شهید هسته ای

معروف یا با معرفت؟!

معروف یا با معرفت؟!



در بسیاری از کشورهای دنیا، چهره‌های معروف و سلبریتی به صرف داشتن شهرت و معروفیت حق ندارند در هر موضوعی اظهارنظر غیر تخصصی یا گمراه‌کننده داشته باشند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

شاید این سؤال مطرح شود که افراد اصطلاحاً سلبریتی هم مثل همه مردم حق اظهارنظر و موضع‌گیری دارند، خوب در این شکی نیست، اما وقتی در برخی رفتارها و سوابق عده زیادی از این افراد دقت می‌کنیم متوجه می‌شویم که رفتار آنها صرفاً یک اظهار نظر ساده نیست و مسئله پیچیده‌تر از این حرف‌هاست.

در بسیاری از کشورهای دنیا، چهره‌های معروف و سلبریتی به صرف داشتن شهرت و معروفیت حق ندارند در هر موضوعی اظهارنظر غیر تخصصی یا گمراه‌کننده داشته باشند. اما نگاهی به انبوه مواضع عجیب و غریب و گاه آسیب‌زای سلبریتی‌ها در کشور ما که هیچ هزینه و بازخواستی هم برای آنها ندارد نشان می‌دهد که در موارد بسیاری، در مقاطع مختلف این افراد در پوشش دفاع از مردم یا دلسوزی برای کشور به خصوص در روزهای حادثه یا مواجهه کشور با یک مشکل، به جای همراهی و کمک به رفع مشکلات، مواضعی اتخاذ کرده یا موجی به راه ‌انداخته‌اند که شباهت عجیبی به خواست و ایده‌ال دشمن در آن شرایط دارد.

به عبارتی مهم نیست که این نظرات تا چه حدی از واقعیت یا منفعت کشور و مردم به دور باشد، اما می‌تواند خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته تبدیل به مهمات دشمن در جنگ روانی شود. مخصوصا آن که دشمن هویت دم‌دستی این جماعت را پنهان می‌دارد تا از آنها تصور افراد صاحب‌نظر(!) را القاء کند.

متاسفانه مختصات فضای مجازی هم به این ماجرا دامن زده است به طوری که گویا هر شخصی معروف باشد یا تعداد دنبال‌کننده واقعی یا غیرواقعی زیادی داشته باشد، حق دارد درباره همه مسائل و موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، سیاست خارجی و… بدون علم و تخصص و آشنایی حداقلی اظهار نظر کند.

وقتی که اکثریت قریب به اتفاق این قبیل اظهارنظرها رنگ و بوی منفی و سیاه‌نمایی به خود می‌گیرد و یا همسو با نظر دشمنان می‌شود باید به خیلی از چیزها شک کرد.

به عنوان مثال در سال‌های اخیر شاهد حمایت برخی از چهره‌های معروف و سلبریتی‌ها از برخی جنایتکاران و قاتلان و تروریست‌ها بوده‌ایم. در ماجرای قتل یک شهروند در استان فارس به دست «نوید افکاری» که با اعتراف صریح وی به انجام این جنایت و پس از طی سیر معمول محاکمه حکم قصاص برای این شخص صادر شد، هم‌زمان با جنگ روانی دشمن برای سوءاستفاده از این ماجرا با هدف اتهامات ضدحقوق بشری به ایران، موجی از حمایت‌های برخی چهره‌های سلبریتی از یک قاتل به راه افتاد بدون اینکه از خود بپرسند چرا طرف قاتل و مقابل خانواده مظلوم مقتول و در کنار رسانه‌های معاند قرار گرفته‌اند؟

در ماجرای شورش دراویش گنابادی در خیابان پاسداران و پس از حمله یکی از اعضای فرقه دراویش به نام «محمد ثلاث» به ماموران پلیس و به شهادت رساندن آنها که مشغول تامین امنیت مردم بودند، باز هم در یک روند عادلانه و پس از اعتراف صریح قاتل به انجام جنایت و صدور حکم قصاص وی، بسیاری از چهره‌های سلبریتی، به جای دفاع از خانواده و فرزندان مظلوم شهدای پلیس و محکومیت این جنایت، طرف قاتل را گرفتند و با جوسازی و فشار علیه دستگاه قضایی خواستار آزادی قاتل شدند.

از طرفی بارها و در مقاطعی که میهن داغدار بهترین فرزندان خود از دانشمندان شهید هسته‌ای تا سرداران سپاه و سربازان مرزبانی، نیروهای پلیس، شهدای مدافع حرم و امنیت…بود که جان خود را برای سربلندی کشور و در دفاع از میهن و مردم نثار کردند و به دست دشمنان صهیونیستی یا تروریست‌های آمریکایی و اشرار مسلح به شهادت رسیدند شاهد واکنشی در محکومیت این اقدامات از طرف بسیاری از سلبریتی‌ها نبودیم.

این افراد در هنگام شیوع کرونا در کشور همنوا با رسانه‌های دشمن در سیاه‌نمایی وضعیت کشور کم نگذاشتند و یک روز در شرایط کمبود واکسن کلیپ ضجه و درخواست واردات واکسن و روزی تصاویر گدایی تحقیرآمیز واکسن از نخست‌وزیر کانادا منتشر می‌کردند، یک روز تعداد تلفات ایران را نشان بدبختی و درماندگی و عقب‌ماندگی معرفی کرده و بر واردات واکسن آمریکایی اصرار می‌کردند، اما وقتی به همت دولتمردان واکسن به وفور تامین شد و با تلاش دانشمندان ایرانی، کشورمان جزو معدود تولیدکنندگان واکسن موثر کرونا قرار گرفت و تبدیل به صادرکننده واکسن شد و در شرایطی که آمار فوتی‌ها در ایران تک رقمی و حتی صفر شد آن هم در شرایطی که در کشورهای قبله آمال این افراد که واکسن آمریکایی هم در اختیار داشتند همچنان روزانه صدها نفر جان خود را به علت کرونا از دست می‌دهند، صدایی از این سلبریتی‌های همیشه طلب‌کار در تحسین موفقیت کشور و تشکر از دولت و دانشمندان جوان ایرانی در نیامد!

هنگامی که یک سرود مربوط به امام زمان(عج) با استقبال مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان این کشور و حتی کشورهای دیگر روبه‌رو شد، برخی سلبریتی‌ها که همچون شبکه‌های معاند به خشم آمده بودند به بهانه اجرای سرود در ورزشگاه آزادی، این مراسم معنوی که در آن چندین بار با مردم آبادان همدردی شد را برگزاری جشن همزمان با عزاداری مردم آبادان در حادثه متروپل قلمداد کردند و جالب آنکه چند روز بعد تصاویر حضور یکی از همان سلبریتی‌های معترض، در جشن عروسی فلان خواننده خارج نشین معلوم‌الحال منتشر شد.

به راستی این همه تشابه در مواضع و خودنمایی یا سکوت هدفمند برخی سلبریتی‌ها با مواضع دشمنان مردم و کشور اتفاقی است؟! باور کنیم که این نوع موضع‌گیری‌ها ربطی به رزومه‌سازی برای آینده و احتمالاً گرفتن ‌گرین‌کارت و اقامت در کشورهای غربی ندارد؟ آیا این افراد می‌ترسند اگر مثلا شهادت دانشمندان یا سرداران ایرانی به دست آمریکا و صهیونیست‌ها را محکوم کنند، امتیازی منفی در برگه درخواست ‌گرین‌کارت آنها ثبت شود یا هر چه بیشتر علیه کشور سیاه‌نمایی کنند فرصت بیشتری برای رسیدن به این سراب خواهند داشت؟!

وقتی نمایندگانی از این سلبریتی‌ها خوش‌بینانه یا خائنانه در تور قرمز جشنواره‌های خوش آب و رنگ سینمایی که دیگر در سیاسی بودن آنها شکی نیست می‌افتند با فراموشی خدمت و بستری که کشور و نظام برای رشد آنها فراهم کرده است، با فیلم‌های ضعیف یا صحبت‌های خود همنوا با دشمن مشغول ترسیم چهره‌ای سیاه از کشور و مردم خود می‌شوند و وطن و مردم را به جایزه‌های کم‌ارزش می‌فروشند نباید به نیت و پشت‌پرده آنها شک کرد؟ حال آنکه اگر ذره‌ای غیرت داشتند از خود می‌پرسیدند چرا همان کشورهای میزبان که فرش قرمز زیر پای آنها پهن کرده‌اند اجازه چنین خودنمایی و بیان مواضع ناخوشایندی را به منتقدان خود نمی‌دهند؟

البته فراموش نمی‌کنیم که در کشورمان از گذشته تاکنون چهره‌های معروف که علاوه‌بر معروف بودن معرفتِ مردم دوستی واقعی، میهن‌پرستی، احترام به ارزش‌ها و قهرمانان واقعی وطن را نیز در وجود خود داشته و از بروز آن هم ابایی ندارند هم داشته و داریم.

چهره‌هایی که بر خلاف آن سلبریتی‌های مدعی که هنگام سختی یا حوادث طبیعی مثل زلزله، سیل، پلاسکو، متروپل و… مشغول نمک‌پاشی بر زخم مردم و ماهیگیری علیه نظام می‌شوند، از کمک و بسیج امکانات برای هموطنانشان دریغ نمی‌کنند و با الگو برداری از کاری که زمانی یک چهره معروف اما با معرفت همچون جهان پهلوان غلامرضا تختی در زلزله بوئین‌زهرا، دین خود را به هم میهنانشان ادا می‌کنند. چهره‌هایی که به جای نالیدن و سیاه‌نمایی و گرفتن ژست دفاع از مردم برای رفع مشکل هموطنان خود نه در حرف بلکه در عمل گام برمی‌دارند.

چهره‌هایی همچون ورزشکاران بامعرفت «رسول خادم»، «یوسف کرمی» و… که خاضعانه در اردوهای جهادی مناطق محروم حاضر می‌شوند یا محمد انصاری که علاوه‌بر چشم‌پوشی طلب سه‌میلیارد تومانی خود از تیم باشگاهی‌اش و هدیه این مبلغ برای تامین جهیزیه زوج‌های جوان تحت پوشش یک خیریه، با راه‌اندازی مدرسه فوتبال به نام شهید «ابراهیم‌ هادی» برای استفاده رایگان همه کودکان کار از این مدرسه فراخوان می‌دهد، یا سایر پهلوانان و چهره‌های سرشناس که بر خلاف فلان ورزشکار که با درآمد چندین میلیاردی در سال و اتومبیل چند میلیاردی و خانه و کاخ آنچنانی در مصاحبه و توئیتر دم از دلسوزی برای مردم و محرومان می‌زند اما قدمی برای آنها بر نمی‌دارد از هر آنچه بتوانند در دستگیری از محرومان دریغ نمی‌کنند.

ممکن است هر فرد معروفی بامعرفت نباشد اما چه بسیار افراد گمنامی که اهل معرفت و گذشت و انسانیت هستند. ممکن است فردی معروف نباشد اما بر خلاف آن سلبریتی که 80 میلیون مردم ایران را در برابر فرزندش بی‌ارزش می‌داند در دفاع از میهن و دین و مردم خود چندین فرزندش را رهسپار میدان جنگ کند، یا بر خلاف چهره‌های معروف اما کم‌معرفتی که دم از مردم و کشور می‌زنند اما از این که فرزندانشان در خاک ایران به دنیا بیایند ابا دارند، افراد غیرمعروف اما بامعرفتی هستند که برای وجب به وجب خاک این کشور جان خود را فدا می‌کنند.

بر خلاف چهره‌های اهل خودنمایی این روزهای فضای مجازی، سلبریتی واقعی «بابک نوری هریس» شهید مدافع حرم زیبارو و خوش‌قیافه است که حتی بسیاری از سلبریتی‌های اهل خودنمایی آرزوی داشتن سیمای وی را دارند، اما برای اینکه ناموس و خاک کشورش به دست داعشی‌های جنایتکار نیفتد داوطلبانه قدم در میدان جنگ با تکفیری‌ها می‌گذارد و جان خود را فدا می‌کند.

متاسفانه در غفلت فعالان فرهنگی امروزه چهره‌های سلبریتی که بسیاری از آنها صلاحیت کافی از لحاظ اخلاقی، منش، کردار و رفتار اجتماعی را ندارند به واسطه جادوی فضای مجازی یا تریبون دادن‌های عجیب رسانه ملی به آنها تبدیل به الگوی کودکان و نوجوانان و جوانان ما شده‌اند. الگوهایی که به طور اتفاقی یا شاید هماهنگ، درست هم‌راستا با اهداف دشمن در زمینه ترویج ضدارزش‌هایی چون اشاعه بی‌حجابی، سگ‌پروری، قبح‌شکنی و هنجارشکنی‌های متضاد با عرف و ارزش‌های جامعه و سایر زمینه‌ها مشغول آسیب رساندن به فرهنگ و آینده فرزندان این کشور هستند. به عنوان مثال افرادی که هنگام حضور در یک محفل یا حتی جشنواره‌ای مثل جشنواره فیلم فجر نشان می‌دهند که حتی توانایی انتخاب یک لباس موجه و درست برای خود را ندارند چطور می‌خواهند الگوی نوجوان ما یا مرجع مردم در انتخابات باشند؟

به قول حضرت حافظ :

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سِکندری داند

نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست

کلاه داری و آیینِ سروری داند

هزار نکته باریکتر ز مو این‌جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند

اکنون این نیاز به شدت احساس می‌شود که جوانان انقلابی و دارای دغدغه وارد گود شوند و در عرصه‌هایی همچون هنر، ورزش، فرهنگ و… تا رسیدن به قله‌ها تلاش کنند و نگذارند عرصه برای بی‌هویت‌های اکثراً بی‌سواد و نان به نرخ روزخور، خالی بماند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معروف یا با معرفت؟! بیشتر بخوانید »

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰



این یک واقعیت است که این همه تلاش دشمن برای اثرگذاری بر نوجوانان و جوانان کشورمان با صرف هزینه‌های هنگفت، برای تسلط بر افکار و ‌تربیت نسل آینده این کشور به خواست و سلیقه خود است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در کنار موضوع الگو گرفتن کودکان و نوجوانان از استفاده بدون برنامه و غیرهدفمند بسیاری از پدران و مادران و بزرگ‌ترها از فضای مجازی، طی دو سال گذشته و با شیوع کرونا که باعث شد آموزش و کلاس‌های درس به ناچار به‌صورت مجازی برگزار شود، گرایش و دسترسی بدون برنامه‌ریزی کودکان و نوجوانان به فضای مجازی بسیار گسترده‌تر از گذشته اتفاق افتاد و اکنون هم که شاهد برگزاری حضوری کلاس‌های درس و تقریباً توقف آموزش مجازی هستیم، بسیاری از نوجوانان و کودکان به علت وابستگی زیاد به گوشی‌های همراه هوشمند و دسترسی به فضای مجازی همچنان ساعت‌ها مشغول گشت‌وگذار در این فضا هستند.

شاید بتوان این وابستگی شدید کودکان و نوجوانان به فضای مجازی را در کنار تلفات انسانی، یکی از مهم‌ترین خسارت‌های بیماری کرونا در دو سال گذشته دانست.

طبیعی است که حضور به اندازه، هدفمند و کنترل‌شده در فضای مجازی و استفاده کاربردی از تکنولوژی‌های روز تلفن همراه موضوعی پذیرفته شده و واضح است اما مشکل از آنجایی شروع می‌شود که این روزها بسیاری از افرادی که مشتری فضای مجازی هستند، بیش از حد نیاز یا ضرورت و بدون اینکه هدف مشخصی داشته باشند ساعت‌ها مشغول به این فضای بی‌کران می‌شوند.

این نوع رفتار در کنار خطرات مختلفی که برای همه سنین و خانواده‌ها دارد به‌طور ویژه باعث بروز اختلال و مشکلات عدیده جسمی، روحی، رفتاری و آسیب در کودکان و نوجوانان می‌شود، اختلال‌هایی که گاه برای ‌ترک آنها و در امان ماندن از آثار مخرب‌شان بر زندگی اجتماعی، روابط خانوادگی، تحصیل و کسب‌وکار و سلامت باید مدت‌ها تلاش کرد.

اما مشکل وقتی بیشتر و بغرنج‌تر می‌شود که می‌بینیم در کنار این حجم گسترده و غیرهدفمند از حضور طیف‌های مختلف سنی به‌ویژه کودکان و نوجوانان کشورمان در فضای مجازی، متأسفانه مدیریت این فضا در کشور به شدت رها شده و این فضا تقریباً بدون ضابطه و کنترل مناسب، بر زندگی خانواده‌ها و سبک زندگی کودکان و نوجوانان و افراد مختلف احاطه پیدا کرده و سایه انداخته است. فضای مجازی امروز در کشورمان به رانندگی انبوه خودروها با سرعت بالا و خطرآفرین در شرایطی می‌ماند که هیچ قانون و مأمور و راهکاری برای کنترل آنها وجود ندارد.

نکته عجیب اینکه این حجم از رها بودن و انفعال نسبت به فضای مجازی در دولت‌ها و کشورهای غربی نیز کم‌سابقه است. طبیعی است وقتی پدیده‌ای چنین گسترده وارد زندگی انسان‌ها می‌شود و تا این حد می‌تواند جوامع و رفتار و سبک زندگی آنها را دستخوش تغییر کند، نمی‌توان و نباید نسبت به کنترل و مدیریت آن بی‌تفاوت بود، این اصلی است که سال‌هاست در بسیاری از کشورهای دنیا از جمله کشورهای پیشرفته غربی و شرقی با حساسیت و بدون اغماض در حال اجراست اما سال‌هاست بسیاری از مسئولان کشورمان نسبت به آن بی‌تفاوت بوده و گاه به تعبیر رهبر انقلاب برخی از مسئولان به رها بودن فضای مجازی افتخار هم می‌کرده‌اند!

همین رها بودن فضای مجازی بهترین فرصت را به دشمنان داده است تا با خیال راحت به طراحی و اجرای انواع و اقسام پروژه‌های فکری،‌ ترویج مسائل ضدفرهنگی و غیراخلاقی، تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی، طرح زیرکانه و البته فریبنده شبهات، شایعات و… پرداخته و به‌ویژه جوانان و نوجوانان و حتی کودکان ایرانی را هدف قرار دهند.

همین غربی‌ها که در فضای مجازی برای خود قوانین مختلفی از جمله کنترل سنی کاربران در پیوستن به برخی شبکه‌های اجتماعی و… را به اجرا درمی‌آورند و در مدیریت فضای مجازی و کنترل اثرات آن تا آنجا جدی هستند که در آمریکا حساب کاربری رئیس‌جمهور مستقر آن کشور به علت عبور از خط قرمزهای منافع ملی مسدود می‌شود، در قبال ما چنین نیستند و این فضا را فرصتی برای اثر گذاری مطلوب خود می‌دانند.

در جدیت دشمنان کشورمان برای اثرگذاری در اذهان و هجمه فرهنگی علیه ما همین بس که هر روز طی ۲۴ ساعت ده‌ها و صدها شبکه ماهواره‌ای و کانال و رسانه اجتماعی با صرف هزینه‌های سنگین به‌صورت رایگان برای مردم ایران برنامه فارسی و محتوای مختلف تولید و عرضه می‌کنند. 

یکی از اهداف این پروژه‌ها در کنار اهداف سیاسی، هدف‌گیری هویت ملی، تغییر سبک زندگی و تفکر و نابود کردن اعتماد به نفس جوانان با القای شبهات، تصویرسازی‌های غلط از جمله کتمان پیشرفت‌ها و اغراق و دروغ‌پردازی درخصوص مشکلات است. 

موضوع هویت ملی مسئله مهمی است تا آنجا که رهبر معظم انقلاب روز گذشته در دیدار با معلمان با تأکید بر لزوم آشنایی جوانان و نوجوانان کشورمان با این سرمایه ملی گفتند:«ما بایستی کاری کنیم که دانش‌آموز ما دارای هویت ملی بشود. مهم‌تر از علم‌آموزی یا لااقل در حد علم‌آموزی این است که او احساس هویت بکند، یک انسان با هویت ساخته بشود، یک هویت ملی، هویت احساس اعتماد به نفس ملی پیدا بکند. از عمق جان کودک ما با افتخارات کشور آشنا بشود این چیزی است که امروز وجود ندارد… شما بین بچه‌های مدارس‌تان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمی آشتیانی را با آن همه خدمات، با آن ارزش وجودی که این مرد، این جوان، جوان هم بود داشت می‌شناسند، رونالدو را چند درصد می‌شناسند، ما چرا افتخارات ملی خودمان را نمی‌شناسیم؟ این خیلی مهم است یک بخش از این چیزهایی که می‌گوییم هویت ملی همین است که افتخارات ملی را، گذشته علمی را، گذشته‌ سیاسی را، گذشته‌ بین‌المللی را بشناسند.»

اما در کنار غفلت مزمن برخی از مسئولان کشور و ضعف در سیستم تبلیغی و فرهنگی و نظام آموزشی از جمله کم‌توجهی به ارزش ۱۲ سال تحصیل دانش‌آموزان که به گفته رهبر انقلاب یک فرصت ارزشمند و بزرگ برای انتقال درست ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب به این نسل و نهادینه‌ کردن هویت اسلامی و ایرانی در آنهاست، شاهد پمپاژ دشمن در فضای مجازی برای جدا کردن نوجوانان و جوانان ما از هویت اصیل و افتخارآمیز ملی خود و کشتن اعتماد به نفس و غرور ملی در آنها هستیم.

متأسفانه کمبود تولیدات تقویت‌کننده هویت ملی و معرفی‌کننده مفاخر معاصر و گذشته در سینما و تا حدی تلویزیون و رسانه‌های اجتماعی داخلی هم مزید بر علت شده است.

حال آنکه دشمن با جدیت به‌دنبال اثرگذاری از هر طریق و خنثی کردن مزیت‌های اجتماعی و ملی کشورمان و جلوگیری از انتقال آنها به جوانان و نوجوانان است. در این راه شاهد بودیم که پیش از این سند ۲۰۳۰ را برای اثرگذاری بر روی نسل آینده‌ساز کشور و تغییر سبک زندگی و ‌تربیت آنها با شیوه مطلوب خود در پیش گرفت که متأسفانه با انفعال و خیانت مسئولان دولت قبل مصوبه و تعهد اجرای این سند مخرب هم صادر شد و اگر هوشیاری رهبر انقلاب و هشدارهای دلسوزان نبود و سند ۲۰۳۰ متوقف نشده بود، معلوم نبود چه خسارت بزرگی به کشور وارد می‌شد.

بر اساس همان سند ۲۰۳۰، طرح مفاهیمی همچون فرهنگ جهاد و شهادت و ارزش‌هایی همچون مقاومت و حتی دروسی مانند آمادگی دفاعی برای دانش‌آموزان مضر و خطرناک اما طرح مباحث غیراخلاقی و ترویج فرهنگ زننده غربی مفید اعلام می‌شود. (البته این روزها همان سردمداران شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای تصاویر کودکان و نوجوانان اوکراینی با اسلحه جنگی را نماد ایستادگی و مقاومت مردم این کشور می‌دانند).

رهبر انقلاب هم دیروز با تأکید بر موضوع مهم روحیه مقاومت، فرمودند: «بچه‌ها ارزش مقاوم بودن را بفهمند. اینکه یک ملت اجزایش اجزای مقاومی هستند، مقاوم یعنی چه؟ یعنی در مقابل باج‌گیری عقب‌نشینی نمی‌کنند،‌ در مقابل حمله به خودشان نمی‌لرزند، در مقابل زورگویی کوتاه نمی‌آیند، اکسیر علاج مشکلات کشور این است؛ احساس مقاومت،‌ روحیه‌ مقاومت، باید یک ملت بتواند در مقابل زورگویی‌ها مقاومت بکند این را باید یاد بگیریم از بچگی از نوجوانی این باید در ما نهادینه بشود.»

اینجاست که منظور دشمن از تلاش برای حذف نمادهای مقاومت از کتب درسی و یا حذف تصاویر قهرمان ملی و سردار جبهه مقاومت شهید حاج قاسم سلیمانی از اینستاگرام و… را می‌توان درک کرد. دشمن از شناخته شدن و تبدیل شهید سلیمانی‌ها و مرحوم کاظمی آشتیانی و دانشمندان شهید هسته‌ای به الگوی کودکان و نوجوانان ایرانی و پرورش نسلی مقاوم و توانا وحشت دارد.

جالب آنکه دشمن به قیمت رسوایی و بدنام شدن باز هم پای حذف نمادهایی که وجود آنها را مخالف سیاست‌های خود و الهام‌بخش جوانان و نوجوانان می‌داند می‌ایستد. از یک سو تصاویر قهرمان ملی ما را حذف می‌کند، از سوی دیگر مخرب‌ترین و زشت‌ترین تصاویر غیراخلاقی را که از طریق همین شبکه‌های اجتماعی به خورد نوجوانان و جوانان ما می‌دهد بی‌اشکال می‌داند. از یک‌سو طلبکارانه از طریق پادوهای خود پخش سرود زیبای «سلام فرمانده» که این روزها با یک کار مبتکرانه و درست فرهنگی با استقبال کم‌نظیر کودکان ایرانی مواجه شده است را برای آنها نامناسب و تضییع‌کننده حقوق آنها می‌داند اما از سوی دیگر بی‌شرمانه زمینه ارتباط و گفت‌وگوی زشت و تأسف‌برانگیز یک نوجوان ایرانی آسیب‌دیده از فضای مجازی با یک زن مدل فاسد را فراهم می‌کند.

این یک واقعیت است که این همه تلاش دشمن برای اثرگذاری بر نوجوانان و جوانان کشورمان با صرف هزینه‌های هنگفت، برای تسلط بر افکار و ‌تربیت نسل آینده این کشور به خواست و سلیقه خود است. اگر دشمن برای تحقق تسلط یک روز به‌دنبال‌ اشغال و تسخیر کشور یا استعمار و جنگ نظامی بود و روزی برای اجرای شبیخون فرهنگی اجرای سند ۲۰۳۰ در مدارس را دنبال می‌کرد، امروز همان اهداف را با بالاترین سطح عملیات در فضای مجازی در پیش گرفته است. به عبارتی اگر روزی سند ۲۰۳۰ یک سند آموزشی برای مدارس بود و به در بسته خورد، طراحان آن به‌جای اینکه بیکار بنشینند امروز در حال اجرای بدون مزاحم همان اهداف این سند در گوشی‌های موبایل و با فراگیری بسیار هستند، دشمن امروز بهترین ابزار برای نفوذ و پیاده کردن همان سیاست‌های سند ۲۰۳۰ را فضای مجازی می‌داند، جایی‌که متأسفانه حساسیت کمتری بر روی آن وجود دارد.

شاید از دولت قبل با آن تفکرات غربگرایانه توقعی برای مدیریت درست فضای مجازی نمی‌رفت، اما اکنون همان‌طور که با مدیریت صحیح و اراده و همکاری زمینه مدیریت بیماری خطرناک کرونا فراهم شد و اراده گسترده‌ای برای اصلاح موضوع ارزهای ‌ترجیحی و جلوگیری از خسارت سیاست‌های غلط این حوزه به‌وجود آمده است، از دولت مردمی، مجلس انقلابی، شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر مسئولان انتظار می‌رود برای حفظ کشور از هجمه‌های فرهنگی و در امان ماندن آینده سازان ایران از دام‌های دشمن در فضای مجازی سریع و به‌طور جدی وارد عمل شوند؛ حال با تصویب یا اجرای هر طرحی با هر نام و عنوانی که می‌شود. قطعاً مخالفان یا منتقدان مدیریت فضای مجازی و حتی آنان که به دروغ و ناجوانمردانه درخواست برای مدیریت فضای مجازی و بهره‌گیری مفید در عین مصونیت از آسیب‌های این فضا را معادل فیلتر و محدودیت جا می‌زنند هم حاضر نیستند بدون کنترل و نظارت کودک و نوجوان خود را پای فضای مجازی رها شده و در اختیار دشمن بنشانند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تکثیر نسخه جیبی سند ۲۰۳۰ بیشتر بخوانید »

درخشش فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس در فجر چهلم

درخشش فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس در فجر چهلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، هژمونی غالب فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس در چهلمین جشنواره فجر نشان داد که همچنان، فیلمسازان فعال در حوزه تولیدات استراتژیک و انقلابی پیشتازند.

آثاری که امسال با موضوعات انقلاب و به صورت ویژه‌تر با مضامین دفاع مقدس ساخته شده اند چند سر و گردن از سایر آثار بالاتر ظاهر شدند.

سیطره گفتمان انقلاب در دولت سیزدهم و اهتمام به این راهبرد‌های محتوایی قطعا، در برجسته شدن و جدی‌تر شدن این گونه‌های سینمایی نقش اساسی داشته است.

فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس در این دوره جشنواره موفق شدند در ۳۱ رشته نامزد جایزه سیمرغ فجر شوند اتفاقی که کمتر سابقه داشته است.

– موقعیت مهدی که در ۱۴ رشته رکورددار نامزد‌های چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر شد گرچه فیلمی بیوگرافی درباره شخصیت مهدی باکری است، اما تاکیدش بر موقعیت اوست تا فردیتش. فضا و فضاسازی در «موقعیت مهدی» عنصر قدرتمندی است و فارغ از پرداختن به فضای جنگ و آدم‌های جنگ، تصویر دقیق و جزیی نگرانه‌ای از سبک و سیاق زندگی در دهه ۶۰ هم ارائه می‌دهد.
– ضد محصول سازمان سینمایی سوره، درامی سیاسی است که در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی روایت می‌شود.

– «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و تهیه‌کنندگی محمدرضا منصوری با نگاهی آزاد و بر اساس روایت‌های واقعی از مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر در دفاع مقدس ساخته‌شده است. فیلم «دسته دختران» روایت نبرد دختران قهرمان ایران در روز‌های آغازین جنگ است. این فیلم محصول مشترک بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی سوره است.

– هناس: این فیلم با الهام از زندگی شهید داریوش رضایی نژاد از شهدای هسته‌ای است.
– فیلم سینمایی ۲۸۸۸: فیلمی در حوزه دفاع مقدس است که می‌توان آن را به نوعی تجربه جدید در اینگونه سینمایی دانست.
دسته دختران: نامزد بهترین جلوه‌های بصری، نامزد‌های بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، نامزد‌های بهترین طراحی صحنه، نامزد‌های بهترین صدابرداری، نامزد‌های بهترین صداگذاری، نامزد‌های بهترین تدوین، نامزد‌های بهترین نقش مکمل زن.
موقعیت مهدی: نامزد‌های بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، نامزد‌های بهترین چهره‌پردازی، نامزد‌های بهترین طراحی صحنه، نامزد‌های بهترین طراحی لباس، نامزد‌های بهترین صدابرداری، نامزد‌های بهترین موسیقی متن، نامزد‌های بهترین تدوین، نامزد‌های بهترین فیلمبرداری، نامزد‌های بهترین نقش مکمل مرد، نامزد‌های بهترین نقش اول زن، نامزد‌های بهترین فیلمنامه، نامزد‌های بهترین فیلم اول، نامزد‌های بهترین کارگردانی، نامزد‌های بهترین فیلم
فیلم سینمایی ضد: نامزد‌های بهترین جلوه‌های ویژه میدانی، نامزد‌های بهترین چهره‌پردازی، نامزد‌های بهترین طراحی صحنه، نامزد‌های بهترین صداگذاری، نامزد‌های بهترین نقش مکمل مرد، نامزد‌های بهترین نقش مکمل زن، نامزد‌های بهترین نقش اول مرد.
فیلم سینمایی ۲۸۸۸: نامزد‌های بهترین طراحی صحنه، نامزد‌های بهترین صداگذاری.
هناس: نامزد بهترین موسیقی متن.
در میان برندگان سیمرغ هم در همه بخش‌ها باز این آثار حوزه انقلاب و دفاع مقدس هستند که خوش درخشیدند.
– برنده سیمرغ بهترین عکس برای فیلم منصور
– برنده سیمرغ ساخت آنونس فیلم‌های صحنه‌زنی و تک تیرانداز
– سیمرغ بهترین جلوه بصری برای فیلم دسته دختران
– فیلم موقعیت مهدی در بخش بهترین جلوه‌های میدانی – برنده سیمرغ
– بهترین طراحی صحنه برای فیلم ضد – برنده سیمرغ
– بهترین تصویربرداری در فیلم موقعیت مهدی – برنده سیمرغ
– بهترین صدابرداری فیلم موقعیت مهدی – برنده سیمرغ؛ بهترین تهیه کننده، فیلم موقعیت مهدی – برنده سیمرغ
– نقش مکمل مرد، برنده سیمرغ بلورین برای فیلم ضد
– نقش مکمل زن برای فیلم دسته دختران دیپلم افتخار
– موقعیت مهدی بهترین فیلم اول به کارگردانی هادی حجازی‌فر – برنده سیمرغ

این جوایز در حالی است که در آئین اختتامیه بخش تجلی اراده ملی هم با سیاستگذاری درست و هدفمند بخش مهمی از جوایز نها‌ها و ارگان‌های به آثاری تعلق گرفت که با موضوع انقلاب و دفاع مقدس ساخته شده اند:

– برگزیده انجمن مدیران تولید سینمای ایران مدیرتولید فیلم موقعیت مهدی
– برگزیدگان بنیاد شهید و امور ایثارگران: منیر قیدی برای کارگردانی فیلم دسته دختران و هادی حجازی‌فر برای کارگردانی فیلم

موقعیت مهدی به دلیل توجه فرهنگ شهادت و ایثارگری و قدرشناسی از ترویج این فرهنگ و سبک‌زندگی شهدا و نقش‌ زنان در به ثمررسیدن اهداف انقلاب و دفاع مقدس

– برگزیده بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی: هادی حجازی‌فر برای کارگردانی فیلم موقعیت مهدی
– برگزیده خبرگزاری بین‌المللی قرآنی ایران: هادی حجازی‌فر برای کارگردانی فیلم موقعیت مهدی به دلیل پرداخت غیرشعاری محتوای گرانقدر قرآنی در سینمای ایران و مفاهیمی، چون توکل و ایثار- جایزه بهترین فیلم از منظر تصویر بانوی ایرانی اسلامی به: موقعیت مهدی به‌کارگردانی هادی حجازی‌فر
– برگزیدگان شهرداری مشهد: موقعیت مهدی به‌کارگردانی هادی حجازی‌فر و تهیه‌کنندگی حبیب والی‌نژاد
– برگزیدگان معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران: هادی حجازی‌فر برای فیلم موقعیت مهدی
و یوسف حاتمی‌کیا برای فیلم شب‌طلایی
برگزیدگان معاونت ریاست‌جمهوری در امور زنان و خانواده: مریلا زارعی برای بازی در فیلم هناس

در ادامه بیانیه این بخش با تاکید بر حریم خانواده و عفت و پاکدامنی قرائت شد و فراخوان این نهاد برای تولید اثر هنری مطرح شد.
– برگزیده معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: کیوان علیمحمدی و علی اکبر حیدری برای فیلم ۲۸۸۸

در یک جمع بندی می توان عنوان کرد اگر چه بخش عمده فیلم های حاضر در جشنواره فیلم چهلم فجر محصول دولت قبل است ولی اهتمام سازمان سینمایی به موضوعات انقلابی و ارزشی و ارج نهادن به آنها در سیاست گذاری های کلان کمک کرده است تا در صحن علنی فجر چهلم آثار انقلابی رکوددار و پیشتاز کسب جوایز و سیمرغ باشند.

این رویکرد افقی را شکل داد که می توان به بنیان گذاری گزاره های انقلابی در دولت سیزهم در عرصه فرهنگ و سینما امیدوار بود.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

درخشش فیلم‌های انقلاب و دفاع مقدس در فجر چهلم بیشتر بخوانید »

«هناس» تبلیغاتی نیست/ فیلمنامه «شب طلایی» جسورانه است

«هناس» تبلیغاتی نیست/ فیلمنامه «شب طلایی» جسورانه است


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، ششمین برنامه «سینماملت» با تغییری در ترکیب منتقدان ثابتش و با اضافه شدن جواد طوسی و سعید قطبی زاده روی آنتن رفت.

ششمین قسمت از سری برنامه‌های سینما ملت با میزبانی از یک مهمان ویژه شروع شد. مجری این برنامه در ابتدای امر پای صحبت کوثر حیدری بازیگر خردسال فیلم هناس به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه نشست و از او پرسید آیا تا به امروز آرمیتا فرزند شهید رضایی‌نژاد را از نزدیک دیده است؟ کوثر حیدری نقش آرمیتا را در فیلم هناس ایفا کرد.

کوثر حیدری بازیگر خردسال پاسخ داد: من آرمیتا رضایی نژاد را از نزدیک دیدم و با او صحبت کردم. من دوست دارم روزی در جشنواره فیلم فجر جایزه بگیرم.

حسین دارابی و محمدرضا شفاه، کارگردان و تهیه‌کننده فیلم هناس مهمان بخش اول ششمین قسمت از سری برنامه‌های سینما ملت بودند.

محمدرضا شفاه چگونگی تولید فیلم هناس را چنین شرح داد: داستان شهادت شهید داریوش رضایی‌نژاد به قدری دردناک است که این سوال برای ما پیش می‌آید که چرا در ۱۰ سال گذشته کسی فیلمی درباره‌اش نساخت؟

وی افزود: برخی از اتفاقات به گونه‌ای رخ می‌دهند که ظرفیت زیادی برای تبدیل شدن به یک فیلم دارند.

تهیه‌کننده فیلم هناس گفت: سینما موظف است رنج آدم‌های ویژه کشور را نشان دهد. ما از ۴یا ۵سال قبل به تولید فیلم هناس فکر می‌کردیم، اما دی ماه سال گذشته پس از ترور شهید فخری‌زاده برای اجرایی کردن فکرمان مصمم شدیم.

شفاه افزود: خانم شهره پیرانی همسر شهید رضایی‌نژاد اهل رسانه و دیدن فیلم است. او در مراحل مختلف کار روی پروژه هناس در کنار ما بود البته گرچه پس از خواندن نسخه اولیه فیلمنامه تذکراتی داد، اما در نهایت دستمان را برای نوشتن داستان فیلم باز گذاشت. این امر کار را برای ما تا اندازه‌ای سخت کرد به نحوی که وقتی می‌خواستیم فیلم هناس را برای اولین بار به او و فرزندش نشان دهیم، در دفتر کارمان فضایی پر از استرس ایجاد شده بود، زیرا نمی‌دانستیم که آن‌ها بعد از تماشای فیلمی که داستانش از زندگیشان الهام گرفته شده است، چه برخوردی با ما که عوامل تولید آن فیلم هستیم، خواهند داشت.

وی بیان کرد: خانم پیرانی و فرزندشان پس از دیدن فیلم گریستند و به دفعات از ما تشکر کردند.

حسین دارابی کارگردان فیلم هناس در پاسخ به این سوال که چرا از زاویه دید همسر شهید رضایی‌نژاد به ماجرای شهادت این دانشمند هسته‌ای پرداخته‌اند؟ گفت: ما سعی داشتیم یک فیلم زنانه بسازیم در واقع داستان فیلم هناس برداشتی آزاد از داستان شهادت شهید رضایی‌نژاد است و در قالب ملودرام ساخته شده است.

شفاه گفت: زاویه دید ما به داستان شهادت شهید رضایی‌نژاد باعث شد که فیلم هناس، فیلمی تبلیغاتی نشود. احسان ثقفی نویسنده فیلمنامه این اثر زندگی را به شیوه جاری‌اش می‌پسندد و می‌نویسد.

غلامرضا آذری مدرس دانشگاه و استاد ارتباطات از نیمه راه به عوامل فیلم هناس پیوست. او نظرش درباره فیلم مذکور را چنان شرح داد: فیلم هناس خیلی خوب بود. این فیلم یک نمونه عالی از سرشت رفتاری را در قالب ارتباط انسان‌ها با یکدیگر نشان می‌دهد.

وی افزود: به نظرم فیلم هناس دو هدف نهایی را دنبال می‌کند و یکی از اهداف اصلی آن انسان شدن بهتر است.

این مدرس دانشگاه گفت: من فکر می‌کنم فیلم هناس در زمان اکران می‌تواند مخاطب فعال را تکان دهد. مواج بودن شرایط و موقعیت‌ها در این فیلم خیلی من را جذب کرد. فیلم هناس فرارشته‌ای است.

در ادامه میز نقد ششمین قسمت از سری برنامه‌های سینما ملت با حضور جواد طوسی و سعید قطبی‌زاده منتقدان سینما به نقد فیلم‌های شب طلایی به کارگردانی یوسف حاتمی‌کیا و هناس به کارگردانی حسین دارابی پرداخت.

جواد طوسی نظرش را درباره فیلم شب طلایی چنین بیان کرد: فیلم شب طلایی فاصله نسل‌ها را نشان می‌دهد بنابراین زمان‌شناسی در آن وجود دارد، زیرا امروزه یکی از مسائل ما فاصله‌ای است که میان نسل‌های مختلف جامعه حتی در یک خانواده مشهود است.

قطبی‌زاده گفت: اصولا ساختن یک فضا در مکانی بسته و با تعدادی شخصیت خیلی سخت است. معمولا کارگردانان با تجربه چنین کاری را انجام می‌دهند بنابراین اینکه یوسف حاتمی‌کیا در اولین فیلم خودش این کار را کرده، برای من قابل تحسین است.

وی افزود: من فکر می‌کنم در فیلمنامه شب طلایی حرکت جسورانه‌ای شده است و این فیلمنامه شخصیت‌هایی را دارد که هر کدامشان مشکلی دارند.   

این منتقد سینما بیان کرد: در مواردی کارگردان لطمه بزرگی به فیلم شب طلایی زدهاست. گویا فیلمساز می‌خواهد تنگنایی ایجاد کند که شخصیت‌های داستانش در آن فضا مفهوم بیشتری پیدا کنند. البته خرده داستان‌ها به داستان‌های اصلی کمک می‌کنند اما کارگردانی فیلم شب طلایی در بعضی صحنه‌ها به نظر شلخته است.

قطبی‌زاده ادامه داد: فیلمی که یوسف حاتمی‌کیا کارگردانی کرد شبیه فیلم‌های پدرش نبود و من این را خیلی دوست داشتم ولی آن با قصه به پایان نمی‌رسد و با مفهوم پایان میابد. کاش چنین نمی‌شد.

طوسی گفت: به نظرم یک جا پسر باید از پدر وام بگیرد. لوکیشن باید هویت داشته باشد اما در لوکیشن فیلم شب طلایی نشانه شناسی دیده نمی‌شود.

وی تائید کرد که داستان فیلم شب طلایی در یک جا رها شده است و گفت: به عقیده من کلام در ساختار فیلم‌ها اهمیت میابد اما در فیلم شب طلایی به اندازه کافی روی آن کار نشده است.

قطبی‌زاده گفت: به نظرم زمان فیلم کوتاه و مشخص است و هر چقدر شخصیت‌های بیشتری به داستان آن وارد شود، فرصت تامل روی شخصیت‌ها کم می‌شود. این باعث می‌شود که ما شخصیت واقعی در داستان نداشته باشیم البته به نظرم خوب است که یک فیلمساز بتواند شخصیت‌هایی را در فیلمش خلق کند که هر کدامشان داستان خودشان را داشته باشند.

وی بیان کرد: من در برخی از مواقع از تماشای فیلم شب طلایی لذت بردم اما این فیلم، فیلم محبوبم نبود چون دوست دارم کارگردان آن همچنان در عرصه سینما رشد کند.

این منتقد سینما گفت: به نظرم فیلم یوسف حاتمی‌کیا اسم خوبی ندارد. از نظر من این فیلم درون‌مایه‌های بهتری دارد که می‌شود از چکیده آنها عنوانی برای اثر مذکور انتخاب کرد.

قطبی‌زاده در بخش دیگری از صحبت‌هایش فیلم هناس به کارگردانی حسین دارابی را چنین نقد کرد: اتفاقی برای یکی از شخصیت‌های علمی کشورمان افتاده است و من انتظار دارم در پایان فیلمی که با الهام از زندگی او و خانواده‌اش ساخته شده است، تاثر خاصی در مخاطب ایجاد شود.

وی افزود: به نظرم فیلم هناس تصویر خوبی ندارد. از طرف دیگر ما یک ذهنیت‌سازی در فیلم مذکور داریم که بیشتر متوهمانه و ناکارآمد است. در واقع در فیلم هناس از ترس اصلی خبری نیست.

طوسی گفت: واقعیت این است که کشور ما در سال‌های اخیر و پس از ترور تعدادی از دانشمندانمان جبهه‌ای به نام سینمای ملی راه انداخته است و نهادهایی چون حوزه هنری تلاش می‌کنند درمسیر این جبهه کار کنند اما باید در این مسیر هوشمندانه‌تر گام بردارند.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«هناس» تبلیغاتی نیست/ فیلمنامه «شب طلایی» جسورانه است بیشتر بخوانید »

"راکت کوتاه‌برد با سوخت شکرپایه" حاصل دانش کدام شهید است؟


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، یک کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت:

‏امروز سالگرد شهادت بزرگ مردی است که کمتر کسی می‌داند، “پاسدار” نیروی قدس سپاه بوده و پروژه مهمی چون “راکت کوتاه‌برد با سوخت شکرپایه” حاصل دانش گرانبهای او برای آسان نمودن کار مقاومت اسلامی فلسطین است…

شهادتت مبارک آقا مصطفی.

"راکت کوتاه‌برد با سوخت شکرپایه" حاصل دانش کدام شهید است؟

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

"راکت کوتاه‌برد با سوخت شکرپایه" حاصل دانش کدام شهید است؟ بیشتر بخوانید »