وقتی شهید «غلامرضا زعفری» دشمن را قال گذاشت!
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، رزمندگان تخریبچی در زمره کسانی بودند که هنگام مأموریت، احتمال اسارت آنها خیلی بالا بود؛ چراکه تخریبچیها در مأموریتهای شناسایی، مینگذاری و هنگام معبر زدن، کاملاً خلع سلاح بودند و تنها سلاح آنها، یک سیمچین و سرنیزه بود و اگر نارنجکی هم همراه داشتند، فقط در شرایطی خاص میتوانستند از آن استفاده کنند.
ماهیت کار تخریبچیها در جبهه انفرادی بود؛ یعنی مأموریت با حداقل نفرات انجام میشد. در خاطرات رزمندگان تخریبچی که غالباً هم بیان نشده و فقط در گعدههای خودشان قابل شنیدن هست، موارد زیادی از احتمال اسارت ۱۰۰ درصد آنها میتوان پیدا کرد؛ بارها شنیده شده که تک و تنها از موانع گذشته و پا در میدان مین گذاشتهاند و با دشمنی که هوشیار در سنگر کمین خود نشسته بود، مواجه شدهاند. آنها در این موقعیت حساس یا با زیرکی از مهلکه گریخته و یا به استقبال خطر رفتهاند.
گردان تخریب لشکر 10 سیدالشهداء (ع) در طول شش سال حیات خود در دفاع مقدس، بیش از 140 شهید تقدیم کرده هست؛ ولی تعداد آزادههای این گردان در مأموریتهای محوله فقط پنج نفر هست؛ «عباس باقری» در عملیات «والفجریک»، «مجید مطیعیان» قبل از عملیات «والفجر چهار»، «جعفر حیدریان» و «مجید مهرورز» در عملیات «بدر» و «عبدالله سمنانی» هم در شناسایی عملیات «والفجر هشت» در جزیره امالرصاص به اسارت دشمن درآمدند.
خاطرات فرار رزمندگان تخریبچی از چنگال دشمن، خاطراتی شنیدنی هست؛ مثلاً همرزمان شهید «غلامرضا زعفری» خاطره گریختن این شهید والامقام از اسارت دشمن در عملیات خیبر را از زبان وی چنین نقل میکنند: «غلام تعریف میکرد که در حین فرار، سرباز دشمن با آر.پی.جی به سمت من شلیک کرد و احساس کردم گلوله از زیر بغلم در حال فرار عبور کرد؛ بهطوری که باد پره آر.پی.جی را حس کردم… اما باز من ول کن نبودم و چند لحظه استراحت کردم و دوباره به سمت مواضع دشمن رفتم و داخل سنگر استراق سمع دشمن خودم را پنهان کردم.
یک لحظه که به خودم آمدم، دیدم روی مین والمر نشستهام و تعدادی بدنهای شهید در کنارم داخل چالهای قرار دارد… اما شناساییام را انجام دادم. در وقت برگشت که تک و تنها بودم، با نیروهای گشتی شناسایی دشمن روبهرو شدم و آنها فهمیدند تنها هستم؛ لذا خواستند من را اسیر کنند که با توکل به خدا، آنها را قال گذاشتم»
این خاطره ذرهای از جسارت رزمندگان تخریبچی در مواجه با دشمنی بود که برای اسیر کردن آنها اقدام میکرد و بودند رزمندگان بسیار دیگری مانند شهید «محمد خاکفیروز» که در شناسایی عملیات «کربلای 2» در داخل میدان مین و در نیمهشب به دست دشمن اسیر شد و سالها گذشت تا پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت.
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
وقتی شهید «غلامرضا زعفری» دشمن را قال گذاشت! بیشتر بخوانید »