رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی درگذشت رضا سراج سخنگوی شورای امنیت ملی را تسلیت گفت.
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی درگذشت رضا سراج سخنگوی شورای امنیت ملی را تسلیت گفت.
متن پیام به شرح ذیل است:
بسماللهالرحمنالرحیم
إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون
درگذشت خدمتگزار صدیق، رزمندۀ دفاع مقدس، خادمالحسین (ع) و فعال رسانهای، دکتر رضا سراج موجب تأسف و تأثر گردید.
ایشان علاوهبر پژوهش، تدریس و تألیف در مراکز آموزش عالی و تحقیقات دفاعی و راهبردی، در نهادهای تأثیرگذار ازجمله دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملی، در خط مقدم مقابله با توطئههای دشمنان همواره نقشی فعال داشتند.
ضمن عرض تسلیت این ضایعه به جامعۀ علمی و رسانهای، همرزمان و دوستان و خانوادۀ گرانقدر، برای این خادم خستگیناپذیر، رحمت واسعه و علوّ درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه پروردگار متعال مسئلت میکنم.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تلهی چلبی، مثل خیلی از تلهها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانیهایی که میخواست آنها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت.
سرویس جهان مشرق – آن چه خواهید خواند، دومین قسمت از خاطرات «رابرت بائر» جاسوس کهنه کار سازمانِ «سی. آی. ای – سیا» است. ذکر این نکته ضروری است که نویسنده، علی رغم تظاهر به انصاف و بی طرفی(که گاهی بسیار مضحک به چشم می آید) یک سرباز سرسپرده ایالات متحده است و در این مسیر، ازهنرِ قلب و تحریف و تقطیع اتفاقات با ظریف ترین شکل ممکن بهره گرفته است که در صورت لزوم، با ذکر مستنداتِ لازم، پیوستِ مورد نیاز مخاطبان برای نزدیک شدنِ هر چه بیشتر به روایاتِ معتبر از وقایع، توسط مترجمین ارایه خواهد شد. امید مورد استفاده مخاطبان آگاه و هوشمند مشرق قرار گیرد.
قسمت اول این کتاب را اینجا بخوانید
سازمان «سیا» با دندانهای کشیده و روحیه صفر شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود/ برای کاخ سفید منافع شرکتهای بزرگ بر امنیت شهروندان میچربید/ از چیزی که پیش روی آمریکاست وحشت دارم
فصل اول:
پرورش یک عامل
مارس ۱۹۹۵. لانگلی، ویرجینیا.
طبق دستور، رأس ساعت ۹ به دفتر «فرد تورکو» رفتم. اواسط دهه ۱۹۸۰ در مرکز مقابله با تروریسم سی. آی. ای برای فِرد کار میکردم. حالا او مسئول دفتر جدیدی بود که برای سفت و سخت کردن امنیت در سازمان سی. آی. ای تأسیس شده بود. هیچ ایدهای نداشتم چرا احضارم کرده است.
فِرد نگاهی دقیق به من که در چارچوب در ایستاده بودم انداخت و لزوماً از آنچه دید خوشش نیامد. شب قبل از شمال عراق برگشته بودم و فرصت آرایش نداشتم. آفتابسوخته و با یک گرمکن ورزشی که سه ماه گذشته ته یک ساک ورزشی افتاده بود، حتماً به نظر میرسیدم که سالهاست در میدان بودهام.
«بشین»، این را گفت و به صندلیای که جلوی میزش گذاشته شده بود اشاره کرد. وقتی انگشتانش را به طور بیصدا لای موهایش (که زودتر از موعد خاکستری شده بود) کشید، فهمیدم صبح خوشایندی برای تک و تعارف نیست.
بالاخره گفت: «دو مأمور اف. بی. آی، بالا، در دفتر مشاور حقوقی منتظر مصاحبه با شما هستند.» لازم نبود به من بگویند این چه معنایی دارد: اف. بی. آی با افسران سی. آی. ای که از مأموریت خارج از کشور بازمیگردند مصاحبه نمیکند، مگر اینکه یک تحقیقات جنایی در جریان باشد.
«چرا افبیآی، فِرد؟»
فِرد کازیوی روی میزش را جابهجا کرد تا بتواند مرا بهتر ببیند. طوری که با ناراحتی روی صندلیاش جابهجا شد، فهمیدم که هنوز به ته خط نرسیدهایم. با همان نگاه خیره و ثابتی که در کل سی. آی. ای به آن شهرت داشت مرا زیر نظر گرفت و گفت: «تونی لِیک به اف. بی. آی دستور داد تا شما را به اتهام تلاش برای ترور صدام حسین تحت بازجویی قرار دهند.»
ترور؟ میدانستم که اتفاقات عراق مطمئناً پنجرههای کاخ سفید را به لرزه درخواهد آورد. میدانستم لیک، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور، از سی. آی. ای عصبانی است. اما این دیوانگی بود؛ انداختن اف. بی. آی به جان سی. آی. ای. تازه اصلِ اتهام هم درست نبود.
با زحمت صدایم را از حنجره بیرون کشیدم: «نمیتواند جدی باشد.»
فرد شانهای بالا انداخت. «تو هیچ تصوری نداری که این شهر چطور کار می کند*. خونسردیات را حفظ کن، ما تو را از این ماجرا عبور میدهیم.»
راب دیویس، وکیلی از دفتر مشاور حقوقی کل، آنقدر ساکت پشت میز کنفرانس انتهای اتاق نشسته بود که کاملاً او را از یاد بردم. حالا او هم به گفتگوی ما پیوست.
دیویس گفت: «ببین! باب، این مدل تحقیقات الان همشیهی خدا اتفاق می افتد. فرد راست می گوید – تو از پسش برمی آیی. ضمنا، باعث می شود افسر بهتری بشوی. **.»
او در مورد تغییر واشنگتن درست میگفت، اما آنچه در مورد مفید بودن تحقیقات برای حرفهام میگفت، مزخرف بود. به اندازهی کافی برای سی. آی. ای کار کرده بودم تا بدانم که مدتهاست از حمایت کردن افسرانش در میدان دست کشیده است. یک تحقیقات اف. بی. آی، (مهم نیست چقدر بیاساس باشد)، به معنای پایان کار من بود. در سیآیای، مثل جاهای دیگر دولت فدرال***، شما بیگناه هستید تا زمانی که تحت بازجویی قرار بگیرید.
دیویس را نادیده گرفتم و به سمت فرد برگشتم، افسر اطلاعاتی(جاسوس) سابقی که از رویارویی خودش با اصلاحات سیاسی جدید واشنگتن(منزه نمایی افراطی) جان سالم به در برده بود.
شایعه بود که او وقتی در بخش مبارزه با تروریسم کار میکرد، با وزارت دادگستری دچار مشکل شده بود. داستان از این قرار بود که فرد یک منبع را اداره میکرد – یک تروریست سابق که به ردیابی کارلوس شغال* کمک میکرد. منبع به ما اطلاع داد که کارلوس از دمشق به امان و سپس به خارطوم (پایتخت سودان) نقل مکان کرد، جایی که فرانسویها با استناد به اطلاعات ما، او را دستگیر کردند.
مشکل این بود که منبع، سالها قبل، به طور جانبی در حملهای که یک آمریکایی در آن جان باخته بود، دخالت داشت. دو وکیل سرسخت و کله شق وزارت دادگستری از گذشتهی منبع باخبر شدند و سعی کردند یقه فرد را بچسبند که یک آدم بد در لیست حقوق بگیران، استخدام کرده است. آنها اهمیتی نمیدادند که «آدم بدهی» ما به دستگیری یک آدم خیلی بدتر از خودش، یک قاتل حرفهای تحت تعقیب بینالمللی، کمک کرده بود. با این حال، فرد دوام آورده بود. او بلد بود بازی سیاسی واشنگتن را چطور انجام دهد و من روی همین چیره دستی اش حساب میکردم که چندتا نکتهی کلیدی به من یاد بدهد.
«اول من میروم بالا»، فرد این را گفت و بلند شد تا آنجا را ترک کند. «تو در مصاحبه خواهی نشست. دیویس هم همینطور. اما فراموش نکن، او آن جا خواهد بود تا نماینده سی. آی. ای باشد – نه تو. مأموران اف. بی. آی به شما خواهند گفت که حق داشتن وکیل را دارید. این تصمیم شماست. اما اگر درخواست وکیل کنید، صادقانه بگویم، درون این ساختمان ظاهر خوبی نخواهد داشت. پنج دقیقه دیگر میبینمت».
شاید باید کمی بیشتر به طنز ماجرا توجه میکردم: من کسی بودم که مورد بازجویی قرار میگرفتم، اما این سی. آی. ای بود که وکیل داشت.
دو مأمور اف. بی. آی پشت میز کنفرانس بیضی شکل دفتر مشاور حقوقی نشسته بودند. آنها بلند شدند، دست مرا فشردند و اعتبارنامههایشان را به من نشان دادند.
یکی از آنها را شناختم. مایک … در سال 1986 در ویسبادن، آلمان با هم کار میکردیم و در حال بازجویی از پدر لارنس جنکو* بودیم. لارنس کشیشی کاتولیک که در لبنان خدمت میکرد و یکی از گروگان هایی که به تازگی توسط حزبالله آزاد شده بود. اگرچه مایک در آن زمان مرا با نام دیگری میشناخت، اما حالا مرا به یاد میآورد. حالت چهره او به نظر میگفت، بله، من هم به یاد روزهای بهتری میافتم که همه ما در یک طرف بودیم و میدانستیم دشمن کیست؛ اما به هر حال آنجا حرفهایش کاملاً رسمی بود.
او به محض اینکه نشستیم گفت: «آقای بائر، ما در حال انجام یک تحقیق جنایی هستیم. شما حق داشتن وکیل را دارید. آیا میخواهید در حال حاضر با یک وکیل مشورت کنید؟»
تصمیم گرفته بودم بدون وکیل کار را پیش ببرم. اولا، وکیلی نداشتم. حتی اگر هم داشتم، با حقوق دولتیام نمیتوانستم از پس هزینههای یک تحقیق طولانی بربیایم. آیا گزینهی دیگری هم بود؟ البته! زنگ بزنم به اتحادیهی آزادیهای مدنی آمریکا و توضیح بدهم که یک متهم به عملیات تروریستی برای سیا هستم و به وکیل خیرخواه احتیاج دارم؟ به هر حال، نیازی به وکیل نداشتم تا بفهمم در چنین تحقیقی نباید هیچ چیزی را به میل خودم لو بدهم، خودم به اندازهی کافی از این تحقیقات انجام داده بودم. فقط به سوالات با بله یا خیر جواب بده …
مایک با این جمله شروع کرد: «ما در حال تحقیق درباره یک توطئه برای ارتکاب قتل عمدی – قتل صدام حسین هستیم»،
پاسخی ندادم.
«آیا میدانید که دستور اجرایی *۱۲۳۳۳، سازمان سی. آی. ای را از انجام ترور منع میکند؟»
رئیس جمهور ریگان در سال ۱۹۸۱ دستور ۱۲۳۳۳ را صادر کرده بود. از آن زمان به بعد، هر افسر تازهوارد سی. آی. ای موظف بود آن را بخواند و روی آن تیک بزند.
«آن را خواندهام.»
«آیا شما سعی کردید صدام حسین را ترور کنید؟»
«نه.»
«آیا تا به حال به کسی دستور دادهاید که صدام حسین را ترور کند؟»
«نه.»
«تا جایی که میدانید، آیا کسی در تیم شما سعی در ترور صدام کرد؟»
«نه.»
«آیا تا به حال از اسم رابرت پاپ استفاده کردهاید؟»
پاسخی ندادم.
مایک سپس یک پوشه کاغذی ضخیم را برگرداند تا بتوانم گزارش سه صفحهایای که با بخش هایی از آن را با انگشتش مشخص می کرد بخوانم.
این گزارش دربارهی جلسهای بود که در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در شمال عراق، بین احمد چلبی*، رهبر یک گروه معارض عراقی، و دو افسر اطلاعاتی ایران برگزار شده بود. طبق گزارش، چلبی به ایرانیها گفته بود که آمریکا بالاخره تصمیم گرفته است از شر صدام خلاص شود – او را ترور کند-.
«شورای امنیت ملی» یک “تیم ویژه” به رهبری رابرت پاپ را به شمال عراق فرستاده بود. چلبی توضیح داده بود که «تیم اعزامی شورای امنیت ملی» از او خواسته است تا به نیابت از آنها با دولت ایران تماس بگیرد و درخواست کمک کند. گزارش ادامه میداد که در وسط جلسه، چلبی تماس تلفنی دریافت و اتاق را ترک کرد و به ایرانیان فرصتی داد تا نامهای را که به طور جلب توجه کننده ای در وسط میز او گذاشته شده بود، بخوانند.
این نامه که ظاهراً روی سربرگ شورای امنیت ملی نوشته شده بود، از چلبی میخواست که به آقای پوپ «در تمام کمکهای درخواستی برای مأموریتش» کمک کند. در همان جا خواندن را متوقف کردم. احمد چلبی را به خوبی میشناختم. در زمان برگزاری جلسه آن جلسه کذایی، من در شمال عراق بودم و بدون هیچ شکی میدانستم که چلبی این داستان را از ابتدا تا انتها ساخته است. او احتمالاً فکر میکرد که اگر بتواند ایرانیها را به این باور برساند که شورای امنیت ملی و کاخ سفید بالاخره در مورد خلاص شدن از شر صدام جدی هستند، آنها چارهای جز حمایت از چلبی و جناحش نخواهند داشت.
با این حال، مشکلاتی وجود داشت. اول از همه، رابرت پوپی وجود نداشت. همچنین هیچ برنامهای برای ترور از طرف شورای امنیت ملی وجود نداشت. هیچ کس، چه شورای امنیت ملی و چه فرد دیگری، از چلبی نخواسته بود که پیامی به ایران برساند. در مورد نامه هم، آشکارا جعلی بود. چلبی آن را روی میز کارش گذاشته و میدانست که ایرانیها نمیتوانند در برابر خواندن آن، وقتی از اتاق خارج شد، مقاومت کنند.
تا این جا همه چیز خوب پیش میرفت. اما تلهی چلبی، مثل خیلی از تلهها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانیهایی که میخواست آنها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت. به نظر میرسد تونی لیک نمیفهمید که خاورمیانه چگونه کار میکند – چگونه توطئهها، دروغها و دوگانگیهایی مانند کلک مرغابیِ «پاپِ» چلبی باعث چرخش کارها در آن جا میشود.
اما در عوض «لیک» واشنگتن و سیاست را می فهمید. او فریب خورده بود و حالا کسی باید تاوان پس می داد. در «جنگهای بیپایان محدوده کمربندی»، این تقصیر با سی. آی. ای بود و از آنجایی که من مرد سی. آی. ای در شمال عراق بودم، یعنی همه چیز گردن من می افتاد.
مهم نبود که آیا «لیک» میدانست احمد چلبی به جرم کلاهبرداری از بانک خودش محاکمه و محکوم شده بود. مهم نبود که ما در میانهی مهمترین اقدام علیه صدام حسین قرار داشتیم که از زمان پایان جنگ خلیج فارس انجام شده بود. مرا به واشنگتن فراخوانده بودند و حالا حرفهی من، شهرت و آیندهام در دستان مردی بسیار خشمگین و بسیار قدرتمند بود. بدتر از آن، سازمانی که نزدیک به بیست سال به آن خدمت کرده بودم، بدون هیچ مبارزهای اجازه داده بود این اتفاق بیفتد. شاید هم بدتریناش این بود که واقعاً غافلگیر نشده بودم. دلیلی وجود داشت که منابع اطلاعاتی انسانی آمریکا مانند «صحرای بزرگ» خشک شده بود، و این دلیل با فقدان جرأت و جسارت، درست از جایی که من الان نشسته بودم – در لانگلی، ویرجینیا – شروع میشد.
بعد از اینکه خواندن یادداشت، دوباره سرم را بلند کردم. میدانستم که وقتی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، خاورمیانه را نمیفهمد، آن دو مأمور اف. بی. آی هم نمیفهمند. از طرف دیگر، این کار(تخصصی) آنها هم نبود.
گفتم: «هیچکدام از اینها درست نیست».
برای هر دو مأمور افبیآی آشکار بود که به جایی نمیرسند. آنها به هم نگاه کردند و سر تکان دادند. مایک دوباره به سمت من برگشت و پرسید: «حاضری آزمایش دروغ سنجی بدهی؟»
گفتم «مشکلی نیست». حالا دیگر برای عقب کشیدن خیلی دیر بود.
مایک مرا تا دم در همراهی کرد و زمانی که در راهرو بودیم و دیگران صدایمان را نمیشنیدند گفت: «راستش را بخواهید، وزارت دادگستری با این پرونده مشکل داشت. آنها با دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ ******راحت نبودند و به جایش از عنوان ۱۸، بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ استفاده کردند.»
با نگاهم به مایک فهماندم که توضیحاتش را ادامه بدهد.
«مقررات فدرال مربوط به قتل سفارشی»، این را گفت و برگشت و به سمت بقیه رفت.
آن طور که بعدها فهمیدم، حداکثر مجازات برای محکومیت تحت بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ حبس ابد یا مرگ است.
پایان قسمت دوم
پی نوشت ها:
*در این جمله، «town» استعاره ای است از افرادی که قدرت و نفوذ را در داخل دولت دارند، به خصوص کسانی که در کاخ سفید و آژانس های اطلاعاتی هستند
**ظاهرا منظور گوینده این است که این تحقیقات، با وجود دردسرها d ش، میتواند یک تجربه آموزنده برای رابرت باشد.
***در ایالات متحده آمریکا، از ترکیب «دولت فدرال» برای اشاره به همه ساختارهای سیاسی دولتی استفاده نمیشود. در حاکمیت سیاسی این کشور، سه گونه دیگر از دولت نیز تعریف شده است: دولتهای ایالتی، دولتهای محلی و حکومتهای قبیلهای که توسط «دولت فدرال» به رسمیت شناخته می شوند.
****احمد چلبی (۱۹۴۴-۲۰۱۵) سیاستمدارِ نه چندان خوشنام عراقی بود که به عنوان بازرگان و نویسنده هم شناخته می شد. وی رهبری «کنگره ملی عراق» را بر عهده داشت که متشکل از چند گروه سیاسی معارض رژیم بعث است. نقش چلبی در متقاعد کردن ایالات متحده برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ارائه اطلاعات نادرست درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشور، بسیار مهم بود. چلبی پس از سقوط صدام، به عراق بازگشت و به عنوان وزیر کشور در دولت موقت عراق منصوب شد. وی در سال 2015 درگذشت.
***** اشاره به بزرگراه ایالتی 495 که واشنگتن. دی. سی را احاطه کرده است. ******دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ در 3 دسامبر 1981 توسط رییس جمهور وقت آمریکا، رونالد ریگان امضا شد که به طور کلی استفاده از ترور توسط دولت ایالات متحده را ممنوع می کند. در موردی که رابرت بائر بیان می کند، استفاده از عناوین 18، بندهای 1952 و 1958 «قانون آیین دادرسی کیفری ایالات متحده» به جای «دستور اجرایی ۱۲۳۳۳» احتمالا به این دلیل است که اثبات عناصر جرم تحت این عناوین آسان تر خواهد بود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاعپرس، علیاکبر احمدیان، نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی عصر امروز (چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳) با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیات همراه دیدار کرد.
بر اساس این گزارش، در این دیدار دو طرف در باره آخرین وضعیت غزه و فلسطین گفتگو کردند.
اسماعیل هنیه و زیاد النخاله از کمکهای دولت و ملت ایران به مردم مظلوم فلسطین قدردانی کرده و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران را برای مقاومت راهبردی دانستند.
اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس روز گذشته (سهشنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳) به تهران سفر کرده است، که دیروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان دیدار و گفتوگو داشت.
رئیس دفتر سیاسی حماس و هیات همراه امروز نیز با آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهوری کشورمان دیدار و گفتگو کرد.
انتهای پیام/ 161
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سخنگویان کاخ سفید از پرسش خبرنگاران درباره اتهامات واردشده به رئیس جمهور آمریکا و پسرش مبنی بر مشارکت آنها در اعمال فشار بر یک تاجر چینی و فساد مالی، طفره رفتند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، جان کربی، سخنگوی امنیت ملی و کارین ژانپیر، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در مواجهه با پرسش خبرنگاران درباره اتهامات وارد شده به جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا و هانتر بایدن، پسرش مبنی بر اعمال فشار بر یک تاجر چینی طفره رفته و از ارائه پاسخ خودداری کردند.
خبرنگار «نیوزمکس» در نشست مطبوعاتی کاخ سفید، تمام پیامی که گفته میشود هانتر بایدن در سال ۲۰۱۷ برای هنری ژائو، یک مقام دولتی و تاجر چین ارسال کرده را خواند.
بایدن در این پیام نوشته بود «با پدرم نشستهایم و میخواهیم بدانیم که چرا تعهدات برآورده نشده است.» این پیامک، با ادعای جو بایدن مبنی بر عدم اطلاع از روابط و دادوستدهای خارجی پسرش کاملا در تعارض است. هانتر بایدن در ادامه این پیام نوشته «به مدیرت بگو که میخواهم موضوع همین حالا و قبل از آنکه از کنترل خارج شود، حل و فصل شود و منظورم از حالا، تا امشب است. و ژائو یادت باشد، اگر غیر از تو، ژانگ، یا رئیس، از کسی دیگری در ارتباط با این موضوع پیامی بگیرم، مطمئن باش از مردی که کنارم نشسته و تمام کسانی که میشناسد، قول میگیرم که بابت عمل نکردن به دستورم، پشیمان شوی.»
یک افشاگر سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا ماه گذشته این پیام را به دست کمیته تحقیقات جمهوریخواهان رساند و دولت بایدن هم اصالت آن را زیر سوال نبرده است. این شخص افشاگر، در سال ۲۰۲۰ باعث شروع پرونده تحقیقات درباره مسائل و امور مالیاتی هانتر بایدن شد.
کربی از اظهار نظر درباره این پیامک خودداری کرد و تنها به این جمله بسنده کرد: «اظهارنظری نمیکنم. چنین کاری نمیکنم» و در ادامه سالن نشست را ترک کرد.
ژانپیر نیز بدون ارائه پاسخ، با اشاره به اظهارات کربی گفت که «همکارم به این موضوع پرداخت» و در واکنش به فشار خبرنگاران، گفت که «وارد مباحث خانوادگی و شخصی نمیشود.»
دادوستد و تجارت خارجی خانواده بایدن، در حال حاضر به دست کمیته نظارت مجلس نمایندگان آمریکا که ریاست آن برعهده جمهوریخواهان است، پیگیری میشود. امور مالیاتی بایدن و خانوادهاش نیز در کمیته امکانات مالی مجلس نمایندگان در دست بررسی است. قانونگذاران جمهوریخواه مجلس سنای آمریکا نیز با اعمال فشار بر خانواده بایدن، آنها را به اخذ رشوه از یک مدیر گازی در اوکراین در دوران فعالیت جو بایدن به عنوان معاون باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، متهم کردند.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضائیه با بیان اینکه رویکرد کلی لایحه عفاف و حجاب تفکیک تخلف از جرم است، گفت: محرومیت از کار حرفهای در صورت کشف حجاب سلبریتیها در نظر گرفته شده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، بهزاد پورسید معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضائیه در نشست خبری تببین و پاسخگویی به سوالات پیرامون لایحه حجاب و عفاف اظهارداشت: از نیمه دوم سال گذشته موضوع تهیه لایحه عفاف و حجاب در نهادهای مختلف و بخشهای تصمیم گیری مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی و سران سه قوه مطرح شد و رویکردها متفاوت بود.
وی افزود: باید بین افرادی که کشف حجاب میکنند با توجه به هدف آنها تفاوت قائل شویم و به دنبال برخورد انتظامی و قضائی صرف نباید باشیم. اولویت بر بخشهای دولتی باشد همچنین بین جرم و تخلف تفاوت قائل شویم.
رویکرد کلی لایحه تفکیک تخلف از جرم است
وی اظهارداشت: موضوع در جلسه سران سه قوه مطرح و در شورای امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بررسی شد. به طور کلی متن قوه قضائیه ۹ ماده و متن دولت ۱۵ ماده است. با توجه به اینکه پیش نویس لایحه قبلاً برای رؤسای قوا ارسال شده و نظرات اخذ شده بود توافقی انجام شده بود که لایحه با کمترین اصلاحات انجام شود در عین حال دولت اصلاحاتی انجام داد.
وی با طرح این سوال که چرا با جریمه نقدی شروع کردید؟ گفت: ما توافق کردیم که موضوع را تخلف ببینیم. اگر سلب حقوق اجتماعی و مجازاتهای تکمیلی هم است این در اختیار مرجع قضائی است و ما در موضوع حجاب پله پله جلو رفتیم و ابتدا تخلف و بعد تذکر و در مرحله آخر جرم را در نظر گرفتیم.
حجاب و عفاف جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد
پورسید گفت: لایحه قضائی فقط به دنبال جرم انگاری است ولی حجاب و عفاف جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد ولی قوه نمیتواند همه جانبه عمل کرد و باید بین تخلف و جرم در لایحه تفاوت قائل شده ایم. در این حوزه باید تدابیری اندیشیده شود تا کمتر به سمت تشکیل پرونده قضائی و صدور احکام کیفری برای شهروندان برویم.
معاون قوه قضائیه گفت: از لایحه قضائی نمیتوان انتظار موضوعات فرهنگی و اجتماعی داشت و دستگاههای دیگر به وظایف خود عمل کنند. قوه تابع قانون است و هر چه تصویب شود قوه تمکین میکند.
لایحه جداگانه ای در مورد ترک فعلها در حال تهیه است
وی درباره نحوه ضمانت اجرایی لایحه عفاف و حجاب گفت: لایحه جداگانه ای در مورد ترک فعلها در حال تهیه است تا تقدیم دولت شود و سپس در مجلس بررسی شود.
زمان تبدیل شدن لایحه عفاف و حجاب به قانون
پورسید درباره زمان تبدیل شدن این لایحه به قانون چه زمانی است، گفت: اگر به صورت دو فوریت در مجلس تصویب شود طی ۲ ماه آینده تبدیل به قانون خواهد شد. ولی اگر مجلس دوفوریت آنرا تصویب نکند رویه کندتری را داریم و فرصت طولانیتری را برای تبدیل شدن لایحه به قانون خواهیم داشت.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه تعریف عرفی از کشف حجاب چیست؟ چه نوع جرمی کشف حجاب محسوب میشود؟ آیا مجازات مالکان و کاسبان خصوصی در خصوص کشف حجاب مشتریان مبنای شرعی دارد؟ گفت: قوانینی در این حوزه وجود دارد و این لایحه مکمل قوانین دیگر است و افرادی که صاحبان حرفه هستند تکالیف قانونی و تنظیم شده صنفی دارند، در خصوص حجاب مجموع قوانین صنفی وجود دارد.
وی گفت: در این لایحه با کشف حجاب رو به رو هستیم و افرادی که صاحب حرف و اصناف هستند، بر اساس قانونهای کنونی هم باید تمکین کنند در این لایحه هم هر چه شورای نگهبان تأیید کنند باید اجرایی شود.
تشدید مجازات افراد چهره در صورت کشف حجاب
وی با بیان اینکه کشف حجاب یعنی عدم وجود حجاب شرعی و در لایحه عفاف و حجاب میان مردم عادی و چهرههای شاخص تفاوت وجود دارد، گفت: چهرهها فقط جریمه نمیشوند و محرومیت از فعالیت حرفهای و تشدید مجازات نقدی هم برایشان در نظر گرفته شده است.
وی افزود: در این لایحه به ماده ۲۳ قانون مجازات اسلامی ارجاع داده شده است و در این ماده به نوعی محرومیت از حقوق اجتماعی مطرح است به طوری که در این قانون مجازاتهای مختلفی اعم از انفصال از خدمات دولتی، الزام به خدمات عمومی، منع عضویت در احزاب و… برای متخلفان در نظر گرفته شده و دست قاضی در موارد مختلف باز گذاشته شده است و محرومیتهای اجتماعی بازدارندگی خواهند داشت.
پورسید یادآور شد: به دلیل اینکه مجازاتهای مکمل را براساس قانون ۲۳ در نظر گرفتهایم موضوع فقط جریمه نقدی نیست و مجازاتهای دیگری نیز وجود دارد.
تهیه پیوست فرهنگی و اجتماعی وظیفه قوه قضائیه نیست
پورسید با بیان اینکه فرایند طی شده در دولت روح حاکم لایحه قوه قضائیه است و تعارض چندانی وجود ندارد، گفت: لایحه بر اساس توافقات ۳ قوه تهیه شده و با توجه به اجماع جمعی لایحه احتمالاً تغییری نخواهد داشت.
معاون قوه قضائیه گفت: تهیه پیوست فرهنگی و اجتماعی وظیفه قوه نیست و ما فقط وظیفه جرم انگاری داریم.
معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضائیه در واکنش به اینکه تعامل و مذاکره با شورای نگهبان برای تأیید این لایحه صورت گرفته است یا خیر؟ بیان کرد: تاکنون مذاکره رسمی صورت نگرفته و باید منتظر باشیم تا فرآیند بررسی تصویب لایحه طی شود.
وی در پاسخ به پرسشی در مورد دلیل طولانی بودن روند رسیدگی به پروندهها در این لایحه گفت: به نظر ما طولانی بودن فرآیند سبب تنبه میشود و اگر فرد اعلام کند متنبه شده برای یکبار میپذیریم و برخورد قهری صورت نمیگیرد.
جرم انگاری برای اصناف متخلف
پورسید در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه در این لایحه با اصنافی که توزیع لباس نامناسب داشته باشند، برخورد میشود، گفت: بله، هم در بحث واردات و هم تولید و توزیع البسهای که مغایر با عفت عمومی است جرم انگاری شده است.
توسعه دوربینهای چهره نگاری با درآمد ناشی از جرایم
وی درباره سامانه چهرهنگاری بیان داشت: در قوه قضائیه بر اساس آنچه از نسخ وزارت کشور و فراجا دریافت کردیم نشان میدهد نیروی انتظامی میتواند و توانسته این کار را انجام دهد ولی از بودجه سالانه و درآمد ناشی از جرایم هم میشود سامانه را بیشتر تکمیل کرد و توسعه داد.
حمایت از امرین در لایحه عفاف و حجاب
پور سید در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه به نظر میرسد در این لایحه حمایت از امرین در نظر گرفته نشده است، گفت: بله در نظر گرفته شده است و شامل جزای نقدی و تشدید مجازات برای کسانی که به عامران یا به زنان محجبه توهین داشته باشند، است. احتمال دادیم تا اقدامات خلاف قانون و مغایر با شئون علیه بانوان محجبه صورت گیرد که در این رابطه موادی را مورد بحث و تدوین قرار دادیم. همچنین ماده ۷ لایحه عفاف و حجاب مربوط به افرادی است که متعرض به پوشش بانوان محجبه میشوند.
معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضائیه درباره اینکه دقیقاً حمایت از امران به معروف به چه صورت است؟ گفت: عنوان تعرض را به کار نمی بریم. میگوئیم اگر اقدامات خلاف قانونی نسبت به افراد محجبه شود جزای نقدی و محرومیت از حقوق اجتماعی است و عناوین مجرمانهای است که آن را آوردیم و تعرض به بانون محجبه بحث توهین را میتواند در بر گیرد که علاوه بر مجازاتهای مقرر در ماده ۶۱۹ قانون تعزیرات، جزای نقدی و محرومیت از حقوق اجتماعی هم برای آن در نظر گرفتیم.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا لایحه عفاف و حجاب برای پولداران مصونیت ایجاد نمیکند، گفت: مجازاتهای مکمل مهمی در این لایحه پیشبینی شده است و موضوع فقط جریمه نقدی صرف نیست.
معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضائیه در ادامه گفت: در این لایحه برای نیروهای فراجا آموزش پیشبینی شده است و گزارش اقدامات فراجا باید به سران قوا باید ارائه شود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است