شهید محمد بروجردی

مبارزان مدافع


مبارزان مدافعبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پیروزی انقلاب اسلامی گروه‌ها و اقشار مختلف مردم به رهبری امام خمینی (ره) علم قیام علیه رژیم پهلوی را به دست گرفتند. پیش از علنی‌تر شدن مبارزات، گروه‌های سیاسی و مسلحانه مبارزاتی را آغاز کردند که در سرعت بخشیدن به جریان انقلابی ثمربخش بود. در دهه پنجاه هفت گروه مسلح اسلامی با جدا شدن از بدنه سازمان مجاهدین خلق به عنوان گروه‌های جدید چریکی وارد صحنه مبارزه با رژیم پهلوی شدند. گروه‌های فلق، منصورون، صف، موحدین، فلاح، بدر و امت واحده هفت گروهی بودند که با تکیه بر مبانی اسلامی و ارتباط با جامعه روحانیت به فعالیت و مبارزه پرداختند، اعضای این گروه‌ها متشکل از زندانیان سیاسی و جوانان و دانشجویانی بود که از طرفی انحراف مجاهدین بر آنان محرز شد و از طرف دیگر با روحیه حق طلبی و مبارزاتی که داشتند فساد حکومت را برنتابیدند و وارد مبارزه مسلحانه شدند. عمده اعضای این گروه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جریان حمله صدام به کشور و در دوران دفاع مقدس نقش موثری در دفاع از کشور ایفا کردند و فرماندهی و مسوولیت‌های مهمی را عهده دار شدند. از جمله این افراد شهید محمد بروجردی از موسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران، شهید محمد جهان‌آرا، شهید حسین علم الهدی، سرلشکر رحیم صفوی، محمدباقر ذوالقدر و علی شمخانی بودند که در ادامه به فعالیت‌های برخی از آنان اشاره می‌کنیم.

شهید محمد بروجردی از موسسین سپاه پاسداران ۱۴ ساله بود که در سال ۱۳۴۷ با شرکت در کلاس‌های آموزش قرآن و معارف اسلامی قدم به دنیای پر تب تاب مبارزه گذاشت. خودش می‌گوید: «وقتی به این کلاس‌ها رفتم قرآن را خواندم و مفهوم آیات را فهمیدم چشم و گوشم روی خیلی مسایل باز شد. معنای طاغوت را فهمیدم. فهمیدم امام کیست و چرا او را از کشور تبعید کرده اند». پس از چندی با تشکیلات مکتبی «هیات‌های مؤتلفه اسلامی» مرتبط شد و ضمن شرکت در جلسات نیمه مخفی سیاسی- عقیدتی، که به همت شهید بزرگوار «حاج مهدی عراقی» تشکیل می‌شد سطح بینش مکتبی و دانش مبارزاتی خود را بالا برد. در سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و یکسال بعد به خدمت نظام وظیفه فراخوانده شد. مادرش میگوید: «به او گفتم پسر حالا که احضارت کرده اند میخواهی چکار کنی؟ گفت: مادر من مسلمانم مطمئن باش تا جایی که بتوانم تن به چنین ذلتی نمی‌دهم. من از خدمت به این شاه لعنتی بیزارم. می‌فهمی مادر، بیزار!» او به قصد دیدار با حضرت امام خمینی (ره) از خدمت فرار کرد، اما حین عبور از مرز زمینی ایران – عراق توسط عناصر ساواک شناسایی و دستگیر شد.

بروجردی نهایتا پس از شش ماه اسارت از زندان آزاد شد و به طور حرفه‌ای قدم به میدان مبارزات سیاسی- مکتبی گذاشت. درقدم نخست در صدد برآمد تا با روحانیت متعهد پیرو خط امام تماس و ارتباط بر قرار نماید. چندی بعد در رابطه با تشکل‌های فرهنگی- تبلیغاتی دست به کار چاپ، تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها و پیام‌های حضرت امام شد. شهید بروجردی در سال ۱۳۵۵ به همراه چند نفر به سوریه رفت و در آنجا با شخصیت روحانی برجسته لبنان امام موسی صدر از نزدیک آشنا شد و با گذراندن دوره‌های آموزش نظامی و چریکی نزد شهید چمران و شهید محمد منتظری پس از ۲ ماه به ایران بازگشت. پس از چاپ مقاله موهن ساواک در روزنامه اطلاعات و قیام خونین ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶، و سرکوبی خیزش روحانیت و مردم شهر قم، محمد یک رشته عملیات چریکی فشرده و ضربتی را علیه تاسیسات سیاسی – امنیتی و مراکز به ظاهر فرهنگی رژیم و حامیان آمریکایی آن، طراحی و اجراء کرد. وی در سال ۱۳۵۶ با همکاری دوستان خود فعالیت‌های نظامی فراوانی علیه رژیم پهلوی انجام داد و در قالب گروه توحیدی صف چندین قرارگاه پلیس را خلع سلاح کرد.

او هنگام بازگشت امام خمینی (ره) به وطن از سوی شهید بهشتی به عنوان مسئول حفاظت کمیته استقبال انتخاب شد و از فرودگاه تا مدرسه علوی محافظت از جان امام را برعهده گرفت.

سرلشکر محسن رضایی سال ۱۳۴۹ پس از ورود به هنرستان فنی صنعت نفت فعالیت‌های مذهبی و سیاسی را با همراهی اسماعیل دقایقی، عبدالله ساکیه، فریدون مرتضایی و غلامرضا قمیشی، آغاز کرد که در دوره‌ای توسط ساواک دستگیر و راهی زندان شد. او در بخشی از خاطرات خود نوشته است: «شهر کاملاً ملتهب بود. ارتش در اهواز حکومت نظامی اعلان کرده بود و تانک‌ها وارد خیابان شده بودند. روی تانک‌ها تعداد زیادی چماق به دست نشسته بودند و جاوید شاه می‌گفتند. آن‌ها برای ایجاد رعب و وحشت از روی خودرو‌هایی که در کنار خیابان پارک شده بود، رد می‌شدند؛ جلوی برخی از خودرو‌های سواری را می‌گرفتند و از مردم می‌خواستند که جاوید شاه بگویند و به امام توهین کنند. من و شهید جهان آرا در یکی از خیابان‌ها مقابل حرکت تانک‌ها آرایش گرفتیم و به محض آن که در ابتدای خیابان ظاهر شدند، با کلاشینکف به آن‌ها حمله کردیم. آن‌ها غافلگیر شده بودند و نمی‌دانستند چه کار کنند… ما تیراندازی می‌کردیم و همزمان شعار الله اکبر، درود بر خمینی و مرگ بر شاه می‌دادیم. پس از تیراندازی سوار خودرو شدیم و از منطقه فاصله گرفتیم. این اقدام روحیه انقلابی مردم را افزایش داد. همان روز اطلاعیه‌ای به نام منصورون در خصوص حمله به تانک‌ها و چماق به دست‌ها صادرکردیم. در عملیات گروه منصورون آقایان علی شمخانی، غلامعلی رشید، محمدباقر قاضیانی و محمد فلاح حضور فعال داشتند.»

شهید محمد جهان آرا در سال ۱۳۴۸ تحت تاثیر جنبش اسلامی به رهبری روح الله خمینی همراه عده‌ای از دوستان‌اش وارد مبارزات سیاسی علیه دولت محمدرضا پهلوی شد و گروه الله اکبر را راه اندازی کرد. در اواخر سال ۱۳۴۹ همراه برادرش به عضویت گروه مخفی حزب‌الله خرمشهر درآمد. دو سال بعد اعضای گروه توسط ساواک شناسایی شد و تمام اعضای آن دستگیر و زندانی شدند. در جریان این دستگیری، محمد جهان‌آرا به یک سال زندان محکوم شد.

در سال ۱۳۵۵ جهان آرا به عضویت گروه «منصورون» که یک گروه معتقد به مبارزه مسلحانه بود درآمد. در سال ۱۳۵۷، هنگامی که قرار بود به سرپرستی سید علی اندرزگو به سوریه و اردوگاه‌های مقاومت فلسطین سفر کند، به دلیل کشتار مردم تهران در میدان ژاله در هفدهم شهریور ۱۳۵۷ از سفر بازماند.

سید یحی رحیم صفوی دوران دانشجوی سید یحیی مصادف است با مبارزات انقلابیون که از همین رو او به همراه دانشجویان دیگری، چون مهدی باکری اقدام به ایجاد تشکل‌های دانشجویی کرده و حضور در تظاهرات‌های ضد رژیم ستم شاهی شرکت کرد که در یکی از همین تظاهرات‌ها از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح شد. او از اعضای گروه «صف» بود که به همراه دوستانش کار ساماندهی و هدایت سیاسی دانشجویان را در دانشگاه تبریز را برعهده داشت. همزمان با سپری کردن خدمت سربازی که بر سوابق نظامی او افزود و باعث شد ارتقا درجه پیدا کند به قم رفت تا در جلسات آیت الله دستغیب و آیت الله مدنی فیض شرکت کند. پس از آنکه در جریان تظاهرات مردم تبریز از ناحیه ران پا گلوله خورده و به شدت تحت تعقیب ساواک قرار گرفت از ایران خارج شده و به سوریه رفت. در آنجا مشغول آموزش انواع فنون مبارزات چریکی شد و شروع به یادگیری انواع عملیات‌ها و ملزومات آن کرد، سپس در جنوب لبنان رفت و در آنجا به مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی پرداخت. با اوج گیری مبارزات در کشور و پس از آنکه امام به فرانسه رفت سید یحیی نیز عازم فرانسه شد. مدتی در آنجا ماند و پس از آن با کسب اجازه از محضر امام به سوی ایران عزیمت کرد، پس از ورود به اصفهان مکانی را برای آموزش‌های چریکی انتخاب کرده و شروع به آموزش‌های مربوطه کرد.
انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

مبارزان مدافع بیشتر بخوانید »

اسمی انتخاب می‌کنم که همه صلوات بفرستند!

اسمی انتخاب می‌کنم که همه صلوات بفرستند!



سرنوشت مبهم پرو­­نده ۳۸ ساله؛ روزشمار ادعاهای متناقض | چه کسی باید ادعاها درباره احمد متوسلیان را بررسی کند؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به او مسیح کردستان می‌گفتند. واقعاً چهره مسیحایی داشت. از نظر شجاعت و قدرت سازماندهی توانمند بود و سازمان پیشمرگان مسلمان کرد راتأسیس کرد. پیشمرگان واقعاً برای آزادسازی کردستان خدمت کردند

آنقدرصبور و تاثیرگذار بود که وقتی نیروهای ضدانقلاب اسیر می شدند با آنها بحث می‌کرد و آنها را متقاعد می کرد که مسیرشان اشتباه است.حتی در مورد ضدانقلاب هم به کار فکری قائل بود.بعضا حکم اعدام ضدانقلابی که محکوم شده بود را با توبه دادن و بردن پیش قاضی دادگاه به حبس ابد تغییر میداد.چه در کردستان و چه در جنگ منشا اثر بود و تا زمان حیاتش اگر بخواهم یک نفر اصلی را نام ببرم که در آزادسازی کردستان نقش بزرگی داشت محمد بروجردی بود

 برای عملیات فتح المبین هم کسی که حاضرشد و موافقت کرد حاج احمد متوسلیان و بچه‌های سپاه مریوان را از کردستان به جبهه جنوب  بیاورد و تیپ ۲۷ محمد رسول الله را بنیانگذاری کند خود او بود.من و آقامحسن برای عملیات فتح المبین در بهمن ۶۰ به کرمانشاه رفتیم. بروجردی،ناصرکاظمی و فرماندهان دیگر هم بودند.آقا محسن مطرح کرد که می‌خواهیم عملیات بزرگی در غرب رودخانه کرخه انجام دهیم ولی یگان کم داریم و آمدیم از اینجا نیرو ببریم. شما یک تیپ تشکیل بدهید

⁩ناصر کاظمی گفت شما به دلیل جنگ در جنوب همه پاسدارها را دارید میبرید و بسیجی‌ها هم به جنوب می‌آیند. ما برای کردستان نه پاسدار داریم و نه بسیجی. تازه میخواهید از اینجا یک چیزی هم بردارید و ببرید! ایشان با ناراحتی از جلسه بلند شد و بیرون رفت

⁩ولی بروجردی بزرگوار به ریشهای طلایی رنگش دست کشید و گفت: امام جنگ را مسئله اصلی میدانند. چشم! من خودم می آیم و نیروها را هم می آورم. ماشین و سلاح هم می آورم. از شما هم هیچ چیز نمی خواهم. فقط یک حکم به من بدهید

⁩ خودش رفت بچه های مریوان، احمد متوسلیان و قجه ای را به جنوب آورد و تیپ را تشکیل داد.گفتیم شماره تیپ شما ۲۷ است ولی اسمش را خودتان انتخاب کنید.

 حاج احمد متوسلیان دستش را به هم مالید و گفت می‌خواهم اسمی انتخاب کنم که هر کس این اسم را ببرد صلوات بفرستد.نام تیپ را محمد رسول الله گذاشت. بنابراین بروجردی خودش آمد و در عملیات فتح‌المبین در فروردین سال ۶۱ شرکت کرد.  بروجردی واقعا مطیع امام بود

آنچه خواندید، بخشی از کتاب از سنندج تا خرمشهر تاریخ شفاهی سردار سید رحیم صفوی است. این کتاب را مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر کرده است.



منبع خبر

اسمی انتخاب می‌کنم که همه صلوات بفرستند! بیشتر بخوانید »

عکس/ «مسیح» در کنجِ قاب

عکس/ «مسیح» در کنجِ قاب


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، تصویری که مشاهده می کنید در یکی از مناطق کردستانات در اوایل دهه شصت شمسی به ثبت رسیده است. در گوشه سمت راستِ قاب(نشسته، نفر اول) شهید «محمد بروجردی» دیده می شود که بی ادعا و جلوه خاصی نشسته است.  در زمان برداشته شدن این عکس، بالاترین مقام سپاه پاسداران در جبهه شمال غرب بود. شخصیت این فرمانده تاریخ ساز، درست مانند همین ژستی است که در عکس دیده می شود، افتاده و بی ادعا.

«محمد بروجردی» به دلیل سیره اخلاقی و نتایج عملکرد خالصانه‌اش در مناطق کردنشین، در جهت استقرار ثبات و امنیت، در میان ساکنان بومی منطقه به محبوبیتی منحصربفرد دست پیدا کرد تا جایی که به «مسیح کردستان» معروف شد. او توانست طی چهار سال حضور مستمر خود در «جبهه ی غرب»، با تاسیس و تثبیت نهادهایی سرنوشت ساز، مانند «قرارگاه حمزه سیدالشهدا(علیه السلام)»، «سازمان پیش مرگان مسلمان کرد» و «لشکر ویژه ی شهدا» و …  ریشه های «سپاه» را در ناامن ترین مناطق کشور، استوار و ماندگار سازد و مبالغه نخواهد بود اگر، امنیت امروز در مناطق شمال غرب کشور را، مستقیما، مرهون مجاهدات او شاگردانش بدانیم.

روحمان با یادشان شاد
هدیه به ارواح بلندپروازشان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم



منبع خبر

عکس/ «مسیح» در کنجِ قاب بیشتر بخوانید »