به گزارش مجاهدت از مشرق، علی معروفی آرانی، پژوهشگر حوزه یهودیت و صهیونیسم همزمان با نسل کشی این روزهای اسراییل در غزه، یادداشتی نوشته که برای انتشار در اختیار قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
گرسنگی در غزه مانند بمبی بیصدا آدم میکشد؛ کودکان، زنان باردار و شیرده و سالمندان بیش از دیگران در معرض خطر مرگ هستند. گرسنگی به اندازه بمب تهاجمی و کشنده است؛ با این تفاوت که صدایی ندارد و بهصورت تدریجی جان افراد را میگیرد.تصاویری که از غزه به جهان مخابره میشود مانند صحنههایی از یک فیلم ترسناک است؛ انسانهای لاغر و رنگ پریده در حال قدم زدن در خیابانها و تلاش برای یافتن آب و غذا هستند. دلیل رنگ پریدگی و نزار بودن این افراد زندگی زیر سایه مرگ، کمبود مداوم غذا، محرومیت از خواب و رنج مداوم، از دست دادن است. در حال حاضر، آرد هم تراز با طلا شده است.
سرعت سوءتغذیه کودکان خردسال نیز شگفتانگیز است. بمباران و کشته شدن مستقیم مردم وحشیانه است، اما این گرسنگی و کوتاه کردن عمر کودکان عذابآور و پست است. این تأثیر طولانی مدت از نظر فیزیکی، شناختی و اخلاقی بر جمعیت آینده غزه خواهد داشت… همه چیز نشان میدهد که این کار عمدی و نسل کشی است.
رژیم صهیونیستی دیدگاه موعود باوری برای کنترل تمام سرزمینهای فلسطینی امروزی را دارند. آنها متوقف نمیشوند. آنها به پاکسازی قومی یا بدتر از آن، به هر چیزی که لازم باشد، اعتقاد دارند و باز هم این آمریکا است که تنها پشتیبان آنها است و این رئیس جمهور گیج و منگ آمریکا و دیگران هستند که جلوی این کشتار و گرسنگی را نمیگیرند.
رژیم صهیونیستی «فقط غیرنظامیان را هدف قرار نمیدهد، بلکه سعی دارد با آسیبرساندن به فرزندان فلسطینی، آینده مردم فلسطین» را تباه کند. مرگ و میر ناشی از قحطی و گرسنگی در غزه به دلیل محدودیتهایی است که رژیم صهیونیستی برای ورود و توزیع کمکهای بشردوستانه ایجاد کرده است. باید اقدامی برای جلوگیری از قحطی در غزه انجام داد. هشدارهای اخیر سازمان ملل در خصوص این موضوع مورد توجه قرار نگرفته است. این فاجعه به دست بشر ایجاد شده و کاملاً قابل پیشگیری است. قحطی، گرسنگی و مرگ و میر ناشی از آن در غزه به دلیل محدودیتهایی است که رژیم صهیونیستی برای ورود و توزیع کمکهای بشردوستانه ایجاد کرده است.
مردم غزه به دلیل بحران قحطی و گرسنگی درمانده شدهاند و «نظم و قانون انسانی» در باریکه غزه سقوط کرده است. این وضعیت به دلیل آوارگی و جابجایی مردم غزه و همچنین تخریب زیرساختها بوجود آمده است. محاصره ۱۶ ساله رژیم صهیونیستی، تأثیر مخرب جدی بر حقوق غیرنظامیان داشته؛ اقتصاد محلی نابود شده و وابستگی به کمکها افزایش یافته است. ادامه حملات و محدودیتهای مستمر رژیم صهیونیستی و استفاده آنها از سیاسغزه در زمان آغاز دور جدید حملات رژیم صهیونیستی به این منطقه تحت محاصره در ادبیات حقوق بشری بهعنوان بزرگترین زندان روباز جهان و در ادبیات جغرافیایی یکی از پرتراکمترین مناطق جهان از حیث جمعیت معرفی میشد.
به گفته آنتونیو گوترش رئیس سازمان ملل در مورد حق غذا، رژیم صهیونیستی عمداً فلسطینیان را گرسنه میکشد و باید برای جنایات جنگی – و نسلکشی پاسخگو باشد. گرسنگی و سو تغذیه شدید در نوار غزه گسترده است، جایی که حدود ۲.۲ میلیون فلسطینی با کمبود شدید ناشی از تخریب منابع غذایی رژیم صهیونیستی و محدود کردن شدید جریان غذا، دارو و سایر تجهیزات بشردوستانه مواجه هستند. کامیونهای کمکرسانی و فلسطینیهایی که منتظر کمکهای بشردوستانه هستند، زیر آتش ارتش رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند.محروم کردن عمدی مردم از غذا به وضوح یک جنایت جنگی است.
رژیم صهیونیستی قصد خود را برای نابودی کامل یا جزئی مردم فلسطین صرفاً به خاطر فلسطینی بودن اعلام کرده است. به نظر من به عنوان یک کارشناس وپژوهشگردرحوزه صهیونیسم، اکنون این یک وضعیت نسل کشی است. این بدان معناست که دولت اسرائیل در کل مقصر است و باید پاسخگو باشد؛ نه فقط افراد یا این دولت یا آن شخص. در هر قحطی – چه انسان ساخته یا ناشی از آب و هوا – کودکان و نوزادان، زنان باردار و سالمندان بیشترین آسیب پذیری را در برابر سو تغذیه، بیماری و مرگ زودرس دارند.
براساس ارقام طبقهبندی مرحله امنیت غذایی یکپارچه، کنسرسیومی متشکل از آژانسهای سازمان ملل و گروههای امدادی مردمنهاد، از حدود ۶۰۰ هزار نفری که در سراسر جهان با گرسنگی فاجعهبار مواجه هستند، ۹۵ درصد اکنون در غزه هستند.
با گذشت زمان و تشدید جنایتهای رژیم صهیونیستی در این منطقه که سبب رقم خوردن آمارهای هولناکی از شهادت ساکنان غزه بهویژه کودکان و خبرنگاران شد، از غزه با نام گورستان دستهجمعی، گورستان کودکان و خطرناکترین منطقه جهان برای خبرنگاران یاد میشد.
اکنون و در پنجمین ماه جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه و در پی پایان یافتن مواد غذایی در این منطقه و کمکرسانی قطره چکانی به مردم تحت محاصره، غزه گرسنهترین نقطه جهان است. این وضعیت غزه، بخشی از استراتژی قدیمی رژیم صهیونیستی است؛ گرسنگی، شیطانیترین سلاح زرادخانه رژیم صهیونیستی است.اکنون بحران انسانی در غزه در آستانه مرحله جدید وحشتناکی است: گزارش اخیر سازمان ملل نشان میدهد که مرگومیر ناشی از گرسنگی ممکن است به زودی از تلفات ناشی از حملات هوایی فراتر رود.
رژیم صهیونیستی در دهههای گذشته همواره از گرسنگی بهعنوان سلاحی علیه ساکنان غزه استفاده میکرد؛ مهمترین مصداق این ادعا، حفظ حق کنترل کمکهای غذایی وارد شده به غزه است که براساس شواهد و مستندات موجود، رژیم صهیونیستی عامدانه و کاملاً هدفمند این حق را برای خود حفظ کرد. جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه که از ۷ اکتبر (۱۵ مهر) آغاز شد، پرده از تلاشهای این رژیم برای پنهان کردن استراتژی گرسنگی برداشت؛ نظامیان صهیونیست کاملاً آشکارا از ورود آب و مواد غذایی و سوخت به غزه جلوگیری کردند؛ از بیش از ۹۰ نانوایی در غزه، فقط حدود ۱۰ نانوایی از نبود آرد یا بمبارانها در امان مانده و همچنان فعالیت میکنند؛ بولدوزرهای ارتش رژیم صهیونیستی به تخریب مزارع حاصلخیز کشاورزی غزه مشغول هستند.
گذشته از این موارد، مقامهای صهیونیست مانند یوآف گالانت وزیر جنگ و ایتامار بن گویر وزیر امنیت داخلی کابینه بنیامین نتانیاهو با انتشار بیانیههایی علنی هدف خود را از محروم کردن مردم غزه از غذا بیان کردند.مقامهای صهیونیست حتی ورود کمکهای بشردوستانه به غزه را مشروط به آزاد شدن زندانیان خود در دست مقاومت فلسطین کردند. در کنار هم گذاشتن قطعات این پازل به خوبی آشکار میکند که رژیم صهیونیستی در تداوم استراتژی سلاحسازی گرسنگی دست به جنایتی مرگبارتر از همیشه زده است.نکتهای که نباید از آن غفلت کرد این است که گرسنگی موجود در غزه نتیجه جانبی وضعیت جنگی نیست، بلکه پیامد یک استراتژی مرگبار مداوم رژیم صهیونیستی در غزه یعنی همان سلاحسازی گرسنگی است.
قوانین بینالمللی بشردوستانه یا قوانین جنگ، گرسنگی دادن غیرنظامیان را بهعنوان یک روش جنگی ممنوع میکند. اساسنامه رم یا دیوان بینالمللی کیفری مقرر کرده است که گرسنگی عمدی غیرنظامیان از طریق محروم کردن آنها از مواد ضروری برای بقا از جمله مانعتراشی در دریافت کمکهای امدادی جنایت جنگی است و قصد مجرمانه در این زمینه حتی نیازی به اعتراف مجرم ندارد، بلکه از ارزیابی شرایط استنباط میشود.
برنامه جهانی غذا به دفعات در ماههای نوامبر و دسامبر درباره احتمال فوری گرسنگی در غزه هشدار داد و اعلام کرد که سیستم غذایی در غزه در آستانه فروپاشی است. کارشناسان سازمان ملل طی بیش از سه ماه جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه بارها اعلام کردند که ادامه زندگی ساکنان غذا به دلیل قحطی و گرسنگی غیرممکن میشود.آکسفام، دفتر هماهنگی سازمان ملل برای امور بشردوستانه، دفتر پناهندگان نروژی و فائو نهادهایی هستند که با انتشار بیانیهها و گزارشهایی درباره بحران گرسنگی در غزه هشدار دادند. تاکنون گروهها، نهادها و سازمانهای حقوق بشری متعددی سلاحسازی گرسنگی در غزه را از سوی رژیم صهیونیستی محکوم کرده و خواستار توقف آن شدهاند. دیدهبان حقوق بشر در این باره اعلام کرده است که شواهد نشان میدهد که اسرائیل از گرسنگی دادن به غیرنظامیان بهعنوان روشی جنگی استفاده میکند.
این نهاد حقوق بشری تاکید دارد که رژیم صهیونیستی علاوه بر استفاده شدید از استراتژی گرسنگی دادن، باید به دلیل محاصره بیش از ۱۶ ساله غزه نیز محکوم شود، زیرا از لحاظ قانونی و بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو، رژیم صهیونیستی بهعنوان نیروی اشغالگر موظف به تأمین دسترسی غیرنظامیان غزه به مواد غذایی و تجهیزات پزشکی است.
محاصره ۱۶ ساله غزه و متعاقب آن گرسنگی دادن مردم این منطقه با هدف دستیابی به اهداف جنگی سبب شده تا غزه اکنون به خانه گرسنهترین مردم جهان تبدیل شود. براساس گزارش یک کنسرسیوم بینالمللی تحت حمایت سازمان ملل در اواخر ماه دسامبر، ۹۳ درصد مردم غزه با سطوح مختلفی از بحران گرسنگی مواجه بودند. بیش از نیم میلیون نفر از ساکنان غزه معادل یک چهارم جمعیت محاصره و بمباران شده با گرسنگی فاجعهبار مواجه هستند. استیو تاراولا، سخنگوی برنامه جهانی غذا، درباره ابعاد بحران گرسنگی در غزه، میگوید که مقیاس و سرعت این بحران در دوران مدرن بیسابقه است؛ اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، تا چند روز دیگر به قحطی خواهیم رسید. رژیم صهیونیستی در واکنش به هشدارها، ابراز نگرانیها و اعتراضها از استفادهاش از گرسنگی بهعنوان سلاح، مدعی است که در غزه گرسنگی وجود ندارد.
ارقامی که به گفته این گروه خوشبینانهترین ارزیابی آنها از وضعیت فعلی است، نشان میدهد که بقیه افراد مذکور در سودان جنوبی، یکی از فقیرترین کشورهای جهان زندگی میکنند.تقریباً از هر چهار خانوار در غزه یک خانوار با گرسنگی و قحطی مواجه است که شدیدترین و فاجعهبارترین معیار ناامنی غذایی است. بر اساس گزارش سازمان ملل، بیش از نیم میلیون نفر در غزه امروز بهعنوان افراد دچار ناامنی غذایی معادل سطح قحطی گرسنگی طبقهبندی میشوند.
غربالگریهای تغذیه در مراکز بهداشتی و پناهگاهها در ژانویه نشان داد که تقریباً ۱۶ درصد از کودکان زیر دو سال – معادل یک نوزاد از هر شش نوزاد – در شمال غزه، جایی که ۳۰۰۰۰۰ نفر در آن گیر افتادهاند و تقریباً هیچ کمک غذایی مجاز نیست، دچار سوءتغذیه حاد یا هدر رفتهاند. توسط اسرائیل طبق گزارش اخیر سازمان ملل، تقریباً ۳ درصد از این افراد از هدر رفتن شدید رنج میبرند، در معرض خطر بالای عوارض پزشکی یا مرگ بدون کمک فوری هستند.
در میان جرایم بین المللی مجموعهای از رفتارهای مجرمانه قابل شناسایی است که از آنها به «گرسنگی دادن توده ای» تعبیر شده است. این دسته از جرایم اشاره به رفتارهایی دارد که ماهیت عنصر مادی آنها محروم کردن غیر نظامیان از «مایحتاج زندگی» است. محروم کردن شهروندان عادی از دسترسی به آنچه برای بقا لازم است با توجه به اینکه در زمان صلح و یا در زمان جنگ واقع شود، میتواند به عنوان رفتار سازنده جرایم مختلف بین المللی اعم از نسل زدایی، جنایت علیه بشریت و یا جنایات جنگی قابل تعقیب باشد. چرایی و مقصود از ارتکاب گرسنگی دادن تودهای فراوان است. محروم کردن تمام یا بخشی از یک گروه مذهبی، قومی، نژادی و یا ملی از مایحتاج زندگی با هدف نابودسازی ایشان، رفتار سازنده نسل زدایی خواهد بود. یکی از رفتارهای سازنده نسل زدایی عبارت است از تحمیل همراه با التفات شرایطی از زندگی که برای نابود ساختن تمام یا بخشی از گروه هدف طراحی و محاسبه شده است. هدف از این تدابیر مرگ تدریجی اعضای یک گروه یا وارد آوردن آسیب جدی به سلامت ایشان باید باشد. چنین آسیبی یک ضرر شدید و درازمدت است که توانایی قربانیان برای تداوم یک زندگی عادی و سازنده را مختل میسازد. «قانون عناصر جرایم» دیوان کیفری بین المللی نیز در بیان مصادیق تحمیل شرایط زندگی به محروم ساختن عامدانه اعضای گروه هدف از منابع حتمی و ضروری برای بقا مانند آذوقه و خدمات درمانی اشاره کرده است.
دادستان دیوان در پرونده عمرالبشیر در اثبات اتهام نسل زدایی، یکی از شیوههای نابودسازی به کار گرفته شده در منطقه دارفور سودان را انتقال سازمان یافته قربانیان از سکونتگاه خود به زمینهای بی آب و علف اعلام نمود که در اثر آن برخی به واسطه گرسنگی دادن جان خود را از دست دادند. دیوان بین المللی دادگستری نیز تأیید کرده است که تحمیل شرایط زندگی به عنوان یکی از رفتارهای سازنده نسل زدایی، شیوههای نابود سازی به غیر از کشتن را پوشش میدهد و شامل محروم سازی از غذا، مراقبتهای پزشکی، البسه و سرپناه و همچنین کمبود بهداشت است.
در زمان مخاصمات مسلحانه نیز محروم کردن غیر نظامیان از مایحتاج زندگی به عنوان یک جنایت جنگی و یکی از نقضهای فاحش حقوق بشردوستانه جرم انگاری شده است.
محروم کردن غیرنظامیان از مایحتاج زندگی در هنگامه جنگ و مخاصمات مسلحانه از دیرباز به عنوان یک شیوه جنگی به کار گرفته شده است. به تعبیر یکی از نویسندگان حقوقی در سرتاسر تاریخ جنگها، هر ملتی که در موقعیتی بوده است که دشمن خود را گرسنگی دهد، چنین کرده است.جنگهای معاصر نیز دربردارنده نمونههای فراوانی از گرسنگی دادن غیرنظامیان بوده است. به عنوان نمونه، در جنگ داخلی سوریه رواج گرسنگی دادن غیرنظامیان به عنوان یکی از وجوه متمایز این جنگ از مخاصمات مشابه دیگر قلمداد شده است.«کمیسیون تحقیق سازمان ملل راجع به سوریه» در گزارش سال ۲۰۱۸ اعلام داشت که غیر نظامیان گرفتار در مناطق درگیری به صورت مستمر از امکان خروج با اهداف درمانی و پزشکی و توزیع آذوقه و لوازم بهداشتی محروم هستند. در اینجا میتوان به محاصره مناطق شیعه نشین نبل و الزهرا در سوریه اشاره کرد که بنا بر گزارش شورای حقوق بشر سازمان ملل، ساکنان این مناطق قربانی جنایت گرسنگی دادن بوده اند.
همچنین، «هیأت حقیقت یاب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره نقضهای حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در غزه» محاصره کامل این منطقه را مصداق بارز گرسنگی دادن در حقوق مخاصمات دانسته که منتهی به گرسنگی در میان ساکنان غزه شده است. مخاصمه مسلحانه در یمن نیز بحران دیگری است که تحقیقات سازمان ملل در آن از به کارگیری قاصدانه گرسنگی دادن به مثابه یک شیوه جنگی حکایت میکند.
در سالهای اخیر مقابله با گرسنگی دادن در زمان مخاصمات از سوی جامعه جهانی شدت گرفته است. شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸ میلادی به اتفاق آرا قطعنامه ۲۴۱۷ را تصویب نمود که به عنوان یک قطعنامه موضوعی برای نخستین بار به مسأله گرسنگی دادن در مخاصمات مسلحانه و تعهد دولتها در ارتباط با آن با هدف حمایت از غیرنظامیان پرداخت. در این قطعنامه، شورای امنیت با تأکید بر پیامدهای مخرب انسانی مخاصمات مسلحانه و خشونتهای برخاسته از آن به عنوان یک دلیل عمده خطر قحطی در مناطق جنگ زده یاد نمود (دیباچه قطعنامه). همچنین، شورای امنیت با اشاره به مسؤولیت اولیه خود برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و ارتباط ناامنی غذایی برخاسته از مخاصمات با این حوزه از دولتها درخواست نمود که به تعهدات حقوق بشردوستانه خود ازجمله حمایت از غیرنظامیان و اِعمال مراقبت ویژه نسبت به اموال غیر نظامی به خصوص اموال لازم برای تولید و توزیع خوراک و سایر مایحتاج زندگی عمل نمایند استفاده از گرسنگی دادن در جنگ را به قدمت تاریخ بشر دانسته اند. البته از حیث تاریخی استفاده از گرسنگی دادن در جنگها رفتار و شیوهای مجاز و مشروع حساب میشد. به عنوان نمونه «کد لیبر» که توسط آبرهام لینکلن رئیس جمهور وقت آمریکا درباره جنگهای داخلی این کشور تهیه و تدوین شد به صراحت اعلام میداشت که جنگ تنها با سلاح پیش برده نمیشود و گرسنگی دادن دشمن مسلح و غیرمسلح با هدف تسلیم کردن آن قانونی و مشروع است. این مشروعیت حتی مورد ِتأیید «دادگاه بین المللی نظامی نورمبرگ» نیز قرار گرفت که در پرونده «لیب» اعلام داشت ازآنجاکه فرمانده نظامیان آلمانی به صورت قانونی منطقه تحت کنترل دشمن را محاصره کرده است تا آنها را مجبور به تسلیم کند، از این رو قطع کردن دسترسی به منابع زیستی مشروع قلمداد میشود.
شاید بر همین اساس بوده است که گرسنگی دادن در کنوانسیونهای چهارگانه ژنو به عنوان یک نقض حقوق بشردوستانه مورد منع صریح واقع نشد. با این حال دوران این تجویز و مدارا بعد از مدتی به سرآمد و پروتکلهای الحاقی اول و دوم گرسنگی دادن به عنوان یک روش جنگی را هم در مخاصمات مسلحانه بین المللی و هم غیر بین المللی ممنوع نمودند. امروزه کمیته جهانی صلیب سرخ نیز ممنوعیت استفاده از گرسنگی دادن غیرنظامیان را چه در مخاصمات مسلحانه بین المللی و چه مخاصمات غیر بین المللی را به مثابه یک تعهد عرفی عام الشمول معرفی کرده است.دولتهای پرشماری نیز مانند اتریش، فنلاند، آلمان، رواندا و سوئیس نیز گرسنگی دادن غیرنظامیان در در تمام مخاصمات مسلحانه اعم از بین المللی و غیر بین المللی، جرم انگاری کرده اند. عنصر مادی جنایت جنگی گرسنگی دادن غیرنظامیان چه در زمان مخاصمات مسلحانه بین المللی و چه غیر بین المللی یکسان است و تنها اختلاف آنها در زمینه وقوع این جنایت میباشد.
به عنوان نمونه، دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق در پرونده «دلالیچ»، محروم سازی قاصدانه زندانیان مستقر در کمپ سلبیچ از دسترسی کافی به غذا، آب، وسایل خواب و سرویسهای بهداشتی و مراقبتهای پزشکی را به دلیل ایجاد رنج شدید و آسیب جدی به سلامت قربانیان مصداق رفتار غیرانسانی و بدرفتاری با زندانیان قلمداد نمود. همچنین در پرونده «کریستیچ»، دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق اعلام نمود که پیش از آغاز نسل زدایی سربرنیتسا در ژوئیه ۱۹۹۵ میلادی تعدادی از مسلمانان مستقر در منطقه در نتیجه گرسنگی دادن و محاصره شدن فوت کردند که مصداقی از قتل و تعقیب و آزار به عنوان رفتارهای مجرمانه داخل در صلاحیت دادگاه است.
یوآو گالانت، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که «من دستور محاصره کامل نوار غزه را صادر کردم. نه برق خواهد بود، نه غذا، نه سوخت، همه چیز بسته است.» وی با کمال تعجب ادامه داد: ما با حیوانات انسان نما میجنگیم و بر اساس آن عمل میکنیم. گزارشها حاکی از آن است که حملات نیروی هوایی اسرائیل به گذرگاه رفح و هشدارهای رژیم صهیونیستی به مصر مبنی بر عدم اجازه ورود کمکها، مانع از تحویل اقلام ضروری از طریق تنها مرز زمینی که توسط اسرائیل کنترل نمیشود، میشود.این فرمان دستور گرسنگی دادن به غیرنظامیان را به عنوان یک روش جنگی صادر میکند که نقض قوانین بین المللی بشردوستانه و جنایت جنگی است.
وضعیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک قدرت اشغالگر مستلزم اعمال قانون درگیریهای مسلحانه بین المللی – از جمله مقررات جنایات جنگی آن – برای رفتار اسرائیل در شرایط فعلی است. همچنین مستلزم اعمال قواعد خاص اشغال متخاصم خواهد بود. حتی اگر قدرت اشغالگر نباشد، میتوان یک مورد قوی را مطرح کرد که رژیم صهیونیستی به دلیل غیبت فلسطینیها در مبارزه با حماس به قانون درگیری مسلحانه بین المللی (و نه فقط قانون درگیری مسلحانه غیر بین المللی) ملزم است. این با تجزیه و تحلیل گذشته طبقه بندی درگیریها در دیوان بین المللی کیفری مطابقت دارد.
ملزم بودن رژیم صهیونیستی به قوانین درگیری مسلحانه بینالمللی مستلزم آن است که غیرنظامیان در مقایسه با فهرست جنایات جنگی قابل اعمال در درگیریهای مسلحانه غیر بینالمللی، توسط کد طولانیتر جنایات جنگی دیوان بینالمللی کیفری که تحت آن طبقهبندی درگیری اعمال میشود، محافظت میشوند. اولی شامل جنایت جنگی گرسنگی دادن به غیرنظامیان به عنوان یک روش جنگی است. در درگیریهای مسلحانه غیر بین المللی، این جنایت با اصلاحیهای در سال ۲۰۱۹ در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی گنجانده شد. اما این اصلاحیه هنوز توسط فلسطین تصویب نشده است. صرف نظر از این، اسرائیل به ممنوعیت مرسوم گرسنگی دادن به غیرنظامیان به عنوان یک روش جنگی که خود دولت نیز آن را به رسمیت شناخته است، همانطور که در زیر توضیح خواهم داد.
اول اینکه جمعیت غزه یک جمعیت غیرنظامی است. بدیهی است که جنگجویان حماس در غزه حضور دارند و به همان نسبت، این افراد جنگجو یا شرکت کننده مستقیم در خصومتها هستند. آنها فاقد حمایت غیرنظامی هستند. با این حال، حضور آن افراد شخصیت غیرنظامی جمعیت را بهعنوان یک کل تغییر نمیدهد، با توجه به اینکه جمعیت بهطور عمده متشکل از غیرنظامیان، از جمله حدود ۱ میلیون کودک است. علاوه بر این، غیرنظامیان با امتناع از ترک خانه یا سرزمین خود وضعیت غیرنظامی محافظت شده خود را از دست نمیدهند، زیرا چنین امتناع به منزله شرکت مستقیم در خصومتها نیست. به این ترتیب، هر عملیاتی که در کل جمعیت غزه را هدف قرار میدهد، بدون توجه به اینکه آیا هشدار داده میشود یا خیر، عملیاتی است که جمعیت غیرنظامی را هدف قرار میدهد.
با فرض اینکه هدف نهایی اجبار یا گرسنگی دادن به حماس باشد، کسانی که این محاصره را انجام میدهند این هدف را از طریق گرسنگی دادن عمدی جمعیت غیرنظامی به طور کلی دنبال میکنند. به این ترتیب، آنها قصد دارند در گرسنگی دادن غیرنظامیان به عنوان روشی برای جنگ شرکت کنند، چه بخواهند و چه از رنج غیرنظامیان که متعاقب آن سوگواری خواهند کرد.
معتقدیم، رژیم صهیونیستی قدرت اشغالگر غزه است، غیرقانونی بودن این عمل فقط آشکارتر میشود. قدرت اشغالگر وظیفه اصلی “تأمین مواد غذایی و پزشکی مردم” را با حداکثر امکاناتی که در اختیار دارد بر عهده دارد. اما حتی با فرض کاهش تقاضای آن تعهد خاص توسط کنترل محدودتر رژیم صهیونیستی پس از عقب نشینی: «اگر کل یا بخشی از جمعیت یک سرزمین اشغالی به اندازه کافی تأمین نشود، قدرت اشغالگر باید با طرحهای امدادی از طرف رژیم صهیونیستی موافقت کند. جمعیت مذکور و با تمام وسایلی که در اختیار دارد، آنها را تسهیل خواهد کرد.» بر اساس همین ماده «کلیه طرفهای متعاهد اجازه عبور آزادانه این محمولهها را داده و حفاظت از آنها را تضمین خواهند کرد». اینطور نیست که یک قدرت اشغالگر بتواند با عقب نشینی به محدوده سرزمین اشغالی، از این تعهدات اجتناب کند، و در نتیجه «اعمال وظایف دولت در چنین سرزمینی را متوقف کند» در حالی که هرگز از کنترل مؤثر بر آن چشم پوشی نکند. تأمین اقلام ضروری در آن قلمرو خطر اخلاقی چنین تفسیری آشکار است.
رژیم صهیونیستی ادعا میکند که استثنائاتی برای جنایات جنگی وجود دارد. اما هیچ استثنایی برای نسلکشی وجود ندارد و هیچ بحثی وجود ندارد که چرا اسرائیل زیرساختهای غیرنظامی، سیستم غذایی، کارگران بشردوستانه را نابود میکند و اجازه این درجه از سو تغذیه و گرسنگی را میدهد… اتهام نسلکشی کل دولت را مسئول میداند و درمان نسلکشی را به عهده میگیرد. مسئله تعیین سرنوشت مردم فلسطین است. مسیر پیش رو نه تنها باید پایان دادن به جنگ، بلکه در واقع صلح باشد.
گزارشها نشان میدهند که ساکنان غزه در پی نبود مواد غذایی، ناچار به استفاده از مواد غیرقابل خوردن برای رفع گرسنگی خود هستند. گذشته از گزارشهای درباره استفاده ساکنان غزه از مواد غذایی نیمه فاسد، بررسیها نشان میدهند که مردم غزه از خوراک پرندگان برای تهیه آرد استفاده میکنند.بررسیهای علمی نشان میدهند که گرسنگی فقط بدن را از نظر فیزیکی تخریب نمیکند؛ گرسنگی همچنین به تغییرات روانی و عاطفی مانند افسردگی و اضطراب منجر میشود؛ این چیزی است که در حال حاضر در غزه به کرات دیده میشود.
زندگی برای ساکنان غزه، انتخابهای دشواری را ارائه کرده استو مرگ بر اثر بمباران، مرگ بر اثر تیراندازی تک تیراندازان یا مرگ بر اثر گرسنگی.کابوسها در غزه نه در خواب که در بیداری نیز مردم این منطقه را رنج میدهند.
همچنین کنسروهای انفجاری؛ بخش مرگبارتر استراتژی گرسنگی رژیم صهیونیستی است. فرانس ۲۴ بهتازگی از انتشار گسترده ویدیوهایی در شبکههای اجتماعی خبر داده که در آن نشان داده میشود که قوطیهای مواد غذایی بمبگذاری شده از سوی رژیم صهیونیستی بر سر مردم غزه ریخته میشود.براساس این گزارش، اقدام هواپیماهای رژیم صهیونیستی در پرتاب قوطیهای کنسرو حاوی مواد منفجره برای کشتن مردم غزه را بررسی میکند.
در عصر حسابرسی و پاسخ دهی، جنایت گرسنگی دادن غیرنظامیان باید موردِتوجه واقع شده و مرتکبان آن به عدالت سپرده شوند تا با در هم شکستن فرهنگ بی کیفرمانی از این سنت و شیوه پیشگیری شود. هدف این نوشتار آن بوده است تا با تبیین جرم گرسنگی دادن غیرنظامیان به مثابه یک جنایت جنگی که در میان جنایتهای خونین زمان مخاصمه نوعاً موردِتوجه واقع نمیشود توجهات را به بزه دیدگان این جنایت جلب کند. گروگان گرفتن مایحتاج غیرنظامیان و مردم عادی چه در زمان جنگ باشد و چه در زمان صلح جنایت خاموشی است که سخت و صعب بودن اثبات و احراز آسیبهای آن جنایتکاران را به استفاده از آن ترغیب مینماید. شناخت این جنایت و توسعه گفتمان و ادبیات مرتبط با آن در پیشگیری از ارتکاب این رفتار و همچنین پایان بخشیدن به بی کیفرمانی مرتکبان آن میتواند گام مؤثر و مهمی باشد.