شهید مصطفی چمران

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، وضعیت امروز کشور لبنان و شیعیان آن تفاوتی اساسی با وضعیت لبنان و شیعیانش نسبت به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. تغییراتی که با روشن‌بینی مرجع تقلید بزرگ شیعیان آیت الله «سید حسین بروجردی» و فرستادن امام موسی صدر به لبنان شروع شد و با تلاش‌های بی‌وقفه امام «موسی صدر» و شهید «مصطفی چمران» و با همت و ایمان مثال‌زدنی شیعیان لبنان به ثبات و استقلال لبنان و شرافت و کرامت شیعیان این کشور انجامید.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر

بدون شک برای ایجاد این استقلال و شرافت و کرامت خون همه شهدای حزب‌الله و به ویژه مجاهدان برجسته آن نقشی مهم و اساسی داشته و دارد. ما در مقاله زیر ضمن نگاهی تاریخی به وضعیت لبنان قبل از تشکیل سازمان حزب الله به نقش شهدای شاخص این گروه در ایجاد شرافت و کرامت برای کل مردم کشور لبنان، بلکه همه مسلمانان و آزادگان جهان اشاره داشته‌ایم.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویرامام موسی صدر

** روزگار محرومیت و قفر

تا حدود چهار دهه پیش کشور لبنان یکی از بی‌ثبات‌ترین کشور‌های منطقه غرب آسیا بود. کشوری که بخش‌هایی از خاک آن در اشغال صهیونیست‌های غاصب بود. جنگ داخلی و کشتار و فقر به عنوان میراث به جامانده از دوران استعمار در آن بیداد می‌کرد و مردمانش را بعد از جنگ جهانی دوم بیش از سه دهه درگیر کرده بود. شرایط سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را در لبنان می‌توان با مراجعه به یادداشت‌های شهید چمران در کتاب «لبنان» به وضوح دید. حتی در لابه‌لای خاطرات مبارزان ایرانی سفر کرده به لبنان هم در آن سال‌ها وضعیت بغرنج این کشور شرح داده شده هست.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید مصطفی چمران

به طور مثال آقای روح‌الله میرزایی از مبارزان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که در سال ۵۶ سفری به لبنان داشته هست، درباره لبنان آن روزگار در کتاب خاطراتش عنوان می‌دارد که «در سال ۵۶ که به لبنان سفر کردم با توطئه آمریکا و اسراییل و فرانسه جنگ داخلی، لبنان را تبدیل به خرابه کرده بود. گروه‌های لبنانی با تفرقه‌افکنی دشمنان بیرونی همدیگر را می‌کشتند؛ بدترین وضعیت هم مربوط به شیعیان بود. شیعیان لبنان از بقیه محروم‌تر و فقیرتر بودند و بیشتر از بقیه گروه‌های لبنانی کشته می‌دادند.

موقع ورود به بیروت از تصاویری که از جلوی چشمان‌مان رد می‌شد، شوکه بودیم. شهر یک خرانه به تمام معنا بود. ساختمان‌ها فروافتاده و ویران، قیافه‌ها وحشت‌زده، سر هر خیابان سنگر‌های ساخته شده از کیسه‌های شنی، مسلسل‌ها و تانک‌ها در خیابان، وجود انبوهی از زیانه در سرگذر‌ها که از نبود بهداشت عمومی و شهری حکایت داشت. از دکتر چمران درباره این گروه‌ها و حزب‌ها سوال کردم که دکتر شروع کرد به شکل دقیق توضیح دادن در موردشان. دکتر برایم تشریح کرد که فلان شعار‌ها برای حزب «احرار» هست. آنها مسلمان بودند و نماینده فئودالیسم در لبنان. رهبر حزبش یک ملاک قدیمی بود که هم از اسراییل پول می‌گرفت، هم از شاه ایران. اعضای این حزب همه مزدور بودند.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
نماد حزب کتائب لبنان

دکتر در ادامه توضیح داد که فلان شعار هم برای حزب «کتائب» هست. آنها مسیحی بودند و خودشان را وارث سرداران صلیبیون می‌دانستند! به گفته دکتر، حزب کتائب چهل هزار نیروی مسلح داشت و با پول و اسلحه‌ای که از اسرائیل و آمریکا می‌گرفتند، هدفی جز نابود کردن مسلمانان نداشتند. همچنین دکتر توضیح داد شعار‌هایی که با امضای گروه «مرابطون» هست مربوط به گروهی با تفکر «پان‌عربیسم» هست. اینها قبلا جزء حزب ناصریون بودند، اما بعد انشعاب می‌کنند و به «ناصریون مستقلون» معروف می‌شوند. بعد هم که نام گروه‌شان را به «مرابطون» تغییر می‌دهند.

حتی به گفته دکتر، فلسطینی‌های آواره شده در لبنان هم در قالب احزاب مختلف مثل «جبهة دیمقراطیه»، «الفتح» و… اینکه شیعیان هم در قالب یک سازمان با نام «حرکة المحرومین» فعالیت می‌کردند و شاخه نظامی آنها «امل» نام داشت.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
نماد «حرکة المحرومین»

** شهید شیخ «راغب حرب»

بعد از انسجام تقریبی شیعیان لبنان به دست امام موسی صدر، با تشویق و هدایت ایشان گروهی از جوانان لبنانی برای کسب علوم دینی راهی نجف اشرف شدند. یکی از این افراد «شیخ راغب حرب» بود. شیخ متولد سال  ۱۳۳۲ خورشیدی در روستای «جبشیت» واقع در جنوب بیروت بود. او زمانی که امام موسی صدر به نمایندگی از آیت‌الله بروجردی به لبنان وارد شد، تنها شش سال داشت. منزل پدری شیخ همیشه محل رفت و آمد افراد مذهبی و علما بود، برای همین از کودکی به خواندن دروس دینی علاقه‌مند شد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید شیخ «راغب حرب»

شیخ در سال ۱۳۴۸ خورشیدی برای تحصیل علوم دینی به بیروت رفت و در آنجا بود که جذب تفکر و منش امام موسی صدر شد. مدتی بعد برای پیمودن مراتب بالاتر علمی و دینی راهی نجف اشرف شد. در حوزه علمیه نجف به کلاس درس امام خمینی (ره) راه پیدا کرد و از همان‌جا هم بود که بیش از پیش انگیزه مبارزه اسلامی را با اشغالگران صهیونیست و استعمارگران پیدا کرد. وی بعد از بازگشت به لبنان ابتدا با تاسیس یک خیریه به نام خیریه «حضرت زینب (س) لبنان» شروع به خدمت‌رسانی به فقرا و محرومین کشورش کرد. سپس با تاسیس «جمعیة بیت‌المال المسلمین» اقدام به توزیع مناسب اقلام و امکانات میان مردم بر اساس عدالت کرد.

شیخ «راغب حرب» در کنار فعالیت‌های خیریه‌ای، مبارزه با صهیونیست‌ها را هم دنبال می‌کرد. وی جزو موسسان سازمان حزب‌الله لبنان بود و با سخنرانی‌های خود، شیعیان لبنان را به بیعت با امام خمینی (ره) فرا می‌خواند؛ فعالیت‌های مبارزاتی این مجاهد نستوه موجب شد جوانان زیادی از میان شیعیان جذب سازمان حزب‌الله شوند. اقدامی که باعث حساسیت دشمنان صهیونیستی شد و در نهایت سبب شد اسراییل او را در تاریخ ۱۷ اسفند سال ۱۳۶۲ خورشیدی، هنگام بازگشت از مسجد به منزل، به وسیله مزدورانش ترور کند و به شهادت برساند.

** شهید «سید عباس موسوی»

دومین دبیر کل سازمان حزب‌الله حجت‌الاسلام والمسلمین «سید عباس موسوی» نام داشت. وی سال ۱۳۳۱ خورشیدی در شهرک «نبی شیت» در نزدیکی «بعلبک» لبنان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در محل تولد خود به اتمام رساند و برای تحصیل در مقطع دبیرستان راهی شهر «صور» شد. در شهر صور و در حالی که ۱۴ ساله بود با امام موسی صدر آشنا شد. این آشنایی موجب شیفتگی وی نسبت به رهبر شیعیان لبنان شد و مدتی بعد با تشویق امام موسی صدر تحصیل علوم دینی را در مدرسه «معهد الدراسات الاسلامیه» آغاز کرد. یک سال در این مدرسه دینی درس خواند، اما از آنجا که به دنبال کسب علوم بیشتری بود، راهی نجف اشرف شد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویرشهید «سید عباس موسوی»

در نجف با نامه‌ای که امام موسی صدر به آیت‌الله «سید محمدباقر صدر» نوشته بود، ابتدا به حلقه درس ایشان وارد شد. سپس محضر علمی آیت‌الله «سید ابوالقاسم خویی» و امام خمینی (ره) را درک کرد. آشنایی با اندیشه‌های انقلابی آیت‌الله صدر و امام خمینی (ره) تاثیر عمیقی بر شخصیت «سید عباس موسوی» گذاشت و موجب شد حتی همراه با استادش در عراق مبارزه با حزب بعث را شروع کند. این مبارزات دردسر‌های زیادی برای وی در عراق ایجاد کرد و تا سال ۱۳۵۸ خورشیدی که به لبنان بازگشت، آزار فراوانی را از سوی حزب بعث عراق و استخبارات این کشور تحمل کرد.

از آنجا که در زمان بازگشت «سید عباس موسوی» به لبنان، امام موسی صدر ربوده شده بود و از سرنوشت او خبری نبود و همچنین دکتر مصطفی چمران هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشته بود، لازم بود که علمایی، چون شیخ «راغب حرب» و «سید عباس موسوی» رهبری شیعیان را به عهده بگیرند. به همین علت «سید عباس موسوی» در شهر بعلبک، مدرسه «امام منتظر (عج)» را برای پسر‌ها و همسرش حوزه علمیه‌ای را به نام «الزهرا (س)» برای بانوان تاسیس کردند. دیگر این که وی با تاسیس نهادی به نام «تجمع علماءالمسلمین» ارتباط‌گیری با علمای اهل سنت لبنان را آغاز کرد و بعد از چند سال توانست میان علمای شیعه و سنی وحدت خوبی ایجاد کند.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
«صبحی طفیلی»، دبیرکل برکنار شده حزب‌الله لبنان

دو سال و نیم بعد از بازگشت «سید عباس» به لبنان هجوم گسترده ارتش اسراییل به جنوب این کشور آغاز شد. به همین دلیل وی به همراه تعدادی از جوانان انقلابی لبنان در دره «بقاع» پایه شکل‌گیری سازمان حزب‌الله لبنان را برای جنگ با صهیونیست‌ها بنیان گذاشت. به این صورت مبارزه مسلحانه و چریکی حزب‌الله با صهیونیست‌ها آغاز شد. سید عباس موسوی بعد از مدتی که انتقاد‌ها به اولین دبیرکل حزب‌الله یعنی «صبحی طفیلی» زیاد شد از سوی اعضای سازمان به عنوان دبیرکل انتخاب شد. مدیریت سید عباس در حزب‌الله موجب تربیت جوانانی انقلابی با بصیرت و متبحر در جنگ شد؛ جوانانی، چون «سید حسن نصرالله» و «عماد فایز مغنیه».

اخلاص و مدیریت او در طول بیش از ۱۰ سال، حزب‌الله لبنان را قوی کرد تا این که در تاریخ ۲۷ بهمن سال ۱۳۷۰ خورشیدی زمانی که «سید عباس موسوی» به همراه فرزند و همسرش در حال بازگشت از مراسم سالگرد شهادت شیخ «راغب حرب» بود، با حمله هوایی اسراییل مورد هدف قرار گرفت و همگی به شهادت رسیدند.

** شهید «عماد فایز مغنیه»

«عماد مغنیه» معروف به «حاج رضوان» در سال ۱۳۴۱ خورشیدی در شهر «صور» لبنان به دنیا آمد. هنوز کودک بود که خانواده‌اش از صور به «ضاحیه جنوبی» لبنان مهاجرت کردند. عماد و برادرانش «جهاد» و «فواد» که بعد‌ها هر دو به شهادت رسیدند تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود را در بیروت به پایان رساندند. بعد از آن عماد در دانشگاه آمریکایی بیروت پذیرفته شد و تحصیل خود را در این دانشگاه آغاز کرد. در همان دوره دانشجویی به نیروی ۱۷ شاخه نظامی جنبش آزادی فلسطین پیوست و فعالیت‌های جهادی‌اش را شروع کرد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید «عماد فایز مغنیه»

بعد از مدتی که جنوب لبنان محل جولان صهیونیست‌ها شد، به جنبش «امل» پیوست در آنجا با «سید حسن نصرالله» آشنا شد و کمی بعد با انتقال «سید حسن نصرالله» به سازمان حزب الله او هم به این حزب منتقل شد و فرماندهی محافظت از مقامات بلندپایه حزب‌الله را به عهده گرفت. از این مقطع بود که نبوغ نظامی او برای رده‌های بالای حزب‌الله شناخته شد. به این شکل در مبارزات حزب‌الله برای آزادسازی جنوب لبنان نقش‌آفرینی کرد. حتی در تابستان ۱۳۸۴ خورشیدی رهبری عملیات موفق «ربودن دو نظامی اسراییل» را به عهده داشت. دو سال بعد از آن هم عماد مغنیه در جنگ ۳۳ روزه از فرماندهان موفقی بود که دنیا را شگفت‌زده کرد.

ضربات مهلکی که عماد مغنیه در سال‌های قبل و در جریان جنگ ۳۳ روزه به اسراییل وارد کرده بود، موجب شد اسراییل در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۶ خورشیدی با بمب‌گذاری خودرویش در دمشق، او را به شهادت برساند.

** شهید سمیر قنطار

«سمیر قنطار» در سال ۱۳۴۱ خورشیدی در روستای «غبیه» در نزدیکی بیروت و در خانواده‌ای «دروزی» اهل سنت به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در روستای خود تمام کرد و در دوره دبیرستان به همراه چند تن از دوستانش به جبهه آزادی‌بخش فلسطین پیوست و مبارزه با صهیونیست‌ها را در سن ۱۴ سالگی آغاز کرد؛ اما در جریان عملیاتی در منطقه «بیسان» در مرز اردن و فلسطین اشغالی، علیه نظامیان صهیونیست توسط دستگاه اطلاعاتی اردن دستگیر و نزدیک یک سال به زندان افتاد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید سمیر قنطار

«سمیر قنطار» اندکی بعد از آزادی و این بار در سن ۱۶ سالگی به همراه چند نوجوان دیگر در شهر «نهاریا» نزدیک مرز لبنان با فلسطین اشغالی، اقدام به انجام عملیاتی کرد که طی آن دوستانش شهید شدند و خودش توسط صهیونیست‌ها دستگیر و بعد از محاکمه توسط اسراییلی‌ها به ۴۷ سال زندان محکوم شد. او ۳۰ سال از عمر خود را در زندان‌های رژیم صهیونیستی گذراند و جالب هست که در آن سال‌ها با خواندن نهج‌البلاغه شیعه شد، اما دو سال بعد از جنگ ۳۳ روزه، در حالی که سه دهه از زندانی بودنش در رژیم اسراییل می‌گذشت همراه با چهار عضو حزب‌الله با دو جنازه سربازان اسراییلی معاوضه شد و به این شکل به عنوان یک قهرمان ملی به وطن بازگشت.

«قنطار» در بهمن سال ۱۳۸۷ خورشیدی به ایران سفر کرد و در آن سفر با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار داشت، اما با شروع ماجرای سوریه و فعالیت تکفیری‌ها در آن کشور، خود را برای مبارزه به سوریه رساند و فصل جدیدی از مبارزات خود را علیه جریان تکفیریِ مورد حمایت غرب و اسراییل آغاز کرد. در نهایت نیز در سال ۱۳۹۴ خورشیدی بر اثر حمله موشکی اسراییل در «جرمانا» در نزدیکی دمشق به شهادت رسید.

** شهید «فواد شکر»

«فواد شکر» از فرماندهان نظامی ارشد حزب‌الله لبنان بود که علاوه بر برخورداری از سابقه طولانی در جنگ با صهیونیست‌ها، مشاور «سید حسن نصرالله» و از مسئولان نظارت‌کننده بر ساخت موشک‌های هدایت‌شونده نیز بود. «فواد شکر» معروف به «حاج محسن» در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در شهرک «نبی شیت» در «بعلبک» واقع در شرق لبنان به دنیا آمد. از جوانی به بخش نظامی سازمان حزب‌الله پیوست و در مبارزه با صهیونیست‌ها فراز و نشیب بسیاری را طی کرد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید «فواد شکر»

حاج محسن البته سوابق درخشانی در دفاع از ملت مظلوم مسلمان بوسنی و هرزگووین داشت و به مدت سه سال نیز مسئول ساماندهی و مدیریت نیرو‌های نظامی لبنانی اعزامی به بوسنی برای جنگ با صرب‌های جنایتکار بود. او بعد از شروع طوفان‌الاقصی از فرماندهانی بود که نقش مهمی در دفاع از ملت مظلوم غزه و جنگ با اسراییل غاصب ایفا کرد و در نهایت با حمله هوایی صهیونیست‌ها به محل سکونتش در ضاحیه بیروت، در تاریخ ۹ مرداد سال ۱۴۰۳ خورشیدی به شهادت رسید.

** شهید «ابراهیم محمد عقیل»

«ابراهیم محمد عقیل» معروف به «حاج عبدالقادر» در سال ۱۳۴۱ خورشیدی در شهرک «بِدنایل» واقع در منطقه «بقاع» به دنیا آمد. از جوانی به حزب‌الله لبنان پیوست و مبارزه و جهاد را علیه صهیونیست‌های غاصب شروع کرد و به ویژه در جنگ ۳۳ روزه افتخارات بسیاری آفرید. او یکی از مغز‌های متفکر حزب‌الله در زمینه طراحی و اجرای عملیات‌های نظامی شناخته می‌شد. عقیل به عنوان یکی از اعضای بلندپایه حزب‌الله در جلسات مهم راهبردی این سازمان شرکت داشت و در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم موثر بود. یکی از ویژگی‌های برجسته او توانایی‌اش در مدیریت عملیات‌های پیچیده نظامی بود که به موفقیت‌های مهمی برای حزب‌الله منجر شد.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید «ابراهیم محمد عقیل»

ابراهیم عقیل از شروع طوفان‌الاقصی طراح و ناظر عملیات‌های یگان حاج رضوان علیه صهیونیست‌ها بود تا اینکه در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ خورشیدی در حمله موشکی اسراییل به شهادت رسید.

** شهید شیخ «نبیل قاووق»

یکی از اعضای برجسته حزب‌الله لبنان بود که در حادثه هفتم مهر سال جاری (واقعه شهادت سید حسن نصرالله) شهید شد، شیخ «نبیل قاووق» بود. او به مدت ۱۴ سال نائب رئیس شورای اجرایی حزب‌الله بود. این روحانی مبارز که سال‌های طولانی از عمر ۶۰ ساله اش را در جنگ با صهیونیست‌ها گذراند؛ توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شده بود. او مزد سال‌ها مجاهدتش را با شهادت در کنار یار همیشگی‌اش سید حسن نصر الله گرفت.

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر
شهید شیخ «نبیل قاووق»

منبع: مجله فکه

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

قله‌های شهادت در حزب‌الله لبنان+ تصاویر بیشتر بخوانید »

مادر انقلاب به بازار کتاب آمد!

مادر انقلاب به بازار کتاب آمد!


مادر انقلاب به بازار کتاب آمد!

به گزارش نوید شاهد، این کتاب شامل مصاحبه هایی از بانوی مجاهد، مرحومه «مرضیه حدیدچی دباغ» در زمان حیات خودشان است که به خواست خود بانو، خواسته شد بر خلاف کتاب های قبلی خلاصه و جوان پسند و فارغ از توصیف و حاشیه باشد که مورد رضایت ایشان قرار گرفت.

بعد از فوت ایشان، با زیرنویس و مصاحبه با راوی های متعدد سعی شد تا به معرفی راوی کمک شود. راوی متولد همدان و خانواده مذهبی و قرآنی بزرگ شده است. روحیه پرسشگری و جسارت و شجاعتش باعث می شود که در زندگی متفاوت از هم سن و سال های خود عمل کند. با ازدواج او سوالاتش فروکش نمی کند و همسرش حاج حسن میرزا دباغ او را به محضر علما می فرستند تا با کسب علوم دینی سوالاتش رفع شود.

بزرگانی چون آیت الله سید محمد باقر همدانی، آیت الله سعیدی، شهید صالحی خوانساری و… بر روح بزرگ خانم مرضیه حدیدچی دباغ اثر گذاشته و آن را والاتر و درخشان تر کردند. در راه مبارزه بر علیه رژیم پهلوی، همسرش پیشگام و عضو حزب موتلفه بازار بود و همین امر باعث شد تا خانم مرضیه حدیدچی نیز که روحیه مبارزه طلبی و ضدظلم و عدات خواهی داشت پا در راه مبارزه بگذارد و از پخش اعلامیه ها شروع کند اماکار به همین جا ختم نشد و ایشان ضمن سخنرانی و تدریس در مجالس مختلف و همکاری با گروه های مختلف مبارزاتی و…سوژه مهم ساواک شد تا آنجا که برای گرفتن اطلاعات زیر شکنجه های سخت دوره دیدگان ساواک، دختر شانزده ساله اش را مقابلش شکنجه کردند تا زبان به اعتراف باز کند که به خاطر ایمان قوی مرضیه حدیدچی(دباغ) راه به جایی نبردند.

او بعد از فرار از ایران با پاسپورت جعلی به لندن و سپس به سوریه و لبنان رفت و آموزش های چریکی و جنگ های نامنظم را فراگرفت و همراه با دکتر مصطفی چمران و امام موسی صدر مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی را نیز درپیش گرفت. در کنار مبارزات سیاسی مثل شرکت در اعتصاب غذای کلیسای سن ماری و…به عنوان محافظ بیت امام ره در نوفل لوشاتو(فرانسه) انتخاب شد و بعد از پیروزی انقلاب مسئولیت های متفاوتی را بر عهده گرفت از فرماندهی سپاه همدان تا نمایندگی مجلس و…. او به حق الگوی مناسبی برای همه ی زنان و دختران ایران اسلامی می تواند باشد .

در بخشی از کتاب می خوانیم:

قلبم تند می زد. انگار می خواست از شوق دیدن مرادم از سینه بیرون بیاید. ابتدا اجازۀ ملاقات ندادند. چند نفری که در بیت آقا بودند، با هم مشورت کردند و سرانجام گفتند: «امام با یک خانمِ تنها، نمی نشینند صحبت کنند! » ناراحت شدم و گفتم: «اگه ایشون چنین تفکری دارند، من ایشون رو رهبر خودم نمی دونم! » سپس یک نفر که همسرش از شاگردانم در ایران بود، من را شناخت و زمینۀ دیدار خصوصی مهیّا شد. وقتی در برابر امام قرار گرفتم، هیبت و جبروت ايشان به گونه ای بود که نمی توانستم به راحتی صحبت کنم. اما وظیفه ای را که به من محوّل شده بود، باید انجام می دادم. نمی دانستم از کجا شروع کنم. ابتدا خودم را معرّفی کردم. – من دبّاغ هستم آقاجان! امام فرمودند: «شما همان خانمی هستید که آقای سعیدی در نامه هایش از او می نوشتند؟ همان خانمی که هشت فرزند خود را رها کرده و از دست رژیم شاه فرار کرده است؟ » عرض کردم: «بله، من شاگرد آقای سعیدی بودم و با او کار می کردم. » آنجا فهمیدم خبر فعالیت هایم به گوش امام هم رسیده است.

کتاب مادر انقلاب به قلم مونا اسکندری در 184 صفحه توسط انتشارات روایت فتح منتشر و روانه بازار نشر شده است.



منبع خبر

مادر انقلاب به بازار کتاب آمد! بیشتر بخوانید »

فیلم/ پایان غائله پاوه از زبان شهید چمران

فیلم/ پایان غائله پاوه از زبان شهید چمران

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ پایان غائله پاوه از زبان شهید چمران بیشتر بخوانید »

تبیین مبانی انقلاب اسلامی رسالت دانشگاهیان و فرهیختگان هست

تبیین مبانی انقلاب اسلامی رسالت دانشگاهیان و فرهیختگان است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، امروز (چهارشنبه) همایش دانشگاهیان استان به مناسبت روز بسیج اساتید در سالن بصیرت دانشگاه پیام نور بجنورد برگزار شد. در این همایش «رضا واعظی» مدیرکل صداوسیمای خراسان شمالی و عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، اظهار داشت: ۳۱ خرداد گرامیداشت سالروز شهادت شهید مصطفی چمران و یار دیرینه‌اش شهید ایرج رستمی در دهلاویه هست. دانشمند وارسته و عارفی که با وجود برخورداری از امکانات مختلف، موقعیت‌ها و شرایط مناسب دنیوی به محض آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه‌ها شد و در برابر زیاده‌خواهی دشمن ایستاد.

وی با اشاره به تبیین مبانی انقلاب اسلامی که رسالت مجموعه دانشگاهیان و فرهیختگان هست، عنوان کرد: خروجی دانشگاه‌های ما باید شخصیت‌هایی، همچون چمران باشد. سنت و مدرنیته، علم و اخلاق و دنیا و آخرت با هم در چمران جمع بود. با مجاهدت، خلوص نیت و زندگی عارفانه چمران بود که توانست ماشین جنگی دشمن با آن همه تجهیزات و امکانات متوقف و او را به الگویی بی‌بدیل برای همه نسل‌ها تبدیل کند. ما امیدواریم که دانشگاهیان نیز امثال این شهید گرانقدر را به‌عنوان یک الگو و قله مد نظر قرار دهند.

واعظی در ادامه با تأکید بر حضور و مشارکت در انتخابات و انتخاب اصلح، گفت: مختصات و ویژگی‌های لازم را باید به درستی تبیین کنیم. محور و راهبرد همه برنامه‌ها بر شعار جهاد تبیین قرار گرفته و اساتید دانشگاه در این برهه حساس با ورود به عرصه‌های مختلف جلوی تمامی شبهات، القائات و تحریفات دشمن را بگیرند و به آنها پاسخ بدهند. در نقشه راه نظام اسلامی برای ظهور، باید در دولت اسلامی روش‌ها و الگو‌های صحیح و اسلامی و بروزی از حکمرانی کارآمد عرضه شود.

در پایان، بر حضور جامعه دانشگاهی همچون دیگر آحاد ملت در انتخابات هشتم تیرماه، برای تعیین سرنوشت مبارک برای کشور، تأکید شد و تعدادی از اساتید نمونه دانشگاه‌های استان، در عرصه‌های پژوهش و فناوری تجلیل شدند.  استان خراسان شمالی ۳۱هزار نفر، جامعه دانشگاهی دارد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تبیین مبانی انقلاب اسلامی رسالت دانشگاهیان و فرهیختگان است بیشتر بخوانید »

مروری کوتاه بر زندگینامه امیر سرلشکر شهید «ایرج رستمی»

مروری کوتاه بر زندگینامه امیر سرلشکر شهید «ایرج رستمی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان شمالی، شهید ایرج رستمی٬ در شهریور سال ۱۳۲۰ در شهر آشخانه از توابع استان خراسان شمالی متولد شد. وی پسری چالاک، تند و تیز، بسیار شاد و کمی شوخ‌طبع بود، در سال ۱۳۲۷ وارد مدرسه عنصری آشخانه شد و کلاس ششم ابتدایی را در این مدرسه به پایان رساند.  او یک روستازاده بود و در کار‌های کشاورزی و دامداری کمک‌حال پدر و خانواده بود.

در اوایل دهه ۴۰ به خدمت مقدس سربازی رفت و در همان دوران وارد ارتش شد. با توجه به وضعیت مناسب جسمانی و فیزیکی جزء اولین نفراتی بود که دوره چتربازی و سقوط آزاد را می‌گذراند. او برای یک دوره آموزشی به تهران رفت و بعد وارد یگان هوابرد شیراز شد، در شیراز به ادامه تحصیل پرداخت و در تاریخ ششم مهر ۱۳۵۴ به درجه ستوان‌دومی رسید.

پس از پیروزی انقلاب و با گسترش فعالیت‌های گروه‌های معاند و ضد انقلاب، در سال ۱۳۵۸ با تیپ ۵۵ هوابرد شیراز برای برقراری نظم و آرامش فتنه ضدانقلاب به کردستان رفت، به‌دلیل رشادت‌هایی که در کردستان از خود نشان داد سه سال ارشدیت گرفت و به درجه سروانی نائل آمد و مسئول برقراری امنیت سردشت شد، در آبان ۱۳۵۸ در درگیری و جنگ با کومله از ناحیه پا زخمی و حدود ۹ ماه در بیمارستان بستری شد. وی پس از بهبودی به تیپ ۵۵ هوابرد شیراز بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد.  پس از چندی توسط وزارت دفاع مأمور به همکاری با دکتر چمران شد و به‌همراه چمران ستاد جنگ‌های نامنظم را در جبهه‌های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران به‌عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد.

با تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم و طراحی چندین عملیات در منطقه، ضربات سختی به دشمن وارد آوردند. در جریان هجوم دشمن به سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم، دهلاویه را که روستایی در غرب سوسنگرد هست خط مقدم خود قرار دادند.  مدافعان دهلاویه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا این‌که در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند، پس از آن برای آزادسازی روستای دهلاویه عملیاتی با تلاش یک گردان از نیرو‌های سپاه و ستاد جنگ‌های نامنظم به‌فرماندهی شهید رستمی از دو محور روستای دهلاویه انجام گرفت و منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک‌کیلومتری شد.

سرانجام بامداد ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در حالی که شهید ایرج رستمی و همرزمانش درگیری سختی با دشمن بعثی داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نایل شد. شهید چمران پس از اطلاع از شهادت یار دیرینش سریعاً خود را به منطقه رساند و در مورد شهید ایرج رستمی گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد اگر ما را هم دوست داشته باشد می‌برد.»، البته این دوری زیاد طول نکشید و شهید چمران نیز در همان منطقه با اصابت گلوله خمپاره ۶۰ به‌شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

رهبر معظم انقلاب در سفر سال ۱۳۹۱ خود به استان خراسان شمالی در جمع بسیجیان با ذکر خاطره‌ای پیرامون مراتب مجاهدت، ایثار و شجاعت شهید رستمی فرمودند: معروف بود در دوران دفاع مقدس می‌گفتند فلانی نور بالا می‌زند، روشن هست، یعنی به‌زودی شهید خواهد شد، این نورانیت حضور بسیجی بود، این را من خودم مشاهده کردم، نه یک بار و نه دو بار، یک موردی که مربوط به همین استان شماست، بد نیست عرض کنم یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه هست ـ سرگرد رستمی ـ به‌میل خود به‌صورت بسیجی آمده بود در مجموعه گروه شهید چمران آنجا فعالیت می‌کرد.  بنده مکرراً او را می‌دیدم می‌آمد، می‌رفت، یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کار‌هایی که فردا داشتیم صحبت می‌کردیم در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد، چند روزی بود من او را ندیده بودم، دیدم سرتاپایش گل‌آلود هست؛ این پوتین‌ها گل‌آلود، بدنش خاک‌آلود، صورتش خسته، ریشش بلند، اما چهره را که نگاه کردم دیدم مثل ماه می‌درخشد، نورانی بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری کوتاه بر زندگینامه امیر سرلشکر شهید «ایرج رستمی» بیشتر بخوانید »