شهید چمران

سامانه نقش دولت در دفاع مقدس رونمایی شد


سامانه نقش دولت در دفاع مقدس رونمایی شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نخستین سامانه نقش دولت در دفاع مقدس، امروز (دوشنبه) با حضور «محمود واعظی» رئیس دفتر رئیس جمهور، «اشرف بروجردی» رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و جمعی از خانواده‌های شهدا، رونمایی شد.

در این مراسم همچنین از خانواده‌ شهیدان چمران، فیاض‌بخش، عباسپور و نامجوی تقدیر به‌عمل آمد.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

سامانه نقش دولت در دفاع مقدس رونمایی شد بیشتر بخوانید »

مسابقه ملی کتابخوانی برگزار می‌شود

مسابقه ملی کتابخوانی برگزار می‌شود



سنگر کتاب فاروج

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امید باغچقی، مسئول قرارگاه سنگر کتاب گفت: باتوجه به این که سنگر کتاب‌ در بهمن سال ۹۸ شروع به کار کرد اعضا این مجموعه به مناسبت یکساله شدن قرارگاه اقدام به برگزاری مسابقه کتابخوانی در سطح ملی کرده اند. 

وی افزود: عنوان کتابی که برای این مسابقه در نظر گرفته شد کتاب «روایت های همسر شهید دکتر مصطفی چمران» است که به نقل از غاده جابر بیان شده است. این کتاب ۸۸صفحه ای از پیچ وخم های زندگی چمران و غاده بیان می کند.

گفتنی است آیین رونمایی از پوستر مسابقه با حضور چند تن از مسئولین استان خراسان شمالی  از جمله حجت الاسلام سید محمد افشین فر مسئول قرارگاه صاحب امر(عج)، آقای شیرازیان مسئول دبیرخانه کانونهایی مساجد، آقای آقابیگی مسئول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آقای حیدپور مسئول مؤسس نهج‌البلاغه  و مادر شهید گرانقدر امیر امیری در محل قرارگاه سنگر کتاب انجام شد.

مادرشهید امیری گفت: سعی کنید در حوزه کتاب‌هایی شهید سپهبد حاج  قاسم سلیمانی نقشه پررنگی داشته باشید هر چقدر کار هنری برای این بزرگ مرد انجام شود باز هم کم هست با شور وانگیزه بالا کار کنید برای خدا در راه خدا. 

علاقمندان جهت شرکت در مسابقه و دریافت کتاب هم همراه سئوالات می‌توانند از تاریخ ۱۵ دی الی ۸بهمن ۱۳۹۹به پیج‌های اینستاگرامی سنگر کتاب‌ @sangare_ketab یا فروشگاه مجازی چاپارکتاب به نشانی @chaparketab مراجعه کنند.

جوایز مسابقه

نفراول ۳۵۰۰۰۰هزارتومان

نفر دوم ۲۵۰۰۰۰هزارتومان

نفرسوم ۱۵۰۰۰۰هزارتومان

به همراه اهدا ۲۰ پک کتاب از سمت انتشارات روایت فتح

 این مسابقه با مشارکت انتشارات روایت فتح و روابط عمومی و تبلیغات سپاه حضرت جوادالائمه( ع)؛ قرارگاه سنگر کتاب و فروشگاه مجازی چاپارکتاب اجرا می‌شود.



منبع خبر

مسابقه ملی کتابخوانی برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

ماجرای ۲۸  ایرانی که لشکر بعثی را ناکام کردند

ماجرای ۲۸ ایرانی که لشکر بعثی را ناکام کردند



برگی از تاریخ| ماجرای ۲۸ رزمنده ایرانی که لشکر عراقی را ناکام کردند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۸ آبان ماه ۱۳۵۹ سالروز آزادسازی شهر سوسنگرد توسط رزمندگان اسلام است. این عملیات با فرماندهی شهید چمران انجام شد. اما قبل از عملیات سوسنگرد اتفاق‌هایی رخ داد و دلاوری‌هایی انجام شد که زمینه بازپس‌گیری نهایی سوسنگرد شد. 

حزب بعث عراق با همه امکانات خود در ۶ مهرماه سال ۵۹، سرانجام توانست مقاومت جان برکفان پاسداران و نیروهای ژاندارمری را بشکند و وارد شهر سوسنگرد شود اما ایران، غیور مردانی مانند سردار شهید علی غیور اصلی داشت که با حداقل امکانات در چهار روز بعد درست در ۱۰ مهر توانست شهر را بازپس بگیرد. 

اما نیروهای عراقی بیکار ننشستند و با حملات مجدد که از ۱۷ مهر آغاز شد، توانستند در ۲۱ مهر بُستان را اشغال کرده و در ۲۴ آبان دوباره سوسنگرد را اشغال کنند اما ۲ روز بعد یعنی در ۲۶ آبان رزمندگان ارتش، سپاه و ستاد جنگ‌های نامنظم (گروه شهید چمران) به کمک محاصره‌شدگان آمدند و بار دیگر شهر را در ۲۸ آبان آزاد کردند.

ما در گفتوگو با محمد معینی که از رزمندگان ۸ سال دفاع مقدس است، روایت رسمی نپرسیدیم بلکه از او از مشاهداتش را پرسیدیم. او آبان ماه را از روزهای سخت شهر سوسنگرد می‌داند و جنایت رژیم بعثی را آن اندازه می‌داند که زبان از بیان آن قاصر است. 

آبان ماه سال ۱۳۵۹ شرایط سختی بر جبهه‌ها حاکم بود شما یکی از رزمندگانی هستید که  در طول ۸ سال دفاع مقدس در جبهه حضور داشتید، از روایت‌هایی برایمان بگویید که در تاریخ نگاری رسمی دفاع مقدس نیامده است و شما به عنوان یکی از رزمندگان آنها را مشاهده کردید؟

روزهای ۲۵ تا ۲۸ آبان ماه ۱۳۵۹ روزهای سخت و خونباری برای سوسنگرد بود.

آیا تمرکز دشمن در این روزها فقط روی سوسنگرد بود یا همه خوزستان در تیررس دشمن قرار داشتند؟

نه فشار و قدرت نظامی عراق برای تصرف استان خوزستان بود. برای تصرف شهرهای دیگر خوزستان تیپ‌های متفاوت عراق تقسیم وظایف انجام دادند. حملات سنگین و حساب شده بود به طور مثال در  روز ۲۷ آبان ۵۹ ایام عاشورای حسینی، نمازگزاران حسینیه آبادان مورد اصابت گلوله‌های واحد توپخانه عراق قرار گرفت و جمع زیادی نیز به شهادت رسیدند. آن روز بیش از ۳۰۰ نفر به شهادت رسیدند و تعداد زیادی هم مجروح شدند. البته بعدها با توجه به اسناد عراقی‌ها، فرمانده آتش بارهای توپخانه، سرنوشت تلخی پیدا کرد.

برگردیم به فضای سوسنگرد که شما در آن حضور داشتید. ۲۴ آبان که رژیم بعث سوسنگرد را بار دیگر به اشغال درآورد جنایت‌های بیشماری انجام داد در این زمینه توضیح دهید؟ 

بله. جنایت‌ها آنقدر بیشمار بود که زبان از بیان آن قاصر است. از جمله کشتار عمومی مردم سوسنگرد، قتل عام بی‌رحمانه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای ژاندارمری و قتل عام بیماران بیمارستان و تجاوز به خواهران و زنان مسلمان و جنایت‌های دیگر. به مناسبت حوادث آن روز سوسنگرد، سپاه خوزستان طی اطلاعیه‌ای ضمن تشریح اوضاع برخی از جنایات انجام گرفته توسط نیروهای عراقی، روز های ۲۵ و ۲۶ آبان را عزای عمومی اعلام کرد. 

جنایت دشمن در سوسنگرد آنچنان غیرانسانی بود که در خطبه‌های امام جمعه تهران آیت‌الله خامنه‌ای گوشه‌ای از آن را برای مردم تشریح کرد. آقا فرمود: در سوسنگرد مردم مسلمان و مومن طی چند روز اشغال سوسنگرد، طعم تلخ بی‌رحمی و سفاکی دشمن را چشیدند. من در بازدید از سوسنگرد شنیدم، دشمن خونخوار سفاک و ناجوانمرد در همان چند ساعتی که در سوسنگرد بودند به نوامیس مردم تعرض کردند. آن‌ها جوانی را مقابل چشم پدر و مادرش کشتند و روی جسد جوان نفت ریخته و آتش زدند و…

در ایام ماموریت در سوسنگرد، از مردم و اهلی سوسنگرد شرح وقایع دردناکی شنیدم که زبان از شنیدنش عار دارد.

گزیده ای از اطلاعیه سپاه چنین است: مردم مسلمان ایران به خدای حسین سوگند، بار دیگر حماسه یاران کربلا در تاریخ انقلاب خونین ما احیا شد. دژخیمان یزیدی، شهر سوسنگرد را مورد حمله قرار دادند. و یاران راستین خمینی تا لحظه شهادت همچنان مقاومت می‌کنند. خون فواره می‌زند و سرزمین اسلام را سرخ فام می‌کند. مردم  ماه محرم است و ماه خون است و شهادت! و….

با توجه به روزهای سخت و خونبار برای خوزستان به خصوص برای شهرهای دزفول، سوسنگرد، هویزه و آبادان و خرمشهر لازم است مروری کوتاه بر این حوادث داشته باشیم.

از هفته اول جنگ تا عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر (سوم خرداد ۱۳۶۱) جنایات بعثی‌ها بارها تکرار شده است. چراکه تصرف خوزستان به لحاظ ویژگی‌های استراتژیکی خاص می‌توانست بخش مهمی از اهداف عراق را در تهاجم تحمیل کند. ارتش عراق سه هدف را در نظر داشت: تسلط بر اروند رود، تسلط بر خوزستان و مهم‌تر از این سرنگونی جمهوری اسلامی ایران.

ارتش صدام از همان اول جنگ روی اشغال شهرهای چون سوسنگرد، خرمشهر و آبادان متمرکز بود. لحظه به لحظه فشار می آورد. اما مدافعان ایرانی با تلاش خود طرح های دشمن را عقیم می کردند.

تداوم مقاومت مدافعان در جبهه سوسنگرد، خرمشهر و آبادان توان زیادی از دشمن گرفت و اشغال این شهرها را به تاخیر انداخت و خسارات فراوانی را به دشمن وارد کرد. مدافعان و رزمندگان اسلام در این مدت کوتاه، ۳۰۰ عملیات نفوذی را به رهبری شهید چمران و سپاه خوزستان و لشکر ۹۲ زرهی ارتش و نیروهای ژاندارمری و سایر مدافعان مردمی انجام دادند.

در این مرحله بیشتر فشار دشمن بر اشغال آبادان متمرکز بود. صدام امیدوار بود با چند عملیات برق آسا به ساحل شمالی اروندرود برسد. اما فرمان شکست حصر آبادان از سوی امام در ۱۴ آبان ۵۹ تلاش ارتش عراق را عقیم گذاشت.

هر چند اجرای این فرمان به دلیل عدم هماهنگی رئیس جمهور وقت با تاخیر روبه رو شد، ولی آبادان را از سقوط نجات داد. با شایعه سقوط اهواز، این جمله تکان دهنده امام که : مگر جوانان اهواز مرده‌اند! موجب نجات خوزستان شد.

برای اینکه مخاطبان شرایط آن روز جبهه‌ها را بهتر درک کنند کمی به توصیف شرایط جبهه‌ها می پردازم. آن روزها شهر اهواز خالی از سکنه بود آن‌هایی که امکان رفتن داشتند، رفته بودند تمام خانه‌ها و خیابان‌ها و مغازه‌ها خالی از سکنه بود.

شهرها اهواز مرکز استان به آن بزرگی خالی از سکنه بود، گویی در خیابان‌ها پرنده پر نمی‌زد. شهر به خاطر ترس از ستون پنجم در سکوت کامل بود. فقط مدرسه‌ها و دبیرستان‌ها و مساجد مملو از نیروی اعزامی از تهران و شهرستان‌ها بود.

آنان برای حفاظت از شهر و تکمیل دوره خود برای اعزام به جبهه آمده بودند. مدرسه‌ها در اصل پایگاه نظامی بود. در قسمت فقیرنشین شهر، مردم بی‌بضاعتی که امکان رفتن نداشتند به چشم می‌خوردند و صدای توپ و خمپاره دشمن در داخل شهر و خیابان‌ها می‌پیچید و خانه‌های مردم را تخریب می‌کرد. تمام خیابان‌ها و جوی‌ها سنگر بندی شده بود. شهر اهواز هر لحظه آماده دفاع از تهاجم دشمن در داخل شهر بود. شهر هر لحظه با صدای غرش مهیب توپ خانه‌ای، ویران می‌شد.

یادم نمی‌رود ماه محرم بود شب‌ها گروه‌های اعزامی از همه جای ایران برای عزاداری به هم می‌پیوستند و دسته سینه زنی در خیابان‌ها راه می‌افتاد. هر لحظه صدای زوزه توپ می‌آمد همه زمین‌گیر می‌شدند و بعد از رد شدن انفجار و ترکش بچه‌ها می‌ایستادند و به سینه زنی ادامه می دادند. این نوحه را همه بچه‌ها باهم می‌خواندند در صورتی که برخی از آنان کفن برتن داشتند و سینه می‌زدند. هیچ زمان از خاطرم نمی‌رود این بیت را که تکرار می‌کردیم:

کفن بدوز بهر تنم مادرم
مگر عزیزتر ز علی اکبرم
به گفته روح خدا رهبرم
روانه جهاد با کافرم

 ما آن روز عاشورای سال ۶۱ را می‌دیدیم، بریدن دست‌ها و پای قطع شده که انگار عاشورا تکرار می‌شد. گروه امداد و نجات که جزوی از دسته عزادار بودند، زخمی‌ها و شهدا را جمع می‌کرد و دسته‌های سینه زنی به راه خود ادامه می‌داد. 

هواپیماهای دشمن هر نیم ساعت به طور دسته جمعی شهر را مورد حمله قرار می‌دادند. لشکر ۹۲ زرهی اهواز تانک‌های خود را در خیابان‌های تنگ و کوچه‌ها به حالت آماده باش نگهداری می‌کرد. حتی در آماده باش اعضای لشکر از آموزش دادن بسیجیان هم کوتاهی نمی‌کردند. از هر طرفی کمک درخواست می‌شد تانک به همان سو حرکت می‌کرد. تانک‌ها ناچار بودند به سرعت موضع خود را عوض کنند. چون عوامل دشمن (ستون پنجم) به شدت فعال بود. اطلاعات شهر اهواز را به دشمن گزارش می‌کردند. در واقع گرای مدارسی که نیروها در آن مستقر بودند به دشمن می‌رساندند و براساس این اطلاعات توپ‌های دوربرد عراق از چند سوی با سلاح‌های مختلف پیوسته، شهر را گلوله باران می‌کرد. برخی خبرها حاکی از این بود که  خمپاره‌های ۶۰ و ۸۱ از عناصر خود فروخته (ستون پنجم) است که با امکانات دشمن در داخل اهواز مستقر بودند و چون افراد بومی هستند، مناطق را به خوبی می‌شناختند.  حتی در روز ۲۷ آبان اطلاعات حسینیه آبادان را موقع نماز به دشمن گزارش کرده بودند. این حسینیه با حمله دشمن ویران شد. 

سخن تکان دهنده امام در روحیه رزمندگان اسلام چه تاثیری گذاشت؟

سخن تکان دهنده و حماسی امام به گوش فرماندهان و مسئولان سپاه خوزستان رسید. آن زمان شمخانی فرمانده وقت سپاه خوزستان بود. نیروی‌های باقیمانده سپاه را جمع‌آوری کرد که کمتر از یک ستون ۲۷ نفره بودند.

شمخانی در سخنانی مهیج چنین گفت: «برادران زمانه مرگ و فداکاری فرا رسیده است، از چی می‌ترسید ما سالیان درازی خطاب به امام حسین (ع) می‌گفتیم یا لیتنا کنا معک …..

این جملات که قرن‌ها از سوی پدران ما و خود ما به عنوان یک آرزو تکرار می‌شد امروز زمان جامعه عمل پوشیدن آن فرا رسیده است امروز ما به امام حسین(ع) تاسی کرده  و چشم خود را می‌بندیم. هر که می‌خواهد بماند و هر که می‌خواهد برود.»

حتی برای مقابله با دشمن به تعداد ۲۷ نفر اسلحه کلاش نداشته و چند آرپی جی هم بیشتر نبود. اما وقتی چشم‌ها گشوده شده هیچ کس نرفته بود! با فرا رسیدن شب، تعداد مدافعان به  ۲۸ نفر رسید، یک دسته رزمی به فرماندهی برادر علی غیور اصلی تشکیل شد و نیروها با ماشین به  سه راه حمیدیه و نزدیک دشمن منتقل شدند.  

خط دفاعی دسته رزمی از سه راه حمیدیه تا گل بهار به طول ۱۴۰۰ متر ادامه داشت. رزمندگان به طور زوجی به فاصله ۱۰۰ متر در غرب جاده سوسنگرد در مقابل دشمن مستقر و خط را پوشش دفاعی دادند.

در این منطقه لشکر ۹ زرهی عراق در شرق جاده سوسنگرد و اهواز مستقر بود. در حالی که هیچ گونه سنگر قابل اعتمادی وجود نداشت که نیروها را از تیر مستقیم دشمن محفوظ نگه دارد. وقتی گاوهای رها شده در خیابان از نزدیک سنگر عبور می‌کردند سنگر روی سر رزمندگان آوار می‌شد. رزمندگان در شرایط سختی قرار داشتند نه غذای گرمی، نه آب خوردنی، نه جای استراحتی.

جیره غدایی رزمندگان مقداری کشمش، نخود و خرما بود. حتی آب خوردن وجود نداشت. یک روزی تعدادی تخم مرغ به همراه جیره رسید اما بچه‌ها ظرف نداشتند تا آن را بپزند. فرمانده دید بچه‌ها نمی دانند چگونه تخم مرغ درست کنند گفت: «نبینم از کلاه آهنی برای آب‌پزکردن استفاده کند». رزمندگان فهمیدند می‌توانند از کلاه آهنی استفاده کنند و تخم مرغ را آب پز کنند.

رزمندگان در کمین نشستند و دو دستگاه بی سیم اول و آخر خط را پوشش ارتباطی می داد. و دستورات لازم را به بچه ها اعلام می کرد بچه ها گوش به فرمان در کمین بودند.

در ساعت ۴ بامداد رمز عملیات  اعلام شد و دسته با شلیک آرپی جی عملیات را آغاز کرد. تقریبا ۵ آرپی جی ۷ در دسته وجود داشت. آرپی جی زن‌ها در ابتدا و انتها و وسط به فاصله مناسب آرایش گرفته و دسته را پوشش می‌دادند و بقیه کلاش داشتند.

و در پی آن تمامی رزمندگان به سوی دشمن آتش گشودند و نیروهای دشمن را مورد هدف قرار دادند. عراقی‌ها که انتظار این تک خردکننده را نداشتند سرآسیمه پا به فرار گذاشتند و تانک‌های خود را رها کردند. منطقه به علت باران شدید، گل آلود و باتلاقی شده بود و عراقی‌هایی که از تانک بیرون آمده بودند و فرار می‌کردند با اسلحه کلاش شکار می‌شدند.

رزمندگان تا منطقه «گل بهار» دشمن را تعقیب کردند و بقیه تعقیب را بالگردهای هوانیروز ارتش برعهده داشت. از زمین هم  تیپ  ۳ زرهی لشکر ۹۲ اهواز مستقر در پادگان حمیدیه دشمن را  تعقیب کرده و وارد سوسنگرد شدند.

سوسنگرد تحت تصرف گروهک خلق عرب بود و بخشدار و فرماندار آن توسط عراق، تعیین شده بود. آن‌ها پرچم عراق را در فرمانداری شهر سوسنگرد که به نام «خفاجیه» تغییر نام داده بود، برافراشته بودند. عوامل خلق عرب بعد از بازپس گیری سوسنگرد توسط رزمندگان اسلام، دستگیر و تحویل دادگاه شدند.

پرچم عراق پایین کشیده و پرچم سه رنگ ایران اسلامی برفراز شهر سوسنگرد به اهتزاز درآمد. در ادامه تعقیب رزمندگان به بوستان وارد شده و شهر را از عوامل دشمن پاک سازی کردند. برای اولین بار نیروهای دشمن در این محور ۹۰ کیلومتر عقب نشینی کرده و در واقع بوستان نیز آزاد شده بود.

اگر چه در اول عملیات شبیخون هیچ گونه تلفات جانی پیش نیامد، ولی در ادامه عملیات ۴ نفر به شهادت رسیدند. از جمله برادر مراد اسکندری، از بچه‌های منطقه فقیر نشین حصیر آباد که به دلیل سبک بستن قطارهای فشنگ به سینه و پشت، به زاپاتا معروف شده بود، هنگامی که قصد آوردن یک تانک به گل نشسته عراقی را داشت، به محض ورود به تانک با تله‌ای که نیروهای دشمن در آن کار گذاشته بودند، شهید شد. فرمانده عملیات، برادر غیور اصلی، نیز هنگام بازگشت به سوی اهواز به شهادت رسید.

نتیجه عملیات غیور اصلی باعث شکسته شدن محاصره اهواز شده بود. از دیگر نتایج این عملیات عقب راندن دشمن تا ۹۰ کیلومتری، آزاد سازی سوسنگرد و بوستان، پاک سازی سوسنگرد از عوامل دشمن و تلفات سنگین واراده به دشمن و تشکیل اولیه گردان قدس ۱۳۵۴ زرهی است.

گزارش‌های مفصل این عملیات از قول راوی‌های که در آن عملیات زنده ماندند و اسناد و مدارک و اعلامیه‌های آن موقع در روزنامه‌های وقت و مرکز اسناد دفاع مقدس موجود است.



منبع خبر

ماجرای ۲۸ ایرانی که لشکر بعثی را ناکام کردند بیشتر بخوانید »

مروری کوتاه بر چگونگی آزادسازی «سوسنگرد»+ فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ششم مهر سال ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق پس از شکستن مقاومت مدافعان ایران اسلامی، شهر «سوسنگرد» را به اشغال خود درآورد؛ اما چهار روز بعد یعنی ۱۰ مهر، رزمندگان ایرانی این شهر را آزاد کردند.

ارتش بعث عراق مجدداً طی حملاتی، حدود ۱۱ روز بعد یعنی ۲۱ مهر، ضمن اشغال شهر «بستان»، شهر «سوسنگرد» را از سه طرف محاصره کرده و در ۲۴ آبان وارد این شهر شدند؛ اما مقاومت رزمندگان مستقر در شهر، همانند سدی مستحکم، مانع از سقوط «سوسنگرد» شد.

در شرایطی که اوضاع دفاع از «سوسنگرد» نگران‌کننده شده بود، رزمندگان اسلام با حمایت ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید «مصطفی چمران» و نقش اساسی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مد ظله‌العالی)، عملیات دفاع از «سوسنگرد» را آغاز کردند.

پیش از آغاز عملیات آزادسازی «سوسنگرد»، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) در تماس تلفنی با حضرت امام خمینی (ره)، موضوع حصر «سوسنگرد» و کوتاهی‌هایی که از سوی برخی افراد نظیر «بنی‌صدر» برای نجات این شهر صورت می‌گرفت را به ایشان گزارش دادند و امام خمینی (ره) نیز تأکید کردند که این عملیات باید تحت هر شرایطی صورت بگیرد؛ بنابراین این عملیات، صبح روز ۲۶ آبان سال ۱۳۵۹ از محور «حمیدیه» آغاز شد که با حمایت تهاجمی چند فروند بالگرد هوانیروز، حصر «سوسنگرد» در نیم‌روز اول ۲۶ آبان شکسته شده و سوسنگرد برای همیشه آزاد شد. در این عملیات شهید «مصطفی چمران» از ناحیه پا مجروح شده و جهت درمان به تهران منتقل می‌شود.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مروری کوتاه بر چگونگی آزادسازی «سوسنگرد»+ فیلم بیشتر بخوانید »

هم‌عهدی شهدا و رزمندگان برای دفاع از «سوسنگرد» تا آخرین قطره خون خود


عهد شهدا و رزمندگان برای دفاع از «سوسنگرد» تا آخرین قطره خون خودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ارتش عراق اگرچه در تصرف و حفظ سوسنگرد در مهر سال ۱۳۵۹ شکست خورد، ولی نمی‌توانست از اشغال این شهر صرف‌نظر کند؛ بنابراین بار دیگر واحد‌هایی از لشکر ۹ زرهی خود را مأمور کرد تا در روز ۲۳ آبان همان سال، از شمال رودخانه «کرخه کور»، پیشروی خود به‌سوی جاده حمیدیه – سوسنگرد را آغاز کنند. این نیرو‌ها در ۲۴ آبان، شهر سوسنگرد را از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند. این در حالی بود که در آن مقطع، حدود ۳۰۰ تن نیروی پاسدار، بسیجی و بعضاً ارتشی و همچنین تعدادی اندک از نیرو‌های ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید «مصطفی چمران» در سوسنگرد حضور داشتند.

وقتی نیرو‌های عراقی از پنج کیلومتری به ۱.۵ کیلومتری سوسنگرد رسیدند، با مقاومت ۳۵ پاسدار روبه‌رو شدند و حتی برای لحظاتی از درگیری مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند؛ اما یگان‌های خود را تا کنار کرخه گسترش داده و به این ترتیب، ۳۵ پاسدار محاصره‌شده که از این تعداد فقط ۱۴ نفر بازگشتند؛ بقیه شهید یا اسیر شدند.

شهید «علی تجلایی» معاون عملیاتی وقت سپاه سوسنگرد در این خصوص گفته است: «ساعت چهار عصر برادرانی را که در گوشه و کنار شهر پراکنده بودند، جمع کردم و شب که شد در شهر به پاک‌سازی و جمع‌آوری مهمات و اسلحه پرداختیم؛ سپس نیرو‌ها را در چند جای شهر مستقر و مسجد شهر را به‌عنوان پایگاه انتخاب کردیم. البته شهیدان ما در آن‌طرف رود کرخه و اطراف شهر به‌جا ماندند، حتی وقت دفن هم پیدا نکردیم که این واقعاً دردآور بود».

وی همچنین گفته است: «شب با برادران صحبت کردم و گفتم بیایید بهشت را برای خود بخریم. همه با صدای تکبیر با خدای خود عهد بستیم که تا آخرین قطره خون در مقابل توپ و تانک، مسلسل، کالیبر، هلی‌کوپتر، میگ‌ها و نیرو‌های گارد مخصوص رژیم بعث ایستادگی کنیم».

این در حالی بود که وقتی‌که در همین روز خبرنگار پارس، بعد از ملاقات بنی‌صدر با امام خمینی (ره) از محاصره سوسنگرد و تهدید اهواز و تصمیمات اتخاذشده برای مقابله با این بحران سؤال می‌کند، بنی‌صدر در پاسخ می‌گوید «در حال حاضر شهر سوسنگرد در محاصره نیست. طبق اطلاعی که به من داده‌اند، آن‌ها طی یک تلاش مذبوحانه حملاتی به نیرو‌های ما وارد کرده‌اند که آن‌هم با شکست روبرو شده است».

این اظهارنظر بنی‌صدر نشان از عدم اشراف اطلاعاتی وی به‌عنوان فرمانده کل قوا نسبت به مسائل و اتفاقات جبهه بود. در هر صورت در روز ۲۵ آبان سال ۱۳۵۹ یعنی در دومین روز از محاصره سوسنگرد، نبرد برای اشغال کامل این شهر و متقابلاً دفاع رزمندگان ایرانی، از شدت بیشتری برخوردار می‌شود.

خبرنگار خبرگزاری پارس در ساعت ۱۴:۴۰ عصر از حملات شدید دشمن و مقاومت مدافعان معدود شهر و نیز کمبود شدید آذوقه و مهمات خبر می‌دهد. مدافعین سوسنگرد رسیدن نیرو‌های کمکی را انتظار می‌کشیدند و این را طی تماس‌هایی با سپاه خوزستان اعلام و تأکید می‌کردند. از طرف دیگر دشمن برای وارد آوردن فشار بیشتر و جبران ضایعات خود، ۸۰ تانک و خودرو به امکانات خویش افزود و قصد تقویت بیشتر نیرو‌های خود را داشت.

تدبیر امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در موفقیت عملیات

بعدازظهر همان روز، جلسه‌ای با حضور فرماندهان عالی و منطقه‌ای ارتش، فرماندهان عملیاتی سپاه، استاندار خوزستان و نماینده امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد برگزار و طرحی پیش‌بینی شد که عمده آن بر روی اقدام تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود.

زمان حرکت تیپ ساعت پنج صبح فردای همان روز، یعنی ۲۶ آبان تعیین شده بود. در ساعت ۱۲ شب به اطلاع امام خامنه‌ای می‌رسد که تیپ از شرکت در عملیات خودداری کرده و علت آن‌هم مخالفت بنی‌صدر با حرکت آن است، به این بهانه که ما تیپ را برای کار دیگری می‌خواهیم.

اتفاقاً همان شب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی تماسی که از جبهه با امام خمینی (ره) به‌واسطه داماد ایشان مرحوم اشراقی برقرار می‌کنند و اوضاع نابسامان سوسنگرد را شرح می‌دهند؛ حضرت امام خمینی (ره) طی فرمانی تاریخی، دستور می‌دهند که «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود»

آیت‌الله خامنه‌ای در همان نیمه‌شب بلادرنگ نامه‌ای را برای سرهنگ قاسمی، فرمانده تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز، می‌نویسند و با ابلاغ فرمان امام خمینی (ره) از ایشان می‌خواهند که بدون تأمل و بر اساس تصمیم اخذشده در جلسه اخیر، تیپ را برای اجرای مأموریتش در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد حرکت دهد. همچنین نامه‌ای به همین مضمون به تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش، نوشته و بر حرکت تیپ تأکید می‌کند. ایشان از دکتر چمران می‌خواهد که برای اثربخشی بیشتر نامه، وی نیز به پایین دو نامه مطلبی را اضافه کند و شهید چمران نیز این کار را نوشتن گلایه‌های دردمندانه خویش می‌کند.

صبح زود حدود ساعت ۵، سرهنگ قاسمی بعد از دریافت نامه آمرانه تیپ را حرکت داده و خوشبختانه با الحاق تیپ به صحنه نبرد و رشادت‌های رزمندگان و دلیری و رشادت‌های شهید دکتر مصطفی چمران که هدایت گروه جنگ‌های نامنظم را با حدود ۲۰ نیرو عهده‌دار بود، حصر سوسنگرد در ساعت ۱۴ روز ۲۶ آبان سال ۱۳۵۹ شکسته شد.

در این نبرد، شهید چمران که استاد جنگ‌های چریکی بوده، در نبرد تن با تانک رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و حتی از ناحیه پا به‌شدت مجروح شد که با زحمت و با کمک یکی از نیرو‌های خود به عقب جبهه برمی‌گردد و چند روز را در بیمارستان بستری می‌شود.

منابع:

۱- علائی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول، ۱۳۹۵،
۲- لطف‌الله زادگان، علی‌رضا، هویزه، آخرین گام‌های اشغالگر، ((روزشمار جنگ ایران و عراق-۱۱))، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰،
۳- اردستانی، حسین، از سنندج تا خرمشهر (جلد اول)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۶

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

هم‌عهدی شهدا و رزمندگان برای دفاع از «سوسنگرد» تا آخرین قطره خون خود بیشتر بخوانید »