شهید مرتضی مطهری

پیام تبریک سرهنگ خواست خدایی به مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد به مناسبت هفته معلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کهگیلویه و بویراحمد، سرهنگ پاسدار «سلمان خواست خدایی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و مقاومت استان کهگیلویه و بویراحمد طی پیامی به «ایوب رضایی» مدیرکل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد هفته معلم را تبریک گفت. 
 
 
متن این پیام بدین شرح هست:
 
بسم الله الرحمن الرحیم 
ن والقلم و ما یسطرون
 
«من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را بیاموزد نه اندیشه‌ها را» استاد شهید «مرتضی مطهری» (ره)
 
برادر ارزشمند جناب آقای  رضایی مدیرکل محترم اداره آموزش و پرورش استان کهگیلویه وبویراحمد 
سلام علیکم 
 
با صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و اهداء تحیات الهی.
به نام آفریننده قلم و کتاب که آزادی و آگاهی، این دو هدیه الهی را در پناه آن به انسان عرضه داشت و مسیر ترقی، تعالی و پیشرفت بشر را بر بستر آن بنا نهاد.
 
سنگ بنای این مسیر ناهموار و پیچیده در طول تاریخ به دست بزرگان، دبیران و پیامبران، این اولین راهنمایان بشر گذاشته شد و سپس معلمین، مشعل داران، طلایه داران و هدایت بخش، زندگی جامعه بشری بوده‌اند که صراط مستقیم حیات انسان و افکار و اندیشه‌های بلند و متعالی را بر جامعه ارزانی داشتند.
 
با یاد معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) وشهیدان والامقام، به ویژه معلمان گرانقدر شهید، روز باشکوهتان که تداعی بخش عظمت و تعالی به روح و جان بشر هست بر جنابعالی، دبیران و معلمان فرهیخته (خواهران و برادران) و خانواده‌های ارجمند، تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.
 
بدیهی هست که آینده هرکشور و سرنوشت هرجامعه وکلید پیشرفت و بالندگی هرسرزمین در دست معلمین و اساتید آن جامعه هست؛ که فرهنگیان و دانشگاهیان ارزشمند، سازندگان اصلی عصردانش ودانایی درآینده‌ی پیش رو هستند.
 
امید هست با عنایات و توجه خداوند متعال و بهره مندی از فرهنگ والای انسانی و اسلامی دوران پر افتخار دفاع مقدس، همدلی، همراهی و مشارکت واقعی فرهنگیان عزیز متخصص و متعهد در سطوح مختلف شاهد طلیعه توسعه و پیشرفت هدفمند و همه جانبه کشور عزیزمان ایران را از مسیر ارتقاء و کیفیت بخشیدن به نظام تعلیم و تربیت رقم زنید.
 
بار دیگر هفته معلم که یاد آور خاطره‌ی معلم فرزانه، علامه شهید، استاد مرتضی مطهری می‌باشد را خدمت جنابعالی و همکاران محترم، فرهیختگان معظم و اساتیدگرانقدر تبریک عرض نمایم.
 
سربلندی، موفقیت، عزت، امید و شادابی را، در راه ساختن ایرانی عزتمند، تحت توجهات حضرت ولی عصر (عج) و زعامت رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) از خداوند متعال خواهانیم.
 
 انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیام تبریک سرهنگ خواست خدایی به مدیرکل آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد به مناسبت هفته معلم بیشتر بخوانید »

رمز محبوبیت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در دل‌ها چیست؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، امروز (روز ۲۱ ماه مبارک رمضان) و سالروز شهادت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هست.

ایشان قرآن ناطق، دوست دوستان خدا و دشمن دشمنان خدا بودند و انصاف و عدالت را طبق دستورات خداوند رعایت می‌کردند، اما در این میان این انصاف و عدالت به مذاق عده‌ای خوش نیامد که در نتیجه با ایشان به دشمنی پرداختند.

به همین خاطر با استفاده از کتاب «جاذبه و دافعه علی (علیه‌السلام)» که به قلم استاد شهید «مرتضی مطهری» توسط انتشارات «صدرا» منتشر شده هست، به بررسی گوشه‌ای از علل و عوامل «جاذبه» و «دافعه» حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌پردازیم.

«درود خداوند بر روانی باد که او را خاک برگرفت و عدل نیز با وی مدفون شد. با حق پیمان بسته بود که به‌جای آن بدلی نگزیند، پس با حق و با ایمان مقرون شده بود.»

نیروی جاذبه حضرت امیر (ع)

در مقدمه جلد اول خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله) در مورد دعوت‌ها چنین می‌خوانیم:

«دعوت‌هایی که در میان بشر پدید آمده‌اند، همه یکسان نبوده و شعاع تأثیر آنها یکنواخت نیست. بعضی از دعوت‌ها و سیستم‌های فکری یک‌بعدی هستند و در یک سو پیش رفته‌اند…

بعضی دوبعدی هستند؛ شعاعشان در دو سو پیش رفته هست؛ همچنانکه قشر وسیعی را فراگرفته و در زمان‌ها نیز پیشروی کرده هست. برد آن، تنها در بُعد مکانی نبوده و بُعد زمانی را هم فراگرفته هست.

برخی نیز در ابعاد گوناگون پیشروی کرده‌اند؛ هم سطح وسیعی از جمعیت‌های بشر را فراگرفته و تحت نفوذ خود قرار داده‌اند و هم بُعد زمان را فراگرفته؛ یعنی مخصوص یک زمان و یک عصر نبوده، قرن‌های متمادی در کمال اقتدار حکومت کرده‌اند و هم تا اعماق روح بشر ریشه دوانده و سرّ ضمیر افراد را در اختیار قرار داده و بر عمق قلب‌ها حکومت کرده هست…»

جاذبه‌ها نیز اینچنین هستند گاهی یک‌بُعدی، گاهی دوبُعدی و گاهی سه‌بُعدی.

جاذبه حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از قسم اخیر هست. هم، سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم، به یک قرن و دو قرن پیوسته نیست؛ بلکه در طول زمان ادامه یافته و گسترش پیدا کرده هست. حقیقتی هست که بر گونه قرون و اعصار می‌درخشد و تا عمق و ژرفای دل‌ها و باطن‌ها پیش رفته هست؛ آنچنان که بعد از قرن‌ها که به یادش می‌افتند و سجایای اخلاقی‌شان را می‌شنوند، اشک شوق می‌ریزند و به یاد مصائبشان می‌گریند؛ تا جایی که دشمن را نیز تحت نفوذ قرار داده و اشکش را جاری کرده‌اند و این قدرتمندترین جاذبه‌هاست.

حضرت امیر (علیه‌السلام) امر رنگ خدا نداشتند و مردی الهی نبودند، فراموش شده بودند.

ایشان منبع فیاضی هستند که تمام نمی‌شوند؛ بلکه روزبه‌روز زیادتر می‌شوند و به قول جبران خلیل جبران از شخصیت‌هایی هست که در عصر پیش از عصر خود به دنیا آمده‌اند. بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به‌تدریج رهبری‌شان رو به فراموشی می‌رود، اما حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند.

رمز جاذبه حضرت امیر (ع)

سبب دوستی و محبت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در دل‌ها چیست؟

رمز محبت را هنوز کسی کشف نکرده هست؛ یعنی نمی‌توان آن را فرموله کرد و گفت که اگر چنین شد، چنان می‌شود و اگر چنان شد، چنین، ولی البته رمزی دارد. چیزی در محبوب هست که برای محب از نظر زیبایی خیره‌کننده هست و او را به‌سوی خود می‌کشد. جاذبه و محبت در درجات بالا «عشق» نامیده می‌شود.

حضرت امیر (علیه‌السلام) محبوب دل‌ها و معشوق انسان‌ها هستند. چرا؟ و در چه جهت؟ فوق‌العادگی ایشان در چیست که عشق‌ها را برانگیخته و دل‌ها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته هست و برای همیشه زنده هست؟ چرا دل‌ها همه خود را با او آشنا می‌بینند؟

مسلماً ملاک دوستی ایشان، جسم‌شان نیست؛ زیرا جشم ایشان اکنون در میان ما نیست و ما آن را احساس نکرده‌ایم و باز محبت حضرت امیر (علیه‌السلام) از نوع قهرمان‌دوستی که در همه ملت‌ها وجود دارد، نیست. هم اشتباه هست که بگوییم محبت ایشان از راه محبت فضیلت‌های اخلاقی و انسانی هست و حب ایشان، حب انسانیت هست. درست هست حضرت امیر (علیه‌السلام) مظهر انسان کامل بودند و درست که انسان نمونه‌های عالی انسانیت را دوست می‌دارد، اما اگر حضرت امیر (علیه‌السلام) همه این فضایل انسانی که داشتند، اما رنگ الهی نمی‌داشتند، مسلماً اینقدر که امروز عاطفه‌انگیز و محبت‌خیز هست، نبود.

ایشان از آن نظر محبوب هستند که پیوند الهی دارند. دل‌های ما به‌طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سِرّ و پیوستگی دارد و چون فطرت‌ها جاودانی هست، مِهر ایشان نیز جاودان هست. نقطه‌های روشن در وجود ایشان بسیار هست، اما آنچه برای همیشه ایشان را درخشنده و تابان قرار داده هست، ایمان و اخلاص ایشان هست و آن هست که به ایشان جذبه الهی داده هست.

نیروی دافعه حضرت امیر (ع)

حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)  همه‌وقت شخصیت دونیرویی بوده‌اند. ایشان همیشه هم جاذبه داشتند و هم دافعه. مخصوصاً در دوره اسلام از اول، گروهی را می‌بینیم که به گرد حضرت امیر (علیه‌السلام) بیشتر می‌چرخند و گروهی دیگر را می‌بینیم که با ایشان چندان میانه خوبی ندارند و احیاناً از وجود ایشان رنج می‌برند.

ولی دوران خلافت حضرت امیر (علیه‌السلام) و همچنین دوره‌های بعد از شهادتشان، یعنی دوران ظهور تاریخی حضرت امیر (علیه‌السلام)، دوره تجلی بیشتر جاذبه و دافعه ایشان هست. به همان نسبت که قبل از خلافت، تماسشان با اجتماع کمتر بود، تجلی حاذبه و دافعه‌شان کمتر بود.

حضرت امیر (علیه‌السلام) مردی دشمن‌ساز و ناراضی‌ساز بودند. این یکی دیگر از افتخارات بزرگ ایشان هست. هر آدم هدفدار و مبارز و مخصوصاً انقلابی که در پی عملی کردن هدف‌های مقدس خویش و مصداق قول خداست که: «یُجاهِدونَ فِي سَبیلِ اللهِ وَ لا یخافونَ لَومَةَ لائِمٍ/ در راه خدا می‌کوشند و از سرزنش سرزنش‌گری بیم نمی‌کنند.» (مائده/ ۵۴)، دشمن‌ساز و ناراضی‌درست‌کُن هست؛ لهذا دشمنانش، مخصوصاً در زمان خود، اگر از دوستانش بیشتر نبوده‌اند، کمتر هم نبوده و نیستند.

اگر شخصیت امام علی (علیه‌السلام) امروز تحریف نشود و همچنانکه بوده، ارائه داده شود، بسیاری از مدعیان دوستی ایشان در ردیف دشمنانشان قرار خواهند گرفت. 

حضرت امیر (علیه‌السلام) در راه خدا از کسی ملاحظه نداشتند؛ بلکه اگر به کسی عنایت می‌ورزیدند و از کسی ملاحظه می‌کردند، به‌خاطر خدا بود. قهراً این حالت دشمن‌ساز هست و روح‌های پُرطمع و پُرآرزو را رنجیده می‌کند و به درد می‌آورد.

در میان اصحاب پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، هیچ‌کس مانند امام علی (علیه‌السلام) دوستانی فداکار نداشتند؛ همچنانکه هیچ‌کس مانند ایشان دشمنانی اینچنین جسور و خطرناک نداشت. مردی بودند که حتی بعد از شهادت، جنازه‌شان مورد هجوم دشمنان واقع شد. ایشان خود از این جریان آگاه بودند و آن را پیش‌بینی می‌کردند؛ لذا وصیت کردند که قبرشان مخفی باشد و جز فرزندانشان، دیگران ندانند. تا آنکه حدود یک قرن گذشت و دولت امویان منقرض شد، خوارج نیز منقرض و یا سخت ناتوان شدند، کینه‌ها و کینه‌توزی‌ها کم شدند و تربت مقدس ایشان به‌دست امام صادق (علیه‌السلام) اعلان شد.

ناکثین، قاسطین و مارقین

امام علی (علیه‌السلام) در دوران خلافتشان، سه دسته را از خود طرد کردند و با آنان به پیکار برخاستند: «اصحاب جمل» که خود، آنان را «ناکثین» نامیدند، «اصحاب صفّین» که خود، آنان را «قاسطین» خواندند و «اصحاب نهروان» یعنی خوارج خود، آنها را «مارقین» می‌خواندند.

«ناکثین» از لحاظ روحیه، پول‌پرستان بودند؛ صاحبان مطامع و طرفدار تبعیض. سخنان حضرت امیر (علیه‌السلام) در مورد عدل و مساوات، بیشتر متوجه این جمعیت هست.

روح «قاسطین» روح سیاست، تقلب و نفاق بود. آنها می‌کوشیدند تا زمام حکومت را در دست بگیرند و بنیان حکومت و زمامداری امام علی (علیه‌السلام) را در هم فروبریزند.

عده‌ای پیشنهاد کردند با آنها کنار آیند و تا حدودی مطامعشان را تأمین کنند. حضرت امیر (علیه‌السلام) نمی‌پذیرفتند؛ زیرا اهل این حرف‌ها نبودند. ایشان آمده بودند که با ظلم مبارزه کنند؛ نه آنکه ظلم را امضاء کنند و از طرفی معاویه و تیپ او با اساس حکومت امام علی (علیه‌السلام) مخالف بودند. آنها می‌خواستند که خود، مسند خلافت اسلامی را اشغال کنند و در حقیقت جنگ حضرت (علیه‌السلام) با آنها، جنگ با نفاق و دورویی بود.

دسته سوم که «مارقین» هستند، روحشان، روح عصبیت‌های ناروا و خشکه‌مقدسی‌ها و جهالت‌های خطرناک بود. امام علی (علیه‌السلام) نسبت به همه اینها دافعه‌ای نیرومند و حالتی آشتی‌ناپذیر داشتند. 

یکی از مظاهر جامعیت و انسان کامل بودن حضرت امیر (علیه‌السلام) این هست که در مقام اثبات و عمل، با فرقه‌های گوناگون و انحرافات مختلف روبه‌رو شده و با همه مبارزه کرده‌اند. گاهی ایشان را در صحنه مبارزه با پول‌پرستان و دنیاپرستان متجمّل می‌بینیم؛ گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست‌پیشه‌های ۱۰ رو و صد رو؛ گاهی هم با مقدس‌نماهای جاهل و منحرف.

لزوم پیکار با نفاق

مشکل‌ترین مبارزه‌ها، مبارزه با نفاق هست که مبارزه با زیرک‌هایی هست که احمق‌ها را وسیله قرار می‌دهند. این پیکار از پیکار با کفر، به‌مراتب مشکل‌تر هست؛ زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف، ظاهر و بی‌پرده هست و اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با کفر مستور هست.

نفاق، دو رو دارد: یک رو، ظاهر که اسلام هست و مسلمانی و یک رو، باطن که کفر هست و شیطنت! و درک آن برای توده‌ها و مردم عادی بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن هست؛ لذا مبارزه با نفاق‌ها غالباً به شکست برخورده هست؛ زیرا توده‌ها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمی‌گذرد و نهفته را روشن نمی‌سازد و آنقدر برد ندارد که تا اعماق باطن‌ها نفوذ کند.

علی (ع)، امام و پیشوای راستین

سراسر وجود امام علی (علیه‌السلام)، تاریخ و سیرت ایشان، خُلق و خوی ایشان، رنگ و بوی ایشان و سخن و گفت‌وگوی ایشان درس، سرمشق، تعلیم و رهبری هست. همچنان که جذب‌های امام علی (علیه‌السلام) برای ما آموزنده و درس هست، دفع‌های ایشان نیز چنین هست. ما معمولاً در زیارت‌های امام علی (علیه‌السلام) و سایر اظهار ادب‌ها مدعی می‌شویم که ما دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو هستیم. 

تعبیر دیگر این جمله، این هست که ما به‌سوی آن نقطه می‌رویم که در جوّ جاذبی تو قرار دارد و تو جذب می‌کنی و از آن نقاط، دوری می‌گزینیم که تو آنها را دفع می‌کنی. 

آنچه در بحث‌های گذشته گفتیم، گوشه‌ای از جاذبه و دافعه امام علی (علیه‌السلام) بود. مخصوصاً در مورد دافعه ایشان به اختصار برگزار کردیم، اما از آنچه گفتیم، معلوم شد که حضرت امیر (علیه‌السلام) دو طبقه را سخت دفع کرده‌اند:

۱- منافقان زیرک

۲- زاهدان احمق

همین دو درس برای مدعیان تشیّع ایشان کافی هست که چشم باز کنند و فریب منافقان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها کنند که جامعه تشیّع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلاست.

انتهای پیام/ ۱۱۸

 

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رمز محبوبیت حضرت امیرالمؤمنین (ع) در دل‌ها چیست؟ بیشتر بخوانید »

اسلام یک انسان کامل را چگونه معرفی می‌کند؟

اسلام یک انسان کامل را چگونه معرفی می‌کند؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، شناخت «انسان کامل» یکی از مواردی بوده که همیشه ذهن بشر را به‌خود مشغول کرده هست. آنها هر کس که از نظرشان کامل به‌نظر می‌رسد را در موضوعی که بالاتر هست، الگوی خود قرار می‌دهند.

در این میان، دین اسلام به‌عنوان کامل‌ترین دین که پیشرفت انسان‌ها و پیروانش را در تمام ابعاد زندگی‌شان؛ چه مادی و چه معنوی در نظر دارد، با ارائه کردن خصوصیاتی یک «انسان کامل» را معرفی کند.

چگونه انسان کامل از نظر اسلام را بشناسیم؟

استاد شهید «مرتضی مطهری» در سخنرانی‌هایی که تحت عنوان «انسان کامل» در ماه مبارک «رمضان» سال ۱۳۵۳ طی ۱۳ جلسه ایراد شده‌اند و انتشارات «صدرا» پیاده‌شده آنها را در کتابی به نام «انسان کامل» منتشر کرده هست، در مورد شناخت «انسان کامل از نظر اسلام» صحبت کرده که بخشی از آن به شرح زیر هست:

«انسان کامل یعنی انسان نمونه، انسان اعلی یا انسان والا. انسان مانند بسیاری از چیز‌های دیگر، کامل و غیر کامل دارد و بلکه سالم و معیوب دارد و انسان سالم هم دو قسم هست: انسان سالم کامل و انسان سالم غیر کامل. شناختن نسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما، مسلمین واجب هست که حکم مدل، الگو و سرمشق را دارد؛ یعنی اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم _چون اسلام می‌خواهد انسان کامل بسازد_ و تحت تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، باید بدانیم که انسان کامل چگونه هست؛ چهره روحی و معنوی انسان کامل چگونه چهره‌ای هست؛ سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمایی هست و مشخصات انسان کامل چگونه مشخصاتی هست تا بتوانیم خود و جامعه خود را آنگونه بسازیم. اگر ما «انسان کامل» اسلام را نشناسیم، قطعاً نمی‌توانیم یک مسلمان تمام و یا کامل باشیم و به تعبیر دیگر یک انسانِ ولو کامل نسبی از نظر اسلام باشیم.

راه‌های شناخت انسان کامل از نظر اسلام

شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد: یک راه این هست که ببینیم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم انسان کامل را _اگرچه در قرآن و سنت تعبیر «انسان کامل» نیست و تعبیر «مسلمان کامل» و «مؤمن کامل» است_ چگونه توصیف کرده‌اند، ولی به هر حال معلوم هست که مسلمان کامل یعنی انسانی که در اسلام به کمال رسیده هست و مؤمن کامل یعنی انسانی که در پرتو ایمان به کمال رسیده هست.

چگونه انسان کامل از نظر اسلام را بشناسیم؟

باید ببینیم قرآن یا سنت، «انسان کامل» را با چه مشخصاتی بیان کرده‌اند و چه خطوطی برای سیمای انسان کامل کشیده‌اند. از قضا در این زمینه؛ چه در قرآن و چه در سنت بیانات زیادی آمده هست.

راه دوم شناخت انسان کامل، استفاده از بیان‌ها نیست که ببینیم در قرآن و سنت چه آمده هست؛ بلکه این هست که افرادی عینی را بشناسیم که مطمئن هستیم آنها آنچنان که اسلام و قرآن می‌خواهد، ساخته شده‌اند و وجود عینی انسان‌های کامل اسلامی هستند؛ چون انسان کامل اسلامی فقط یک انسان ایده‌آل و خیالی و ذهنی نیست که هیچ‌وقت در خارج وجود پیدا نکرده باشد؛ انسان کامل، هم در حد اعلی و هم در درجات پایین‌تر در خارج وجود پیدا کرده هست.

خودِ پیغمبر اکرم (ص) نمونه انسان کامل اسلام هست. حضرت امیرالمؤمنین (ع) نمونه دیگری از انسان کامل اسلام هست. شناخت ایشان، شناخت انسان کامل اسلام هست، اما نه شناخت شناسنامه‌ای ایشان. گاهی انسان، امام علی (ع) را شناسنامه‌ای می‌شناسد: نامشان علی، پسر ابوطالب (ع)، ابوطالب (ع) پسر عبدالمطلب (ع)، مادرشان فاطمه دختر اسدبن‌عبدالعُزّی (س)، همسر حضرت فاطمه (س)، پدر امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، در آن سال متولد شدند، فلان سال شهید شدند و چنان جنگ‌هایی کردند. اینها شناخت‌های شناسنامه‌ای هستند، اما شناخت شناسنامه‌ای حضرت امیرالمؤمنین (ع)، شناخت ایشان و شناخت انسان کامل نیست. شناخت ایشان یعنی شناخت شخصیت حضرت امیرالمؤمنین (ع) نه شخص امام علی (ع).

در هر حدی که شخصیت جامع حضرت امیرالمؤمنین (ع) را بشناسیم، انسان کامل اسلام را شناخته‌ایم و در هر حدی که انسان کامل را عملاً_نه اسماً و لفظاً_ امام و پیشوای خود قرار دهیم، راه او را برویم، تابع و پیرو او باشیم و کوشش کنیم که خود را طبق این نمونه بسازیم، (در همان حد) شیعه این انسان کامل هستیم.

شهید اول در «لمعه» به‌مناسبتی این حرف را می‌گوید و دیگران هم این سخن را گفته‌اند: شیعه یعنی کسی که امام علی (ع) را مشایعت کند؛ یعنی انسان با «لفظ» شیعه نمی‌شود؛ با «حرف» شیعه نمی‌شود؛ با «حب و علاقه فقط» شیعه نمی‌شود؛ پس با چه چیز شیعه می‌شود؟ با مشایعت. مشایعت یعنی همراهی. وقتی کسی می‌رود و شما پشت سر و همراه او می‌روید، این را «مشایعت» می‌گویند. شیعه امام علی (ع) یعنی مشایعت‌کننده عملیِ ایشان.

بنابراین، مسئله «انسان کامل» یک بحث فلسفی و علمی (محض) نیست که (فقط) اثر علمی داشته باشد؛ اگر انسان کامل اسلام را از راه بیان قرآن (و سنت) و از راه شناخت پرورده‌های کامل قرآن نشناسیم، نمی‌توانیم راهی را که اسلام معین کرده، برویم و یک مسلمان واقعی و درست باشیم و همچنین جامعه ما نمی‌تواند یک جامعه اسلامی باشد. پس ضرورت دارد انسان کامل و عالی و متعالی اسلام را بشناسیم.»

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اسلام یک انسان کامل را چگونه معرفی می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

معرفی کتاب/ تبیین «انتظار فرج حضرت مهدی (عج)» در کتاب «قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ»

تبیین «انتظار فرج حضرت مهدی (عج)» در کتاب «قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، کتاب «قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ و مقاله شهید» یکی از آثار استاد شهید مرتضی مطهری بوده که انتشارات «صدرا» آن را منتشر کرده هست.

در مقدمه این کتاب آمده هست: 

«این کتاب حاوی دو بخش مجزا از یکدیگر هست. بخش اول یعنی «قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ» ابتدا به‌صورت مقاله‌ای کوتاه و مختصر در یک نشریه دینی در تهران منتشر شد و سپس با افزوده شدن مطالبی بر آن، به شکل کتاب درآمد.

در این بخش، مسئله مهدویت یا اندیشه پیروزی نهایی حق بر باطل در گستره تاریخ از دیدگاه قرآن در مقایسه با تئوری‌هایی که تاریخ را تحلیل مادی کرده‌اند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته هست.

به بیان شهید مطهری آنچه در این بخش از کتاب آمده، فلسفه تاریخ نیست؛ بلکه بررسی یک ایده اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ هست و ضمن اشاره‌ای به فلسفه تاریخ از دیدگاه قرآن و معارف اسلامی هست.

این بخش از کتاب، سه سرفصل دارد که عبارتند از: انتظار فرج، دو گونه انتظار و شخصیت و طبیعت جامعه.

در ابتدای کتاب اشاره‌ای کوتاه به پیروزی نهایی حق بر باطل شده و به ظهور حضرت مهدی (عج) و اینکه ادیان دیگر نیز به آن اشاره کرده‌اند نیز پرداخته شده هست.

در بخش اول که «انتظار فرج» هست، شهید مطهری به توضیح مفهوم «انتظار» و «انتظار فرج» پرداخته هست.

در بخش بعدی کتاب، دو نوع انتظار فرج توضیح داده شده هست و شهید مطهری در این بخش می‌گوید: «انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به آینده، دو گونه هست: انتظاری که سازنده، نگه‌دارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرک‌بخش هست؛ به گونه‌ای که می‌تواند نوعی عبادت و حق‌پرستی شمرده شود و گونه دیگر، انتظاری هست که گناه، ویرانگر، اسارت‌بخش، فلج‌کننده و نوعی اباحی‌گری هست.

این دو نوع انتظار فرج معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود (عج) هست و این دو نوع برداشت، به نوبه خود از دو نوع بینش در مورد تحولات و انقلابات تاریخی ناشی می‌شود.»

بخش دوم کتاب با نام «شهید»، تفصیل‌یافته یک سخنرانی در شب عاشورای سال ۱۳۹۳ ه‍.ق در تهران هست که در آن ارزش شهادت، قداست و علوّ مقام شهید از جنبه‌های گوناگون بررسی شده هست.

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تبیین «انتظار فرج حضرت مهدی (عج)» در کتاب «قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ» بیشتر بخوانید »

تصاویر/ مراسم تشییع پیکر شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری»

تصاویر/ مراسم تشییع پیکر شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری»


تصاویر مراسم تشییع پیکر شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ مراسم تشییع پیکر شهید آیت‌الله «مرتضی مطهری» بیشتر بخوانید »