شهید «داریوش رضایی نژاد» در آیینه فرهنگ

کدام آثار فرهنگی روایتگر زندگی شهید رضایی‌نژاد شدند؟


به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شهید «داریوش رضایی نژاد» متخصصی متعهد بود که علیرغم درخواست‌ها و دعوت‌های متعدد از دانشگاه‌های معتبر در کشورهای اروپایی برای کار تحقیقاتی، ایران را انتخاب کرد و خدمت به پیشرفت ایران را رسالت خویش می‌دانست. یکم مرداد سال 1390، خورشید عالم افروزِ جان جوانی به دست ددمنشان دوران و خفاشان شب‌پرست به پرواز درآمد و غروبی غم‌انگیز را رقم زد و ایران را در عزای این جوان به سوگ نشانید. خبرنگار نوید شاهد به مناسبت سیزدهمین سالگرد شهادت این دانشمند غیور، در قالب گزارشی آثار فرهنگی که تا کنون در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و آشنایی بیشتر نسل جوان با شهید «داریوش رضایی نژاد» منتشر شده، گردآوری کرده است.

شهید «داریوش رضایی نژاد» در آیینه فرهنگ

شهید «داریوش رضایی‌نژاد» در بهمن‌ماه 1359 در شهر آبدانان استان ایلام دیده به جهان گشود. در سال‌های آخر قبل از شهادتش ضمن تدریس در دانشگاه‌ها و انجام فعالیت‌های تحقیقاتی او مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی، بود. در 34 سالگی معاونت انژری اتمی ایران را به عهده داشت. تخصص اصلی وی، بررسی سیستم انفجار در کلاهک‌های هسته‌ای بود.

«رضایی‌نژاد» در نخستین روز از مرداد 1390 به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود در حالی که وارد منزل می‌شدند، مورد هدف قرار گرفت. پنج گلوله شلیک شده که یک گلوله به گردن و گلوله‌های دیگر به دست وی اصابت کرد.

فیلم سینمایی «هناس»

فیلم سینمایی «هناس» به کارگردانی «حسین دارابی» و تهیه کنندگی «محمدرضا شفاه»، از دوم اردیبهشت‌ 1402 همزمان با عید فطر وارد شبکه نمایش خانگی شد.

این فیلم سینمایی قصه ترور یک عشق را از زاویه دید «شهره پیرانی» همسر شهید «داریوش رضایی‌نژاد» از دانشمندان هسته‌ای ایران در آخرین روزهای زندگی او به تصویر می‌کشد. «مریلا زارعی» در نقش «شهره پیرانی» و «بهروز شعیبی» در نقش «داریوش رضایی نژاد» دو بازیگر اصلی این فیلم سینمایی هستند.

مستند «بابا آمد»

مستند «بابا آمد» به کارگردانی «سیامک مختاری» و «سیدجمال عودسیمین» به زندگی «آرمیتا رضایی نژاد» دختر شهید «داریوش رضایی نژاد» می‌پردازد و جزئیات حادثه ترور پدر شهیدش را از زبان خودش برای مخاطبان به تصویر می‌کشد. این مستند توسط سازمان هنری رسانه‌ای اوج برای سنین بالای 13 سال ساخته شده است. 

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط»

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» خاطراتی است که از زبان همسر شهید «داریوش رضایی نژاد» و در خطاب به شهید روایت شده است. روایت‌های این پانزده فصل در زمان سفر این همسر شهید به لبنان اتفاق افتاده است. این کتاب به شکل خاطره‌نگاری است.

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» از دویست صفحه و پانزده فصل تشکیل شده است که چهار صفحه آخر تصاویر شهید داریوش رضایی‌نژاد را نمایش می‌دهد. «مهدیه عین‌اللهی» در این کتاب روایت‌های همسر شهید «شهره پیرانی» را به رشته تحریر درآورده است.

در متن پشت جلد این‌طور آمده است: تو می‌گفتی که عاشق پاییزم، پاییز که می‌شود باید خیابان ولیعصر را از انقلاب و حوالی دانشکده بگیری و بروی تا آن بالاها.

می‌گفتم من پاییز را دوست ندارم، قلبم می‌گیرد. ابرها جلوی نور را می‌گیرند. یادت باشد خانه‌مان که رفتیم باید نور داشته باشد. پنجره‌هایش جنوبی باشند و هر روز صبح آفتاب ما را تاکمر ببلعد.

گفتی حالا تو امتحان کن یک بار که خیابان ولیعصر را بالا بروی متوجه منظورم می‌شوی. دستت را گرفتم و شروع کردیم به قدم زدن. اولین برگ که از روی درخت افتاد، گفتی: «لهش کن.» پاهایم را جفت کردم و پریدم رویش خشششی صدا داد.

گفتی: «شنیدی؟ این صدا فقط مختص پاییز است.»

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» در قطع رقعی، 200صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال 1402 از سوی انتشارات روایت فتح به بهای 65 هزار تومان روانه‌ی بازار نشر شده است.

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم»

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» به زندگی نخبه شهید «داریوش رضایی‌نژاد» در آینه خاطرات می‌پردازد. این کتاب به قلم «سیدمحمد حسین حسینی» از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.

در بخشی از کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» می‌خوانیم: آنها پیش چشم‌های آرمیتا، پدرش را شهید کردند. آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان می‌آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت: «پنج تا! پنج تا تیر به بابام زدن…» انگار صدای گلوله‌ها در گوش آرمیتا مانده بود.

آبدانان در روزگار خوشش منطقه‌ای محروم و بکر و بدون امکانات رفاهی بود. حالا تصورش را بکنید جنگ هم بشود. بمباران هم بشود و همه چیز به هم بریزد. با این حال داریوش در این شهر و در این شرایط، دو سال را جهشی خواند و در کنکور هم جزو بهترین‌ها بود. او حتی در المپیاد هم رتبه داشت. آخر کار هم که شا گرد اول دبستان خدا شد و رفت.

خود داریوش هر موقع می‌خواست خانواده ما را به کسی معرفی کند می‌گفت: «سیستم ما چار چار دو است.» یعنی چهار تا برادر، چهار تا خواهر و پدر و مادر. خواهر بزرگمان دبیر زبان است. بعد از ایشان ترتیب این طور بود: داریوش، همایون، خودم )امیرحسین)، نجمه، فرشاد و با اختالف یک سال فاطمه و بعد از پنج سال معصومه. غیر از این یکی – دو تا، همگی با اختلاف دو سال پشت سر هم بودیم. به قول داریوش «امیرحسین با همون مدادی کنکور داد که همایون رفته بود سر جلسه!»

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» در قطع رقعی، 148 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال 1399 از سوی دفتر نشر معارف روانه بازار نشده است. 

کتاب «به وقت نوترون»

کتاب «به وقت نوترون» نیز روایت زندگی چهار شهید هسته‌ای کشورمان، «مسعود علی محمدی»، «مجید شهریاری»، «داریوش رضایی نژاد» و «مصطفی احمدی روشن» است.

نوترون سوم از این مجموعه، توسط مریم نصر اصفهانی با قلمی شیرین و پرفراز و نشیب،  روزهای زندگی شهید داریوش رضایی نژاد را به تصویر می‌کشد.

 این اثر در قطع رقعی، 128 صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال 1397 توسط نشر حدیث راه عشق به چاپ رسیده است.

کتاب «شعله‌های خیس لبخند»

کتاب «شعله‌های خیس لبخند»؛ در قالب خاطره‌های کوتاه، شخصیت فردی، اجتماعی و علمی شهید مهندس «داریوش رضایی نژاد» را بیان می‌کند.

این کتاب در 37 فصل با عنوان‌‎های «راز گلوله هفتم»، «صبرکن زن»، «پاسخ از دور»، «یک مطلب عادی اما قابل تامل دیگر»، «رها کنید این تردید را»، «از نگاه یک روزنامه نگار غربی»، «گره ای دیگر»، «در میان کبیرکوه و دینارکوه»، «یادگار ساسانیان»، «انجمن آبدانانی‌ها»، «پالس پاور چیست»، «و اما آنچه درباره مهندس باید بدانیم»، «جنگلی از تابلوهای ورود ممنوع»، «شناختن یک مسیر»، «ایرانی افتخار آمیز»، «استعداد ویژه»، «ویژگی‌های اجتماعی یک مهندس»، «یک وقفه 14 ساله»، «و مهندس را بیشتر بشناسیم»، «مهندس‌ها در پروژه مشترک ایران و آلمان»، «وقتی چشم پوشی آسان می‌شود»، «پختگی‌های یک دانشجو یا استاد»، «دیدگاه یک استاد»، «استانداری که فقط از آن ایرانیان است»، «زندگی زیرتیغ»، «عیار «نه» گفتن»، «تنگناهای یک حرفه»، «پاسداری از هویت»، «نقطه اوج بعد از شهادت»، «تا این که یک روز خبری منتشر شد»، «قصه پری»، «سلام آرمیتا»، «به نام پدر»، «رشته مهندسی که هسته‌ای نبود»، «قصه آشنایی»، «دور و نزدیک» و «قصه‌های روز جدایی» تدوین شده است.

در بخشی از کتاب با عنوان «پیشنهادی برای مهندس» به نقل از دکتر عباسی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی می‌خوانیم: «هفته قبل از شهادتش اینجا بود. درباره موضوعی صحبت کردیم. در آن روز به یاد دارم که به ایشان گفتم شما باید مراقب باشید. این باید مراقب می‌بود به دلایلی که من می‌دانستم و وظیفه داشتم که به او بگویم. گفتم: مراقب رفت و آمد خودت باش. گفتم: باید رفت و آمدت منظم نباشد زیرا دشمن از نظم ما برای ترور ما استفاده می‌کند. حتی گفتم: ساعت نظم شما، بردن بچه از مهدکودک است و این را ذکر کردم که بهتر است بچه را خانمت از مهد بیاورد. در واقع آقای رضایی نژاد قرار بود به هشدار و تذکرات امنیتی عمل کند که زدنش. پیشنهادی هم به او داده بودم که قرار شد در مورد آن پیشنهاد و عمل به این توصیه ها هفته بعد جواب بدهد. پیشنهادی که به او کرده بودم این بود که ایشان با تسلطی که در کار مهندسی داشت در توسعه و ساخت شتاب دهنده با ما همکاری کند. افسوس که رفت و دیگر جواب نداد.»

کتاب «شعله‌های خیس لبخند» در قطع رقعی، 344 صفحه، شمارگان دوهزار نسخه، در سال 1392 از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.

شهدا سرمایه‌های ملی، انقلابی و عظیم کشور هستند که باید یاد و خاطرشان را پاس بداریم و در حوزه‌های مختلف تربیتی، فرهنگی و فکری از شیوه و راه و رسم آن‌ها بهره‌مند شویم؛  تا این الگوها نه تنها برای کشور بلکه برای جهان اسلام معرفی شوند. اکنون بهترین و موثرترین شیوه آشنایی نسل جوان با شهدا استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و اهالی فرهنگ و هنر برای اجرای کارهای هنری به شیوه‌ای گویا است. به همین دلیل در نوید شاهد آثار فرهنگی که تا اکنون درباره شهید «داریوش رضایی نژاد» منتشر شده است را بررسی کردیم.

 

خبرنگار: آرزو رسولی

 

 

 



منبع خبر

کدام آثار فرهنگی روایتگر زندگی شهید رضایی‌نژاد شدند؟ بیشتر بخوانید »