شهید

احمدوند: دوست‌دارم با لباس بسیجی بمیرم!

احمدوند: دوست‌دارم با لباس بسیجی بمیرم!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها،‌ شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».

تبرک لحظاتمان با شهید سعادت احمدوند:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود بی‌پایان به محضر مبارک حضرت ولیعصر(عج) و نایب بر حقش حضرت امام و رزمندگان پیروزمند اسلام و خانواده‌های محترم شهدای انقلاب اسلامی.

چند مطلبی به عنوان وصیت خدمت امت اسلام عرضه می‌دارم مخصوصا خطاب به مردم همیشه در صحنه روستایمان به ویژه به پدر و مادر و سایر بستگانم. عزیزان بدانید و آگاه باشید که من این راه را با آگاهی کامل و با عشق و امید انتخاب کرده‌ام درست است که از نظر سنی عمری از بنده نگذشته است که به قول معروف سرد و گرم روزگار را ببینم ولی لطف خداوند چنان شامل حال بنده شده که حرکت خود را مانند آفتاب روشن می‌بینم و می‌دانم که پایانی امیدوارکننده دارد.

مگر علی‌اکبر حسین(ع) چند سال داشت آیا در کشور ما کسانی وجود ندارند که بنده بچه آنها به حساب می‌آیم ولی درک و فهم و تشخیص این راه را ندارند.

 خداوند از لطف و کرامت‌ات بی‌نهایت ممنوم که این گونه تحولی فهم و شناختی عمیق در جهت انتخاب اسلام عزیز به من کرامت فرمودی ای خدای بزرگ حال که تا این موقع این کالای گرانبها را خوب نگهداری کرده‌ام تقاضایم این است که مرا در جوار خودت قرار دهی و لب تشنه مرا با آب حیات‌بخش شهادت سیرابم کنی.

خداوندا! من چقدر لباس بسیجی را دوست دارم آخر این فکری است که همیشه در نظرم بوده همیشه دوست داشتم داخل این لباسم باشم تا بالاخره به آن چه که در آرزویش بودم رسیدم تا اینکه لباس مقدس را به تن کردم که کفن بیشتر شهدای عزیز بوده است اما بعدها فکر کردم با پوشیدن این لباس مسئولیتی بس عظیم به گردن گرفته‌ام و به این فکر فرو رفتم که لباسی پوشیده‌ام که در تن مردان بزرگی بوده است و پیروزی اسلام مرهون جهد و تلاش آنها بوده است و چه زیبا پاسدار حرمت آنها بوده‌اند.

خدایا این قدرت پاسداری را به من عنایت فرما! دوست دارم با لباس بسیجی بمیرم که فردا نزد بسیجی‌ها و امام حسین(ع) در صحرای محشر خجالت نکشم دوست دارم با بدنی قطعه قطعه از دنیا بروم که فردا پیش حسین(ع) شرمنده نباشم، دوست دارم خواهرم مرا بدون سر ببیند که فردا پیش زینب کبری(س) خجالت نکشم، دوست دارم با دست‌های قطع شده از دنیا بروم که فردا نزد ابوالفضل‌العباس(ع) شرمنده نباشم.

خداوندا! می‌دانم که حسین زهرا سلام‌الله علیها را خیلی دوست داری چراکه حسین فرزند برومند علی  مرتضی کسی بود که در جهت پیروی از فرمان تو از تمام هستی خود از زن و فرزند و خواهر و برادر و برادرزاده خود گذشت، ای خدای بزرگ من نیز سربازی کوچک از این تبار هستم می‌خواهم از تمام هستی‌ام بگذرم و به مولایم اقتدا کنم تا شاید رضایت تو را به دست آورم… خداوندا! حاجتم را برآور آمین.

چند وصیت به پدر مهربانم؛ پدرجان! از تو می‌خواهم که در شهادت من بی‌صبری از خود نشان ندهی هر چند می‌دانم که مشکل است ولی بدان که من یاور حسین زهرا هستم انشاءالله به اذن خداوند شفاعتت می‌کنم و اما مادر مهربانم اگر خواستی گریه کنی به خاطر اسیری زینب و پهلوی شکسته مادرمان فاطمه عزیز گریه کن و با حفظ حجاب و شرکت در نماز جماعت و مراسم مذهبی همسنگری برای زهرای عزیز باش.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

گل گفت که من عارض دینی دارم              با آن رسول همنشینی دارم
 رنگم ز محمد است و بویم ز علی             خلق حسنی، خوی حسینی دارم



منبع خبر

احمدوند: دوست‌دارم با لباس بسیجی بمیرم! بیشتر بخوانید »

برگزاری پنجمین مراسم «چهارپایه روایت‌گری» در جوار مزار شهدای تفحص


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پنجمین مراسم «چهارپایه روایت‌گری» با عنوان «مادران چشم‌انتظار»، ساعت ۱۶ روز پنج‌شنبه ۱۷ مهر مصادف با اربعین حسینی و سالروز شهادت، شهید تفحص «مجبد پازوکی»، در قطعه ۲۷ بهشت زهرا (س) در نزدیکی مزار شهیدان تفحص «مجید پازوکی»، «علی محمودوند» و «علیرضا شهبازی» برگزار می‌شود.

خاطرنشان می‌شود، مراسم «چهارپایه روایت‌گری» ویژه خواهران است که به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس، طی ۴۰ هفته در گلزار شهدای تهران، هر هفته با یک موضوع برگزار خواهد شد.

برگزاری مراسم «چهارپایه روایت‌گری» در جوار مزار شهدای تفحص

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

برگزاری پنجمین مراسم «چهارپایه روایت‌گری» در جوار مزار شهدای تفحص بیشتر بخوانید »

حسن آمریکایی

«حسن آمریکایی» رفت و دیگر نیامد + عکس


‌به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دفاع مقدس از آن رخدادهایی است که هر چقدر که می گذرد تازه تر می شود؛ درست مثل قالی کرمان. جنگ هشت ساله ای که صدام و رژیم بعث علیه کشورمان به راه انداختند و قرار بود یک هفته ای به تهران برسند؛ اما نه تنها به تهران نرسیدند, بلکه نزدیک بود تکه ای از خاک خود را نیز از دست بدهند.

در هشت سالی که پیر و جوان و زن و مرد و با سواد و بی سواد دفاع کردیم؛ احدی نتوانست به خاک این کشور چپ نگاه کند. در آن سال‌ها عملیات های بسیاری توسط رزمندگان اسلام انجام شد, مثل بیت‌المقدس, رمضان, خیبر، فتح‌المبین، طریق‌القدس، کربلا و والفجر. در این عملیات ها بود که رزمندگان ما به پیروزی‌هایی رسیدند در حالی که شهدای بسیاری را نیز تقدیم وطن و اسلام کردیم.

داستان حسن آمریکایی

حسن فاتحی (معروف به حسن سرطلا یا همان حسن آمریکایی) متولد بیشتم شهریور ماه  ۱۳۴۸ و از بچه های گردان غواصی حضرت یونس لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) اصفهان بود. حسن فرزند پنجم خانواده بود که در نجف اشرف به دنیا آمد؛ وقتی او دو ساله بود، در سال ۱۳۵۰ خانواده او را عراق بیرون کردند. محل موقت زندگی همه اخراجی‌های عراق در جیرفت بود که در چادر زندگی می کردند.  مادرش می گوید که به قدری جمعیت زیاد بود که یک بار حسن را گم کردم و بعد از ساعتی در پشت بلندگو اعلام کردند که «بچه‌ای با موهای طلایی پیدا شده، خانواده اش بیایند و او را تحویل بگیرند». 

حسن آمریکایی

چند سالی که از جنگ می‌گذشت که او با لشکر ۱۴ امام حسین (ع) راهی جبهه شد و به مدت یک سال در جبهه و گردان غواصی حضرت یونس لشکر ۱۴ امام حسین (ع) حضور داشت، البته در آن مدت هیچ کس نمی دانست که که حسن آقای قصه ما دوره آموزش غواصی و ورزش رزمی گذرانده است. حتی گزارشگران رادیو در جبهه با او مصاحبه کرده بودند که خیلی با اقتدار هدفش را از جبهه رفتن و دفاع از اسلام بیان کرده بود.

حسن آمریکایی

وقتی حسن خیلی به خودش می رسد/ تافت زدن به مو در جبهه

حسن آقا به ظاهر خود خیلی توجه داشت؛ خوش تیپ و خوش لباس بود؛ در حدی که برای مرتب ماندن موهایش در جبهه، «تافت مو» هم برده بود. چون موهای حسن آقا طلایی بود، در جبهه به او می‌گفتند «حسن طلا». همین ظاهرش او را شاخص کرده بود و خیلی‌ها که او را می‌شناختند به او لقب حسن آمریکایی داده بودند, چون بسیار از لحاظ رنگ مو و ترکیب صورت شبیه آمریکایی‌ها بود.  حسن فاتحی در ۱۴ دی ۱۳۶۵ و در جریان عملیات «کربلای ۴» منطقه ام الرصاص به شهادت رسید و دوستان و همرزمانش به دلیل حجم آتش سنگین ارتش بعث حتی نتوانستند به پیکر حسن نزدیک شوند و آن را به عقب بازگردانند. 

حسن آمریکایی

حاج مهدی مظاهری فرمانده شهید حسن فاتحی در عملیات کربلای چهار در مورد او می گوید: زمانی که با شهید حسن فاتحی آشنا شدم، سن و سال زیادی نداشت. معلوم بود که حسن به محض اینکه اقتضای آمدن به جبهه را کرده بود و ضوابطش اجازه به او داده بود- از لحاظ سن شناسنامه‌ای و غیره- آمده بود جبهه! ابتدای حضورش در گردان امیرالمومنین (ع) خدمت می‌کرد، ولی به خاطر اهمیت عملیات کربلای چهار، به یونس پیوست.

حسن آمریکایی

حاج مهدی مظاهری می گوید: جوانی بود رعنا و رشید. بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی و چشم آبی و پوست سفید. اصلا یک شخصیت ویژه و متفاوتی داشت. حسن شب قبل از حرکت‌مان به من گفت: اوستا میشه من یه خواهشی از شما بکنم؟ گفت: «من واقعیتش این است که مشکلی دارم. قبل از آمدن به جبهه، زیاد دنبال لباس و تیپ و … و جلوی آینه بودم برای ظاهرم. خواهشم این است که اگر من شهید شدم، شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید. چون احساس می‌کنم که با این قیافه خودنمایی کرده‌ام، باید کفاره‌ای بدهم!» این حرف خودش است نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: «من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت، خوب محشور بشم.»

حسن آمریکایی

مادر شهید حسن فاتحی می گوید که هر لحظه از عمرم را منتظر آمدن حسن بودم؛ گاهی فکر می‌کردم که او اسیر شده است؛ گاهی می‌گفتم شاید مجروح شده و او را بیمارستان شهرهای دیگر برده‌اند؛ شاید این بچه گم شده است و به خاک عراق رفته و نتوانسته به ایران برگردد؛ سال‌ها از حسن خبری نداشتیم؛ وقتی که اسرا در سال ۶۹ به کشور بازگشتند، سراغ آن‌ها رفتم تا خبری از حسن بگیرم؛ بچه‌های لشکر ۱۴ او را می‌شناختند، اما خبری از او نداشتند؛ هر کدام از عزیزان حرفی می‌زدند.

حسن آمریکایی

مادر حسن همچنین می گوید که بعد از اینکه خبر دادند او جاویدنشان است، مزار خالی در گلستان شهدای اصفهان دادند؛ وقتی دلم می‌گرفت سر مزارش می‌رفتم؛ پدر شهید هم بعد از ۱۲ سال بی‌خبری از حسن آقا به رحمت خدا رفت و بالاخره چهل روز بعد از فوت همسرم، استخوان‌های پسرم را آوردند؛ وقتی برای شناسایی رفتیم، استخوان‌هایش تیره رنگ شده بود؛ پلاکش همراهش بود؛ حتی موهای طلایی حسن روی لباس‌هایش بود.



منبع خبر

«حسن آمریکایی» رفت و دیگر نیامد + عکس بیشتر بخوانید »

ادای احترام خلبانان و فرماندهان پایگاه «شهید نوژه» به شهید «همدانی»+ فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همزمان با سالروز شهادت سردار حاج «حسین همدانی»، خلبانان و فرماندهان پایگاه شکاری «شهید محمد نوژه» نیروی هوایی ارتش، با حضور در گلزار شهدای «باغ بهشت» همدان، به مزار و مفام والای این شهید مدافع حرم ادای احترام کردند.

خاطرنشان می‌شود، سردار شهید «حسین همدانی»، در دوران دفاع مقدس به‌همراه جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان، شهید حاج محمدابراهیم همت و شهید محمود شهبازی، از بنیان‌گذاران لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ع) بود.

فرماندهی سپاه پاسداران همدان، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران و مشاور فرماندهی کل سپاه، بخشی از مسئولیت‌های سردار شهید «حسین همدانی» در دوران حیات پربرکت وی است.

این فرمانده عالی‌رتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تشکیل گروه‌های دفاع مردمی در سوریه تقش بی‌بدیلی را نجات این کشور از بحران ایفا کرد و سرانجام در تاریخ ۱۶ مهر سال ۱۳۹۴ در مسیر استان «حما» در جنوب شرقی «حلب»، بر اثر واژگونی خودرواش به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

ادای احترام خلبانان و فرماندهان پایگاه «شهید نوژه» به شهید «همدانی»+ فیلم بیشتر بخوانید »

روزشمار دفاع مقدس (۲۰ مهر)


روزشمار دفاع مقدس (۲۰ مهر)رویداد‌های مهم این روز در تقویم شمسی (۲۰ مهر)

• ولادت شهید عباس دوران (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۲۹ ه.ش)

• ولادت شهید اصغر امیر فقر دیزجی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز، روستاى دیزج اسکو) (۱۳۳۲ ه.ش)

• ولادت شهید علی حسین نظری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۲ ه.ش)

• ولادت شهید محمد صادق انبارلویی (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۳۴ ه.ش)

• ولادت شهید فضل‌الله حیاتی (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۴۷ ه.ش)

• ولادت شهید مهدی محمدحسنی (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۴۷ ه.ش)

• ولادت شهید مجتبی عظیمی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۷ ه.ش)

• ولادت شهید احمد هاشمی (استان مرکزی، شهرستان خمین، روستای خراوند) (۱۳۴۹ ه.ش)

• انتخابات شورا‌های اسلامی شهر و روستا پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت شهید کاظم خرمی شاد (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت شهید غلام حسین یارجانی (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت شهید مهدی ویسی (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید مسلم مسرور (استان خراسان شمالی، شهرستان اسفراین) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید فتح الله اکبرزاده (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید محمد دادپور (استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید کرم کره بندی (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید حسین قنبری نودهی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید علی اکبر صالحی سرشت (استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید علی محمد رستمی افوسی (استان اصفهان، شهرستان بوئین میاندشت) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالعلی تقی بیگی (استان مرکزی، شهرستان شازند) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید ارسلان علی‌پور (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدحسن حقانی (استان فارس، شهرستان استهبان) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید علی اصغر ایمانی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید مهدی چهاردانگی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید علی اکبریان (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید یحیی فلاحی اردبیلی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید علی اکبر محمودی آزاد (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید سیامک حسینی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم فرشاد حسونی‌زاده (استان خوزستان، شهرستان سوسنگرد) (۱۳۹۴ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم رسول پورمراد (استان قزوین، شهرستان تاکستان) (۱۳۹۴ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم حمید مختاربند (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۹۴ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم مسلم خیزاب (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۹۴ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم سیدحسین هاشمی (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۴ ه.ش)

• روز بزرگداشت حافظ

• روز اسکان معلولین و سالمندان



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۲۰ مهر) بیشتر بخوانید »