شهید پرویز کرم پور

کمک ضرب العجلی شهید انتظامی به خانواده آواره افغانستانی

روایتی از دغدغه‌مندی شهید سلیمانی نسبت به خانواده شهدا/ کمک فوری شهید کرم‌پور به خانواده آواره افغانستانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی در راستای برنامه کمیته شهدای قرآنی و دیدار‌های هفتگی با خانواده شهدا به دیدار خانواده شهید فرماندهی انتظامی «پرویز کرم‌پور» رفتند.

در این مراسم «رحیم قربانی» رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه تهران، «بهروز یاری‌گل» از اساتید و پیشکسوتان قرآن کشور و «محمد انجم‌شعاع» مدیر عامل اتحادیه کشوری موسسات و تشکل‌های قرآن و عترت حضور داشتند.

توجه عجیب حاج قاسم به خانواده شهدا

انجم شعاع در این دیدار با اشاره به جایگاه خانواده شهدا و اجر خدمت به این خانواده‌ها اظهار داشت: شبی در عالم خواب شهید حاج قاسم سلیمانی را دیدم که در حال فعالیت برای سالگرد خودش است، گفتم شما چرا کار می‌کنید این وظیفه ماست که برای مراسم شما کار کنیم، ایشان گفت من این فرصت خدمت به شهدا را از دست نمی‌دهم. جالب است که ایشان داشت برای خودش کار انجام می‌داد.

وی با بیان خاطراتی از حاج قاسم سلیمانی ادامه داد: ایشان سال‌های آخر عمرشان عکس شهدا را جمع کرده بود و اصرار داشت در اتاقی بخوابد که عکس شهدا را نصب کرده‌اند. یک دفترچه داشت و نشانی و تلفن شهدایی را که با او کار کرده بودند در آن ثبت کرده بود و در آن دفترچه هر نکته‌ای درباره خانواده‌های این شهدا بود مثلا اگر فرزندی داشت بی تابی پدر را می‌کرد نوشته بود. بار‌ها او خودش از میدان جنگ تماس می‌گرفت و پیگیر کار و احوال این فرزندان شهدا بود. مادر شهیدی را پیدا کرده بود که داخل غار زندگی می‌کرد و گه گاه با او تماس می‌گرفت. یکبار در سوریه بود که به دوستانش گفت تلفنی جور کنید تا جویای احوال این مادر بشوم. وقتی زنگ زد خیلی دیر وقت بود، همین که تلفن بوق خورد و مادر گوشی را برداشت انگار حاج قاسم تازه متوجه شد دیروقت تماس گرفته، هیچ حرفی نزد، اما مادر متوجه شد چه کسی تماس گرفته، همان پشت تلفن به حاجی گفت زنگ زدی، ولی بدموقع زنگ زدی. حاج قاسم خیلی حواسش به خانواده شهدا بود. امروز شهدا دستشان بازتر از هر روزی است.

استاد یاری گل نیز در خلال صحب‌ها تاکید کرد: ما در این سال‌ها نتوانستیم کاری برای شهدا بکنیم و این دیدار‌ها در مقابل کار بزرگی که شهدا و خانواده‌هایشان انجام دادند، چیزی نیست.

جارو کشیدن جلسات قرآن خانه با پرویز بود

پدر شهید کرم‌پور در صحبت‌هایی اظهار داشت: ۲۵ سال است که در خانه ما جلسات قرآن برگزار می‌شود. پرویز از کودکی هر بار که جلسه قرآنی برگزار می‌شد از مادرش می‌خواست کار جارو کشیدن خانه را به او بدهد.

وی ادامه داد: سالی که شهید شد خودش به کربلا رفت و ما را هم مشهد برد. در مشهد به من گفت پدر مرا دعا کن، گفتم ما همیشه برای تو دعا می‌کنیم. همیشه عاشق شهادت بود، شب عروسیش دست همسرش را گرفت و به گلزار شهدا برد، گفتم پسرم این کار را نکن، گفت این بچه‌ها هم روزی پدر داشتند و شاد زندگی می‌کردند درست نیست در روز‌های شادیمان یادشان نباشیم.

پدر شهید انتظامی گفت: حاج قاسم که شهید شد خیلی گریه کرد، می‌گفت او سال‌ها در بیابان‌ها جنگید، او برای دنیا نمی‌رفت برای همین لایق شهادت بود.

ادای نذر تاسوعا با شهادت

مادر شهید در صحبت‌هایی عنوان کرد: تاسوعای هر سال نذری می‌داد، دوم محرم که مصدوم شد چند روز در بیمارستان بود و بعد به شهادت رسید، درست روز تاسوعا او را به خاک سپردیم.

وی درباره فعالیت‌های قرآنی شهید گفت: تازه در وقت تشییع جنازه متوجه شدیم چند جز قرآن را حفظ است. چیزی در این باره نمی‌گفت و بعد‌ها فهمیدیم مقام‌هایی هم در رده انتظامی داشته است. عاشق شهدا بود، هر وقت شهید می‌آوردند خودش را می‌رساند. چندباری در قرعه کشی مکه برنده شد که خودش نرفت و پدرش را فرستاد.

کمک ضرب العجلی شهید انتظامی به خانواده آواره افغانستانی

دوست شهید در ادامه صحبت‌های خانواده بیان داشت: پرویز هم رزمی کار و هم خیلی خوش خنده بود. در بحث ورزشی همیشه دوستان را جمع می‌کرد. انسان اخلاق مداری بود و هیچ گاه تندی و عصبانیتش را ندیدیم. در بحث کمک رسانی امدادگر بود. در همین کوچه خانه پدرش یکی از اتباع افغانستان صاحبخانه جوابش کرد و وسایلش را به خیابان ریخت، پرویز وقتی متوجه شد چهار پنج ساعته پول جمع کرد و برایشان سرپناهی تهیه کرد.

به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس، ستوان پرویز کرم‌پور در کلانتری قلهک مشغوول به کار بود که در جریان یک نزاع خانوادگی برای کمک به فرزند خانواده مذکور، خود را به میان آتش انداخت که موجب مصدومیت شدید او شد. وی پس از چند روز بستری در بیمارستان، شهریور سال ۱۳۹۹ به شهادت رسید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دغدغه‌مندی شهید سلیمانی نسبت به خانواده شهدا/ کمک فوری شهید کرم‌پور به خانواده آواره افغانستانی بیشتر بخوانید »

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: جنگ تحمیلی علیه ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به دستور صدام به طور سراسری علیه ایران آغاز شد. صدام با خیال اینکه به راحتی می‌تواند خرمشهر، آبادان و حتی اهواز را تصرف کند، دست به حمله حداکثری در جنوب کشور زد، اما با دفاع همه‌جانبه مردم در اوایل جنگ، وی نتوانست به هدف خود برسد. در ادامه ارتش، سپاه، شهربانی، ژاندارمری، کمیته انقلاب اسلامی و بسیج با ساماندهی برای دفاع از کشور به مرز‌ها اعزام شدند.

در دفاع مقدس، نیروی انتظامی از سه بخش (شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی) تشکیل می‌شد که هر کدام وظیفه جداگانه‌ای داشتند.

یکی از یگان‌هایی که در زمان دفاع مقدس علاوه بر نبرد با دشمن بعثی در عقبه جنگ وظیفه حراست از خانواده‌های رزمندگان را برعهده داشت، نیروی انتظامی (ژاندارمری، شهربانی و کمیته انقلاب اسلامی) بود.

نیرو‌های ژاندارمری در طول هشت سال دفاع مقدس علاوه بر حفاظت از شهر‌ها و مرز‌های کشور در خط مقدم حاضر می‌شدند و از خاک ایران دفاع می‌کردند.

ژاندارمری با توجه به اینکه در زمان شروع جنگ مسئولیت حفاظت از مرز‌ها را بر عهده داشت، اولین شهدای جنگ تحمیلی را تقدیم نظام کرد و اولین تیری که به سمت ایران شلیک شد به پاسگاه‌های ژاندارمری شلیک شد و اولین تیر نیز از سوی ایران توسط نیرو‌های ژندارمری به سمت دشمن شلیک شد.

یکی از این شهدا «پرویز کرم پور» است که در ادامه، یادداشت محمدرضا کارآموز معاون نیروی انسانی پلیس پیشگیری ناجا را که در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس گذاشته است را می‌خوانید: 

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست

به مناسبت اولین سالگرد شهادت شهید «پرویز کرم پور»، (شهید شاخص ناجا در سال ۱۴۰۰) گوشه‌هایی از دل نوشته‌ای که همان روز‌های تلخ در رثای شهید نگاشتم برای تجلیل از مقام رفیع ایشان تقدیم می‌کنم.

در خیالم به مصاحبه‌ای با او می‌اندیشم، اگر از او می‌پرسیدم: «خودتان را معرفی کنید» شاید این جملات را بر زبان می‌آورد:

«پرویز کرم پور هستم؛ از خیل جان برکفان ناجا زاده دومین روزِ اولین ماه سال ۱۳۶۴؛ در خانواده‌ای مذهبی و ولایت مدار جزء ۳۰ قرآن کریم را در سینه دارم؛ همسرم از سلسله جلیله سادات است و حافظ قرآن شیرینی زندگی مشترکمان، امیرعلی ده ساله است و هلمای چهار ساله و خداوند را شاکرم برای نعماتش و مفتخرم به نقش آفرینی در امنیت این دیار …».

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست

شاید هم به گونه‌ای دیگر از خود می‌گفت …؛ نمی‌دانم و هیچ وقت هم نخواهم دانست. او دیگر بین ما نیست و به خیل شهدای ناجا پیوسته؛ آن‌ها که در راه حفظ امنیت این کهن دیار، ترس و تردید را به سُخره گرفته اند؛ «تعهد» و «ایثار» کلیدواژه‌های زندگی پر افتخارشان است و در این مسیر، مجالی برای اندیشیدن و محاسبه سود و زیان ندارند؛ هر چه هست اخلاص است و ایثار و از خود گذشتگی.

«پرویز کرم پور» ستاره‌ای است از خیل قهرمانان این دیار … او در حال اجرای حکم قضائی و برای نجات جان هموطنش فراتر از وظیفه عمل کرد و جان خود را برای جلوگیری از سوختگی بیشتر او که از اجرای حکم تخلیه منزل پریشان شده و اقدام به خودسوزی کرده بود-به خطر انداخت و با ۶۰ درصد سوختگی و یک هفته تحمل درد و رنج جانکاه در ششمین روز ششمین ماه سال ۱۳۹۹ و در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی به سالار شهیدان تأسی کرد و به دیدار معشوق شتافت؛ همین چند روز قبل، به سبک هر سال برای سیاه پوش کردن کلانتری ۱۲۴ قُلهک تهران و برپایی مراسم عزای حسینی پیشقدم شده بود …

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست

به راستی اینان چه کرده اند که در بالاترین مرتبه «ایثار» و بر فراز قلّه رفیعِ «از خود گذشتگی» ایستاده اند و بدون لحظه‌ای تأمل و تفکر برای نجات دیگری به آب و آتش می‌زنند؟ اصلاً چرا در قرآن کریم، ۵۵ بار کلمات «شهید» و «شهدا» تکرار شده؟ چرا خداوند متعال تأکید فرموده: «به آنان که در راه خدا کشته می‌شوند «اموات» نگویید که زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند …» و به آنان «اجر عظیم» وعده داده است؟ و در هنگامه این سوالات که ذهنم را درگیر کرده، جملات نقش بسته بر مزار نورانی «شهید محمدمهدی لطفی نیاسر» را به یاد می‌آورم: «شهادت را به بها دهند نه به بهانه … شهادت اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با نفس هستند و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند خداوند به مُزد این جهاد اکبر، شهادت را روزی آن‌ها خواهد کرد».

کلام آخر اینکه شهید پرویز کرم پور نخستین شهید این راه سبز نبوده و آخرین آن هم نخواهد بود. اصلاً باب ایثار و شهادت در کشوری که پرچمدار استقلال، آزادی و عزّت در جهان شده بسته نمی‌شود و به قول شهید آوینی: «دین دار آن است که در کشاکش بلا دین دار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین» و در این «کشاکش بلا»، کارکنان خدوم ناجا، سینه سپر کرده و جان بر کف، حفظ امنیت پایدار جمهوری اسلامی ایران را راهبرد و هدف متعالی خود می‌دانند. شهدا و جانبازانی که ناجا در اوج «اقتدار و مظلومیت» تقدیم کرده مُهر تأییدی است بر این نکته و گوشزدی است به آنان که ناامنی و شرارت را در دستور کار داشته و مُخلّ نظم و امنیت ایران عزیزند؛ پلیس جمهوری اسلامی ایران از هیچ تلاشی در این مسیر فروگذار نخواهد کرد و «شهادت» را نه یک «پایان» که نشان افتخار و موهبتی الهی برای خود می‌داند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ستاره‌ای در آتش/ شهیدی که در آستانه عاشورای حسینی به رفقایش پیوست بیشتر بخوانید »