۷۷ قاضی و ۳۰۰ «شهید عدالت»: هدیه «قوه قضاییه» به اسلام و ایران
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، خبر شهادت دو قاضی برجسته و دو چهره نامآشنای دستگاه قضا، که به قاطعیت در اجرای شرع و قانون و پافشاری در اجرای حکم خدا و عدم نرمش و مسامحه با قانونستیزان شهرت داشتند؛ حجج اسلام شهیدان: «علی رازینی» و «محمد مقیسه»، نمایی دیگر از کینتوزی دشمن را از اجرای عدالت توسط قضات ولایتمدار انقلابی و حافظان حریم قضا و قانون و حامیان و منادیان حقیقی حق مردم در برابر مدعیان دروغین «حقوق بشر» در برابر همگان آشکارا به نمایش گذاشت. ویژگی بارز این دو مقام عالیرتبه و بلندپایه قضایی که آنها را آماج این جنایت تروریستی ساخت و فیض شهادت را برایشان در پایان آنهمه خدمت خالصانه و بی دریغ به مردم به ارمغان آورد، از دهه اول انقلاب تا لحظه شهادت، شجاعت و قاطعیت انقلابی در احقاق حق و اجرای احکام شرع و پا پس نکشیدن از عمل به قانون بود. علی رازینی، یکبار دیگر نیز پیش از این توسط عوامل دشمن و عناصر خیانت و نفاق، در یک عملیات تروریستی، با زبان روزه در عصر ماه مبارک رمضان تا مرز شهادت هم پیش رفته بود و وقتی «آقا» به عیادتش آمد، دعا برای شهادت کرد و از مقتدای خود هم شنید که انشاالله بعد از خدمت بیشتر و پس از طول عمر، نعمت شهادت را دریابد. و دیروز همراه همسنگر و همرزم دیرینش «محمد مقیسه» به کاروان شهیدان قوه قضا، شهیدان جان نثار حاکمیت قانون و پیشمرگان ملت، از «بهشتی» و «قدوسی» تا «لاجوردی» و «مقدس» پیوست و رهسپار کوی وصال شد: «الی الرفیق الاعلی»…
حافظان «حدود الهی»، حامیان «حقوق ملت»
شهدای دستگاه قضا، بیش از هرچیز شهید «حفظ حدودالله» و «حمایت از حقوق ملت» هستند. جرم آنان، تنها و تنها پافشاری برای اجرای حدود و احکام الهی و محافظت از حق الناس و پایبندی به موازین شرع و قانون و تحقق «حقوق بشر» حقیقی، و نه حقوق بشر دروغین و ادعایی دشمنان بشریت و نظام سلطه و استکبار و کودک کشان و انسان ستیزان عالم است. آنهایی که دستشان دیروز از آستین یکی از عوامل جزئشان بیرون آمد و برای اعدام قاتل و قاچاقچی و تروریست آدمکش و محارب و سارق مسلح متعرض به نوامیس و امنیت مردم کوچه و بازار و متجاوز به عنف، یقه میدرند و گریبان چاک میکنند و مرثیه «وا حقوق بشرا»! سر میدهند اما 50 هزار نفر انسان مظلوم بی دفاع را در غزه، بجرم فلسطینی بودن و زندگی در خانه و وطن آبا و اجدادی خود، در ظرف یکسال میکشند و خانه را بر سر کودک و پیرزن و سقف بیمارستان را بر سر نوزاد و بیمار و مجروح روی تخت و کودکستان و مدرسه را بر سر بچه های خردسال، خراب می کنند و هنوز دارد خون تازه از چنگالشان می چکد. آنهایی که بعد از توافق آتش بس و از پی آنهمه جنایت و نسل کشی و کشتار جمعی مردم غیر نظامی، باز هم از خون ریختن سیر نشده اند و همین دیروز بیش از یکصد فلسطینی را به شهادت رساندند و تصویر دستهای کودکانه درآمده از زیر آوار، میزان بشردوستی و صلح طلبی اینان را به همه دنیا نشان داد!
آری، «رازینی» و «مقیسه» را طالبان «حقوق بشر آمریکایی و صهیونی» از ما گرفتند. همانها که «القاعده» و «داعش» را به جان منطقه و دنیای اسلام می اندازند تا ثبات و امنیت را محو کنند و حکومتهای وابسته خود را حاکم کنند اما جبهه مقاومت را که همه ملتهای خاورمیانه و منطقه را از شر این هیولاهای آدمخوار نجات داد و هزاران شهید مدافع حرم را تقدیم امنیت و ثبات منطقه کرد و از عراق تا سوریه را از شر این توحش عریان نجات داد، متهم به تروریستی بودن می کنند! همانها که سردار صلح و آزادی جهان اسلام و قهرمان مبارزه با تروریسم خونریز و بیرحم سلفی و تکفیری: «سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» را بجرم تروریست بودن آنگونه فجیع تکه تکه کردند تا میزان بشردوستی و صلح طلبی خود را ثابت کنند و نشان دهند که این «مرد میدان» غیرت و شهامت در پس گرفتن خانهی بیوهزنان و کودکان آواره، از «فلوجه» و «رمادی» تا «آمرلی» و «بوکمال»، این منجی میلیونها بی خانمان شده و بیپناه و بیسرپرست و یتیم و وطن از دست داده، جنگ طلب و جنگ افروز است و «سید حسن نصرالله» و «یحیی سنوار» و «اسماعیل هنیه» و… که برای آزادی مردم خود، برای زیستنی انسانی در خانه و سرزمین خود در آرامش، برای نابودی جنگ و جنگافروزی و ریشهکن کردن غده سرطانی صهیونیسم که کانون جنگ و ویرانگری و وحشیگری و مظهر تروریسم دولتی است، برای برقراری صلح در منطقه، جان خود را سپر کردهاند، جنگ طلباند و تروریست اما آنها که کارشان کودک کشی و خراب کردن و خون ریختن است و آنها که داعش آفریدند تا منطقه را در گرداب و باتلاق آشوب و بحران، غرق و زمینگیر کنند، صلح طلب و سینهچاک و هلاک حقوق بشر!
قربانی «عدالت»، فدایی «حق»، شهید «قانون»
از سیل تهمت و توهین و تخریب ضد انقلاب و جبهه نفاق که در سال 60 ، شهید مظلوم «آیت الله بهشتی» سکاندار دستگاه قضا را به بهانه «لایحه قصاص» هدف گرفت، تا هدف تیر بلا شدن «لاجوردی»ها و «محمدی گیلانی»ها و قضات انقلابی و نفوذناپذیر و نرمش ناپذیر در برابر شانتاژها و اتهامات دشمن، تا امروز و این حادثه تلخ، قوه قضاییه، شهید و مظلوم یک چیز است: کوتاه نیامدن و کنار نیامدن با خواست دشمن و قدمی عقب نکشیدن از آرمان اسلامی شدن قوه قضاییه و شرعیت قوانین حقوقی و آییننامه قضایی کشور و دشمن هم خوب فهمیده که این قوه، مرد این میدان است و هیچ چیز نمی تواند این اراده را تضعیف کند. پس اینگونه رذیلانه و ناجوانمردانه انتقام میگیرد. آری، «رازینی» و «مقیسه» هم، همچون خیل شهیدان این قوه ی حقستان و عدالتمدار، تاوان ایستادن خود، پای حق مردم را پس دادند و قربانی «عدالت» و فدایی «حق» شدند و شهید «قانون». جرم آنها چه بود؟ اینکه از دهه 60، تروریستهای مسلحی را به حکم قانون و به حکم خدا، محکوم به اعدام کردند که در کوچه و خیابان، جوان رهگذر را بجرم ریش داشتن یا داشتن چهره شبیه حزب اللهی ها به رگبار می بستند! پیرمرد کاسب را در مغازه به گلوله می بستند بجرم داشتن عکس امام در محل کسب و کار! دختربچه 6 ساله را در آتش سوزاندند بجرم اینکه پدرش سپاهی است! اعضای یک خانواده را در هنگام پهن کردن سفره افطار، بعد از یک روز روزه در گرمای داغ مرداد، دسته جمعی به رگبار بستند و در خون غلتاندند بجرم حزب اللهی بودن! اتوبوس را با بمب آتشزا وسط خیابان منفجر کردند با همه مردم بیگناه داخلش برای دفاع از خلق قهرمان ایران! تن نحیف پیرمرد 84 ساله را با نارنجک، سلاخی کردند بجرم امامت جمعه!
جرم «رازینی» و «مقیسه»، صدور احکام اعدام بود برای جانیان و جانورانی که دو پاسدار نوجوان و یک کفاش را اشتباهی به خانه تیمی بردند و چشم از حدقه درآوردند و پوست از تن، زنده زنده دریدند و اتو بر بدنشان کشیدند و آب جوش بر تنشان ریختند و زنده به گورشان کردند!
جرمشان صدور احکام اعدام برای قاچاقچیانی بود که هزاران جوان را از هستی ساقط کردند و هزاران خانواده را به خاک سیاه نشاندند. برای قاتلانی که به حکم خدا باید قصاص می شدند. برای سارقان و زورگیران مسلحی که با قمه و قداره، در وسط خیابان، ناموس مردم را تهدید کردند و امنیت و آرامش را از مردم رهگذر گرفتند.
آری، «رازینی»ها و «مقیسه»ها سپر بلای این مردم شدند. جرمشان فقط پایبندی به عهد و پیمان مقدسشان با مردم بود برای گرفتن حق آنها از هرآنکه تضییع کننده حقوقشان بود. جرمشان شهامت و قاطعیت و تسلیم نشدن بر سر اجرای قانون بود و برقراری امنیت و آرامش.
با خونشان نگذاشتند دشمن، جای «جلاد» و «شهید» را عوض کند
دستگاه تبلیغاتی و پروپاگاندای دشمن، در این سالها همه زورش را زد که امثال این دو قاضی دلیرمرد و غیرتمند مردمی را قاتل و جلاد، جا بزند اما معجزه خون شهید در این است که همه تردیدها و ابهامها و دروغها و دغلکاریها را چون خس و خشاک از سر راه این موج، کنار میزند و حقیقت را روشنتر از آفتاب، نمایان میکند. آنها 45 سال میخواهند حقیقت را وارونه کنند. قاتلان دشمن مردم و عاملان سلاخی و سربریدن مردم را قهرمان و شهید و مظلوم جلوه دادند و کسانی را که در جایگاه گرفتن حق مردم، پشت و پناه و محور ثبات و لنگر امنیت و اعتدال جامعه شدند و انتقام بیگناهان و مظلومان را گرفتند و سکینه و اطمینان و قرار را به قلب مردم برگرداندند و نشان دادند دستی مافوق قانون نیست، در نهایت ناجوانمردی، قاتل و ماشین امضای حکم اعدام، معرفی کردند. اما عظمت خون رازینی و مقیسه، در این بود که پس از عمری پایداری و راست قامتی بر سر اجرای عدالت، این بار با شهادتشان هم کاری بزرگ کردند و چه بسا کاری بزرگتر از همه مجاهدتهای خود در طول عمر: آنها نگذاشتند دشمن، جای «جلاد» و «شهید» را عوض کند! و این آخرین ماموریت را الحق که جانانه و جاودانه در همان سنگر محل خدمت خود، در همان ساختمان دادگستری هم به انجام رساندند و چه توفیقی برای آن دو، بزرگتر از این؟ «کفی بهم فخرا»…
از «بهشتی» و «قدوسی» و «لاجوردی» تا «رازینی» و «مقیسه»: گر سر برود بر آن سریم!…
کارنامه درخشان و مطهر شهیدان بزرگ دستگاه قضا و بویژه شهدای شاخص و قاضیان و بلندپایگان آن، کارنامه پاکدستی، عدالتخواهی و حق طلبی این قوه قاطع و قانونمدار است که از آغاز تشکیل به دست امام راحل (ره) تبدیل به یکی از بازوهای قدرتمند نظام در احقاق حق ملت و مقابله با زیاده خواهی و مطامع نامشروع دشمن شد. قوه قضاییه جمهوری اسلامی، یکی از ثمرات حقیقی اسلامی شدن سیاست و آرمان حاکمیت دین و احکام الهی بود. فرق این قوه با دستگاه قضایی پیش از انقلاب و با همه دستگاههای قضایی مشابه در دنیا، تکیه آن بر مبانی حکومت دینی و تحقق موازین و حدود الله و تناظر همه قوانین با شرع است که هویت این قوه را متمایز از آنهمه میسازد. راز کینه و نفرت و خصومت بی پایان دشمن نیز در همین ماموریت الهی و مسئولیت شرعی است: قوه قضاییه، آماج تیرهای بلا شد چون پیشاهنگ، پرچمدار، مجری و مدافع «اسلامیت نظام» و «مبتنی بودن قوانین کیفری بر احکام شرع» بود. قوه قضاییه ما، اینک با این خونهای پاک و مطهر شهیدان خدمت، شهیدان حکم خدا، شهیدان عمل به قانون و شهیدان پایبندی به «حدود الهی» و «حقوق مردم»، امروز، راست قامت تر، روسفیدتر، سربلندتر و آبرومندتر از همیشه، بر قله افتخار نشسته است و گواه حقانیت و مشروعیت راهش هم همین قاضیان شهید که محل کار را با خون خود عطرآگین و مطهر کردهاند. همین قاضیان که در عین قاطعیت، مظلوماند و جانشان، بیمنت و بیادعا و بیریا، بلاگردان همین مردم میشود.
از «کچویی» و «بهشتی» و «قدوسی» و «لاجوردی» تا «نوری قلعه» و «احمدی مقدس»… و تا همین دیروز: «رازینی» و «مقیسه»، همه شهید یک هدف و آرمان خدایی بودند و گویی همه غرق در خون، این نغمه را با رب جلیل خویش مترنم شدند که:
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم…
انتهای گزارش/
منبع خبر
۷۷ قاضی و ۳۰۰ «شهید عدالت»: هدیه «قوه قضاییه» به اسلام و ایران بیشتر بخوانید »