مدیریت انقلابی و جهادی اینگونه است +عکس
مدیریت انقلابی و جهادی اینگونه است +عکس بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، درباره شهید باکری فرمانده وارسته لشکر عاشورا، سخنان زیادی گفتهشده و مطالب گوناگونی انتشاریافته است. کسانی که او را از نزدیک میشناسند؛ بر این باورند که هنوز ناگفتههای زیادی در ابعاد توصیفی و تحلیلی شخصیت او وجود دارد که بیاننشدهاند.
در این مقاله که به قلم دکتر محمدحسین فرهنگی نگاشته شده، سعی شده است؛ نگاهی کوتاه و تحلیلی به ابعاد مدیریتی سردار شهید مهدی باکری انجام شود.
جامعیت
«اشخاص بهتناسب روحیات و توانمندیهای خود، ابعاد شخصیتی خویش را در عرصه مدیریت به نمایش میگذارند. در تجزیهوتحلیل عملکرد مدیریتی مشخص میشود که چه کسی برای چه موضوعاتی اولویت قائل میشده و تلاشهای خود را برچه موضوعاتی متمرکز میکرده است.
شهید باکری از محدود مدیران و فرماندهانی بود که مدیریتی جامع و فراگیر داشت. او ضمن آنکه بر دانش و مهارتهای نظامی مسلط بود و دقیقترین اظهارنظرها را در مراحل طراحی عملیات، در سطوح مختلف نظامی ارائه میکرد، اولویتی همزمان برای آموزش نیروها در ابعاد نظامی و اعتقادی قائل بود و به رفاه آنها اهتمام کافی داشت. ارتقای متوازن بخشهای مختلف تحت امر خود را پی گیری میکرد، به فکر احداث پادگان مناسب بود، آسیبشناسی جبههها را در دستور کار خود داشت، به صرفهجویی اهمیت میداد، از تنبلی و بیحالی نیروها جلوگیری میکرد، انفعال در پدافند را به پدافند فعال و مبتکرانه تغییر میداد و نسبت به ناهنجاریهای اعتقادی و رویههای اخلاقی نامناسب، عکسالعملهای موضوعی مناسب نشان میداد.
در کنار همه این ویژگیهای مربوط به مراحل مقدماتی و آمادهسازی لشکر، در عملیات و هدایت نیروها نیز کمنظیر بود. با مهارت و سختکوشی خاصی، عملیاتها را هدایت میکرد؛ بهگونهای که مطمئنترین بخشهای عملیاتها را برای فرماندهان ردههای بالاتر فراهم میکرد.
واقعبینی، درک موقعیتهای حساس، تحمل فوقالعاده در لحظات بحرانی، سختگیری بجا و پذیرش واقعیات، ویژگیهایی نیستند که همگان بتوانند آنها را همزمان باهم دارا باشند.
در ارتباط با رهبری امام خمینی (ره) نیز دارای تبعیتی کمنظیر بود. از اعماق وجود به ایشان اعتقاد داشت و بهدقت رهنمودها و دیدگاههای ایشان را پی گیری مینمود. بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم که همسرش را موظف کرده بود تا سخنان امام را استخراج کرده و بهطور منظم در اختیار او قرار دهد.
ایمان عمیق به توحید و معاد در زندگی شهید باکری موج میزند. تذکر به خود و دیگران را در این زمینهها در دستور کار مستمر خود داشت. کم گفتن، سنجیده و گزیده سخن گفتن از خصلتهای ثابت او بود. شخصیت خشک و غیرمنطقی نداشت. همه افراد از رزمنده تک ور تا نیروی تدارکاتی گرفته تا معاون و مسئول واحد، دوست داشتند که لحظاتی را با وی بگذرانند.
مدیریت تعارض
از تکنیکهای قابلتوجه مدیریتی که در رفتار سازمانی موردبررسی قرار میگیرد، مدیریت تعارض یا مدیریت تنازع است.
انسانهایی که در یک سازمان گرد هم میآیند، دارای خصلتها، باورها و سلیقههای متنوعی هستند که گاهی باعث میشود، اختلافاتی در بین آنها بروز کند.
نظریههای مختلفی برای رفع این اختلافات ارائه شده است که یکی از جدیدترین آنها، نظریه مدیریت تعارض است. به رسمیت شناختن اختلافات، مدیریت آنها و حتی نگهداشتن سطحی از تعارض، بهگونهای که لطمهای به اهداف سازمانی نرساند، سرزندگی، نشاط و کارایی نیروها را به ارمغان میآورد.
شهید باکری توانمندی بالایی در مدیریت تعارض داشت. لشکرهای سپاه از فرهنگها و باورهای قومی خاصی تشکیل میشدند و در نتیجه اداره این لشکرها کار ساده و آسانی نبود.
روحیات تبریزیها با مراغهایها، اردبیلیها، ارومیهایها و خوییها یکی نبود. شهید باکری ضمن آنکه با تبحر خاصی اجازه نمیداد این تنوع مشکلی برای مأموریتهای لشکر پدید آورد، سطح خاصی از رقابت را نیز با استفاده از همین تفاوت سلیقهها و رویکردها حفظ میکرد.
اختلافنظرهای مدیریتی و تاکتیکی را باحوصله میشنید و بررسی میکرد و بهترین را اعمال میکرد. شهید باکری اهل ارومیه بود، اما بهگونهای رفتار میکرد که تبریزیها و اردبیلیها بیشتر از ارومیهایها او را دوست داشتند.
خود را از شوخیهای گویشی گویشهای مختلف آذری کنار نمیکشید و حتی در مواردی که جنبه توهین نداشتند، همراهی نیز میکرد، اما اجازه افراط نمیداد. به همین دلیل توانسته بود، ترکیب مناسبی از وحدت در عین کثرت را در لشکر پدید آورد.
رهبری کاریزماتیک
شهید باکری شخصیت فرهمندی داشت. در تعریف کاریزما میگویند بر دو نوع است. کاریزمای مثبت- مانند گاندی و کاریزمای منفی مانند هیتلر. نقطه اشتراک هر دو، جایگاه ویژه فرد در اعماق قلوب انسانهاست و آنچه آن را مثبت و یا منفی میکند، بهرهای است که شخص کاریزما از آن در جهت اهداف انسانی یا ضد بشری به کار میبرد.
شهید مهدی باکری کاریزمای مثبت فوقالعادهای داشت. به همین دلیل تمام رزمندگان لشکر، فقط او را فرمانده لشکر نمیدانستند، بلکه فراتر از آن فکر میکردند و او را در حد یک الگو و در حد انسان متعالی میدانستند جامعیتی که در ابتدا از آن سخن گفتیم، از علل ظهور چنین شخصیتی بود.
در گذشته شخصی درباره شهید رجایی گفته بود «او نمونه الگویی غیر معصوم برای انسانها بود.» این توصیف درباره شهید باکری نیز صادق بود.
مدیریت از نزدیک
مجموعههای نظامی التزام خود را به دیسیپلین نظامی و اقدام از طریق سلسلهمراتب حفظ کردهاند. با توجه به ساختار دفاعی کشور ما در زمان جنگ که نیروهای مردمی نقطه قوت عملیاتها به شمار میآمدند، تکیهبر سلسلهمراتب به لحاظ دیسیپلین نظامی و ضرورت اقدام بر اساس مبانی کلاسیک، فرصت بود، اما به دلیل ضعفهای آموزشی، تسلیحاتی و تدارکاتی، تهدید بزرگی به شمار میآمد.
با توجه به این مهم که عملیات نظامی مانند اقدامات دیگر نیست که اشتباهات آنها، خسارتهای محدود و معینی داشته باشد، این تهدید مضاعف نیز بود. بهعبارتدیگر اینگونه نبود که ضعف و کاستی در یک زمینه – مثلاً آتش تهیه یا مانور یک تیپ- تأثیری در یگانهای دیگر نداشته باشد، بلکه باعث بروز خسارات عظیم انسانی میشد.
فرماندهان لشکرهای سپاه این نقیصه را با نظارت و کنترل خود حل میکردند. نظارت آنها نیز تنها از طریق ردههای نظارتی نبود، بلکه بهصورت حضوری و از نزدیک، کلیه مراحل اجرایی را بهویژه در دوره قبل از عملیات بررسی میکردند.
شهید باکری در این زمینه فوقالعاده بود. هیچ امری از دید تیزبین او پنهان نمیماند. از مسائل حفاظتی گرفته تا مخابرات، از تسلیحات گرفته تا تغذیه نیروها، توپخانه، گردانهای عملیاتی، ادوات، اطلاعات، تخریب، آموزش و… همگی را ماهرانه زیر نظر داشت؛ بهگونهای که هیچ فرماندهای احساس نمیکرد که در حوزه کاری او دخالت میشود، اما همه احساس میکردند که از نظافت دستشوییها گرفته تا نظم استقرار چادرها، استحکام سنگرها، فعال بودن پدافند و دقت در کمینها بایستی پاسخگو باشند.
یکبار در پدافند جزایر مجنون شاهد بودم که به محل دیدهبانی رفت و برگشت، فرمانده ادوات لشکر را خواست و گفت «آقای محمد زاده، این چه وضعی است؟ عراقیها دارند رژه میروند، پس شما چه میکنید؟» ادوات فعال شد و در ظرف مدت کوتاهی آنچنان شرایط را برای دشمن ناامن کرد که آنها را نیز به واکنش واداشت.
در جریان عملیاتها نیز حضور شهید باکری در نزدیکترین نقاط درگیری، نمونههای متنوعی از این روش کنترل و نظارت در کنار هدایت و فرماندهی را به نمایش میگذاشت.
روش مدیریت از نزدیک از اقتضائات مدیریت بحران است و بهمنظور پوشش خلاهائی که به آنها اشاره شد، ضرورت مییابد. البته بایستی بهگونهای اعمال شود که سلسلهمراتب را مخدوش نساخته و مسئولیتپذیری مدیریت پائینتر را تهدید ننماید.
مدیریت شهید باکری از این حیث کاملاً نمونه و منبع قابلمطالعهای میباشد.» [۱] همچنین مدیریت جهادی و در دل صحنه بودن این شهید بزرگوار را میتوان از لابهلای وصیتنامه گهربارش یافت، آنجا که فرمود «عزیزانم، اگر ما شبانهروز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام را به ما عنایت فرموده، باز کم است.ای عاشقان اباعبدالله (ع)، بایستی شهادت را در آغوش گرفت و گونهها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بهجا آورده باشیم.» [۲]
منابع:
[۱] فصلنامه نگین ایران، شماره ۲۰، بهار ۱۳۸۶، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، صفحات ۷۴، ۷۵، ۷۶
[۲] معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۱۵۹
انتهای پیام/ 112
شهید مهدی باکری نیروهایش را چگونه مدیریت کرد؟ بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ هجری شمسی برابر با ۱ شعبان ۱۴۴۲ هجری قمری و ۱۵ مارس ۲۰۲۱ میلادی است. مروری میکنیم بر حوادت مهم دفاع مقدس در این روز.
** اسامی برخی شهدای اسفند ماه **
• ولادت شهید غلامحسین افشردی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۴ ه.ش)
• ولادت شهید اصغر نعمتاللهی (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۳۹ ه.ش)
• ولادت شهید محمدزمان ملکی (۱۳۴۴ ه.ش)
• تشکیل کانون فرهنگی – نظامی انقلابیون مسلمان خرمشهر در مقابل گروههای قومی موسوم به «خلق عرب» با اهداف تامین انتظامات، دستگیری ساواکیها و عناصر ضدانقلاب و نظارت بر نوار مرزی (۱۳۵۷ ه.ش)
• شهادت شهید علی پورعلی (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید محمود محمد طاهری (استان البرز) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید کرمالله پناهی (استان لرستان، شهرستان خرم آباد، روستای پاپی) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید حاج کاظم نجفی رستگار (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید علی تجلایی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر جوادی (استان آذربایجانشرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید فرهاد زیرک (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اصغر قصاب عبداللهی (استان آذربایجانشرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عبدالحسین برونسی (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه، روستای گلبوی کدکن) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید شاپور (محسن) غفوریان آذرخش (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عبّاس بابلیتوت (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدجواد وفانیا (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید حسن درویشی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عباس حامدبرادران کوهی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدعلی قنبری (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی باکری (استان آذربایجانغربی، شهرستان میاندوآب) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید حسن رجبزاده (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل محمدصلاحی (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید منصور جلالی (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدجعفر فنائیشاهرودی (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل شکری (استان همدان، شهرستان همدان، شهر مریانج) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی پوراسماعیل (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید هادی کریمی (استان خوزستان، شهرستان ترکالکی) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید جواد رحمانی (استان لرستان، شهرستان الیگودرز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمود یوسفی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید علیرضا موسیوند (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید سعید کلاگر نفتچالی (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید فاروق صدیقی حسن کیاده (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش)
• بمباران شیمیایی شهر حلبچه توسط مزدوران رژیم بعث عراق (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل نیکصفت (استان سمنان، شهرستان گرمسار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ابوالحسن ایرانی (استان کرمانشاه، شهرستان سنقر، روستای عالیبلاغ) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ابراهیم اسدی (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار، روستای بنه کنار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ملکابراهیم زمانی فریدونی (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی رجبی یزدی (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید حمیدرضا قلیزاده (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید محسن ذوالفقاری (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زاهدان) (۱۳۸۴ ه.ش)
• شهادت شهید احمد قنبری (۱۳۸۹ ه.ش)
فرمانده مظلوم لشکر ۱۰ پرکشید + عکس بیشتر بخوانید »
رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (۲۵ اسفند)
** مناسبتهای مهم اسفند ۱۳۹۹ **
۴- ولادت امام محمد تقی جوادالائمه (ع) | ۵- روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس | ۷- ولادت امام علی (ع) و روز پدر (تعطیل) – آغاز ایام البیض (اعتکاف) | ۹- ارتحال حضرت زینب (س) – تغییر قبل مسلمین از بیتالمقدس به مکه معظمه | ۱۴- روز احسان و نیکوکاری | ۱۵- روز درختکاری | ۱۸- روز بزرگداشت سیدجمالالدین اسدآبادی – سالروز تأسیس کانونهای فرهنگی و هنری مساجد کشور | ۱۹- شهادت امام موسی کاظم (ع) | ۲۰- روز راهیان نور | ۲۱- مبعث رسول اکرم (ص) (تعطیل) – روز بزرگداشت نظامی | ۲۲- روز بزرگداشت شهدا (تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی) | ۲۵- روز بزرگداشت پروین اعتصامی | ۲۷- ولادت سالار شهیدان، امام حسین (ع) و روز پاسدار | ۲۸- ولادت ابوالفضلالعباس (ع) و روز جانباز | ۲۹- ولادت امام سجاد (ع) | ۲۹- روز ملی شدن صنعت نفت ایران (تعطیل)
** اسامی برخی شهدای اسفند ماه **
• ولادت شهید غلامحسین افشردی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۴ ه.ش)
• ولادت شهید اصغر نعمتاللهی (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۳۹ ه.ش)
• ولادت شهید محمدزمان ملکی (۱۳۴۴ ه.ش)
• تشکیل کانون فرهنگی – نظامی انقلابیون مسلمان خرمشهر در مقابل گروههای قومی موسوم به «خلق عرب» با اهداف تامین انتظامات، دستگیری ساواکیها و عناصر ضدانقلاب و نظارت بر نوار مرزی (۱۳۵۷ ه.ش)
• شهادت شهید علی پورعلی (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید محمود محمد طاهری (استان البرز) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید کرمالله پناهی (استان لرستان، شهرستان خرم آباد، روستای پاپی) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید حاج کاظم نجفی رستگار (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید علی تجلایی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر جوادی (استان آذربایجانشرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید فرهاد زیرک (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اصغر قصاب عبداللهی (استان آذربایجانشرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عبدالحسین برونسی (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه، روستای گلبوی کدکن) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید شاپور (محسن) غفوریان آذرخش (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عبّاس بابلىتوت (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدجواد وفانیا (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید حسن درویشی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید عباس حامدبرادران کوهی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدعلی قنبری (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی باکری (استان آذربایجانغربی، شهرستان میاندوآب) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید حسن رجبزاده (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل محمدصلاحی (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید منصور جلالی (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمدجعفر فنائیشاهرودی (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل شکری (استان همدان، شهرستان همدان، شهر مریانج) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مهدى پوراسماعیل (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید هادی کریمی (استان خوزستان، شهرستان ترکالکی) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید جواد رحمانی (استان لرستان، شهرستان الیگودرز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید محمود یوسفی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید علیرضا موسیوند (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید سعید کلاگر نفتچالى (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید فاروق صدیقی حسن کیاده (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش)
• بمباران شیمیایی شهر حلبچه توسط مزدوران رژیم بعث عراق (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید اسماعیل نیکصفت (استان سمنان، شهرستان گرمسار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ابوالحسن ایرانی (استان کرمانشاه، شهرستان سنقر، روستای عالیبلاغ) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ابراهیم اسدی (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار، روستای بنه کنار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید ملکابراهیم زمانی فریدونی (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید مهدی رجبی یزدی (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید حمیدرضا قلیزاده (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید محسن ذوالفقاری (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زاهدان) (۱۳۸۴ ه.ش)
• شهادت شهید احمد قنبری (۱۳۸۹ ه.ش)
روزشمار دفاع مقدس (۲۵ اسفند) بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید حمید باکری در سال ۱۳۳۴ در آذربایجان غربی به دنیا آمد. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فردوسی در ارومیه به پایان رساند و بعد از اخذ دیپلم، با وجود قبولی در کنکور، به سربازی رفت و بعد از پایان خدمت، حدود یک سال در تبریز ساکن شد و به مطالعه و خودسازی پرداخت. [۱] از شهید حمید باکری نسبت به آنچه از مهدی باکری گفته و منتشر شده، کمتر سخن به میان آمده است. شاید یکی از دلایل آن این باشد که او برادر مهدی و همراه همیشگی وی بود و گفتن از مهدی، بیانگر خاطرات حمید هم هست. حمید همیشه در کنار مهدی و هم رزم وی بود. [۲]
فعالیتهای انقلابی حمید
حمید در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در رشته مهندسی عمران دانشگاههای آلمان پذیرش شد. با شروع نهضت اسلامی و هجرت امام خمینی (ره) از نجف اشرف به پاریس، او به نوفل نوشاتو و به دیدار امام (ره) نائل آمد. پس از زیارت امام (ره) او اروپا را رها کرده و به سوریه و لبنان رفت تا با شرکت در دورههای آموزش نظامی، مهارتهای جنگ شهری، جنگ چریکی، روشهای سازماندهی نیرو و شیوه ساختن بمبهای دستی را فرا بگیرد.
اقدام دیگر او تهیه اسلحه و انتقال آن به کشور بود. انتقال سلاحها تا مرز ترکیه به عهده حمید و از مرز تا تبریز به عهده برادرش مهدی باکری بود.
پس از بازگشت امام خمینی (ره) به ایران و همزمان با پیروزی انقلاب، حمید باکری نیز به ایران بازگشت و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸، به عضویت سپاه ارومیه درآمد؛ و عضو شورای مرکزی آن شد. او همزمان با فعالیت در سپاه ارومیه، در قالب گروههای جهادی به روستاهای استان میرفت و در بازسازی و محرومیتزدایی از آنها تلاش فراوانی میکرد. [۳] قبل از شروع جنگ تحمیلی، حمید نقش مهمی در ناکام گذاشتن برنامه حزب بعث صدام، برای ایجاد درگیری مسلحانه در مناطق کردنشین همچون کردستان داشت. یکبار در سال ۱۳۵۸، پس از این که او و نیروهایش به مرز «سرو» رفته بودند، حزب دموکرات که از سوی بعثیهای عراق، حمایت و مسلح میشد، جاده مرزی سرو به ارومیه را مسدود کرد و او با رزمندگان همراهش، سه روز بدون غذا و کمک، به محاصره پیشمرگان حزب دموکرات درآمدند و همگی دچار بیماری شدید شدند و در نهایت او و همراهانش مجبور شدند تا از طریق خاک ترکیه به ارومیه بازگردند. [۴]
حضور در جبهه جنوب
شهید حمید باکری در سال ۱۳۶۰ به آبادان رفت و در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس، فرماندهی یکی از گردانهای تیپ نجف اشرف را بر عهده داشت و در گشودن دژ مستحکم عراقیها در خرمشهر بسیار جانفشانی کرد.
همزمان با فرماندهی مهدی باکری در تیپ ۳۱ عاشورا، حمید نیز به تیپ ۳۱ پیوست و در عملیات مسلم بن عقیل، فرمانده محور یکم تیپ عاشورا و در والفجر مقدماتی، فرمانده تیپ ۹ لشکر ۳۱ عاشورا بود. همچنین در عملیاتهای والفجر ۱، والفجر ۲، والفجر ۴، و خیبر، جانشینی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا را بر عهده داشت. [۵] حمید پرچمدار لشکر ۳۱ عاشورا بود و هرگاه در هنگام نبردهای با دشمن، برای این لشکر مشکلی پیش میآمد، مهدی او را برای رفع مشکل تاکتیکی و یا برای شکستن قدرت تهاجم دشمن، به کمک نیروهای در خط مقدم لشکر اعزام میکرد.
فرمانده پیشرو به روایت همرزم شهید
شب عملیات بود و قایق باکری در جلوی قایقها در حرکت. میگفت «در مواقع خطر فرمانده جلوتر از نیروهاست، تا عکسالعمل نیروها در مقابل دشمن بهتر باشد. نگهبانان عراقی را از لابهلای نیها میدیدم، روز را در لابهلای نیها گذراندیم، هوا که تاریک شد، دوباره حرکت کردیم، اولین کسی که از قایق پیاده شد و پایش را روی جزیره گذاشت، حمید بود.» [۶]
ایستادگی در مجنون
در جریان عملیات خیبر وقتیکه دشمن عزم خود را جزم کرده بود تا با یک پاتک سنگین و با کمک تانکها و زرهپوشهای خود از دشت شمال منطقه «نشوه»، نیروهای خود را از پل جزیره جنوبی عبور داده و جزیره را به تصرف خود درآورد، مهدی برای ناکام گذاشتن دشمن، حمید را به این منطقه اعزام کرد تا فرماندهی رزمندگان لشکر عاشورا برای دفع پاتک وسیع دشمن را بر عهده بگیرد و دشمن را از تصرف جزیره ناامید سازد. [۷] وی در عملیات خیبر در معیت گردانهای خطشکن لشکر، با نبردی برقآسا، خط دشمن را در جزیره مجنون جنوبی شکست و در کوتاهترین زمان ممکن، پل شحیطاط، تنها راه ارتباط زمینی دشمن با جزایر را به تصرف درآورد. [۸] ارتش بعثی وقتی مطمئن میشود که عقبه پشتیبانی ایران ضعیف است، همه توان آتشباریاش را روی «طلائیه» میگذارد. روز اول پاتک عراقیها شکست میخورد، اما روز دوم، فشار سختی به حمید و پل «شحیطاط» میآورند تا پل را از حمید بگیرند. چند بار پل را از حمید میگیرند، اما او آن را پس میگیرد. روز سوم و چهارم، عراق بهقدری روی جزایر آتش میریزد و فشار در جزیره زیاد میشود که فرماندهان محور طلائیه هم به جزیره جنوبی فرستاده میشوند.
شهادت حمید
صبح روز بعد خبر میرسد که عراقیها پل را گرفتهاند و بهطرف جزیره میآیند. مهدی باکری یکی از فرماندهان خود به نام مرتضی یاغچیان را میفرستد که به حمید کمک کند، اما بازهم مشکل او حل نمیشود. حمید مرتب وضعیتش را گزارش میکرد و درخواست نیرو و خمپاره میکرد، اما مهمات نبود. مسیرهای پشتیبانی هم بهشدت بمباران میشد.
در آن وضعیت، شهید احمد کاظمی، فرمانده لشکر نجف اشرف، از مهدی باکری میخواهد که خود پیش حمید برود. مهدی قبول میکند و کاظمی پیش حمید میرود. آنها مشغول بررسی اوضاع برای پیدا کردن راهحلی بودند که ناگهان خمپارهای کنارشان به زمین میخورد و یکی از ترکشهایش گلوی حمید را پاره میکند. کاظمی هم زخمی میشود و به اصرار بیسیمچی به عقب میرود.
در آنجا کاظمی به یکی از نیروها میگوید برود جنازه حمید را به عقب بیاورد. مهدی میشنود و به شهید کاظمی میگوید نیازی نیست. کاظمی اصرار میکند و میگوید شاید که بعداً فرصت نشود، اما مهدی با عصبانیت میگوید که هر وقت جنازه بقیه را آوردیم، جنازه حمید را هم میآوریم. [۹]جنازه حمید همراه با دیگر همرزمانش در جزیره ماند و امکان بازگرداندن آن فراهم نشد و پیکر پاکش جاودانه شد.
مأموریت شهادت
سردار شهید حمید باکری در فرازهایی از سخنان خود در جمع رزمندگان میفرماید «برادرانم! این مأموریت نامش شهادت است، کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید. بقای جامعه اسلامی ما در سایه شهادت، ایثار، تلاش و مقاومت شماست. اگر در چنین شرایط، از خود نگذریم، به جهاد نپرداختهایم و ذلت و انحطاط قطعی است.»
منابع:
[۱] معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۱۳۸
[۲] فصلنامه نگین ایران، شماره ۲۰، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۶ صفحه ۷۲
[۳] معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۱۳۸ و ۱۳۹
[۴] فصلنامه نگین، شماره ۲۰، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۶، صفحه ۷۲
[۵] معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۱۳۹
[۶] فصلنامه نگین، شماره ۲۰، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۶، صفحه ۱۵۵
[۷] فصلنامه نگین، شماره ۲۰، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، بهار ۱۳۸۶، صفحه ۷۳
[۸] معبودی، جلال، اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸، صفحه ۱۳۹
[۹] بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس (با نوای کاروان، روایت محمدصادق آهنگران)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۲۵۹ و ۲۶۰
انتهای پیام/ 112
استدلال شهید «حمید باکری» برای پیشروی جلوتر از نیروهایش بیشتر بخوانید »