شهید چمران

روایت سرلشکر فیروزآبادی از راه‌اندازی قرارگاه جنگ‌های نامنظم



به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی دارفانی را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت خود از ایشان با عنوان “همکار دیرین” نام بردند. سردار فیروزآبادی در یادمانده‌های خود از دوران دفاع مقدس می‌گوید: «داستان سوسنگرد از این قرار است که لشگر ۹۲ زرهی اهواز به دستور بنی‌صدر دائما در حال جابجایی بود و وضعیت سوسنگرد لحظه به لحظه بحرانی می شد. من به آیت‌الله خامنه‌ای که نماینده امام در ارتش و شورای عالی دفاع بود، گفتم که وضعیت بحرانی است و ایشان به سرعت خود را به منطقه رساندند. 

باید بگویم که آیت‌الله خامنه‌ای با دیدن شرایط و دیدبانی‌هایی که داشتند به سرعت قرارگاه جنگ‌های نامنظم را تشکیل داده و شهید چمران رئیس ستاد قرارگاه شدند.

شاید بتوان اینگونه گفت که نخستین ستاد سازمان‌دهی شده بسیجی همین جنگ‌های نامنظم بود و ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] بعد از مشاهدات خود به تهران بازگشته و به عنوان امام جمعه مردم را دعوت به کمک به سپاه و ارتش کردند».





منبع

روایت سرلشکر فیروزآبادی از راه‌اندازی قرارگاه جنگ‌های نامنظم بیشتر بخوانید »

مراسم دهمین سالگرد شهادت شهید «داریوش رضایی‌نژاد» برگزار شد

مراسم دهمین سالگرد شهادت «رضایی‌نژاد» برگزار شد


مراسم دهمین سالگرد شهادت شهید «داریوش رضایی‌نژاد» برگزار شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اسدالله تولیده مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام در مراسم دهمین سالگرد شهادت شهید داریوش رضایی‌نژاد ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، به بیان نقش شهرستان آبدانان در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی اشاره کرد و اظهار داشت: شهرستان آبدانان که در جنوبی‌ترین نقطه استان واقع شده، مجموعه‌ای از رشادت‌ها، پایمردی‌ها و دلاورمردی‌ها است و این شهرستان در جنگ تحمیلی بار‌ها و بار‌ها مورد تجاوز بمباران هوایی هواپیما‌های رژیم بعث قرار گرفت و جمع زیادی از عزیزانمان مظلومانه به شهادت رسیدند.

وی به معرفی شهدای گرانقدر شهرستان آبدانان پرداخت و افزود: در دوران دفاع مقدس، شهرستان آبدانان خوش درخشید و وقتی که در تاریخ دفاع مقدس مطالعه می‌کنیم، رشادت‌ها و پایمردی‌های دلاورمردان این خطه و به‌ویژه شهید «حاج صارم طهماسبی» را می‌بینیم که هم در کنار شهید چمران در لبنان و در جنگ‌های چریکی حضور داشت و هم در دفاع مقدس و در جغرافیای کشور عزیزمان نقش آفرینی کرده و پس از آن به اسارت درآمد.

تولیده افزود: طهماسبی پس از اسارت نیز به دیار خود بازگشت و در کنار مردم شهر خود زحمت کشید و فرماندهی کرد و سرانجام در دیارش شربت شهادت را نوشید. شهید طهماسبی، یکی از شهدای شاخص نه تنها استان، بلکه از شهدای شاخص کشوری به شمار می‌آید.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام در انتها افزود: در میان شهدای گرانقدر شهرستان آبدانان شهید شاخص کم سن و سال به نام شهید والامقام «علی جرایه» وجود دارد که نوجوان‌ترین شهید دوران دفاع مقدس کشور بود. این دیار پس از دفاع مقدس نیز شهید والامقام داریوش رضایی‌نژاد را تقدیم انقلاب کرده است از این رو می‌توان گفت مردم این شهرستان چه در دفاع مقدس و چه پس از آن در دوران عمر با برکت انقلاب حضوری پررنگ داشته‌اند و رشادت‌های بسیاری از خود نشان داده‌اند.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

مراسم دهمین سالگرد شهادت «رضایی‌نژاد» برگزار شد بیشتر بخوانید »

نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا را پیگیری می‌کنیم

نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا را پیگیری می‌کنیم


نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا را پیگیری می‌کنیمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نشست خبری مهدی چمران منتخب مردم در شورای اسلامی شهر تهران به مناسبت سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران و پاسخ به سوالات خبرنگاران در خصوص برنامه‌های جدید شورای شهر تهران پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه) برگزار شد.

چمران در ابتدای صحبت‌های خود با گرامیداشت یاد و خاطره شهید چمران اظهار داشت: روز گذشته سالگرد دکتر چمران به همراه ۲ شهید دیگر بود که بر روی خاکریزی در دهلاویه که در واقع سیل بند شهر دهلاویه بود به شهادت رسیدند.

وی افزود: زمانیکه شهید چمران در دهلاوه حضور داشت و رستمی شهر را فتح کرده بود وسیله‌ای برای زدن خاکریز نداشتیم و از این سیل بند به عنوان خاکریز استفاده می‌کردیم، بچه‌ها داخل شیار‌هایی از این سیل بند تمام مدت روز را سپری می‌کردند و شب‌ها می‌جنگیدند، شب قبل شهادت دکتر چمران، یک و نیمه بعد نیمه شب به ما حمله شد و تا نزدیکی سحر حمله همچنان ادامه داشت اما دشمن نتوانست جلو بیایید. رستمی از فرط خستگی زیر جیپش رفت تا استراحت کند اما خمپاره‌ای به جیپ خورد و به شهادت رسید.

وی با قرائت بخشی از دستنوشته‌های شهید افزود: نیرو‌های زیادی در جنگ شرکت داشتند برای چمران تنها جنگ ظاهری و نظامی نبود بلکه موضوعی مکتبی بود. بار‌ها این موضوع را نوشته و گفته بود.

چمران در پاسخ به سوال خبرنگار دفاع پرس مبنی بر برنامه شورای شهر جدید برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و نام‌گذاری خیابان‌ها و معابر به نام شهدا بیان داشت: اولین کار شورای قبلی نامگذاری اتوبان صیاد شیرازی به نام این شهید بود و در این دوره نیز مثل گذشته کار نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا را پیگیری می‌کنیم.

ادامه دارد…



منبع خبر

نامگذاری خیابان‌ها به نام شهدا را پیگیری می‌کنیم بیشتر بخوانید »

کار بزرگ شهید چمران در ابتدای جنگ چه بود؟/ شکوائیه تاریخی چمران

کار بزرگ شهید چمران در ابتدای جنگ چه بود؟/ شکوائیه تاریخی چمران



«استاد تراز انقلاب» ازتولد تا شهادت/ بیش از هر زمانی به الگوگیری از شهیدچمران نیاز داریم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهید مصطفی چمران سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به اخذ مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. سپس برای گذراندن آموزش‌های نظامی به مصر و بعد از آن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی بازرگان مدتی مسئولیت وزارت دفاع را عهده‌دار شد. (۱) «به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عده‌ای از پاسداران و نیروهای ژاندارمری در محاصره گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفت.

پس از پیام امام به مردم برای حرکت به‌سوی پاوه و نجات محاصره‌شدگان، وی اقدام به آزادسازی شهرهای کردنشین کرد. با تلاش‌های او و سایر نیروها، همه شهرها در مدت ۲۰ روز آزاد شد. چمران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و پس از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگ‌های نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد. وی در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰، در جبهه دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.» (۲)

کار بزرگ چمران در جبهه جنوب به روایت سردار شهید احمد غلامی

«وقتی برایمان مسجل شد که سمت خرمشهر دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، قبول کردیم که این‌طرف (خرمشهر) تمام شده و ازدست‌رفته است. عراق به نزدیک اهواز رسیده و جاده را هم گرفته بود. دیگر خط‌ها شکل گرفته بود.

آن زمان، نیروهای چمران وارد عمل شدند و در منطقه حمیدیه نگذاشتند عراقی‌ها عبور کنند. این کار بسیار خوبی بود که انجام شد و در نتیجه عراق نتوانست فلش طرف طلائیه و کوشک را به اهواز برساند. چون در جناح چپ، فلش ارتش عراق در جاده سوسنگرد، به اهواز نزدیک بود، این فلش، هم فاصله‌اش تا اهواز کم بود و هم جناح راست ارتش عراق برای ورود به اهواز محسوب می‌شد. اهواز یک شهر بزرگ و مرکز استان بود. عراقی‌ها می‌بایست با چهار لشکر وارد اهواز می‌شدند.

حالا مقاومت و کاری که چمران در آن منطقه کرد، واقعاً در تاریخ جنگ گم شد. من اتفاقات و پیچیدگی جنگ و سردرگمی‌ها را به یاد دارم. دکتر چمران کار بزرگی کرد. اگر آن منطقه رها می‌شد و عراقی‌ها به آنجا می‌آمدند، قطعاً راه دوم باز می‌شد و دیگر اصلاً لزومی نداشت آنجا مقاومت کنند. بعد که ما جنگ را یاد گرفتیم، عظمت کار دکتر چمران را متوجه شدیم و فهمیدیم ایشان چه‌کار کرد. یک نفر آدم بلند شود، برود یک سری نیرو جمع کند و کار بزرگی انجام دهد و نگذارد اهواز سقوط کند، آن‌هم با نیروهای عادی و مردم که از هرجایی آمده بودند و آنجا خدمت می‌کردند.

چمران وزیر دفاع و یک نظامی برجسته بود. تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش هم، همیشه با ایشان بود. می‌فهمید چمران یک نظامی کار بلد است و اگر جایی کار کند، جلوی پیشروی عراق در کل منطقه را می‌گیرد.

چمران در حمیدیه اجازه نداد عراقی‌ها جلو بیایند. وقتی دید وضعیت این‌طوری است و قوای ایران و عراق به هم نمی‌خورند (هم‌طراز هم نیستند)، چون عراقی‌ها خیلی قوی بودند، همان جنگ‌های پارتیزانی که شیوه خودش بود، انتخاب کرد.

به عراقی‌ها در شب و غروب کمین می‌زد و منطقه را نا امن می‌کرد که عراقی‌ها جرأت نکنند جلو بیایند. اگر عراقی‌ها می‌آمدند، نیرویی نبود که بخواهد جلوی‌شان را بگیرد. آنجا کسی نمی‌توانست جلودار آن زرهی و آن قدرت باشد. تنها چیزی که عراقی‌ها را آسیب‌پذیر می‌کرد و آن‌ها را به شک می‌انداخت و روحیه‌شان را خراب می‌کرد، همین نوع جنگی بود که چمران انتخاب کرده بود؛ بنابراین، عراقی‌ها احساس ناامنی می‌کردند.

جلوگیری از پیش روی عراق در خوزستان

دکتر چمران سد تنظیمی در حمیدیه که آب کرخه را تنظیم و به دو، سه رودخانه تبدیل می‌کرد، با هدف جلوگیری از پیش روی عراق منفجر کرد. چمران می‌گفت عراق آسیب‌پذیر است و در این باتلاق، تانک‌هایش به‌گل‌نشسته است و دیگر نمی‌تواند عبور کند.

من دیدم تانک‌های عراق به گل نشسته بودند. بعد ما کم‌کم حرکت کردیم تا به یک جا برسیم. آن زمان، عراق برای اینکه خطش را سراسری کند تا عقبه‌اش محفوظ بماند و آسیب‌پذیر نشود، کم‌کم از محور حمیدیه – سوسنگرد عقب‌نشینی کرد. پس از عقب‌نشینی عراقی‌ها، نیروهای چمران می‌رفتند به عقبه‌های آنها آسیب می‌رساندند.

آنها شب به شکار تانک می‌رفتند. این نوع جنگ مختص نیروهای چمران بود، ولی نیروهای ما هم به‌تدریج از آنها درس گرفتند. در جبهه‌های دیگر، دکتر چمران این روش را به نیروها یاد داد.

او با شیوه خودش با حداکثر ۳۰۰ نیرو که عموماً بچه‌های تهران و تعدادی هم از لبنان بودند، توانست در آن منطقه جلوی عراق را بگیرد. عراق وقتی آنجا مشکل پیدا کرد، از دب حردان عقب کشید و به پادگان حمید رفت و آنجا را به‌عنوان خط سراسری‌اش انتخاب کرد. درصورتی‌که از قبل برنامه‌اش این نبود و تصمیم داشت کل خوزستان را بگیرد، ولی مقاومت‌های خرد نیروهای ارتش و پیوستن نیروهای مردمی و سپاه سبب شد در وهله اول، جلوی موج تهاجم ارتش عراق گرفته شود و عراقی‌ها وادار شوند در جایی که نمی‌خواهند، پدافند کنند.

این شد که ما توانستیم در مناطق میانی خوزستان، عملیات «طریق‌القدس» را انجام دهیم و از قسمت‌هایی که دور از انتظار عراق بود، وارد شویم. عراق از همان‌جاها آسیب کلی دید و ضربه نهایی را خورد به‌طوری‌که ارتشش از هم پاشید و بعد از عملیات بیت‌المقدس، صدام دست‌هایش را بالا برد و یک‌طرفه اعلام آتش‌بس کرد و عقب رفت. (۳)

من اعلام جرم می‌کنم!

هنگامی‌که در آستانه عملیات برای شکست حصر سوسنگرد در ۲۶ آبان ماه سال ۵۹، به امام خامنه‌ای که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، خبر رسید که بنا به دستور بنی‌صدر، تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز از شرکت در عملیات به بهانه انجام مأموریت دیگر منع شده؛ ایشان در نیمه‌های شب دو نامه اعتراضی و درعین‌حال تحکمی برای تیمسار فلاحی-رئیس ستاد مشترک ارتش- و سرهنگ قاسمی – فرمانده لشگر ۹۲ زرهی ارتش در اهواز- تنظیم کرده و از آنان می‌خواهد که مقدمات شرکت تیپ را در این عملیات فراهم آورند.

ایشان سپس از دکتر چمران نیز که در آنجا حضور داشتند؛ می‌خواهد که برای اثربخشی نامه‌ها، وی نیز در پائین نامه‌ها مرقومه‌ای را بدان بیفزاید.

متن شکوائیه تاریخی شهید چمران که تأثیر فراوانی در مجاب کردن فرماندهان ارتش برای شرکت تیپ ۲ لشکر ۹۲ در عملیات داشته است؛ بدین شرح است:

«من رسماً اعلام جرم می‌کنم. به نام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع، از این‌همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم. چند روز است که فریاد می‌کشم تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد، امروز انتظار عمل داشتم، متأسفانه نشد، امروز صبح در حضور سرکار و سرهنگ شهبازی ایرادات و نظرات خود را گفتم و شما فکر کردید و جواب دادی که فردا صبح زود انجام می‌شود و الآن می‌بینم که می‌خواهند عملیات را به تأخیر بیندازند و این یعنی مرگ ۵۰۰ جوان و سقوط سوسنگرد و حمیدیه و اهواز و من در این صورت، همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول می‌دانم.»

بدین ترتیب با اصرار و پافشاری مقام معظم رهبری و همراهی و حمایت دکتر چمران، زمینه شرکت تیپ در این عملیات فراهم شده و با مجاهدت رزمندگان و به‌ویژه شهید چمران که شجاعانه در نبرد تن با تانک‌های بی شمار رژیم بعثی ایستادگی کردند و منجر به زخمی شدن وی نیز گردید، زمینه آزادی سوسنگرد فراهم شد. (۴)

پی‌نوشت‌ها

۱. مژده‌ی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ،۱۳۹۸، صفحه ۱۲۵.

۲. صادقی، رضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۸۷.

۳. مژده‌ی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ،۱۳۹۸، صفحات ۱۳۸،۱۳۹،۱۴۰.

۴. رزاق زاده، امیر، نبرد طریق‌القدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۱، صفحه ۱۹۴.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهید مصطفی چمران سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به اخذ مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. سپس برای گذراندن آموزش‌های نظامی به مصر و بعد از آن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی بازرگان مدتی مسئولیت وزارت دفاع را عهده‌دار شد. (۱) «به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عده‌ای از پاسداران و نیروهای ژاندارمری در محاصره گروه‌های ضدانقلاب قرار گرفت.

پس از پیام امام به مردم برای حرکت به‌سوی پاوه و نجات محاصره‌شدگان، وی اقدام به آزادسازی شهرهای کردنشین کرد. با تلاش‌های او و سایر نیروها، همه شهرها در مدت ۲۰ روز آزاد شد. چمران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و پس از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگ‌های نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد. وی در ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰، در جبهه دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.» (۲)

کار بزرگ چمران در جبهه جنوب به روایت سردار شهید احمد غلامی

«وقتی برایمان مسجل شد که سمت خرمشهر دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم، قبول کردیم که این‌طرف (خرمشهر) تمام شده و ازدست‌رفته است. عراق به نزدیک اهواز رسیده و جاده را هم گرفته بود. دیگر خط‌ها شکل گرفته بود.

آن زمان، نیروهای چمران وارد عمل شدند و در منطقه حمیدیه نگذاشتند عراقی‌ها عبور کنند. این کار بسیار خوبی بود که انجام شد و در نتیجه عراق نتوانست فلش طرف طلائیه و کوشک را به اهواز برساند. چون در جناح چپ، فلش ارتش عراق در جاده سوسنگرد، به اهواز نزدیک بود، این فلش، هم فاصله‌اش تا اهواز کم بود و هم جناح راست ارتش عراق برای ورود به اهواز محسوب می‌شد. اهواز یک شهر بزرگ و مرکز استان بود. عراقی‌ها می‌بایست با چهار لشکر وارد اهواز می‌شدند.

حالا مقاومت و کاری که چمران در آن منطقه کرد، واقعاً در تاریخ جنگ گم شد. من اتفاقات و پیچیدگی جنگ و سردرگمی‌ها را به یاد دارم. دکتر چمران کار بزرگی کرد. اگر آن منطقه رها می‌شد و عراقی‌ها به آنجا می‌آمدند، قطعاً راه دوم باز می‌شد و دیگر اصلاً لزومی نداشت آنجا مقاومت کنند. بعد که ما جنگ را یاد گرفتیم، عظمت کار دکتر چمران را متوجه شدیم و فهمیدیم ایشان چه‌کار کرد. یک نفر آدم بلند شود، برود یک سری نیرو جمع کند و کار بزرگی انجام دهد و نگذارد اهواز سقوط کند، آن‌هم با نیروهای عادی و مردم که از هرجایی آمده بودند و آنجا خدمت می‌کردند.

چمران وزیر دفاع و یک نظامی برجسته بود. تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش هم، همیشه با ایشان بود. می‌فهمید چمران یک نظامی کار بلد است و اگر جایی کار کند، جلوی پیشروی عراق در کل منطقه را می‌گیرد.

چمران در حمیدیه اجازه نداد عراقی‌ها جلو بیایند. وقتی دید وضعیت این‌طوری است و قوای ایران و عراق به هم نمی‌خورند (هم‌طراز هم نیستند)، چون عراقی‌ها خیلی قوی بودند، همان جنگ‌های پارتیزانی که شیوه خودش بود، انتخاب کرد.

به عراقی‌ها در شب و غروب کمین می‌زد و منطقه را نا امن می‌کرد که عراقی‌ها جرأت نکنند جلو بیایند. اگر عراقی‌ها می‌آمدند، نیرویی نبود که بخواهد جلوی‌شان را بگیرد. آنجا کسی نمی‌توانست جلودار آن زرهی و آن قدرت باشد. تنها چیزی که عراقی‌ها را آسیب‌پذیر می‌کرد و آن‌ها را به شک می‌انداخت و روحیه‌شان را خراب می‌کرد، همین نوع جنگی بود که چمران انتخاب کرده بود؛ بنابراین، عراقی‌ها احساس ناامنی می‌کردند.

جلوگیری از پیش روی عراق در خوزستان

دکتر چمران سد تنظیمی در حمیدیه که آب کرخه را تنظیم و به دو، سه رودخانه تبدیل می‌کرد، با هدف جلوگیری از پیش روی عراق منفجر کرد. چمران می‌گفت عراق آسیب‌پذیر است و در این باتلاق، تانک‌هایش به‌گل‌نشسته است و دیگر نمی‌تواند عبور کند.

من دیدم تانک‌های عراق به گل نشسته بودند. بعد ما کم‌کم حرکت کردیم تا به یک جا برسیم. آن زمان، عراق برای اینکه خطش را سراسری کند تا عقبه‌اش محفوظ بماند و آسیب‌پذیر نشود، کم‌کم از محور حمیدیه – سوسنگرد عقب‌نشینی کرد. پس از عقب‌نشینی عراقی‌ها، نیروهای چمران می‌رفتند به عقبه‌های آنها آسیب می‌رساندند.

آنها شب به شکار تانک می‌رفتند. این نوع جنگ مختص نیروهای چمران بود، ولی نیروهای ما هم به‌تدریج از آنها درس گرفتند. در جبهه‌های دیگر، دکتر چمران این روش را به نیروها یاد داد.

او با شیوه خودش با حداکثر ۳۰۰ نیرو که عموماً بچه‌های تهران و تعدادی هم از لبنان بودند، توانست در آن منطقه جلوی عراق را بگیرد. عراق وقتی آنجا مشکل پیدا کرد، از دب حردان عقب کشید و به پادگان حمید رفت و آنجا را به‌عنوان خط سراسری‌اش انتخاب کرد. درصورتی‌که از قبل برنامه‌اش این نبود و تصمیم داشت کل خوزستان را بگیرد، ولی مقاومت‌های خرد نیروهای ارتش و پیوستن نیروهای مردمی و سپاه سبب شد در وهله اول، جلوی موج تهاجم ارتش عراق گرفته شود و عراقی‌ها وادار شوند در جایی که نمی‌خواهند، پدافند کنند.

این شد که ما توانستیم در مناطق میانی خوزستان، عملیات «طریق‌القدس» را انجام دهیم و از قسمت‌هایی که دور از انتظار عراق بود، وارد شویم. عراق از همان‌جاها آسیب کلی دید و ضربه نهایی را خورد به‌طوری‌که ارتشش از هم پاشید و بعد از عملیات بیت‌المقدس، صدام دست‌هایش را بالا برد و یک‌طرفه اعلام آتش‌بس کرد و عقب رفت. (۳)

من اعلام جرم می‌کنم!

هنگامی‌که در آستانه عملیات برای شکست حصر سوسنگرد در ۲۶ آبان ماه سال ۵۹، به امام خامنه‌ای که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، خبر رسید که بنا به دستور بنی‌صدر، تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز از شرکت در عملیات به بهانه انجام مأموریت دیگر منع شده؛ ایشان در نیمه‌های شب دو نامه اعتراضی و درعین‌حال تحکمی برای تیمسار فلاحی-رئیس ستاد مشترک ارتش- و سرهنگ قاسمی – فرمانده لشگر ۹۲ زرهی ارتش در اهواز- تنظیم کرده و از آنان می‌خواهد که مقدمات شرکت تیپ را در این عملیات فراهم آورند.

ایشان سپس از دکتر چمران نیز که در آنجا حضور داشتند؛ می‌خواهد که برای اثربخشی نامه‌ها، وی نیز در پائین نامه‌ها مرقومه‌ای را بدان بیفزاید.

متن شکوائیه تاریخی شهید چمران که تأثیر فراوانی در مجاب کردن فرماندهان ارتش برای شرکت تیپ ۲ لشکر ۹۲ در عملیات داشته است؛ بدین شرح است:

«من رسماً اعلام جرم می‌کنم. به نام نماینده امام و نماینده شورای عالی دفاع، از این‌همه اهمال و اتلاف وقت و به هدر رفتن خون جوانان شکایت دارم. چند روز است که فریاد می‌کشم تا بالاخره دیشب جوابی شنیده شد، امروز انتظار عمل داشتم، متأسفانه نشد، امروز صبح در حضور سرکار و سرهنگ شهبازی ایرادات و نظرات خود را گفتم و شما فکر کردید و جواب دادی که فردا صبح زود انجام می‌شود و الآن می‌بینم که می‌خواهند عملیات را به تأخیر بیندازند و این یعنی مرگ ۵۰۰ جوان و سقوط سوسنگرد و حمیدیه و اهواز و من در این صورت، همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول می‌دانم.»

بدین ترتیب با اصرار و پافشاری مقام معظم رهبری و همراهی و حمایت دکتر چمران، زمینه شرکت تیپ در این عملیات فراهم شده و با مجاهدت رزمندگان و به‌ویژه شهید چمران که شجاعانه در نبرد تن با تانک‌های بی شمار رژیم بعثی ایستادگی کردند و منجر به زخمی شدن وی نیز گردید، زمینه آزادی سوسنگرد فراهم شد. (۴)

پی‌نوشت‌ها

۱. مژده‌ی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ،۱۳۹۸، صفحه ۱۲۵.

۲. صادقی، رضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ کردستان در بحران امنیت و محرومیت، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحه ۸۷.

۳. مژده‌ی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: از ری تا شام: روایت ناتمام احمد غلامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ،۱۳۹۸، صفحات ۱۳۸،۱۳۹،۱۴۰.

۴. رزاق زاده، امیر، نبرد طریق‌القدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۱، صفحه ۱۹۴.



منبع خبر

کار بزرگ شهید چمران در ابتدای جنگ چه بود؟/ شکوائیه تاریخی چمران بیشتر بخوانید »

آبگوشت‌خوری، درست روبروی دشمن!

آبگوشت‌خوری رزمندگان ایرانی درست روبروی دشمن!


آبگوشت‌خوری، درست روبروی دشمن!به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انتشارات مرز و بوم به مناسبت سالروز شهادت مصطفی چمران برشی از کتاب مصطفی چمران با عنوان «مردی برای تمام فصول» را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرد و نوشت:

«درست روبروی دشمن باید پل می‌ساختیم. محمد خدایاری از همرزمان چمران در جبهه جنوب از روحیه خستگی‌ناپذیر چمران در آن شرایط سخن می‌گوید: حضور چمران به ما نیرو می‌داد. چمران یعنی ممکن کردن ناممکن‌ها. روی کرخه پلی وجود نداشت، دشمن در تیررس بود. خیلی نزدیک به قدر این‌طرف تا آن‌طرف رود، دشمن را می‌دیدیم. رودخانه پل نداشت و امکان انتقال نیرو برای حذف دشمن وجود نداشت.

به لحاظ سیستماتیک طبیعی بود که در چنان موقعیت خطرناکی حتی ارتش هم داوطلب ساخت پل نشود. ما سیزده نفر از بقایای یک گروه از دست رفته بیست‌وپنج نفره بودیم. چمران به ما اطمینان داد و به ارتش هم اعلام کردیم که ما پل را خواهیم ساخت. خیلی زود و آن زود، ۲۴ساعت بود. ۲۴ ساعت حیرت‌انگیز که فقط اگر در کنار چمران بودی مفهومش را حس می‌کردی و می‌فهمیدی.

پل معنایی حیاتی داشت. چوب‌ها را به هم وصل می‌کردیم و با تیوپ‌های باد کرده تراکتور در زیر الوار‌ها پل را محکم می‌کردیم… فردای آن روز، امتحان‌کننده پل باز هم ما بودیم. ما که با چمران معنا می‌گرفت.

سر ظهر بود. آبگوشت درست کردیم و روی همان پل نشستیم به ناهار، که تیمسار فلاحی که آن‌موقع فرمانده نیروی زمینی ارتش بود آمد. ما سوار جیپ شدیم و رفتیم روی آن پل، بچه‌ها هم از آن پشت فیلمبرداری می‌کردند. فیلمش هنوز هم هست. تیمسار فلاحی باور نمی‌کرد. یعنی مانده بود توی آن موقعیت خطرناک، دشمنی که قشنگ روبه‌رویمان بود…! مانده بود چطور بیست‌وچهار ساعته پل زده‌ایم…

بعد گفت اگر یک کم آن‌طرف‌تر یک پل دیگر هم بود، بستان را فتح شده می‌دانستیم و من، محسن الله‌داد (یادش بخیر او هم شهید شد) چمران و محافظش ناصر با یک بلم‌چی که حالا اسمش یادم نیست سوار بلم (قایق) شدیم و رفتیم برای ساخت آن یکی پل دیگر.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

آبگوشت‌خوری رزمندگان ایرانی درست روبروی دشمن! بیشتر بخوانید »