شهید

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز


گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز

گزارش تصویری/ تشییع پیکر شهید اقتدار پاسدار «محمد حسین شهریاری» در تبریز بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه شهید «غلامرضا زاهدی مهر»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان، شهید «غلامرضا زاهدی مهر» دوازدهم شهریور ۱۳۴۳، در شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش عبدالله، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر ۱۳۶۲، با سمت آرپی جی زن در مریوان توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه و پا، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای امام زاده عبدالله زادگاهش واقع هست.
 
 
گزیده‌ای از وصیتنامه شهید غلامرضا زاهدی مهر

شهید «غلامرضا زاهدی مهر» دوازدهم شهریور ۱۳۴۳، در شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش عبدالله، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر ۱۳۶۲، با سمت آرپی جی زن در مریوان توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه و پا، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای امام زاده عبدالله زادگاهش واقع هست.
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه شهید «غلامرضا زاهدی مهر»

مروری بر زندگینامه شهید «غلامرضا زاهدی مهر» بیشتر بخوانید »

حجله‌ها سخن می‌گویند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: قطعه‌های بهشت در میان شهرها، نام و نشانی بر دل‌ها دارند تا پلی باشند از دنیای خاکی به عرش نور؛ آن لاله‌زار‌هایی که گل‌هایش قصه حماسه‌های خونین را روایت می‌کنند و هر کدام داستانی منحصر بفرد دارند. 

آری! کافی‌ست لحظه‌ای در برابر هر مزار شهیدی بایستی و به سنگ‌مزار و حجله‌اش بنگری تا به عمق داستان او پی ببری؛ داستانی‌هایی که هر کدام سرود اقتدار می‌سرایند و ماجرا‌های فراق کبوتر‌های خونین‌بال و مادران و پدران شکسته‌دل را روایت می‌کنند.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند؛ سخنانی به ارزشمندی یک تاریخ؛ سخنانی به ماندگاری یک موزه؛ موزه‌هایی که آثارشان، رنگ خدایی دارد و هرکدام با سلیقه مادری چیده شده هست.

 آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

گاهی دل‌ها در شلوغی شهرها می‌گیرد و هوس خلوت می‌کند؛ حال چه خلوتگهی بهتر از آن جایی که ملائکه پر می‌کشند و پرواز می‌کنند.

 آری! گاهی بایستی همه دنیا را فراموش کرد و دل به خدا گره زد و خلوت خود را خدایی کرد و به آن لاله‌زاری پای نهاد که قدم به قدم آن، لاله‌ای روییده هست؛ آن‌جاست که اگر خلوت کنی، زیبایی‌های زیادی می‌بینی؛ فقط کافی‌ست تا راه در پیش گیری و عازم بزرگترین گلزار شهدای کشور شوی تا در میان سنگ‌مزارهایش قدم بزنی و به حجله‌هایش بنگری؛ آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

آخر هفته هست؛ دلم هوای خلوتی شهدایی دارد؛ بنابراین سوار مترو می‌شوم و ایستگاه به ایستگاه را طی می‌کنم تا به بهشت‌زهرا (س) می‌رسم. ساعت از ظهر گذشته و خورشید نوید عصر را می‌دهد؛ باد آرامی برگ‌های درختان را می‌رقصاند و هوا هم پاییزی و چیزی بین سرد و گرم هست. از مترو پیاده می‌شوم و قدم‌زنان به گلزار شهدا می‌روم. در مسیر ذهنم درگیر می‌شود تا به بهانه‌ای برای شهدا دست به قلم شوم.

همین‌طور که فکر می‌کنم، به خودم می‌گویم چه سوژه‌ای بهتر از حجله‌های شهدا؛ حجله‌هایی که هرکدام به‌دست خانواده شهیدی آراسته شده و گلزار شهدا را به یک موزه بزرگ تبدیل کرده هست. در همین فکر‌ها هستم که به گلزار شهدا می‌رسم و با تعداد بسیار زیادی از حجله‌ها مواجه می‌شوم که اگر بخواهم از همه آن‌ها بنویسم، چند جلد کتاب می‌شوند؛ لذا تصمیم می‌گیرم که گذرا به حجله‌ها نگاه کنم و از آن‌ها بنویسم.

حجله‌ها سخن می‌گویند

کار خود را از قطعه روح‌الله آغاز می‌کنم؛ همان‌جایی که اغلب شهدای مدافع حرم آرمیده‌اند و البته شهدای لشکر فاطمیون که در جوار آن‌هایند.

سردار شهید امیرعلی حاجی‌زاده که وصیت کرده در جوار شهدای مدافع حرم خاکسپاری شود، به‌همراه همرزمش سردار حاج محمود باقری هم که نگین قطعه روح‌الله هستند؛ همان قطعه‌ای که شلوغی خاصی نسبت به دیگر قطعه‌ها دارد و آن هم برای مزار ۲ شهید، علاوه بر مزار شهیدان حاجی‌زاده و باقری؛ یعنی شهیدان آرمان علی‌وردی و سجاد زبرجدی هست.

حال اگر بخواهم از حجله‌های زیبای این قطعه بگویم، بیشتر حجله‌ها سنگی هست که روی مزار شهدا گذاشته شده و تصویر آن‌ها روی آن نقش بسته هست؛ اما در این میان، حجله شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم همچون ضریح، یک جاذبه خاصی دارد.

آری! این‌جا زیارت‌گاه عاشقان و اهل‌یقین هست.

حجله‌ها سخن می‌گویند

پرچم سه‌رنگ ایران؛ همان ایران خدایی، نشانگر مشترک بسیاری از حجله‌هاست که به آن آراسته شده‌اند؛ تزئین درون و بیرون بسیاری از حجله‌ها با پرچم ایران، بیان‌گر یک هدف مشترک شهداست و آن هدف چیزی نیست جز جانی که در راه جمهوری اسلامی ایران فدا شده هست؛ این را زمانی که از قطعه روح‌الله حرکت می‌کنم و در میان قبور مطهر شهدا قدم می‌زنم، می‌بینم. شهدایی که فدا شدند تا این پرچم همیشه و همه‌جا برفراز و سرافراز بماند؛ از شهدای نهضت انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم، مدافع امنیت و شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه، همه و همه چنین هدفی را دنبال کردند.

آری! آن‌ها رفتند تا پرچم اسلام، پرچم انقلاب اسلامی خمینی کبیر و پرچم آزادگی و مقاومت، همواره در این جهان پر از ظلم جاودانه بماند؛ و این سخنی دیگر از حجله‌هاست.

قدم‌ زدن خود را در میان قبور مطهر شهدا ادامه می‌دهم تا باز هم نظاره‌گر حجله‌ها باشم؛ حجله‌هایی که خیلی از آن‌ها با پرده آراسته شدند؛ همچون پنجره‌هایی که ما را از فرش به عرش می‌برند.

آری! این هنر مادران شهداست که با عشق و علاقه، چنین حجله فرزند خود را آراسته‌اند؛ پرده‌هایی که در میان آن‌ها تصاویر شهدا همچون نگینی می‌درخشند و به ما می‌گویند که باید برای رسیدن به جایگاه آن‌ها، پرده‌های غفلت را در دنیای پر از خدعه شیطان کنار زد و شاید هم این را می‌گویند که گناه بین دل ما و بین مقام والای شهدا پرده‌ای افکنده هست؛ ای تو که به این حجله‌ها می‌نگری، دنیا تو را به کجا می‌برد؟

آری! این نیز سخنی دیگر از حجله‌هاست.

حجله‌ها سخن می‌گویند

سفره‌های هفت‌سین شهدایی را بخشی دیگر از زیبایی‌ها و جلوه‌های حجله‌های شهدا برای خودم دسته‌بندی می‌کنم؛ نه اینکه حال در دوران نوروز قرار داشته باشیم و مانند آن ایام هفت‌سین‌ها به زیبایی در گلزار شهدا و بر سر مزار هر شهیدی چیده شده باشد؛ نه، بلکه همان سفره‌های هفت‌سین را بسیاری از خانواده‌ها در حجله‌ها ماندگار کرده‌اند و دلیل آن را هم من نمی‌دانم.

اما در ذهن خودم فلسفه‌ای برای آن می‌چینم و گمان می‌کنم که شهدا وقتی در نزد خدا روزی می‌خورند و در بهشت، در جوار رسول خدا (ص) و اهل‌بیت (ع) هستند، زمستانی برای آن‌ها نیست که در پس آن بهاری باشد؛ بلکه هر روزشان بهار و عید هست. این را هم سبزه‌های هفت‌سین حجله‌ها به من می‌گویند که برداشت ذهنی خودم هست.

قاب عکس‌های در حجله‌ها هم خود دیدنی هست؛ از آن شهدای دفاع مقدس که تصاویرشان در جبهه‌ها را در حجله‌های نهاده‌اند تا شهدایی که در سال‌های اخیر در گشوده‌اند و تصاویر باکیفیت‌تر و به‌روزتری دارند؛ اما در این میان تصاویر ولی و مقتدای امت اسلامی یعنی امامین انقلاب هم در حجله‌ها کم نیستند و نشان‌دهنده حقیقت راه شهدا و توصیه اصلی آن‌ها در وصیت‌نامه‌های‌شان یعنی تمسک به ولایت فقیه هست و البته تصاویر والدین شهدا که مرحوم شده و سوی فرزند شهید خود رهسپار شدند. این را هم حجله‌ها به من می‌گویند.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

 فقط کافی‌ست که در گلزار شهدا پای گذاری تا این موزه بزرگ را که به‌دست خانواده شهدا آراسته شده‌اند را مشاهده کنی، موزه‌هایی با این همه زیبایی‌ها و آثار به‌جای مانده از شهدا در آن.

آری حجله‌ها با تو سخن می‌گویند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
حجله‌ها سخن می‌گویند

حجله‌ها سخن می‌گویند بیشتر بخوانید »

شهادت‌نامه رزمندگان/ امروز میدان کار و فردا بازار مزد است


گروه ساجد دفاع‌پرس: شهادت‌نامه‌ها نمایان‌گر عشق شهیدان به پروردگارشان هست؛ همان عاشقانه‌هایی که اوج بندگی بنده‌ترین بندگان خدا را به اثبات می‌رساند و نشان می‌دهد که به راستی آن‌هایی که شهید شدند، شهیدانه زیستند؛ آری! شرط شهید شدن، شهید بودن هست؛ این را از شهادت‌نامه‌ها می‌توان فهمید.

امروز میدان کار و فردا بازار مزد هست

آن‌چه گذشت هیچ هست و آن‌چه خواهد آمد کو و چه می‌دانیم که چه خواهد آمد؟ پس من هستم و اکنون برمی‌خیزم تا به فکر خویش باشم «الیوم عمل بلا حساب و غداً حساب بلا عمل»، «امروز میدان کار و فردا بازار مزد هست». امروز عمل هست بدون حساب و فردا حساب هست بدون عمل. دوستان آن‌گاه که محیط را از همه‌چیز خالی می‌بینید، به کار‌های گذشته‌ خود بیندیشید و ببینید از کجایید و در کجایید و به کجا می‌روید.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهادت‌نامه رزمندگان/ امروز میدان کار و فردا بازار مزد است

شهادت‌نامه رزمندگان/ امروز میدان کار و فردا بازار مزد است بیشتر بخوانید »

مروری بر زندگینامه شهید «ابراهیم مسعودی جزی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از گلستان،شهید «ابراهیم مسعودی جزی» دهم فروردین ۱۳۴۲، در شهرستان بندرگز به دنیا آمد. پدرش رجبعلی، کشاورز بود و مادرش آسیه نام داشت. در حد دوره راهنمایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و ششم مهر ۱۳۶۳، در میمک توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای گز تابعه زادگاهش واقع هست.
 
 
وصیت نامه شهید ابراهیم مسعودی جزی
به نام خداوند بخشنده مهربان
هر انسان مسلمان در زندگی قبل از مرگ باید وصیت نامه‌ای داشته باشد و من هم وصیت نامه دارم.
 
در درجه اول از پدر و مادرم حلالیت کامل میطلبم و از پدر و مادرم میخواهم که در غم مرگ من ناراحت نباشند و همچنین در غم مرگ من استوار باشید؛ و همچنین از برادرم میخواهم جز راه حق راه دیگری را در پیش نگیرد.
 
همچنین از خواهرانم می‌خواهم همچون زینب صبور و شکیبا باشند.
 
حرف بزنید و به نفع انقلاب حرف بزنید و طرفدارای از انقلاب داد، راه او را برو از او کمک بخواه. پدر گرامی؛ به برادرانم تسلی بده و آنها را آماده کن. نگذاری اسلحه من سرد بشود و یا اینکه زنگ بزنید. بلکه اسلحه مرا بردارید و با کفار بجنگد. برادرانم؛ یادآوری که اماممی گوید جبهه‌ها را پرکنید و به حرف امام لبیک بگوئید.
 
از جنگ نترسید و کسی که در راه اسلام کشته بشود، چقدر سربلند هست، بگفته و صبر آزادگان حسین ابن علی (ع) اگر با کشته شدن من اسلام پیروز شود،‌ای کاش که صد جان داشتم و در راه اسلام می‌دادم و شما‌ها هم همین گفته امام حسین (ع) را ادامه بدهید.
.
چون اگر با کشته شدن برادران اسلام پیروز بشود،‌ای کاش همان اول می‌رفتیم و در راه اسلام کشته می‌شدیم و همچنین همسر گرامی شما از طرف من هیچگونه ناراحت نباشید و اگر بدی کرده‌ام مرا مورد عفو قرار بده و زینب وار و فاطمه وار براه من برود.
 
شما بدانید که انسان اول تا آخر زنده نیست هر لحظه امکان دارد که بمیرد، پس چه بهتر به راه خدا کشته بشود؛ و همسر گرامی، باعث افتخار شما هم هست، این افتخار برای چنین همسرانی خیلی کم یافت میشود پس زینب وار راه مرا ادامه بدهید و از خدا طلب مغفرت کنید.
 
پیامی به ملت شهید پرور دارم این هست که، از ولایت فقیه و مستضعفین پشتیبانی و از رهبر انقلاب اسلامی ایران حمایت کنند من برای آب و خاک و اسلام و ناموس وطنم می‌جنگم، چونکه میدانم روزی این خاک مرا در برمیگیرد.
 
برای ما و، چون دیگر جائی از کاغذ سفید باقی نمانده هست و بنده هم حرف‌های خودم را همینجا قطع میکنم، چون درد دلم خیلی زیاد بود. / خداحافظ برادرانم، دیدار به قیامت/ از طرف سرباز رشید ابراهیم مسعودی جزی
 
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مروری بر زندگینامه شهید «ابراهیم مسعودی جزی»

مروری بر زندگینامه شهید «ابراهیم مسعودی جزی» بیشتر بخوانید »