استوری موشن/ سردار سرلشکر شهید «مهدی باکری»
استوری موشن/ سردار سرلشکر شهید «مهدی باکری» بیشتر بخوانید »
مراسم سالگرد شهادت شهید مهدی باکری و شهدای عملیاتهای بدر و خیبر با حضور سردار علی فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ در مصلی اعظم امام خمینی(ره) تبریز برگزار شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ مراسم سالگرد شهادت شهید مهدی باکری بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از تبریز، آزادگان کشورمان در سالهای سخت اسارت با وجود مواجهه با شرایط دشوار و تحمل فشارهای فراوان، با ایثار و استقامت فراوان به اسوههای پایداری مبدل شدند. در این میان، تعداد زیادی از آزادگان که دستی در عالم هنر داشتند، با تکیه بر خلاقیت و ابتکار شرایط بهتر و تحملپذیرتری را برای خود و همرزمانشان ایجاد میکردند.
«اسدالله زندیه» آزاده اهل تبریز که در سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ در اردوگاههای عراق زندانی بود، در کتاب «روایت صبر» اثر «مریم جلیلی» نمونهای از فعالیتهای هنری خود را در آن دوران چنین روایت کرده است:
«در آسایشگاه ما هر کس سعی میکرد خود را با کاری سرگرم بکند. من نیز از بچگی به نقاشی کشیدن علاقه داشتم. در آنجا هم روی کاغذهایی که نمایندگان صلیب سرخ در اختیارمان گذاشته بودند نقاشی میکشیدم. نقاشی ابتدا با مداد و خودکار به صورت تک رنگ کشیده میشد و کاغذ آن نیز از پاکت سیمان و کاغذ سیگار تامین میشد. به خاطر ممنوعیت خودکار و کاغذ، وقتی نمایندگان صلیب سرخ در اردوگاهها حضور مییافتند و قلم و کاغذ را در اختیار اسرا قرار میدادند تا به خانوادههای خود نامه بنویسند، به دور از چشم عراقیها مقداری از آنها را مخفی میکردند و یا با خالی کردن جوهر خودکار در ظرفی برای استفادههای بعدی، خودکار خالیشده را به آنها پس میدادند.
بعضی از تصاویر نیز حاوی طعمها و مزهها و رنگها بود. مثلا رنگ قهوهای نقاشی از شیره خرما، رنگ سفید از شیر خشک و خمیر دندان یا رنگهای مختلفی استفاده میشد که از قرصهای دارویی گرفته شده بود. نوعی قرص زرد رنگی وجود داشت که با حل کردن آن در آب تقریبا نصف استکان رنگ زرد به دست میآمد با مخلوط کردن این رنگ زرد با خمیر دندان رنگهای خمیری متنوعی تهیه میشد و در رنگآمیزی به کار میآمد. از غنچه گل ناز، بین ۱۰ تا ۲۰ رنگ درست میشد و کاربرد بسیاری در رنگ آمیزی داشت. گل ناز برگهای آبداری داشت که رنگهای مختلفی داشتند.
بعدها مامورين صليب سرخ به هر یک از اسرا یک برگ کاغذ سهمیه میدادند و این کار نقاشی کشیدن را کمی آسانتر کرده بود. اولین نقاشی که کشیدم عکس سر یک خرس بود. هماردوگاهیهایی که نقاشی من را دیده بودند خوششان آمده بود و سهمیهی کاغذ خود را به من می دادند تا برایشان نقاشی بکشم. من نیز با علاقه این کار را میپذیرفتم.
بعد از آن برای مراسمات طرحهای انقلابی طراحی میکردم و در مراسمات از آن استفاده میکردیم. یکی از رزمندهها عکس شهید مهدی باکری را با خود وارد اردوگاه کرده بود. آن عکس را به من داد و آن را روی پارچهی دشداشهی عربی کشیدم. بعد از کشیدن عکس شهید باکری با نخ شعری را به صورت گلدوزی روی پارچه نوشتم:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
بعد یک منظره که ربطی به قطعهی شعر داشت کشیدم تا در مراسمات از آن استفاده کنیم. البته طولی نکشید که در تفتیش آن را یافتند و با خود بردند. اسرا عکسهایی را که از ایران برای ما ارسال میشد را به من میدادند تا برایشان در روی کاغذ طراحی کنم. عکسهای ۳*۴ آنها را در کاغذهای بزرگ میکشیدم.»
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
طراحی عکس شهید «باکری» در اردوگاه بعثی بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از تبریز، چاپ مجدد کتاب «با تو میمانم» خاطرات سردار «جمشید نظمی ادیب» پس از گذشت هشت سال به همت انتشارات شهید کاظمی صورت پذیرفت. چاپ قبلی این اثر توسط نشر صریر و در سال 1393 در اختیار مخاطبان قرار گرفته بود.
«با تو میمانم» مجموعه خاطرات حاج «جمشید نظمی» در 632 صفحه به شكل مصور رنگی است که سال 1400 مجوز نشر گرفت و پاییز امسال برای دومینبار با شمارگان 500 نسخه چاپ شد. رضا قلیزاده، نویسنده این کتاب از تغییراتی در متن، محتوا و طرح روی جلد اثر خبر داد و ابراز داشت این مجموعه خاطرات در چاپ اول هم مورد پسند مخاطبان بسیاری قرار گرفته بود؛ حتی فاصله چندینساله بین چاپ اول و دوم نیز باعث نشده ذوق خواندن روایت مذکور از خاطر دوستداران ادبیات پایداری کمرنگ شود.
«جمشید نظمی» فرزند استاد «علی نظمی تبریزی» متولد 1339 در تبریز است که نوجوانیاش همزمان شد با اتفاقات پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی و پیروزی شکوهمند آن. قبل از آغاز جنگ به نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و با شروع دفاع مقدس، در جبهههای جنوب و غرب حضور یافت و به دفعات مجروح و بستری گشت. ماهها و سالهای حضور راوی در خطوط مقدم نبرد علیه ارتش صدام باعث گشته حوادث حساس و ماجراهای شگفتی را از سر بگذراند که ماحصل آن، حالا خاطرات خاص و خواندنی به یاد مانده از سالهای جنگ و دفاع و حماسه است.
ویژگی منحصربفرد کتاب «با تو میمانم»، روایت آخرین نبرد سردار رشید اسلام، «مهدی باکری» حین عملیات بدر در اسفند 1363 داخل خاک عراق است که «جمشید نظمی» با تمام جزئیاتش به چشم دیده و آنجا حضور داشته و لحظات پایانی زندگی فرمانده بیبدیل لشکر 31 عاشورا در کنارش مانده تا شهادت آن سردار عاشورایی در قلب تاریخ ثبت شود.
«رضا قلیزاده» نویسنده حوزه ادبیات و فرهنگ دفاع مقدس درباره مراحل تدوین کتاب حاضر بیان داشته است: حدوداً 60 ساعت مصاحبه با راوی داشتم و مدتزمان هشتسالهی تدوین و نگارش تا چاپ خاطرات طی سالهای 1386 تا 1393 سپری شد و این بار انتشارات شهید کاظمی در استان قم پیشقدم شد تا چاپ مجدد این کتاب را بر عهده گیرد که نهایتاً با پیگیری راوی و جدیت این انتشارات در نشر کتب خواندنی دفاع مقدس و حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان شرقی، این اقدام ارزشمند صورت پذیرفت.
بخش پایانی فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر، برگرفته از گفتهها و خاطرات سردار جمشید نظمی در کتاب «با تو میمانم» است.
چاپ جدید کتاب «با تو میمانم» همزمان با سالروز آزادسازی سوسنگرد در بیست و پنجم آبان در سالن همایشهای مصلای اعظم امام خمینی تبریز با حضور مسئولین استانی و جمعی از رزمندگان تبریزی شرکتکننده حین محاصره و آزادسازی سوسنگرد همچنین علاقهمندان و فعالان حوزه فرهنگ ایثار و شهادت رونمایی شد.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
«با تو میمانم» بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از تبریز، سردار شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس طی یک سخنرانی در جمع نیروهای جهاد سازندگی و مهندسی لشکر از جمله رانندگان ادوات و ماشینآلات، به بیان نکات مهم و ارزشمندی درباره اهمیت ایمان و داشتن روحیه ایثار و فداکاری در ایستادگی و مقاومت برابر دشمنان پرداخته است که گزیدهای از آن، از کتاب «کلام عاشورایی» اثر «اسماعیل وکیلزاده» بازنشر میشود:
«يقيناً عامل تحرک، فعالیت، زحمت و تلاش برادران همین ایمانشان است؛ ایمانی که به راهشان دارند و در اثر همین ایمان است که این رانندههای عزیز، این تلاشگران جهاد بدون هیچگونه ترسی، واهمهای در اکثر عملیاتها بولدوزر و لودرهای ما در خط اول بودند. حتی از زرهیها، حتی از نیروهای پیاده هم جلوتر خاکریز میزدند و کار میکردند.
این چه عاملی است که باعث میشود یک نفر راننده آن کسی که چند متر بالاتر، روی یک دستگاه نشسته بدون هیچ چشمداشتی جانش را عرضه میکند در راه اسلام و این فعالیت را انجام میدهد و کاری به این بزرگی میکند. این نیست مگر اینکه عشق دارد به راه امام حسین (ع) و دیدارش و گشودن راه کربلا. شماهایی که چنین عشقی دارید دیگر برایتان زیادی دشمن، موانعش، سنگرهایش، تانکهایش، مینهایش، کانالهایش، سختیها، شب، هیچکدام از اینها اثر نمیگذارد. همان طوری که تا الان اثر نگذاشته است و انشاءالله امید است با این روحیهای که دارید روحیهی حسینی، تلاشی که میکنید، زحمتی که میکشید، جهادی که میکنید حسینگونه در این عملیات هم مثل عملیاتهای قبلی به دشمنان بعثی نشان بدهید که سرباز و رهرو حسین (ع) چگونه است. هیچ عاملی نمیتواند سد راه عاشقان حسین (ع) باشد.
اگر چه ما امکانات کم داریم ولی بالاتر از امکانات مادی، ایمانی در دل رزمندگان و شما عزیزان است که دشمنان ندارند. اینهایی که در دل شبها اینگونه میتازند به دشمن بعثی، نابودش میکنند و به پیش میروند.
انشاءالله امید است با روحیههای مالامال از عشق امام حسین (ع) و سربازی امام زمان (عج) و لبیکی که گفتیم به نائب بر حق او، آنطوری که تا به حال حضور پیدا کردید در جبههها و الان هم خداوند این نعمت را این سعادت را برای ما داده که در این عملیات هم حاضر باشیم در این شب عملیات با امکاناتی که در اختیارتان است و با وظیفههایی که مشخص شده است، بر دشمن بتازید و انشاءالله بدون هیچ خوف و ترس و وحشتی در دل شب که وحشت را خداوند در دل کفار بعثی خواهد انداخت و نور و روشنی و پیروزی را در دل شماها، این خاکریزها را بزنید، این موانع را برطرف بکنید و یقیناً شما عزیزان هیچگونه ترس و وحشتی نخواهید داشت همانگونه که تا به حال نشان دادید.
اعتقاد ما به این است که زحمت بکشیم، تلاش بکنیم و اگر در راه جهاد شهید شویم که خوب سعادتی است اگر نداشتیم این سعادت را، میمانیم و بیشتر خدمت میکنیم.»
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ایمان، عامل تحرک و فعالیت است بیشتر بخوانید »