شهید

محمد بلباسی:‌ به فرزند چهارم بگو دلتنگ بابا نباشد!

محمد بلباسی:‌ به فرزند چهارم بگو دلتنگ بابا نباشد!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امیر اسماعیلی،‌ نویسنده،‌روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای است. از او اخیرا کتابی منتشر شد با نام «کوچه باران» که روایت‌هایی درباره برخی شهدای دفاع مقدس و دفاع از حرم است. اولین روایت این کتاب درباره شهید مدافع حرم،‌ محمد بلباسی است.

این نویسنده پس از اعلام خبر بازگشت پیکر شهید بلباسی و تعدادی از همرزمانش در فضای مجازی نوشت:

حالا دیگر زینب جایی دارد برای سبک شدن و درددل کردن با پدرش. پدری که ندید او را. پدری که رشید بود و یل. پدری که پهلوان دیارش بود.

محمدآقا خوش آمدی‌!

`پی نوشت‌: ببخشید که ما سرمون شلوغ است و اخبار جدایی آناشید از پسر سفیر و دلار و معیشت و کرونا و دارو و کف‌زدن‌های بلند موقع تلقین شجریان و … وقت فکر کردن به آمدن شما برایمان نذاشته…

امیر اسماعیلی همچنین در روایتش در کتاب کوچه باران نوشته بود:

جمعه تا ظهر خانه مادرشوهرم بودیم. بعدازظهر که آمدم خانه‌خودمان، برادر محمد زنگ زد و گفت:«زن‌داداش! ما می‌خواهیم بچه‎‌ها را ببریم پارک، شما هم می‌آیید؟»

می‌خواستند مرا ببرند بیرون که نفهمم. قبول نکردم. اما آمدند و بچه‌ها را بردند پارک. همان روز شهادت محمد، ساعت خانه خوابید، تسبیح در دستم پاره شد، آبگرمکن خاموش شد. ولی اصلاً نمی‌خواستم فکر بد کنم، می‎گفتم اینها همه اتفاقی است. دلم ریش می‎شد ولی خودم را گول می‌زدم. ساعت ۸شب عمویم زنگ زد که عموجان می‌خواهیم با پدرت بیاییم خانه‎تان، هستید؟ گفتم: «قدمتان سرچشم». همسایه‎مان اینترنت و تلفن خانه را قطع کرده بود.

هرچند دقیقه یک‌بار آشناها و دوستان زنگ می‎زدند به موبایلم و احوالپرسی می‎کردند. بعد از عمو یکی از دوستانم از تهران زنگ زد و گفت: «نگران نباشی‌ها آن خبری که داده‌اند تکذیب شده». اصلا به روی خودم نیاوردم که بی‎خبر هستم. گفتم: «آهان، باشه دست شما درد نکنه». بعد رفتم گوشی محمد را آوردم و از طریق سیم‌کارت، اینترنت گوشی را فعال کردم، همان لحظه در گروهی، پسرعموی محمد پیام داد که«محمد شهادتت مبارک». بعد هم عکسی را پست کرد.

عکس تار و محو بود. تصویر آدمی با لباس نظامی که روی زمین افتاده بود. تمام بدنم می‎لرزید. جلوی دهانم را گرفتم تا جیغ نزنم و بچه‎ها از خواب نپرند. عکس داشت واضح می‎شد و شیشه عمرم نازک‎تر! عکس محمد بود. محمد من! به سرش تیر خورده بود. یا امام حسین. عکس که واضح شد. چشمم تار شد؛ «محمد! محمدم! آقای خانه! بابای بچه‎ها…! جواب مهدی را چه بدهم که امروز حسابی بهانه‌ات را گرفت.» دستم را به چهارچوب در گرفتم. دست دیگرم هنوز جلوی دهانم بود. بچه‎هایم؛ فاطمه، حسن و مهدی خواب بودند.

محمد رفته بود. قبل از اینکه زینبش را ببیند؛ زینبی که ۶‌ماه دیگر تازه به دنیا می‌آمد. خودم را به آشپزخانه رساندم. شیر آب را باز کردم. فقط می‎گفتم محمد! دستم را زیر آب گرفتم. آب در دستم جمع شد؛ « محمد زنگ بزن!» نیت وضو کردم و آب را به‌صورتم پاشیدم؛« محمد! یه خبری از خودت بده.» آب را روی دست راستم ریختم؛«محمد! یعنی زینبت رو نمی‌خوای ببینی؟» آب را روی دست چپم ریختم. تصویر واضح محمد تیرخورده آمد جلوی چشم‌هایم. همان‎طور که از پشت سرش خون می‎رفت، بلند شد، ایستاد و خندید. مسح کشیدم. جانماز را پهن کردم؛« دو رکعت نماز شکر می‎خوانم برای رضای خدا و شهادت محمدم! قربة الی‌الله. ‌الله‌اکبر…»

آن شب کسانی که آمدند خانه‎مان خیلی گریه کردند. اما من، مادرشوهرم و خواهرهای محمد آرام بودیم. تا صبح مهمان‎ها می‎آمدند و می‌رفتند. بچه‌ها بیدار شدند، فاطمه شروع کرد به گریه کردن، حسن به روی خودش نمی‌آورد، مهدی فهمیده بود ولی لج کرده بود و چیزی نمی‌گفت. در آن شلوغی فرصت نکردم خودم به بچه‌ها بگویم. خودشان متوجه شدند چون دیگر مهدی نمی‎گفت بابا کجاست؟ چرا نمی‌آید؟ ‌یاد زینب افتادم. محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده ‌گفت: «حس می‌کنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم». حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است.

برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک می‎گفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشم‌شان‌تر می‎شود. بغلش می‌کنم و آرام وصیت‎نامه محمد را که دیگر حفظ شده‎ام در گوش‌اش زمزمه می‌کنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختی‌ها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام می‎خوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه می‌کنم.



منبع خبر

محمد بلباسی:‌ به فرزند چهارم بگو دلتنگ بابا نباشد! بیشتر بخوانید »

روزشمار دفاع مقدس (۱۶ مهر)


روزشمار دفاع مقدس (۱۶ مهر)رویداد‌های مهم این روز در تقویم شمسی (۱۶ مهر)

• ولادت شهید نوروزعلی ایمانی نسب (استان سمنان، شهرستان سرخه) (۱۳۳۹ ه.ش)

• ولادت شهید فارس پور حیدر (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۴۶ ه.ش)

• صدور بیانیه حضرت امام خمینی (ره) به سران دولت‌های اسلامی برای بسیج علیه رژیم صهیونیستی (۱۳۵۲ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالحمید یوسف گله (استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید محمدحسین رنجبران (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید محمود توکلی (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید علی معظمی گودرزی (استان لرستان) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالرضا تقی پورحسین آبادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید نعمت حمیدی (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید محمود امیرخانی (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید شعبان اسماعیلی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمحسن میرمالک (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید مهدی ازگلی (استان تهران، شهرستان شمیرانات) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید حسن نجفی پورآرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدتقی پیکان حیرتی (استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید غلام حسین اشعری (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید حبیب‌الله بهشتی زاده (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید علی‌اکبر قربانی پاچی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۴ ه.ش)

• صدور قطعنامه ۵۸۸ شورای امنیت درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید خلیل بارانی‌زاده (استان هرمزگان، شهرستان میناب) (۱۳۶۵ ه.ش)

• حمله بالگرد‏های آمریکایی به قایق‏‌های گشتی سپاه در خلیج فارس (۱۳۶۶ ه.ش)

• بمباران شیمیایی شهر سومار توسط رژیم بعث عراق در جریان جنگ تحمیلی (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید نادر مهدوی (استان بوشهر، روستای نوکار) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید حسن علی رجبی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید اباذر محمودی (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید یدالله مالا میری (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید ناد علی بائد (استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید بیژن کرد (استان بوشهر، جزیره خارک) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید مجید مبارکی (استان بوشهر، شهرستان بوشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید مهدی محمدی‌ها (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید علی اکبر غلامی مهکویه (استان فارس، شهرستان فیروزآباد) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید سیدحسن موسوی پناه (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید محمدحسین قاسمی طوسی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۷۴ ه.ش)

• شهادت شهید محمد رضا نظریان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۳ ه.ش)

• شهادت شهید مرتضی مالکی (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل) (۱۳۹۳ ه.ش)

• شهادت شهید آیت‌الله خانعلی‌پور (استان فارس، شهرستان استهبان، شهر رونیز) (۱۳۹۳ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم حسین همدانی (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۹۴ ه.ش)

• شهادت شهید مرتضی کارچانی (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۹۷ ه.ش)



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۱۶ مهر) بیشتر بخوانید »

دلنوشته همسر شهید مدافع حرم بلباسی

دوتا کفن ببری پیش بی‌کفن!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید محمد بلباسی یکی از هفت شهیدی است که در منطقه خان‌طومان سوریه به شهادت رسید و به تازگی پیکرشان تفخص شده است.

همسر شهید محمد بلباسی در خاطره‌ای از همسر شهیدش می‌گوید:‌

چند بار به آقا محمد گفتم برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف، ولی ایشون هی طفره می‌رفت. بعد چند بار که اصرار کردم ناراحت شد و گفت؛ دوتا کفن میخوای ببری پیش بی‌کفن؟!



منبع خبر

دوتا کفن ببری پیش بی‌کفن! بیشتر بخوانید »

لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر «شهید رادمهر» به خانواده‌اش +عکس

لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر «شهید رادمهر» به خانواده‌اش +عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خبر بازگشت پیکر مهطر «شهید مدافع حرم محمود رادمهر» از شهدای کربلای خان طومان لحظاتی پیش، توسط فرمانده سپاه کربلا به خانواده معزز این شهید والامقام اعلام شد.

سرهنگ پاسدار سیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلا به همراه سردار رستمیان فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا، سردار برسلانی فرمانده لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا و همچنین سرهنگ شریفی فرمانده سپاه شهرستان ساری با حضور در منزل مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر، خبر بازگشت پیکر مطهر این شهید عزیز را اعلام کرد.

 لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر شهید مدافع حرم شهید محمود رادمهر به خانواده اش + عکس

لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر «شهید مدافع حرم محمود رادمهر» به خانواده اش + عکس

برپایه این خبر،  سپاه کربلا مازندران عصر دیروز  با صدور اطلاعیه ای خبر بازگشت پیکر مطهر چهار شهید مدافع حرم ، رضا حاجی زاده، علی عابدینی، محمد بلباسی و حسن رجایی فر، را اعلام کرد که ساعتی پیش  طبق آزمایش DNA در مرکز ژنتیک سپاه، پیکر مطهر شهید مدافع حرم محمود رادمهر هم شناسایی شد.

 گفتنی است ، پیکر مطهر این شهدای والامقام پس از قریب به ۵ سال به وطن بازگشتند تا  مازندران در ایام رحلت رسول خدا و نیز شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) و امام رضا( علیه السلام) با در آغوش کشیدن فرزندان غیور خویش دوباره به رنگ و بوی کربلا معطر شود.



منبع خبر

لحظه اعلام خبر بازگشت پیکر مطهر «شهید رادمهر» به خانواده‌اش +عکس بیشتر بخوانید »

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حاج قاسم، اسمی که نه تنها تک‌تک ایرانیان، بلکه تمامی آزاده‌های جهان آن را می‌شناسند، رزمنده‌ای که ابهت آن لرزه بر اندام دشمنان نظام و کشور انداخته بود، به وجود داعش پایان داد و مزد جانفشانی و ایثارگری‌هایش را با شهادت گرفت.

شهادت حاج قاسم، داغ بزرگی بر دل ملت ایران گذاشت، هر کس به گونه‌ای داغ درونش را نشان می‌داد.

علی‌احسان فریدونی یکی از شاعران بنام کرد کردستان هم با سروده‌ای اوج ناراحتی و غم شهادت سردار شهید سلیمانی را بیان کرده است.

در شب واقع خون از رگ مهتاب چکید    حق در آن حادثه تلخ به حق‌دار رسید

خون قاسم به زمین ریخت خبر آوردند    قطره‌ها روی جبین ریخت خبر آوردند

شعله‌ور شد همه روی زمین از این داغ    آتش افتاد به جان در و دیوار چراغ

باز هم سینه‌ای از آتش تند در سوخت    از لگدهای حرامی جگر حیدر سوخت

عرشیان ره بگشایید که حاجی آمد   یار دیرینه عباس زجاجی آمد

ای خدا ناله فریاد شهید آوردند   از نهانخانه بغداد شهید آوردند

وای یک بار دگر فصل زمستان آمد    بازهم حرمله با تیر به میدان آمد

پسر فاطمه خون خدا را کشتند      خون یک کشور آزده به غلیان آمد

وای من از سربر نیزه و دستی برخاک    سینه سوخته‌ای که به خراسان آمد

روز اول بدنش زیر سم اسبان بود       روز سوم تن صد پاره به تهران آمد

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد     عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد

شب معراج یکی مست و جنون می‌رقصید  حاج قاسم وسط برکه خون می‌رقصید

تیرباران شده قاسم خبرش را بدهید   تکه تکه شده سهم پسرش را بدهید

باز کن راه سفیر شهدا آمده است      حاج قاسم پسر کرب بلا آمده است

این چه داغیست که باشد ز همه سنگین‌تر؟   این چه مرگیست که باشد ز عسل شیرین‌تر؟

غبطه خوردن ملائک به تو و احوالت     آمده عمه سادات به استقبالت

توچهل سال به دنبال خطر می‌گشتی   این همه از روزی بی‌سابقه‌ی امسالت

این چه سری‌ست علی واله و مجنون تو شد؟    که خداوند خریدار سر و خون تو شد؟

ای چه سری ست که دنیا به خروش آمده است؟   خون عباس ابوالفضل به جوش آمده است؟

سید مهلکه کرب و بلا را کشتند       پسر فاطمه و شیرین خدا را کشتند

کربلا سرخ‌ترین واقعه تاریخ است       قاسم آن یار و معین الضعفا را کشتند

نیمه شب بود یزید از ته دل داد کشید    وسط مستی خود یکسره فریاد کشید

ابن سعد از وسط خیمه به بیرون آمد   نقشه موشک و خمپاره و پهباد کشید

شیمر بر سینه ارباب وفادار نشست    نوحه میر و علمدار به بغداد کشید

مثل ماه رمضان شیر خدا را کشتند      وای در معرکه فرمانده ما را کشتند

قطره‌ای آب ننوشید که اصغر باشد    تا شبیه پسر حضرت حیدر باشد

خواهری مضطرب و خسته و بی‌حال رسید   روضه نعش حسین وای به گودال رسید

حاج قاسم پسر گم شده زینب بود      چهل سال خودش منتظر آن شب بود

او چهل سال به دنبال شهادت می‌گشت   پی آن موشک ویرانگر لامذهب بود

تا تن سوخته را گرد حرم گرداندند    روضه خوان‌ها همه از حضرت قاسم خواندند

پرده ‌خوان‌ها همه از غیرت قاسم گفتن     از هماوردی او با متخاصم گفتند

ای مردان غیوری که شجاعت دارید   در دل خسته خود میل شهادت دارید

ای مردان غیوری که سپاهی هستید        مثل دریا همگی لایتناهی هستید

ما همه پشت شمائیم به قاسم سوگند        رهروان شهدائیم به قاسم سوگند

ما وفادار به عباس و حسین و حسنیم       پیرو امر ولی ـ حیدر خبیر شکنیم

راه ما منشعب از راه سلیمانی نیست    راهمان جز دل آگاه سلیمانی نیست

به ستم کار بگوئید ظفر نزدیک است    به شب تیره بگوئید سحر نزدیک است

مالک افتاده به خون گرچه، علی تنهانیست         هرکه این نکته نداند به خدا از مانیست

تا در این پیکر بی ارزش خود جان داریم      ما به فرمانده دانای خود ایمان داریم

نقش یا فاطمه را جمله به سر می‌بندیم      ذوالفقار علوی را به کمر می‌بندیم



منبع خبر

روز پنجم همه دیدند زمین غوغا شد/ عاقبت ناب‌ترین زیره به کرمان آمد بیشتر بخوانید »