استاد شهید «کامران نجات اللهی»؛ شهیدی که خونش به اوج‌گیری انقلاب، شدت و شتاب بخشید

استاد شهید «کامران نجات اللهی»؛ شهیدی که خونش به اوج‌گیری انقلاب، شدت و شتاب بخشید


استاد شهید «کامران نجات اللهی»؛ شهیدی که خونش به اوج‌گیری انقلاب، شدت و شتاب بخشید

به گزارش نوید شاهد، پنجم دی ماه 1357 روز شهادت استاد «کامران نجات اللهی» است که شهادتش تاثیر عظیم و انکارناپذیری بر روند انقلاب و شدت و شتاب آن بخشید و عاطفه جمعی و وجدان عمومی ایرانیان خشمگین از جنایات رژیم را بشدت متاثر و منقلب ساخت و نام او را بمثابه یکی از نمادهای انقلاب و شهادت در فرهنگ مردمی ماندگار نمود. شهیدی که در تشییعش 250 نفر دیگر نیز به فیض شهادت نائل شدند و شهادتش، الهام بخش و آموزگار شهادت طلبی در تاریخ انقلابمان گردید.    

 

استادی که در شاگردی مکتب «انقلاب»، آموزگار «درس شهادت» شد

کامران نجات‌اللهی فرزند عبدالحسین، در 7 مرداد 1330 در بیجار کردستان به دنیا آمد. دوران کودکی را به فراخور وضعیت شغل پدرش در خراسان، آذربایجان غربی و کردستان گذراند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شکیبا در سنندج و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران به پایان رساند. سپس در دانشگاه علم و صنعت به تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان پرداخت و بعد به دانشگاه پلی‌تکنیک (دانشگاه امیرکبیر) رفت و پس از اخذ کار‌شناسی ارشد و سپس دکتری در1356، مشغول تدریس در همین دانشگاه شد. چندی بعد همزمان با وقوع انقلاب اسلامی به عضویت هیئت علمی این دانشگاه درآمد.

دانشگاه امیرکبیر نیز مانند سایر دانشگاه‌های کشور در سال 1356 و در پی اعلام «فضای باز سیاسی»، به کانون‌ فعالیت‌های دانشجویی تبدیل شد. شعارنویسی علیه حکومت پهلوی، افشاگری از طریق برپایی نمایشگاه‌ها، سخنرانی‌ها، کنفرانس‌ها، برگزاری مراسم شعرخوانی، آموزش‌های سیاسی، برپایی تجمعات سیاسی، اعتراضات دانشجویی، اعتصاب، درگیری گاه و بیگاه با مأموران گارد، تظاهرات در خیابان‌های اطراف دانشگاه و… رفتار‌ روزمره دانشجویان این دانشگاه در پائیز سال 1356 بود.

از طرفی رویدادهایی مانند درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی (اول آبان)، انتشار مقاله توهین‌آمیز نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات(17 دی)، قیام 19 دی قم و قیام 29 بهمن تبریز و… هر یک زمینه‌ای برای به میدان آمدن دانشجویان و استادان دانشگاه در کنار سایر اقشار جامعه بود.

دکتر کامران نجات‌اللهی از عناصر فعال دانشگاه امیرکبیر در خلال این حوادث بود. وی از استادان طیف مسلمان و مؤمن «سازمان ملی دانشگاهیان ایران» محسوب می‌شد.

«سازمان ملی دانشگاهیان ایران» در مرداد ۱۳۵۷ توسط عده‌ای از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران شکل گرفت و در مبارزات سیاسی منتهی به پیروزی انقلاب نقش داشت. نجات‌اللهی از اعضای فعال این سازمان در واقعه 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران، و همچنین در تحصن استادان دانشگاه در کنار روحانیان در مسجد دانشگاه تهران، حضور داشت. از جمله فعالیت‌های او می‌توان به امضای بیانیه دانشگاهیان به ‌مناسبت جنایت شاه در روز 17 شهریور 1357 و صدور بیانیه «منشور دفاع از حقوق زندانیان» اشاره کرد.

در پاییز 1357 دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری برای جلوگیری از اعتراض دانشجویان و استادان، فعالیت دانشگاه‌ها را به حالت تعطیل درآورد اما نجات‌اللهی با وجود تعطیلی دانشگاه‌ها به انتشار نشریه «همبستگی» اقدام کرد.

او از جمله استادانی بود که به همراه برخی اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها، اقدام رژیم بعثی عراق در حصر امام خمینی در نجف را محکوم کرد.

 

خون تو شعله شد، شب جور و ستم شکست…

 

در روز ۲۹ آذر۵۷ بیش از صد تن از استادان دانشگاه تهران در محل دبیرخانه این دانشگاه اجتماع کردند و ضمن صدور بیانیه ای به محاصره نظامی دانشگاهها و بستن آنها بر روی دانشجویان ، کارکنان و استادان، و همچنین نسبت به سکوت مدیریت فرمایشی و انتصابی دانشگاه در برابر اعمال ضد مردمی رژیم و همکاری با آن و انجام دادن اعمال موهن و خشونت آمیز نسبت به استادان اعتراض کردند و اعلام نمودند تا بازگشایی کامل دانشگاه به حضور خود در این محل ادامه می دهند. این اقدام مورد توجه عمومی واقع گردید و موجب سردرگمی رژیم شاه شد. سازمان ملی دانشگاهیان نیز طی اطلاعیه ای ضمن اعتراض به کشتار مردم سراسر کشور، بسته بودن دانشگاهها توسط مسئولین دانشگاهی را به علت همکاری آنان با رژیم و وطن فروشان و برای تایید اعمال ضد مردمی آنان و بسته نگه داشتن یکی از سنگرهای مبارزاتی ملت ایران اعلام کردند و حمایت خود را از تحصن و اقدام به حق دانشگاهیان دانشگاه تهران اعلام کردند و اشغال نظامی و بسته بودن دانشگاهها توسط رژیم استبدادی و دست نشانده استعماری را به شدت محکوم کردند و آن را عملی در اجرای مقاصد شوم و استعمار برای دور نگه داشتن جوانان وطن از این سنگر مبارز علیه استبداد ، استعمار دانستند. تجمعات و تظاهرات مردم در مقابل دبیرخانه دانشگاه تهران در حمایت از این اقدام قابل توجه نبود. در دوم دی ماه نیز دهها تن از اساتید دانشگاههای مختلف تهران از اعضای سازمان ملی دانشگاهیان ایران در طبقه ششم وزارت علوم و آموزش عالی تحصن و با صدور اطلاعیه ای ضمن اعلام همبستگی خود با مردم ستمدیده کشور و برای جلب توجه جهانیان به جنایات شاه خواست های خود را به شرح زیر اعلام کردند:

۱ـ بازشدن درهای دانشگاهها بر روی کلیه دانشگاهیان اعم از دانشجو، کارمند و استاد

۲ـ تخلیه فوری محوطه های دانشگاه و اطراف آنها از کلیه نیروهای نظامی، پلیس و اسیر عمال اختناق و سرکوبی

تاثیرات گسترده این تحصن که با حمایت مردم نیز همراه بود موجب رسوایی بیشتر رژیم گردید. در پنجمین روز دی صدور نفت ایران با اعتصابات کارکنان صنعت نفت در جزیره خارک که تنها پایانه صدرو نفت کشور بود کاملاً قطع شد و همین روز سومین روز تحصن در وزارت آموزش عالی بود. ناگهان خبر تاسف باری با سرعت در تهران پخش شد حدود ساعت ۳۰ :۲ به سوی استادان متحصن آتش گشوده شد و یکی از آنان مجروح شد و سپس در بیمارستان به شهادت رسید. شاهدان عینی بیان کردند که هنگامی که یکی از استادان بسیار جوان دانشگاه پلی تکنیک به نام کامران نجات الهی که تنها ۲۴ سال داشت در بالکن طبقه ششم حاضر شد به ضرب گلوله مجروح گشت و پس از انتقال به بیمارستان با وجود تلاش پزشکان به شهادت رسید. دقیقا مشخص است که این جنایت از پیش تعیین شده و نشانه گیری بر اساس شناخت و جهت بوده است و از یکی از ساختمانهای دورتر از محل توسط یک تیرانداز ماهر انجام داده شده است زیرا استاد نجات الهی در فاصله چند متری لبه بالکن بوده است علت این جنایت نیز این بود که اگرچه تحصن استادان با تعداد اندک ۶۸نفر انجام شده بود اما به علت تاثیر زیاد آن نظام شاهنشاهی را سردرگم کرده بود و با این عمل می خواستند به تحصن پایان دهند و به باز نمودن دانشگاه تن ندهند اما با وجود این جنایت تحصن ادامه یافت بنابراین رژیم به یک رسوایی دیگر تن داد و با تهاجم به وزارت علوم در ساعت ۲:۳۰ نیمه شب روز ۶دی استادان متحصن را با ضرب و شتم و اهانت  دستگیر و در یکی از پادگانهای تهران زندانی کرد وزیر علوم در اظهارات تاسف آور و وقیحانه اش اعلام کرد که تیر اندازی به سوی استاد ممکن است کار افراد غیر مسئول باشد که این روزها از بالکن ها به سوی سربازان تیراندازی می نمایند و از تشییع جنازه و احترام به آن شهید سخن گفت.

تشییع جنازه ای که 250 شهید داشت!

روز ششم دی ماه 1357، با حضور ده‌‌ها هزار نفر از جمله آیت‌ الله سید محمود طالقانی، پیکر شهید نجات‌اللهی تشییع شد اما این مراسم هم یکی از صحنه‌های خونین دوران انقلاب را رقم زد که با حمله مزدوران رژیم به شهادت بیش از 250 نفر از مردم در میدان انقلاب تهران منجر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نام خیابان «ویلا» تغییر یافته و خیابان «استاد نجات اللهی» نامیده شد.

 

پیامدهای یک تشییع تاریخی؛ واکنش «شاه» به شهادت استاد جوان

 

 معترضان به شهادت این استاد جوان، در بیمارستان پهلوی مشهور به هزار تختخوابی (امام خمینی کنونی) اجتماعی بزرگ برگزار می‌‌کنند که در آن مرحوم آیت الله طالقانی محبوبترین و مشهورترین روحانی پایتخت حضور دارد و دکتر کریم سنجابی دبیر کل جبهۀ ملی ایران در آن برای رد شایعات احتمال نخست‌وزیری خود و با توجه به زمزمۀ صدارت یک عضو ارشد جبهه ملی (‌شاپور بختیار) از لزوم پایان سلطنت و تشکیل جمهوری دموکراتیک ملی ایران سخن می‌گوید. به گفته بسیاری شعار تاریخی «مرگ بر شاه» برای اولین بار در این تجمع بطور علنی و رسمی توسط مردم طنین‌انداز شد. 

سال‌ها بعد در آرشیو ساواک و در بخش شنود، نواری از شنود خانۀ علی امینی نخست‌وزیر اسبق با شخص محمد‌رضا شاه در شامگاه همان 5 دی یا روز بعد به دست آمد که در آن شاه با مشکوک توصیف کردن قتل استاد جوان دربارۀ نوع برخورد با کریم سنجابی با علی امینی مشورت می‌کند. در مکالمه تاریخی شاه با علی امینی، علاوه بر موضوع سخنرانی سنجابی، آنها درباره اتفاق هایی که در همین روز پنج دی ماه و در جریان تشییع شهید نجات‌اللهی به وقوع پیوسته است، باهم مشورت می کنند. شاه 21 روز قبل از خروج از ایران به صراحت به امینی می گوید: «ما داریم آب می‌شویم!» در ادامه، شاه ضمن اظهار نگرانی، به صراحت، عجز خود را در برابر اراده مردم برای سرنگونی حکومتش نشان می دهد؛ آنجا که می‌گوید: «بله، اصلاً رفتیم! بدون اینکه با آبرو هم رفته باشیم، مثل پیرزن ها!…»

 انتهای پیام/



منبع خبر

استاد شهید «کامران نجات اللهی»؛ شهیدی که خونش به اوج‌گیری انقلاب، شدت و شتاب بخشید بیشتر بخوانید »