شهید مجید قربانخانی

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند


تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ همزمان با ۳۰ آبان، روز «قهرمان ملّی» و سالگرد پیروزی جبهه مقامت و پایان سیطره‌ داعش، مؤسسه‌ پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی، «رویداد ملّی قهرمان» را همراه با انتشار تقریظ‌های حضرت آیت‌الله العظمی‌خامنه‌ای بر سه کتاب مربوط به شهدای جبهه مقاومت با عناوین «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» برگزار خواهد کرد.

کبری خدابخش نویسنده کتاب «مجید بربری» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد؛ گفت: نخسین کتابم «به همین سادگی» نام دارد که زندگی 32 نفر از فرمانده‌هان زمان جنگ را  بیان می کند؛ کتاب دوم «چشم روشنی» کتابی درباره زندگی شهید مدافع حرم موسی جمشیدیان، کتاب دیگر «محسن ما» درباره شهید محسن حججی، «در انتظار پدر»، «عزیزتر از جان»، « نذر آب» و «جامانده» از دیگر کتابهایی است که درباره شهدا نوشته ام.

وی با بیان اینکه اکنون دو کتاب دیگر در دست نگارش و چاپ دارد بیان کرد: در حال حاضر کتاب «بوی عطر نیمه شب» در دست چاپ است و کتاب دیگری نیز راجع به خانم ملیحه نیشابوری از دانشجویان پیرو خط امام است که در حال نگارش آن هستم.

نویسنده کتاب «مجید بربری» درباره این سوال که چرا در حوزه ادبیات پایداری و شهدا می نویسد، گفت: عمده ترین دلیل آن سخنی است که از مقام معظم رهبری می خواندم؛ ایشان در آنجا اشاره داشت که زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، این جمله بسیار برایم دلنشین بود و با توجه به سخن ایشان تصمیم گرفتم کاری که دراین زمینه از دستم بر می آمد و آن هم نوشتن بود را انتخاب کرده و در این راه قدم گذاشتم.

وی بیان کرد: در این مسیری که برای شهدا قدم برداشته ام، کرامات بسیاری از ایشان دیدم؛ اما ترجیح می دهم راجع به آن حرف نزنم. برای نویسنده هر کتابی به مثابه فرزندش است و هر کدام از آنها به نوعی اعضای خانواده فرد می شود که پس از پایان هر کدام، حس عجیب دلتنگی به نویسنده دست می دهد.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند

این نویسنده همچنین درباره نگارش کتاب «مجید بربری» تشریح کرد: در سالهای 94-95  درباره شهدای مدافع حرم تحقیق و در برخی از خبرگزاری ها راجع به آنان گزارش می نوشتم و معمولا قبل از آنکه راجع به شهید مطلبی بنویسم در شبکه های اجتماعی راجع به او تحقیق می کردم اما از مجید هیچ چیزی پیدا نکردم. در یکی از گزارشها با خانواده شهید قربانخانی تماس گرفتم و خواهر مجید به من گفته که مجید از نیروهای داوطلب و فاتحین بود، شغلش را که پرسیدم در جواب گفت مجید ما قهوه خانه داشته است. در این زمان جرقه ای در ذهنم خورد که یک جوان با ظاهر امروزی که ممکن است خالکوبی روی تنش باشد، سفره خانه برود و ظاهری متفاوت داشته باشد، دلش در گرو حرم حضرت زینب (س) گیر می کند و در آخر نیز در خان‌طومان سوریه به شهادت می رسد.

خدابخشی اظهار کرد: مجیدی که یکی یکدانه و تنها پسر مادرش است به تعبیری چون حضرت علی اکبر (ع) به میدان رزم می رود و همچون علی اصغر (ع) باز می گردد. همه این نشانه ها برایم کافی بود تا دست به قلم شوم و راجع به او بنویسم. در این مسیر دریافتم که تحول مجید یکباره نبوده است، مجید هر زمان می تواسته و حتی خیلی بیشتر از دارایی خود را به تنگدستان می دهد، یا اینکه هفته ای یکی دو روز در نانوایی یکی از اقوامشان کار می کند تا بتواند خانواده های نیازمند را بهتر شناسایی کرده و به آنان بیشتر کمک کند و تصمیم گرفتم راجع به او بنویسم.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند

نوسنده کتاب «مجید بربری» در پایان با ابراز خوشحالی از تقریظ مقام معظم رهبری بر کتابش اظهار کرد: بی صبرانه منتظرم تا متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتابم را ببینم. گاهی فرد آنقدر خوشحال است که نمی تواند واژه ها را کنار یکدیگر بگذارد و زبانم برای تشکر قاصر است؛ ضمن اینکه این موضوع مسئولیت سنگین تری نیز بر عهده ما گذاشت.

گفتنی است؛ شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» متولد ۳۰ مردادماه سال ۶۹ در تهران و ساكن محله یافت‌آباد بود كه بعد از یك تحول درونی، داوطلبانه به سوریه اعزام شد تا از حریم عقیله بنی‌هاشم و مردم مظلوم سوریه دفاع كند. در نهایت بعد از دلاوری‌های فراوان در تاریخ ۲۱دی ماه سال ۹۴ به‌دست تروریست‌های تكفیری در منطقه خان‌طومان به فیض شهادت نائل شد و پیكر مطهرش در منطقه ماند. سرانجام پیكر شهید توسط گروه‌های تفحص شهدا كشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند

از این شهید مدافع حرم به دلیل برخی اخلاق های خاص، لوتی مسلك بودن، خالكوبی روی دست و تحول درونی تا رسیدن به عرش اعلاء، به نام‌های «داداش مجید»، «مجید سوزوكی» و «حر» شهدای مدافع حرم نیز یاد می‌كنند.

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری» وظیفه‌ام را سنگین‌تر می‌کند بیشتر بخوانید »

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی است/ شهدای مدافع حرم قهرمانان ملی هستند

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی است/ شهدای مدافع حرم قهرمانان ملی هستند


کبری خدابخش نویسنده کتاب «مجید بربری» که به تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی رسیده هست، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، با بیان اینکه خبر عنایت امام خامنه‌ای به کتاب شهید قربان‌خانی را شهریورماه امسال دریافت کردیم، اظهار داشت: شخصا تا روزی که در دفتر معظم‌له حضور پیدا نکرده بودم، باور نمی‌کردم که چنین اتفاق مبارکی برای کتاب «مجید بربری» رقم خورده هست.

این نویسنده ادبیات پایداری در وصف حس و حالی که پس از شنیدن خبر تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کتاب شهید قربان‌خانی داشته هست، گفت: همین که رهبر معظم انقلاب اسلامی کتاب اینجانب که برای شهدا بوده هست را لطف کرده‎اند و مطالعه کرده‌اند خیلی برایم ارزشمند هست؛ البته تقریظی که ایشان بر کتاب نوشتند برای ما خیلی مایه افتخار و مبارک بود. 

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی هست

 وی با بیان اینکه کتاب «مجید بربری» سال ۱۳۹۷ چاپ شده بود و تاکنون اتفاقات مبارک زیادی برای آن رخ داده بود، عنوان کرد: این کتاب تا شهریورماه امسال ۲۱ بار تجدید چاپ شده بود، اما پس از تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی و از مهرماه ۱۴۰۳ تا کنون کتاب به چاپ ۴۰ رسیده هست.

خدابخش به ویژگی‌های شهید مدافع حرم مجید قربان‌خانی پرداخت و با بیان اینکه بسیاری از جوانان امروزی با این شهید مدافع حرم آشنا بودند، اما کتاب او را نمی‌شناختند، گفت: شهید قربان‌خانی یک جوان امروزی و متناسب با تیپ و سلیقه جوانان امروزی هست که می‌تواند یک الگوی خوب و مناسب برای هم‌نسلان خودشان و دیگر جوانانی باشد که شاید در زندگی اشتباهاتی دارند، اما در نهایت در مسیر صحیح قرار می‌گیرند.

این نویسنده شهدای مدافع حرم را قهرمانان ملی خواند و به ویژگی‌های کتاب «مجید بربری» پرداخت و افزود: من این کتاب را به صورت فلش‌بگ نوشتم یعنی کتاب با روایت شهادت شروع می‌شود و همین‌طور به مقاطع زندگی ایشان می‌پردازد و برمی‌گردد بخاطرهمین سبک شاید برخی از مخاطبین با نوع نگارش آن ارتباط برقرار نکنند و اصطلاحا کتاب سخت‌خوان باشد و برخی از منتقدین نسبت به این رویکرد کتاب حرف داشتند، اما من دوست داشتم این کتاب مانند شهید قربان‌خانی متفاوت باشد و معتقدم این کتاب تولید دوباره شهید بربری هست.

وی به ابعاد کتاب «مجید بربری» اشاره کرد و گفت: تمام زندگی شهید مجید قربان‌خانی در این کتاب روایت شده هست و تنها خط قرمز‌ها را رعایت کردیم، چون موضوعاتی خط قرمز جامعه هست لذا حرف و خاطره نگفته‌ای از شهید مجید قربان‌خانی وجود ندارد که در این کتاب نباشد. من در تمام کتاب‌هایی که تاکنون نوشته‌ام سعی کرده‌ام از کلیشه‌ها عبور کنم و شهید را آن‌طوری که بوده معرفی کنم و احتیاج نداشته باشد چیزی برای آن ببافم. 

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی هست

خدابخش خاطرنشان کرد: شهدا افرادی مانند دیگر جوانان جامعه‌اند و نباید طوری آنها را روایت کنیم که مخاطب فکر کند از آسمان آمده‌اند و دست‌یافتنی نیستند. آنها همین جوانان کوچه و بازار هستند که در یک مسیر درست قرار داشتند و البته مسیر درست‌تر را انتخاب کرده‌اند و من در روایت مسیر آنها سعی کردم حقایق را بیاورم و چیز‌هایی که حاج قاسم آنها را لازمه شهدات می‌دانست و تاکید داشت کسی شهید می‌شود که باید شهیدانه زندگی کند را در کتاب‌ها بیاورم.

 این نویسنده با بیان اینکه کتاب «مجید بربری» تاکنون سه‌بار بازنویسی شده هست، گفت: با اینکه امکان بازنویسی کامل کتاب وجود داشت و برخی از کارشناسان تاکید داشتند ما قالب کتاب را تغییر بدهیم، اما بنده بخاطر اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی کتاب را با همین سبک مطالعه و مورد عنایت قرار داده بودند، ساختار کتاب را حفظ کردیم و تنها در بخش‌هایی که روایت عامیانه بود، تغییراتی انجام دادیم.

کتاب حاضر، روایتی جذاب و خواندنی از حر زمانه ما، جوان دهه هفتادی، شهید مدافع حرم مجید قربانخانی هست.

بخش اول زندگی او، بخش تاریک و خاکستری آن هست. او در یافت آباد تهران قهوه خانه دار بوده، و زندگی او سرشار از مواردی هست که این جور آدم ها با آن درگیر هستند. از درگیری و دعواهای هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیانهای قهوه خانه اش.

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی هست

اما بخش دوم زندگی او، عنایتی هست که به او می شود و مسیر زندگی اش عوض می شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می بندد و او گر چه تک پسر خانواده هست و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند، ولی عنایت بی بی او را به سوریه می کشاند و می شود مدافع حرم.
مجید قصه ما گرچه ناراحت خالکوبی های بر بازوهای خویش هست، اما سرنوشتش این طور می شود تا در خانطومان از بدنش هیچی برنگردد تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش.

قصه مجید بربری، قصه ای از جنس شاهرخ ضرغام حر انقلاب هست.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«مجید بربری» تولد دوباره شهید قربان‌خانی است/ شهدای مدافع حرم قهرمانان ملی هستند بیشتر بخوانید »

عرب‌زبان‌ها مخاطبان جدید «مجید بربری»

عرب‌زبان‌ها مخاطبان جدید «مجید بربری»


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، کتاب «مجید بربری» که پس از انتشار خبر تقریظ رهبر معظم انقلاب بر آن، مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته و به آستانه 40 هزار نسخه رسیده، قرار هست به زبان عربی ترجمه و در کشورهای مقصد توزیع شود. 

این کتاب که به قلم کبری خدابخش دهقی نوشته شده، روایتی هست از زندگی شهید مجید قربانخانی؛ از قهوه‌خانه‌های یافت‌آباد تا خان‌طومان و شهادت در سوریه. نویسنده در این کتاب به خوبی توانسته سیر تدریجی رشد معنوی شهید قربانخانی، به عنوان یکی از شهدای شاخص مدافع حرم را به تصویر بکشد. 

خدابخش دهقی برای نشان دادن این تحول، از زمان تولد دوباره قهرمان کتابش آغاز می‌کند؛ از لحظات پایانی حیات مادی شهید در خان‌طومان. او سپس در ادامه ماجرای داستان زندگی او را که در گفت‌وگو با خانواده، دوستان و همراهان شهید جمع‌آوری کرده، روایت می‌کند. 

مجید قربانخانی از آن جوان‌هایی بود که شهادتش خیلی‌ها را به عاقبت به خیر شدن امیدوار کرد. همه آن افرادی که اغلب تعریف‌های اغراق آمیز از شهدا شنیده بودند و اینکه شهدا حتماً باید نماز شب‌خوان بوده باشند و کوچکترین خطایی در زندگی‌شان نکرده باشند. 

جوان هایی که شهیدان را الگوی دست نیافتنی می دانستند با دیدن مدافعان حرمی مثل مجید قربانخانی حالا راحت تر می توانستند اگر اشتباهی کردند کنار بگذارند و بدانند از هر جایی که در زندگی می خواهند می توانند قدم در راه راست بگذارند. مادر شهید قربانخانی در برشی از خاطرات پسرش می گوید: 

بعد از سربازی قرار شد مشغول کار شود. پدرش در بازار آهن مغازه داشت اما نمی خواست پیش او کار کند. می‌گفت یا رانندگی یا کار پشت میز نشینی. دایی‌اش وانتی به او داد و در شهرداری یکی از مناطق تهران مشغول شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت قهوه خانه بزند. خیلی اهل قهوه خانه بود. هر شب قهوه خانه می‌رفت. حتی مدتی در یکی از قهوه خانه‌های کن و سولقان کار می‌کرد.

پدرش بسیار از قلیان کشیدن او بدش می‌آمد و یک بار او را دعوا کرد که باعث شد مجید دو شب خانه نیاید و در ماشین بخوابد. اما همین دو شب مجید که خیلی مهربان بود و بدون ما نمی‌توانست غذا بخورد. برای ما غذا می‌خرید و می‌فرستاد که مثلا با هم غذا بخوریم. بالاخره به خانه برگشت و پدرش هم راضی شد که قهوه خانه بزند. قهوه خانه خوبی زد و همه مایحتاج آن را تأمین کردیم. خیلی مردمدار بود. هفته‌ای دو بار نیمه شب ما را بیدار می‌کرد که کله پاچه خریده هست.

خواستگاری هم برایش رفته بودیم. آن زمان سوریه بود. آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛ می‌خواهم برایت زن بگیرم؛ که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی‌شود و بر می‌گردم. یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفته بود و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود آدم شود و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

عرب‌زبان‌ها مخاطبان جدید «مجید بربری» بیشتر بخوانید »

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «مجید قربانخانی» از شهدای معروف مدافع حرم هست که سرگذشت پر فراز و نشیب زندگی عاقبت‌بخیرانه وی دل‌های بسیاری را به این فقید سعید جلب کرده به طوری‌که به دلیل سبک خاص زندگی‌اش، چراغ راه سرگشتگان بسیاری شده هست.

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند

مجید سی‌ام مرداد سال ۶۹ در محله یافت‌آباد تهران چشم به جهان گشود و مهربانی، دلسوزی، خاکی بودن، شوخ‌طبعی و پر انرژی بودن از جمله ویژگی‌هایی هست که اطرافیان برای اخلاق و رفتار او برشمرده‌اند. رعایت حلال و حرام در کسب و کار، خوش قولی و صداقت، شجاعت و غیرت نسبت به خانواده و خاندان عصمت و طهارت (ع) نیز سجایایی بود که بر کمال و بزرگی این شهید سعید افزوده بود. به اعتراف دوستان و آشنایان کمک به نیازمندان، خوش‌رویی و دست و دل‌بازی بیش از پیش او را محبوب کرده بود.

در شرح احوالات مجید سخن بسیار رفته هست. شاید بتوان او را در زمره جوانان امروزی دانست که ظاهری برخلاف باطن خود دارند، ظاهری که می‌تواند هرکسی را به اشتباه بیندازد.  

پدرمجید هم بعد از خال‌کوبی دست مجید به او واکنش نشان می‌دهد و مجید شب را خانه نمی‌آید، اما قهر کردن او هم مثل خودش عجیب هست: خال کوبی برای ۶ ماه قبل ازشهادت مجید هست. می‌گفت پشیمان شدم؛ می‌گفت چرا تکرار می‌کنید یک‌بار گفتید خجالت کشیدم. دیگر نگویید.

۱۲ دی ماه بعد از یک تحول درونی، داوطلبانه عازم جبهه سوریه شد، اما شب قبل با خنده و شوخی خانواده را آماده پذیرش عزیمت خود به جبهه مقاومت کرده بود تا شاید بار فقدان خود در جمع خانواده را سبک‌تر کرده باشد. شب قبل از رفتن لباس رزمش را پوشید و گفت الکی مثلا من دارم میرم و قرآن آورد تا مادرو پدرش از زیر قرآن ردش کردند و عکس گرفتند و بعد از عکس انداختن گفت الکی نگفتم همین فردا عازمم.

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند

مادر شهید در مصاحبه‌ای گفته هست: چهار ماه اول خبر نداشتیم مجید می‌خواهد به سوریه برود، بعد‌ها که متوجه شدیم می‌دیدیم مجید می‌خواست ما را راضی کند که به این نبرد برود خب هر پدر مادری آروزی ازدواج فرزندش را دارد؛ برای پسرمان به خواستگاری رفته بودیم و مراحل آخر را طی می‌کردیم که برادر بنده فوت کرد و آخرش هم بدون خداحافظی به سوریه رفت.

مجید خیلی به خانواده احترام می‌گذاشت، اما وقتی حضرت زهرا (س) را در خواب می‌بیند که به مجید می‌گوید که یک هفته قبل از اینکه به سوریه بروی می‌آیی پیش خودم؛ لذا هر کس باشد می‌تواند دل بکند واقعاً مجید دل کند و هر شب کارش گریه‌وزاری شده بود و در پیام‌هایی به دوستش نوشته بود که خودم هم نمی‌دانم چه شده و حضرت زینب با من چه کرده که آرام و قرار ندارم و کارم شده قرآن خواندن و گریه و زاری؛ مجید چه چیزی در وجودش بود که حضرت زینب (س) چنان مجید را می‌خرد که مجید از همه چیز در دنیا و امکانات روز دل بکند.

دم غروب بود تلفنم زنگ خورد جواب دادم شماره غریبی بود؛ مجید بود؛ گفت سوریه هستم و حرم حضرت زینب (س) به جای شما هم نائب الزیاره هستم و هم نماز خواندم؛ در حالی که مجید بدون خداحافظی رفت و قبل از رفتنش هم گفت می‌روم سوریه؛ من هم گفتم رفتنت با خودت برگشتنت با خداست؛ من به مجید گفتم حلالت کردم، مجید با حضرت زینب (س) عهد کرده بود که من شهید می‌شوم، اما پیکرم را نمی‌خواهم کسی ببیند، چون مجید بدنش خالکوبی بود و پس ۳ سال و ۳ ماه با چند تکه استخوان سوخته و سیاه برگشت.

پدر شهید در سخنانی گفته هست: در عملیات سوریه به این رزمندگان دستور عقب نشینی که می‌دهند مجید به چند نفر از رزمندگان می‌گوید که هیچکس حق برگشتن ندارد آمدیم از حرم حضرت زینب (س) دفاع کنیم اگر عقب نشینی کنیم دشمن جلو می‌آید و این منطقه را می‌گیرد؛ عقب نرفتند و مجید خود را به خط مقدم عملیات می‌رساند تا ساعت ۱۶ مقاومت می‌کنند و بعد از اینکه اینها به عقب بر می‌گردند نه فشنگ و نه آبی داشتند؛ ساعت ۱۷ و ۳۰ بود که ۱۳ نفر شهید شده بودند که ۱۱ پیکر جامانده بود و ۲ پیکر را برگشت دادند به عقب؛ مجید شماره تلفن من را به یکی از دوستانش داده بود و گفته بود که هر اتفاقی برای من افتاد به این شماره اطلاع بدهد.

همان غروب چند نفر با دوربین نگاه می‌کنند که چطور برگردند و پیکر بچه‌ها را بیاورند عقب؛ یکی از آنها می‌گوید دوربین که نگاه می‌کردم دیدم یک ماشین آمد و ۳ نفر پیاده شدند بچه‌ها را به رگبار بستند که اولین آنها مجید بود و مجید را پشت ماشین انداختند و پیکر او را بردند؛ سال ۹۷ که من به سوریه رفتم و نوکری حضرت را می‌کردم حدود ۱۰ روز ماندم و دم غروب بود منتظر هواپیما بودیم به همراه ۲۴ پدر شهید که دو نفر آمدند و یکی از آنها گفت من فیلم شهید قربان‌خانی را دارم.

از او خواستم فیلم را ببینم و دیدم. گفت من پیکر آقا مجید را دیدم که داعش به درخت آویزان کرده بودند، من نمی‌دانم چه خصومتی با مجید داشتند از آن ۱۱ پیکر فقط مجید را بردند که نمی‌دانم چه کرده بود؛ فرمانده آنها را زده بود که این بدن مجید را مثل آبکش تیرباران کرده بودند.

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند

تولد علی اکبر علیه السلام بود که مجید را آورند و ما گفتیم در قطعه شهدای گمنام دفن شود ما به حضرت زهرا (س) مجید را هدیه دادیم.

تولد حضرت رقیه بود که مجید خاکسپاری شد، ما برای مجید هیچوقت سالگرد نمی‌گیریم تولد می‌گیریم ما دوست داشتیم مجید را در لباس دامادی ببینیم، اما او رفت و داماد آسمانی شد برای او تولد می‌گیریم و برای دختر و پسران بی بضاعت که توانایی گرفتن جشن ندارند سال اول شروع کردیم و امسال سال چهارم بود که ۴ زوج در روز تولد آقا مجید جشن عروسی آنها را می‌گیریم و تا کنون ۱۰ عروس و داماد با این شیوه راهی خانه بخت شدند؛ هر سال یک زوج اضافه می‌شود که در روز تولد مجید جشن شان را می‌گیریم.

«مجید قربانخانی» ۲۱دی ماه سال ۹۴ به‌دست تروریست‌های تکفیری در منطقه خان‌طومان به فیض شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در منطقه ماند. سرانجام پیکر شهید ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۸ توسط گروه‌های تفحص شهدا کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. از این شهید مدافع حرم به دلیل برخی اخلاق‌های خاص، لوتی مسلک بودن، خالکوبی روی دست و تحول درونی یکباره تا رسیدن به عرش اعلاء، به نام‌های «داداش مجید»، «مجید سوزوکی» و «حر» شهدای مدافع حرم نیز یاد می‌شود.

** قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی

خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی قرائت شد.

خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژه‌ای قرار داشتند که صبح روز سه‌شنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذی‌حجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی (ره) میهمان رهبر معظم انقلاب اسلامی اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند

در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی جاری شود. به این ترتیب حسینیه امام خمینی (ره) و توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقطه شروع زندگی مشترک زینب قربانخانی و احسان عطایی شد و مهریه نیز به رسم مالوف همیشگی ۱۴ سکه بهار آزادی مقرر شده بود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگی‌تان شیرین باشد.» این، اما همه ماجرا نبود.

پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقت‌بین نداریم و نزدیک‌بین هستیم. اگر چشم حقیقت‌بین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا می‌دیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی می‌کردیم و عزا نمی‌گرفتیم.»

رزمنده مدافع حرم مجید قربانخانی، سال ۱۳۹۴ در ۲۵ سالگی در خانطومان سوریه شهید شد و پیکر مطهرش سه سال بعد از شهادت به کشور بازگشت. جوانی از منطقه یافت‌آباد در جنوب تهران که به برکت ارادت به اهل‌بیت (ع) و سفر کربلا تحول روحی و شخصیتی یافت و در نهایت به درجه رفیع شهادت رسید.

برنامه «ماه من» از سری برنامه‌های سحرگاهی که از شبکه سه سیما پخش می‌شود، قسمتی از برنامه خود را به تلاش‌ها و مجاهدت‌های شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم اختصاص داده هست. جواد تاجیک از راویان دفاع مقدس و سیره شهدا در این برنامه گوشه‌ای از زندگی شهید مدافع حرم مجید قربانخانی را برای بینندگان به تصویر کشیده‌هست. این فیلم را در ادامه می‌بینید.

کد ویدیو

دختر شهید منصور عباسی از شهدای مدافع حرم در دست‌نوشته‌ای به قصه شهید مجید قربانخانی و شباهتش با داستان پدر شهیدش اشاره کرده و نوشته هست: وقتی قصه مجید بربری را سه سال پیش خواندم، خب آن زمان پدر من شهید نشده بود، یاد منصور فِری خودمان افتادم. جوانی که مثل داش مجید اصلا حال و هوای مذهبی نداشت، اما لوتی بود و غیرتی، پدر من، به خاطر داشتن مو‌های فر معروف بود به منصور فِری.

منصور فری در جوانی دائم به کویت و بندر عباس می‌رفت و خوراک و پوشاک و سیگار برای فروش می‌آورد تا اینکه برادرش در آزاد‌سازی خرمشهر به شهادت رسید و منصور فری متحول شد. طبق وصیت برادر، پدر وارد جبهه‌ها و سپس ملحق به سپاه پاسداران شد.

منصور فری بعد از بازنشستگی مدتی سوپر مارکت و سال‌ها بنگاه املاک داشت. مجید بربری ما از قهوه خانه و منصور فری از بنگاه املاک راهی سوریه شدند.

شاید خیلی‌ها دید خوبی نسبت به مشاورین املاک نداشته باشند، شغلی هست بسیار خطرناک که ممکن هست با کمترین بی‌توجهی دچار خسران در دنیا و آخرت شوی، حجم پولی که در این شغل جابجا می‌شود بسیار زیاد هست، کلاه برداری، کلک، قسم دروغ و … که در این شغل وجود دارد شرایط را به گونه‌ای می‌کند که سخت می‌توان از این شغل پاک و سالم بیرون آمد. هنر این هست که در بستر گناه باشی و آلود نشوی.

منصور عباسی در بنگاه املاک فقط با مردم معامله نمی‌کرد بلکه با خدا معامله می‌کرد، فقط در حال خرید و فروش خانه در دنیا نبود، به دنبال خرید مسکنی در بهشت بود. اگر کسی به خاطر قرض و بدهی قصد فروش خانه را داشت تمام تلاشش را می‌کرد تا کمک کند، بدهی پرداخت بشود و خانه به دوش نشود، اگر کسی خانه می‌خرید از طرفین معامله کمیسیون را طبق قانون دریافت نمی‌کرد بلکه طبق رضایت طرفین دریافت می‌کرد، او امین اموال مردم بود.

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند
شهید منصور عباسی

فقط بنگاه املاک نبود، به گفته مردم بنگاه خیریه بود. جهزیه عروس آماده می‌کرد، گرفتاری‌های خانوادگی رو حل و فصل می‌کرد، قرض مردم را ادا می‌کرد، بعد از شهادت، خیلی‌ها آمدند و گفتند آقای عباسی تا ۲ سال، سه سال، کرایه منزل ما را پرداخت می‌کرد، به تعبیر مقام معظم رهبری شهید عباسی حقیقتا معامله گر خوبی بود.

زمانی که سوریه بود، خیلی از مقدس نما‌ها باور نمی‌کردند عباسی به سوریه رفته باشد و گفته بودند عباسی دائم به دنبال دنیا و کسب درامد هست، بعد از بار اول که بابا از سوریه مجروح برگشت به او گفته بودند مگر درامد سوریه بیشتر از املاک بود که به سوریه رفتی؟!

وقتی مجید بربری هم به سوریه رفته بود خیلی‌ها باور نمی‌کردند، تا اینکه خبر شهادت منصور فری و مجید بربری، در همه جای شهر پیچید.

او شد حبیب بن مظاهر شهدای مدافع حرم و آن شد حر شهیدان مدافع حرم.
آری، مقدمات شهادت با پوشیدن لباس سپاه و رفتن به سوریه فراهم نمی‌شود، مقدمات شهادت با غیرت، انصاف، مهربانی و دست گیری از ضعیفان و خدمت به پدر و مادر و خانواده مهیا می‌شود.

به ریش نیست برادر، به ریشه هست…

به قول شاعر:
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند

منبع:

رادیو قرآن

khamenei.ir

دفاع‌پرس

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

عهد مجید با حضرت زینب برای بعد از شهادت/ دعوتنامه‌ای که دل «حُر مدافعان حرم» را از دنیا کند بیشتر بخوانید »

قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب/ توصیه رهبر انقلاب به مادر شهید قربانخانی +تصاویر

قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب/ توصیه رهبر انقلاب به مادر شهید قربانخانی +تصاویر


خطبه عقد خواهر یکی از شهدای مدافع حرم که در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی قرائت شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد.

خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانواده شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژه‌ای قرار داشتند که صبح روز سه‌شنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذی‌حجه سالروز ازدواج حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علی‌ها در حسینیه امام خمینی (ره) میهمان رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

ببینید:

فیلم/ قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب

در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند تا خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. به این ترتیب حسینیه امام خمینی (ره) و توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نقطه شروع زندگی مشترک زینب قربانخانی و احسان عطایی شد و مهریه نیز به رسم مألوف همیشگی ۱۴ سکه بهار آزادی مقرر شده بود.

رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگی‌تان شیرین باشد.» این، اما همه ماجرا نبود.

پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقت‌بین نداریم و نزدیک‌بین هستیم. اگر چشم حقیقت‌بین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا می‌دیدیم، قطعاً برای آن‌ها خوشحالی و شادی می‌کردیم و عزا نمی‌گرفتیم.»

رزمنده مدافع حرم مجید قربانخانی، سال ۱۳۹۴ در ۲۵ سالگی در خانطومان سوریه شهید شد و پیکر مطهرش سه سال بعد از شهادت به کشور بازگشت. جوانی از منطقه یافت‌آباد در جنوب تهران که به برکت ارادت به اهل‌بیت (ع) و سفر کربلا تحول روحی و شخصیتی یافت و در نهایت به درجه رفیع شهادت رسید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قرائت خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب/ توصیه رهبر انقلاب به مادر شهید قربانخانی +تصاویر بیشتر بخوانید »