شهید محمدرضا زاهدی

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت


سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، یکسال پیش در چنین روزی در ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ در حمله جنایتکارانه رژیم اشغالگر صهیونی به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق، هفت تن به شهادت رسیدند که از آن میان، چهره تابناک دوران دفاع مقدس و سردار سرافراز و حماسه‌ساز سپاه قدس و شخصیت برجسته محور مقاومت جهانی و ضد صهیونیستی منطقه و جهان اسلام، «حاج محمدرضا زاهدی» به شهیدان قدس پیوست و خونش خطی به روشنای راه نورانی جهاد و شهادت ترسیم کرد. این سردار فداکار از فرماندهی «تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم» و فرماندهی «لشکر ۱۴ اصفهان» پس از شهید «حاج حسین خرازی» در عملیات «کربلای ۵» تا فرماندهی نیروی زمینی سپاه در سالهای پس از جنگ و از فرماندهی «قرارگاه ثارالله» تا فرماندهی ارشد سپاه در سوریه و لبنان و نقش آفرینی بعنوان مستشار نظامی طراز اول در خط مقدم محور مقاومت و در پشتیبانی از مدافعان حرم و مجاهدان آزادی قدس شریف، یکی از محوری‌ترین فرماندهان سپاه و از طراحان راهبردی سیاست نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی و بازوهای مشورتی رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا بود. او را در خاکهای گرم خوزستان تا خاکریزهای سوریه، بیشتر به «حاج علی زاهدی» می‌شناختند. فرمانده‌ای که شب و روزش در شوق حماسه و ایثار گذشت و به تصدیق مقتدایش، از دهه ۶۰ در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. سرانجام نیز مزد آنهمه مجاهدت مخلصانه خود را هم با شهادت گرفت و اولین شهید ترور در سالی شد که بزرگانی از «اسماعیل هنیه» و «یحیی سنوار» تا «سید حسن نصرالله» و «قفواد شکر» و… در جنایت رژیم تروریست صهیونی به افتخار شهادت نائل شدند. و چه افتخاری بالاتر از شهادت در روز شهادت ابرمرد تاریخ انسان و مولای حق طلبان و عدالتخواهان تاریخ علی (ع) و بدست خبیث‌ترین و شقی‌ترین جانیان عصر….

بنیانگذار «خط دفاعی شیر» در منطقه «دارخوین»

محمّدرضا زاهدی در ۱ شهریور ۱۳۴۰ در اصفهان و در خانواده ای سنتی و مذهبی متولد شد. پدرش شیخ محمد زاهدی از روحانیون رهنان بود. کودکی تا جوانی او در خودسازی و کسب فضایل معنوی و اخلاقی همراه با کار و تلاش برای کمک به امرار معاش خانواده گذشت. با آغاز جنگ تحمیلی و هجوم دشمن متجاوز به ایران، زاهدی به همراه حاج حسین خرازی و یحیی رحیم صفوی از کردستان به جنوب رفت و خط دفاعی شیر را در منطقه دارخوین راه اندازی کرد.

جایگاه‌های مهم و محوری در فرماندهی جنگ و سپاه پاسداران

در عملیات طریق‌القدس، فرمانده ‌گردان لشکر ۱۴ امام حسین بود و در عملیات فتح‌المبین معاون عملیات لشکر امام حسین شد. او در عملیات رمضان و با تشکیل سپاه سوم، مدتی فرمانده لشکر امام حسین (ع) شد و پس از عملیات خیبر، فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم را از سال ۱۳۶۲ الی ۱۳۶۵ برعهده داشت. سردار زاهدی پس از شهادت حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) فرماندهی این لشکر را بعهده گرفت. او پس از جنگ، ابتدا فرمانده نیروی هوایی سپاه و از سال ۸۴ فرماندهی نیروی زمینی و از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ با حفظ سمت فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران مسئولیت فرماندهی قرارگاه ثارالله را نیز بر عهده داشت. از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ معاون عملیات سپاه پاسداران بود و از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ در نیروی قدس فعالیت داشت و فرمانده سپاه سوریه و لبنان بود.

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

حدیث پاکبازی

زهره نوربخشان همسر شهید زاهدی درباره مجروحیت سخت شهید زاهدی در جبهه می‌گوید: «شهید زاهدی پسردایی پدرم بود و عیدها به خانه هم می‌رفتیم. علی آقا از شروع جنگ در منطقه بود؛ اول در کردستان و بعد هم در جنوب. سال ۱۳۶۰ به شدت مجروح شد. در عملیات فتح‌المبین تیر خورده بود در شکمش. در منطقه نتوانسته بودند تیر را پیدا کنند، شکمش را بسته بودند و او را به مشهد فرستاده بودند. آنجا فهمیدند تیر رفته و کنار نخاعش نشسته. دکترها احتمال می‌دادند با انجام عمل جراحی قطع نخاع شود. بعد از عمل این اتفاق نیفتاد اما تیر به عصب پای چپ آسیب رسانده بود و علی‌آقا موقع راه رفتن کمی لنگ می‌زد. آن موقع هنوز خبری از ازدواج‌مان نبود و من به همراه خانواده، یکی دو بار به عیادت او رفتیم.»

ارتقاء جایگاه فرماندهی نیروی زمینی سپاه در دوران مدیریت

سردار زاهدی پس از شهادت یار و همرزم خود سردار شهید «حاج احمد کاظمی» در سانحه هوایی، پس از فرماندهی نیروی هوایی سپاه به نیروی زمینی برگشت و با حکم فرماندهی معظم کل قوا فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بعهده گرفت و در همین مدت تصدی کوتاه خود، منشا اثرات پربرکتی بود. به گفته بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه، او با ارزشیابی و تخصص محوری در گزینش نیروی انسانی و شیوه فرماندهی متمرکز و منضبط و نگاه کیفی به نیروها، و همچنین توسعه ماموریتها و گسترش حوزه فعالیت نظامی و دفاعی بر مبنای راهبرد عزت و اقتدار منطقه ای و جهانی، بانی و موجد تحولی بزرگ در ساختار مدیریت و فرماندهی نیروی زمینی سپاه گردید.  

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

نتوانست برای دیدن اولین فرزندش از جبهه بیاید

همسر شهید زاهدی درباره حضور «حاج علی» در مناطق جنگی اینگونه روایت می‌کند: «علی آقا هر ۴۵ روز یک بار از جبهه به اصفهان می‌آمد و چند روز بعد برمی‌گشت. هربار موقع خداحافظی که می‌رسید، اضطراب به جانم می‌افتاد که نکند این بار آخری باشد که او را می‌بینم. چاره‌ای نبود؛ راهی بود که باید دو نفری آن را طی می‌کردیم. تا اینکه بعد از مدتی باردار شدم. در بارداری اولم بخاطر فشار کار در بسیج، فرزندمان ۷ ماهه به دنیا آمد اما عمرش به دنیا نبود. بعد از چند ماه بارداری دوم را تجربه کردم و به توصیه پزشک استراحت مطلق بودم. ۹ ماه با نگرانی من و علی‌آقا به سلامت سپری شد و محمدمهدی به دنیا آمد. با اینکه علی‌آقا برنامه‌ریزی کرده بود موقع به دنیا آمدن فرزندمان کنارم باشد، اما عملیات شد و نتوانست بیاید. بعد از ۱۰ روز هم که برگشت، به‌خاطر اینکه بعثی‌ها در منطقه شیمیایی زده بودند، یکی دو هفته نزدیک نوزاد نمی‌شد تا مبادا به او آسیبی برسد.» با وجود محمدمهدی، ماندن در خانه مادر و مادرهمسر بدون حضور علی‌آقا برای زهره خانم سخت‌تر شده بود. بنابراین این بانوی مجاهد تصمیم می‌گیرد تا همراه شهید زاهدی به اهواز برود.

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

گفت: دیگه نمی‌تونم این درد رو تحمل کنم!

و باز به روایت همسر: «در یکی از عملیات‌ها ترکش به کف دست علی‌آقا اصابت کرده بود و بخاطر خطر قطع عصب انگشت‌ها نمی‌توانستند دستش را عمل کنند. همیشه دستش درد داشت و هر وقت با کسی دست می‌داد، آه از نهادش بلند می‌شد. چند سال بعد از جنگ گفت: حتی اگه انگشتام هم بی‌حس بشن، مهم نیست. دیگه نمی‌تونم این درد رو تحمل کنم. بالاخره یک دکتر قبول کرد که ترکش را دربیاورد؛ خدا را شکر به اعصاب دست هم آسیب نرسید. ترکش‌های ریز و درشت در بدنش زیاد داشت که به آن‌ها خیلی اهمیت نمی‌داد. بیشتر از همه، به خاطر مجروحیتی که در عملیات فتح‌المبین برداشته بود، اذیت می‌شد. به مرور، پای چپش تحلیل رفته بود. این اواخر برای گرم کردن پایش، چند تا جوراب پا می‌کرد به همین خاطر، لنگه کفش پای چپش را بزرگ‌تر از پای راست سفارش می‌داد. با این حال گاهی اوقات وقتی به خانه می‌آمد، پای چپش انگار یک تکه یخ بود.»

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

حکایت رفاقت عاشقانه «حاج علی» و «حاج قاسم»

حاج علی عاشق و شیفته حاج قاسم سلیمانی بود و حکایت رفاقت صمیمانه این دو از سالهای همرزم بودنشان در جنگ، شنیدنی است. همسر شهید زاهدی درباره علاقه حاج قاسم و شهید زاهدی بیان می‌کند: «سردار سلیمانی و علی‌آقا رفاقت دیرینه‌ای داشتند و همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌زدند. وقتی حاج‌قاسم شهید شد، همسرم می‌گفت: حیف حاج قاسم! او باید حالا حالاها می‌ماند؛ خیلی به وجودش نیاز داشتیم. من در سال‌های زندگی با علی‌آقا گریه‌های او را کم دیده بودم اما برای شهید سلیمانی گریه می‌کرد. یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم هم به علی‌آقا مأموریت دادند که به لبنان برود.»

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

الان چادرهای مردم غزه رو آب می‌گیره!

و باز خاطره ای دیگر از روح غیرتمند و دردآشنای سردار شهید برای مظلومیت مردم فلسطین و غزه: «هر جایی که ظلمی روا می‌شد، ذهن او را درگیر خودش می‌کرد. این درگیری در تمام جزئیات زندگی‌اش تسری پیدا کرده بود. به خصوص از وقتی که جنگ غزه آغاز شد، هر روز این نگرانی را در وجودش می‌دیدم. یک بار باران قشنگی در سوریه آمد. به حاج آقا گفتم: به به! عجب هوایی شده حاج آقا! اما انگار غم عالم نشسته باشد بر سینه‌اش. گفت: الان چادرهای مردم غزه رو آب می‌گیره و زندگی‌شون رو به هم می‌ریزه! یک آن، دلم از خودم گرفت. من فقط حال خودم را در نظر داشتم و او چه نگاه عمیقی داشت.»

بروایت «سید حسن نصرالله»: زاهدی، بهترین یاور و پشتیبان ما بود

شهید بزرگ و سید دلیر مقاومت؛ «سید حسن نصرالله» دبیرکل فقید حزب‌الله لبنان در سخنانی درباره شهید زاهدی گفت: «سردار زاهدی مجروح جنگی بود و سال‌هایی که با ما سپری کرد بسیار اثرگذار و پربرکت و ثمربخش بود. او همانند دیگر جوانان مومن و فداکار در آن سالها ستون انقلاب اسلامی ایران بود و مسوولیت‌های بزرگی را در جوانی بر عهده گرفت. ارتباط او با لبنان نیز در سال ۱۹۹۸ پس از آن آغاز شد که شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس شد و سردار زاهدی را نیز به عنوان مسوول سپاه در منطقه تعیین کرد. سردار زاهدی پیش از سال ۲۰۰۰ و پس از آزادسازی لبنان ما را همراهی کرد. شهید زاهدی در سال ۲۰۰۸ و پس از شهادت عماد مغنیه به لبنان بازگشت و در آن زمان روی بازگشت وی به این منطقه اجماع وجود داشت و تا سال ۲۰۱۴ به مدت ۶ سال در اینجا ماند. او در سال ۲۰۲۰ به لبنان بازگشت و تا زمان شهادتش در اینجا بود. ۱۴ سال از زندگی مبارکش را در میان ما سپری کرد و بهترین یاور، پشتیبان و مشاور بود و با قدرت در کنار ما حضور داشت.»

ستون، سنگر و سرپناه جبهه مقاومت

جایگاه و نقش موثر و راهبردی سردار شهید زاهدی در مدیریت جبهه مقاومت در این سالها تعیین کننده بود. او بعنوان فرمانده و مقام ارشد نیروی قدس سپاه در محور مقاومت حضور داشت و حضورش همچون سنگر مستحکم و سرپناه امنی برای رزمندگان راه آزادی قدس و پیکارگران در خط مقدم مصاف با رژیم غاصب صهیونیستی، دلگرم کننده و اطمینان بخش بود. او با آموزش و راهبری نیروهای این محور، موقعیت جبهه مقاومت را به لحاظ تعیین مسیر، تدارکات و پشتیبانی و تجهیزات و لجستیک، ترسیم دورنما و سیاستهای کلان، تقویت توان رزمی، در سالهای مسئولیت خود ارتقا بخشید. سرلشکر رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی فرمانده‌ معظم کل قوا با اشاره به نقش سردار زاهدی در در ساخت و تجهیز تسلیحاتی حزب الله لبنان گفته است: «مهمترین ویژگی سردار شهید زاهدی، فرماندهی جبهه مقاومت است؛ جبهه‌ای که در مقابل صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها بود و ایشان جبهه مقاومت را تقویت کرد و سرعت بخشید. ۱۴ سال حضور ایشان در کنار سید حسن نصرالله به حزب الله یاد داد که چگونه سلاح بسازند و چگونه بجنگند و استراتژی حزب الله را از دفاعی به هجومی تغییر داد.»

چیزی نگفت؛ فقط لبخند زد و رفت!…

و حکایت آخرین دیدار و آخرین وداع، پیش از شهادت: «بار آخر که با او در لبنان بودم، ۴ ماه طول کشید. بیشتر اوقات در خانه تنها بودم، به خصوص ماه‌های قبل از شهادتش مشغله‌اش ۱۰ برابر شده بود. نزدیک عید که شد، حاج آقا به من گفت: اینجا نمون، برو ایران. با توجه به اینکه اسرائیل چند بار او را تهدید به ترور کرده بود، نمی‌خواستم علی‌آقا را تنها بگذارم و علی‌رغم میلم راضی شدم به ایران برگردم. به حاج آقا هم گفتم: چند روزی بیا ایران، بچه‌ها رو ببین. علی‌آقا آخرین بار بعد از ۷ ماه به اصفهان آمد و ۵ روز کنارمان بود؛ عیددیدنی و افطار به منزل اقوام می‌رفتیم. شب آخر هم در خانه خودمان با بچه‌ها تا دیروقت نشست و حرف زد. باز هم شروع کرد به وصیت کردن. نمی‌خواستم بپذیرم وصیت می‌کند، گفتم: علی‌آقا! این حرف‌ها چیه می‌زنی؟ نگاهی عمیق به صورتم انداخت و چیزی نگفت؛ فقط لبخند زد. او رفت و ۱۳ فروردین خبر شهادتش را شنیدیم.»

موقع رفتن با لبخند گفت: به شما مژده می‌دهم که پیروزی نزدیک است…

به گفته برادر شهید در آخرین دیدار که دوروز پیش از شهادت او بود، شهید هنگام رفتن یک لحظه برگشت و با لبخند گفت: «به شما وعده می‌دهم که پیروزی نزدیک است.» همچنین به روایت «حاج محمود کریمی» مداح اهل بیت، سردار شهید یک روز پیش از شهادت به حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه والثنا) مشرف شد و شهادت خود را از محضر مقدس ثامن الحجج (ع) گرفت.

پیوستن ارشدترین فرمانده مقاومت پس از «حاج قاسم»، به رفیق و همرزم همیشگی‌اش

و سرانجام، شهادت… پس از آنهمه سنگر به سنگر و جبهه به جبهه، از ایران تا لبنان، از خوزستان تا دمشق، بیتاب شهادت بودن، در روز ۲۱ رمضان و روز شهادت مولای موحدان و مقتدای عاشقان حق و شهید محراب علی (ع) به دست دشمنان اسلام و انسان، غاصبان حریم مقدس معراج…

سرداری که پس از «حاج قاسم» ستون محور مقاومت و کاروانسالار مجاهدان مدافع قدس بود، با پیکری پاره پاره در بزم ضیافت عرش، میهمان «حاج حسین» و «حاج احمد» و «حاج قاسم» و دیگر یاران و همراهان شهیدش شد و در حمله انفجاری تروریستی رژیم غاصب و قصاب، به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق بوسیله جنگنده اف- ۳۵ اسرائیلی از فراز بلندیهای جولان با پرتاب ۶ موشک، به شهیدان سرافراز مقاومت پیوست و رهرو طریق جاوید وصال شد. بر اثر حمله هواپیماهای این رژیم خونخوار به ساختمان کنسولی ایران در دمشق سرداران رشید مدافع حرم «سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی فرمانده نیروی قدس سپاه در لبنان و سوریه» و «سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی معاون سردار زاهدی» و پنج نفر از همراهان به نام‌های حسین امان اللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و علی صالحی روزبهانی به شهادت رسیدند. پیکر پاک این شهید پس از تشییع در تهران و اصفهان، در ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ در گلستان شهدای اصفهان و بنا بر وصیتش در کنار مزار سرداران شهید حسین خرازی و احمد کاظمی بخاک سپرده شد.

دستنوشته ای از جنس بندگی

این دستنوشته را «حاج علی» سالها پیش از شهادتش روی کاغذی نوشته بود:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم لاحول و لاقوة الا بالله  لا ملجاء ولا منجی من الله الا الله یا عظیم و یا رحیم و یا کریم العفو العفو العفو. خدایا پاکم کن و مرا پاکیزه بپذیر. یا الله مددی یا الله یا الله یا الله یا واسع المغفرة یا علیم و یا حلیم یا رحمان»

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت بیشتر بخوانید »

ناصر ابوشریف: سردار زاهدی شهید وحدت امت بود، نه فقط فرمانده یک جبهه

ناصر ابوشریف: سردار زاهدی شهید وحدت امت بود، نه فقط فرمانده یک جبهه


ناصر ابوشریف: سردار زاهدی شهید وحدت امت بود، نه فقط فرمانده یک جبهه

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ در جهان پرآشوب امروز، مردانی چون شهید سردار محمدرضا زاهدی، نه فقط فرماندهانی نظامی، بلکه ستون‌هایی معنوی برای امت اسلامی بودند؛ مردانی که هم‌زمان با اشک و سلاح، با دعا و اراده، می‌جنگیدند. ناصر ابوشریف، از همراهان دیرین محور مقاومت، در گفت‌وگویی با ما، از شخصیت بی‌بدیل این شهید، نقش مؤثر او در هم‌افزایی میان گروه‌های مقاومت، و لحظات ناب انسانی‌اش سخن گفت؛ از اشک‌های شب قدر تا صداقت آرامی که در سکوتش جاری بود. این روایت، نه فقط پاسداشت یک شهید، که ترسیم چهره‌ی یک امت است که با خون، وحدت می‌سازد.

ناصر ابوشریف، از شخصیت‌های فعال در محور مقاومت، در گفت‌وگویی اختصاصی با ما، به بیان ویژگی‌های شخصیتی و راهبردی شهید سردار محمدرضا زاهدی پرداخت و او را «شهید وحدت امت اسلامی» خواند. وی با یادآوری خاطراتی از همراهی با این سردار، تأکید کرد که شهادت زاهدی، نه‌تنها اراده مقاومت را تضعیف نکرد، بلکه به انسجام و هم‌افزایی بیشتر گروه‌های مقاومت منجر شد. در ادامه گفتگوی خبرنگار نوید شاهد با ناصر ابوشریف  نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران را می خوانید.

 آیا شما سردار زاهدی را از نزدیک می‌شناختید؟ اولین چیزی که با شنیدن نام او به ذهن‌تان می‌رسد چیست؟

من ارتباط نزدیکی با ایشان نداشتم، اما در چند دیدار و موقعیت مشترک با او آشنا شدم و حضور همیشگی‌اش در میدان مقاومت برایم آشکار بود. سردار زاهدی شخصیتی برجسته بود؛ بین فروتنی و وقار، بین سکوت و بینش ژرف جمع شده بود. وقتی نام او را می‌شنوم، نخستین چیزی که به ذهنم می‌آید صداقت است. مردی که فلسطین را در دل داشت و بارِ مسئولیت امت را بر دوش می‌کشید. کم‌حرف بود، اما کلماتش پر از روح مقاومت و دغدغه‌ی راستین برای سرنوشت مردم بود.

  به عنوان یکی از همراهان محور مقاومت، چه خاطره‌ای از ایشان در ذهن‌تان ماندگار شده؟

به‌یادماندنی‌ترین خاطره من با او، شبی از شب‌های قدر بود که در مشهد با هم گذراندیم. شبی سرشار از معنویت و دعا، که آن را به دعا برای غزه و مجاهدان فلسطینی اختصاص دادیم. اشک‌هایش را دیدم که در سکوت جاری بود؛ دعایش از دل برمی‌آمد، از دردی که در قلب داشت. پس از آن، با یک پرواز مشترک به تهران بازگشتیم. در فرودگاه مهرآباد، خداحافظی‌مان با آغوشی صمیمانه بود؛ هیچ‌کس نمی‌دانست آن لحظه، آخرین دیدار خواهد بود. او به سوریه رفت و در همان روز به شهادت رسید. آن شب و آن وداع، برای همیشه در قلب من نقش بست؛ گویی خداوند میان دعا و اشک و شهادت، لحظه‌ای پاک برای ما رقم زد.

 سردار زاهدی چه نقشی در هماهنگی میان گروه‌های مقاومت داشت؟

شهید زاهدی از چهره‌های آرام و اندیشمندی بود که ارتباط میان جبهه‌های مقاومت را در چندین میدان حفظ می‌کرد. با سکوت و آرامش کار می‌کرد اما بسیار تأثیرگذار بود.

او بین فلسطین، لبنان، سوریه و عراق پیوند ایجاد کرده بود. نه صرفاً واسطه‌ای بود، بلکه با شناخت دقیق از هر گروه، زمینه احترام و همکاری میان آنان را فراهم می‌کرد. همیشه بر وحدت امت تأکید داشت و معتقد بود هرگونه تفرقه یا درگیری داخلی، خدمت بی‌مزد به پروژه صهیونیسم و آمریکا است. دغدغه‌اش این بود که ملت‌ها هویت خود را حفظ کنند و با هم در برابر دشمن مشترک بایستند.

از نظر شما حذف فیزیکی ایشان چه تأثیری بر انسجام محور مقاومت داشت؟

شهادتش بسیار دردناک بود، اما اراده مقاومت را نشکست؛ بلکه انسجام آن را تقویت کرد. او نماد وحدت امت بود، نه فقط فرمانده‌ای در یک جبهه. پس از شهادتش، همه فهمیدند که دشمن فقط افراد را هدف نمی‌گیرد، بلکه به‌دنبال ضربه زدن به وحدت امت و تحریک شکاف‌های داخلی است. اما پاسخ مقاومت به این ترور، وحدت در پیام و اقدام بود. همه گروه‌ها با زبان واحد صحبت کردند و تأکید کردند که این جنایت بدون پاسخ نخواهد ماند. خون او به ما فهماند که مبارزه فقط در میدان جنگ نیست، بلکه در میدان وجدان و وحدت و شرافت هم هست.

اگر بخواهید یک جمله به مردم ایران درباره‌ی سردار زاهدی بگویید، چه می‌گویید؟

به مردم شریف ایران می‌گویم: سردار زاهدی فقط یک فرمانده نبود؛ قلبی بود تپنده با درد امت، مردی که فلسطین را بخشی از مسئولیت ایمانی خود می‌دانست. با عزت زیست، با کرامت شهید شد، و الگویی به‌جا گذاشت از کسی که صداقت را با بینش، آرامش را با اراده، و ایمان را با عمل درهم آمیخت.به او افتخار کنید؛ چراکه پیامش هنوز زنده است: قدرت امت در وحدت آن است، پیروزی در انسجام، و شکست در تفرقه. او شهید امت بود، نه فقط شهید ایران.

انتهای پیام/ 



منبع خبر

ناصر ابوشریف: سردار زاهدی شهید وحدت امت بود، نه فقط فرمانده یک جبهه بیشتر بخوانید »

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت


سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، یکسال پیش در چنین روزی در ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ در حمله جنایتکارانه رژیم اشغالگر صهیونی به ساختمان کنسولگری سفارت ایران در دمشق، هفت تن به شهادت رسیدند که از آن میان، چهره تابناک دوران دفاع مقدس و سردار سرافراز و حماسه‌ساز سپاه قدس و شخصیت برجسته محور مقاومت جهانی و ضد صهیونیستی منطقه و جهان اسلام، «حاج محمدرضا زاهدی» به شهیدان قدس پیوست و خونش خطی به روشنای راه نورانی جهاد و شهادت ترسیم کرد. این سردار فداکار از فرماندهی «تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم» و فرماندهی «لشکر ۱۴ اصفهان» پس از شهید «حاج حسین خرازی» در عملیات «کربلای ۵» تا فرماندهی نیروی زمینی سپاه در سالهای پس از جنگ و از فرماندهی «قرارگاه ثارالله» تا فرماندهی ارشد سپاه در سوریه و لبنان و نقش آفرینی بعنوان مستشار نظامی طراز اول در خط مقدم محور مقاومت و در پشتیبانی از مدافعان حرم و مجاهدان آزادی قدس شریف، یکی از محوری‌ترین فرماندهان سپاه و از طراحان راهبردی سیاست نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی و بازوهای مشورتی رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا بود. او را در خاکهای گرم خوزستان تا خاکریزهای سوریه، بیشتر به «حاج علی زاهدی» می‌شناختند. فرمانده‌ای که شب و روزش در شوق حماسه و ایثار گذشت و به تصدیق مقتدایش، از دهه ۶۰ در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. سرانجام نیز مزد آنهمه مجاهدت مخلصانه خود را هم با شهادت گرفت و اولین شهید ترور در سالی شد که بزرگانی از «اسماعیل هنیه» و «یحیی سنوار» تا «سید حسن نصرالله» و «قفواد شکر» و… در جنایت رژیم تروریست صهیونی به افتخار شهادت نائل شدند. و چه افتخاری بالاتر از شهادت در روز شهادت ابرمرد تاریخ انسان و مولای حق طلبان و عدالتخواهان تاریخ علی (ع) و بدست خبیث‌ترین و شقی‌ترین جانیان عصر….

بنیانگذار «خط دفاعی شیر» در منطقه «دارخوین»

محمّدرضا زاهدی در ۱ شهریور ۱۳۴۰ در اصفهان و در خانواده ای سنتی و مذهبی متولد شد. پدرش شیخ محمد زاهدی از روحانیون رهنان بود. کودکی تا جوانی او در خودسازی و کسب فضایل معنوی و اخلاقی همراه با کار و تلاش برای کمک به امرار معاش خانواده گذشت. با آغاز جنگ تحمیلی و هجوم دشمن متجاوز به ایران، زاهدی به همراه حاج حسین خرازی و یحیی رحیم صفوی از کردستان به جنوب رفت و خط دفاعی شیر را در منطقه دارخوین راه اندازی کرد.

جایگاه‌های مهم و محوری در فرماندهی جنگ و سپاه پاسداران

در عملیات طریق‌القدس، فرمانده ‌گردان لشکر ۱۴ امام حسین بود و در عملیات فتح‌المبین معاون عملیات لشکر امام حسین شد. او در عملیات رمضان و با تشکیل سپاه سوم، مدتی فرمانده لشکر امام حسین (ع) شد و پس از عملیات خیبر، فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم را از سال ۱۳۶۲ الی ۱۳۶۵ برعهده داشت. سردار زاهدی پس از شهادت حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) فرماندهی این لشکر را بعهده گرفت. او پس از جنگ، ابتدا فرمانده نیروی هوایی سپاه و از سال ۸۴ فرماندهی نیروی زمینی و از ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۵ با حفظ سمت فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران مسئولیت فرماندهی قرارگاه ثارالله را نیز بر عهده داشت. از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ معاون عملیات سپاه پاسداران بود و از ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۵ در نیروی قدس فعالیت داشت و فرمانده سپاه سوریه و لبنان بود.

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

حدیث پاکبازی

زهره نوربخشان همسر شهید زاهدی درباره مجروحیت سخت شهید زاهدی در جبهه می‌گوید: «شهید زاهدی پسردایی پدرم بود و عیدها به خانه هم می‌رفتیم. علی آقا از شروع جنگ در منطقه بود؛ اول در کردستان و بعد هم در جنوب. سال ۱۳۶۰ به شدت مجروح شد. در عملیات فتح‌المبین تیر خورده بود در شکمش. در منطقه نتوانسته بودند تیر را پیدا کنند، شکمش را بسته بودند و او را به مشهد فرستاده بودند. آنجا فهمیدند تیر رفته و کنار نخاعش نشسته. دکترها احتمال می‌دادند با انجام عمل جراحی قطع نخاع شود. بعد از عمل این اتفاق نیفتاد اما تیر به عصب پای چپ آسیب رسانده بود و علی‌آقا موقع راه رفتن کمی لنگ می‌زد. آن موقع هنوز خبری از ازدواج‌مان نبود و من به همراه خانواده، یکی دو بار به عیادت او رفتیم.»

ارتقاء جایگاه فرماندهی نیروی زمینی سپاه در دوران مدیریت

سردار زاهدی پس از شهادت یار و همرزم خود سردار شهید «حاج احمد کاظمی» در سانحه هوایی، پس از فرماندهی نیروی هوایی سپاه به نیروی زمینی برگشت و با حکم فرماندهی معظم کل قوا فرماندهی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بعهده گرفت و در همین مدت تصدی کوتاه خود، منشا اثرات پربرکتی بود. به گفته بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه، او با ارزشیابی و تخصص محوری در گزینش نیروی انسانی و شیوه فرماندهی متمرکز و منضبط و نگاه کیفی به نیروها، و همچنین توسعه ماموریتها و گسترش حوزه فعالیت نظامی و دفاعی بر مبنای راهبرد عزت و اقتدار منطقه ای و جهانی، بانی و موجد تحولی بزرگ در ساختار مدیریت و فرماندهی نیروی زمینی سپاه گردید.  

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

نتوانست برای دیدن اولین فرزندش از جبهه بیاید

همسر شهید زاهدی درباره حضور «حاج علی» در مناطق جنگی اینگونه روایت می‌کند: «علی آقا هر ۴۵ روز یک بار از جبهه به اصفهان می‌آمد و چند روز بعد برمی‌گشت. هربار موقع خداحافظی که می‌رسید، اضطراب به جانم می‌افتاد که نکند این بار آخری باشد که او را می‌بینم. چاره‌ای نبود؛ راهی بود که باید دو نفری آن را طی می‌کردیم. تا اینکه بعد از مدتی باردار شدم. در بارداری اولم بخاطر فشار کار در بسیج، فرزندمان ۷ ماهه به دنیا آمد اما عمرش به دنیا نبود. بعد از چند ماه بارداری دوم را تجربه کردم و به توصیه پزشک استراحت مطلق بودم. ۹ ماه با نگرانی من و علی‌آقا به سلامت سپری شد و محمدمهدی به دنیا آمد. با اینکه علی‌آقا برنامه‌ریزی کرده بود موقع به دنیا آمدن فرزندمان کنارم باشد، اما عملیات شد و نتوانست بیاید. بعد از ۱۰ روز هم که برگشت، به‌خاطر اینکه بعثی‌ها در منطقه شیمیایی زده بودند، یکی دو هفته نزدیک نوزاد نمی‌شد تا مبادا به او آسیبی برسد.» با وجود محمدمهدی، ماندن در خانه مادر و مادرهمسر بدون حضور علی‌آقا برای زهره خانم سخت‌تر شده بود. بنابراین این بانوی مجاهد تصمیم می‌گیرد تا همراه شهید زاهدی به اهواز برود.

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

گفت: دیگه نمی‌تونم این درد رو تحمل کنم!

و باز به روایت همسر: «در یکی از عملیات‌ها ترکش به کف دست علی‌آقا اصابت کرده بود و بخاطر خطر قطع عصب انگشت‌ها نمی‌توانستند دستش را عمل کنند. همیشه دستش درد داشت و هر وقت با کسی دست می‌داد، آه از نهادش بلند می‌شد. چند سال بعد از جنگ گفت: حتی اگه انگشتام هم بی‌حس بشن، مهم نیست. دیگه نمی‌تونم این درد رو تحمل کنم. بالاخره یک دکتر قبول کرد که ترکش را دربیاورد؛ خدا را شکر به اعصاب دست هم آسیب نرسید. ترکش‌های ریز و درشت در بدنش زیاد داشت که به آن‌ها خیلی اهمیت نمی‌داد. بیشتر از همه، به خاطر مجروحیتی که در عملیات فتح‌المبین برداشته بود، اذیت می‌شد. به مرور، پای چپش تحلیل رفته بود. این اواخر برای گرم کردن پایش، چند تا جوراب پا می‌کرد به همین خاطر، لنگه کفش پای چپش را بزرگ‌تر از پای راست سفارش می‌داد. با این حال گاهی اوقات وقتی به خانه می‌آمد، پای چپش انگار یک تکه یخ بود.»

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

حکایت رفاقت عاشقانه «حاج علی» و «حاج قاسم»

حاج علی عاشق و شیفته حاج قاسم سلیمانی بود و حکایت رفاقت صمیمانه این دو از سالهای همرزم بودنشان در جنگ، شنیدنی است. همسر شهید زاهدی درباره علاقه حاج قاسم و شهید زاهدی بیان می‌کند: «سردار سلیمانی و علی‌آقا رفاقت دیرینه‌ای داشتند و همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌زدند. وقتی حاج‌قاسم شهید شد، همسرم می‌گفت: حیف حاج قاسم! او باید حالا حالاها می‌ماند؛ خیلی به وجودش نیاز داشتیم. من در سال‌های زندگی با علی‌آقا گریه‌های او را کم دیده بودم اما برای شهید سلیمانی گریه می‌کرد. یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم هم به علی‌آقا مأموریت دادند که به لبنان برود.»

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت

الان چادرهای مردم غزه رو آب می‌گیره!

و باز خاطره ای دیگر از روح غیرتمند و دردآشنای سردار شهید برای مظلومیت مردم فلسطین و غزه: «هر جایی که ظلمی روا می‌شد، ذهن او را درگیر خودش می‌کرد. این درگیری در تمام جزئیات زندگی‌اش تسری پیدا کرده بود. به خصوص از وقتی که جنگ غزه آغاز شد، هر روز این نگرانی را در وجودش می‌دیدم. یک بار باران قشنگی در سوریه آمد. به حاج آقا گفتم: به به! عجب هوایی شده حاج آقا! اما انگار غم عالم نشسته باشد بر سینه‌اش. گفت: الان چادرهای مردم غزه رو آب می‌گیره و زندگی‌شون رو به هم می‌ریزه! یک آن، دلم از خودم گرفت. من فقط حال خودم را در نظر داشتم و او چه نگاه عمیقی داشت.»

بروایت «سید حسن نصرالله»: زاهدی، بهترین یاور و پشتیبان ما بود

شهید بزرگ و سید دلیر مقاومت؛ «سید حسن نصرالله» دبیرکل فقید حزب‌الله لبنان در سخنانی درباره شهید زاهدی گفت: «سردار زاهدی مجروح جنگی بود و سال‌هایی که با ما سپری کرد بسیار اثرگذار و پربرکت و ثمربخش بود. او همانند دیگر جوانان مومن و فداکار در آن سالها ستون انقلاب اسلامی ایران بود و مسوولیت‌های بزرگی را در جوانی بر عهده گرفت. ارتباط او با لبنان نیز در سال ۱۹۹۸ پس از آن آغاز شد که شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس شد و سردار زاهدی را نیز به عنوان مسوول سپاه در منطقه تعیین کرد. سردار زاهدی پیش از سال ۲۰۰۰ و پس از آزادسازی لبنان ما را همراهی کرد. شهید زاهدی در سال ۲۰۰۸ و پس از شهادت عماد مغنیه به لبنان بازگشت و در آن زمان روی بازگشت وی به این منطقه اجماع وجود داشت و تا سال ۲۰۱۴ به مدت ۶ سال در اینجا ماند. او در سال ۲۰۲۰ به لبنان بازگشت و تا زمان شهادتش در اینجا بود. ۱۴ سال از زندگی مبارکش را در میان ما سپری کرد و بهترین یاور، پشتیبان و مشاور بود و با قدرت در کنار ما حضور داشت.»

ستون، سنگر و سرپناه جبهه مقاومت

جایگاه و نقش موثر و راهبردی سردار شهید زاهدی در مدیریت جبهه مقاومت در این سالها تعیین کننده بود. او بعنوان فرمانده و مقام ارشد نیروی قدس سپاه در محور مقاومت حضور داشت و حضورش همچون سنگر مستحکم و سرپناه امنی برای رزمندگان راه آزادی قدس و پیکارگران در خط مقدم مصاف با رژیم غاصب صهیونیستی، دلگرم کننده و اطمینان بخش بود. او با آموزش و راهبری نیروهای این محور، موقعیت جبهه مقاومت را به لحاظ تعیین مسیر، تدارکات و پشتیبانی و تجهیزات و لجستیک، ترسیم دورنما و سیاستهای کلان، تقویت توان رزمی، در سالهای مسئولیت خود ارتقا بخشید. سرلشکر رحیم صفوی مشاور و دستیار عالی فرمانده‌ معظم کل قوا با اشاره به نقش سردار زاهدی در در ساخت و تجهیز تسلیحاتی حزب الله لبنان گفته است: «مهمترین ویژگی سردار شهید زاهدی، فرماندهی جبهه مقاومت است؛ جبهه‌ای که در مقابل صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها بود و ایشان جبهه مقاومت را تقویت کرد و سرعت بخشید. ۱۴ سال حضور ایشان در کنار سید حسن نصرالله به حزب الله یاد داد که چگونه سلاح بسازند و چگونه بجنگند و استراتژی حزب الله را از دفاعی به هجومی تغییر داد.»

چیزی نگفت؛ فقط لبخند زد و رفت!…

و حکایت آخرین دیدار و آخرین وداع، پیش از شهادت: «بار آخر که با او در لبنان بودم، ۴ ماه طول کشید. بیشتر اوقات در خانه تنها بودم، به خصوص ماه‌های قبل از شهادتش مشغله‌اش ۱۰ برابر شده بود. نزدیک عید که شد، حاج آقا به من گفت: اینجا نمون، برو ایران. با توجه به اینکه اسرائیل چند بار او را تهدید به ترور کرده بود، نمی‌خواستم علی‌آقا را تنها بگذارم و علی‌رغم میلم راضی شدم به ایران برگردم. به حاج آقا هم گفتم: چند روزی بیا ایران، بچه‌ها رو ببین. علی‌آقا آخرین بار بعد از ۷ ماه به اصفهان آمد و ۵ روز کنارمان بود؛ عیددیدنی و افطار به منزل اقوام می‌رفتیم. شب آخر هم در خانه خودمان با بچه‌ها تا دیروقت نشست و حرف زد. باز هم شروع کرد به وصیت کردن. نمی‌خواستم بپذیرم وصیت می‌کند، گفتم: علی‌آقا! این حرف‌ها چیه می‌زنی؟ نگاهی عمیق به صورتم انداخت و چیزی نگفت؛ فقط لبخند زد. او رفت و ۱۳ فروردین خبر شهادتش را شنیدیم.»

موقع رفتن با لبخند گفت: به شما مژده می‌دهم که پیروزی نزدیک است…

به گفته برادر شهید در آخرین دیدار که دوروز پیش از شهادت او بود، شهید هنگام رفتن یک لحظه برگشت و با لبخند گفت: «به شما وعده می‌دهم که پیروزی نزدیک است.» همچنین به روایت «حاج محمود کریمی» مداح اهل بیت، سردار شهید یک روز پیش از شهادت به حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه والثنا) مشرف شد و شهادت خود را از محضر مقدس ثامن الحجج (ع) گرفت.

پیوستن ارشدترین فرمانده مقاومت پس از «حاج قاسم»، به رفیق و همرزم همیشگی‌اش

و سرانجام، شهادت… پس از آنهمه سنگر به سنگر و جبهه به جبهه، از ایران تا لبنان، از خوزستان تا دمشق، بیتاب شهادت بودن، در روز ۲۱ رمضان و روز شهادت مولای موحدان و مقتدای عاشقان حق و شهید محراب علی (ع) به دست دشمنان اسلام و انسان، غاصبان حریم مقدس معراج…

سرداری که پس از «حاج قاسم» ستون محور مقاومت و کاروانسالار مجاهدان مدافع قدس بود، با پیکری پاره پاره در بزم ضیافت عرش، میهمان «حاج حسین» و «حاج احمد» و «حاج قاسم» و دیگر یاران و همراهان شهیدش شد و در حمله انفجاری تروریستی رژیم غاصب و قصاب، به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق بوسیله جنگنده اف- ۳۵ اسرائیلی از فراز بلندیهای جولان با پرتاب ۶ موشک، به شهیدان سرافراز مقاومت پیوست و رهرو طریق جاوید وصال شد. بر اثر حمله هواپیماهای این رژیم خونخوار به ساختمان کنسولی ایران در دمشق سرداران رشید مدافع حرم «سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی فرمانده نیروی قدس سپاه در لبنان و سوریه» و «سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی معاون سردار زاهدی» و پنج نفر از همراهان به نام‌های حسین امان اللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و علی صالحی روزبهانی به شهادت رسیدند. پیکر پاک این شهید پس از تشییع در تهران و اصفهان، در ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ در گلستان شهدای اصفهان و بنا بر وصیتش در کنار مزار سرداران شهید حسین خرازی و احمد کاظمی بخاک سپرده شد.

دستنوشته ای از جنس بندگی

این دستنوشته را «حاج علی» سالها پیش از شهادتش روی کاغذی نوشته بود:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم لاحول و لاقوة الا بالله  لا ملجاء ولا منجی من الله الا الله یا عظیم و یا رحیم و یا کریم العفو العفو العفو. خدایا پاکم کن و مرا پاکیزه بپذیر. یا الله مددی یا الله یا الله یا الله یا واسع المغفرة یا علیم و یا حلیم یا رحمان»

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

سردار شهید «محمدرضا زاهدی»؛ پرچم سپاه قدس در قلب محور مقاومت بیشتر بخوانید »

فیلم/ اقامه نماز عید فطر توسط رزمندگان لشکر امام حسین (ع)/ قنوت آسمانی شهید «زاهدی»

فیلم/ اقامه نماز عید فطر توسط رزمندگان لشکر امام حسین (ع)/ قنوت آسمانی شهید «زاهدی»

گروه ساجد دفاع‌پرس: ماه مبارک رمضان با وجود همه سختی‌های میدان جنگ، خصوصاً گرمای طاقت‌فرسای خوزستان، حال و هوای خاصی را در جبهه‌ها حکم فرما کرده و معنویت حاکم در میان رزمندگان را دوچندان می‌کرد؛ از روزه‌های شیران روز گرفته تا العفو‌های عابدان شب و احیاء‌های شب‌های قدر؛ اما عید سعید فطر در میان رزمندگان حال و هوای دیگری داشت و وقت گرفتن مزد یک ماه بندگی خالصانه در درگاه خدا بود؛ آری! چه عاقبت به خیر شدنماه د آن‌هایی که «شهادت» را از خدا عیدی گرفتند.

فیلمی که در ادامه مشاهده می‌کنید؛ لحظاتی از برگزاری نماز عید سعید فطر توسط رزمندگان دلاور لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) را به تصویر می‌کشد که در میان آن‌ها سردار شهید «محمدرضا زاهدی» نیز دیده می‌شود.

کد ویدیو

نسخه بدون لوگو

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ اقامه نماز عید فطر توسط رزمندگان لشکر امام حسین (ع)/ قنوت آسمانی شهید «زاهدی» بیشتر بخوانید »

عکس/ فرماندهان شهید مقاومت اسلامی لبنان در محضر امام خامنه‌ای

عکس/ فرماندهان شهید مقاومت اسلامی لبنان در محضر امام خامنه‌ای


گروه ساجد دفاع‌پرس: انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی در برابر استعمار دیرینه مستکبران بر ایران‌زمین، به الگویی بی‌بدیل برای دیگر آزادگان و مظلومان جهان تبدیل شد و امروز مسلمانان و آزادگان جهان، جمهوری اسلامی ایران را علمدار مبارزه با استکبار جهانی می‌دانند و با تأسی از این الگو، در برابر جبهه کفر ایستادگی می‌کنند و در مقابل نیز مبارزه با استکبار جهانی همواره از آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران بوده و خواهد بود.

تصویری که در ادامه مشاهده می‌کنید، مربوط هست به دیدار فرماندهان مقاومت اسلامی لبنان با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران؛ فرماندهانی که امروز جان خود را در راه آرمان‌های خود فدا کرده و اغلب آن‌ها به شهادت رسیده‌اند و بدون‌شک ثمره خون آن‌ها، پیروزی نهایی را برای جبهه مقاومت به ارمغان خواهد آورد.

ایستاده از سمت چپ: شهید «سید حسن نصرالله»، ناشناس، شهید «فواد شکر»، حضرت امام «سید علی خامنه‌ای»، شهید «سید مصطفی بدرالدین».
نشسته از سمت چپ: شهید «محمدرضا زاهدی»، شهید «علی کرکی»، شهید «عماد مغنیه»، شهید «قاسم سلیمانی».

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

عکس/ فرماندهان شهید مقاومت اسلامی لبنان در محضر امام خامنه‌ای بیشتر بخوانید »