشن توانسته در کشورهای مهمی به فروش قابل توجهی دست پیدا کند و انتظار بسیاری از کارشناسان را برآورده کند.

انتهای پیام/ 121

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انیمیشن و ظرفیت قوی ایران در معرفی جهانی شهید سلیمانی بیشتر بخوانید »

امیر سرتیپ حیدری

هیچ مأموریتی در «جهاد تبیین» بالاتر از ترویج معارف جنگ نیست


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «کیومرث حیدری» فرمانده نیروی زمینی ارتش در آیین افتتاحیه دوره نظری معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در دانشگاه افسری امام علی (ع) که با حضور امیر سرتیپ آراسته، رئیس هیئت معارف جنگ برگزار شد، با بیان اینکه هیئت معارف جنگ در راستای یک تکلیف مهم فعالیت می‌کند، اظهار داشت: امروز در جهاد تبیین هیچ ماموریتی بالاتر از ترویج معارف جنگ نیست و باید از تمام ظرفیت‌های افراد در این‌خصوص استفاده کرد.

امیر حیدری با اشاره به اهمیت استفاده از تجربیات پیشکسوتان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس، افزود: باید قدر این افراد ارزشمند را دانست؛ چون بی‌ادعاترین رزمندگان جنگ تحمیلی هستند.

فرمانده نیروی زمینی ارتش با تجلیل از شخصیت والای شهید صیاد شیرازی خاطرنشان کرد: شهید صیاد شیرازی خود به تنهایی یک تاریخ است. این شهید والامقام، ولایت‌مداری را در عمل به همگان نشان داد.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هیچ مأموریتی در «جهاد تبیین» بالاتر از ترویج معارف جنگ نیست بیشتر بخوانید »

غیبت زن مسلمان انقلابی در محتوای فرهنگی

غیبت زن مسلمان انقلابی در محتوای فرهنگی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس  _ رسول حسنی؛ زنان ایرانی در طول تاریخ چهره‌ای وزین و عاری از خیانت‌پیشگی داشته‌اند. به همین دلیل واضح و روشن است که در ادبیات غنی و پربار این سرزمین کمتر و به ندرت با زنانی مواجه می‌شویم که چهره‌ای ضد ایرانی و انسانی داشته باشند. در شاهنامه فردوسی نیز بجز در یکی دو مورد هرگز با زنی روبه‌رو نمی‌شویم که شخصیتی منفی داشته باشند. زنان شاهنامه حتی آنانی که تباری تورانی دارند مانند فرنگیس و جریره و منیژه هرگز زنان فرومایه‌ای نبودند.

در تاریخ اسلام و تاریخ نهضت‌های ضد استعماری و بخصوص تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، زنان نقشی پیشتاز اثرگذار و پراهمیتی نسبت به مردان داشتند که هرگز در تولیدات فرهنگی ما نمود پیدا نکردند. در کدام اثر سینمایی یا تلویزیونی و حتی ادبیات می‌توان نام و نشانی از زن مسلمان انقلابی پیدا کرد تا مخاطب را سر شوق بیاورد و او را به عنوان قهرمان و الگوی خود بپذیرد و باور کند.

نه تنها از زنان نام‌آوری چون «ام ایمن»، «ام سلمه»، «ام وهب» و … نامی برده نشده که همواره این زنان و زنانی بزرگوارتر چون حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س)، حضرت ام البنین (س) را در حصار روضه‌ها و ذکر مصیبت‌ها محدود کرده‌ایم و اجازه تکثیر آنان را در آثار فرهنگی ندادیم.

متاسفانه نزدیک شدن به ساحت ملکوتی حضرت زهرا (س) برای هنرمندان تبدیل به تابویی غیرقابل خدشه شده که هنرمند به خود اجازه نمی‌دهد تا با الگو گرفتن از این شخصیت آرمانی، قهرمان بی‌بدیل زن را اثرش خلق کند. پس چگونه باید انتظار داشته باشیم تا دختران ایرانی الگوی خود را از غرب نگیرد.

باید بپذیریم چهره زن مسلمان انقلابی که هم در دل اجتماع نقش‌آفرینی کند و هم کانون خانواده را گرم نگه دارد همواره در محتوای فرهنگی ما غایب بوده، به همین دلیل نیز دختران امروز نه در ایران اسلامی که در فراسوی مرزها به دنبال الگوی زن مدرن می‌گردند. غفلت مدیران فرهنگی در وهله اول و کاهلی اصحاب هنر در مرتبه بعدی سبب شده تا هزاران قهرمان زن بی‌بدیل چه در حوزه ادبیات و چه در تاریخ اسلام، انقلاب و دفاع مقدس دیده نشوند. 

سینمای سیاه‌انگار و ولنگار ایران جز در موارد محدود هیچگاه نتوانسته در ترسیم چهره زن ایرانی موفق عمل کند و همواره با پز روشنفکرانه زن را موجودی یک لایه، تهی، یک بعدی و حقیر به تصویر کشیده که جز کنش‌های منفعلانه و تلاش‌های مذبوحانه رفتار دیگری از خود بروز نمی‌دهد. چنین تصویری از زن ایرانی به هیچ روی مورد پسند مخاطب زن نخواهد بود و به جای آنکه در او ایجاد هدفمندی و انقلابیگری کند، حس ناامیدی و یاس و سرخوردگی ایجاد می‌کند.

آن جامعه انقلابی و آرمانی که باید سبب‌ساز تحول شود و تمدن نوینی را رقم بزند جز با رشد و اعتلای شخصیت دختران جوان و احترام به ساحت او ممکن نخواهد شد. اگر نتوانیم دخترانی عفیف، بزرگ منش، دوراندیش و امیدوار تربیت کنیم قطعا در گام دوم انقلاب اسلامی شکست خواهیم خورد. تکرار شهیدانی چون سلیمانی، صیاد شیرازی، همدانی، حججی، احمدی روشن، طهرانی مقدم و … امر محالی نیست به شرط آنکه دختران امروز تکریم شوند تا در آینده و در دامن خود چنین مردانی را تربیت کنند.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

غیبت زن مسلمان انقلابی در محتوای فرهنگی بیشتر بخوانید »

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود / برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان وقایع جنگ

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود؟/ برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان دفاع مقدس


سردار سرتیپ پاسدار «اسدالله ناصح» جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت کرمانشاه (در عملیات مرصاد) در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، با تشریح وقایع عملیات غرورآفرین «مرصاد» اظهار داشت: عراق در روز‌های پایانی جنگ، عملیات گسترده‌ای را در مناطقی که تحت اختیار رزمندگان ما قرار داشت، آغاز کرد؛ البته برای انجام این عملیات‌ها از سوی کشور‌های مختلف شرقی و غربی و حتی منطقه‌ای سلاح و تجهیزات بسیاری در اختیار ارتش صدام قرار گرفته بود و این باعث شده بود تا عراق تعداد یگان‌های خود را افزایش دهد.

وی افزود: در روز‌هایی که ما به دلیل امکان‌پذیر نبودنِ انجام عملیات در جنوب کشور به شمال غرب رفتیم و طی آن حلبچه عراق را به تصرف درآوردیم، ارتش عراق برای مقابله با حمله رزمندگان ما این شهر را با انواع سلاح‌های شیمیایی مورد حمله قرار داد و پس از آن، حمله خود را برای بازپس‌گیری فاو در جنوب آغاز کرد.

جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت خاطرنشان کرد: آن زمان در خط پدافندی قصر شیرین ارتش حضور داشت و در «تنگ آفتاب» گیلانغرب هم تیپ مردمی مسلم بن عقیل این شهر مستقر بود و بعد از این تیپ نیز لشکر ۵۸ ذوالفقار ارتش استقرار داشت؛ یعنی در چپ و راست تیپ مسلم بن عقیل سپاه، یگان‌های ارتش حضور داشتند. در سمت شمال قصر شیرین هم ارتفاعات «بمو» تا «شیخ صله» دست تیپ مردمی انصار الرسول پاوه و جوانرود بود.

انجام روزانه هزار مورد تردد در منطقه مرزی قصرشیرین

سردار ناصح ادامه داد: «حسن ملک‌شاهی» که مسئول وقت عملیات سپاه چهارم بود را با هماهنگی قبلی در دیدگاه محور برادران ارتش مستقر کردیم. ملک‌شاهی در گزارش خود اعلام کرد منطقه‌ای که روزی ۳۰ مورد تردد در محور قصرشیرین داشت اکنون به روزی هزار مورد تردد رسیده و این نشان می‌دهد یگان بزرگی در منطقه حضور پیدا کرده و وقتی دائم در حال تردد هستند، یعنی قصد دارند که اقدامی انجام دهند.

وی در ادامه عنوان کرد: فردای آن روز بعد از نماز صبح بچه‌ها اعلام کردند که تانک‌های عراقی‌ها حرکت خود را شروع کردند؛ به همین جهت ابتدا رضا شاه‌ویسی فرمانده وقت تیپ مسلم بن عقیل گیلانغرب به دیدگاه رفت و پس از وی من هم به دیدگاه رفتم؛ در آنجا مشخص شد تعداد ۱۲ تانک عراقی در خط خودشان برای اینکه وضعیت ما را بسنجند، دائم مانور می‌دادند تا اینکه حدود ساعت هفت حرکت خود را به سمت خط ما آغاز کردند.

اطلاع از حمله منافقین در کرند غرب

جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت گفت: این در حالی بود که عقبه خط ما جاده‌ای خاکی بود و علاوه بر این، از تجهیزات زیادی هم برخوردار نبودیم؛ لذا بعد از چند ساعت درگیری، خط ما در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ سقوط کرد و بعداً به واسطه اخباری که دریافت کردیم، متوجه شدیم خطوط چپ و راست ما هم که نیرو‌های ارتش حضور داشتند، آن‌ها هم سقوط کردند.

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود / برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان وقایع جنگ

چرایی انجام عملیات «فروغ جاویدان»

وی در پاسخ به این سوال که چرا منافقین عملیات کردند، گفت: آن‌ها به نیروهایشان گفته بودند که جنگ اهرمی است که جمهوری اسلامی خود را پشت آن مخفی کرده؛ وگرنه نظام جمهوری اسلامی ایران از هم پاشیده است؛ در واقع توجیه عملیاتی منافقین این بود که دوران جمهوری اسلامی در ایران تمام شده است؛ به همین جهت اگر حرکت کنند، می‌توانند به واسطه حمایت مردم به تهران برسند.

جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت افزود: منافقین از ۲۷ تیر که زمان اعلام رسمی پذیرش قطعنامه از سوی ایران است، در عرض یک هفته تمام هواداران خود را تا جایی که می‌توانستند از سایر کشور‌ها فراخواندند و طی آن پنج هزار و ۵۰۰ نفر را سازماندهی کردند؛ البته از این تعداد سه هزار و ۵۱۸ نفر افرادی هستند که قبلاً آموزش دیده بودند، تعداد ۶۳۵ نفر هم از کشور‌های اروپایی بدون سابقه آموزش بودند و تعداد ۷۰۰ نفر هم از اسرای ما یارگیری کردند و بدین ترتیب این‌ها در قالب ۲۵ تیپ راهی مرز‌های کشورمان شدند.

سردار ناصح یادآور شد: بر اساس اطلاعات بعدی که به دست آوردیم، متوجه شدیم که منافقین قصد داشتند عملیاتی را در مهرماه انجام دهند که با پذیرش قطعنامه از سوی ایران، عملیات خود را جلو انداختند؛ در این بین برای آنکه مانعی سر راه حرکت منافقین نباشد، ارتش عراق خطوط پدافندی ما را شکست.

وی سپس با اشاره به اینکه در جنوب اولین کسی که اعلام کرد نیرو‌هایی که در غرب حمله کردند و تا اسلام‌آباد و کرند غرب آمدند، منافقین هستند، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت بود، اظهار داشت: زمانی که منافقین به تنگه چهارزبر رسیدند، اولین یگان‌هایی که با آن‌ها درگیر شدند، نیرو‌های انصار الحسین همدان، قائم سمنان و بدر بودند.

کارکرد خیلی خوب صیاد شیرازی در مرصاد

وی در ادامه این گفت‌وگو اظهار داشت: در شرایطی که منافقین حمله خود را به سمت کرمانشاه آغاز کرده بودند، «محسن رضایی» فرمانده وقت کل سپاه از جنوب به تهران آمد؛ آن زمان شهید «علی صیاد شیرازی» هم از فرماندهی نیروی زمینی ارتش جابه‌جا شده و به شورای عالی دفاع آمده بود که در این شورا «علی شمخانی» مسئول شهید صیاد شیرازی بود.

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود / برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان وقایع جنگ

سردار ناصح اضافه کرد: شمخانی ضمن اعزام شهید صیاد شیرازی به غرب کشور به وی تأکید می‌کند تا از هوانیروز ارتش برای انجام عملیات علیه منافقین استفاده کند؛ به عبارت دیگر، شمخانی از شهید صیاد شیرازی می‌خواهد به دلیل شرایط منطقه‌ای، هوانیروز ارتش را در آنجا فعال کند که در اینجا شهید صیاد خیلی خوب عمل کرد؛ البته وی همه جا خوب بود؛ به نحوی که درباره شهید صیاد شیرازی می‌گفتند وی از برادران ارتشی است که سپاهی محسوب می‌شود.

وی در درباره تعداد یگان‌های فعال در عملیات مرصاد هم گفت: سه قرارگاه تاکتیکی برای انجام عملیات مرصاد فعال شدند که در قرارگاه تاکتیکی نجف، یگان‌هایی از سپاه نبی اکرم (ص) کرمانشاه، لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) همدان، لشکر ۹ بدر، لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع) لرستان، لشکر ۶ ویژه پاسداران، تیپ ۱۲ قائم سمنان، تیپ ۶۶ مستقل ولی امر، تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج) قزوین، معاون فرهنگی قرارگاه نجف با یک گردان و کمیته انقلاب اسلامی با دو گردان حضور داشتند.

جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت ادامه داد: در قرارگاه خط مقدم نیروی زمینی سپاه نیز یگان‌هایی از لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) تهران، لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب قم، تیپ ۳۳ المهدی (عج) فارس، تیپ ۷۱ روح‌الله اراک و در قرارگاه سپاه هشتم هم یگان‌هایی از لشکر ۵ نصر خراسان، تیپ مسلم بن عقیل گیلانغرب، سپاه اسلام‌آباد و کرند غرب و قرارگاه رمضان و لشکر ۱۱ امیرالمومنین (ع) ایلام نقش‌آفرین بودند؛ یک قرارگاه هوایی هم داشتیم که در آن ۴۵ فروند بالگرد از پایگاه‌های کرمانشاه، کرمان و اصفهان و جنگنده‌های ارتش با مسئولیت شهید صیاد شیرازی جهت عملیات هماهنگ می‌شدند.

نبودِ امکانات کافی برای تجهیز خیل عظیم بسیجی‌ها

وی با تاکید بر اینکه در بخش زمینی عملیات مرصاد که فرماندهی آن بر عهده محسن رضایی بود، تمام یگان‌های شرکت‌کننده از سپاه و بسیج بودند، اضافه کرد: نکته‌ای که در اینجا می‌توان اشاره کرد، این است که در هیچ تاریخی از دفاع مقدس مانند این عملیات، حضور گسترده نیرو‌های بسیجی را نداشتیم؛ در این عملیات، افرادی در جنگ حضور پیدا کردند که تا آن موقع اسلحه به دست نگرفته بودند؛ به عبارت دیگر، میزان حضور نیرو‌های داوطلب بسیجی به حدی بود که برای تجهیز آن‌ها دیگر امکاناتی باقی نمانده بود.

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود / برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان وقایع جنگ

سردار ناصح در ادامه عنوان کرد: عملیات که تمام شد، بنده به‌عنوان مسئول عملیات پاکسازی منطقه انتخاب شدم؛ لذا این عملیات با بکارگیری عشایر منطقه حدود یک ماه طول کشید و طی آن ۱۲۰ نفر از منافقین شناسایی و دستگیر شدند که در یک مورد ۱۶ نفر از آن‌ها به اسارت درآمدند.

وی همچنین تصریح کرد: منافقین هم در این عملیات هزار و ۳۰۰ کشته و هزار و ۸۰۰ مجروح داشتند که این یعنی حدود ۸۰ درصد آن‌ها کشته و زخمی شدند و این میزان تلفات برای یک سازمان نظامی یعنی انهدام کامل؛ گرفتن این مقدار تلفات از منافقین هم هدیه‌ای بود که خداوند در پایان هشت سال جنگ تحمیلی به ما داد؛ چرا که اگر این واقعه روی نمی‌داد، ممکن بود ما همچنان با مشکلاتی از سوی منافقین مواجه باشیم.

لزوم دریافت اطلاعات فرماندهان برای رسیدن به حقایق یک رویداد

جانشین وقت فرمانده سپاه چهارم بعثت تاکید کرد: در اینجا لازم است به نکته‌ای هم اشاره کنم و آن اینکه برای جلوگیری از به وجود آمدن برخی ابهام‌ها در خصوص دفاع مقدس باید گفت در رابطه با دفاع مقدس یک بحث تاکتیکی و یک بحث استراتژیک داریم که هرکدام از دیدگاه خود می‌خواهند به موضوع دفاع مقدس بپردازند؛ لذا در مباحث تاکتیکی هر فرد بر اساس آنچه مشاهده کرده، وارد بحث می‌شود؛ به همین جهت اختلاف‌هایی که در این رابطه به‌وجود می‌آید، ناشی از اختلاف زمانی است؛ البته این‌ها اختلاف جزیی است؛ زیرا اصل موضوع، رویدادی است که اتفاق افتاده است.

وی افزود: از سوی دیگر، برای اثبات برخی مطالب به زمان رویداد‌ها نیازمند هستیم؛ از این روی اختلافات ممکن است به دلیل دیر رسیدن تجهیزات یا در صحنه نبودن باشد و حتی ممکن است در وضعیتی که همه چیز از هم پاشیده و نیرو‌ها به واسطه شدت جنگ تمرکز لازم را ندارند، مطلبی را عنوان کنند که عاری از حقیقت باشد.

سردار ناصح اضافه کرد: بنابر این، برای رسیدن به حقایق یک رویداد باید اطلاعات فرماندهان ارشد، میانی و پایینی را دریافت کرد و با تقاطع‌گیری آن‌ها به اصل مطلب پی برد؛ زیرا اگر غیر از این باشد، ذهنیت‌های دیگری به‌وجود می‌آید.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توجیه عملیاتی منافقین در مرصاد چه بود؟/ برداشت‌های شخصی؛ دلیل اختلاف نظر راویان دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

توجه شهید صیاد شیرازی به حق الناس از زبان مادرش

توجه شهید صیاد شیرازی به حق‌الناس از زبان مادرش


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «شهربانو شجاع»، مادر شهید علی صیاد شیرازی در کتاب «خدا می‌خواست زنده بمانی» روایتی از توجه شهید در قبال حق الناس و خارج کردن ارز از کشور آورده است که در ادامه می‌خوانید.

۱۵ سال بود که اسمم را برای حج نوشته بودم. اسمم درنمی‌آمد. به علی گفتم: «تو می‌تونی اسم من رو جلوتر بندازی، من زودتر برم مکه.» بالاخره تیمسار بود حرفش برو داشت. می‌گفت: «عزیزجون، این چه حرفیه. تو هر وقت اسمت در بیاد می‌ری مکه. خدا خداست، دیر و زود که نداره. من برم حق یک نفر دیگه رو پایمال کنم که شما رو زودتر بفرستند. من اگه برم پارتی‌بازی هم بکنم و تو رو زودتر بفرستم، مکهٔ شما خراب میشه.» هیچی بهش نگفتم، ولی وقتی رفت نشستم گریه کردم که علی حرف من را گوش نکرد. ولی الآن که فکر می‌کنم می‌بینم بچه‌ام حق داشت.

گذشت تا اینکه همین آخری اسمم برای مکه درآمد. دیگر پای راه رفتن نداشتم. احمدمان، برادر کوچک علی، توی جنگ موجی شده بود. سال‌ها دنبال کار او از اینجا به آنجا، توی این بیمارستان، توی آن بیمارستان، آن‌قدر دویدم که از پا افتادم. گفتم: «نمی‌روم.» علی که شنید، زنگ زد: «عزیزجون، چرا نمی‌ری؟» گفتم: «من نمی‌تونم راه برم.» گفت: «غصه نخور. برات ویلچر می‌گیرم.» از سازمان حج یک ویلچر امانت گرفت و برایم آورد. اسمم با عروسم یک جا درآمده بود. پسرم، جعفر، هم یک سهمیهٔ آزاد حج خرید و با عروسم رفتیم. اصغر ما چهار سال بود روسیه بود. یک هفته قبل از سفر پانصد دلار برایم آورد.

یک روز که علی زنگ زده بود، پدرش به او گفت: «اصغر پانصد دلار به عزیزت داده.» گفته بود: «گوشی رو بدید به عزیز.» گوشی را گرفتم. گفت: «عزیز، پونصد دلار رو می‌خوای چی کار؟» گفتم: «علی جون، من این همه عروس و بچه و نوه دارم. برای هر کدومشون یه تکه هم بخوام سوغات بیارم، بیشتر از پانصد دلار میشه.» گفت: «نه، عزیز جون، شما می‌ری زیارت، سعی کن همه‌ی فکر و ذکرت پیش زیارتت باشه. پیش خونهٔ خدا، حرم پیغمبر، نرو خرید شما.» گفتم: «پسرم، من که نمی‌خوام برم تجارت، می‌خوام سوغات بخرم.» گفت: «باشه. شما این پول رو می‌بری اونجا، این ارز مملکته که می‌بری می‌ریزی توی جیب اون‌ها. این درست نیست. من که پسر بزرگت هستم، راضی نیستم حتی یه زیرپیراهن برام بیاری» علی این را گفت، من هم همه‌ی آن پول را نبردم. یک مقدار بردم که فقط بتوانم برای بچه‌ها سوغاتی بگیرم. برای پسرهایم هر کدام یک کت شلوار خریدم. برای على فقط یکی از این پیراهن‌هایی که عرب‌ها می‌پوشند. دلم نیامد چیزی نخرم. گفتم برای تبرک ببرم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توجه شهید صیاد شیرازی به حق‌الناس از زبان مادرش بیشتر بخوانید »