شهید مهدی باکری

سردار شهید «مهدی باکری»؛ شمس بی نشان «بدر»

سردار شهید «مهدی باکری»؛ شمس بی نشان «بدر»


سردار شهید «مهدی باکری»؛ شمس بی نشان «بدر»

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳ در شرق دجله و در امواج هورالعظیم، خورشیدی به شفق نشست که نامش شب قدری است در تاریخ دفاع مقدس و باید او را «شمس بی نشان بدر» خواند. این «شمس الحق تبریز عشق»، این آفتاب آسمان گمنامی، که در آبهای هور، خونش با هر قطره جاری شد و جاودانگی گرفت، یکی از محبوبترین فرماندهان جنگ و یکی از ماندگارترین نام‌های دفاع مقدس است. بهتر است وصف این شهید بزرگ را از شهیدی دیگر بشنویم؛ شهید محلاتی نماینده امام در سپاه پاسداران: «او نمونه و مظهر غضب خدا در برابر دشمنان خدا و اسلام بود. خشم و خروشش فقط و فقط برای دشمنان بود و به‌عنوان فرمانده باتقوا، الگوی رأفت و محبت در برخورد با زیردستان بود.» پانزده روز پیش از آن دیدار جانانه با معبود، به پابوس امام عشق، آفتاب طوس رفت و غریب الغربا (ع) را نزد خدا، واسطه کرد برای شهادت. سپس به زیارت امام و «آقا» رفت و از هردو بزرگوار خواست برایش دعا کنند که شهید شود. بیقرار بود و دعایش زود هم مستجاب شد. سردار بزرگ و فرمانده «لشکر ۳۱ عاشورا»، باید همچون برادران شهید دیگرش، بی نشان و بی پیکر و بی مزار می‌ماند تا عهدش با دوست، عاشقانه ادا می شد.  

 

تحت کنترل و مراقبت ساواک

 

مهدی باکری، ۳۰ فروردین سال ۱۳۳۳ در روستای رحمت‌آباد شهرستان میاندوآب در یک خانواده مومن و مذهبی متولد شد.  در دوران کودکی،  مادرش را از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رساند و در دوره دبیرستان همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست ساواک وارد جریانات سیاسی شد. پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود،  به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود.  او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد. شهید باکری در طول فعالیتهای سیاسی خود طبق اسناد محرمانه به دست آمده از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی ساواک تحت کنترل و مراقبت بود. پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان،  به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود. شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی (ره)، در حالی‌که در تهران افسر وظیفه بود، از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیتهای زیادی را در بثمر رساندن انقلاب اسلامی نیز انجام داد.

 

فرمانده سپاه ارومیه، دادستان ارومیه، شهردار ارومیه

 

مهدی باکری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به‌دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد انقلابی در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت ۹ ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را در این شهر از خود به یادگار گذاشت.

 

فرمانده‌ای که اسلحه کلت‌اش را مهریه همسرش کرد!

 

 مهریه همسرش، اسلحه کلت او بود. تنها ۲ روز بعد از عقدش به جبهه رفت و پس از ۲ ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات زیادی برای مردم منطقه انجام داد.

او سپس فرمانده عملیات سپاه ارومیه شد و در مدت مسئولیتش تلاش‌های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت‌های شبانه‌روزی در مسئولیت‌های مختلف، دوباره تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد.

او با شایستگی و تدبیر خود موفق شد تا در عملیات «فتح‌المبین» با عنوان معاون فرمانده تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی‌ها مؤثر باشد. در این عملیات، یکی از گردان‌ها در محاصره قرار گرفته بود، که مهدی باکری به همراه تعدادی از نیروها، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر، آن‌ها را از محاصره بیرون آورد. او در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات «بیت‌المقدس» شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.

مهدی باکری در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت‌هایی که داشت، در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی‌سیم هدایت کند. در عملیات رمضان نیز او با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی‌امان در داخل خاک عراق پرداخت و این‌بار نیز مجروح شد؛ اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم‌تر از پیش در جبهه‌ها حضور می‌یافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیرو‌ها و طراحی عملیات، شبانه‌روز تلاش می‌کرد.

شهید باکری در عملیات «مسلم بن عقیل» با فرماندهی بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد کرد. وی همچنین در عملیات «والفجرمقدماتی» و «والفجر یک»، «والفجر دو»، «والفجر سه» و «والفجر چهار» نیز با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همه‌جانبه‌ای را از خود نشان داد.

 

الله بنده سی!… نیروی دیده‌بانی هستی؟

 

«نادر ملک‌کندی» یکی از همرزمان شهید مهدی باکری گفته است: «مرحله سوم عملیات «والفجر ۴» بود؛ از پادگان «گرمک» یک جاده آسفالته‌ای بود که به سمت «پنجوین» می‌رفت و کنار جاده یک ارتفاعی بود که به آن «کله قندی» می‌گفتیم؛ بالای این ارتفاع عراقی‌ها مستقر بودند و پایین آن ما یک خاکریزی زده بودیم و قرار بود یک گردان شبانه روی آن عملیات کند؛ هوا تقریبا گرگ و میش بود که همه پشت خاکریز مستقر بودیم و منتظر بودیم تا قرارگاه دستور حمله را صادر کند، ناگهان یک خودروی «تویوتا» با چراغ روشن و نوربالا به سمت گردان مستقر در پشت خاکریز آمد، هرچه همه رزمندگان فریاد زدند که «چراغ را خاموش کن! خاموش کن!» توجهی نکرد، تا این‌که آمد و ۲۰ متری ما ایستاد و آن‌وقت چراغ‌های خود را خاموش کرد. من گفتم الان است که «مهدی باکری» یک کشیده در گوش راننده آن بزند؛ اما آقا مهدی به زبان ترکی به او گفت: «الله بنده سی… نیروی دیده بانی هستی؟»، راننده گفت که «نه نیروی تدارکات هستم»، آقا مهدی گفت: «من فکر کردم نیروی دیده‌بانی هستی و داری نوربالا می‌زنی که عراقی‌ها ما را ببینند». در حالی که این راننده با کار خود ممکن بود به یک گردان آسیب وارد کند، برخورد آقا مهدی با وی همین‌گونه بود و از طرفی نیز برای دیگران درس بود که در هر شرایطی بتوانند خونسردی خود را حفظ کنند.»

 

نامه به فرماندهان و مسئولان تحت امر

 

شهید مهدی باکری سال ۱۳۶۲ به فرماندهان و مسئولین تحت امر خود نامه‌ای نوشته و موارد قابل تاملی را در این نامه بیان کرده است:

قابل توجه کلیه فرماندهان و مسئولین واحدها، سلام علیکم


گرچه خودتان آشنا به موارد ذیل هستید، ولی چون اکثرا در نامه‌های برادران بسیجی نوشته می‌شود، لازم دانستم مجددا متذکر شوم.

۱        – بعد از همه نیرو‌ها غذا بگیرید، کمتر و دقیقا هم از نوع آن‌ها باشد.

۲        – در داشتن وسایل چادر و پتو و… فرقی با بقیه نداشته باشید.

۳        – در داشتن مواد غدایی، کمپوت و میوه و چای و… همانند بلکه کمتر از بقیه باشید.

۴        – در گرفتن لباس و پوشاک و کفش، کمتر از بقیه داشته باشید.

۵        – اولین کسی باشید که در اول وقت در صف مقدم نماز و دعا‌ها حضور دارید.

۶        – در مراسم بزرگداشت و ترحیم برای شخصیت و شهدا و… و فعالانه شرکت کنید.

۷         در توجیه مسائل به نیرو‌ها جهت روشن شدن نسبت به مسائل کوتاهی نکنید که عدم توجیه، موجب به‌وجود آمدن خیلی از ابهامات و مشکلات است.

 

فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا

مهدی باکری

 

ای خوانده با خورشید خونت، آب‌های «هور»…

 

پس از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در قالب تنگ کالبدش آرام و قرار نداشت و پیدا بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست؛ ۱۵ روز قبل از عملیات بدر، به مشهد مقدس مشرف شده و از محضر مقدس حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند. او سپس خدمت حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رسید و از آن دو بزرگوار، شخصا درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.

این فرمانده دلاور ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات «بدر»، به‌خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناک‌ترین صحنه‌های کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر عاشورا را در شرق دجله از نزدیک هدایت می‌کرد، تلاش داشت تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتک‌های دشمن تثبیت کند، که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل آمد.

هنگامی که پیکر مطهر مهدی باکری را از طریق آب‌های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست. او با عشقی خالصانه و خدایی به اباعبدالله‌الحسین (ع) و کوله‌باری از یک عمر، تقوی و اخلاص و مجاهدت فی سبیل‌الله، از همرزمانش سبقت گرفت و به دیدار دوست شتافت و آسمانی شد.

 

خدایا! مرا پاکیزه بپذیر…

آخرین جمله وصیتش، این دعا به پیشگاه معبود است: خدایا مرا پاکیزه بپذیر… و خدایش چه خوب او را پذیرفت؛ پاکتر از پاک، حتی رها از آلایش تن و از نشان زیستن دنیایی بر این خاک، بی جسم و بی پیکر، ناب چون نور!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یا الله یا محمد (ص) یا علی (ع) یا فاطمه زهرا (س) یا حسن (ع) یا حسین (ع) یا علی (ع) یا محمد (ع) یا جعفر (ع) یا موسی (ع) یا علی (ع) یا محمد (ع) یا علی (ع) یا حسن (ع) یا حجة (عج) و شما ای ولی‌مان یا روح الله و شما ای پیروان صادق امام یا شهیدان.

خدایا چگونه وصیت‌نامه بنویسم در حالی‌که سراپا گناه و معصیت، سراپا تقصیر و نا‌ فرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم.

یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالیکه از من راضی نباشی. ای وای که سیه‌ روز خواهم بود. خدایا که چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. خون باید می‌شد و در رگهایم جریان می‌یافت و سلول‌هایم یا رب یا رب می‌گفت. خدایا قبولم کن. یا اباعبدالله! شفاعت.

آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، ولی چه کنم تهیدستم، خدایا قبولم کن.

سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر. عصر ظلم و ستم، عصر کفر و الحاد، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعی‌اش.

عزیزانم اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده باز کم است.

آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسه‌های درونی و دنیا فریبی را شناخته و برحذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل تنها چاره‌ساز ماست. ای عاشقان ابا عبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه‌ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب، تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نمائیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بجا آورده باشیم.

وصیت به مادرم و خواهران و برادرهایم و فامیل‌هایم که بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست. به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید. اهمیت زیاد به نماز و دعاها و مجالس یاد ابا عبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است.

همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت بدهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح، وارث حضرت ابوالفضل، برای اسلام ببار آیند.

از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردنم دارند، طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناه‌های بسیار بیامرزد.

خدایا مرا پاکیزه بپذیر.

مهدی باکری

 

«شمس الحق تبریزِ» عشقی، آفتاب «بدر»!

 

ای خوانده با خورشید خونت، آب‌های هور

آه ای سراپا روشنی! ای پای تا سر، نور

با تو نیستان، رازدار غربتی جاوید

با تو نماز موج‌ها، بر بال بادِ دور

خورشید خیبر، ماه بی سر، سرو بی پیکر!

تو ارتفاع عشق، ما مهجور… ما شبکور

«شمس الحق تبریزِ» عشقی، آفتاب «بدر»!

ای بدر رویت، چشمه‌ی این اشکهای شور

با هر بهانه، بغض، بیتابی، تو می‌تابی

ای در شهود هر شفق، خون تو چون منشور

ای پیکرت در باد و باران، جاری، ای جاوید!…

نوری، نسیمی، کوه و دریا… تو و کجا و گور؟!…

 

شاعر: فرزاد زادمحسن

 



منبع خبر

سردار شهید «مهدی باکری»؛ شمس بی نشان «بدر» بیشتر بخوانید »

نماهنگ «تنهاترین سردار» در وصف شهید «مهدی باکری»

نماهنگ «تنهاترین سردار» در وصف شهید «مهدی باکری»

گروه ساجد دفاع‌پرس: سردار رشید سپاه اسلام «مهدی باکری» فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا، پس از شهادت برادرش «حمید» در عملیات خیبر، دیگر روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت؛ بنابراین ۱۵ روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شده و از امام رضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند. سپس خدمت حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) رسید و از ایشان نیز درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند؛ بنابراین سرانجام حاجت خود را گرفت و ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات «بدر» به شهادت رسید و قایق حامل او در آب‌های هورالعظیم، مورد هدف آر پی جی دشمن قرار گرفت و پیکرش به دریا پیوست و مانند برادرانش «علی» و «حمید» هرگز بازنگشت.

نماهنگی که در ادامه مشاهده می‌کنید، «تنهاترین سردار» نام دارد که در وصف شهید «مهدی باکری» با خوانندگی «رامین شمس» تولید شده هست.

کد ویدیو

نسخه بدون لوگو (حجم بالاتر)

کد ویدیو

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نماهنگ «تنهاترین سردار» در وصف شهید «مهدی باکری» بیشتر بخوانید »

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، «شب هنر ایثار» آیین تجلیل از هنرمندان حوزه ایثار و شهادت با معرفی و رونمایی ۱۱۰۰ اثر هنری در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد. 

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد

سعید اوحدی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید، حجت‌الاسلام‌والمسلمین موسوی مقدم نماینده ولی‌فقیه در بنیاد شهید، نامدار عبداللهیان معاون حقوقی بنیاد و عباسعلی رضایی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ، قادر آشنا مشاور وزیر و دبیر شورای فرهنگ عمومی، حسین نصرالله مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگردان شهرستان‌های تهران، فریده اولاد قباد معاونت تعاون و امور اجتماعی بنیاد شهید و محمد کرم‌اللهی مدیرکل امور هنری بنیاد شهید از جمله حاضران در این مراسم بودند که اجرای آن را عبداله روا، برعهده داشت.

تولید آثار هنری؛ اراده در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به زبان والای هنر هست

یعقوب سلیمانی در ابتدای این مراسم با بیان اینکه شهادت هنر مردان خداست، اظهار داشت: شهادت، هنر مردان خداست. هنر مردان خدا در مرحله اول نیازمند درک صحیح و شناخت کامل و در مرحله دوم توانایی در انتقال این شناخت به جامعه مخاطبان هست. هنر مردان عرصه فرهنگ ایثار و شهادت، طلایه‌داری و پیش‌آهنگی در ترویج و گسترش ارزش‌های فکری و فرهنگی شهید و شهادت هست. 

وی ادامه داد: تولید آثار هنری در بنیاد شهید و امور ایثارگران به معنای اراده و اهتمام این نهاد انقلابی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به زبان والای هنر هست. شهادت و ایثار از مضامین مهم در آثار هنرمندان معاصر از ابتدای نهضت حضرت امام خمینی (قدس) تا شکل‌گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی تا دفاع مقدس و تا پاسداری از ارزش‌های دینی، اعتقادی، انقلابی مردم هست. 

سلیمانی افزود: فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان سرمایه غنی و راهبردی برای حفظ هویت و فرهنگ ملی به کار می‌رود. به قول شهید آوینی شهادت پایان نیست بلکه آغاز هست. آغازی که دو مسیر دارد؛ مسیر اول، آغاز حرکت قدسی شهید که مخصوص خود شهید هست و مسیر دوم، آغاز بهره‌مندی جامعه اسلامی از فیوضات و برکات و رحمت بی پایان شهادت در تحکیم و گسترش ارزش‌های دینی، اعتقادی، میهنی و انقلابی هست و هنرمند در همین مسیر دوم فعال هست و جهاد می‌کند. 

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد

وی در پایان سخنانش عنوان کرد: می‌توان با تلاش بیشتر و خلق آثار تاثیرگذارتر رابطه خود و مخاطب را تقویت کرد تا به اعتبار این رابطه زمینه انتقال پیام والا و نام ایثار و شهادت را به جامعه فراهم کرد. امید که سال آینده برای بنیاد شهید و امور ایثارگران سال تولید آثار فاخر و ممتاز خواهد بود و سال ارتباط قوی‌تر و مستحکم‌تر بر مخاطب و سال شکوفایی هنر ایثار و شهادت. نگاه ما در تولید اثار هنری به کمیت نیست بلکه به کیفیت هست و امیدواریم با همدلی، هماهنگی و وحدت و مودت و طبق شعار هفته شهید «شهدا مظهر وفاق، موافقت و همدلی» شاهد تعالی برنامه‌ها باشیم. 

هنر جلوه‌ای از اعتقادات و باور‌های انسان‌هاست
سعید اوحدی، معاون رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، دیگر سخنران این مراسم گفت: یکی از موضوعاتی که در قرآن و آموزه‌های دینی مورد تأکید قرار گرفته، تاریخ هست. بیش از ۲۰۸ داستان تاریخی در قرآن اشاره شده که خداوند از طریق آنها، انسان را به تفکر و تدبر دعوت می‌کند. یک نوع نگاه دقیق به تاریخ وجود دارد که نشان می‌دهد وقایع تاریخی، سرنوشت انسان‌ها را در یک مدار وسیع‌تر قرار می‌دهد. جریان کربلا با تمام هجمه باطل در قالب آفرینش‌های مختلف هنری و ادبی ماندگار کرد. جریان نفاق همیشه به دنبال تحریف ارزش‌ها بوده هست.

وی ادامه داد: امروز، جنگ ما جنگ نرم‌افزاری و جنگ نرم هست. چه رسالتی بالاتر از رسالت شما هنرمندان که باید با زبان هنر، این ارزش‌ها را منتقل کنید؟ در حال حاضر، بیش از ۴۰۰ کانال تلویزیونی در دنیا وجود دارد که در حال جهت‌دهی به افکار عمومی و علیه کشور ما هستند. در چنین شرایطی، غیر از زبان هنر، هیچ ابزار دیگری نمی‌تواند به‌درستی از ارزش‌های شهدا پاسداری کند.

معاون رئیس جمهور، هنر را جلوه‌ای از اعتقادات و باور‌های انسان‌ها دانست و گفت: هنر، تجلی اعتقادات وجودی انسان هست. همان‌گونه که وصیت‌نامه‌های شهدا، عصاره جان و اندیشه آنان را به تصویر می‌کشد، هنر نیز رسالتی مشابه دارد و می‌تواند پیام شهدا را برای نسل‌های آینده ماندگار کند.

ما به دنبال نتیجه نبودیم به تکلیف عمل کردیم
قادر آشنا، مشاور وزیر و دبیر شورای فرهنگ عمومی، در این مراسم ضمن یادی از خاطرات دوران اسارت با اشاره به نقش هنر در انتقال پیام انقلاب، گفت: هنر می‌تواند یک اثر را ماندگار کرده و جریان‌سازی کند و یادگاری ارزشمند از خود به جا بگذارد. ما در دوران دفاع مقدس با اراده و ایمان، سخت‌ترین شرایط را پشت سر گذاشتیم و به پیروزی رسیدیم. اولین درس انقلاب اسلامی و جامعه ایثارگری این هست که «ما می‌توانیم» و «می‌شود» و این روحیه را باید حفظ کنیم. 

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد

وی بیان کرد: ما در دوران جنگ، به دنبال نتیجه نبودیم، بلکه به تکلیف خود عمل می‌کردیم؛ برخلاف امروز که عقل معاش به نتیجه نگاه می‌کند. امروز نیز باید به مسئولیت خود در قبال خون شهدا پایبند باشیم. جمهوری اسلامی ایران خون بهای هزار انسان نازنین هست و امروز ایران در جهان از اقتدار لازم برخودار هست. 

تجلیل از هنرمندان عرصه شعر و داستان 
 رونمایی از مجموعه کتاب‌های تازه چاپ شده «لب چوبی‌ام هنوز زنده هست»، «خط به خط ادبیات جنگ را بلدم»، «آسمان را نمی‌شود خط زد» و «استعاره سرمستی» سرآغاز تقدیر از برگزیدگان حوزه شعر و داستان بود. 

همچنین از زهره مجتهد‌زاده (همسر شهید محمد خانجانی) و علی خلیل ارجمندی (رزمنده و ایثارگر هشت سال دفاع مقدس) تجلیل شد. 

نرگس حاجی‌ملا باقری نویسنده کتاب «شب دیجور»، محسن مومنی شریف نویسنده رمان «ماه و بلوط»، حسن احمدی نویسنده داستان «در خواب‌های دیگران»، قاسم صرافان به واسطه تولیدات ارزشمند و سال‌ها فعالیت در عرصه ایثار و شهادت و مرتضی حیدری آل‌کثیر شاعر ایثار و مقاومت در این بخش مورد تقدیر گرفتند. 

رونمایی از آلبوم بوئم سمفونی «ابر و آتش» با آهنگسازی بهزاد عبدی، خوانندگی هادی فیض‌آبادی و اشعار محمدمهدی سیار و همچنین تقدیر از خانواده شهید سیدهادی حسینی، تقدیر از احمد رمضی (به واسطه تولیدات ارزشمند و سال‌ها فعالیت در عرصه ایثار و شهادت از مرکز موسیقی هنر‌های انقلاب اسلامی) و غلامرضا صنعتگر (خواننده و آهنگساز معاصر) دیگر بخش‌های تجلیل از هنرمندان عرصه شعر و داستان به شمار می‌رفت. 

تجلیل از هنرمندان عرصه تئاتر 
در این بخش ضمن تجلیل از مجید کلهر (فرزند شهید حاج حسینعلی کلهر) از هنرمندان فعال در عرصه تئاتر عاطفه حسینی (هنرمند فعال در مدارس شاهد)، امیرحسین شفیعی (تهیه‌کننده تئاتر)، ابوالفضل همراه (بازیگر و کارگردان نمایش‌های میدانی کنگرده شهدا) و پژمان شاهوردی (نویسنده و کارگردان فعال در عرصه تئاتر خیابانی) تقدیر شد.

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد

بخش هنر‌های تجسمی و صنایع دستی 
همچنین در بخش هنر‌های تجسمی و صنایع دستی ضمن تجلیل از پدر شهیدان مصطفی و موسی شجاعی از حسین نظارت (جانباز هنرمند و فعال در عرصه نقاشی)، حسینعلی اسفندیاری (هنرمند جانباز و فعال در عرصه خوشنویسی)، مجید آریایی‌نژاد (جانباز هنرمند و دبیر انجمن کارآفرینان برتر هنرمندان صنایع دستی) و عباس عباسی (جانباز هنرمند و دبیر کانون هنر نخبگان شاهد و ایثارگر) تجلیل شد. 

تجلیل از هنرمندان فعال در عرصه آثار سینمایی و تلویزیونی
ضمن تجلیل از مهدی صیاد شیرازی، فرزند شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از محمدرضا شفیعی (تهیه‌کننده فیلم سینمایی «صیاد»)، نیما مهدیان (کارگردان مستند «یک وجب خاک»)، سید مهدی سجادی (مدیرعامل بنیاد فارابی)، احمدرضا درویش (کارگردان مطرح حوزه ایثار و شهادت)، مجتبی قاسمی (تهیه‌کننده و کارگردان مستند «شهدای غریب») و فرهاد قائمیان (بازیگر سینما و تلویزیون) برای تولید آثار فاخر در عرصه سینما و تلویزیون تجلیل شد. 

در پایان با حضور محمد زمردیان، آزاده دوران دفاع مقدس و دبیر کنگره ملی شهدای غریب از پوستر این کنگره ملی رونمایی شد.

اجرای موسیقی و اجرای نمایش «قهرمان» با محوریت زندگی شهید مهدی باکری به تهیه‌کنندگی امیرحسین شفیعی و کارگردانی پژمان شاهوردی از جمله بخش‌های مراسم «شب هنر ایثار» به شمار می‌رفت.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«شب هنر ایثار»؛ با معرفی و رونمایی از ۱۱۰۰ اثر هنری برگزار شد بیشتر بخوانید »

فیلم/ سخنرانی سردار سلامی در مصلی امام خمینی (ره) تبریز

فیلم/ سخنرانی سردار سلامی در مصلی امام خمینی (ره) تبریز


سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم سالروز شهادت فرمانده پرافتخار لشکر عاشورا و بزرگداشت شهدای عملیات خیبر و بدر به سخرانی پرداخت.

  • راحتیران - استیکی سایت


دریافت
۲ MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ سخنرانی سردار سلامی در مصلی امام خمینی (ره) تبریز بیشتر بخوانید »

20 خاطره خواندی از شهیدان باکری 

۲۰ خاطره کوتاه و خواندنی از شهیدان باکری 


20 خاطره خواندی از شهیدان باکری 

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ به مناسبت چهلمین سالروز شهادت شهید مهدی باکری مجموع ۲۰ خاطره از زبان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، محسن رضایی، سردار سرلشکر سید یحیی (رحیم) صفوی، صفیه مدرس همسر شهید مهدی باکری و… که در شماره یکصد و هفدهمین ماهنامه شاهد یاران به همت گروه مجلات شاهد منتشر شده ، می خوانیم که در ادامه آمده است. 

ویژگی بارز شهید حمید باکری از زبان همسر ایشان

مرد عمل بود و رضای الهی برایش مهم بود؛ برای پیروزی درجنگ تلاش می‌کرد ومی گفت اگر بنده را از در بیرون کنند از پنجره وارد میشوم. همیشه میگفت من فقط یک بسیجی هستم (راوی خانم فاطمه چهل امیرانی همسر شهید ص ۱۴)

عزیمت به خارج و تزکیه نفس

در نوشته هایش خواندم برای فرار ازگناه با خواندن قران، نماز، مطالعه و ورزش خود را مشغول می کردم و با تجزیه وتحلیل نقاط ضعف وقوت وشناخت آنها درمحیط خارج بتوانم خود را کنترل کنم (راوی: پسردایی شهید حمید باکری ص۶)

شهیدان باکری از زبان شهید سردار سلیمانی 

مدیریت، اخلاق وایثار شهید حمید باکری نسبت به مهدی همانند حضرت عباس (ع) نسبت به امام حسین (ع) بود. به هرحال این دو اسطوره آذری زبان،غریب وگمنام به شهادت رسیدند(راوی: سردار سلیمانی ص ۶۰)

تاثیرگذاری نشر افکار حمید باکری

فرماندهی آگاه، بابصیرت، باکرامت، مقاوم، باایمان، شجاع و بادرایت عملکرد این شهید باعث شده تا نفوذ معنوی آن فراموش نشود(راوی:حاج محمد حبیب الهی ص ۲۹)

توانایی وهوش نظامی شهید حمید باکری

حمید آقا نخبه نظامی بود جسارت وهوش نظامی اش را خیلی ها دیده بودند. نبض لشکر عاشورا در دستان حمید باکری بود و بینش نظامی وی درعملیات ها بسیار موثر بود و نظراتش همیشه مشکل‌گشا بود(راوی:محمدعلی قهرمانی ص۵۲)

مهریه ام یک جعبه سیب بود

مهریه بنده یک جلد کلام الله مجید ویک اسلحه کلت بود مراسم عقدمان یک جعبه سیب ازباغ خانه پدری آقا مهدی ویک جعبه شیرینی ویک آینه خیلی ساده آقا مهدی می گفت دنیا مثل شیشه ای می ماند که یک دفعه می بینی از دستت افتاد وشکست 
راوی صفیه مدرس همسر شهید مهدی باکری ص ۲۱)

مدیریت شهید مهدی باکری 

اصول مدیریت آقا مهدی کادر سازی بود نیرو شناس وآدم شناس بود وهمیشه فکر آینده را می کرد؛ اصول مدیریت نوشته شده توسط آقا مهدی امروز دردانشگاه امام حسین (ع) جزو واحد درسی است واساتید تدریس می‌کنند.
(راوی عبدالرزاق میراب ص ۷۱)

رابطه آقا مهدی با همه نیروها عاشق و معشوق بود

فرماندهی دو نوع است یک نوع فرماندهی بر قلب هاست ونوع دوم هم سازمانی است وقتی یک فرمانده به قلب ها فرماندهی می کند حرف او بر قلب می نشیند و رزمنده عمل می کند؛ رابطه آقا مهدی با همه نیروها ورزمنده ها رابطه عاشق و معشوق بود. 
(سردار مصطفی مولوی ص ۳۹)

واکنش شهید مهدی به خبر شهادت برادرش حمید

حمید باکری درعملیات خیبر به شهادت رسید من تماس گرفتم با آقا مهدی که برای مراسم نمی آیید گفت نه نمی آیم چون هنوز صدام هست. 
(راوی سید کاظم میروند ص ۶۲)

لحظه شهادت مهدی باکری

در عملیات خیبر لشکر عاشورا به فرماندهی آقا مهدی چنان جنگید که همه اهداف تعیین شده با موفقیت به دست آمد ودوتن از نزدیک ترین نیروهای خود یعنی آقا حمید ومعاونش آقا مرتضی یا غچیان به شهادت رسیدند وخود آقا مهدی از ناحیه پيشاني مورد اصابت تیر قرار گرفت وهنگام انتقال به پشت دجله قایق حامل پیکر مجروح ایشان توسط نیروهای عراقی با آرپیجی  زده شد وآقا مهدی در دجله افتادند.
(راوی اسماعیل جبارزاده ص۶۷)

دیدار شهید مهدی باکری با حضرت امام(ره)

من دردیدارهای که با رهبری داشتم دیدم که ایشان در ارتباط با معرفی شخصیت شهید مهدی باکری اصرار دارند حتی به این تعبیر فرمودند که آقا مهدی قبل از عملیات بدر خدمت امام آمده بودند وآرزوی شهادت کردند ودر سفر مشهد هم از امام رضا (ع) طلب شهادت کردند از لبان مهدی هرچه در آمد من درسر رسیدم نوشتم حضرت آقا می گفت هنوز هم این سررسید را دارم می گفتند خیلی از فرماندهان لشکر بودند اما من هرچه از دهان آقامهدی بیرون آمد آنها را نوشتم.
(راوی بهزاد پروین قدس ص ۵۳)

خاطره شهید داوودی از شهید مهدی باکری

درعملیات والفجر یک جلسه ای بود به جهت ۵ روز مانور همه مسئولان وگروهان خسته بودند در این جلسه شهیدنیک پیران، شهید محمد صادق فعلی آذری وشهید مهدی داوودی هم بودند آقا مهدی روبروی من نشسته بود با وجود تمام  خستگی با تامل ودقت وظرافت به همه حرفها گوش می داد و روحی قوی داشت وجسمش تابع روحش بود به من اشاره کرد که به بغل دستی وبه بچه ها بگویند نخوابند نفر بغل دستی من مهدی داودی بود وبه زبان آذری می گفت کیم کی مدی یعنی کی به کیه بعد ازجلسه آقامهدی شهید داودی را صدا زد وگفت این جمله روشما به دهان بچه هاانداختید کیم کی مدی؟ وگفت این کارهارو نکنید شهید داودی همان لحظه زیر لب آرام دوباره تکرار کرد شهید باکری دوید دنبالش آقا مهدی باآن شکوه وعظمت با بچه ها راحت بود ومزاح لحظه ای هم داشتند.
(راوی بهزاد پروین قدس ص ۵۲)

فقدان شهید مهدی باکری اشک محسن رضایی را درآورد

آن زمان من راوی قرارگاه خاتم بودم ودرجمعی سه چهارنفره که فرمانده عملیات محسن رضایی هم حضور داشتندروضه خواندم آقای رضایی درآن محفل گریه کردند درطول سالیان آشنایی با ایشان نمونه اش را ازایشان ندیده بودم گمان دارم که عامل عمده اشک آقای رضایی خلاء ناشی از فقدان مهدی باکری 
(راوی سردار محسن رشید ص ۳۰ )

مراقبت از بیت المال به سبک شهید مهدی باکری 

به نظر من آقا مهدی دو سه ویژگی مهم  داشت یکی از ویژگی ها جدیتش در کار بود ویژگی دیگرش اهتمامی بود که درحفظ بیت المال داشت؛ همیشه دنبال راهی بود که هزینه ها را کم کند در خصوص تاکید آقا مهدی برای حفظ بیت المال خاطره ای ازهمسرش شنیدم که برای خرید خانه لیستی را به اوسفارش دادم چون زیاد بود گفت برام بنویس از خودکاری که درجبیب لباسش بود خواستم استفاده کنم اما ایشان مانع شدند (راوی سردار آقا کیشی ص ۳۳)

آقا مهدی گفت مرا نصیحت کن!

شهید جعفری گفتند آقامهدی دست من رو گرفت و رفتیم پشت خاکریز و گفت که من را نصیحت کن شهید جعفری به آقا مهدی گفت که من شمارو نصیحت کنم؟ آقامهدی خیلی اصرار به این کارداشتند ومن هرکاری کردم نتوانستم از دست آقا مهدی فرار کنم شروع کردم از قیامت گفتن ونصایح این گونه و آقا مهدی بلندبلند گریه می کرد. 
(راوی علی اکبر جمشیدیان ص ۴۱ )

محسن رضایی با خبر شهادت آقامهدی زمین خورد 

در سال ۸۷ آقای محسن رضایی درمراسم شهید باکری گفتند من دو بار روی زانوهایم زمین خوردم اولین بار زمانی که خب شهادت شهید باکری را به من دادند وباردیگر زمانی که خبر رحلت امام خمینی (ره) راشنیدم وگفتند بین موفقیت عملیات بدر و بقای آقای باکری بقای آقای باکری را می خواستم. مطلب مهم دیگر که گفتند کرامت آقای باکری کرامت قابل وصفی است. بعد ازعملیات خیبرازفرماندهان خواستیم نظر خود را درخصوص نرسیدن به اهداف بررسی کنند هرکدام از فرماندهان نیم ساعت تا چهل دقیقه صحبت کردن نوبت به آقای مهدی باکری رسید؛ در یک جمله گفتند اگرما فرماندهان لشکر بیشتر تلاش می کردیم نتیجه بهتر بود.
(راوی رضا لطفی)

لحظه شهادت مهدی باکری چه گذشت

خاطره ای که بنده درعملیات بدر بعد از شهادت آقای مهدی دارم ایشان آن سوی رود بودند من هم به ایشان پیوستم من می توانم با صدای بیسیم هایی که بین شهید کاظمی وشهید باکری رله می کردم بگویم که چه گذشته است احمد کاظمی می‌گفتند که آقا مهدی بیا اینجا آقا مهدی درپاسخ گفتند اگر می خواهید با هم باشیم تو بیا اینجا دراین لحظه احمد کاظمی تصمیم گرفتند بروند و درکنار آقا مهدی باشند که درهمان موقع آقا مهدی به شهادت رسیدند.

شهادت حمید باکری حال آیت اله مروج را تغییر داد

وقتی عملیات خیبر تمام شد من رفتم و به  ایشان گفتم که عملیات تمام شده و حمید آقا هم به شهادت رسیده خوب است به ارومیه برگردید وبه خانواده‌اش سر بزنید ایشان گفت که من یک چیزی برای خانواده حمید نوشتم و فرستادم. 
در عملیات خیبر تعدادی از رزمندگان اردبیل شهید ومفقود شده بودند همان موقع امام جمعه اردبیل آیت اله مروج با جمعی از افرادیکه بستگان آنها در عملیات شهید شده بودند آمدند ببیند چرا فرزندانشان در عملیات شهید شده اند بی خبر بودند که حمید باکری هم شهید شده و پیکر اوهم مفقود شده وقتی فهمیدند روحیاتشان عوض شد و رفتار وحالات آقا مهدی خیلی تاثیر گذار بود وباآرامش برگشتند.
(راوی سردارحسین علایی ص ۲۸و۲۹)

آقامهدی بیش از همه اصرار به شستن ظرفها داشت

درسال ۶۳ما یک سفر خانوادگی به اتفاق آقا مهدی وخانواده ایشان به لبنان رفتیم خانه ای درسوریه گرفتیم وقرار شد خانم ها آشپزی  کنند ومردها ظرفهارو بشویند. آقامهدی بیش ازبقیه داوطلب شستن ظرفها بود اصلا کسی باور نمی کرد که همان فرمانده پر صلابتی باشد که عراقی ها را بارها وبارها منهدم کرده وشکست داده بود.
(راوی سید یحیی صفوی ص ۲۴ )

ماجرای کنسرو خالی کمپوت روی یخچال سنگر آقا حمید

داخل سنگر حمید آقا یک یخچال کوچکی بود معمولا کنسرو و نوشیدنی خنک داشت من بعد ازخوردن قوطی خالی روی یخچال می گذاشتم و برای بقیه سوال بود کی این نوشیدنی‌ها رو میخوره یک روز حمید آقا داخل سنگر بود بعد از کمی گفتگو موقع خداحافظی پرسیدم خوردنی اینجا پیدا نمیشه حمید آقا گفتند اگر چیزی هست بیارند به نظر کمپوت سیب یا گلابی آوردند به شوخی گفتم این چیه ما هرروز اینجا کمپوت گیلاس میخوردیم شصت حمید آقا خبر دارشد گفت پس سهمیه هرروز ما را شما می خوردی وهمگی زدند زیر خنده 
(راوی سردار جمشید نظمی ص ۴۲ )

توکل حمید آقا باعث شجاعتش شد 

در تنگه سان واپا شدیدا زیر آتش دشمن بودیم واز طرفی باران شدید می‌آمد وسیل چادرها رو از بین برده بود زیرمان دوتا جعبه چوبی مهمات گذاشتیم ونشستیم آقا مهدی به حمید آقا بسیم زد گفت مهدی مهدی حمید حمید آقا جواب داد حمید حمید مهدی به گوشم؛ آقامهدی پرسید موقیعتون چطوره حمید؟ حمید آقا گفتند الحمدالله با رحمت دست داده ایم ورحمت هم شدیدا به ما رحمت رسونده یعنی زیر بارانیم من به حمید گفتم بگو وضیعت خوب نیست به من گفت داخل رحمتیم بعد از چند ساعت درهمان شب بارانی دشمن پاتک زده بود بدلیل باران وگل بودن حتی یک متر،نتوانسته بود جلوبیاید؛ توکل حمید آقا باعث شجاعتش شد. 
(راوی حاج محسن امیرنژاد ص ۱۸)

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

۲۰ خاطره کوتاه و خواندنی از شهیدان باکری  بیشتر بخوانید »