شورای امنیت سازمان ملل

تلاش برای جلوگیری از پیروزی نهایی ایران در جنگ

تلاش برای جلوگیری از پیروزی نهایی ایران در جنگ



دفاع مقدس نمایه

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پیش‌نویس قطعنامه ۵۹۸ در شرایطی تدوین شد که ایران پیروز میدان جنگ بود و از نظر نظامی دست بالا را داشت. فاو، جزایر مجنون، حلبچه، حاج عمران و بخش‌های عمده‌ای از نوار مرزی در اختیار ایران بود.

هر جنگی روزی به پایان می‌رسد، باید توجه داشت که معدودی از جنگ‌ها با نابودی نیروهای نظامی دشمن پایان یافته‌اند. معمولاً جنگ‌ها هنگامی پایان می‌یابند که ترکیبی از عوامل سیاسی، نظامی و اجتماعی باعث فرسودگی یا متلاشی شدن توان طرف یا طرفین برای ادامه جنگ شوند.

مهم‌ترین موضوع برای آغازگر جنگ و همچنین قربانی تجاوز این است که چه راهبرد و برنامه‌ای برای پایان دادن به جنگ دارند.

از زمانی که عراق جنگ با ایران را آغاز کرد، جمهوری اسلامی ایران به دنبال دفع تجاوز و پایان جنگ بود. عراق هم در پی تحمیل آتش‌بس به ایران و خاتمه دادن به جنگ با حفظ بخشی از سرزمین‌های ایران بود.

پس از فتح خرمشهر، موضوع پایان دادن به جنگ برای هردو کشور جدی‌تر شد. عراق سعی کرد با اعلام آتش‌بس، ایران را وادار کند تا به خواسته‌هایش تن دهد و معاهده ۱۹۷۵ را بی‌اعتبار بشمرد. همچنین با مذاکره، پیمان مرزی جدیدی با ایران منعقد کند.

جمهوری اسلامی هم به دنبال آن بود تا با مبنا قرار دادن معاهده الجزایر، متجاوز را مشخص و خسارات جنگ را دریافت کند. همچنین با تنبیه متجاوز، امکان حمله مجدد به ایران در آینده را منتفی سازد.»[۱]

وقتی‌که ایران به‌عنوان طرف پیروز در جنگ، تحقق خواسته‌های مشروع خود را امکان‌پذیر نمی‌دید، چاره‌ای جز ادامه جنگ و اشغال بخشی از خاک عراق و اعمال فشار به رژیم بعثی به‌منظور دست‌یابی به حقوق مسلم خود نمی‌دید و این مسئله‌ای بود که متحدین منطقه‌ای و بین‌المللی صدام و بیش از همه آمریکایی‌ها را که به‌هیچ‌عنوان برهم خوردن توازن قدرت در منطقه به نفع جمهوری اسلامی را به منفعت خود نمی‌دانستند، نگران می‌کرد.

«ویلیام کوانت مشاور امور خاورمیانه‌ای شورای امنیت ملی آمریکا، تغییر در موازنه قوا و جلوگیری از پیروزی ایران را ازجمله اهداف تلاش‌های دو قدرت بزرگ جهانی (آمریکا و شوروی) اعلام کرد. وی گفت: کاملاً واضح است که دو ابرقدرت علی‌رغم مبارزه‌ای که (با یکدیگر در قالب جنگ سرد) انجام می‌دهند، برای یک تغییرات کلی در مورد توازن قوا در این منطقه، توافق دارند و به‌عبارت‌دیگر آن‌ها نمی‌خواهند شاهد پیروزی عظیم ایران باشند.»[۲]

«قدرت‌های بزرگ پس‌ازآنکه دو عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵ را به‌عنوان تحول مهم ایران در صحنه نظامی جنگ ارزیابی کردند، دریافتند ایران می‌تواند پیروز جنگ باشد. پس از تصرف فاو، ارتش عراق نشان داد، توان و قدرت دفاعی سابق خود را ندارد و ایران توانائی اجرای عملیات‌های بزرگ‌تری را دارد و ممکن است، کنترل عملیاتی جنگ از دست قدرت‌های بزرگ خارج شود.

شدت گرفتن جنگ نفت‌کش‌ها در خلیج‌فارس، یک نوع نگرانی بین‌المللی در مورد تأثیر عوارض جنگ بر مسئله تأمین انرژی جهانی به وجود آورد. تشدید جنگ در دریا و اقدامات مقابله‌به‌مثل ایران، موجب شروع بحث در شورای امنیت سازمان ملل جهت ایجاد مقدماتی برای صدور قطعنامه‌ای برای پایان دادن به جنگ شد.

کار تدوین پیش‌نویس قطعنامه ۵۹۸ از پائیز سال ۱۳۶۵ آغاز شد. این پیش‌نویس در شرایطی تدوین شد که ایران پیروز میدان جنگ بود و از نظر نظامی دست بالا را داشت. فاو، جزایر مجنون، حلبچه، حاج عمران و بخش‌های عمده‌ای از نوار مرزی در اختیار ایران بود.

قدرت‌های بزرگ جهانی که تدوین‌کنندگان قطعنامه بودند، در پی آن بودند تا دل طرف پیروز جنگ را تا حدودی به دست آورند، به‌گونه‌ای که ایران این قطعنامه را بپذیرد. این قطعنامه حاصل کار ۹ ماه دیپلماسی کشورهای آمریکا، شوروی، عراق، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان و چند کشور دیگر بود.

در تصویب قطعنامه ۵۹۸، با جمهوری اسلامی ایران که طرف اصلی قضیه بود، به‌هیچ‌وجه مشورتی نشد. این اقدام بیانگر نگرانی جامعه بین‌المللی نسبت به ادامه جنگ از سوی ایران بود.»[۳]

برخی از بندهای مهم این قطعنامه که در ۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۶ به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید؛ عبارت بودند از:

«بند ۱- خواستار آن است که به‌عنوان اولین گام جهت حل‌وفصل مناقشه از راه مذاکره، ایران و عراق به آتش‌بس فوری تن داده و به‌تمامی عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه دهند و تمامی نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناخته شده بین‌المللی بازگردانند.

بند ۳- مصرانه می‌خواهد اسیران جنگی آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال کنونی، بر اساس کنوانسیون سوم ژنو مورخ ۱۲ اوت ۱۹۴۴، بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند.

بند ۶- از دبیر کل درخواست می‌نماید که با مشورت ایران و عراق، مسئله تفویض اختیار به یک هیئت بی‌طرف جهت تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی نموده، در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد.

بند ۷- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاش‌های بازسازی با کمک‌های مناسب بین‌المللی پس از خاتمه درگیری، تصدیق می‌گردد و در این خصوص از دبیر کل درخواست می‌کند که یک هیئت کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت تعیین نماید.»[۴]

«این قطعنامه که برای نخستین بار در چهارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر شد و اجرای آن برای هر دو کشور الزام‌آور بود، همچون قطعنامه‌های گذشته اشاره‌ای به کشور متجاوز و آغازکننده جنگ نداشت. موضوع خسارات و غرامت جنگ هم به‌روشنی در آن نیامده بود. ظاهراً بعضی امتیازات در این قطعنامه در راستای خواسته‌های جمهوری اسلامی قرار داشت، اما دو کشور عملاً به یک میزان درباره جنگ مقصر قلمداد شده بودند.

مثلاً در موضوع تأسیس صندوقی برای دریافت کمک کشورهای دیگر به‌منظور تأمین خسارات وارده، مقرر شده بود که دو کشور به یک‌میزان از کمک‌های این صندوق برخوردار باشند و از نظر حقوقی، تفاوتی بین متجاوز و قربانی تجاوز قائل نشده بودند.»[۵]

«روزنامه پاکستانی مسلم در تحلیل خود از قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، اقدامات شورا را در این زمان سؤال‌برانگیز خوانده و به سکوت این شورا در برابر تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹ اشاره می‌کند. این روزنامه می‌نویسد: چگونه شورای امنیت در بیانیه‌ای که در هنگام تجاوز عراق به ایران انتشار داد، خواستار خروج نیروهای عراقی از ایران نگردید، ولی امروز که نیروهای ایرانی مناطقی از خاک عراق را آزاد ساخته‌اند، خواستار خروج نیروهای ایرانی از عراق شده است؟ این نشریه سپس نتیجه‌گیری می‌کند که شورای امنیت سازمان ملل بی‌طرف نیست و از عراق حمایت می‌کند.»[۶]

دیپلماسی منفعلانه ایران در خصوص قطعنامه

«در هنگام تنظیم و تصویب قطعنامه ۵۹۸، دبیر کل سازمان ملل از دو کشور ایران و عراق خواست نظراتشان را درباره مفاد اولیه آن اعلام کنند.

در آن مقطع زمانی، در وزارت خارجه ایران، فضائی برای بررسی قطعنامه، اعلام نظر و فعالیت‌های دیپلماتیک وجود نداشت. ایران به‌طور فعال در مذاکرات مربوط به آن شرکت نکرد، شاید اگر ایران برخورد فعال‌تری با شورای امنیت سازمان ملل داشت، می‌توانست نقش پررنگ‌تری در تصویب قطعنامه ایفا کند و این قطعنامه را بهتر از آن چیزی که تصویب شد، به نتیجه برساند.

بنابراین پیش‌نویس قطعنامه در غیاب ایران و البته با حضور و مشارکت فعال دولت عراق و به نفع آن کشور تنظیم شد و به تصویب رسید. در اوج قدرت نظامی ایران، محتوای قطعنامه تأمین‌کننده منافع عراق بود.

پس از صدور قطعنامه، عراق آن را پذیرفت و از شورای امنیت تشکر کرد، ولی وزارت امور خارجه ایران طی بیانیه‌ای در ۳۰ تیر ۱۳۶۶، ضمن ناعادلانه خواندن قطعنامه به تناقض بندهای آن و خودداری از معرفی آغازگر جنگ اشاره کرد.

باوجوداین، ایران این قطعنامه را بهترین نوع قطعنامه‌های سازمان ملل از ابتدای جنگ تحمیلی تا آن زمان می‌دانست. اکثر بندهای این قطعنامه به‌نوعی خواسته‌های (تعدیل‌شده) ایران برای پایان دادن به جنگ بود.»[۷]

«در واقع ایران دستور کاری تردیدآمیز را بر مبنای، نه رد، نه قبول قطعنامه در پیش گرفت و از سپتامبر ۱۹۸۷(شهریور ۱۳۶۶)، برای وارد شدن به فرایند مذاکرات سیاسی خاتمه جنگ، بدون تعهد صریحی به پذیرش قطعنامه مذکور، تمایل نشان داد، اما روند مذاکرات را به نحوی مدیریت می‌کرد تا از یکسو مانع از تصویب قطعنامه تحریم گردد و از سوی دیگر با کسب فرصت‌های بیشتر برای تحرک بخشیدن به صحنه‌های نبرد، بر نتایج آن تأثیر گذارد.»[۸]

«به‌عبارت‌دیگر، ایران قطعنامه را رد نکرد و پس از دو ماه از تصویب، آن را به‌صورت مشروط پذیرفت، ولی به‌منظور عدم تأثیر منفی بر رزمندگان، از اعلام رسمی پذیرش آن خودداری کرد تا فرصت رایزنی را از دست ندهد.

شاید اگر ایران نگاه فعال‌تری نسبت به قطعنامه می‌داشت، متن آن بهتر از محتوای کنونی می‌شد و اگر دستگاه دیپلماسی ایران با یک ارزیابی دقیق، قطعنامه را در بهترین موقعیت قدرتی ایران می‌پذیرفت، در این صورت کارایی قطعنامه بیشتر از تاریخ پذیرش آن می‌شد.»[۹]

ادامه دارد…

منابع:

[۱] علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول، ۱۳۹۵، صفحه ۳۵۳

[۲] جمعی از نویسندگان، روزشمار جنگ ایران و عراق (جلد چهل و نهم)؛ تصویب قطعنامه ۵۹۸ زمینه‌های سیاسی و نظامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۸۷، صفحه ۳۷۷

[۳] علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول،۱۳۹۵، صفحات ۳۵۴،۳۵۵،۳۵۶

[۴] خرمی، محمدعلی، جنگ ایران و عراق در اسناد سازمان ملل متحد (جلد ششم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،۱۳۸۸، صفحات ۳۰۴ و ۳۰۵

[۵] علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول،۱۳۹۵، صفحات ۳۵۹ و ۳۶۰

[۶] جمعی از نویسندگان، روزشمار جنگ ایران و عراق (جلد چهل و نهم)؛ تصویب قطعنامه ۵۹۸ زمینه‌های سیاسی و نظامی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۸۷، صفحه ۶۶۷

[۷] علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول،۱۳۹۵، صفحات ۳۶۳،۳۶۵

[۸] فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، (شماره ۸)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، زمستان ۱۳۹۲، صفحه ۸۷

[۹] علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد دوم) صفحه ۳۶۵



منبع خبر

تلاش برای جلوگیری از پیروزی نهایی ایران در جنگ بیشتر بخوانید »

پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود


پذیرش قطعنامه، تلخ‌تر از جام زهر/ شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قطعنامه‌های سازمان ملل متحد از ابتدای جنگ عمدتا به نفع رژیم عراق و بدون توجه به خواسته‌های ایران صادر می‌شد. به هر حال با عدم عقب نشینی کامل ارتش عراق از خاک ایران و نپذیرفتن قرارداد ۱۹۷۵ از سوی رژیم بعثی به عنوان مبنایی برای حل اختلافات و با تصور ایران از توانایی خود برای وارد کردن ضربه اساسی به رژیم بعثی عراق، جنگ پس از آزادسازی خرمشهر تداوم یافت.

گرچه امام خمینی (ره) در ابتدا موافق ورود قوای ایران به خاک عراق نبودند ولی پس از برگزاری دو جلسه شورای عالی دفاع و اعلام نظر مقامات سیاسی و نظامی کشور منع عبور از مرز برداشته شد. از این پس عراق برای مقابله با قوای ایران و اجرای سیاست عملیاتی خود، دفاع مستحکم در زمین و استفاده از جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جبهه‌ها و گسترش تهاجمات هوایی در خلیج فارس و حمله به مراکز اقتصادی و تأسیسات نفتی ایران را در دستور کار قرار داد.

البته از بیانات و اظهار نظر‌های امام خمینی (ره) اینگونه بر می‌آید که ایشان در تداوم جنگ در پی ساقط کردن صدام از قدرت و کمک به مردم عراق برای تغییر رژیم بعثی بودند. طبیعی بود که قدرت نظامی ایران، امکان حمله به بغداد و یکسره کردن کار صدام را نمی‌داد، بنابراین تلاش ایران عمدتاً برای انجام عملیات‌هایی در منطقه نفت خیز جنوب عراق و در پیرامون بصره دومین شهر بزرگ عراق متمرکز بود.

گرچه ایران در مسیر اجرای این سیاست گام‌های جدی و موثری برداشت اما تصرف منطقه فاو در اواخر زمستان ۱۳۶۴ و انجام عملیات کربلای ۵ در زمستان سال ۱۳۶۵ نشان داد که علاوه بر اقدامات نظامی، لزوم انجام تلاش‌های سیاسی و فعالیت‌های دیپلماتیک در سطح بین‌المللی نیز از نیازمندی‌های پایان دادن به جنگ است.

یکی از ظرفیت‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ، شورای امنیت سازمان ملل بود که ایران آن را بازیچه قدرت‌های بزرگ و طرفدار عراق محسوب می‌کرد و به مؤثر بودن اقدامات وی زیاد اطمینان نداشت. بر همین اساس در روز‌های آغاز و تداوم جنگ آنچنان که باید، برای خاتمه دادن به جنگ به این نهاد بین‌المللی مراجعه نمی‌کرد.

سر انجام پس از گذشت حدود پنج ماه از عملیات کربلای ۵، قطعنامه ۵۹۸ در ۲۹ تیر سال ۱۳۶۶ برابر با ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به منظور خاتمه دادن به جنگ عراق با ایران، صادر شد. می‌توان گفت که هماهنگی سیاست ابرقدرت‌ها در سازمان ملل، باعث تنظیم و تصویب قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت شد.

این قطعنامه حاصل ۹ ماه کار دیپلماسی کشور‌های آمریکا، شوروی، عراق، عربستان، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی و چند کشور دیگر بود. تدوین‌کنندگان قطعنامه ۵۹۸ که قدرت‌های بزرگ جهانی بودند به دنبال آن بودند که تا حدودی دل طرف پیروز جنگ را بدست آورند به گونه‌ای که ایران بتواند این قطعنامه را بپذیرد.

در واقع تنظیم قطعنامه ۵۹۸ علی‌رغم واژه‌ها و مندرجات بی‌طرفانه آن از موضع عدالت نبود بلکه به منظور ایجاد فشار به ایران جهت خاتمه دادن به جنگ بود. به همین دلیل طرح تحریم تسلیحاتی ایران در صورت عدم پذیرش قطعنامه از سوی جمهوری اسلامی توسط آمریکا مطرح شد. این اقدام بیانگر نگرانی جامعه بین‌المللی نسبت به ادامه جنگ از سوی ایران بود. البته آمریکا نتوانست قطعنامه تحریم علیه ایران را به تصویب برساند.

قطعنامه ۵۹۸ در ۱۰ بند به تصویب رسید و در بند اول، خواستار آتش بس و بازگشت نیرو‌های دو کشور به مرز‌های شناخته شده بین‌المللی شده بود. تا قبل از قطعنامه ۵۹۸ در هیچ یک از قطعنامه‌های دیگر صحبتی از بازگشت نیرو‌های طرفین به مرز‌های دو کشور، شناسایی متجاوز و طرح پرداخت خسارات جنگ نشده بود.

قطعنامه ۵۹۸، برای اولین بار بر روی اختلافات ایران و عراق و تعیین چارچوبی برای پایان دادن به جنگ متمرکز شده بود.

بند سوم خواستار آزادی اسرای جنگی و بند چهارم خواستار یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در مورد تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد شده بود.

بند پنجم هم درباره خویشتن‌داری همه کشور‌ها به منظور عدم تشدید و گسترش منازعه بود. گرچه در بند ششم این قطعنامه به تحقیق راجع به مسئولیت منازعه اشاره شده بود ولی همچون قطعنامه‌های گذشته اشاره‌ای به کشور آغازکننده جنگ در آن وجود نداشت. اگر در این بند به جای تعیین آغازگر جنگ، از عبارت تعیین متجاوز استفاده می‌شد، منافع ایران بهتر تأمین می‌شد. بند هفتم درباره بررسی ابعاد خسارات وارد شده به طرفین بود.

در این بند نیز بایستی به جای تعیین خسارت، تعیین غرامت مطرح می‌شد تا ایران بتواند خسارات جنگ را از عراق دریافت کند. بند هشتم نیز درباره راه‌های افزایش امنیت و ثبات در منطقه بود. باید توجه داشت که به رغم اینکه ظاهراً بعضی امتیازات در این قطعنامه در راستای خواسته‌های جمهوری اسلامی قرار داشت، اما در عمل، دو کشور به یک میزان در خصوص جنگ مقصر قلمداد شده بودند.

به عنوان مثال در موضوع تأسیس صندوقی برای جذب کمک‌های کشور‌های دیگر جهت تأمین خسارات وارده، مقرر شده بود تا دو کشور به یک میزان از کمک‌های این صندوق برخوردار باشند و از نظر حقوقی، تفاوتی بین متجاوز و قربانی تجاوز در فطعنامه وجود نداشت. به هر حال، این قطعنامه برای اولین بار در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد صادر شد تا ضمانت اجرایی داشته باشد.

معنای این اقدام آن بود که عمل به قطعنامه برای همه کشور‌ها از جمله ایران و عراق لازم‌الاجراست؛ بنابراین ایران و عراق موظف به پذیرش آن بودند. در روزی که این قطعنامه به تصویب رسید، به دلیل برتری نظامی ایران، جمهوری اسلامی احساس نیازی به پذیرش این قطعنامه برای پایان دادن به جنگ نمی‌کرد.

پس از صدور قطعنامه، عراق آن را پذیرفته و از شورای امنیت نیز تشکر کرد ولی وزارت امور خارجه ایران طی صدور بیانیه‌ای در ۱۳۶۶/۰۴/۳۰ ضمن ناعادلانه خواندن قطعنامه به تناقض بند‌های آن و خودداری از معرفی آغازگر جنگ اشاره کرد و پس از گذشت یک روز نظرات خود را مبنی بر اینکه ابتدا باید متجاوز مشخص شود به شورای امنیت اعلام کرد.

در مجموع قطعنامه ۵۹۸ تا حدود زیادی با قطعنامه‌های سابق شورای امنیت در مورد جنگ عراق با ایران متفاوت بود و اولین قطعنامه‌ای بود که دارای شرایط صلح و تا حدودی متعادل بود. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، از تابستان سال ۱۳۶۶ تا تابستان سال ۱۳۶۷ که قطعنامه مورد پذیرش ایران قرار گرفت، شرایط بسیار سختی برای طرفین جنگ بوجود آمد.

آمریکا اسکورت نفتکش‌های کویتی در خلیج فارس را آغاز کرد و عربستان درست یک هفته پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ دست به کشتار حجاج ایرانی در مکه زد. در این جنایت حدود ۴۰۰ نفر از زنان و مردان زائر به شهادت رسیدند و نزدیک به یک هزار نفر از زائرین مجروح شدند. با این اقدام، دولت عربستان در هماهنگی با برنامه‌های آمریکا و عراق تلاش کرد تا حتی ایام حج را تبدیل به یک فشار جدید علیه ایران بکند.

از مرداد ۱۳۶۶ جنگ شهر‌ها وسعت بی‌سابقه‌ای یافت و شمار زیادی از غیرنظامیان در معرض مستقیم آسیب‌های جنگ قرار گرفتند. تهران و بغداد و بسیاری از شهر‌های بزرگ دو کشور، هدف بمباران‌های هوایی و موشک‌های زمین به زمین بود. جنگ در خلیج فارس توسعه یافت.

نفتکش‌های زیادی مورد اصابت قرار گرفت و ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس دست به حملات بی‌سابقه‌ای علیه ایران زد. جنگ در جبهه‌های زمینی ادامه یافت. ایران و عراق هر دو سیاست تهاجمی را در زمین، دریا و هوا در پیش گرفتند. از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸، سیاست تهاجمی و خشن آمریکا علیه ایران در خلیج فارس ابعاد تازه‌ای یافت. ناوگان جنگی آمریکا در خلیج فارس، عملاً در مقابل ایران گسترش یافته و آرایش گرفت.

تبلیغات گسترده‌ای علیه ایران در سطح بین‌المللی انجام گرفت. محیط مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل به زیان ایران تیره شد. سیاست آمریکا علیه ایران باعث شد تا عملاً توازن نظامی بین طرفین جنگ بهم خورده و با تحریم تسلیحاتی ایران و مداخله نظامی آمریکا موازنه قوا به نفع عراق تغییر یابد. در چنین وضعیتی حملات ارتش عراق از روز ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ به جبهه‌های جنگ زمینی در کنار حمله به مناطق مسکونی و نفتکش‌ها و پایانه‌های نفتی هم شروع شد.

درآمد‌های نفتی ایران رو به کاهش بود و آمریکا همزمان با حملات ارتش عراق به مواضع قوای ایران در جبهه فاو، به سکو‌های نفتی سلمان و نصر در خلیج فارس حمله و آن‌ها را منهدم و میلیون‌ها دلار خسارت به ایران وارد کرد. حمایت از نفتکش‌های حامل نفت کشور‌های عربی خلیج فارس به صورت آشکار از سوی آمریکا آغاز شد.

در پی اقدامات همه جانبه ایالات متحده در حمایت از رژیم عراق، امریکا به صورت رسمی از اواخر شهریور ۱۳۶۶ وارد جنگ با ایران درآب‌های خلیج فارس شد. در مجموع آمریکا حدود ۹ ماه به طور مستقیم وارد جنگ با ایران در خلیج فارس شد.

در این مدت، ۱۲ برخورد نظامی بین ایران و آمریکا بوجود آمد که خسارات زیادی را برای ایران و اعتبار آمریکا در بر داشت. آمریکا در حملات اولیه خود به قایق‌های تندروی سپاه و کشتی ایران اجر مربوط به نیروی دریایی ارتش که در مهر ماه ۱۳۶۶ انجام گرفت، سعی در یک درگیری نظامی محدود با نیروی دریایی ایران در خلیج فارس داشت.

اما این حملات در ماه‌های پایانی جنگ به سکو‌های نفتی ایران توسعه یافت و با پرتاب دو موشک ناو وینسنس آمریکایی به سوی هواپیمای مسافربری هما در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ و کشته شدن ۲۹۰ سرنشین ایرباس به اوج جنایت رسید.

از سوی دیگر در حالی که پس از حمله عراق به فاو و شلمچه، منافقین به مهران حمله کرده بودند و احتمال حمله ارتش عراق به جزایر مجنون وجود داشت. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در روز سه شنبه ۱۳۶۷/۰۳/۳۱ به کرمانشاه سفر کرد و در محل قرارگاه رمضان مستقر شد. ایشان در همان شب پس از دریافت گزارش وضعیت جبهه‌ها از فرمانده سپاه به وی گفتند: «قبل از این سفر به اتفاق رئیس‌جمهور و حاج احمد آقا در روز جمعه ۱۳۶۷/۰۳/۲۷ خدمت امام رفتیم.

وضع جبهه‌ها، نیروها، امکانات کشور و وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیرو‌ها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند و برای صدور حکم واجب بودن رفتن به جبهه‌ها برای هم (کاری که سال گذشته نشد و پیشنهاد شده بود) اظهار آمادگی کردند.»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به فرمانده سپاه گفت: «به امام گفتم: ارتش عراق در حال باز پس گیری بعضی مواضعی است که از او گرفته‌ایم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند ممکن است حتی ارتش عراق از مرز‌ها عبور کند و بخش‌هایی از کشور را اشغال کند.

امام فرمودند طرح تان چیست؟ گفتیم جنگ را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام کنیم. امام فرمودند نه ما باید جنگ را ادامه دهیم. به امام گفتم برای ادامه جنگ فرماندهان از ما امکانات و وسایلی می‌خواهند که ما در شرایط فعلی کشور بودجه لازم را برای تهیه آن‌ها نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را قبلا کرده‌ایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خوب استقراض کنید.

پس از این مسئله به امام گفتم نیرو‌های مردمی به جبهه نمی‌آیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد می‌دهم. گفتم در کشور ارز نداریم تا بعضی نیاز‌های جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید. پس از طرح این مطالب، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: ما هم به نتیجه رسیده بودیم که یا باید جنگ را تمام کرد و یا بسیج نیرو و امکانات بدهیم و کشور را وارد جنگ کنیم.

حال که امام راهکار ورود امکانات کشور در جنگ را تصویب کرده‌اند شما طرح و برنامه خودتان را تهیه کنید و به ما بدهید.»

به این ترتیب وی در این جلسه از فرمانده سپاه خواست تا برنامه خود را به منظور ادامه جنگ تهیه و ارائه کنند. بدین منظور در تاریخ دوم تیر سال ۱۳۶۷ محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نامه‌ای را خطاب به فرماندهی جنگ نوشت و در آن کلیات طرحی را تقدیم ایشان کرد که هدف نبرد انهدام صدام و حزب بعث عراق منظور شده بود.

بر اساس این طرح باید ارتش و سپاه هر دو ظرف پنج سال هر کدام به میزان حدود ۵.۲ و هفت برابر افزایش کمی می‌یافتند و برای تامین نیرو‌های مورد نیاز می‌بایستی افراد بین ۱۷ تا ۴۰ سال، سالانه چهار ماه در جبهه باشند. دولت و مجلس شورای اسلامی هم باید در اولویت یکم، بودجه و امکانات مورد نیاز نیرو‌های مسلح را در اختیار جانشین فرماندهی کل قوا قرار می‌دادند.

صنایع و کارخانجات کشور نیز در اولویت یکم موظف به تأمین مایجتاج رزمندگان اسلام بودند. همچنین فرض بر آن بوده است که انگیزه آمریکا، شوروی، صدام و حزب بعث علیه انقلاب اسلامی نه تنها کاهش نیافته بلکه با رشد بیداری اسلامی در جهان مشکلات سیاسی ابر قدرت‌ها در جهان بیشتر از گذشته شده است و آن‌ها قوی‌تر از گذشته به جنگ خلیج فارس ادامه خواهند داد.

از سوی دیگر عراق به توسعه سازمان رزم و سازماندهی نیرو‌های منافقین، ادامه خواهد داد. تقدیم این نامه که ۲۵ روز قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ صورت گرفت، تاثیر فراوانی در به تصمیم رساندن فرماندهی کل قوا برای آینده جنگ داشت. در این اوضاع و احوال ایران چاره کار را در خاتمه دادن به جنگ از طریق پذیرش قطعنامه ۵۹۸ دید و در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ با اعلام رسمی پذیرش قطعنامه راه جدیدی را در پیش گرفت.

گرچه پذیرش آتش بس برای امام تلخ و اتخاذ چنین تصمیمی برای ایشان چون زهر کشنده بوده است و از چنین شرایطی راضی نبوده‌اند ولی حضرت امام خمینی شجاعانه‌ترین تصمیم دوران حیات خود را در یک فرصت مهم اتخاذ کردند و با پذیرش مسئولیت قبول قطعنامه از سایر مسئولین کشور سلب مسئولیت کردند. به هر حال یک سال و یک روز کم، طول کشید تا ایران قطعنامه ۵۹۸ را در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ بپذیرد و راه را برای خاتمه یافتن جنگ هشت ساله باز کند. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران گرچه به یکباره اتفاق افتاد ولی نتیجه فرآیندی بود که در سال‌های پایانی جنگ آغاز شده بود.

گزارش از حسین علایی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

شجاعانه‌ترین تصمیم برای امام، پذیرش آتش‌بس بود بیشتر بخوانید »

تاکید پوتین و بایدن بر لزوم همکاری دوجانبه در سوریه

تاکید پوتین و بایدن بر لزوم همکاری دوجانبه در سوریه


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از تاس، سرویس خبری کاخ کرملین، با صدور بیانیه‌ای، بخش دیگری از موضوعات مورد بحث میان روسای جمهور روسیه و آمریکا را منتشر کرد.

بر اساس این گزارش، کاخ کرملین با تاکید بر اینکه «ولادیمیر پوتین» و «جو بایدن» در جریان مکالمه تلفنی روز جمعه، در خصوص مساله سوریه با یکدیگر گفتگو کردند، اعلام کرد که دو طرف از تلاش‌های کشورهای خود برای حل بحران در سوریه تقدیر کردند.

در بیانیه کاخ کرملین آمده است: در جریان مکالمات تلفنی، دو طرف در خصوص مساله سوریه، با تمرکز بر بررسی وضعیت انسانی (در سوریه) با یکدیگر به گفتگو پرداختند. هر دو طرف ارزیابی مثبتی نسبت به همکاری میان روسیه و آمریکا و همچنین تلاش‌های دو طرف در این زمینه از جمله تلاش‌های شورای امنیت سازمان ملل در این زمینه داشتند.

در همین راستا، یک مقام وابسته به دولت آمریکا نیز امروز، با اشاره به تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل درباره سوریه، گفت: استنباط ما این است که تعامل سران آمریکا و روسیه که مبتنی بر گفتگوی آنها در نشست ژنو است؛ صدور این قطعنامه را عملی ساخت. بنابراین ما معتقدیم که این اقدامی منتج از تماس بین روسای جمهور و تاثیر واقعی ارتباط شخصی آنها و صحبت هایشان در نشست ژنو است.

پیشتر در روز جمعه شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای در رابطه با کمک های بشردوستانه در مرزهای سوریه را تصویب کرد که پیش نویس آن برای اولین بار با تلاش های مشترک روسیه و آمریکا تهیه و تنظیم شده بود.

تماس تلفنی روز جمعه بین جو بایدن و ولادیمیر پوتین، اولین تماس بین این دو پس از نشست ژنو در ۱۶ ژوئن (۲۶ خرداد) بود. آنها در این تماس درباره شرایط فعلی دورنمای گسترش بیشتر روابط دوجانبه، مسائل ثبات راهبردی و امور بین المللی گفتگو و تبادل نظر کردند.

منبع: مهر

کاخ کرملین از تاکید روسای جمهور روسیه و آمریکا بر لزوم همکاری دوجانبه در خصوص مساله سوریه و تلاش مشترک برای ایجاد ثبات در این کشور خبر داد.



منبع خبر

تاکید پوتین و بایدن بر لزوم همکاری دوجانبه در سوریه بیشتر بخوانید »

جزئیات دیدار بشار اسد با معاون نخست‌وزیر روسیه

جزئیات دیدار بشار اسد با معاون نخست‌وزیر روسیه


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «بشار اسد»، رئیس‌جمهور سوریه در دمشق پایتخت این کشور با «یوری بوریسوف»، معاون نخست‌وزیر روسیه دیدار کرد.

خبرگزاری ایتارتاس روسیه با گزارش این خبر نوشت بوریسوف به نمایندگی از مردم روسیه انتخاب بشار اسد در انتخابات ریاست‌جمهوری سوریه را به وی تبریک گفت.

معاون نخست‌وزیر روسیه گفت این انتخابات، مرجعیت سیاسی بشار اسد و اعتماد مردم سوریه به مسیر وی برای باثبات کردن اوضاع این کشور را نشان داد.

وی گفت: «یک هیئت روسیه‌ای متشکل از اعضای شورای فدراسیون روسیه و دوما برای نظارت بر برگزاری انتخابات در سوریه حاضر بود. این هیأت، از برگزاری انتخابات تمجید کردند.»

بوریسوف خاطرنشان کرد دولت سوریه به زودی تشکیل خواهد شد و روسیه، با در نظر داشتن اینکه اوضاع سخت اقتصادی در سوریه نیازمند راه‌حل‌های فوری است به سرعت با دمشق همکاری خواهد کرد.

معاون نخست‌وزیر روسیه گفت: «شما از موضع اصولی روسیه مبنی بر احترام بی‌قید و شرط به تمامیت ارضی و حاکمیت یکپارچه سوریه و همچنین حق مردم این کشور برای تعیین سرنوشت خودشان طبق قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل مطلع هستید.»

معاون نخست‌وزیر روسیه خاطرنشان کرد مسکو آماده ارائه کمک‌های جامع به سوریه برای بازگرداندن حیات صلح‌آمیز به این کشور است.

وی گفت: «همان‌طور که در جریان هستند ما با رییس کمیسیون بین دولتی روسیه-سوریه در تماس بودیم.»

سوریه از سال ۲۰۱۱ صحنه درگیری‌های مرگبار میان نیروهای ارتش سوریه و گروه‌های تروریستی و افراطی که در حال نبرد با دولت مرکزی هستند بوده است.

گزارش‌های بسیاری از جمله در رسانه‌های غربی نشان می‌دهند کشورهای غربی برای براندازی دولت سوریه از این گروه‌ها حمایت‌های تسلیحاتی، اطلاعاتی و لوجستیک کرده‌اند.

منبع: فارس

رئیس‌جمهور سوریه در دمشق با معاون نخست‌وزیر روسیه دیدار و با وی درباره مسائل مختلف گفت‌وگو کرد.



منبع خبر

جزئیات دیدار بشار اسد با معاون نخست‌وزیر روسیه بیشتر بخوانید »

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ‌ ناصر کنعانی رییس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در مصر، در یادداشتی آورده است: “کنت مک کنزی” فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا “سنتکام” در سفر اخیر خود به مصر در گفتگو با شبکه تلویزیونی “ام بی سی” در پاسخ به پرسش خبرنگار این شبکه مصری، مدعی شد که ایران بزرگترین تهدید در منطقه سنتکام است که اقدام به صادرات تروریسم و ساخت موشک های بالستیک تهدیدکننده همسایگان می کند. مک کنزی مهار ایران را دارای اهمیت زیادی برای نیروهای تحت فرماندهی خود خواند.  او در بخش دیگری از اظهارات خود، مهمترین مشغولیت کنونی نیروهای سنتکام را خروج تدریجی نیروهای آمریکائی از افغانستان، موضوع عراق و سوریه و تهدیدهای ناشی از اقدامات ایران خواند.

بیشتر بخوانید:

ادعای آمریکا: نقش ایران در یمن منفی است؛ ما به دنبال صلح هستیم

برای تنویر بیشتر افکار کسانی که اتهامات مک کنزی به جمهوری اسلامی ایران را شنیده اند، نکاتی را ذکر می کنم.

کل بودجه نظامی سالانه ایران با جمعیتی حدود ۸۵ میلیون نفر و قرار داشتن در منطقه ای کاملا بحرانی و پرآشوب، کمتر از ۱۳ میلیارد دلار است. حال این بودجه را با بودجه نظامی برخی دیگر از کشورهایی که در منطقه مشترک با جمهوری اسلامی ایران قرار دارند، مقایسه می کنیم.

بیشتر بخوانید:

تحرکات امارات و رژیم صهیونیستی برای اشغال جزایر یمن

براساس اعلام اندیشکده آمریکاییِ موسوم به «مؤسسه بین المللی مطالعات راهبردی» (IISS)؛ بودجه نظامی عربستان سعودی (با حدود ۳۳ میلیون نفر جمعیت) در سال ۲۰۱۹ معادل ۷۸.۴ (هفتاد و هشت ممیز چهار دهم) میلیارد دلار بوده که اولین در سطح منطقه و سومین در سطح جهان بوده است! بودجه نظامی رژیم صهیونیستی(با کمتر از ۷ میلیون جمعیت یهودی) در همین سال ۲۲.۶ (بیست و دو ممیز شش) میلیارد دلار بوده است. در همین سال بودجه نظامی ایران (با جمعیت حدودا ۸۵ میلیون نفر) کمتر از ۱۳ میلیارد دلار (۱۲.۶۲۳) بوده است. بنابر این بودجه نظامی ایران در سال ۲۰۱۹ حدود یک‌چهارم بودجه نظامی عربستان سعودی در همین سال است! ایران در رتبه بندی این مؤسسه و دیگر مؤسسات بین المللی، از نظر بودجه نظامی حتی در میان ۲۵ کشور اول جهان نیز قرار ندارد. در همین سال، بودجه نظامی یک ساله آمریکا ۷۳۲ میلیارد دلار بوده است!

بیشتر بخوانید:

تداوم روابط آمریکا با عربستان سعودی

و اما گزارش موسسه معتبر بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم “سیپری” از معاملات نظامی جهان در دوره زمانی پنج ساله  ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ واقعیات تکان دهنده ای را بطور شفاف نشان می دهد. براساس این گزارش در دوره زمانی ۵ ساله یادشده:

–  واردات اسلحه توسط کشورهای خاورمیانه ۶۱ درصد افزایش یافته و ۳۵ درصد مجموع خرید جهانی سلاح را طی این مدت به خود اختصاص داده است.  

–  ریاض، ابوظبی و دوحه، بیشترین سهم از واردات جهانی تسلیحات را به خود اختصاص داده‌اند.

–  عربستان در مقایسه با دوره زمانی مشابه قبل، شاهد رشد ۱۳۰ درصدی واردات اسلحه بوده و ۱۲ درصد از کل اسلحه فروخته شده در جهان، به ارتش عربستان رسیده است. ژ

–  در همین دوره زمانی (از زمان آغاز جنگ یمن)، آمریکا ۷۳ درصد، بریتانیا ۱۳ درصد و فرانسه ۴.۳  درصد سلاح مورد نیاز عربستان را تامین کرده‌اند.

–  امارات ۳.۴ درصد کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را بخود اختصاص داده و ۶۸ درصد خرید خود را از آمریکا و ۱۱ درصد آن را از فرانسه خریداری کرده است.

–  قطر ۳.۴ درصد خرید کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را بخود اختصاص داده که رشدی ۶۳ درصدی نسبت به دوره مشابه داشت و ۵۰ درصد خرید خود را از آمریکا انجام داده است.

–  رژیم صهیونیستی ۲ درصد از خرید کل تسلیحات فروخته شده در دنیا را انجام داد که رشدی ۱۸۱ درصدی به نسبت دوره ۵ ساله مشابه قبل داشت و ۷۸ درصد تسلیحات خود را از آمریکا خریده است.  

–  آمریکا به ۹۶ کشور جهان تسلیحات عمده فروخته که نیمی از کل فروش تسلیحات آمریکایی در این سال‌ها راهی خاورمیانه شده است و یک چهارم کل فروش این سلاح ها به عربستان رسیده است.  

قدمت تأسیس دولت ایالات متحده آمریکا حدود ۲۴۰ سال است. در حالیکه ایران در طول عمر دولت ایالات متحده آمریکا (۲۴۰ سال) هیچ سابقه ای از تجاوز و حمله نظامی به هیچ کشوری را ندارد، اما ایالات متحده آمریکا تنها از نیمه قرن بیستم حدود ۱۰۰ اقدام نظامی و غیرنظامی علیه دیگر کشورهای مستقل داشته است! این اقدامات شامل کودتای نظامی، طراحی و اجرای عملیات براندازی حکومت‌ها، اقدام مستقیم نظامی و اشغال کشورها و … بوده است. اقدام دولت آمریکا در ۶ و ۹ آگوست سال ۱۹۴۵ در بمباران اتمی شهرهای ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن، نام آمریکا را بعنوان اولین و تنها کشور استفاده کننده از بمب اتمی در جهان بشری به ثبت رسانده و افتخار! نسل کشی اتمی را برای این کشور به ارمغان آورده است. آمریکا از پایان جنگ جهانی دوم رسما سیاست مداخله در اقصی نقاط جهان به منظور استیلای جهانی خود را در پیش گرفت و مداخله گرایی به منظور غلبه هژمونیک بر جهان به ماهیت اصلی سیاست خارجی این کشور بدل گردید.

از زمان تأسیس غیرقانونی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸، آمریکا به تدریج به حامی اصلی این رژیم و تجاوزات نظامی و اشغالگرانه آن تبدیل شد و دهه های متمادی است که حمایت مطلق از رژیم اشغالگر اسرائیل به اصل خدشه ناپذیر سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا بطور مستقیم و غیرمستقیم همراه اسرائیل در اشغال جنوب لبنان و بیروت در سال ۱۹۸۲ نقش داشته است. آمریکا رسما مشوق و حامی رژیم اشغالگر در جنگ ۳۳ روزه تابستان ۲۰۰۶ علیه لبنان بوده است و کوندولیزا رایس وزیر خارجه جنگ طلب و نومحافظه کار آمریکا، کشته شدن فجیع شهروندان و کودکان لبنانی در بمباران شهرهای لبنان توسط رژیم صهیونیستی را، درد زایمان خاورمیانه جدید توصیف کرده بود!

دولت آمریکا از حامیان اصلی حمله رژیم بعث عراق به ایران در سال ۱۹۸۱ بود که ۸ سال بطول انجامید. در طول همین جنگ آمریکا رسما در خلیج فارس دست به اقدامات نظامی علیه اهداف نظامی و غیرنظامی ایران زد و نهایتا در ۳ جولای ۱۹۸۸ هواپیمای مسافربری ایران را با بیش از ۲۹۰ مسافر بوسیله موشک شلیک شده از ناو نظامی وینسنس ساقط کرد.

مداخلات آمریکا در جهان بویژه خاورمیانه و شمال آفریقا از آغاز هزاره سوم میلادی با به قدرت رسیدن نومحافظه کاران جنگ طلب و تلاش آنان برای تثبیت رهبری بلامنازع آمریکا بر جهان وارد مرحله جدیدی شد.  

دولت آمریکا از سال ۲۰۰۱ تاکنون رسما علیه کشورهای افغانستان (۲۰۰۱)، عراق (۲۰۰۳)، لیبی (۲۰۱۱) و سوریه (۲۰۱۱) حمله نظامی غیرقانونی و بدون مجوز انجام داده و این حملات را بصورت مستقیم و غیرمستقیم ادامه می دهد. در سوریه علاوه بر حمایت مستقیم و همه جانبه از تروریسم تکفیری، حملات متعدد نظامی داشته و با اشغال بخشی از خاک این کشور، بطور غیرقانونی و برغم مخالفت دولت سوریه، پایگاه و مقرهای نظامی تأسیس کرده و نیروی نظامی در آنها مستقر کرده است!  

البته در طول همین سالها مداخلات آمریکا در انقلاب های رنگین در آسیای مرکزی و قفقاز نیز پرونده مفصل دیگری است که شرح مبسوطی می طلبد.

حال پرسش این است که چه کسی مسبب ناامنی در منطقه و جهان است و چه کسی از دامن زدن به ناامنی و بی ثباتی سود می برد.

جهانیان می دانند که آمریکا مسئول ناامنی نه فقط در خاورمیانه و شمال آفریقا، بلکه در کل جهان است فلذا اتهام زنی به ایران توسط “کنت مک کنزی” که در رأس “نیروی تروریستی سنتکام” قرار دارد، مضحک و بی ارزش است. تمام تلاش های آمریکا برای ساقط کردن نظام ایران در ۴ دهه گذشته به این دلیل است که ایران سلطه آمریکا و صهیونیسم بر منطقه را نمی پذیرد و معتقد به ضرورت خروج آمریکا از منطقه و آزادی کامل فلسطین از بحر تا نهر است.

آمریکا به بحران و تنش در منطقه نیاز دارد، تا بتواند سلاح بفروشد و آمار مؤسسه سیپری نیز این را به خوبی نشان می دهد. ایالات متحده آمریکا در طول تاریخ حیات سیاسی خود، صلاحیت اخلاقی برای راهبری و شراکت در امنیت منطقه ای و بین المللی را نداشته و ندارد، فلذا سیاست سلطه بر جهان را در بستر تنش آفرینی و بحران دنبال می کند. فلذا آنان که امنیت خود و منطقه خود را در همکاری با آمریکا جستجو می‌کنند، بدانند که قصر بر آب بنا می‌کنند و خانه امن خود را به غارتگر می‌سپارند.

پرسش این است که راهکار عبور از بی ثباتی در منطقه و عبور از آمریکا چیست؟ پاسخ روشن است؛ بازگشت کشورهای منطقه به عناصر ملی و منطقه‌ای تشکیل دهنده قدرت ملی، گفتگو و همکاری دسته جمعی منطقه‌ای.  

جمهوری اسلامی ایران بعنوان قدرت مسئولیت پذیر منطقه ای حسن نیت خود را در این زمینه بارها نشان داده است. ایران ژئوپلیتیک به هم پیوسته ای با جهان عرب دارد و اتفاقا در ۴۰ گذشته از ناحیه جغرافیای همجوار عربی مورد حمله مستقیم نظامی ۸ ساله واقع شده است. معهذا برای خروج از شرایط کنونی نابهنجار منطقه و کوتاه کردن دست مداخله جو و غارتگر آمریکا، ایران به راه حل منطقه ای معتقد است و بر آن اصرار دارد. اینکه کشورهای منطقه به جای خریدهای ده‌ها میلیاردی تسلیحات و تبدیل منطقه به انبار تسلیحات ساخته شده آمریکا و اروپا و ائتلاف با رژیم غاصب صهیونیستی، به توسعه منطقه با استفاده از ظرفیت های عظیم اقتصادی، انرژی، حمل و نقل و تجارت بیندیشند. برای این منظور، ایران علاوه بر آنکه همواره از ابتکارات منطقه‌ای استقبال کرده، خود نیز مبدع ابتکارات منطقه‌ای بوده است.  

– ایران از ابتکار سال ۲۰۱۶ شیخ صباح امیر فقید کویت به کشورهای ذیربط منطقه با تمرکز بر حل اختلافات منطقه ای استقبال کرد. هرچند بعدها با روی کار آمدن ترامپ رئیس جمهور ماجراجوی آمریکا، این طرح به کناری نهاده شد!

– ایران در سال ۲۰۱۹ ابتکار “صلح هرمز” یا “ائتلاف امید” را رسما در سازمان ملل متحد رونمائی کرد. جزئیات این طرح رسما در اختیار کشورهای منطقه خلیج فارس حتی بحرین و عربستان قرار گرفت. طرح صلح هرمز بر پایه اصول مهمی همچون پایبندی به اهداف و اصول ملل متحد، احترام متقابل، منافع متقابل، جایگاه برابر، گفتگو و تفاهم، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی، خدشه‌ناپذیری مرزهای بین‌المللی، حل و فصل مسالمت‌آمیز تمامی اختلافات و از همه مهم‌تر دو اصل بنیادین «عدم تجاوز» و «عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر» قرار دارد. ایران همچنان معتقد است که این ابتکار می‌تواند یک راه حل سازنده و مبتنی بر منافع مشترک برای همه کشورهای منطقه و نیز صلح و امنیت بین المللی باشد.  

– جمهوری اسلامی ایران حتی از پیشنهاد روسیه با عنوان «بررسی جامع وضعیت در خلیج فارس» استقبال کرد و محمدجواد ظریف وزیر خارجه در نشست مجازی مربوط به آن در شورای امنیت سازمان ملل در اکتبر ۲۰۲۰ شرکت کرد. عراق و قطر نیز در این نشست مشارکت کردند، اما دیگر کشورهای این حوزه از جمله عربستان غایب بودند!

– البته در بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ که پایان بخش جنگ عراق علیه ایران بود، هم وظیفه ای برای دبیرکل سازمان ملل مشخص شده که گفتگو میان ایران و عراق و کشورهای منطقه را پیش ببرد. ایران بارها این موضوع را به سازمان ملل متحد و طرف های منطقه ای بعنوان یک گزینه منطقه ای یادآور شده است، اما محل توجه قرار نگرفته است. البته شاید برای برخی کشورهای منطقه که دهها میلیارد دلار صرف حمایت از رژیم صدام در جنگ ۸ ساله علیه ایران کرده بودند، رجوع به قطعنامه ۵۹۸ که پایانی بر تجاوز نظامی شکست خورده علیه ایران بود، آسان نباشد!  

– ایران حتی از ابتکار روسیه برای گفتگوهای منطقه ای نیز که در ۲۰ اکتبر سازمان ملل ارائه شد، استقبال کرد. فلذا ایران و عراق و قطر در آن شرکت کردند، اما بقیه کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان غایب بودند!
آمریکا ۷۶۰۰ مایل با منطقه و خانه مشترک ما فاصله دارد. دولت آمریکا امنیت کشورش و استمرار فروش تسلیحات کمپانی‌های اسلحه سازی خود را در ناامنی خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا جستجو می‌کند و هیچگاه شریکی برای صلح و امنیت نخواهد بود.

منبع: ایرنا



منبع خبر

مسئول ناامنی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا کیست؟ بیشتر بخوانید »