شهید قاسم سلیمانی

فیلم/بدون تعارف با خانواده شهید عبدالله‌زاده

فیلم/بدون تعارف با خانواده شهید عبدالله‌زاده



بدون تعارف با خانواده حسن عبدالله زاده + فیلم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، برنامه بدون تعارف با اجرای علی رضوانی این هفته با خانواده شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده به گفتگو پرداخت، شهید دهه شصتی که یار شهید قاسم سلیمانی بود.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، برنامه بدون تعارف با اجرای علی رضوانی این هفته با خانواده شهید مدافع حرم حسن عبدالله زاده به گفتگو پرداخت، شهید دهه شصتی که یار شهید قاسم سلیمانی بود.



منبع خبر

فیلم/بدون تعارف با خانواده شهید عبدالله‌زاده بیشتر بخوانید »

احداث نماد ملی سرباز وطن به یاد شهید سلیمانی

احداث نماد ملی سرباز وطن به یاد شهید سلیمانی


احداث نماد ملی سرباز وطن به یاد شهید سلیمانیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پیروز حناچی شهردار تهران در حاشیه مراسم کلنگ‌زنی و احداث یادمان ملی سرباز وطن که عصر امروز (سه‌شنبه) در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: پیرو مصوبه شورا و برنامه ای که شهرداری تهران داشت؛ و براساس مسابقه و فراخوانی که انجام شده بود امروز طرح برگزیده را با عنوان نماد سرباز وطن کلنگ زدیم.

وی افزود: این طرح به یاد سردار سپهبد شهید سلیمانی و همه شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس احداث می شود.

شهردار تهران ادامه داد: این طرح در بلندترین نقطه تپه های عباس آباد که مشرف به اتوبان همت است ساخته خواهد شد و امروز کلنگ احداث آن زده شد.

بر اساس این گزارش، مراسم آغاز احداث یادمان ملی سرباز وطن (سپهبد شهید قاسم سلیمانی) عصر امروز با حضور شهردار تهران، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، رئیس و اعضای شورای اسلامی شهر تهران، مدیر عامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، معاونین شهردار و جمعی از مسئولین بنیاد حفظ آثار و موزه، در محل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد؛ این یادمان در یکی از تپه‌های موزه و با ۹۰ متر ارتفاع ساخته می‌شود و یکی از مرتفع‌ترین یادمان‌ها در تهران خواهد بود.

انتهای پیام/221



منبع خبر

احداث نماد ملی سرباز وطن به یاد شهید سلیمانی بیشتر بخوانید »

بی‌غیرتها به ما مارک نظامی میزنند/مگر سپاه فقط برای خون دادن است؟

بی‌غیرت‌ها به ما مارک نظامی می‌زنند/ مگر سپاه فقط برای خون دادن است؟


بی‌غیرتها به ما مارک نظامی میزنند/مگر سپاه فقط برای خون دادن است؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در نیمه‌های دهه هفتاد و سال‌هایی که هنوز فرمانده سپاه ثارالله کرمان بود و در دورانی که دولت اصلاحات تازه کار خود را آغاز کرده بود، در یک سخنرانی در سال ۷۷ لب به شکایت از سیاسی‌کاری‌ها و پروپاگاندای برخی رسانه‌ها  علیه انقلاب و ولایت فقیه باز می‌کند و به جامعه، بخصوص جریان حزب‌اللهی، نسبت به خطر این اقدامات هشدار می‌دهد.

متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:

«این تفاهم و این اتحادی که بر جبهه ضد اسلام و ضد حکومت اسلامی به وجود آمده در هیچ بخشی از دوره تاریخ انقلاب ۲۰ سال گذشته وجود نداشته است که ضد انقلاب‌ها، و متحجرین و آفت‌های گوناگون و مارکسیست‌ها جمع شوند، اجتماع کنند، زبانشان باز شود و قلم‌هایشان به حرکت بیاید و به مقدسات ملت توهین کنند.

والله بحثم فرمانده کل سپاه تنها نیست که آن هم خیلی مهم است و آن موضوع را بیان خواهم کرد. اما نمونه‌هایی و مقاله‌هایی از روزنامه‌های خودمان به همراه آورده‌ام که در زمان خودی چاپ شده و در دوران حکومت اسلامی زیر لوای حکومت اسلامی چاپ و توزیع شده‌اند و شنیدیم و خواندیم و این می‌شود عادی. وقتی راس حکومت تقدسش شکسته شود.

وقتی که اساس حکومت با حجم خون‌هایی که در راه آن داده است زیر سئوال برود. وقتی که بنیانگذار نظام با همه قداستی که در میان ملت دارد که با فرمان او و برای حکومت اسلامی، مردم عزیزانشان را روانه جنگ کردند و خون دادند، زیر سئوال برود و تقدس آن به تمسخر گرفته شود دیگر آقا و آقای هاشمی رفسنجانی و دیگران تقدس‌شان شکسته خواهد شد؛ و اگر این طور شود هیچیک از شما محلی از اعراب ندارید. این روشن است.

هیچکس نمی‌آید با یک وضعیت مشخصی به جنگ فرهنگ، اعتقادات و آگاهی‌های یک ملت برود. همیشه تاکتیکی حرکت می‌کنند و شیوه‌های خاصی را انتخاب می‌کنند. یکی، یکی انسان‌ها را از مشروعیت می‌اندازند، حرمت‌هایشان را می‌شکنند. وقتی حرمت‌ها شکسته شده، تقدس‌ها شکسته شد و این برای مردم عادی شد، عظمت‌ها و کرامت‌ها از بین می‌رود و آن وقت حرکت دشمن آغاز می‌شود.

من نمونه‌هایی از مقاله‌هایی که از سال ۷۶ تاکنون چاپ شده آورده‌ام و آن‌ها را می‌خوانم. شما توجه داشته باشید از راس حکومت اسلامی تا اصل حکومت اسلامی و دیگر ارکان نظام چگونه مورد تجاوز آنان است.

اولین هجوم دقیقاً به مقدس‌ترین کانون این نظام مقدس بود یعنی اصل ولایت فقیه است. بحث‌هایی در مورد اصل ولایت فقیه، بحث ولایت مطلقه فقیه آوردند و دنبال کردند و به اصطلاح، اذهان را آماده کردند تا یک مرتبه به خود شخص، ولی فقیه و اصل فقیه تاختند. شما به نمونه‌هایی از آن‌ها توجه کنید ضمن اینکه بعضی از آن بحث‌ها اساس اعتقادات دینی ما را زیر سئوال می‌برد.

آقای سروش تئورسین و پیامبر این جمع با نفی حکومت اسلامی هیچ چیز را باقی نمی‌گذارد. کسانی که نشریه دارند و نشریه کیان را اداره می‌کنند در یکی از مقاله‌ها که مقاله نویس آن هم آخوند است، کلمه آخوند می‌گوییم که جسارت به روحانیت نباشد؛ چون واقعاً وقتی فرمانده کل سپاه اعلام کرد بخشی از آخوند‌هایی که چهره منافقانه دارند بعضی دردشان گرفت و پشت آن سنگر گرفتند و گفتند این توهین به روحانیت است.

مثل اینکه وصیتنامه حضرت امام را نخوانده‌اند. مثل اینکه تاریخ انقلاب را به یاد ندارند. مثل اینکه اولین مرتبه است که به گوششان می‌خورد. فرد دیگری در مقاله‌ای در میتینگی اعلام می‌کند بحث ولایت فقیه باید تبدیل شود به یک انتخابات دوره‌ای، کوتاه مدت و هر چند وقت یک بار انتخابات، ولی فقیه داشته باشیم و هر دوره‌ای فردی در جامعه ما مطرح شود؛ و آقای… نکته دیگری عنوان می‌کند که قابل تامل است. می‌گوید: خبرگان رهبری در اختیار یک جمع و روحانی باشد. صحیح نیست و قشر‌هایی مثل زنان، دانشجویان و کارگران می‌توانند در آن نقش داشته باشند. یعنی زنان، دانشجویان و کارگران عضو مجلس خبرگان شوند برای تعیین رهبری.

فردی می‌گوید ما خط قرمز نداریم، خط قرمز خداست، پیامبر و ائمه معصومین (ع) هم در خط قرمز آن قرار ندارند. این نمونه حرف که بعضاً حتی ساحت مقدس امام زمان (عج) را زیر سئوال بردند، من تعجب می‌کنم این‌ها در محضر ملت ایران نوشته می‌شود و همه ما سکوت می‌کنیم. منتظر هستیم یک سخنران بیاید یک جایی جمله‌ای را بگوید و او مورد الهام قرار بگیرد و بر برچسب خطی و گروهی به آن زده شود. آن وقت همه ما دفاع کنیم یا دفاع نکنیم، حرکت کنیم یا نکنیم. این یک توجه عمومی را می‌خواهد. یک تلاش عمومی را می‌خواهد. اگر این روال پیش برود باید بگوییم این حادثه‌هایی که داریم و برای آن سینه بزنیم به وجود می‌آید.

نشریه ایران فردا، فرهنگ نماز را زیر سئوال می‌برد و در نشریه جامعه سالم ظهور امام زمان (عج) زیر سئوال رفته است. یا در نشریه کیان می‌نویسد حزب الله گروهی سرخورده و ناامید و آرمان باخته که احساس می‌کنند جنگ را باخته‌اند و دوره تاریکی اش سپری شده است و در دوران سازندگی جایی ندارد و می‌خواهند با استراتژیک رعب و وحشت، مردم را به جایی که نمی‌خواهند ببرند. از این گونه اراجیف در روزنامه‌های متعددی مثل جامعه و مبین و این طیف روزنامه‌ها وجود دارد.

اینکه سخن فرمانده کل سپاه را جمله به حقی است که گفته می‌شود ما تا دیروز با اسلحه در مقابله دشمنان خودمان ایستاده‌ایم و امروز در واقع شمشیر ما زبان ما است و با این شمشیر زبان جلوی این افراد می‌ایستیم. این را تحریف می‌کنند. آن‌ها می‌دانند چه گفته شده، اما مترصد فرصت بودند چرا سپاه و روحانیت یک مرتبه مورد هجوم واقع شده، چون تنها این‌ها سد هستند. اگر این دو سد را بشکنند همه چیز را حل کرده‌اند. یک تجربه تلخ دارند. در سال ۵۷ و ۵۶ همین بازی‌ها وجود داشت و تا انتهای سال ۵۹ هم ادامه داشت.

شما یادتا می‌آید در خیابان‌ها (از جمله کرمان در چهارراه کاظمی) چپی‌ها و مارکسیست‌ها جمع شدند و جوانان رفتند با آن‌ها بحث سیاسی می‌کردند و درگیر می‌شدند که به زد و خورد می‌انجامید. این وضعیت تمام شد. وقتی که به اصطلاح بحث فرهنگی و سیاسی آن‌ها در فضای باز تمام شد اسلحه‌ها از خانه‌ها بیرون آمد و روزانه ۴۰ پاسدار و اورکت پوش و حتی کسانی که محاسن داشتند به شهادت می‌رسیدند.

این‌طور نیست در پس این بحث‌های فرهنگی که به اصطلاح امروز از هجمه فرهنگی تبدیل به یک حرکت اجتماعی و سیاسی شد صرفاً همین باشد. خیلی بدتر از این است. امروز حمله به این سد‌ها انجام شده و این سابقه دارد. در گذشته هم همینطور بوده است.

در حادثه کردستان که بچه‌های این ملت جلوی تازه عروس‌های دموکرات‌ها سرشان بریده می‌شود و در خون‌های خود دست و پا می‌زدند تا در بمباران یک زندان بیش از ۱۵۰ نفر را به شهادت رساند. چقدر پاسدار سر بریده شد که این مسائل در جامعه ما تکان دهنده است و در سراسر ایران اجساد شهدای مطهر ما پراکنده‌اند. در آن روز‌ها همین آدم‌ها با چهره دلسوزانه‌ای پیک صلح شدند.

در کردستان در اولین بیانیه‌ای که صادر کردند خروج و انحلال سپاه را از کردستان عنوان کردند که بتوانند به راحتی به اهداف خودشان برسند. شعار انحلال سپاه، شعار جدیدی نیست. در هر مقطع مطرح شده و این حرکت همخوانی با اهداف آمریکا دارد. اینکه آمریکایی از شروع خودشان از ابتدا انحلال سپاه عنوان می‌کنند.

باید توجه داشته باشیم، ما نباید تماشاگر باشیم، هر روز یک حریم شکسته شود و سدی فرو بریزد و منتظر باشیم تا آتش آنچه زمانی به تمام جامعه سرایت می‌کند. ما نمی‌توانیم بنشینیم. مگر سپاه فقط برای خون دادن است ما بنشینیم حادثه‌های سال ۵۹ و ۶۰ به وجود بیاید و در آن حادثه حزب جمهوری اسلامی، جمعی از شخصیت‌ها به شهادت برسند و آن وقت بگوییم، چون ما نظامی هستیم در درجات خود ما قایم شویم و بترسیم که مارک نظامی گری به ما بزنند. این برخلاف تقوا است.

بی غیرت‌هایی که در هیچ کجای صحنه‌های انقلاب حضور نداشتند به ما مارک می‌زنند و ما را به وصیت نامه امام راحل توجه می‌دهند که این حرکت ما سیاسی است، این جناح بندی سیاسی است! که ارکان نظام را بنیان نظام را شما مورد هجوم قرار دادید. ما سکوت بکنیم؟ که این دخالت در مسائل سیاسی است؟

اگر نظامی گری ما مانع از برخورد با تجاوز شما می‌شود ما لباس‌ها را از تن خود بیرون می‌آوریم. ما این لباس را به تن کردیم برای دفاع از این ملت. حتی برای دفاع از شما نامردها، شرم نمی‌کنید؟ به این مزار‌های شهید نگاه کنید. هیچ روستایی نیست که قبر شهید نداشته باشد. ما نبینیم، سکوت کنیم که شما هر کاری خواست بکنید، هر توطئه‌ای که دلتان خواست انجام دهید.

آن وقت حرکت مسلحانه را شروع کنید. ما بیاییم و بیافتیم توی ملت، ما صبر کنیم شما ملت را جناح بندی کنید، قشربندی کنید، گروه بندی کنید. جوانان را اغفال کنید و آن‌ها را با تحریف‌های خود فریب دهید. سپاه و لشگر درست کنید برای خودتان؟ حرف‌های آقای رحیم صفوی، حرف هر حزب اللهی است، حرف همه بسیجی‌ها است.

اگر شناسنامه آن‌هایی که مقاله نوشتند اینجا مطرح می‌کردند انسان باید بر پیشانی خودش بزند که چه می‌شود یک دفعه این‌ها میدان پیدا می‌کنند. شما که ادعای جامعه دموکراتیک را دارید شما خودتان نمی‌دانید همه نظریات در جامعه غرب به بن بست رسیده؟

شما که امروزه ادعا می‌کنید حکومت دینی نمی‌تواند پیچیدگی جهان را حل کند، شما ندیدید مارکسیست با این ادعا از هم پاشید. شما نظریه و مدیریت جنگل را می‌خواهید پیاده کنید؟ ما تجربه داریم با چشم خودمان دیدم یک بچه نابالغ ۱۲ ساله را آوردند و بر سرنوشت ملت حاکمت کردند، تاج‌گذاری کردند و هیچکس هم دم نزد. بگذاریم این واقعیت‌ها تکرار شود؟ بگذاریم همه خون‌ها بر باد برود. ما نگران باشیم که نظامی هستیم و برچسب بزنند. توی روزنامه‌ها مزخرف و دروغ می‌نویسند. الو سلام (ستون روزنامه سلام): «من از ستاد مشترک سپاهم و صحبت‌های آقای رحیم صفوی حرف‌های شخصی ایشان است و حرف‌های سپاه نیست.»

والله تا پای جان ایستاده‌ایم. مگر می‌گذاریم حوادث ۵۹ تکرار شود؟ مگر می‌گذاریم حوادث سال ۶۰ تکرار شود؟ مگر می‌گذاریم یک بار دیگر شخصیت‌های بزرگ ما را به شهادت برسانند؟ مگر ما نمی‌دانیم در پس این حرکت‌های مزورانه به اصطلاح فضای باز سیاسی و تسامح و تساهل چه فتنه بزرگی وجود دارد؟ ما نمونه‌های آن را می‌بینیم؛ بنابراین من استدعایم از مردم حزب اللهی شریف، جوانان و دانشجویان این است که در صحنه باشید. به توطئه‌ها دقت کنید به مطلبی که نوشته می‌شود دقت کنید. به موضوعاتی که تیتر می‌شود دقت کنید.

هر روز در این روزنامه‌ها مثل یک بمب، انفجاری برای ملت به وجود می‌آورند با تیتر‌هایی که انتخاب می‌کنند. یک روز می‌بینیم با یک تیتر درشت در روزنامه «ارزش» بی ارزش می‌نویسد، هاشمی شکایت می‌کند. از بین همه مصاحبه‌ها یکی را انتخاب می‌کنند که دختر و پسر می‌توانند با هم باشند و منعی ندارد. این‌ها را با تیتر درشت درج می‌کنند.

چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید؟ دانشگاهی که امام راحل فرمودند در صحنه باشید، هوشیار باشید و در مسائل سیاسی که مقام معظم رهبری اصرار دارند حضور داشته باشیم و چه و چه، اگر سکوت کنیم آن زندان‌های ۵۵ و ۵۶ و آن کشتار‌ها در دانشگاه‌ها به وجود خواهد آمد. دقت کنید و توجه کنید و حساسیت داشته باشید. بحث گروه و بحث جناح‌های چپ و راست امروز نیست، بحث یک هجمه عظیمی است که متاسفانه در خودی‌ها مطرود شده، وجود دارد.»

انتهای پیام/ 161



منبع خبر

بی‌غیرت‌ها به ما مارک نظامی می‌زنند/ مگر سپاه فقط برای خون دادن است؟ بیشتر بخوانید »

سردار محمد حجازی

سردار «محمد حجازی»؛ فرمانده‌ای فداکار و سربازی گمنام


سردار محمد حجازیگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ یکی از شاخصه‌های مهم انقلاب اسلامی با وجود همه کارشکنی‌ها و خصومت‌هایی که علیه آن صورت می‌گیرد، مردمی بودن و مردمی ماندن آن است؛ از این‌رو در مواردی، چون فقدان مسئولانی که در میان مردم از وجاهتی انقلابی برخوردارند، این ویژگی نمود بیشتری می‌یابد.

خبر ارتحال سردار محمد حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران از جمله مواردی است که برای آن دسته از مردم که شناختی اجمالی از فرماندهان نظامی دارند، غم‌بار بود. ارتش و سپاه به سبب امنیت پایداری که برای کشور به ارمغان آورده اند، امروز از محبوب‌ترین نهاد‌ها هستند که در این میان، رشادت‌های فرزندان این ملت در نیروی قدس سپاه که گاه از نظامیان ارتشی نیز در ماموریت‌های آن مشارکت دارند، از جایگاه ویژه‌تری برخوردار است.

پس از شهادت مظلومانه سردار سپهبد «حاج قاسم سلیمانی»، نام دو عزیز در میان مردم گل کرد که یکی از آن‌ها سردار فقید «محمد حجازی» بود؛ فرمانده‌ای که به سبب رشادت‌ها و قابلیت‌هایش پس از سال‌ها خدمت و مجاهدت در سازمان بسیج مستصعفین، حضور پررنگ‌تری در نیروی قدس سپاه یافت تا بواسطه توانمندی‌هایش جبهه مقاومت قوام و پیش‌روندگی بیشتری یابد.

وی که جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و از اعضای هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) بود، از ابتدای وقوع انقلاب و با تأسیس سپاه پاسداران به عضویت این نهاد درآمد و در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی در مناطق آشوب‌زده کردستان و آذربایجان غربی حضور داشت و پس از مهار ناآرامی‌های کردستان توسط نیروی مسلح کشورمان و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به جبهه‌های جنوب عزیمت کرد و در طول سال‌های دفاع مقدس، به سازماندهی و اعزام نیرو‌های مردمی اشتغال داشت و حتی در دوره‌ای مسئول اعزام نیرو به جبهه‌های جنوب بود.

علاوه بر این مدتی نیز مسئولیت ستاد سپاه منطقه دوم کشور را برعهده داشت و تا پایان جنگ در جایگاه‌های جانشین فرمانده سپاه منطقه چهارم، جانشین فرمانده قرارگاه سلمان در جبهه‌های میانی و غرب، جانشین فرمانده قرارگاه قدس سپاه به ایفای مسئولیت پرداخت. سردار حجازی پس از پایان جنگ در سمت‌هایی چون «معاون هماهنگ‌کننده» و «معاون نیروی انسانی نیروی مقاومت بسیج» و در فاصله سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶ «فرماندهی نیروی مقاومت بسیج» را برعهده داشت. همچنین از ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۷ «رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران» و از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸ «جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران» بود.

وی در تیر سال ۱۳۸۷ به‌عنوان «جانشین قرارگاه ثارالله (ع)» معرفی شد و یک سال بعد یعنی از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳ به «ستاد کل نیرو‌های مسلح» رفت و مسئولیت «معاونت آماد، پشتیبانی و تحقیقات صنعتی» را عهده‌دار شد و از سال ۱۳۹۳ با شکل‌گیری جبهه مقاومت در کنار سردار قاسم سلیمانی در این جبهه‌ها حضور داشت تا اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید.

شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه موجب شد تا جانشین وی یعنی سردار اسماعیل قاآنی به فرماندهی این نیرو منصوب شود؛ بدین ترتیب با انتصاب سردار قاآنی به این سمت، سردار حجازی نیز از دی سال ۱۳۹۸ به جانشینی این نیرو منصوب شد.

کارنامه پر افتخار و سرشار از مجاهدت و رشادت این سردار گرانقدر، تاسف هر فرد دلسوز برای ایران و جبهه مظلومان را بر می‌انگیزد. هرچند جبهه حق از این دست رفت و آمدها زیاد به خود دیده است و به فرموده امام راحل «با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، و، الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است»، اما نفس فقدان برخی خدمتگزاران را با وجود هیچ‌کس حتی قوی‌تر از آن فرد، نمی‌توان جبران کرد چراکه هرکس جایگاهی در افواه مردم و در مسیر خدمت دارد.

درگذشت امثال سردار حجازی که از جمله یاران صدیق امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) و امت اسلامی بود، صحه‌ای بر این ادعاست که هرکس در مسیر خدمت و تعالی جبهه حق گام بردارد، در دل مردم و مظلومان جهان جاودانه خواهد شد و سردار حجازی از زمره‌ این دست افراد است.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

سردار «محمد حجازی»؛ فرمانده‌ای فداکار و سربازی گمنام بیشتر بخوانید »

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ارتش جمهوری اسلامی ایران با تقدیم ۴۸ هزار شهید کارنامه درخشانی را از خود در دوران دفاع مقدس به جای گذاشته و همواره در راه اعتلای میهن اسلامی حفاظت از استقلال و حدو ثغور کشور تلاش بی‌شائبه داشته است؛ بر این اساس و با توجه به در پیش بودن روز ارتش و گرامیداشت حماسه‌آفرینی‌های نیروی زمینی ارتش، خدمت فرمانده ولایی و حماسه‌ساز دوران دفاع مقدس، امیر سرتیپ «احمدرضا پوردستان» رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش و فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش رسیدیم و گفت‌وگویی را با وی در خصوص نقش نیروی زمینی در حمایت از جبهه مقاومت و همکاری با سردار رشید اسلام، سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» انجام دادیم که بخش نخست آن در ذیل آمده است:

***ماجرای لوح اهدایی حاج قاسم/ رویای شهادت در کنار شهید سلیمانی

 لطفاً درباره سطح مراودات و همکاری‌هایتان با نیروی قدس سپاه پاسداران در دورانی که مسئولیت نیروی زمینی ارتش را عهده‌دار بودید، توضیح دهید.

در سال ۱۳۹۴ نیروی زمینی ارتش به‌عنوان یکی از نیروهای پشتیبانی‌کننده نیروی قدس در حوزه برخی سلاح‌های انفرادی، تک‌تیرانداز و سامانه‌های ارتباطی فعالیت داشت و در واقع از نیروی قدس پشتیبانی می‌کرد و این ارتباط میان‌نیرویی همواره وجود داشته است؛ در همان سال یک روز مسئول تحقیقات نیروی قدس سپاه پاسداران با بنده تماس گرفت و گفت سردار سلیمانی یک لوح تقدیر برای شما آماده کرده است که بنده با یک جلد کلام‌الله مجید آن را برایتان می‌آورم، و مقرر شد تا فردای آن روز به دفتر من در نیروی زمینی بیایند و لوح تقدیمی سردار سلیمانی را به بنده بدهند؛ اتفاقاً من همان شب در عالم رویا دیدم که در سوریه هستم و سردار سلیمانی از یک منزل بیرون آمدند و دارند برای انجام مأموریتی آماده می‌شوند؛ هنگامی که متوجه بنده شدند از ایشان درخواست کردم که اجازه بدهند که همراهشان باشم؛ سردار سلیمانی گفتند اشکالی ندارد، و ما دو نفری پشت یک وانت دوکابینه نشستیم؛ وانت وقتی شروع به حرکت کرد، وارد منطقه درگیری شد و من درگیری را از داخل ماشین می‌دیدم که ناگهان یک موشک ضد زره با ماشین ما برخورد کرد و در همان عالم رویا احساس کردم که شهید شدم و از اینجا به بعد دیگر من صحنه درگیری و آتش گرفتن خودرو را از بالا مشاهده می‌کردم و حتی در خواب متوجه شدم که پای راستم قطع شده و به طرفی افتاده است؛ خلاصه فردای آن روز مسئول تحقیقات نیروی قدس به همراه ۲ مهندس جوان به دفترم تشریف آوردند و من برای ایشان رویایی را که دیده بودم، تعریف کردم و گفتم سلام مرا به سردارسلیمانی برسانید و بگویید فلانی گفته خواهش می‌کنم کاری کنید تا این رویا محقق شود.

به خاطر دارم در سیزدهم دی‌ماه سال ۱۳۹۸ ساعت ۴ صبح بود که فرزندم من را از خواب بیدار کرد و گفت حاج قاسم سلیمانی را دیشب در سوریه به شهادت رساندند و بعد از آنکه من از نحوه شهادت ایشان مطلع شدم، ناخودآگاه آن رویای صادقه برایم تداعی شد با این تفاوت که ۵۰ درصد آن محقق شد و ۵۰ درصد دیگر آن متأسفانه محقق نشد و من توفیق همراهی ایشان را نداشتم.

 با توجه به خاطراتی که در برخی خطابه‌های شما شنیدیم، این اشتیاق به شهادت از دوران دفاع مقدس همواره در شما وجود داشته است؛ در این رابطه مختصری برایمان بفرمایید؟

بله؛ به واقع از همان سال‌های نخست جنگ و دوران دفاع مقدس شوق شهادت در راه خدا را داشتیم و گاهی اوقات همرزمان و برخی دوستان سوال می‌کردند که چرا عضو تعاونی مسکن نمی‌شوی که در آینده از مزایای آن استفاده کنید؟ من در پاسخ می‌گفتم مگر قرار است که ما بمانیم و زندگی کنیم؟! و واقع امر نیز همین بود که از قافله شهدا جا نمانیم که متأسفانه این توفیق را نداشتیم تا در دوران دفاع مقدس به سعادت شهادت نائل شویم؛ البته یک مرتبه تا پای شهادت رفتیم اما خب متأسفانه غفلت کردیم و این امر محقق نشد.

***خاطره امیر پوردستان از سفر تا مرز شهادت

پس از عملیات والفجر ۸ که یگان‌های ارتش در آن به‌عنوان تکِ فریبنده در منطقه پاسگاه زید عمل کرده بودند، بنده نیز برای بازدید از یگان های نزاجا به جزیره مجنون رفتم که این کار تا ظهر ادامه یافت؛ هنگامی که کار پایان یافت، سوار بر خودرو شدیم تا به منطقه مأموریتی برگردیم، یکی از سربازها جلو آمد و در خواست مرخصی کرد و من به دلیل اینکه پیشتر به تک‌تک سنگرها رفته و نیازها و درخواست رزمندگان را نوشته بودم به ایشان عرض کردم من که خدمتتان رسیده بودم، خوب هم آنجا می‌گفتید تا برایتان مرخصی می‌نوشتم. این رزمنده گفت که به تازگی از زخمی شدن برادرش در غرب کشور اطلاع پیدا کرده و می‌خواهد جهت کمک به ایشان مرخصی برود.

من همین‌طور که با خودنویس شروع به نوشتن نام سرباز کردم در یک لحظه متوجه شدم خودنویس از دستم پرت و برگه مرخصی پر از خون شد؛ اما متوجه زخمی شدن خودم نشدم. به بیرون نگاه کردم و دیدم که آن سرباز بر روی زمین افتاده و هنگامی که به جلو نگاه کردم، دیدم که پیکر راننده بر روی فرمان ماشین افتاده است.

خواستم چفیه‌ام را باز کنم، اما دیدم نمی‌توانم. احساس کردم که دستم قطع شده است. به سختی از ماشین پیاده شدم و دیدم سربازهایی که برای مشایعت کنار ماشین آمده بودند به زمین افتاده‌اند. خود را بر روی زمین کشاندم و درخواست کمک کردم. دیگر چیزی متوجه نشدم؛ فقط برخی صحبت‌ها به گوشم می‌خورد. در این هنگام شنیدم که بچه‌های ستاد گردان با یکدیگر راجع به انتقال من به پشت جبهه صحبت می‌کنند و اینکه از کمترین شانس برای زنده ماندن برخوردارم؛ چون ترکش‌های زیادی به سر، سینه و پهلویم اصابت کرده بود.

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان

به من سرم زدند و مرا به همراه مجروحی دیگر، برای انتقال به بیمارستان، سوار آمبولانس کردند. در آن شرایط احساس سبکی می‌کردم، حال خوشی داشتم و هیچ دردی حس نمی‌کردم. ناله‌های سربازی را که همراهم بود، می‌شنیدم و در همین حال پاهایم کاملاً سرد شد و انگار که اصلاً پایی نداشتم؛ این حالت همین‌طور ادامه یافت تا اینکه به سینه و سپس به حلقم رسید؛ همچنین تمام خاطرات زندگی در یک لحظه از مقابل چشمانم گذشت؛ از کودکی تا نوجوانی و جوانی؛ لذا شهادتین را گفتم و احساس کردم که دیگر کارم با این دنیا تمام است؛

اما در همین لحظات با خداوند مناجات کردم و گفتم خدایا اگر صلاح است به من یک فرصت دیگر بده؛ البته به نظرم این اشتباه و غفلت من بود. لحظه‌ای بعد از این درخواست، خود را در بیمارستان اهواز یافتم و متوجه شدم که کادر درمان در حال رسیدگی به وضعیت من هستند. ان‌شاالله که خداوند عاقبت ما را با شهادت رقم بزند.

***استقرار ۴۰۰ قبضه توپ و گروه موشکی نازعات نزاجا در مرزهای غربی کشور

 در یک برهه از زمان جنابعالی به‌عنوان فرمانده نیروی زمینی با چند تیپ از نیروی زمینی وارد مناطق مرزی غرب کشور شدید و حتی شنیده‌ها حاکی از حضور شما با بالگرد بر فراز مواضع داعش بود. لطفاً در این رابطه توضیح بفرمایید؟

بنده در دورانی که فرمانده نیروی زمینی ارتش بودم، جلساتی را به‌صورت دوره‌ای با فرماندهان مناطق برگزار می‌کردم؛ یک بار جلسه‌ای با فرماندهان غرب کشور برگزار کرده بودم که در اواسط نشست، گروه اطلاعات و پشتیبانی رزمی ما اطلاع دادند که منابع اطلاعاتی اخباری حاکی از آن دارند که داعش تا سعدیه و جلولا در عراق پیشروی کرده و در بخش‌هایی از این مناطق مستقر شده است؛ من با شنیدن این خبر، جلسه را فوراً تمام کردم و گفتم فرماندهان فوراً به یگان هایشان برگردند و به حالت آماده‌باش درآیند؛

همچنین دستور دادم سه تیپ به سمت مرز حرکت کنند و به بچه‌های سنندج نیز گفتم که تمامی کالیبرهای توپخانه را در محل مورد نظر قرار دهند که پس از این فرمان، حدود ۴۰۰ قبضه توپ در مناطق مرزی کرمانشاه مستقر شد؛ بنده نیز بلافاصله با بالگرد به پادگان سرپل ذهاب رفتم و در جریان اطلاعات تکمیلی قرار گرفته و تقریباً برایمان مسلم شده بود که داعش تا سعدیه و جلولا آمده است، اما اینکه دقیقاً کجا استقرار یافته بودند، هنوز مشخص نبود.

از این‌رو تصمیم به شناسایی دقیق منطقه گرفته شد که در اصطلاحات نظامی می‌گویند «حرکت برای اخذ تماس»؛ یعنی برویم ببینیم دشمن تا کجا جلو آمده و چه موضعی اتخاد کرده است؛ چون ارتباط زمینی زمان‌بر بود و میسر نبود، تعدادی از خلبانان هوانیروز را جمع کردم و گفتم که باید به شناسایی برویم و احتمال درگیر شدن و شهادت هم وجود دارد؛ چون داعش از موشک‌های استینگر و تاو آمریکایی برخوردار بود و این احتمال وجود داشت که بالگردهایمان را مورد اصابت قرار دهند؛ خلاصه اینکه از میان خلبانان داوطلب خواستیم که الحمدلله همه اعلام آمادگی کردند و مقرر شد با یک بالگرد ۲۱۴ و دو بالگرد کبرا حرکت کنیم و سینه‌مال و ارتفاع پست، به طرف مواضع احتمالی دشمن جهت شناسایی پیش برویم.

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان

***چند بالگرد پشت نقطه صفر مرزی آماده پشتیبانی از تیم شناسایی بودند

 از آنجایی که احتمال درگیری و شهادت هنگام شناسایی وجود داشت، آیا تمهیداتی برای این جریان اندیشیده شده بود؟

من گفتم چون ممکن است بالگردهای ما را مورد اصابت قرار دهند، بهتر است که چند بالگرد بیایند پشت نقطه صفر مرزی قرار بگیرند و منتظر باشند تا اگر بالگردهای ما را زدند، جهت کمک و بازگرداندن مصدومان و جنازه‌های ما وارد عمل شوند؛ چراکه تصویر خوبی نداشت که روز نخست درگیری، جنازه فرمانده نیروی زمینی به دست داعش بیفتد.

به هر حال با تمهیدات لازم، عملیات شناسایی را آغاز کردیم؛ همراه با امیر قربانی فرمانده وقت پایگاه هوانیروز کرمانشاه که اکنون فرمانده هوانیروز ارتش هستند؛ البته فرمانده حفاظت منطقه و ۲ نفر دیگر از فرماندهان نیز همراهمان بودند که رفتیم از خانقین رد شدیم و تا نزدیکی سعدیه و جلولا رسیدیم. به سرعت مواضع داعش را رؤیت کردیم و برگشتیم؛ سپس مراتب را به ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح اطلاع دادیم که داعش تا این منطقه آمده است و بعد از آن نیز خط قرمز ۴۰ کیلومتری را برای مقابله با داعش ترسیم و اعلام کردیم که هر کسی را که وارد این منطقه شود از بین می‌بریم.

برای اینکه اشراف خوبی به مناطق و عمق ۴۰ کیلومتری داشته باشیم، دیده‌بان‌های توپخانه را برای شناسایی فرستادیم و تمام مسیرها را شناسایی و عمق خط ۴۰ کیلومتری را به طور دقیق ثبت کردیم.

***تقاضای نزاجا برای حمله به داعش

یک گروه موشکی زمین به زمین داشتیم که از موشک‌های نازعات ۶ و نازعات ۱۰ برخوردار بودند؛ برای اینکه رعب و وحشت بیشتری در دل دشمن ایجاد کنیم، من دستور دادم که این گروه به منطقه بیاید. در واقع با اقتدار کامل در برابر دشمن قرار گرفتیم و یک دژ قوی ایجاد شده بود که در نهایت دیگر داعش نتوانست از سعدیه و جلولا جلوتر بیاید؛ ما حتی به مقامات مافوق خود اعلام کرده بودیم که اجازه بدهید ما به آن‌ها حمله کنیم. نظر ما این بود که حالا که شکار در تیررس قرار گرفته است، بهتر است ما به آن‌ها یورش ببریم؛ اما گفتند تدبیر این نیست که ارتش وارد عمل شود.

به هر حال حضور مقتدرانه نیروی قدس و فتوی آیت‌الله سیستانی و حضور مردم عراق سبب شد تا حملات زیادی علیه داعش صورت گیرد و دشمن از این منطقه عقب‌نشینی کند؛ اما آنچه که در این بین مهم است، اقدام به‌هنگامی بود که نیروی زمینی در آن برهه انجام داد. من شهادت می‌دهم که فرزندان این ملت در نیروی زمینی با عشق، ایثار و ازخودگذشتگی آماده رزم با پست‌ترین افرادِ روی زمین بودند تا آنان را به قعر جهنم بفرستند.

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان

***فرار داعش از حوالی مرزهای غربی ایران

 با توجه به تاکتیک‌هایی رسانه‌ای که داعش در راستای ایجاد رعب و وحشت استفاده می‌کرد، روحیه رزمندگان را در آن زمان که دیگر احتمال درگیری با داعش به حداقل رسیده بود، چطور ارزیابی می‌کنید؟

بله داعش به واقع از همین تاکتیک ایجاد رعب وحشت استفاده می‌کرد و می‌گفتند «النصرو باالرعب» و با همین تاکتیک با آتش زدن، منهدم کردن و غرق کردن افراد به دنبال ایجاد فضای ترس و خفقان بودند و در این رابطه نیز از فضای مدرن تصویربرداری  تبلیغاتی و رسانه‌ای استفاده کرده و کار را پیش می‌بردند. من به جهت این فضا بیشتر نگران سربازان بودم که خدایی‌نکرده تحت تاثیر این فضا قرار نگیرند و پایشان بلغزد؛ اما در برخوردهایی که با این عزیزان داشتم، متوجه عظمت روحی‌شان شدم به طوری که من در برابرشان احساس کوچکی می‌کردم.

هنگامی که بازدیدی از همان موضع تیپ‌های مستقر در منطقه داشتم، دیدم که سربازان تعدادی از اسامی را با عنوان شهید بالای سنگرهایشان زده‌اند، (چون ما در زمان جنگ این کار را می‌کردیم) و بعد فرمانده گروهانشان گفت که این اسامی که در کنارش کلمه شهید درج شده در واقع اسامی همین سربازان است که اسم خودشان را نوشته‌اند؛ من از یکی از این عزیزان سوال کردم که چرا اینکار را انجام دادید؟

ایشان در پاسخ گفت: ما به اینجا نیامدیم که برگردیم؛ ما آمده‌ایم تا آخرین نفس با دشمن بجنگیم و سپس عنوان کرد که اجازه دهید حالا که دشمن آمده است، ما به سمتشان حمله کنیم و هنگامی که این روحیه را دیدم، احساس کوچکی کردم. به نظر من به خاطر وجود فرماندهان لایق و با تدبیری چون سردار سلیمانی و چنین سربازان فداکار و متعهدی بود که داعش نتوانست به این کشور پا بگذارد.

***برای حضور مستشاری در سوریه دست به دامن سردار سلیمانی شدم

 لطفا از نحوه تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه برایمان بگویید؟

ما خیلی تلاش کرده و دست و پا زدیم تا به سوریه برویم، اما متأسفانه مسئولان ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح موافقت نمی‌کردند. من به‌عنوان فرمانده نیروی زمینی احساس می‌کردم که حتماً باید به منطقه بروم و شرایط منطقه را درک کنم؛ چرا که ما درک صحیحی از منطقه نداشتیم؛ اگرچه از تسلیحات، تجهیزات، نوع تاکتیک‌ها کم و بیش با خبر بودیم، اما از نزدیک در جریان مقابله با دشمن قرار نداشتیم که بالاخره در یک جلسه‌ای سردار سلیمانی را در ستاد کل نیروهای مسلح دیدم و دست به دامن ایشان شدم و تقاضا کردم که اجازه بدهد و زمینه‌ای فراهم کند تا تعدادی از نیروی زمینی جهت فعالیت مستشاری در منطقه حضور پیدا کنند؛ البته ایشان به ما لطف داشتند، چون ما هم پیش از این کمک می‌کردیم و مراوداتی داشتیم؛ به هر حال ایشان در آن جلسه نگاه عمیقی به بنده کردند و خندیدند و چیزی نگفتند و من با خود گفتم احتمال اینکه حاج قاسم با درخواست ما موافقت کند، کم است؛ اما چندان طول نکشید که این مجوز از سوی سردار سلیمانی صادر شد و چندی بعد ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ کرد که تعدادی نیرو جهت حضور مستشاری در سوریه آماده کنید.

ما گفتیم باید برای نخستین اقدام، گام اول را محکم برداریم؛ لذا من سراغ بچه‌های تیپ ۶۵ رفتم که زبده‌ترین‌های نیروی زمینی هستند؛ افراد را جمع کردیم و برایشان سخنرانی کردم و گفتم فضایی ایجاد شده تا ما تعدادی نیرو به سوریه بفرستیم؛ افرادی که داوطلب هستند، اسم خود را به فرماندهان اعلام کنند. بلافاصله با حجم وسیعی از داوطلبان مواجه شدم و افراد را تقسیم‌بندی کردیم و خداوند شاهد است که من از حضرت زینب (س) استمداد طلبیدم که هرکدام را که می‌خواهید خودتان انتخاب کنید. خلاصه با این نیت قلم را حرکت دادم و افراد انتخاب و اعزام شدند؛ بنای ما با سردار سلیمانی این بود که این نفرات در منطقه تقسیم شوند تا شرایط نبرد و منطقه را درک کنند و ما این‌ها را پس از بازگشت به سایر یگان‌ها اعزام کنیم و از تجربه و نکات آموزشی‌شان استفاده شود.

هنگامی که کلاه‌سبزهای نزاجا به منطقه می‌روند و سردار سلیمانی آن‌ها را برانداز می‌کند و می‌بیند که این‌ها نیروهای متخصص و کاربلدی هستند و هرکدام با چندین حرفه و تخصص آشنا هستند، دستور می‌دهد که این‌ها به یک تیپ مستقل تقسیم شوند و ظرفیتی در کنار نیروهای فاطمیون باشند؛ در همان زمان با بنده تماسی از جانب سردار سلیمانی گرفته و عنوان شد که نیروهای ارتش در سوریه باید به یک تیپ تبدیل شوند؛ من گفتم خیلی خوب است و نام آنرا هم تیپ مالک اشتر گذاشتیم.

منبع: دفاع پرس



منبع خبر

چگونگی تشکیل تیپ مالک اشتر در سوریه/ ماجرای تقدیر سردار سلیمانی از امیر پوردستان بیشتر بخوانید »