به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:مرتضی الویری در گفتوگو با روزنامه ایران و درباره انسجام در نهادهای حاکمیتی گفت: متاسفانه در وضعیت مناسبی قرار نداریم و اتفاقا یکی از مصادیق بارز این ناهماهنگی در جریان اخیر تصویب قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» در مجلس بروز پیدا کرد. با بضاعت کمی که در حوزه دیپلماسی دارم و با اطلاعاتی که از وضعیت اقتصادی کشور وجود دارد باید بگویم که به شخصه از آنچه انجام شد بهشدت متعجب شدم. نحوه مواجهه ما با تحریمهای آمریکا پس از تصمیم ترامپ به خروج از برجام و آنچه تحت عنوان صبر استراتژیک انجام شد با اذعان به این واقعیت انجام شد که دشمنان ایران تلاش داشتند در مقاطع مختلف و بهصورت مستمر شرایط را به سمتی بکشانند که ایران را به خروج از برجام مجاب کنند. مشخص بود که اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایران میتوانست به سادگی موجبات بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را نیز فراهم آورد و هیچ عوارض حقوقی و امتیاز منفی نیز برای طرفهای این توافق در عرصه بینالمللی نداشته باشد.
در کنار آن، رای آوردن فردی در انتخابات آمریکاست که بازگشت به برجام را در زمره سیاستهای خود اعلام کرده بود و این به معنای آن بود که شانس احیای توافق وجود دارد.
این چهره نزدیک به حزب کارگزاران میافزاید: در آستانه چنین شرایطی تصویب چنان قانونی سوالبرانگیز بود.
به باورم این قانون یکی از جلوههای بارز ناهماهنگی در مسیر حرکت بر مدار سیاستهای کلی نظام است و باید امیدوار بود که در وقت ضرورت توسط مقامهای عالی نظام از خسارتآفرینی آن جلوگیری شود.
اظهارات آقای الویری در حالی است که اولا ایشان باید دولت و مشخصا رئیسجمهور را خطاب قرار میداد؛ چه اینکه رئیسجمهور نه در جلسه معرفی دو وزیر پیشنهادی صمت و نه در موضوع مهم تقدیم لایحه بودجه، در مجلس حضور پیدا نکرد، همچنان که طبق گزارشها، برخی وزرا را هم از تعامل و همفکری و چارهاندیشیهای مشترک منع کرده است. در همین حال جلسات راهبردی سران قوا و شورای عالی هماهنگی اقتصادی هم با کارشکنی آقای روحانی تعطیل شده است. در ماجرای لایحه بودجه نیز، دولت با وجود اینکه بهخاطر بودجهنویسی غلط، سال گذشته گرفتار کسری بودجه شد و تصمیمات جبرانی را به اجرا گذاشت که تورمزا بود. امسال نیز از مشورت با پارلمان اجتناب و از اصلاح ساختار بودجه امتناع کرد؛ بنابراین لایحهای تقدیم شده که حتی بسیاری از کارشناسان حامی دولت، آن را خیالی و غیرعملیاتی و بیسروسامان میدانند.
اما درباره قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، کشور غیر از دو سال معطلی اولیه، دو سال و نیم اخیر را نیز با کارشکنی علنی آمریکا و اروپا مواجه بوده و عجیب است که امثال آقای الویری نسخه انفعال و بیعملی میپیچند. در اثر همین انفعالها بود که آمریکاییها در دولت اوباما و ترامپ گستاخ شده و تحریمهای چندلایه را وضع کردند؛ چنانکه حتی اگر بایدن هم بخواهد (که نمیخواهد) نمیتواند آن تحریمهای چندلایه (آیسا، ویزا، کاتسا، و سیسادا) را لغو کند. بنابراین تصور بازگشت بایدن به برجام (به معنای لغو تحریمهای مالی و بانکی و نفتی) تصوری خلاف واقع است، ضمن اینکه بایدن تصریح کرد، معتقد به سختگیریهای بیشتر و هوشمندانهتر علیه ایران است.
از سوی دیگر، قانون ضدتحریمی اخیر، راه بازگشت آمریکا و اروپا به تعهدات واقعیشان را باز گذاشته و آنها میتوانند خطای خود را جبران کنند، اما برخی طیفهای سیاسی چون بهتر از هرکسی میدانند که غرب به تعهدات واقعیاش برنخواهد گشت، بهجای اعتراض به آمریکا و اروپا، ترجیح میدهند موضوع را دستمایه اختلاف داخلی کنند تا پاسخگوی چک برگشتی اعتماد بلاوجه به غرب نباشند. و سرانجام اینکه مصوبه مجلس چنانکه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تصریح کرده در کلیات و جزئیات به اطلاع و تایید شورا رسیده، ولو برخی دولتمردان ذاتا با هیچ اقدام و کنش بازدارندهای برای احقاق حقوق ملی موافق نبوده و در اقلیت قرار گرفته باشند.
سرویس سیاست مشرق– درست در آستانهی شروع محدودیتهای سختگیرانه و شدید کرونایی در کشور، در شامگاه روز جمعه (۳۰ آبان)، نامههایی از دو مدیر وزارت بهداشت، یعنی رضا ملکزاده (معاون تحقیقات و فناوری) و علی نوبخت (دبیر شورای مشورتی بیماری کرونا) منتشر شد که در آن به بهانه اظهارات وزیر بهداشت در اصفهان استعفای خود را اعلام کردند.
بر اساس سناریوی طراحی شده بنا بود این دو استعفاء، زنجیرهای دومینووار از استعفاء در وزارت بهداشت را درست در آستانهی اعمال محدودیتهای شدید کرونایی رقم بزند و با یک عملیات سنگین رسانهای و تبلیغاتی توسط حامیان دولت تکمیل شود که خروجی آن، استعفای وزیر بهداشت باشد. در آن زمان شخص ملک زاده فرد کلیدی حوزه بهداشت و درمان در دستکم ۳۰ سال گذشته، جدی ترین گزینه برای جانشینی نمکی تلقی می شد.
اما با استعفای ملکزاده، گویی لایهی نازکی از روی یک زخم قدیمی و عمیق کنار رفت و در کارزاری معکوس، سیلی از سوالات و ابهامات درباره عملکردهای مشکوک ملکزاده و تیم حامیان و وابستگان او به راه افتاد که نه تنها سناریوی پیشگفته را از دور خارج کرد، که ملکزادهای که دلگرم به پشتیبانی حامیان ذینفوذ خود بود، در جایگاه یکی از متهمان اصلی آمار بالای قربانیان کرونا قرار داد.
پیش از آن که برگی دیگر از عملکرد «تابناک» ملکزاده را مرور کنیم، ذکر یک نکته بسیار لازم و ضروری می نماید. یکی از شاهکلیدهای راهبردی در بیانات رهبر معظم انقلاب در دستکم یک دهه اخیر، بحث «نفوذ» بوده است. رهبر فرزانه انقلاب بارها و بارها به تببین مفهوم «نفوذ»، انواع و اقسام آن و البته ذکر تبعات و اثرات نفوذ در ساختارهای کشور در حوزههای مختلف پرداختند. لیکن، متاسفانه، آن چه که از خروجی عملکرد جریانهای انقلابی در شناسایی مفهوم «نفوذ» و انواع و مصادیق آن دیدهایم، فقدان یک نگاه منسجم و یکپارچه به این پدیده است.
به عبارت دیگر، در حالی که تمرکز و دقتنظر جریانهای انقلابی روی مفهوم «نفوذ» از منظر سیاسی (و آن هم عمدتا نوع سطحی و ژورنالیستی) است، نگاهی تیزبین و موشکاف به صحنه از چشمانداز کلان، آشکار میسازد که نفوذ از نوع عمیق و کاری و ویرانگر آن، دور از صحنه دعواها و زد و خوردهای سیاسی جلوی صحنه، در حوزههای ظاهرا غیرسیاسی چون اقتصاد، محیط زیست، سبک زندگی، فرهنگ و هنر، علم و فناوری و بهداشت و درمان در جریان است و بعضا عقبهای دو یا سه و حتی ۴ دههای دارد.
از قضاء، شاید چراغخاموشترین و خزندهترین نوع نفوذ در حوزه بهداشت و درمان با قدمت و ریشهای متمایز از دیگر حوزههای نفوذ در جریان است. صرفا یک مصداق بسیار مهم آن، با خسارات و ویرانیهای غیرقابل جبران، بحث جمعیت و «تحدید نسل» ایرانیان بود که با احیای برنامه «تنظیم خانواده» از اواخر دهه ۶۰ کلید خورد. امروز کار به جایی رسیده که جمهوری اسلامی ایران، که تا همین چند سال پیش، جوانترین جمعیت جوان را در دنیا داشت، اکنون پایینترین نرخ رشد جمعیت دارد! برای اهل نظر و اهل فن، همین یک داده، چشمآنداز جمعینی پیر و فرتوت و فاقد نیروی کار، و «سالخوردهترین» کشور دنیا را در ۳۰، ۳۵ سال آینده پیش چشم می آورد.
شروع برنامه تحدید نسل ایرانیان و رساندن نرخ رشد جمعیت ملت ایران به صفر، همزمان با وزارت بهداشت کسی بود (از ۶۸ تا ۷۲) که همین چندی پیش، بر سر استعفای او از وزارت بهداشت، جنجال به راه افتاد: رضا ملکزاده
درباره نقش ملکزاده در دشمنی با «طب سنتی» ایرانی، عدم تایید داروهای موثر با پایه گیاهی تولید شرکتهای دانشبنیان داخلی در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت و تبدیل ایران به آزمایشگاه داروهای با اثر نامشخص به توصیه سازمان بهداشت جهانی و شیوع گسترده پدیده «پلی فارماسی» در مراکز درمانی کرونا در کشور (که به عنوان یکی از دلایل اصلی مرگ و میر بالای بیماران کرونایی در کشور از سوی معاون وزارت بهداشت، ایرج حریرچی، تایید شد)، در گزارش تقصیلی مشرق در روز استعفای ملکزاده سخن گفتیم.
اما ماجرای دیگری که با دستور و پیگیری شخص ملکزاده در دوران معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت رخ داده، مصداق آشکاری از «نفوذ» در حوزهای خارج از دید سیاست است.
۷ مهر ۹۸، خبرگزاریهای داخلی خبری منتشر کردند که به واسطه محتوای «علمی»، چندان جلب توجه مخاطب عام نمی کرد و البته نحوه انتشار آن هم خبر از یک «دستاورد علمی بزرگ» می داد. طبق این خبر، برای اولین بار، «شناسایی مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی» طی مطالعه ای مشترک به سرپرستی پروفسور حسین نجم آبادی و پروفسور مایکل ناتناگل و تیم تحت سرپرستی ایشان در مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ایران و مرکز ژنومیک دانشگاه کلن آلمان، انجام شد.
بر اساس این گزارش، دکتر حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درباره این تحقیق گفت:
” نتایج حاصل از این تحقیق بین المللی که در طول سال های ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ انجام شده است، علاوه بر ارزش علمی در تحقیقات پزشکی، زمینه مطالعات گسترده تر در حیطه بیماری های ژنتیکی و نیز روندهای تاریخی مهاجرتی را فراهم کرده است و به واضح تر شدن مسیرهای مهاجرتی در گذشته و اقتباس زبانی توسط جمعیت های بومی کمک می کند. “
نکته کلیدی ماجرا اینجا بود که نجمآبادی با افتخار خبر داد که مجموعه دادههای حاصل از این تحقیق که برای تحقیقات آتی در زمینه بیماریهای ژنتیکی نادر و شایع بسیار ارزشمند خواهد بود ودر ژورنال PLOS Genetics با عنوان «واریاسیون ژنتیکی متمایز و هتروژنیتی در جمعیت ایرانی» به چاپ رسیده است.
نجمآبادی سپس دلیل انجام این پروژه را هم توضیح داد:
” محققان اصلی این تحقیق معتقدند که «اطلاعات ژنتیکی ایران به ویژه به لحاظ پر کردن خلاء اطلاعات ژنتیکی یک جمعیت شاخص، یعنی داده های گستره ژنومی یک جمعیت بزرگ در یک منطقه مهم از دنیا، از اهمیت شایانی برخوردار است. “
گفتنی است که حسین نجم آبادی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی دارای کرسی پژوهشی کشوری است و تیم تحت سرپرستی وی از سال ۱۳۸۱ شناسایی علل ژنتیکی بیماری های منوژنیک را آغاز کرد و تاکنون حدود ۲۰۰ ژن جدید را که اختصاصا در کم توانی ذهنی و ناشنوایی ارثی نقش دارند، شناسایی کرده است.
مرکز «ژنومیک کشوری» به همین منظور از سوی سوی تاسیس شده و کاتالوگی از واریاسیونهای ژنومیک جمعیت ایرانی را در سال ۲۰۱۸ معرفی کرد.
تا همینجای کار، کسی که اندکی با تحولات حوزه تسلیحات و «جنگهای مدرن» آشنا باشند، متوجه می شوند که چه فاجعه بزرگی صورت گرفته است.
همگام با تحولات شگرف حوزه علم و فناوری در دستکم دو دهه گذشته، قدرتهای جهانی، سرمایهگذاری عظیم و حیرتآوری روی حوزههای جدید تسلیحاتی مبتنی بر همین تحولات شگرف صورت دادهاند. «دارپا» (آژانس پروژههای پژوهشی پیشرفته دفاعی)، از بخشهای بسیار مهم و فوقاستراتژیک پنتاگون (وزارت جنگ ایالات متحده)، بخش مهم و به شدت محرمانهای از تحقیقات و مطالعات خود را روی تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی- مولکولی و بیوتکنولوژی متمرکز کرده است.
در چنین شرایطی، مشخصات ژنتیکی گستره ژنومی جمعیت ایرانی، با همکاری معاونت فناوری وزارت بهداشت جمهوری اسلامی و تحت نظر یک مقام مسوول (نجمآبادی) در قالب پروژه مشارکتی در اختیار بیگانه قرار میگیرد!
طبق توضیحات نجمآبادی، تیم محققان این تحقیق، دادههای حاصل از ژنوتیپ در گستره ژنوم تعداد ۱۰۲۱ نمونه از داوطلبان سراسر کشور که والدین و یا اجداد آنها از ۱۱ گروه نژادی ایران شامل گروه های بزرگ مانند فارس و آذری و نیز گروه های کوچکتر ایرانی مانند عرب و بلوچ٬ ترکمن٬ سیستانی٬ کرد٬ گیلک٬ لر٬ مازندرانی٬ و ساکنان جزایر خلیج فارس بودند را مورد بررسی قرار دادند.
کمکم معلوم می شود که در اختیار گذاشتن ۳۵۰۰ بیمار کرونایی ایرانی برای پروژه «کارآزمایی بالینی» سازمان بهداشت جهانی (که منجر به پدیده مرگبار پلی فارماسی شد)، تنها بهرهکشی ملکزاده از ملت ایران در جهت منویات کارفرمایان مستقر در سازمان بهداشت جهانی نبوده است.
اما این پازل، یک قطعه بسیار بسیار مهم دارد و آن گمانه زنیهایی است که درباره انتقال اطلاعات ژنوم ایرانیان به آمریکا مطرح میشود که به دلیل تحصیل و اشتغال دکتر نجم آبادی در دانشگاه های آمریکا، پوششی علمی – پژوهشی نیز برای آن می توان در نظر گرفت.
روشن است که در اختیار داشتن بانک ژنوم هر نژاد و نسلی طیف وسیعی از تهدیدات را متوجه آن نژاد خواهد کرد و اجازه میدهد که تسلیحات زیستی، به صورت اختصاصی برای ضربه زدن به یک نژاد خاص طراحی شود.
همزمانی این تحولات، با بحث واردات واکسن، از شرکتهای آمریکایی، و انعقاد پروژه مشارکتی با نهاد «کو وکس» (نهادی که توسط سازمان جهانی بهداشت برای پروژه تولید واکسن کوید ۱۹ ایجاد شده) توسط وزارت بهداشت، لزوم هشیاری کامل مسوولان، نهادهای نظارتی و به ویژه خود ملت ایران را در برابر «واکسن آمریکایی» بیش از پیش موکد می سازد. از آمریکایی سخن می گوییم که همراه با شبکه جهانی صهیونیسم، در دو سه سال اخیر، روزنهها و منافذ ورود داروهای مورد نیاز ایران را به صورت «نقطهزنی» مسدود کرده یا به دنبال مسدودسازی آن است تا از ملت ایران هر چه بیشتر تلفات بگیرد.
یک توضیح بسیار مهم دربارهی واکسنهای تولیدشده تحت نظر «کو وکس» وجود دارد و آن این که، این نوع واکسنها، نسبت به واکسنهای شناخته شده قبلی، ساز و کار و مکانیسم عملی کاملا جداگانه دارد. یعنی اگر واکسنهای مرسوم از ویروس کشته شده یا ضعیف شده، برای تحریک بدن به تولید آنتی بادی بیماری و ایمنسازی استفاده می کنند، این واکسنهای جدید، کاملا مبتنی بر ژنتیک هستند و از یک عامل ژنی به نام mRNA استفاده می کنند (به ویژه واکسن دو شرکت مادرنا و فایزر). این مسالهای است که علیرضا بیکلری، رییس انستیتو پاستور، در ۳۰ شهریور امسال، آن را تایید کرد. بیکلری گفت:
” یکی از نخستین راهها برای برانگیختن واکنش ایمنی، وارد کردن آنتیژن به بدن است. وارد کردن کد ژنتیکی حاوی دستور ساخت آنتیژن به سلول یکی دیگر از راههای ایجاد واکنش ایمنی در بدن است. “
وی افزود:
“در این روش mRNA ویروس تکثیر شده و وارد سلول بدن میشود تا واکنش ایمنی برانگیخته شود. راه سوم، استخراج قسمتی از ژنوم ویروس و وارد کردن آن به سلول از طریق وکتور (پیامرسان ویروسی) است. درواقع قسمتی از ژنوم ویروس استخراج میشود که سازنده آنتیژن است، سپس این ژنوم درون وکتور قرار میگیرد تا به سلول برسد. در این روش از یک ویروس برای رساندن ژنوم ویروس دیگری به سلول استفاده میشود. “
بنابراین کنار هم قرار دادن این چند گزاره، تصویر کلی را روشن تر می سازد:
آمریکا و رژیم صهیونیستی، دهها موسسه در اختیار دارند که روی تسلیحات زیستی، به ویژه تسلیحات مبتنی بر ژنتیک و علوم سلولی و مولکولی، کار می کنند. به صورت خاص، بخشی از موسسه «دارپا»، زیرمجموعه پنتاگون، بر اساس اخبار و گزارشهای آشکار و قطعی، روی این نوع تسلیحات و به طور خاص دستکاریهای ژنتیک به عنوان نوعی مدرن از سلاح زیستی، فعالیت می کنند.
تحقیقات حساس در حوزه ژنوم ایرانی با همکاری ملک زاده (با سابقه ای که مختصری از آن ذکر شد) و یک استاد تحصیل کرده دانشگاههای آمریکا در کشور انجام و تکمیل می شود و آنچه به عنوان دیتابیس ژنتیک ایرانیان به دست می آید، تحت پوشش مقاصد تحقیقاتی به دانشگاههای آمریکایی منتقل می شود.
واکسنهای تولید شده تحت پروژه «کو وکس»، مبتنی بر ژنتیک و دستکاری ژنتیک هستند.
آمریکا و متحدانش، به بهانه تحریمها، تلاش کردند که کوچکترین مجاری ورود دارو و ملزومات پزشکی و درمانی را به ایران بگیرند.
پس از ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده که از نفرات اصلی پروژه تولید کیت های تشخیص و واکنس کرونا بود، سازمان بهداشت جهانی(تحت آمریکا) تصمیم می گیرد میلیونها دوز واکسن در اختیار وزارت بهداشت ایران قرار دهد.
شرکت بریتانیایی استرازنکا اعلام کرد در صورت سفارشگذاری هرچه سریعتر ایران، حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن کرونای خود را تا نیمه اسفند ماه امسال به ایران تحویل بدهند.
در تکمیل این پازل باید گفت، «رضا ملکزاده»، در آخرین روزهای مسوولیتش در معاونت پژوهش و فناوری وزارت بهداشت، در حالی که سخنگوی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و جهانپور، از مسوولان وزارت بهداشت، خبر از ورود «واکسن ایرانی» به فاز آزمایش انسانی دادند، در مصاحبهآی با ایرنا مدعی شد که ایران «زیرساخت» های تولید واکسن را ندارد! او در همین مصاحبه، از واکسن «آمریکایی» تعریف کرد و مدعی شد که با ورود این واکسن، پایان کرونا نزدیک است! [۱]
در شرایطی که کشورمان در پروژه تولید واکسن پابه پای کشورهای غربی پیش رفته است و تست انسانی یک واکسن نیز به زودی آغاز خواهد شد و عملا ورود واکسن خارجی در بهترین حالت همزمان با تولید انبوه واکسن ایرانی خواهد بود، این سوالات پررنگ تر می شود که واردات واکسن از آمریکا و کشورهای غربی با چه اهداف روشنی در حوزه سلامت انجام میشود؟
این اصرار بر واردات واکسن آمریکایی/اروپایی در شرایطی است که پروژه مشترک ایران و کوبا (یکی از پیشروترین کشورها در تولید واکسن و مهار کرونا) نیز در حال انجام است و به احتمال زیاد واکسن تولید مشترک ایران و کوبا نیز طی چند ماه آینده به ثمر خواهد نشست.
در گزارش های بعدی بیشتر درباره اصرارها درباره واردات واکسن آمریکایی کرونا و ملاحظات پیرامون آن خواهیم پرداخت.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ملت ما در طول هفت سال گذشته به اندازه هفتاد سال تجربه اندوخت و باطن آمریکا و برخی دولتهای اروپایی را شناخت. اکنون که این تجربه گرانبها میتواند افقهای تازه برای اقدامات راهبردی بگشاید، کسانی به دست و پا افتادهاند تا از افکار عمومی، حافظه دزدی کنند. کار آنها به مراتب خطرناکتر از ترور است. هرچند که ترور و تحریف همزمان، از سراسیمگی در مقابل یک اتفاق مهم حکایت میکند.
۱- بیماریهای خود ایمنی (Autoimmune disease)، بیماریهایی است که در آن دستگاه ایمنی بدن، به خود بدن حمله میکند. این بیماری میتواند اندامها و بافتها را درگیر کند. در زندگی اجتماعی و سیاسی میتوان نمونههایی را سراغ گرفت که برخی سیاستمداران در اثر نفوذ فکری یا سربازگیری دشمن، بهجای صیانت از امنیت و منافع ملی، ضد آن عمل میکنند. اختلال محاسباتی موجب میشود افراد و مجموعهها، مرتکب خودویرانگری توانمندیهایی شوند که دشمن با تحریم، جنگ و ترور نتوانسته است.
۲- درد بیدرمان آمریکا و اسرائیل و برخی رژیمهای اروپایی، پیشرفت شتابان ایران در حوزههای مختلف علوم و فنون و قدرت است. نتانیاهو مقارن فتنه ۸۸ در کنست گفت «برنامه هستهای ایران با سرعت قطار تندرو پیش میتازد و ما مانند خودروی قراضه میخواهیم خود را به آن برسانیم و مهار کنیم». دشمن بعد از یک دهه تحریم، ترور و خرابکاری ناکام، تصور میکند کابوسش با نفوذ و اختلال محاسباتی و تزریق ویروس «خودایمنی» چاره میشود. آنها متحیرانه، پیروزیهای جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن را در کنار پیشرفتهای پهپادی و موشکی خارقالعاده دیدند. ایران با موفقیت توانست ماهواره نور را که هر ۹۰ دقیقه یک بار از فراز سرزمینهای اشغالی عبور میکند، در مدار قرار دهد.
۳- تحریم و ترور و مذاکره و برجام، از نگاه دشمن، مولفههای معارض هم نیست، بلکه ترکیبی سمّی برای زمینگیر کردن ایران است. دموکراتهای بانی مذاکره و برجام، همان طراحان ترور دانشمندان ما و خرابکاری ویروسی بودند؛ همانگونه که جان ساورزِ عضو تیم مذاکراتی انگلیس در سال ۸۲، عضو MI۶ بود و به ریاست این سرویس جاسوسی رسید. او آبان ۸۹ (یک ماه قبل از ترور شهید شهریاری) اظهار داشت «نمیتوان روند پیشرفتهای علمی ایران را تنها با دیپلماسی متوقف کرد. ما به عملیاتهای اطلاعاتی نیاز داریم تا در روند دستیابی ایران به فناوریهای نوین مشکل ایجاد کنیم»؛ و مهر ۹۴ هنگام ریاست MI۶ به CNN گفت؛ «برجام ظرف ۱۵ سال، ایران را به کشوری نُرمال تبدیل خواهد کرد. شاهد کشوری هستیم که در مرحله انتقال از پایههای انقلابی به کشوری نُرمالتر قرار دارد. اما در داخل ایران در این مسیر، چالش وجود دارد. ما نیاز داریم صبر استراتژیک داشته باشیم و فرصت دهیم تا توسعه پیدا کند». صبر استراتژیک مدنظر او را مقایسه کنید با تعبیر غلطانداز مشابه که توسط برخی عناصر منفعل استفاده شد.
۴- انفعال در برابر غیرِ متعرض، دلایلی دارد؛ از جمله، همان که آیتالله جوادی آملی(حفظهالله) ۱۹ اردیبهشت ۹۵ در دیدار با آقای عارف گفت: «در فرهنگ قرآنی، غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند. بیگانه را در حریم خود راه دادن با غیرت سازگار نیست… کسانی که راه نفوذ بیگانگان را میگشایند، از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند». ایشان یک سال قبلتر، (۲۱ آبان ۱۳۹۴) در دیدار آقای ظریف توجه داده بودند؛ «به آمریکا اعتماد نداریم. دست دادن نشانه ادب است، اما پس از آن، انگشتان خود را میشماریم. این نیز نشانه هوشیاری ماست». با وجود تعدد این تذکرات از سوی دلسوزان، برخی متولیان مدعی شدند «امضای کری تضمین است»، «اوباما بسیار مودب و دنبال تعامل است»، «(هشداردهندگان) میگویند آمریکا سر شما کلاهگشاد میگذارد، در صورتی که ما عمامه داریم، کلاه سرمان نمیرود» و «آمریکا مراعات اخلاق را میکند و زیر تعهدش نمیزند». متأسفانه همان ادبیات را مجدداً درباره بایدن تکرار میکنند؛ کسی که گفت صهیونیست است و حاضر نشد جنایت ترور شهید فخریزاده را محکوم کند. حتی روزنامه دموکرات واشنگتنپست و توماس فریدمن تحلیلگر نیویورکتایمز میگویند ترور موساد و فشارهای ترامپ، بهعنوان اهرمهای فشار، برای مذاکرات با ایران مفید است!
۵- خسارتها چنان آشکار و منزجرکننده شده که جوزپ بورل (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) به یورونیوز گفت: «ایرانیها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده؛ و احتمالاً دوباره نخواهند با همان کارتها بازی کنند». اما واکنش منفعلانه برخی سیاسیون موجب گستاخی طرف عهدشکن شده؛ چنانکه وزیر خارجه بیسروپای آلمان گفت «بازگشت به توافق، کافی نیست. برجام باید با توافقی گستردهتر جایگزین شود. ما انتظارات روشنی داریم: نبود سلاح هستهای و هیچ برنامه موشکی بالستیک. ایران همچنین باید نقش دیگری در منطقه بازی کند. به آنها نمیشود اعتماد کرد»! این سخنان، واگویه وحشت بزرگ آمریکاست؛ چنانکه جینا هاسپل رئیس سیا گفت «ما فعالیتهای ایران را زیر نظر داریم و امیدواریم بتوانیم نفوذ منطقهایاش را کاهش دهیم». پیش از او، پمپئو هنگام ریاست گفته بود «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته بسیار بیشتر است».
۶- طمع غرب به کدام محافل است؟ همانها که لسآنجلستایمز مهر ۸۸ دربارهشان نوشت «برخلاف غرور ملی ایرانیها، اپوزیسیون سبز، از فشار غرب راضی است. اما اغلب ایرانیها مخالف سازش بر سر برنامه هستهای هستند؛ این یک حس ملی است که حتی قبل از انقلاب هم وجود داشته. افرایم هالوی رئیس اسبق موساد میگوید امیدوارم با افزایش فشار غرب، نارضایتی در داخل ایران پا بگیرد». همانها که گرای تحریمهای فلجکننده را به دولت اوباما دادند. طیفی که تعلیق قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ به واسطه برجام را فاکتور میکنند، اما نمیگویند این قطعنامه تحریمی سبز(!)، تجمیع قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ بود و با فشار آمریکا در آستانه سالگرد انتخابات (۱۹خرداد ۸۹) تصویب شد. آنها همان کسانی هستند که مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) گفت «تاریخ پنهان جنبش سبز به ۲۰۰۹ برنمیگردد بلکه ریشه آن در اواسط دهه ۱۹۸۰ [سالهای ۱۳۶۵- ۶۶ شمسی] است. آنها کسانی بودند که [در ماجرای دعوت مخفیانه مک فارلین] وارد مذاکره با آنها شدیم؛ افرادی از دفتر نخست وزیری، از دفتر موسوی و اطرافیانش».
۷- جان برنان رئیس سازمان سیا به مدت هفت سال در دولت اوباما، ۸ مرداد ۹۵ در همایش امنیتی اسپن، سخنانی بیان کرد که حتی در حد «غلط کردید» هم جواب نگرفت: «توافق هستهای، کار درستی بود و آقای […] را که در میان عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانهروتر بهشمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاورد بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند؛ به این دلیل که بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد. برخلاف تصور، ایران کشور یکدستی نیست. در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار میکنند، ما اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه قدرت چگونه پیش میرود. نگرانی من این است که بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند پول به زندگی آنها سرازیر شود اما خوب، این مسئله زمان میبرد»!
۸- جان کری یک سال قبل از آن (چهارم مرداد ۱۳۹۴) در شورای روابط خارجی آمریکا گفت؛ «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات چه میشود اما […] و […] که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به دردسر جدی میافتند»! جالب اینکه دولت اوباما در همین دوره، تحریمهای ویزا، آیسا و سیسادا را به اجرا گذاشته و سرگرم ریلگذاری کاتسا (مادر تحریمها) در کنگره بود. قرار نبود امتیاز واقعی داده شود؛ بلکه فقط باید با یک شیرینی آدامسی، مسیر انتخابات را منحرف میکردند. ذهنیت برنان و کری چگونه شکل میگرفت؟ به یاد بیاوریم سخنان شگفت آن دیپلمات عالیرتبه را که نگرانیهای انتخاباتی طیف متبوع خود در ابران را سال ۹۳ با شورای روابط خارجی آمریکا در میان گذاشت! او اکنون به غرب میگوید خفه شوید؛ در حالی که همزمان اصرار دارد اهتمام مجلس به احیای قدرت بازدارندگی کشور را به رقابتهای انتخاباتی نسبت دهد؛ سیا هم میشنود!
۹- هدف پروژه جدید دشمن، لو رفته؛ شکافافکنی برای تداوم همفرسایی خودتخریبی و خودتحریمی. همان که فریدمن در نشست «اندیشکده شورای روابط اعراب و آمریکا گفت: «اگر ترامپ و پمپئو همراه شرکای اروپایی، سراغ ایرانیها میرفتند و با وعده برداشتن تحریم میگفتند ما فقط میخواهیم ۱۰- ۱۵ سال دیگر به مدت توافق بیفزاییم و آزمایشهای موشکی شما محدود شود، ایرانیها در بالاترین سطوح حکومت با هم درگیر میشدند. نیمی میگفتند از پیشنهاد استفاده کنیم، نیمی دیگر میگفتند خیر. باید پیشنهادی روی میز گذاشت که برای بخشی از حاکمیت وسوسهانگیز باشد»!
۱۰- رهبر انقلاب در نامه ۲۹ مهر ۹۴ خطاب به رئیسجمهور، ضمن صدور مجوز اجرای برجام (مشروط به ۲۸ شرط مجلس، شورای عالی امنیت ملی و رهبری) تأکید کردند «جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل، طبعاً دانستهاید دولت آمریکا در قضیه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته و در آینده هم بعید است جز این عمل کند. اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازی ندارد، خیلی زود با طرفداری از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی خلاف واقع از آب درآمد… دشمنی آمریکا تا هنگامیکه جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود آنان را مایوس کند، ادامه خواهد داشت.» متأسفانه عدم اهتمام کافی به این ۲۸ شرط، خسارتهای اقتصادی و امنیتی پیاپی تولید کرد
۱۱- اتفاقات مهمی در راه است. ساخت درونی قدرت ملی، در حال ترمیم و تقویت دوباره از ابعاد اجتماعی و حاکمیتی است؛ و حال آنکه طیف مأمور غرب کوشیدند انشقاق و بیهنجاری را ترویج کنند. مجلس در اقدامی مهم، مصوبهای ضدتحریمی و اجماعی در سطح حاکمیت را تدارک کرد. البته زمانی طولانی به تدارک طرح گذشت؛ اما بحمدلله موفقیت حاصل شد. همین، موجب دستپاچگی طیفی شده که گفتند مصوبه برای کارشکنی علیه مذاکره با بایدن بوده و شورای عالی امنیت ملی در جریان نبوده؛ و حال آنکه طرح مربوط به چهار ماه قبل است و به تصریح دبیرخانه، طرح با هماهنگی و تایید شورا تهیه شده است.
۱۲- تقلای جریان نفوذزده (نشتی بشکه) از کدام هراس غرب حکایت میکند؟ در دو سال اخیر تحولات مهم و پیشروانهای در دستگاه قضایی و مجلس شورای اسلامی پدید آمده و در حال تقویت اعتماد عمومی است. اینکه میشود ارادهها و ظرفیتهای معطل را به میدان آورد و گرفتاریهای ناشی از تعلیق و امید به دشمن را برطرف کرد. این امید شکل گرفته که نسیم تغییر و بهبود روند، به دولت هم برسد. در مقابل خود، مقاومتی سرسختانه برای تداوم فرصتسوزی دیده میشود. ماههاست برخی محافل غربی نسبت به دو احتمال هشدار میدهند؛ اینکه دولت – چنانکه مطالبه رهبری است- مسیر خود را اصلاح کند؛ و مردم در انتخابات هفت ماه بعد، مدیریتی پُرانگیزه و اهتمام را سر کار بیاورند. در این روند، انتقام خون شهیدان ترور که جای خود دارد؛ با اتحاد و اتفاق میتوان دشمن را دچار شکستهای راهبردی کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با اعلام اینکه مصوبات شورای عالی امنیت ملی و مواضع دبیرخانه شورا صرفا از سوی سخنگوی این نهاد اعلام میشود، تأکید کرد که مطالبی که امروز به عنوان مصوبات شورا و تصمیمات دبیرخانه آن در برخی رسانهها منتشر شد غیر دقیق است.
وی افزود: مصوبات شورای عالی امنیت ملی و تصمیمات دبیرخانه آن در حکم اطلاعات محرمانه بوده و اعلام آن خارج از چارچوب ذکر شده مجاز نمیباشد.
خسروی در ادامه گفت: مجلس شورای اسلامی طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ارائه نموده و دبیرخانه ملاحظات مد نظر را در این خصوص به مجلس اعلام کرده است.
سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کشورمان در پایان اظهار داشت: طرح نهایی که امروز به تصویب مجلس رسید بر اساس روال جاری در نهاد قانونگذاری کشور تدوین گردیده و حاصل نظر و اجماع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی میباشد.