شهید_هادی_ذوالفقاری

. خاطرات از شهید محمد رضا دهقان قسمت بیست و دوم: (چرا با سر امدی! بخش دوم) _بخش دوم: …


.
خاطرات از شهید محمد رضا دهقان قسمت بیست و دوم:
(چرا با سر امدی! بخش دوم)

_بخش دوم:

پیکر را که آوردند من نگران این بودم که بی‌سر باشد و  به یاد آن حرفی که گفته بود دعا کن من بی‌سر برگردم افتادم و به خودم می‌گفتم حتما الان سر است. وقتی صورتش را دیدم ,خیالم راحت شد و در اولین جمله به او گفتم «محمدرضا چرا با سر آمدی!» در صورتی که وقتی فرماندهان نحوه محمدرضا را توضیح دادند فهمیدیم که محمدرضا واقعا بی‌سر بوده و فقط یک لایه صورتش را آورده  و همانطوری که خودش می‌خواسته شد و فقط صورتش را برای ما آورده که با دیدن صورتش آرامش بگیریم.

(راوی:مادر شهید)





منبع

khademoshohada._@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. خاطرات از شهید محمد رضا دهقان قسمت بیست و دوم: (چرا با سر امدی! بخش دوم) _بخش دوم: … بیشتر بخوانید »

با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت. مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. …


با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت.
مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت.
رفتم جلو و ازش پرسيدم: آقا ابرام چی شده!؟
اول جواب نميداد. اما با اصرار من گفت:
هر روز تا اين موقع حداقل يكی از بندگان خدا به ما مراجعه ميكرد و هر طور شده مشكلش رو حل ميكرديم.
اما امروز از صبح تا حالا كسی به من مراجعه نكرده! ميترسم كاري كرده باشم كه خدا توفيق خدمت را از من گرفته باشه…
(منبع: سلام بر ابراهیم جلد یک)

☘️ آقا ابراهیم؟!
? با مرام؟! پهلوون؟!!
❤️ گل پسر حضرت زهرا سلام الله علیها!
تویی که دنبال خلق خدا بودی،
تا گره از کار هاشون باز کنی؛مشکلاتشونو حل کنی…
حالا ما سرمون رو به آسمونه!
سمت نگاه مهربونت!
سمت دست های گره گشایت،
تا به به واسطه تو، خدا گره از کار های ما باز کنه
و هرچی خیر و صلاح ما هست بهمون بده…
آمین…

.
.
.
‌.
.
.
.
.
.



منبع

ebrahim.hadi_delha@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

با عصاي زير بغل توی كوچه راه ميرفت. مدام به آسمان نگاه میكرد و سرش را پايين می انداخت. … بیشتر بخوانید »

بنام خدای ابراهیم سلام بر تو ای ابراهیم تویی که از بهشت خدا هوای زمین را داری. صدایم راد…


✨بنام خدای ابراهیم?

?سلام بر تو ای ابراهیم?

?تویی که از بهشت خدا هوای زمین را داری.
صدایم راداری؟!

?دوباره امده ام تا مثل همیشه چون کوه پشت سرم باشی.

ای ابراهیم!
ای که صلابتت زبان زد همه ی گوهر شناسان قرن زندگی ام…
انقدر میخواهم به هوای تو سربه هوا شوم که چون تو تا هوای خدا بپرم?

من تو را از عمق جان باور دارم!❤️

دوباره در ابتدای راه……
از این نقطه اغاز….
نگاهم را به مرامت دوخته ام!

ای ابراهیم!
هوایم را داری؟
سلام بر تو ای شهید زنده..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.



منبع

hadi.delha313@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بنام خدای ابراهیم سلام بر تو ای ابراهیم تویی که از بهشت خدا هوای زمین را داری. صدایم راد… بیشتر بخوانید »

۱۴۶۰ روز گذشت از آن روزی که دستمان را گرفتی و این راه زیبا را نشانمان دادی… ۱۴۶۰ روزی که…


۱۴۶۰ روز گذشت از آن روزی که دستمان را گرفتی و این راه زیبا را نشانمان دادی…
۱۴۶۰ روزی که تک تک روزهایش برایمان مهم و پرخاطره بود..
۱۴۶۰ روزی که در کنار هم می شود چهار سال!

اصلا باورمان نمی شود که چهار سال گذشته از اولین مطلبمان در این صفحه ی پر خاطره. صفحه ای که حالا از صفحه های شناسنامه مان بیشتر به ما اعتبار عطا نموده.

۴ سال از شروع عشقبازیمان با مردانگی و راه ابراهیم گذشته… ۴ سالی که به عبارتی می شود ۸ ترم… یعنی ۸ ترم در دانشگاه ابراهیم شناسی در کنار هم بودیم و درس های اخلاق و مرام و انسانیتش را خواندیم… انسانیتش را یک به یک در کنار یکدیگر پاس نمودیم… و امروز قطعا مسئولیت و وظایفمان بیشتر از پیش خواهد شد…

در این مسیر پرپیچ و خم و ۴ ساله، دوستان زیادی همراهمان شدند و قصد تحصیل در دانشگاه اخلاق ابراهیم را نمودند؛ عده ای هم مشروط شدند و درجا زدند…عده ای راهشان جدا شد و ترک تحصیل کردند..

اما ما ماندیم و این پیج و هزاران خاطره…☘️?
بار دیگر در آخر یک سلام میدهیم
سلامی که زندگی مارا تغییر داد…
❤️ سلام بر ابراهیم… ❤️

? ۱۱ آبان ماه، چهار ساله شدن کانال و صفحه شهید ابراهیم هادی بر تمام شما همراهان عزیز تبریک و تهنیت???
.
.
.
.
.
.
.
.
.



منبع

hadi.delha313@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

۱۴۶۰ روز گذشت از آن روزی که دستمان را گرفتی و این راه زیبا را نشانمان دادی… ۱۴۶۰ روزی که… بیشتر بخوانید »