شورای امنیت ملی

تجمع عجیب علیه سران قوا/ گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد

تجمع عجیب علیه سران قوا/ گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد



مجری‌ای که وظیفه شعارگویی و تهییج جمعیت را به عهده داشت حتی رئیس قوه قضائیه را نیز در عدم اجرای قانون حجاب و عفاف متهم می‌کند و می‌خواهد یقه رئیس عدلیه را بابت عدم اجرای قانون، بگیرد!

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق،۲۹ شهریور ۱۴۰۲ پس از چالش‌ها و کش‌وقوس‌های فراوان، درنهایت لایحه عفاف و حجاب به قانون تبدیل شد. از زمان تبدیل شدن این لایحه به قانون، گروهی در جامعه به عدم اجرای قانون عفاف و حجاب معترض بودند و در برخی مواقع هم حتی دست به تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی و اخیراً، مقابل بیت آیت‌الله جوادی‌آملی در قم زدند. روز گذشته نیز تعدادی از زنان و مردان این گروه در سراسر کشور با سفر به تهران خودشان را به مجلس شورای اسلامی رساندند و مقابل ساختمان و محوطه مجلس دست به تجمع زدند.

صدای مکبر در خیابان بهارستان می‌پیچد. عده‌ای به نماز ایستاده‌اند و تعدادی دیگر هم پلاکارد به دست، رو به خیابان و جمعیت ایستاده‌اند. ساعات اولیه ظهر روز سه‌شنبه۲۱ اسفندماه ۱۴۰۳، به نظر می‌رسد که عده‌ای از شهروندان تهرانی در پی عدم اجرای قانون عفاف و حجاب در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تجمع ‌زده‌اند. با اینکه جمعیت حاضر در تجمع، پراکنده‌اند اما تعدادشان قابل ملاحظه است. برخی‌ها با ماسک صورتشان را پوشانده‌اند و عده‌ای دیگر هم گوشی به دست، از لحظات شعار دادن‌هایشان فیلمبرداری می‌کنند.

می‌توان گفت که تمام خانم‌های حاضر در تجمع، چادری هستند. به سراغ یکی از خانم‌ها می‌روم. از پردیس آمده است. می‌گوید که «با اینکه حزب‌اللهی نیستم؛ اما در جامعه بی‌حیایی زیاد شده است. من با اینکه مخالف اعلام شماره پلاک ماشین‌ها به دلیل بی‌حجابی هستم؛ اما دیگر بی‌حیایی و بی‌حجابی بیش از حد شده است و به‌خاطر این امروز آمده‌ام.»

کمی اطرافم را نگاه می‌کنم. تعداد قابل‌توجهی دختر نوجوان و جوان آمده‌اند. یکباره در میان جمعیت و روبه‌روی مجلس، تعدادی از حاضران در تجمع به لهجه اصفهانی سخن می‌گویند. به سراغشان که می‌روم، یکی از دختران نوجوان می‌گوید: «از اصفهان آمده‌ایم و یک مرکز فرهنگی هستیم.» در ادامه گفت‌وگو هم با اضطراب جملات مبهمی در رابطه با قانون حجاب و عفاف می‌گوید. مثلاً: «این قانون، قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» است باید برای حفظ خانواده‌ها و حمایت از آن‌ها این قانون اجرا شود.» وقتی در ادامه می‌پرسم که از مصوبه‌های قانون مطلعی؟ پاسخ می‌دهد: «ان‌شاءالله می‌روم و مطالعه می‌کنم.» سراغ یکی دیگر از نوجوان‌های آن جمع می‌روم. در همان ابتدا می‌گوید که حاج آقا اجازه گفت‌وگو نداده است. وقتی سراغ می‌گیرم که کدام حاج آقا؟ می‌گوید که: «استادمان. همان کسی که همراهش آمده‌ایم.» منظورش روحانی ملبسی است که در جمعیت است. برای گفت‌وگو نزد روحانی اصفهانی می‌روم. ابتدا برای انجام گفت‌وگو راضی می‌شود. اما همین که می‌پرسم: «تجمع شما مجوز دارد؟» سریعاً پاسخ می‌دهد: «من مصاحبه نمی‌کنم.»

فعال فرهنگی: قانون حجاب و عفاف، قبل از گرانی باید حل شود

تعدادی از جمعیت حاضر به سمت خیابان، پلاکارد، بنر، کاغذ و مقوا به دست رو به خیابان ایستاده‌اند. تک و توکی از خانم‌ها، پارچه‌ای به نماد کفن پوشیده‌اند. یکی دیگر از لیدرهای گروه که روحانی جوانی است نیز کنار خانم‌هاست. اهل آذربایجان غربی است و خودش را فعال فرهنگی معرفی می‌کند: «عزیزان، از تمام نقاط کشور اینجا جمع شده‌اند و خواسته‌شان این است و بحثی که مطرح می‌کنند این است که قانونی که در رابطه با حجاب و عفاف تصویب شده، ۱۷۰ روز است که توسط شورای نگهبان تأیید شده، ولی هنوز مجلس آن را ابلاغ نکرده است. مردم آمده‌اند و می‌پرسند چرا این قانون ابلاغ نمی‌شود؟ مگر این قانون تصویب نشده؟ مگر شورای نگهبان آن را تأیید نکرده؟ چرا ابلاغ نمی‌کنید؟ ما اعتراض داریم و اعتراض‌مان هم عقلانی است. بحث اقتصادی و گرانی هم داریم، ولی نمی‌شود همه مسائل را یک‌جا حل کرد. اول باید این قانون حل شود. مجلس موظف است که به حرف مردم گوش بدهد. ما رأی دادیم که مشکلات مردم را حل کنیم، پس ابتدا این مسئله باید حل شود، سپس وارد بحث اقتصادی و گرانی بشویم.» در ادامه صحبت‌هایش به مسئله گرانی و رأی اعتماد نمایندگان به همتی نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «آقای همتی را انتخاب کردند، بعد استیضاحش می‌کنند. وضعیت مردم و اقتصاد این‌قدر خراب شده که باید این مسائل پیگیری و مجازات شود. این که هر مسئولی خرابکاری کند و بعد بگوید «تمام شد، برو پی کارت»، درست نیست. این اعتراضات، اعتراضات بحق مردم ایران است و باید به آن رسیدگی شود. ان‌شاءالله که تا حل این مشکلات اینجا خواهیم بود.»

با متأثران از فضای رسانه‌های غربی مشکلی نداریم!

وقتی درباره آگاهی و اطلاعاتش نسبت به قانون می‌پرسم، پاسخ می‌دهد: «این قانون باید طبق آن چیزی که در مجلس مطرح شد و شورای نگهبان تأیید کرد، اجرایی شود. این قانون مقرر کرده که اگر کسی قانون را نقض کند، باید مجازات شود. باید جریمه شود، باید تذکر داده شود و همه باید در این مسیر همکاری کنند تا مشکل حل شود. ما با خواهرانی که ممکن است به دلیل تأثیر رسانه‌های غربی این رفتار را انجام می‌دهند، مشکلی نداریم. آن‌ها مثل همان خواهران ما هستند که در راهپیمایی‌ها و همه مباحث دینی و نظام جمهوری اسلامی ایران حضور دارند. ما با آن‌ها مشکلی نداریم. شاید بر اثر اتفاقاتی مجبور شده‌اند چنین رفتارهایی انجام دهند، ولی ان‌شاءالله به فضل الهی همانطور که در کنار ما هستند، در این مسیر هم با ما خواهند بود.»

از اختلاس‌ها هم بگو

وی مجدداً انتقاداتش را به سمت مجلس نشانه می‌گیرد. نکته جالب توجه اما عدم اطلاع او از گفته‌های نیک‌بین، نماینده کاشمر، درخصوص موضع شعام در رابطه با این قانون است: «مشکل ما با مجلس است که باید مشکلات ملت را حل کند. شورای عالی امنیت ملی باید این موضوع را پیگیری کند. شورای امنیت ملی موظف است که وقتی شورای نگهبان این قانون را تأیید کرده، آن را به تصویب نهایی برساند و اجرا کند. همه باید دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. نمی‌شود هر کسی بی‌خود حرف بزند یا اقدامی کند که نتیجه‌ای نداشته باشد. باید سه قوه دست به دست هم بدهند تا این مشکل حل شود. ما خانواده‌مان در امنیت نیست و باید این مشکل را حل کنیم. ان‌شاءالله که این مشکل حل خواهد شد.» یک موتورسوار از کنار این روحانی رد می‌شود و می‌گوید: «حاج آقا از اختلاس‌ها هم بگو!»

ارزشمندترین شیء خانه را در گاوصندوق نگه می‌دارند

در همان جمع متوجه می‌شوم که به جز اصفهان از مازندران، مشهد، لرستان و آذربایجان غربی نیز برای تجمع مقابل مجلس به تهران آمده‌اند و شهروندان تهرانی، حضور کمرنگی در این تجمع دارند. یکی از شهروندان مازندرانی حاضر در تجمع خودش را معرفی می‌کند و می‌گوید که معلم است. از وضعیت پوشش در سواحل مازندران گلایه می‌کند. از دغدغه دانش‌آموزان که حالا تبدیل به بلایند دیت و قرارهای مختلط شده، شاکی است. در میان گفت‌وگویمان؛ یکی دیگر از زنان حاضر در آنجا به جمع‌مان اضافه می‌شود. تقریباً نظراتش، پس از گفت‌وگو با چندین نفر، امیدوارکننده است. معتقد است در وضعیتی که مردم نسبت به دولت نارضایتی دارند و دغدغه‌های اقتصادی، بسیار است؛ احتمالاً اجرای قانون عفاف و حجاب، نارضایتی از سیاست‌گذاران را مضاعف خواهد کرد.

خانمی دیگر اما مواضعش رادیکال‌تر است. از لواسان خودش را به مرکز تهران رسانده است تا در تجمع شرکت کند. می‌گوید: «حالا که وضعیت حیا و عفاف جامعه به این روز افتاده، حداقل باید از خاطیان به‌عنوان جریمه و تحت عنوان همان قانون عفاف و حجاب، مبلغی را اخذ کرد.» درباره مسئله عفاف و حجاب هم سخنانش نشان می‌دهد که هنوز همان ذهنیت سابق و مثال‌های قدیمی را در ذهن دارد. «آقایی را در خیابان می‌بینی که برای گوشی خود گارد انداخته است اما زنش کنارش برهنه راه می‌رود. شما خودت بگو، باارزشمندترین شیء خانه‌ات را کجا نگه می‌داری؟ در گاوصندوق یا در ملأ عام و دید عموم؟» در پایان گفت‌وگو خودش را فعال فرهنگی معرفی می‌کند.

خوانش شخصی

چند دقیقه‌ای میان جمعیت قدم می‌زنم. برنامه با شعارهای مرتبط با عفاف و حجاب آغاز می‌شود. در ابتدای مراسم نیز مهری طالبی‌دارستانی سخنرانی می‌کند. در سخنرانی‌هایش، از بیانات مقام‌معظم‌رهبری، خوانش شخصی می‌کند. «ولی امر مسلمین همیشه فرهنگ و اقتصاد را کنار هم دید و ما ندیدیم و فرمود اولویت اصلی کشور اقتصاد و فرهنگ است. این را همین امسال مجدداً تأکید کردند. با مضامین دیگر و می‌دانیم که تک‌تک ما مسئولیم در شرایط؛ امروز بنده شخصاً عذرخواهی می‌کنم از مسئولان که با عدم مطالبه صحیح و مستمر آرمان‌ها اجازه دادیم دچار کج‌روی و انحراف شوند. تا جایی که امروز به‌وضوح شاهد قمار منفعت‌طلبانه روی ثمره خون شهدا هستیم. امروز عهد می‌بندیم به ساعت‌های غم احتضار حضرت خدیجه بر دل پیامبر، به گریه‌های شبانه روز حضرت زهرا به ناله‌های دل حضرت زینب، به غربت حضرت معصومه، به نوحه‌های ‌ام‌البنین؛ تا توان داریم تلاش کنیم برای جاری‌سازی دقیق و مو به موی قوانین اسلام در جای‌جای کشور؛ کشوری که امنیت یافته با خون شهدا و به نمایندگان غیور خود که با امضاهایشان نشان دادند فارغ از هر نگاه سیاسی حزبی و حتی مذهبی خون پاک ایرانی اصیل و عفیف در رگ‌هایشان جاری است اعلام می‌داریم که ما پشتیبان محکم شما در ابلاغ و اجرای قوانین حقه اسلام در کشور هستیم و خواهیم بود و توقع داریم که نباید همان راه مدیران زمان طاغوت را بروند و این شمایید که به پشتوانه آراء ما می‌توانید مدیران را در مسیر حفظ کنید.»

گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد

سخنران دوم تجمع جعفر صادق‌منش است. مجری‌ای که وظیفه شعارگویی و تهییج جمعیت را به عهده داشت، او را به عنوان یک حقوقدان معرفی می‌کند. در همان ابتدا روی حرف‌هایش به نیک‌بین نماینده کاشمر و سخنانی است که چند شب گذشته در تلویزیون نسبت به برگزارکنندگان این تجمعات گفت: «این خیل عظیم مردم متدین انقلابی و مسلمان و شجاع را که برای مطالبه اجرای قانون و حکم خداوند غیرت داشتند، با تحمل سرما و برف و باران زمستان در این مکان جمع شده بودند را به مزدوری متهم می‌کند. آقای نماینده مجلس، اگر شک و تردیدی هست، اگر نیروهای امنیتی باید مداخله کنند؛ در رفتار تویی است که لباس روحانیت را پوشیدی، حکم پیغمبر را باید ترویج کنید ولی مطالبه‌گران حکم خدا را متهم می‌کنی. به راستی چند می‌گیری این مردم رو این‌جوری متهم کنید؟» واکنش تجمع‌کنندگان اما از سخنان سخنران نیز تندتر می‌شود و در میان جمعیت، او را «منافق» و «شیعه انگلیسی» خطاب می‌کنند.

صادق‌منش در ادامه حتی رئیس قوه قضائیه را نیز در عدم اجرای قانون حجاب و عفاف متهم می‌کند و می‌خواهد یقه رئیس عدلیه را بابت عدم اجرای قانون، بگیرد. او می‌گوید: «صحبت من امروز دقیقاً مبتنی بر همین اقرار رئیس قوه قضاییه است. ما یقه رئیس قوه قضائیه را می‌گیریم و می‌گوییم آقای محسنی‌اژه‌ای که در قوه قضاییه می‌تواند برخورد کند، قوه قضائیه که یقه فراجا را بگیرد و از او بخواهد که به جرم مشهود برخورد کند؛ چرا آقای رادان را بستی؟ آقای رادان از شما می‌خواست اجازه بدهید؛ کارها را غیرتمندانه شروع کند. چرا بعدش خاموش شد؟ آیا آقای رادان اینجا دروغ گفت؟ یا شما فتیله او را پایین کشیدید؟ جواب بدهید. این مهم‌ترین مطالبه از قوه قضائیه است. قوه قضائیه اگر به همین وظیفه‌اش که اقرار کرده، عمل کند آن موقع مشکل اجازه این قانون جدید حل خواهد شد اگر عمل نکند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد مردم.»

رفته‌رفته با اتوبوس و از طریق مترو نیز بر تعداد حضور گروهی تجمع‌کنندگان افزوده می‌شود. کوشکی نیز سخنران این تجمع بود. او در این تجمع تریبون به دست گرفت و قرآن و نهج‌البلاغه خواندن مسعود پزشکیان را به اعضای سازمان منافقین و دارودسته مسعود رجوی و همچنین قرآن سر نیزه کردن طرف‌داران معاویه تشبیه کرد و تعابیر توهین‌آمیزی خطاب به رئیس‌جمهور مطرح کرد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجمع عجیب علیه سران قوا/ گروه فشار از رئیس عدلیه هم عبور کرد بیشتر بخوانید »

قالیباف درگذشت مرحوم رضا سراج را تسلیت گفت

قالیباف درگذشت مرحوم رضا سراج را تسلیت گفت



رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی درگذشت رضا سراج سخنگوی شورای امنیت ملی را تسلیت گفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پیامی درگذشت رضا سراج سخنگوی شورای امنیت ملی را تسلیت گفت.

متن پیام به شرح ذیل است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

إنّا للّه و إنّا إلیه راجعون

درگذشت خدمتگزار صدیق، رزمندۀ دفاع مقدس، خادم‌الحسین (ع) و فعال رسانه‌ای، دکتر رضا سراج موجب تأسف و تأثر گردید.

ایشان علاوه‌بر پژوهش، تدریس و تألیف در مراکز آموزش عالی و تحقیقات دفاعی و راهبردی، در نهادهای تأثیرگذار ازجمله دبیرخانۀ شورای عالی امنیت ملی، در خط مقدم مقابله با توطئه‌های دشمنان همواره نقشی فعال داشتند.

ضمن عرض تسلیت این ضایعه به جامعۀ علمی و رسانه‌ای، همرزمان و دوستان و خانوادۀ گران‌قدر، برای این خادم خستگی‌ناپذیر، رحمت واسعه و علوّ درجات و برای بازماندگان صبر و شکیبایی از درگاه پروردگار متعال مسئلت می‌کنم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قالیباف درگذشت مرحوم رضا سراج را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »

ماجرای تلاش سازمان سیا برای ترور صدام حسین/ پاسخ ایران به درخواست کمک آمریکا چه بود؟

ماجرای تلاش سازمان سیا برای ترور صدام حسین/ پاسخ ایران به درخواست کمک آمریکا چه بود؟



تله‌ی چلبی، مثل خیلی از تله‌ها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانی‌هایی که می‌خواست آن‌ها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت.

سرویس جهان مشرق – آن چه خواهید خواند، دومین قسمت از خاطرات «رابرت بائر» جاسوس کهنه کار سازمانِ «سی. آی. ای – سیا» است. ذکر این نکته ضروری است که نویسنده، علی رغم تظاهر به انصاف و بی طرفی(که گاهی بسیار مضحک به چشم می آید) یک سرباز سرسپرده ایالات متحده است و در این مسیر، ازهنرِ قلب و تحریف و تقطیع اتفاقات با ظریف ترین شکل ممکن بهره گرفته است که در صورت لزوم، با ذکر مستنداتِ لازم، پیوستِ مورد نیاز مخاطبان برای نزدیک شدنِ هر چه بیشتر به روایاتِ معتبر از وقایع، توسط مترجمین ارایه خواهد شد. امید مورد استفاده مخاطبان آگاه و هوشمند مشرق قرار گیرد.

قسمت اول این کتاب را اینجا بخوانید

سازمان «سیا» با دندان‌های کشیده و روحیه صفر شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود/ برای کاخ سفید منافع شرکت‌های بزرگ بر امنیت شهروندان می‌چربید/ از چیزی که پیش‌ روی آمریکاست وحشت دارم

فصل اول:

پرورش یک عامل

مارس ۱۹۹۵. لانگلی، ویرجینیا.

طبق دستور، رأس ساعت ۹ به دفتر «فرد تورکو» رفتم. اواسط دهه ۱۹۸۰ در مرکز مقابله با تروریسم سی. ‌آی. ‌ای برای فِرد کار می‌کردم. حالا او مسئول دفتر جدیدی بود که برای سفت و سخت کردن امنیت در سازمان سی. آی. ای تأسیس شده بود. هیچ ایده‌ای نداشتم چرا احضارم کرده است.

فِرد نگاهی دقیق به من که در چارچوب در ایستاده بودم انداخت و لزوماً از آنچه دید خوشش نیامد. شب قبل از شمال عراق برگشته بودم و فرصت آرایش نداشتم. آفتاب‌سوخته و با یک گرمکن ورزشی که سه ماه گذشته ته یک ساک ورزشی افتاده بود، حتماً به نظر می‌رسیدم که سال‌هاست در میدان بوده‌ام.

«بشین»، این را گفت و به صندلی‌ای که جلوی میزش گذاشته شده بود اشاره کرد. وقتی انگشتانش را به طور بی‌صدا لای موهایش (که زودتر از موعد خاکستری شده بود) کشید، فهمیدم صبح خوشایندی برای تک و تعارف نیست.

بالاخره گفت: «دو مأمور اف. ‌بی. آی، بالا، در دفتر مشاور حقوقی منتظر مصاحبه با شما هستند.» لازم نبود به من بگویند این چه معنایی دارد: اف. ‌بی. ‌آی با افسران سی. ‌آی. ای که از مأموریت خارج از کشور بازمی‌گردند مصاحبه نمی‌کند، مگر اینکه یک تحقیقات جنایی در جریان باشد.

«چرا اف‌بی‌آی، فِرد؟»

فِرد کازیوی روی میزش را جابه‌جا کرد تا بتواند مرا بهتر ببیند. ‌طوری که با ناراحتی روی صندلی‌اش جابه‌جا شد، فهمیدم که هنوز به ته خط نرسیده‌ایم. با همان نگاه خیره و ثابتی که در کل سی. ‌آی. ای به آن شهرت داشت مرا زیر نظر گرفت و گفت: «تونی لِیک به اف. بی. ‌آی دستور داد تا شما را به اتهام تلاش برای ترور صدام حسین تحت بازجویی قرار دهند.»

ماجرای تلاش سازمان سیا برای ترور صدام حسین/ پاسخ ایران به درخواست کمک آمریکا چه بود؟
تونی لیک(نفر وسط) مشاور امنیت ملی در کابینه بیل کلینتون

ترور؟ می‌دانستم که اتفاقات عراق مطمئناً پنجره‌های کاخ سفید را به لرزه درخواهد آورد. می‌دانستم لیک، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور، از سی. ‌آی. ای عصبانی است. اما این دیوانگی بود؛ انداختن اف. ‌بی. آی به جان سی. ‌آی. ای. تازه اصلِ اتهام هم درست نبود.

با زحمت صدایم را از حنجره بیرون کشیدم: «نمی‌تواند جدی باشد.»

فرد شانه‌ای بالا انداخت. «تو هیچ تصوری نداری که این شهر چطور کار می کند*. خونسردی‌ات را حفظ کن، ما تو را از این ماجرا عبور می‌دهیم.»

راب دیویس، وکیلی از دفتر مشاور حقوقی کل، آنقدر ساکت پشت میز کنفرانس انتهای اتاق نشسته بود که کاملاً او را از یاد بردم. حالا او هم به گفتگوی ما پیوست.

دیویس گفت: «ببین! باب، این مدل تحقیقات الان همشیه‌ی خدا اتفاق می افتد. فرد راست می گوید – تو از پسش برمی آیی. ضمنا، باعث می شود افسر بهتری بشوی. **.»

او در مورد تغییر واشنگتن درست می‌گفت، اما آن‌چه در مورد مفید بودن تحقیقات برای حرفه‌ام می‌گفت، مزخرف بود. به اندازه‌ی کافی برای سی. ‌آی. ای کار کرده بودم تا بدانم که مدت‌هاست از حمایت کردن افسرانش در میدان دست کشیده است. یک تحقیقات اف. ‌بی. ‌آی، (مهم نیست چقدر بی‌اساس باشد)، به معنای پایان کار من بود. در سی‌آی‌ای، مثل جاهای دیگر دولت فدرال***، شما بی‌گناه هستید تا زمانی که تحت بازجویی قرار بگیرید.

دیویس را نادیده گرفتم و به سمت فرد برگشتم، افسر اطلاعاتی(جاسوس) سابقی که از رویارویی خودش با اصلاحات سیاسی جدید واشنگتن(منزه نمایی افراطی) جان سالم به در برده بود.

شایعه بود که او وقتی در بخش مبارزه با تروریسم کار می‌کرد، با وزارت دادگستری دچار مشکل شده بود. داستان از این قرار بود که فرد یک منبع را اداره می‌کرد – یک تروریست سابق که به ردیابی کارلوس شغال* کمک می‌کرد. منبع به ما اطلاع داد که کارلوس از دمشق به امان و سپس به خارطوم (پایتخت سودان) نقل مکان کرد، جایی که فرانسوی‌ها با استناد به اطلاعات ما، او را دستگیر کردند.

مشکل این بود که منبع، سال‌ها قبل، به طور جانبی در حمله‌ای که یک آمریکایی در آن جان باخته بود، دخالت داشت. دو وکیل سرسخت و کله شق وزارت دادگستری از گذشته‌ی منبع باخبر شدند و سعی کردند یقه فرد را بچسبند که یک آدم بد در لیست حقوق‌ بگیران، استخدام کرده است. آنها اهمیتی نمی‌دادند که «آدم بده‌ی» ما به دستگیری یک آدم خیلی بدتر از خودش، یک قاتل حرفه‌ای تحت تعقیب بین‌المللی، کمک کرده بود. با این حال، فرد دوام آورده بود. او بلد بود بازی سیاسی واشنگتن را چطور انجام دهد و من روی همین چیره دستی اش حساب می‌کردم که چندتا نکته‌ی کلیدی به من یاد بدهد.

«اول من می‌روم بالا»، فرد این را گفت و بلند شد تا آنجا را ترک کند. «تو در مصاحبه خواهی نشست. دیویس هم همینطور. اما فراموش نکن، او آن جا خواهد بود تا نماینده سی. ‌آی. ای باشد – نه تو. مأموران اف. ‌بی. آی به شما خواهند گفت که حق داشتن وکیل را دارید. این تصمیم شماست. اما اگر درخواست وکیل کنید، صادقانه بگویم، درون این ساختمان ظاهر خوبی نخواهد داشت. پنج دقیقه دیگر می‌بینمت».

شاید باید کمی بیشتر به طنز ماجرا توجه می‌کردم: من کسی بودم که مورد بازجویی قرار می‌گرفتم، اما این سی. آی. ای بود که وکیل داشت.

دو مأمور اف. بی. ‌آی پشت میز کنفرانس بیضی شکل دفتر مشاور حقوقی نشسته بودند. آن‌ها بلند شدند، دست مرا فشردند و اعتبارنامه‌هایشان را به من نشان دادند.

یکی از آن‌ها را شناختم. مایک … در سال ۱۹۸۶ در ویسبادن، آلمان با هم کار می‌کردیم و در حال بازجویی از پدر لارنس جنکو* بودیم. لارنس کشیشی کاتولیک که در لبنان خدمت می‌کرد و یکی از گروگان هایی که به تازگی توسط حزب‌الله آزاد شده بود. اگرچه مایک در آن زمان مرا با نام دیگری می‌شناخت، اما حالا مرا به یاد می‌آورد. حالت چهره او به نظر می‌گفت، بله، من هم به یاد روزهای بهتری می‌افتم که همه ما در یک طرف بودیم و می‌دانستیم دشمن کیست؛ اما به هر حال آنجا حرف‌هایش کاملاً رسمی بود.

او به محض اینکه نشستیم گفت: «آقای بائر، ما در حال انجام یک تحقیق جنایی هستیم. شما حق داشتن وکیل را دارید. آیا می‌خواهید در حال حاضر با یک وکیل مشورت کنید؟»

تصمیم گرفته بودم بدون وکیل کار را پیش ببرم. اولا، وکیلی نداشتم. حتی اگر هم داشتم، با حقوق دولتی‌ام نمی‌توانستم از پس هزینه‌های یک تحقیق طولانی بربیایم. آیا گزینه‌ی دیگری هم بود؟ البته! زنگ بزنم به اتحادیه‌ی آزادی‌های مدنی آمریکا و توضیح بدهم که یک متهم به عملیات تروریستی برای سیا هستم و به وکیل خیرخواه احتیاج دارم؟ به هر حال، نیازی به وکیل نداشتم تا بفهمم در چنین تحقیقی نباید هیچ چیزی را به میل خودم لو بدهم، خودم به اندازه‌ی کافی از این تحقیقات انجام داده بودم. فقط به سوالات با بله یا خیر جواب بده …

مایک با این جمله شروع کرد: «ما در حال تحقیق درباره یک توطئه برای ارتکاب قتل عمدی – قتل صدام حسین هستیم»،

پاسخی ندادم.

«آیا می‌دانید که دستور اجرایی *۱۲۳۳۳، سازمان سی. ‌آی. ‌ای را از انجام ترور منع می‌کند؟»

رئیس جمهور ریگان در سال ۱۹۸۱ دستور ۱۲۳۳۳ را صادر کرده بود. از آن زمان به بعد، هر افسر تازه‌وارد سی. آی. ای موظف بود آن را بخواند و روی آن تیک بزند.

«آن را خوانده‌ام.»

«آیا شما سعی کردید صدام حسین را ترور کنید؟»

«نه.»

«آیا تا به حال به کسی دستور داده‌اید که صدام حسین را ترور کند؟»

«نه.»

«تا جایی که می‌دانید، آیا کسی در تیم شما سعی در ترور صدام کرد؟»

«نه.»

«آیا تا به حال از اسم رابرت پاپ استفاده کرده‌اید؟»

پاسخی ندادم.

مایک سپس یک پوشه‌ کاغذی ضخیم را برگرداند تا بتوانم گزارش سه صفحه‌ای‌ای که با بخش هایی از آن را با انگشتش مشخص می کرد بخوانم.

این گزارش درباره‌ی جلسه‌ای بود که در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در شمال عراق، بین احمد چلبی*، رهبر یک گروه معارض عراقی، و دو افسر اطلاعاتی ایران برگزار شده بود. طبق گزارش، چلبی به ایرانی‌ها گفته بود که آمریکا بالاخره تصمیم گرفته است از شر صدام خلاص شود – او را ترور کند-.

«شورای امنیت ملی» یک “تیم ویژه” به رهبری رابرت پاپ را به شمال عراق فرستاده بود. چلبی توضیح داده بود که «تیم اعزامی شورای امنیت ملی» از او خواسته است تا به نیابت از آن‌ها با دولت ایران تماس بگیرد و درخواست کمک کند. گزارش ادامه می‌داد که در وسط جلسه، چلبی تماس تلفنی دریافت و اتاق را ترک کرد و به ایرانیان فرصتی داد تا نامه‌ای را که به طور جلب توجه کننده ای در وسط میز او گذاشته شده بود، بخوانند.

ماجرای تلاش سازمان سیا برای ترور صدام حسین/ پاسخ ایران به درخواست کمک آمریکا چه بود؟
احمد چلبی، قبل از ارائه شهادت در کمیته فرعی روابط خارجی سنا در مورد وضعیت عراق در حال صحبت با جیمز وولسی، مدیر سابق سیا. ۱۹۹۸

این نامه که ظاهراً روی سربرگ شورای امنیت ملی نوشته شده بود، از چلبی می‌خواست که به آقای پوپ «در تمام کمک‌های درخواستی برای مأموریتش» کمک کند. در همان جا خواندن را متوقف کردم. احمد چلبی را به خوبی می‌شناختم. در زمان برگزاری جلسه آن جلسه کذایی، من در شمال عراق بودم و بدون هیچ شکی می‌دانستم که چلبی این داستان را از ابتدا تا انتها ساخته است. او احتمالاً فکر می‌کرد که اگر بتواند ایرانی‌ها را به این باور برساند که شورای امنیت ملی و کاخ سفید بالاخره در مورد خلاص شدن از شر صدام جدی هستند، آن‌ها چاره‌ای جز حمایت از چلبی و جناحش نخواهند داشت.

با این حال، مشکلاتی وجود داشت. اول از همه، رابرت پوپی وجود نداشت. همچنین هیچ برنامه‌ای برای ترور از طرف شورای امنیت ملی وجود نداشت. هیچ کس، چه شورای امنیت ملی و چه فرد دیگری، از چلبی نخواسته بود که پیامی به ایران برساند. در مورد نامه هم، آشکارا جعلی بود. چلبی آن را روی میز کارش گذاشته و می‌دانست که ایرانی‌ها نمی‌توانند در برابر خواندن آن، وقتی از اتاق خارج شد، مقاومت کنند.

تا این جا همه چیز خوب پیش می‌رفت. اما تله‌ی چلبی، مثل خیلی از تله‌ها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانی‌هایی که می‌خواست آن‌ها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت. به نظر می‌رسد تونی لیک نمی‌فهمید که خاورمیانه چگونه کار می‌کند – چگونه توطئه‌ها، دروغ‌ها و دوگانگی‌هایی مانند کلک مرغابیِ «پاپِ» چلبی باعث چرخش کارها در آن جا می‌شود.

اما در عوض «لیک» واشنگتن و سیاست را می فهمید. او فریب خورده بود و حالا کسی باید تاوان پس می داد. در «جنگ‌های بی‌پایان محدوده کمربندی»، این تقصیر با سی. ‌آی. ‌ای بود و از آنجایی که من مرد سی. آی. ‌ای در شمال عراق بودم، یعنی همه چیز گردن من می افتاد.

مهم نبود که آیا «لیک» می‌دانست احمد چلبی به جرم کلاهبرداری از بانک خودش محاکمه و محکوم شده بود. مهم نبود که ما در میانه‌ی مهم‌ترین اقدام علیه صدام حسین قرار داشتیم که از زمان پایان جنگ خلیج فارس انجام شده بود. مرا به واشنگتن فراخوانده بودند و حالا حرفه‌ی من، شهرت و آینده‌ام در دستان مردی بسیار خشمگین و بسیار قدرتمند بود. بدتر از آن، سازمانی که نزدیک به بیست سال به آن خدمت کرده بودم، بدون هیچ مبارزه‌ای اجازه داده بود این اتفاق بیفتد. شاید هم بدترین‌اش این بود که واقعاً غافلگیر نشده بودم. دلیلی وجود داشت که منابع اطلاعاتی انسانی آمریکا مانند «صحرای بزرگ» خشک شده بود، و این دلیل با فقدان جرأت و جسارت، درست از جایی که من الان نشسته بودم – در لانگلی، ویرجینیا – شروع می‌شد.

بعد از اینکه خواندن یادداشت، دوباره سرم را بلند کردم. می‌دانستم که وقتی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، خاورمیانه را نمی‌فهمد، آن دو مأمور اف. ‌بی. ‌آی هم نمی‌فهمند. از طرف دیگر، این کار(تخصصی) آن‌ها هم نبود.

گفتم: «هیچ‌کدام از این‌ها درست نیست».

برای هر دو مأمور اف‌بی‌آی آشکار بود که به جایی نمی‌رسند. آن‌ها به هم نگاه کردند و سر تکان دادند. مایک دوباره به سمت من برگشت و پرسید: «حاضری آزمایش دروغ سنجی بدهی؟»

گفتم «مشکلی نیست». حالا دیگر برای عقب کشیدن خیلی دیر بود.

مایک مرا تا دم در همراهی کرد و زمانی که در راهرو بودیم و دیگران صدایمان را نمی‌شنیدند گفت: «راستش را بخواهید، وزارت دادگستری با این پرونده مشکل داشت. آن‌ها با دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ ******راحت نبودند و به جایش از عنوان ۱۸، بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ استفاده کردند.»

با نگاهم به مایک فهماندم که توضیحاتش را ادامه بدهد.

«مقررات فدرال مربوط به قتل سفارشی»، این را گفت و برگشت و به سمت بقیه رفت.

آن طور که بعدها فهمیدم، حداکثر مجازات برای محکومیت تحت بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ حبس ابد یا مرگ است.

پایان قسمت دوم


پی نوشت ها:

*در این جمله، «town» استعاره ای است از افرادی که قدرت و نفوذ را در داخل دولت دارند، به خصوص کسانی که در کاخ سفید و آژانس های اطلاعاتی هستند

**ظاهرا منظور گوینده این است که این تحقیقات، با وجود دردسرها d ش، می‌تواند یک تجربه آموزنده برای رابرت باشد.

***در ایالات متحده آمریکا، از ترکیب «دولت فدرال» برای اشاره به همه ساختارهای سیاسی دولتی استفاده نمی‌شود. در حاکمیت سیاسی این کشور، سه گونه دیگر از دولت نیز تعریف شده است: دولت‌های ایالتی، دولت‌های محلی و حکومت‌های قبیله‌ای که توسط «دولت فدرال» به رسمیت شناخته می شوند.

****احمد چلبی (۱۹۴۴-۲۰۱۵) سیاستمدارِ نه چندان خوشنام عراقی بود که به عنوان بازرگان و نویسنده هم شناخته می شد. وی رهبری «کنگره ملی عراق» را بر عهده داشت که متشکل از چند گروه سیاسی معارض رژیم بعث است. نقش چلبی در متقاعد کردن ایالات متحده برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ارائه اطلاعات نادرست درباره وجود سلاح‌های کشتار جمعی در این کشور، بسیار مهم بود. چلبی پس از سقوط صدام، به عراق بازگشت و به عنوان وزیر کشور در دولت موقت عراق منصوب شد. وی در سال ۲۰۱۵ درگذشت.

***** اشاره به بزرگراه ایالتی ۴۹۵ که واشنگتن. دی. سی را احاطه کرده است.
******دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ در ۳ دسامبر ۱۹۸۱ توسط رییس جمهور وقت آمریکا، رونالد ریگان امضا شد که به طور کلی استفاده از ترور توسط دولت ایالات متحده را ممنوع می کند. در موردی که رابرت بائر بیان می کند، استفاده از عناوین ۱۸، بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ «قانون آیین دادرسی کیفری ایالات متحده» به جای «دستور اجرایی ۱۲۳۳۳» احتمالا به این دلیل است که اثبات عناصر جرم تحت این عناوین آسان تر خواهد بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای تلاش سازمان سیا برای ترور صدام حسین/ پاسخ ایران به درخواست کمک آمریکا چه بود؟ بیشتر بخوانید »

اسماعیل هنیه با دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان دیدار کرد

اسماعیل هنیه با دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان دیدار کرد


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، علی‌اکبر احمدیان، نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی عصر امروز (چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳) با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس، زیاد النخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیات همراه دیدار کرد.

بر اساس این گزارش، در این دیدار دو طرف در باره آخرین وضعیت غزه و فلسطین گفتگو کردند.

اسماعیل هنیه و زیاد النخاله از کمک‌های دولت و ملت ایران به مردم مظلوم فلسطین قدردانی کرده و پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران را برای مقاومت راهبردی دانستند.

اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس روز گذشته (سه‌شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۳) به تهران سفر کرده است، که دیروز با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان دیدار و گفت‌وگو داشت.

رئیس دفتر سیاسی حماس و هیات همراه امروز نیز با آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهوری کشورمان دیدار و گفتگو کرد.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسماعیل هنیه با دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان دیدار کرد بیشتر بخوانید »

کاخ سفید از پاسخ به خبرنگاران درباره فساد خانواده بایدن طفره رفت

کاخ سفید از پاسخ به خبرنگاران درباره فساد خانواده بایدن طفره رفت



سخنگویان کاخ سفید از پرسش خبرنگاران درباره اتهامات واردشده به رئیس جمهور آمریکا و پسرش مبنی بر مشارکت آنها در اعمال فشار بر یک تاجر چینی و فساد مالی، طفره رفتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جان کربی، سخنگوی امنیت ملی و کارین ژان‌پیر، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در مواجهه با پرسش خبرنگاران درباره اتهامات وارد شده به جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا و هانتر بایدن، پسرش مبنی بر اعمال فشار بر یک تاجر چینی طفره رفته و از ارائه پاسخ خودداری کردند.

خبرنگار «نیوزمکس» در نشست مطبوعاتی کاخ سفید، تمام پیامی که گفته می‌شود هانتر بایدن در سال ۲۰۱۷ برای هنری ژائو، یک مقام دولتی و تاجر چین ارسال کرده را خواند.

بایدن در این پیام نوشته بود «با پدرم نشسته‌ایم و می‌خواهیم بدانیم که چرا تعهدات برآورده نشده است.» این پیامک، با ادعای جو بایدن مبنی بر عدم اطلاع از روابط و دادوستدهای خارجی پسرش کاملا در تعارض است. هانتر بایدن در ادامه این پیام نوشته «به مدیرت بگو که می‌خواهم موضوع همین حالا و قبل از آنکه از کنترل خارج شود، حل و فصل شود و منظورم از حالا، تا امشب است. و ژائو یادت باشد، اگر غیر از تو، ژانگ، یا رئیس، از کسی دیگری در ارتباط با این موضوع پیامی بگیرم، مطمئن باش از مردی که کنارم نشسته و تمام کسانی که می‌شناسد، قول می‌گیرم که بابت عمل نکردن به دستورم، پشیمان شوی.»

یک افشاگر سازمان خدمات درآمد داخلی آمریکا ماه گذشته این پیام را به دست کمیته تحقیقات جمهوری‌خواهان رساند و دولت بایدن هم اصالت آن را زیر سوال نبرده است. این شخص افشاگر، در سال ۲۰۲۰ باعث شروع پرونده تحقیقات درباره مسائل و امور مالیاتی هانتر بایدن شد.

کربی از اظهار نظر درباره این پیامک خودداری کرد و تنها به این جمله بسنده کرد: «اظهارنظری نمی‌کنم. چنین کاری نمی‌کنم» و در ادامه سالن نشست را ترک کرد.

ژان‌پیر نیز بدون ارائه پاسخ، با اشاره به اظهارات کربی گفت که «همکارم به این موضوع پرداخت» و در واکنش به فشار خبرنگاران، گفت که «وارد مباحث خانوادگی و شخصی نمی‌شود.»

دادوستد و تجارت خارجی خانواده بایدن، در حال حاضر به دست کمیته نظارت مجلس نمایندگان آمریکا که ریاست آن برعهده جمهوری‌خواهان است، پیگیری می‌شود. امور مالیاتی بایدن و خانواده‌اش نیز در کمیته امکانات مالی مجلس نمایندگان در دست بررسی است. قانونگذاران جمهوری‌خواه مجلس سنای آمریکا نیز با اعمال فشار بر خانواده بایدن، آنها را به اخذ رشوه از یک مدیر گازی در اوکراین در دوران فعالیت جو بایدن به عنوان معاون باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، متهم کردند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کاخ سفید از پاسخ به خبرنگاران درباره فساد خانواده بایدن طفره رفت بیشتر بخوانید »