شهید علی عابدینی

عاشقانه شهید مدافع حرم برای همسرش: خیلی خوشحالم می‌گویی برو!

‌نمی‌خواهد نگرانم باشی، برو شهید شو!


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همسر شهید مدافع حرم «علی عابدینی» درباره روز‌های اعزام همسرش به خط مقدم مبارزه با داعش اظهار داشت: از اوضاع سوریه باخبر بودم، اما نمی‌دانستم می‌خواهد برود. عادت نداشت وقتی می‌خواهد جایی برود به من زود بگوید، معمولاً می‌گذاشت نزدیک رفتن به من خبر می‌داد. خیلی از رفتنش ناراحت بودم، اما با خودم می‌گفتم: شوهر من نرود چه کسی برای دفاع برود!

وقتی این‌ها را به خودش هم گفتم، خیلی خوشحال شد. دفعه اول تا زمانی که به تهران برگشت نمی‌دانستم زخمی شده است. بعد از آمدنش خبر دادند به بیمارستان رفته و حالش خوب شد. علی واقعاً خیلی شجاع بود و تازه بعد از شهادتش دارم او را می‌شناسم.

نمی‌خواهد نگرانم باشی، برو شهید شو!

دفعه دوم که می‌خواست به سوریه برود مخالفت کردم، اما بعد دلم را گذاشتم پیش حضرت زینب (س) و گفتم برو. گفت: خیلی خوشحالم از اینکه تو به من روحیه می‌دهی و می‌گویی برو. این در حالی بود که همسر بعضی از مدافعان حرم خبر نداشتند، اما من می‌دانستم همسرم به سوریه می‌رود. روزی به من گفت: اگر من شهید شوم تو چکار می‌کنی؟ نگاهی به او انداختم و گفت: نمی‌خواهد نگران من باشی، خدا مواظب من است!

تلگرامی که بد خبر بود

جمعه صبح ساعت ۱۰ صبح بود که نرگس سادات در تلگرام عکس علی را دید. آن قدر شوکه شد که ناگهان جیغ بلندی کشید. پدرشوهرش با ترس پیش او آمد و وقتی متوجه شد سعی کرد که عروسش را آرام کند و گفت: این‌ها همه فتوشاپ است. اما بعد از تماس با سپاه فهمید که او دیگر همسر یک شهید شده است.

تبرکی که علی از داعشی‌های چچنی گرفت!

علی همیشه سعی می‌کرد از خودش دل و جرأت نشان دهند تا روحیه نیروهایش حفظ شود. در خط مقدم مبارزه با داعشی‌های چچنی، توسط تک‌تیرانداز آن‌ها زخمی شد. علی ماشین آن‌ها را به رگبار بست و توانست تعدادی از تروریست‌ها را زمین‌گیر کند. بعد از مدتی علی چفیه سرش را باز کرد و به دور دستش که زخمی شده بود، بست و با دست دیگر به تیراندازی‌اش کرد. هر لحظه ممکن بود بیهوش شود. دوستش از او پرسید: علی چی شده؟ علی گفت: چیزی نیست، تبرک گرفتم. بعد هم بیهوش شد. وقتی چشمانش را باز کرد در بیمارستان حلب بود.

درباره شهید 

شهید مدافع حرم «علی عابدینی» در ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ در شهرستان فریدونکنار به دنیا آمد. او در لشکر ۲۵ کربلا مازندان مشغول خدمت شد. شهید علی عابدینی برای اولین بار سال ۱۳۹۴به عنوان مدافع حرم راهی سوریه شد. او در ۱۷ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۵ در شهر خان طومان از توابع حلب سوریه به همراه ۱۲ یار دیگر او به فیض شهادت نائل آمد. از این شهید یک فرزند پسر به نام «امیر محمد» به یادگار مانده است.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

‌نمی‌خواهد نگرانم باشی، برو شهید شو! بیشتر بخوانید »

دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری

دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری



دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیده نرگس حسینی همسر شهید علی عابدینی در شب وداع با پیکر این شهید با قرائت دلگویه‌ای با همسر گفت: سلام باغ برینم که پرپر آمده‌ای، سلام سرو بلندم که بی‌تن آمده‌ای.

خوش‌آمدی به وطن یوسف پر از زخمم، عزیزتر شده‌ای و دلرباتر آمده‌ای.

سلام بر دل و جان مدافعان حرم، صدای زینبیان مدافعان حرم.

ای شهدا این روزها هوای شهرهای ما بارانی است، چشم‌هایی که شما عزیز دلشان بودید امروز اشک میبارد.

ای شهدا شما ثابت کرده‌اید که اگر کربلا بودید دست هیچ نامحرمی به ناموس اهل بیت نمی‌رسید، گوشواره با گوش کنده نمی‌شد و بدن‌های مقدس امام حسین(ع) و فرزندانشان زیر سُمّ اسبان قرار نمی‌گرفت.

ای دلاورمردان شما با شهادتتان ثابت کردید که سربازان ولایت غیرت دارند و اجازه دست‌درازی دشمن را به ناموس وطن نمی‌دهند.

به شما مدیونیم چراکه جان خود را در طبق اخلاص قرار دادید تا ما با امنیت خاطر در شهر قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم.

تاریخ باید بداند که دفاع از حرم حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد و بیعت حسینیان زمان بیعتی به رنگ خون است که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند.

بابا تو خندان و با پا رفتی اما با تابوت آمدی، خوش‌آمدی

امیرمحمد عابدینی فرزند شهید علی عابدینی نیز در این مراسم دلگویه‌ای را تقدیم پدر کرد: سلام بر بابای خوب من که پس از چند سال آمدی، خوش‌آمدی.

بابا، تو خندان و با پا رفتی اما حالا با تابوت پیش ما آمدی، خوش‌آمدی.

سلام بر تو که رفتی سوریه تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنی و شهید شدی و پس از ۵ سال آمدی.

مامان عزیزم، من دیگر بابا دارم و تنها نیستم، راستی بابا: هر وقت دلم می‌گرفت مامان مرا آرام می‌کرد حالا که تو آمدی مرا خیلی آرام کردی.

بابای من، تو مانند عطر شیشه‌ای خوشبو بودی که شکست و بوی خوش تو همه جای شهر را پر کرد، حالا هم به من می‌گویند فرزند شهید “علی عابدینی” و به ما احترام می‌گذارند.

راستی باباجون؛ سلام ما را به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برسان و برایمان دعا کن.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیده نرگس حسینی همسر شهید علی عابدینی در شب وداع با پیکر این شهید با قرائت دلگویه‌ای با همسر گفت: سلام باغ برینم که پرپر آمده‌ای، سلام سرو بلندم که بی‌تن آمده‌ای.

خوش‌آمدی به وطن یوسف پر از زخمم، عزیزتر شده‌ای و دلرباتر آمده‌ای.

سلام بر دل و جان مدافعان حرم، صدای زینبیان مدافعان حرم.

ای شهدا این روزها هوای شهرهای ما بارانی است، چشم‌هایی که شما عزیز دلشان بودید امروز اشک میبارد.

ای شهدا شما ثابت کرده‌اید که اگر کربلا بودید دست هیچ نامحرمی به ناموس اهل بیت نمی‌رسید، گوشواره با گوش کنده نمی‌شد و بدن‌های مقدس امام حسین(ع) و فرزندانشان زیر سُمّ اسبان قرار نمی‌گرفت.

ای دلاورمردان شما با شهادتتان ثابت کردید که سربازان ولایت غیرت دارند و اجازه دست‌درازی دشمن را به ناموس وطن نمی‌دهند.

به شما مدیونیم چراکه جان خود را در طبق اخلاص قرار دادید تا ما با امنیت خاطر در شهر قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم.

تاریخ باید بداند که دفاع از حرم حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد و بیعت حسینیان زمان بیعتی به رنگ خون است که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند.

بابا تو خندان و با پا رفتی اما با تابوت آمدی، خوش‌آمدی

امیرمحمد عابدینی فرزند شهید علی عابدینی نیز در این مراسم دلگویه‌ای را تقدیم پدر کرد: سلام بر بابای خوب من که پس از چند سال آمدی، خوش‌آمدی.

بابا، تو خندان و با پا رفتی اما حالا با تابوت پیش ما آمدی، خوش‌آمدی.

سلام بر تو که رفتی سوریه تا از حرم حضرت زینب(س) دفاع کنی و شهید شدی و پس از ۵ سال آمدی.

مامان عزیزم، من دیگر بابا دارم و تنها نیستم، راستی بابا: هر وقت دلم می‌گرفت مامان مرا آرام می‌کرد حالا که تو آمدی مرا خیلی آرام کردی.

بابای من، تو مانند عطر شیشه‌ای خوشبو بودی که شکست و بوی خوش تو همه جای شهر را پر کرد، حالا هم به من می‌گویند فرزند شهید “علی عابدینی” و به ما احترام می‌گذارند.

راستی باباجون؛ سلام ما را به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برسان و برایمان دعا کن.



منبع خبر

دلگویه همسر و فرزند شهید علی عابدینی پس از حدود ۵ سال دوری بیشتر بخوانید »