فیلم / رهبر معظم انقلاب: خصوصیت بارز شهید مفتح، ارتباط گیری با نسل جوان بود
فیلم / رهبر معظم انقلاب: خصوصیت بارز شهید مفتح، ارتباط گیری با نسل جوان بود بیشتر بخوانید »
گروه فرهنگ دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ در تاریخ انقلاب اسلامی شخصیتهای متعددی وجود دارد که شناخت همه آنها ما را به شناخت عمیقتری از نهضت جهانی امام خمینی (ره) میرساند. مسلما شناخت یاران امام رحال میتواند ما را در مسیر پیشرو و تعالی نظام اسلامی یاری دهد. بخشی مهمی از جهاد تبیین نیز در گرو نزدیک شدن به مبارزانی هست که با سعی وافر خود توانستند انقلاب اسلامی را به ثمر برسانند.
شهید حجتالاسلام «محمد مفتح» یکی از شهدای نامآشنایی هست که در حوزه فرهنگی انقلاب اسلامی در کنار شهید مطهری خدمات ارزندهای به انقلاب اسلامی کرد. اما در عین حال چنان که باید شناخته نشده و خدمات بزرگ این شهید گرنقدر بازگو نشده هست. «وحدت حوزه و دانشگاه» موضوعی هست که بدون نام شهید مفتح قابل پرداخت نیست.
معاندان نظام اسلامی چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چه بعد از آن همواره سعی داشتند با شعار جدایی دین از سیاست میان دو قشر روحانی و دانشجو جدایی بیندازند و هر یک را علیه دیگری تحریک کنند. رواحانی را جماعتی مرتجع و دانشجویان را گروهی روشنفکرمآب معرفی کنند حال آنکه روند مبارز علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سالهای بعد از پیروری انقلاب اسلامی بدون پیوند روحانی و دانشجو به نتیجه نمیرسید.
به مناسبت سال روز شهادت دکتر محمد مفتح نگاهی داریم به زندگی مبارزاتی وی که در ادامه میخوانید:
ارتباط با مراجع بزرگ حوزه
بخشی از گزارشهای ساواک، مکاتباتی هست که این سازمان طی کنترل نامههای ارسالی یا دریافتی شهید مفتح، آنها را ضبط و کپی نموده هست. تعدادی از این نامهها مکاتبات او با مراجع وقت میباشد. در این میان نامه امام خمینی به ایشان از نجف در تقریر از «زحمات و ثبات قدم» وی حائز اهمیت ویژه هست که در پاسخ به نامه ارسالی او به امام هست
مفتح بعد از تبعید امام بارها در سخنرانیهای خود نام امام را بر زبان میراند و حاضران نیز سه بار صلوات میفرستادند. هنگامیکه از این گونه تجلیل از امام منع شد با عنوان «مرجع مورد نظر ما» از ایشان یاد میکرد. از جمله در یکی از سخنرانیهایش در هیات محبانالحسین تهران در آذر ماه ۱۳۴۵، ضمن یادآوری خاطرهای از تشییع جنازه با شکوه آیتالله العظمی بروجردی اظهار داشت:
«در مجلس سوم ترحیم آیتالله بروجردی یکی از مراجع بزرگ در کنار من نشسته بود، مرجعی که نامش باعث افتخار من هست. آن کسی که او را به هر کجا ببرند، عزیز خواهد بود، آن مرجعی که هر کجا نامش برده شود قلبها شاد و اشکها از دیده جاری خواهد شد. آن شخصی که نامش را نمیتوانم بر روی منبر بگویم. آن کسی که هر روز بعد از هر نماز او را دعا میکنیم و افتخار شاگردی او را دارم.»
آیتالله گلپایگانی مرجع دیگری بود که شهید مفتح با او ارتباط داشت. اسناد نشان میدهد که مفتح بنا به درخواست ایشان در ماه مضان ۱۳۴۵ در مسجد جامع کرمان منبر رفته و در نامهای نیز آیت الله گلپایگانی از او بخاطر «توفیق اشتغال [به]ترویج و اقبال و توجه اهالی» تقدیر کرده هست. عمق این ارتباط را میتوان در پیشنهاد آن مرحوم به شهید مفتح جهت اداره دبیرستانی دخترانه در قم یافت که وی بهخاطر تصمیم به اقامت دائم در تهران از پذیرفتن آن خودداری کرد. اسناد دیگری نیز نشان میدهد که وی با آیات عظام مرعشی نجفی و شریعتمداری نیز مکاتبه داشته و در سفرهای تبلیغی به آنان نامه مینوشت.
آموزش و پژوهش
شهید مفتح را میتوان از پیشگامان فعالیتهای فرهنگی در امر معرفی ابعاد اجتماعی سیاسی اسلام به نسل جوان به شمار آورد. حجم عظیمی از اسناد ساواک از تکاپوهای او در این عرصه خبر میدهد. بخشی از این اقدامات در حوزه تالیف کتب و تحقیق صرف شد. تصحیح مقالات برخی مجلات مذهبی و بخصوص برگزاری جلسات علمی اسلام شناسی از سال ۱۳۴۱ به منظور «آشنایی افراد با سبک نویسندگی و ادبیات فارسی و نوشتن کتابهایی درباره شناسائی اسلام» اقدامی مهم تلقی میشد.
همچنین برگزاری جلسات هفتگی با حضور مهدوی کنی، موسوی اردبیلی و دکتر بهشتی از سال ۱۳۵۰ به منظور بررسی علمی متون اسلامی و استخراج موضوعات جدید در همین راستا قابل توجه هست. اهتمام ایشان به ترجمه بخشی از تفسیر مجمع البیان ـ از تفاسیر با ارزش شیعی ـ و نگارش کتابهایی، چون «روش اندشه در علم منطق» و «کتاب حکمت الهی در نهجالبلاغه» بیانگر رویکرد وی به بازخوانی متون شیعی هست. بدون تردید این نگرشهای نوگرایانه عاملی در جذب دانشگاهیان بود.
وی در جریان تحصیلات حوزوی خود از سال ۱۳۳۳ در دانشکده الهیات نیز به تحصیل پرداختند و به ترتیب در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۴۴ مدارج علمی کارشناس و دکتری خود را اخذ نکرده بود از این رو در همین مرکز علمی استخدام شد.
سفرهای تبلیغی
در اسناد ساواک سفرهای تبلیغی شهید مفتح نیز گزارش شده هست. شهید مفتح نیز همچون سایر وعاظ سفرهای تبلیغی چندی به برخی شهرهای کشور داشت و کوشید پیام رسان انقلاب باشد. یکی از اهداف روحانیون مبارز از این سفرها تبلیغ آموزههای نهضت بود. صرفنظر از مجالس عمومی، این اقدام غالباً در محافل خصوصی طرفداران نهضت در آن شهرها صورت میگرفت.
ماههای محرم، صفر و رمضان، همچنین اعیاد مذهبی و سوگواریها مهمترین مقاطع این سفرها بود. در این بین میتوان به سفرهای شهید مفتح به آبادان، کرمانشاه، کرمان و کاشان اشاره کرد. شهید مفتح در سفر تبلیغی خود به کرمان که بنا به درخواست فضلا و اهالی آن منطقه و بخصوص آیتالله صالحی کرمانی و توصیه آیتالله العظمی گلپایگانی در ماه رمضان ۱۳۴۵ صورت گرفت درباره موضوعات مختلف سیاسی و دینی سخن گفت.
حضور فعال در مساجد و هیئتهای مذهبی
یکی از علل گسترش آموزههای نهضت امام خمینی در کشور و بخصوص در تهران، توسعه هیئتهای مذهبی با رویکرد سیاسی و اجتماعی بود. این امر همچنین نقش عمدهای در جذب روحانیون و وعاظ نوگرا به تهران داشت. مفتح یکی از این افراد بود که از سال ۱۳۴۵ در این هیئتها و مساجد فعالیت داشت. از جمله این هیئتها و مساجد میتوان به هیئتهای محبانالحسین و مکتب الرضا و مساجدی، چون مسجد الجواد، مسجد جاوید و مسجد قبا اشاره کرد. فعالیتها و اقدمات شهید مفتح در این مساجد و هیئتها در گزارشهای ساواک بازتاب داشته هست.
اما نام شهید مفتح بیشتر با مسجد قبا و نماز تاریخی عید فطر در آستانه پیروزی انقلاب گره خورده هست. نماز عید فطر با شرکت ۱۴ هزار نفر در صبح روز ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ به امامت آقای مفتح در قیطریه برگزار شد پیش از آن وی در هماهنگی با برخی از ائمه جماعات مبارز تهران، از مؤمنین برای شرکت در این مراسم دعوت بعمل آورده بودند. همان روز حرکت جمعیت نمازگزار بصورت راهپیمایی با حمل پارچه نوشتههایی صورت گرفت. این رویداد تاریخی از مهمترین وقایع تاریخ انقلاب اسلامی ایران هست.
روایتی از اولین همایش حوزه و دانشگاه
حجتالاسلام سید عباس نبوی در بخشی از خاطرات خود درباره اولین همایش وحدت حوزه و دانشگاه میگوید: تصمیم گرفتیم در بخش دانشجویی کارگروهی درست کنیم. حسین رحیمی هم دبیر کارگروه شد. آنچه که مربوط به ستاد انقلاب فرهنگی و تشکیلات مربوط به آن بود و در کنار آن مطالب وحدت حوزه و دانشگاه را در کار گروه بررسی کردیم. تقسیم کار کردیم. دوستان به من گفتند که بخش عملیاتی، انقلابی و سیاسی و اجتماعی وحدت حوزه و دانشگاه برای تو باشد.
بخش علمی و واقعی ماجرا که باید در آن یک کار درست انجام شود در اختیار آقای حسین رحیمی باشد. بچهها هم مشخص کنند که در کدام بخش میخواهند همکاری کنند. افرادی مثل صادق واعظزاده، وحید احمدی، علی مغاری، ابوالفضل موسوی رفتند همکاری با آقای حسین رحیمی را شروع کردند.
در فاصله دو هفته من طرح انقلابی خود را آماده کردم… گفتم ما میخواهیم اولین همایش وحدت حوزه و دانشگاه را شروع کنیم. تصمیم گرفتیم پیشنهاد را به قم ببریم و با علما صحبت کنیم که اول در قم یا تهران همایش را برگزار کنیم. تا این حرف مطرح شد. آقای سید منیرالدین حسینی استقبال کردند. آقای یثربی و شرعی نیز استقبال کردند و گفتند بیایید در جلسه مدرسین گزارش دهید. ما گزارش را دادیم و گفتیم که به دو گروه تقسیم شدیم بخش علمی دارند با اعضای ستاد کار میکنند که ما زیاد با آن بخش کاری نداریم. اما بخش انقلابی باید زود کارهای خود را شروع کند.
مدرسین از این پیشنهاد استقبال کردند و گفتند که خیلی عالی هست و ما هم همکاری و حمایت میکنیم. شما برنامه را بریزید و شروع به کار کنید. مرحوم آقای مشکینی هم خطاب به من گفت شما در این برنامهای که انجام میدهید اصلا نماینده همه ما هستید. ما همانجا گفتیم که یک صحبتهایی هم انجام دادهایم تا دولت هم کمکهایی به ما بکند.
ما فراخوان زدیم و پنج هزار دانشجو را ثبتنام کردیم تا به مدت سه روز به قم بیایند و در همایش وحدت حوزه و دانشگاه شرکت کنند. مدرسین هم گفتند که ما هم پنج هزار طلبه میآوریم و خودمان نیز در جلسات شرکت میکنیم. جامعه اسلامی دانشگاهیان هم اعلام کردند که ما هم در همایش شرکت میکنیم. خبر مراسم در مطبوعات منتشر شد. زمان برگزاری مراسم روزهای پایانی خرداد بود که با سالگرد دکتر شریعتی مصادف شده بود. بر سر همین تقارن تاریخی یکسری داستانها بوجود آمد و گفتند که اینها میخواهند برای شریعتی مراسم بگیرند. اغلب آقایان مدرسین نیز مخالف دکتر بودند.
آمدیم در داخل ساختمان امروزی دارالشفای حرم حضرت معصومه (س) که آن زمان یک مدرسه قدیمی بود ستاد را مستقر کردیم. فیضیه را هم مرکز اصلی قرار دادیم. حدود پنج هزار دانشجو در این مراسم شرکت کردند. خاطرم هست بعد از جلسه اولی که برگزار شد آقای خامنهای از سمت شیخان وارد حرم شدند و گفتند اینجا چه خبر هست؟ مسئولین برگزاری مراسم چه کسانی هستند؟ خلاصه حدود دو ساعتی با حضرت آقا در یکی از حجرهها صحبت کردیم و ماجرا را برای ایشان تعریف کردیم. ایشان هم گفتند عجب کار بزرگ و خوبی انجام دادید.
هنوز در باورم نمیگنجد که چطور ما این مراسم را برگزار کردیم. یکی از عجایب تاریخ تشیع در آن همایش اتفاق افتاد. نیمی از دانشجویانی که در فیضیه حضور داشتند دختر بودند. این اتفاق از نوادر تاریخ به حساب میآید. درب فیضیه از سمت حرم را به خانمها اختصاص داده بودیم.
آقایان علما کاملا در برنامهها حضور داشتند. آقایان مشکینی، راستی، احمدی میانجی از سرشناسان علمای حاضر در همایش بودند. در طول مراسم از آقای مشکینی، لنکرانی و چند نفر دیگر برای سخنرانی استفاده کردیم. بعد از نماز مغرب و عشا تا آخر شب نیز حلقههای ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفره تشکیل میشد و در نقاط مختلف فیضیه اساتید برای حضار صحبت میکردند.
بعد از اینکه همایش اول برگزار شد قرار شد که مراسم بعدی سه ماه بعد در تهران برگزار شود. مراسم در روزهای پایانی شهریور در محوطه چمن دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم بیشتر در اختیار دانشگاهیان بود. خوابگاه امیرآباد را هم برای استراحت طلاب و علما و سایر میهمانان در نظر گرفته بودیم. به دلیل اینکه مراسم در تابستان برگزار میشد مشکلی از بابت جای خواب نداشتیم عدهای حتی در محوطه فضای باز دانشگاه استراحت میکردند.
ساعت چهار روز دوم مراسم بود که اعلام کردند هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد حمله کردند. همانجا در مراسم اعلام کردند که حضار پناه بگیرند. جمعیت بین درختان و دانشکدهها پخش شده بودند. بعد از این آقایان را به خوابگاه امیرآباد بردیم و روز سوم مراسم هم برگزار نشد.
شهادت مزد مجاهدت و ایثار
سرانجام آیت الله مفتح، پس از عمری تلاش و جهاد مستمر و خستگی ناپذیر در راه تبلیغ دین در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکده الهیات دانشگاه توسط عناصر منحرف گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و معالجات در بیمارستان اثری نبخشید و حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسید.
پیکر مطهر آن عالم ربانی پس از برپایی مراسم با شکوه تشییع، در صحن مطهر حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد و روز شهادت شهید مفتح به مناسبت فعالیتهای چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت روحانی و دانشجو» نامگذاری شد.
در پی شهادت آیت الله مفتح امام خمینی با صدور پیامی خطاب به ملت مسلمان ایران شهادت ایشان را تسلیت گفته و اقدام منافقین را محکوم کردند. متن پیام حضرت امام بدین شرح هست:
بسم الله الرحمن الرحیم
إنا لله و إنا إلیه راجعون آن گاه که منطق قرآن، آن هست که ما از خداییم و به سوی او میرویم و مسیر اسلام، بر شهادت در راه هدف هست، و اولیای خدا – علیهم السلام – شهادت را یکی از دیگری به ارث میبردند، و جوانان متعهد ما برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا میکرده و میکنند، بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟
امریکا خود را دلخوش میکند که با ایجاد رعب در دل ملت- که سربازان قرآنند- میتواند وقفهای در مسیر حق و عقب گردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی هست که دنیا را مقرّ خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند. اینان از کوردلی، صحنههای شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس هست نمیبینند. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ
اینان میبینند که هزار و سیصد سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا میگذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش هست. جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام- رحمة الله علیهم- به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند، و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروختهتر و جنبش قیام ملت را متحرکتر کردند.
خدایشان در جوار رحمت واسعه خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد. امید بود از دانش استاد محترم و از زبان و علم او بهرهها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود؛ و امید هست از شهادت امثال ایشان بهرهها برداریم. من شهادت را بر این مردان برومند اسلام، تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت میدهم. سلام بر شهیدان راه حق.
۲۷ / ۹ / ۵۸ / ۲۸ محرّم الحرام ۱۴۰۰
روح الله الموسوی الخمینی
انتهای پیام/ 161
شهید «محمد مفتح» پرچمدار مبارزه وحدت آفرین بیشتر بخوانید »
گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ انقلاب اسلامی ایران معجزهای بود که باور تحقق، ثبات و داوم آن هنوز در ذهن کجاندیشان و معاندان نمیگنجد. این معجزه البته در خود نشانهها و آیاتی داشت تا سند حقانیتش باشد. بزرگانی، چون شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر و شهید مرتضی مطهری از آیات مبین انقلاب اسلامی بودند. روحانیونی که علم و لباس و جایگاه خود را ایثار کردند تا نظام اسلامی ایران بماند. در این میان شهید مطهری کمتر وارد مناسبات و منازعات سیاسی شد و بیشتر عمر با برکت خود را صرف شناساندان زوایای پنهان و آشکار نهضت امام خمینی (ره) کرد.
شهید مطهری از مدتها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با سحنرانیهای متعدد و آثار گرانقدر خود کوشید تا ماهیت نهضت امام راحل را برای نسل جوان و نوجوی آن روز تبیین کند. عده بسیاری از دانشجویانی که وارد گروههای سیاسی میشدند تنها به تغییر فکر میکردند و شاید افق دیدی به روشنی حضرت امام خمینی (ره) نداشتند. روحانیون مبارزی، چون علامه مطهری بودند که در سنگر منبر و خطابه و سخنرانی و قلم و کتاب سعی میکردند جهان بینی امام راحل را تفسیر و تبیین کنند.
حضور روحانیون بارزی، چون مرتضی مطهری، حضرت آیتالله خامنهای، شهید مفتح و … در حسینیه ارشاد و سخنرانیهای متعدد و عمیق درباره مسائل مهم جامعه آن روز سبب شد تا جبهه مبارزه با رژیم پهلوی تنها بعد سیاسی نداشته باشد و تقویت جبهه فرهنگی این نهضت به مبارزه معنایی عمیق ببخشد.
اگر بزرگانی، چون شهید مطهری در آن مقطع حساس به رسالت خویش عمل نمیکردند و تمام وقت خود را صرفا به مسائل سیاسی معطوف میکردند مسلما انقلاب اسلامی ایران یا حاصل نمیشد و یا غنای لازم را نداشت. به همین دلیل باید پذیرفت ادامه انقلاب اسلامی ایران تنها با اقتدار جبهه سیاسی و نظامی ممکن نیست و جبهه فرهنگی باید همپای دیگر بخشها فعال و ثمر بخش حرکت کند.
راهبرد «جهاد تبیین» که سالها است از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران مطرح شده است با اندیشه شهید مطهری میتواند دستاوردهای بینظیری را متوجه انقلاب اسلامی ایران کند. بازنشر آثار شهید مطهری و طرح چندباره اندیشههای این علامه بزرگ هنوز هم میتواند پاسخگوی شبهات و ذهن پرسشگر جوانان باشد.
«جهان شهید مطهری» همان نقشه راهی است که میتواند ما را در توفق در جهاد تببین و تولید محتوا در راستای شناخت انقلاب اسلامی به نسل امروز و جایگاهی که مورد انتظار است یاری برساند و شرط این رسیدن آن است که «جهان مطهری» را با همه زوایای آن از نو بشناسیم.
انتهای پیام/ 161
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
«جهان مطهری» راهبرد جهاد تبیین بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، همراه شدن نهضت اسلامی با مناسبتهای مذهبی، نقش مهمی در روند پیروزی انقلاب اسلامی داشت. یکی از این مناسبتها محرم و صفر سال ۵۷ بود که با طرح و برنامهریزی روحانیون و انقلابیون از ماههای پیش، ضمن برگزاری مجالس عزاداری، راهپیمایی عظیمی علیه رژیم پهلوی صورت پذیرفت، این راهپیمایی همچنین موجب ترس و واهمه هرچه بیشتر رژیم و عوامل آن شد.
حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر مهدوی خراسانی یکی از روحانیون انقلابی و وعاظ پیشگام در مبارزه با رژیم پهلوی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است ماجرای راهپیمایی روزهای تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ را چنین روایت میکند:
«جامعه روحانیت مبارز تهران به هشت منطقه و یک هسته مرکزی تقسیم شده بود. تقریباً یکی دو ماه مانده بود به محرم که ما برنامهها را شروع کردیم که محرم امسال چه بکنیم. بنده در منطقه شرق بودم. آیتالله مهدوی کنی، آیتالله عمید زنجانی، آیتالله امامی کاشانی، آیتالله تهرانی، حجتالاسلام شهید مقدسیان، حجتالاسلام طاهری اصفهانی، حجتالاسلام موحدی اصفهانی، حجتالاسلام الهی قمشهای، حجتالاسلام شهید محلاتی، حجتالاسلام لاهوتی و عده دیگری در منطقه شرق فعالیت میکردند.
با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلان جا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطهای چه شعارهایی بدهند.
در آن جلسات در همه زمینهها برنامههایی داشتیم و تحلیل میکردیم که شرایط زمان چگونه است و ما باید چگونه باشیم. مثلاً آیا به حالت تهاجم برویم یا خیلی آهسته حرکت کنیم که زمینه برای مرحله بعدی آماده شود و بعد به یک جمعبندی میرسیدیم. در همه مناطق همین گونه عمل میکردند. نهایتاً همه این گزارشها جمع میشد و رابط که آیتالله مهدویکنی و حجتالاسلام شهید محلاتی بودند این جمعبندی را به مرکز میبردند که باز آنجا هم استاد شهید مطهری، آیتالله هاشمی رفسنجانی، شهید دکتر باهنر، شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی، مرحوم آیتالله ملکی از شمیران، آیتالله موسوی اردبیلی، حجتالاسلام ایروانی و آیتالله سید علی غیوری در مرکز، تمام گزارشهایی که از مناطق میآمد را جمعبندی میکردند و بعد روی آن تصمیم نهایی گرفته میشد. یکی از مهمترین نتایج این جلسات، برنامهریزی برای راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ بود.
با این برنامهریزی آن راهپیمایی عظیم به راه افتاد و کمر رژیم شاه را شکست. حتی میگفتند: آن روز شاه با هلیکوپتر از بالا جمعیت را دیده و همان جا گفته بود کار ما دیگر تمام است.
یکی دو ماه قبل از محرم ما مرتب برنامه و جلسه داشتیم و اصلاً رژیم متوجه این جلسات نبود. خلقالله خیال میکردند آن راهپیمایی همینطور اتفاقی به راه افتاده است. غافل از آنکه یکی دو ماه روی این راهپیمایی برنامهریزی شده بود.
با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلانجا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطهای چه شعارهایی بدهند. در جلسات مخفی جامعه روحانیت به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بنا باشد مردم به حال خودشان رها شوند قیام جسته و گریختهای مردم باعث شهید شدن عدهای میشود و تأثیری هم ندارد؛ لذا آخرین نظریه این شد که نگذاریم مردم متفرق شوند و طوری برنامهریزی کنیم که از یک نقطهای راهپیمایی شروع شود و تمام جمعیت به طرف میدان آزادی حرکت کنند.
همان روز راهپیمایی، حجتالاسلام ناطق نوری را دیدم که به هر گروه که میرسید شعارهای نوتر و جدیدتری را میگفت و اینها را به حرکت در میآورد و جلوتر میآمد و با یک نظم و حالت خاص افراد را دستهبندی میکرد.
نحوه صدور اعلامیه راهپیمایی محرم سال ۱۳۵۷
برنامههای جامعه روحانیت مبارز در تهران برای محرم آن سال بسیار مفصل بود. در طول راهپیمایی اعلامیه صادر شده توسط جامعه روحانیت مبارز نیز بین مردم توزیع شد و یکی از اعلامیههای مهم صادر شده در طول انقلاب، همان اعلامیهای بود که نقش عظیمی در به حرکت درآوردن مردم داشت.
اعلامیهای هم که تهیه شده بود، خیلی خطرناک بود و آن اعلامیه را همه امضا کردیم. هماهنگ کرده بودیم که نگذاریم هدایت راهپیمایی و شعار دادن به دست ساواکیها بیفتد و اگر کسی آمد و خواست شعاری غیر از آن چیزی که در نظر گرفتیم، بدهد و بخواهد شلوغ کند، جلویش را بگیریم. مردم هم از ما به احترام لباس روحانیت پشتیبانی میکردند و شعارها به همان ترتیبی داده میشد که برنامهریزی کرده بودیم.»
انتهای پیام/ 118
نحوه سازماندهی مردم انقلابی توسط روحانیون در راهپیمایی محرم ۱۳۵۷ بیشتر بخوانید »