شورایعالی امنیت ملی

از خیانت در اِعمال تحریم تا تلاش برای غلبه بر تحریم

از خیانت در اِعمال تحریم تا تلاش برای غلبه بر تحریم



با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تدبیر و خودباوری رئیس‌جمهور و دولتمردان به اتخاذ سیاست خارجی متوازن و ساماندهی مشکلات داخلی بدون نگاه به برجام و بهانه‌هایی نظیر FATF منجر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

«همان‌طور که آن آدم کم‌سوادِ تاجرمسلک (ترامپ) یک کاغذ را خط‌خطی کرد، نفر بعدی (بایدن) یک کاغذ خوب بگذارد و قشنگ امضا کند تا سر جای اول برگردیم.» این جملات نه یک لطیفه یا چیزی شبیه آن که سخنان کاملا جدی آقای روحانی در جلسه هیئت دولت دوازدهم مورخ ۱۹ آذر ۱۳۹۹ بود.

ماجرا اما به همین سادگی نبود. «نفر بعدی (بایدن)» حاضر نشد برای عدم تکرار عهدشکنی آمریکا تضمین دهد و با اعمال تحریم‌های جدید حتی حاضر نشد همه تحریم‌های اعمال شده پس از خروج از برجام را لغو کند.

در واقع سیاست آمریکا ادامه مسیر همان «آدم کم‌سواد تاجرمسلک (ترامپ)» بود و انتظار تغییر اساسی سیاست خارجی آمریکا با رفت و آمد ساکنان کاخ سفید بیش از حد ساده‌انگارانه بود.

آقای روحانی اما پیش از اینکه این سخنان را در قامت رئیس‌جمهور ایران بیان کند طی سال‌های ۸۲ تا ۸۴ به‌عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی رئیس اولین هیئت ایرانی در مذاکرات هسته‌ای بود.

آن روزها خبری از «مذاکره برای لغو تحریم» نبود و راهبرد اصلی تیم مذاکره‌کنندگان ایرانی به ریاست حسن روحانی «تعامل با جهان با درایت و حوصله و با اولویت رفع اتهامات و دفع خطر» بود.

طبق محاسبات آنها قرار بود: ««ما با سعه صدر تعلیق را بپذیریم تا پرونده ما در آژانس بسته شود، گرچه این‌کار دو سال هم به‌طول بینجامد، در عوض برای همیشه راحت می‌شویم.» اما دو سال بعد، ایران از «هیچ چیز» راحت نشد. شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این مدت شش قطعنامه علیه ایران صادر کرد و در نهایت پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع داد؛ تعلیق دوساله کلیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران نه به «رفع اتهام» منجر شد و نه «دفع خطر» را به همراه داشت.

سال ۱۳۸۴ با تغییر رئیس‌جمهور ایران، دولت نهم رویکردی فعالانه در پیش گرفت. ضمن همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با لغو برخی تعلیق‌های داوطلبانه، فعالیت‌های هسته‌ای را مجدداً آغاز کرد و به چرخه سوخت هسته‌ای در مقیاس صنعتی دست یافت.

جمهوری اسلامی در واکنش به صدور قطعنامه غیرقانونی ۱۶۹۶ شورای امنیت سازمان ملل در ۹ مرداد ۱۳۸۵ که خواستار توقف برنامه هسته‌ای ایران شده بود، مجتمع آب سنگین اراک را افتتاح کرد و پس از صدور قطعنامه غیرقانونی ۱۷۳۷ در ۲ دی ۱۳۸۵ که حاوی تحریم‌هایی علیه ایران بود، فعالیت سه هزار سانتریفیوژ در نطنز را آغاز کرد. ۴ فروردین ۱۳۸۶ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه غیرقانونی ۱۷۴۷ را صادر و تحریم‌های دیگری علیه ایران اعمال کرد.

مهر ۱۳۸۶ در حالی که علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رئیس هیئت مذاکره‌کنندگان ایرانی به توافقی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا برای حل ابهامات هسته‌ای مطرح‌شده از سوی آژانس دست یافته بود، استعفا داد و مسئولیت خود را به سعید جلیلی واگذار کرد.

این مسیر با ریاست جلیلی بر تیم مذاکرات هسته‌ای ادامه یافت و نهایتا در ۱۰ اسفند ۱۳۸۶ محمد البرادعی رئیس وقت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رسما اعلام کرد نگرانی‌ها درباره برنامه هسته‌ای ایران مورد بررسی قرار گرفته و آژانس دیگر نگرانی‌ای از بابت فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ندارد.

اما سه روز بعد در ۱۳ اسفند ۱۳۸۶ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه غیرقانونی ۱۸۰۳ را صادر و دایره تحریم‌ها علیه ایران را کمی بیشتر کرد و ایران نیز در پاسخ شش هزار سانتریفیوژ جدید را نصب و راه‌اندازی کرد.

۶ مهر ۱۳۸۷ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه دیگری با موضوع فعالیت هسته‌ای ایران صادر(قطعنامه ۱۸۳۵) اما این‌بار بدون محتوای اضافی تنها بر اجرای قطعنامه‌های گذشته تأکید کرد.

با این حال و علی‌رغم صدور ۵ قطعنامه غیرقانونی علیه ایران که سه قطعنامه مفاد تحریمی داشت اما همچنان سیاست «مذاکره برای لغو تحریم» در دستورکار ایران نبود.

عادی‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای ایران در آژانس و خروج پرونده ایران از شورای امنیت هدفی بود که عموما در مذاکرات آن سال‌ها اعلام می‌شد چون تحریم‌های اعمال‌شده چندان قوی و فراگیر نبود و جمهوری اسلامی با وجود آنها به مبادلات اقتصادی و تجاری خود با کشورهای جهان ادامه می‌داد.

باراک اوباما که کمتر از سه ماه بعد به ریاست جمهوری آمریکا رسید بی‌اثری تحریم‌های اعمال شده علیه ایران تا آن زمان را این‌طور بیان می‌کند: «مشکل اینجا بود که تحریم‌های موجود ضعیف‌تر از آن بودند که اثر چندانی داشته باشند.

حتی متحدان آمریکا مانند آلمان، کماکان تجارت قابل‌قبولی با ایران داشتند و تقریبا همه از این کشور نفت می‌خریدند. دولت بوش مضاف بر تحریم‌های بین‌المللی تحریم‌های یک‌جانبه‌ای را وضع کرده بود، ولی این تحریم‌ها تا حد زیادی نمادین بودند، چون شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از انجام مبادله با ایران منع شده بودند.»

رژیم تحریم‌های ویژه علیه ایران پس از آشوب‌های انتخاباتی سال ۱۳۸۸ شکل گرفت. قانون‌شکنی و اردوکشی خیابانی مدعیان اصلاحات بود که دولتمردان غربی را به وجد آورد و آنها را برای اعمال تحریم‌های بی‌سابقه بر ایران به اجماع رساند.

اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا در این‌باره می‌نویسد: «در شرایطی که این کشور [ایران] وارد چرخه هرج‌ومرج و سرکوبگری بیشتر می‌شد ما راهبردمان را به‌ سمت دومین گام راهبرد منع اشاعه‌ای تغییر دادیم: یعنی بسیج کردن جامعه بین‌المللی برای اعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که می‌تواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.» قطعنامه ۱۹۲۹ با همین هدف و در آستانه اولین سالگرد فتنه سبز در ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ صادر شد. تحریم‌های بی‌سابقه قطعنامه ۱۹۲۹ با قوانین تحریمی یک‌جانبه‌ای که آمریکا پس از آن اعمال کرد تکمیل شد و حلقه محاصره اقتصادی ایران را محکم کرد. «قانون جامع تحریم‌ها، مسئولیت‌پذیری و محرومیت»(CISSADA) اصلی‌ترین و پایه‌ای‌ترین قانون تحریمی ایران بود که دو هفته پس از قطعنامه ۱۹۲۹ در مجلس سنای آمریکا به تصویب رسید و اول جولای همان سال با امضای اوباما رسمیت پیدا کرد. قانونی که در آن بارها به آشوب‌های سال ۸۸ اشاره شده و در مقدمه‌اش خواستار تخصیص بودجه اضافی برای حمایت از عوامل آن شده بود. باراک اوباما در کتاب خاطراتش روند اعمال این تحریم‌ها را نیز این‌گونه توضیح می‌دهد: «شورای امنیت قطعنامه ۱۹۲۹ را به تصویب رساند تا تحریم‌های بی‌سابقه جدیدی، شامل منع فروش سلاح، تعلیق فعالیت‌های بین‌المللی بانک‌های ایرانی و منع تجارت در زمینه اقلام مهم برای برنامه هسته‌ای ایران وضع شود. دو سال طول کشید تا ایران آثار کامل این تحریم‌ها را احساس کند، اما با ترکیب این تحریم‌ها با مجموعه جدیدی از تحریم‌های آمریکا ابزارهای لازم را در اختیار داشتیم تا اقتصاد ایران را مگر در صورت قبول مذاکره به تعلیق درآوریم.»

دو سال بعد وقتی ایران طعم خیانت مدعیان اصلاحات را در تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا می‌چشید؛ ایده «مذاکره برای لغو تحریم» در ادبیات سیاسی کشور جای خود را باز کرده بود و در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران به اوج خود رسید.

حسن روحانی با همین وعده در انتخابات ۱۳۹۲ پیروز شد. دو سال از دولت او صرف مذاکره برای حصول توافق و سه سال بعد صرف مذاکره برای اجرای توافق و سه سال پایانی نیز صرف مذاکره برای احیای توافق شد. اما

۸ سال مذاکره نتوانست هیچ تحریمی را عملا لغو کند آن هم در حالی که ایران گشاده‌دستانه امتیازات نقد هسته‌ای را تقدیم طرف‌های غربی کرده بود.

این نه ادعای ما که اعتراف محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت و چهارمین سرپرست هیئت مذاکراتی ایران در نامه به فدریکا موگرینی، نماینده اتحادیه اروپا و هماهنگ‌کننده برجام مورخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۵(۲ ستامبر ۲۰۱۶) است.

آن‌طور که آقای ظریف در این نامه و در نامه‌های بعدی (۲۷آبان۱۳۹۵، ۲۶آذر۱۳۹۵، ۸فروردین۱۳۹۶، ۷خرداد۱۳۹۶، ۲۸تیر۱۳۹۶، ۲۲مرداد۱۳۹۶، ۲۴مهر۱۳۹۶) نوشته‌ است آمریکا و متحدان اروپایی‌اش علاوه‌بر نقض عهد و عدم «تعلیق» تحریم‌های متعهد شده در برجام به اعمال تحریم‌های جدیدی روی آوردند که حتی پیش از برجام نیز سابقه نداشت!

عباس عراقچی معاون وقت وزیر خارجه و عضو ارشد تیم مذاکرات هسته‌ای وقت نیز تجربه پنج ساله «مذاکره برای لغو تحریم» طی فرآیند برجام را این‌طور بیان کرد: «ایران برجام را داستانی موفق نمی‌داند؛ چرا که ایران از آن بهره‌مند نشده و تحریم‌ها برداشته نشده است. دلیل آن ساده است، آمریکا تقریبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض می‌کند.»

رهبر انقلاب با استناد به همین تجربه ۴ آذر ۱۳۹۹ خطاب به اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی وقت گفتند: «مسئله‌ رفع تحریم را- که مسیر اوّل است- ما رفتیم. ما چند سال مذاکره کردیم، اثر نکرد؛ ملاحظه می‌کنید دیگر. راه دوم غلبه بر تحریم است، این راه عملیاتی است، سختی‌هایی دارد اما خوش عاقبت است.»

با روی کار آمدن دولت سیزدهم، تدبیر و خودباوری رئیس‌جمهور و دولتمردان به اتخاذ سیاست خارجی متوازن و ساماندهی مشکلات داخلی بدون نگاه به برجام و بهانه‌هایی نظیر FATF منجر شد.

صادرات نفتی و غیرنفتی رشد قابل توجهی داشت و دسترسی به ارزهای حاصل از این معاملات برخلاف روزهای برجام کاملا مقدور و منظم شد.

اکنون توانمندی دولت ایران و شرایط منطقه‌ای و جهانی فرصت خوبی برای اصلاح انحراف ایجاد شده در مذاکرات هسته‌ای، در اختیار دولت سیزدهم گذاشته است. اصلاحی که می‌تواند به ناکام گذاشتن راهبرد آمریکا از سال ۲۰۰۹ یعنی سیاست «فشار» و «چانه‌زنی» بیانجامد.

راه طی شده در این سال‌ها ثابت کرد با «مذاکره برای لغو تحریم» تحریم کاهش نمی‌یابد بلکه دایره مذاکره گسترده‌تر می‌شود.

در ‌خوش‌بینانه‌ترین حالت تحریم‌ها به یک بهانه تعلیق و به بهانه دیگر اعمال می‌شوند، این ایران است که باید در دور باطل «تحریم» و «مذاکره برای لغو تحریم» حوزه مذاکرات را از هسته‌ای به موشکی، منطقه‌ای، حقوق‌بشر و… افزایش دهد.

«لغو تحریم با مذاکره» طعمه‌ای است که مسئولان سیاست خارجی آمریکا روی قلاب گذاشته‌اند و دولت سیزدهم با همت بلند و پشتوانه مردمی خود می‌تواند قید این طعمه را بزند و مثل عملکرد قابل قبول خود در این یک سال، تمام تمرکز و توان خود را صرف خنثی‌سازی تحریم‌ها کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از خیانت در اِعمال تحریم تا تلاش برای غلبه بر تحریم بیشتر بخوانید »

شورای امنیت ملی مصوبه‌ای درباره مذاکرات نخواهد داشت

شورای امنیت ملی مصوبه‌ای درباره مذاکرات نخواهد داشت



دبیر شورای عالی امنیت ملی با بیان اینکه شورای امنیت ملی مصوبه‌ای در مورد مذاکرات نخواهد داشت، گفت: شورا توافق را بررسی و سپس گزارش به مجلس می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی شمخانی در خصوص نشست مشترک امروز مجلس با مقامات و مسئولان دخیل در موضوع مذاکرات هسته‌ای، گفت: مجلس قانون و مصوبه‌ای تحت قانون اقدام راهبردی دارد که خیلی در تقویت توان مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران با توجه به پشتوانه فنی که فراهم کرد، داشته است. در این قانون وظیفه‌ای برای دو کمیسیون تخصصی خود یعنی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و انرژی ترسیم کرده است که در صورت توافق، گزارش اقدامات انجام گرفته به مجلس داده می‌شود.

وی ادامه داد: در طول مذاکرات رایزنی‌ها و تبادل اطلاعات به شکل برگزاری جلسات، شفاهی یا حتی مکتوب با کمیسیون‌ها و صحن مجلس صورت گرفته است، امروز هم برای اولین بار نشستی به صورت غیرعلنی برگزار شد که به نظر جلسه خیلی خوبی بود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در پایان خاطرنشان کرد: شورای عالی امنیت ملی قرار نیست مصوبه‌ای در این زمینه داشته باشد، شورای عالی امنیت ملی توافق را بررسی و آن را باید به تصویب خود برساند سپس گزارش به مجلس می‌آید.

منبع: خانه ملت

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شورای امنیت ملی مصوبه‌ای درباره مذاکرات نخواهد داشت بیشتر بخوانید »

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!



برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد …

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- نشست شورای حکام و قطعنامه آن آزمون و صحنه آزمایش صداقت ادعاهای بایدن در زمان انتخابات و بعد از آن بود. حساسیت و اهمیت نشست اخیر شورای حکام نه از این جهت که درباره و علیه ایران بود بلکه از این جهت بود که بایدن ادعاهای زیادی درخصوص محکومیت اقدامات ترامپ از جمله پاره کردن برجام داشت و وعده اصلاح آنها را از طریق دیپلماسی و نه از راه تخاصم می‌داد، اما اکنون با ارائه قطعنامه ضدایرانی به شورای حکام‌، فریبکاری‌اش بیش از بیش آشکارتر شد و نشان داد که بایدن همان دست چدنی ترامپ در دستکش مخملی است و مسیر و خوی خصمانه او با ملت ایران هیچ فرقی با ترامپ ندارد!

لذا اولاً در پایان مذاکرات وین‌، بایدن در سر یک دوراهی قرار گرفت که یا باید به وعده‌های انتخاباتی خود عمل و تحریم‌های ایران را لغو می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن، ترامپ نیست و یا فریبکاری و خباثت خود را آشکار می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن همان ترامپ است! و از آنجایی که فریبکاری و خباثت در خون و DNA مقامات آمریکایی است‌، ذات و صداقت نداشتن خود را به افکار عمومی دنیا و مردم ایران نشان داد و این «نقطه عطف در مقطعی حساس» است که هرگونه پیامد و تبعات قطعنامه از جمله واکنش ایران را باید بر اساس آن ارزیابی و تحلیل کرد.

ثانیاً نکته مهم برای درک فریبکاری بایدن این که بایدن هشت سال قبل زمانی که سناتور بوده خودش به اتفاق دیگر دموکرات‌ها به تمام تحریم‌های علیه ایران رأی داده و پس از برجام نیز زمانی که معاون رئیس‌جمهور آمریکا بوده، قوانین تحریمی بیشتر علیه جمهوری اسلامی وضع و تحریم‌هایی را که به آنها رأی داده بود، اعمال کرده، حال چگونه باید از او بپذیریم که قصد حسن نیت و لغو این تحریم‌ها را دارد، 

کما این که در داخل و خارج آمریکا نیز همزمان متهم به تناقض‌گویی در عمل و شعارهایش شد. هیلاری کلینتون در یک برنامه تلویزیونی به همراه آنتونی بلینکن اذعان می‌کند «هشت سال قبل در سنا من و بایدن به تمام تحریم‌های ایران رأی دادیم و با سناتور بایدن تلاش کردیم این تحریم‌ها تصویب شوند».

نکته مهم در سخنان کلینتون در این برنامه همچون بحث سناتور مورفی با رابرت مالی در جلسه سنا این بود که با اشاره به «پیامدهای خیلی سنگین هرگونه اقدام نظامی برای آمریکا و امکان‌پذیر نبودن آن»، به بلوف بودن «گزینه روی میز بایدن» هم اذعان کرد.

ثالثاً بر اساس استراتژی آمریکا، اوباما وظیفه داشت برجام را برای متوقف کردن دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای امضا کند و ترامپ وظیفه داشت با هدف گسترش دامنه محدودیت‌ها علیه ایران از آن خارج شود و بایدن وظیفه دارد بر بستر اقدامات اوباما و ترامپ محدودیت‌های بیشتری را با توسل به حربه بازگشت به برجام اعمال کند. کما این که اوباما و جان کری هنگام ترک کاخ سفید اذعان کرده بودند 

«ما برنامه هسته‌ای ایران را مهار و راه را برای دولت بعدی جهت مهار منطقه‌ای و موشکی ایران از طریق برجام مهیا کردیم»! لذا طبیعی است که شروط بایدن همان شروط ترامپ و پمپئو باشد.

رابعاً تحریم تنها سلاح بایدن برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها از جمله ایران درجهت وادار کردن به عقب‌نشینی از حقوقشان است‌، با چه عقلانیت سیاسی می‌توان هضم کرد که آمریکا می‌خواهد تحریم‌ها را لغو کند، کما این که از یک سو آمریکایی‌ها ادعا دارند با توسل به این تحریم‌ها می‌خواهند در قضیه موشکی و منطقه‌ای‌، ایران را وادار به تسلیم کنند و از سوی دیگر تاکنون نیز در دنیا موردی سراغ نداریم که آمریکا تحریم‌های کشوری را لغو کرده باشد. حتی کشورهایی که مجبور به تسلیم شدند و تمام قدرت هسته‌ای و دفاعی خود را بار کشتی کردند و تحویل آمریکا دادند! 

خامساً قطعنامه شورای حکام نشان داد علی‌رغم این که تمام نظام سیاسی و مدیریتی و حاکمیتی ایران از رهبری و شورای عالی امنیت ملی تا دولت و مجلس و ملت پشت تیم مذاکره‌کننده خود قرار دارند و این تیم نماینده واقعی ملت و حاکمیت ایران است‌، اما بایدن نه نماینده تمام مردم آمریکاست و نه حاکمیت آمریکا از جمله کنگره و سنا و حتی بخش مهمی از هم‌حزبی‌های دموکراتش و بخش مهمی از دولتش پشت سیاست او برای احیای برجام نیستند و این اختلافات شدید داخلی و تهدیدات دو حزبی در کنگره به‌عنوان عامل اصلی شکست میز وین بود.

سادساً علی‌رغم ادعای جامعه جهانی بودن آمریکا ومتحدانش‌، چند کشور اروپایی، چین و روسیه و هند و پاکستان و لیبی که به این قطعنامه رأی موافق ندادند، عملاً نماینده بخش اکثریت جمعیت جهان هستند که در مقابل زورگویی آمریکا ایستاده‌اند.

۲-همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد و آمریکا در طی مذاکرات نشان می‌داد، بایدن از همان ابتدا تلاش داشت در سایه تهدید و فریبکاری رسانه‌ای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و افزایش مطالبات از دولت و تیم مذاکره‌کننده‌، خود را مشتاق بازگشت به برجام و آماده لغو تحریم‌ها القاء و پس از ایجاد دوقطبی در جامعه و احیاء فضای شرطی کردن اقتصاد کشور و در نهایت با لغو نکردن تحریم‌ها و ایجاد سرخوردگی در مردم و افزایش نارضایتی از سیاست نظام و ایجاد آشوب‌، ایران را متهم و عامل نرسیدن به توافق نشان دهد.البته با درایت تیم ایرانی و هوشیاری مردم‌، بایدن به اهداف خود نرسید.

در این سناریو یکی از شگردهای آنها «القاء خوش‌بینی کاذب» نسبت به روند مذاکرات و حصول توافق بود که برخی در داخل نیز ذوق‌زده و در این میدان بازی کردند و رسانه‌های غربی – عربی هم به‌طور مشکوک و سؤال‌برانگیزی این اظهار خوش‌بینی برخی داخلی‌ها را به‌صورت برجسته و گسترده‌ای پوشش خبری دادند؛ اما خیمه‌شب‌بازی شورای حکام نشان داد قطعاً احساس و ادعای خوش‌بینی به روند هرگونه مذاکره‌ای بدون توجه به سابقه فریبکارانه آمریکایی‌ها و تجربه تلخ چنین خوش‌بینی‌هایی در گذشته‌، سرابی بیش نیست و هدف آن کشاندن ایران به میدان بازی آمریکاست‌، همان‌گونه که اکنون نیز برخی در داخل همسو با پازل آمریکا و با متهم کردن ایران‌، در سوگ برجام سوگوار شده‌اند و مزورانه و خبیثانه و البته به دور از واقعیت‌ها ادعا و فضاسازی می‌کنند «قطعنامه شورای حکام و خروج از NPT‌، نظام را با خیزش‌های مردمی روبه رو خواهد کرد و امکان حمله نظامی اسرائیل وجود دارد»!

در حالی که خودشان نتوانستند و پاسخ نمی‌دهند که چرا سیاست آنها راه به جایی نبرد و در حالی که در مقابل افزایش تحریم‌ها و صدور قطعنامه علیه ایران همزمان با مذاکرات خفقان گرفته‌اند، حالا که ایران می‌خواهد پاسخ دهد زبان باز کرده‌اند و ادعا می‌کنند «با گفت‌وگو می‌توان پرونده را بست وگرنه تهدید خروج از ان پی تی بهانه به آنها می‌دهد و این سیاست راه به جایی نمی‌برد». این جماعت اولاً باید پاسخ دهند منظور نماینده آمریکا در شورای حکام از «شریک مشتاق در تهران برای آمریکا» کیست و آیا بیان ادعاهای آنها با اذعان هول‌گیت که گفته 

«برای بازگشت به برجام به یک شریک مشتاق در تهران نیاز داریم»، اتفاقی است؟! ثانیاً مسئله ایران و آژانس در حقیقت پرونده‌سازی اسرائیل و آمریکا علیه ملت ایران است و اصولاً پرونده‌سازی را که نمی‌توان با مذاکره و گفت وگو حل کرد، همان‌گونه که مذاکرات منفعلانه و عملکرد بعضاً خیانتکارانه آنها در طول هشت سال حل نکرد و به فرمایش رهبری «در دولت قبل مشخص شد که اعتماد به آمریکا و برجام مطلقاً جواب نمی‌دهد». لذا همان زمان نیز گفتیم که «خوش‌بینی» و انتظار «حسن نیت» از آمریکا با واقعیت‌ها و ذات آمریکا همخوانی ندارد و برخی خبرنگاران و تحلیلگران حاضر در وین هم خوش‌بینی‌های آن زمان را «مختصر و کوتاه و تاکتیکی» توصیف کرده بودند.

۳-برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد و آن زمان روحانی و ظریف و تیمشان در مواضعی مغالطه‌آمیز ادعا می‌کردند قطعنامه‌های شورای حکام اهمیت زیادی ندارد! نکته مهم این که تمام این هفت قطعنامه بلافاصله بعد از عقب‌نشینی‌ها و باج‌دهی‌های دولت اصلاحات تحت عنوان اعتمادسازی صادر می‌شد.

اولین آن در ۲۹ خرداد ۸۲ و هفتمین آن ۲۰ مرداد ۸۴ چهار روز قبل از پایان مأموریت روحانی در شورای عالی امنیت ملی تصویب و صادر شد و نکته طنزآمیز این بود که روحانی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش ادعا می‌کرد «دیگران هر وقت می‌رفتند مذاکره می‌کردند، بعد یک قطعنامه علیه ایران صادر می‌شد»! اکنون نیز صدور قطعنامه جدید شورای حکام نیز نتیجه برجام و مذاکرات برجامی به‌عنوان گلابی و دستاورد مشعشع! دولت روحانی است.

۴- اما کسانی که سوگوار برجام شده‌اند و برای مشکلات مردم که حاصل عملکرد خودشان است، اشک تمساح می‌ریزند و قبلاً ادعا داشتند با هر روز تأخیر در امضا و تصویب برجام چقدر ضرر می‌کنیم، به سخنان اخیر جان کری در کنگره توجه کنند که عملکرد این جماعت در برجام چه دستاورد عظیمی! برای ملت ایران داشته و چرا رهبری از آن به «خسارت محض» یاد کردند!

جان کری در توضیح آثار توافق ۲۰۱۵، در یک قلم از دستاوردهایش می‌گوید «برجام به‌طور متوسط قیمت نفت را بیش از ۸۰ دلار در هر بشکه طی ۲ سال و نیم کاهش داد و ایالات‌متحده با واردات و تکمیل ذخیره استراتژیک نفت خود برای هر بشکه نفت بیش از ۸۰ دلار کمتر پرداخت کرد و ایران از فروش روزانه بین ۵/۱ میلیون الی ۲ میلیون بشکه نفت خود همین مقدار ضرر کرد و به‌طور خلاصه طی این ۷ سال فقط سود نفتی ما دو تریلیارد (۲ هزار میلیارد) و ضرر ایران حدود یک تریلیارد دلار و تورم بیش از ۵۰ درصدی در دولت قبلی ایران یکی از تبعات برجام بود که اگر ترامپ کمی صبر می‌کرد، آثار بهتر برجام را می‌دیدیم‌، اما اکنون دولت جدید ایران با رساندن قیمت نفت به ۱۲۰ دلار در هر بشکه، بدون برجام توانسته تحریم‌ها را خنثی کند و امروز ما با ایرانی به مراتب قوی‌تر از ایران متعهد در برجام روبه رو هستیم و چاره‌ای نیست که هرطور شده ایران را دوباره به برجام برگردانیم»!

۵- نکته بارز این دور از مذاکرات و متفاوت از دوره‌های قبل‌، این بود که با توجه به فرمایش رهبری که تأکید دارند «اِشکال مذاکره این است که شما را از راه صحیح خودت منحرف می‌کند، امتیاز را از شما می‌گیرند و آن چیز که باید به شما بدهند، نمی‌دهند»! تیم ایرانی اجازه نداد که آمریکا آنها را از مسیر ایستادگی بر لزوم تأمین منافع ملت ایران منحرف و وادار به امتیاز دادن کند.

۶- نتیجه مذاکرات وین هرچه بود، دیگر حربه آژانس جواب نخواهد داد و همان‌گونه که با زدن گلوبال آمریکایی و پایگاه عین الاسد نشان دادیم که زمان «بزن دررو» تمام شده و با مصادره و توقیف نفت‌کش‌های انگلیسی و… و یونانی نشان دادیم که دزدی دریایی هم تمام شده که در مورد آخر، یونان در واکنش به پاسخ قاطع ایران عقب‌نشینی و دستور توقیف و در اختیار آمریکا گذاشتنِ نفتکش ایرانی را لغو کرد، «زمان بزن دررو آژانس» نیز پایان یافته و هر اقدام او با واکنش قاطع جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.

کما این که با بخشی از واکنش ایران مواجه شد و باید منتظر واکنش‌های اساسی‌تر دیگر هم باشد. لذا اکنون خروج از تعلیق و عضویت در NPT و پایان دادن به سفرهای گروسی به تهران به یک مطالبه عمومی در ایران تبدیل شده و در ادامه آن چنان که رئیس‌کمیسیون امنیت ملی مجلس تأکید کرده «حتماً در فرآیند مذاکرات برجامی با ۱+۴ تجدید نظر خواهیم کرد».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه! بیشتر بخوانید »

اهداف پیدا و پنهان دور جدید دروغ‌سازی‌ها در حین مذاکرات

اهداف پیدا و پنهان دور جدید دروغ‌سازی‌ها در حین مذاکرات



کارشناس مسائل بین‌الملل نوشت: خبر سازیهای پی در پی اخیر در مورد سپاه و دبیر شورای عالی امنیت ملی در چارچوب مذاکرات وین کاملاً قابل فهم و حتی پیش‌بینی بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سیدمصطفی خوش‌چشم کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی تحت عنوان «اهداف پیدا و پنهان دور جدید دروغ سازی ها در حین مذاکرات» نوشت: خبر سازیهای پی در پی اخیر در مورد سپاه و دبیر شورای عالی امنیت ملی در چارچوب مذاکرات وین کاملاً قابل فهم و حتی پیش‌بینی بود.

این نهادها و افراد، عناصر تشکیل‌دهنده و پشتیبان مولفه های قدرت کشور بوده و ضربه زدن به اعتبار آن‌ها در راستای تضعیف قدرت کشور انجام می‌شود.

شورای عالی امنیت ملی، مرجع مسئول پرونده مذاکرات وین بمنظور رفع تحریم ها بوده و تضعیف این نهاد در چارچوب سناریوهای عملیات روانی رخ میدهد که با هدفگذاری تضعیف دیپلماسی مقاومت و تیم مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران در وین صورت میپذیرد.

از پیش هم مشخص بود که با رسیدن به اوج تقابل و چالش مذاکراتی و در حالیکه دو طرف مذاکره کننده ایرانی و غرب به رهبری آمریکا پس از تکمیل فرآیند مذاکرات فنی، حال به مرحله‌ی تصمیم سیاسی رسیده اند، یعنی به نقطه ای که باید بده-بستان ها و مصالحه و عقب نشینی صورت پذیرد، قطعاً طرف آمریکایی بسادگی عقب نشینی نکرده و با بهره گیری از همه ظرفیتهای خود سعی خواهد کرد تا ایران را مجبور به عقب نشینی کرده و دستاوردهایی که تیم جدید تا این مرحله از مذاکرات توانسته در ذیل دیپلماسی مقاومت نسبت به گذشته حاصل کند را کاهش دهد چرا که اگر این الگو در افکار عمومی داخل ایران و خارج از کشور تثبیت شود که دیپلماسی مقاومت و نمایش اقتدار بمراتب نتایج بهتری را بهمراه خواهد داشت و به کلام مقام معظم رهبری هزینه‌های سازش و مماشات بمراتب بیشتر از هزینه‌های مقاومت است، نه تنها در داخل کشور مردم با دیدن ثمرات واقعی و عملی این نوع رویکرد، از این به بعد در بزنگاههای آتی، در مسیر انتخاب این نوع سیاست ورزی حرکت خواهند کرد، بلکه در منطقه و جهان نیز همه ملتها به حرکت در مسیر مقاومت تشویق خواهند شد.

بنابراین، آمریکا در روزهای اخیر مجموعه عملیاتی را در میدان دیپلماسی و رسانه‌ شروع کرده که بخش مهمی از آن توسط غربگرایان داخلی در حال انجام است تا با تضعیف ارکان قدرت و تصمیم سازان و مراجع اصلی در پرونده مذاکراتی، دیپلماسی مقاومت در مذاکرات وین را تضعیف کند.

در همین راستا، حال دبیر شورای عالی امنیت ملی که مقام مسئول پرونده مذاکرات وین بوده و مواضع نظام را در این خصوص بیان میدارد و اخیراً در قبال مذاکره مستقیم با آمریکا و  انجام توافق بد و بیحاصل با غرب، مقاومت کرده و با اتخاذ پی در پی مواضع مبتنی بر سیاست اقتدار، خواهان برداشته شدن تحریمها، راستی آزمایی و گرفتن تضمین از آمریکا شده و بدین شکل تمام قد از مواضع مذاکره کننده ارشد ما در وین، یعنی دکتر علی باقری، پشتیبانی میکرد را هدف قرار داده و سعی نمایند تا با وارد آوردن فشار، او را از ادامه این موضع گیری ها منصرف نمایند، والا چه دلیلی دارد تا مانند خبر اخیر رویترز که با آمیختن راست و دروغ سعی در خبر سازی از مذاکرات وین داشت، در بحبوحه مذاکرات سعی نمایند مسئول پرونده مذاکرات را ذینفع نشان داده و مواضع نظام و دولت انقلابی  را به منافع شخصی منتسب کنند؟

حال سؤال این است که، چه کسانی سعی دارند تا با تضعیف ارکان دیپلماسی مقاومت در زنجیره مسئولین و مذاکره کنندگان، آن‌ها را خاموش و از میدان به در کنند تا امتیازها و دستاوردهای دیپلماسی مقاومت که میبایستی در این مرحله حساس به ثبت رسند را همزمان با عملیات میدانی و رسانه ای آمریکا، دچار کاهش و عقب نشینی کرده و کفه ترازو را بنفع آمریکا بچرخانند؟

چه کسانی قصد دارند تا همگام با فشار غربیها در خصوص کمی وقت، و همگام با دبه کردنهای مذاکره کنندگان غربی، ارکان دیپلماسی مقاومت را زیر فشار بیشتری قرار دهد تا جمهوری اسلامی و تیم مذاکره کننده از مطالبات بحق خود از آمریکای فریبکار و عهد شکن در زمینه راستی آزمایی و تضمین عقب نشینی کند؟

برکسی پوشیده نیست که آمریکا بشدت بدنبال شکستن مقاومت جمهوری اسلامی بوده و  در اولین گام پیوسته خواهان دیدار دوجانبه مستقیم بدون هیچ امتیازی به ایران هستند تا استراتژی ایران را به شکست بکشند و بخوبی می دانند این چه هزینه ای به کشور و نظام تحمیل میکند، حال باید بدنبال پاسخ به این سؤال بود که چه کسانی در تکمله این خواست آمریکا بدنبال ایجاد هزینه برای کسانی هستند که در مقابل این سیاست مقاومت می کنند و به اصطلاح سیاست هزینه در مقابل هزینه را به نیابت از آمریکا بازی می کنند؟

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اهداف پیدا و پنهان دور جدید دروغ‌سازی‌ها در حین مذاکرات بیشتر بخوانید »

شمخانی ارتحال آیت‌الله صافی گلپایگانی را تسلیت گفت

شمخانی ارتحال آیت‌الله صافی گلپایگانی را تسلیت گفت



دبیر شورای عالی امنیت ملی در پیامی ارتحال ملکوتی آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی را تسلیت گفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی شمخانی نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی امروز (سه شنبه) با انتشار پیامی درگذشت شیخ الفقهاء و المجتهدین، حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی را تسلیت گفت.

بیشتر بخوانید:

فقیه و متکلمی متواضع و با اخلاص

در پیام شمخانی با اشاره بیش از یک قرن عمر با برکت این عالم ربانی آمده است: آیت الله صافی با قلبی سلیم و سرشار از عشق به خدا، عمر شریف خود را با مجاهدت های فراوان صرف ترویج و اعتلای مکتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام کرد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی، این ضایعه مولمه و مصیبت بزرگ را به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، مراجع عظام تقلید (دامت برکاتهم)، حوزه های علمیه، مقلدان و علاقه مندان و به ویژه بیت مکرم ایشان تسلیت گفته و از درگاه ربوبی برای آن مرجع عالیقدر علو درجات و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان معزز صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت کرده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شمخانی ارتحال آیت‌الله صافی گلپایگانی را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »