شورای امنیت

قرن آسیایی  و چالش آمریکایی

قرن آسیایی و چالش آمریکایی



قرن بیست و یک آن‌طور که جوزپ بورل هم اشاره کرد قرن آسیایی است و البته همان‌طور که سارکوزی گفت چالش اصلی غرب عدم تسلط بر این جهان جدید است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

مسلما تاریخ یکی از تماشایی‌ترین مقاطع خود را در این سال‌ها سپری می‌کند. تضادها و تقابل‌ها که تا پیش از این سعی می‌شد با مدیریت منافع و روابط پوشانده شوند، از عمق به سطح آمده و روز به روز عیان‌تر می‌شود.

بر این اساس ائتلاف‌های قدیمی در حال بازسازی خود و یا شکل‌دهی به ائتلافی جدید بر مبنای اقتضائات روز هستند. ما ناظران جهانی هستیم که در آن هندسه قدرت به شکلی سریع اما کاملا باورپذیر در حال تغییر و دگرگونی است.

۲۵ می‌۲۰۲۰ «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پیام تصویری خود به کنفرانس سفیران آلمان گفت: «تحلیل‌گران مدت‌هاست درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت می‌کنند. این اکنون در مقابل چشمان ما اتفاق می‌افتد… ما در دنیایی بدون رهبری زندگی می‌کنیم که در آن آسیا به‌طور فزاینده از نظر اقتصادی، امنیتی و فن‌آوری اهمیت پیدا خواهد کرد.» 

او دو سال پیش و در اوج همه‌گیری بیماری کرونا این سخنان را می‌گفت و از نظر او همه‌گیری کرونا نقشی اساسی در این فرآیند داشت: «اگر قرن بیست و یکم، به یک قرن آسیایی چرخش پیدا کند، همان‌طور که قرن بیستم آمریکایی بود، ممکن است از این بیماری همه‌گیر به‌عنوان نقطه عطف این روند یاد شود.»

همان ایام «نیکلا سارکوزی» رئیس جمهور اسبق فرانسه نیز گفت: «محوریت جهان در حال گذار از غرب دیروز به شرق امروز یعنی آسیا است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما در حال حاضر به هیچ وجه مسلط نیستیم.» اما هنوز ویروس کرونا در جهان کاملا مهار نشده بود که رویداد دیگری رخ داد: «جنگ اوکراین».

واقعه‌ای که به تحولات جهانی سرعت بیشتری بخشید. حالا دیگر بورل به‌جای حدس و گمان درباره چرخش آهسته نظم جهانی، از «حمله به نظم جهانی» سخن می‌گفت و از جهان آینده خبر می‌داد: «آنچه در حال رخ دادن است، جهان را در سال‌های آینده شکل خواهد داد.» جنگ اوکراین مقطعی حساس در آستانه قرن آسیایی است. جنگی که اگرچه با عملیات ویژه نیروهای روسیه به وقوع پیوست اما توسط ایالات متحده با هدف بازآفرینی رهبری دیروز خود در دنیای فردا زمینه‌سازی شد.

۲‌آوریل ۲۰۰۸ (۱۴ فروردین ۱۳۸۷) وقتی مسئولان ناتو طی نشست سالانه این ائتلاف در بخارست از پیوستن اوکراین و گرجستان به ناتو در آینده خبر دادند؛ «ویلیام برنز» سفیر وقت آمریکا در روسیه طی گزارشی برای «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا نوشت: «عضویت اوکراین در ناتو مشخص‌ترین خط قرمز برای همه نخبگان روسیه (نه فقط شخص ولادیمیر پوتین) است… طی صحبت‌هایی که در بیش از دو سال و نیم با بازیگران کلیدی روسیه داشته‌ام- از آدم‌های ناشی در گوشه‌کنارهای کرملین گرفته تا هوشمندترین منتقدان لیبرال پوتین-  هنوز کسی را پیدا نکرده‌ام که عضویت اوکراین در ناتو را چیزی غیر از چالش مستقیم برای منافع روسیه ببیند.»

او ۱۴ سال پیش نسبت به تصمیم خطرآفرین آمریکا در مقدمه‌سازی برای جنگ اوکراین هشدار داد. با این حال آمریکا و متحدانش علاوه‌بر روی کار آوردن دولتی غربگرا در اوکراین، آموزش نظامی به ارتش این کشور را در قالب برنامه‌های ناتو آغاز کردند؛ آنها به ارسال تسلیحات برای اوکراین پرداختند و این کشور را در رزمایش‌های نظامی ناتو مشارکت دادند و در نهایت از عضویت حتمی اوکراین در ناتو گفتند.

به نظر می‌رسید دولتمردان آمریکا ناچار به پیشبرد راهبرد خود برای تسلط بر شرق و بی‌تفاوتی به هشدارها درباره جنگ احتمالی اوکراین بودند. سرنوشت اوکراین و مردمانش برای آنها اهمیتی نداشت، آنچه مهم بود استقرار در نزدیک‌ترین سنگر به محور شرق در مرزهای روسیه بود. «جان مرشایمر» نظریه‌پرداز آمریکایی در انتهای مقاله‌ای که برای «نشنال‌اینترست» در تحلیل جنگ اوکراین نوشت به همین جنبه اشاره کرد: «واشنگتن نقشی محوری در هدایت اوکراین به قعر ویرانی بازی کرد. تاریخ قضاوت سختی درباره ایالات متحده و متحدانش بابت سیاست احمقانه‌ای که در قبال اوکراین در پیش گرفتند انجام خواهند داد.»

۲۹ ژوئن ۲۰۲۲ (۸ تیر ۱۴۰۱) این بار اعضای ناتو در مادرید گردهم آمدند تا جدیدترین سند راهبردی خود برای ده سال آینده را منتشر کنند. سندی که علاوه‌بر روسیه در رویکردی بی‌سابقه برای اولین بار چین را نیز چالشی برای منافع، ارزش‌ها و امنیت اعضای ناتو شناسایی کرد.

دغدغه آمریکا و متحدانش در ناتو همان دغدغه همیشگی بود: «تضعیف و براندازی نظم جهانی». نظمی غربی که در حال تغییر و فروپاشی بود و آنها نگران دست پایین خود در این تغییرات آسیا محور بودند. اجلاس ناتو در مادرید مشارکت‌کنندگان ویژه‌ای نیز داشت: ژاپن، کره‌جنوبی، استرالیا و نیوزلند. حالا ناتو علاوه‌بر اوکراین در همسایگی غرب آسیا، در شرق آسیا نیز سنگربندی می‌کرد. در واقع آمریکا برای پیشبرد منافعش، با افزایش تنش در جهان، کشورهای به ظاهر بی‌طرف را مجبور به تقابل با رقبایش می‌کرد، کاری که با اوکراین نیز انجام داد.

همین باعث شد که «هرووه جوین» عضو کمیته فرعی امنیت و دفاع پارلمان اروپا درباره اقدامات اخیر ناتو که در خدمت منافع آمریکا و انگلیس انجام می‌شود بگوید: «ناتو تهدید شماره یک صلح در کل جهان است.» علاوه‌بر ناتو ایالات متحده در قالب‌های دیگر نیز به آرایش متحدان خود در شرق و جنوب شرق آسیا پرداخته است. پیمان آکوس با استرالیا و انگلیس برای حضور در اقیانوس آرام و ائتلاف کواد با ژاپن، هند و استرالیا با رویکردی امنیتی که تمرین‌های نظامی مشترک را نیز به همراه داشت.

۲۴ ژوئن ۲۰۲۲ (۳ تیر ۱۴۰۱) شبکه آمریکایی CNBC گزیده‌ای از مصاحبه خود با «ملک عبدالله» را پخش کرد. پادشاه اردن در این مصاحبه گفت از ایده تشکیل «ناتوی خاورمیانه» حمایت می‌کند. یک روز بعد نشریه «وال‌استریت‌ژورنال» از نشستی محرمانه با موضوع ایران در شرم‌الشیخ مصر خبر داد. نشستی که در ماه مارس با حضور افسران عالی‌رتبه عرب و رژیم صهیونیستی زیر نظر ارتش آمریکا برگزار شده بود. عربستان، قطر، مصر، اردن، امارات و بحرین کشورهای عربی بودند که طبق گزارش وال‌استریت‌ژورنال نمایندگان خود را به این نشست اعزام کرده بودند اگرچه هیچ یک از کشورها رسما برگزاری و حضور در چنین نشستی را تأیید نکردند.

موضوع این نشست نیز راه‌های مقابله با توانایی‌های موشکی و پهپادی روبه‌رشد ایران اعلام شد. آمریکا این بار مشغول راه‌اندازی ائتلافی در جنوب غربی آسیا برای مهار ایران بود. ائتلافی که اگرچه ایده آن تازه نبود و رؤسای جمهور گذشته آمریکا در عمل هرگز موفق به شکل‌دهی آن نشدند اما به نظر می‌رسید ایالات متحده با طرح یک لایحه دوحزبی و دومجلسی در کنگره این کشور قصد حمایت جدی‌تری از آن دارد و قسمت مهمی از دستورکار سفر بایدن به غرب آسیاست. آمریکا با آگاهی از نقش آسیا در نظم آینده جهانی مشغول ساخت ائتلاف‌های جدید برای مهار رقبای خود در مناطق مختلف آسیاست، رقبایی که بعضا نه تنها در آسیا که حتی در نقش‌آفرینی جهانی برای ایالات متحده چالشی جدی ایجاد کرده‌اند.

اما تحرکات آمریکا و متحدانش در آسیا به همین جا ختم نمی‌شود. ۲۷ ژوئن ۲۰۲۲ (۶ تیر ۱۴۰۱) اعضای گروه هفت (G۷) در نشست پایانی خود در آلمان از توافق بر سر طرحی ۶۰۰ میلیارد دلاری موسوم به «همکاری برای زیرساخت و توسعه جهانی» خبر دادند. طرحی که آمریکا با تأمین ۲۰۰ میلیارد دلار از هزینه آن، نقشی اساسی در پیشبردش داشت. این طرح در همان ابتدای کار از سوی رسانه‌های دولتی اروپا پاتک غرب به برنامه راهبردی چین تحت عنوان «کمربند و جاده» خوانده شد.

«کمربند وجاده» برنامه‌ای با محوریت حمل‌ونقل بین‌المللی است که در قسمت خشکی با احیای مسیر تاریخی جاده ابریشم می‌تواند منافع مشترک اقتصادی و ارتباطات پایدار سیاسی میان کشورهای آسیایی برقرار کند و منطقه آسیای مرکزی در آن نقش برجسته‌ای دارد. توسعه کشورهای آسیایی و تحکیم روابط اقتصادی در شرق خارج از اراده آمریکا بازهم یک دغدغه تکراری برای واشنگتن به همراه داشت: «تضعیف نظم جهانی». سرمایه‌گذاری «بانک توسعه آسیایی» بر روی پروژه راه لاجورد به عنوان طرحی بدیل برای کمربند ابریشم در اتصال آسیای مرکزی به اروپا با هدف رفع همین دغدغه انجام شد.

بانکی که اکثریت سهام آن در اختیار آمریکا بود. موضوع وقتی کاملا عیان شد که پنجمین اجلاس سالانه راه‌گذر «ترانس-خزر» نه در کشورهای محور لاجورد که با میزبانی مرکز آمریکایی «سیاستگذاری خزر» و مشارکت «مرکز همکاری‌های بین‌المللی آمریکا»(USAID)، «شورای امنیت» و «وزارت خارجه» آمریکا در واشنگتن برگزار شد. 

با این حساب تقریبا مشخص است که بخشی از هزینه ٦٠٠ میلیارد دلاری آمریکا و متحدانش در G۷ صرف پروژه‌های راه‌گذر «ترنس-خزر» از جمله احیای راه لاجورد خواهد شد. ایالات متحده اما برای پیشبرد اهدافش در آسیای مرکزی علاوه‌بر رقبای جدی، مانعی جدی‌تر نیز دارد: «دوری از فرهنگ و ارزش‌های مردمان این منطقه». برنامه راهبردی ۶ ساله آمریکا(۲۰۱۹-۲۰۲۵) برای آسیای میانه به همین منظور طراحی شد. برنامه‌ای که بخش عمده منابع مالی آن صرف ترویج فرهنگ غرب و پرورش نخبگان و رسانه‌های غربگرا در این مناطق می‌شود.

در این برنامه «دانشگاه آمریکایی بیشکک» نقشی مهم برای تربیت نسلی از مدیران مطلوب ایالات متحده دارد، علاوه‌بر این آمریکا بودجه‌ای اختصاصی برای بازدید دانش‌آموزان، متخصصان و مدیران این منطقه از آمریکا و تجربه فرهنگ آمریکایی در قالب طرح تبادل نخبگان در نظر گرفته است. همچنین سفارت‌های آمریکا در آسیای مرکزی برنامه‌های مهارت‌آموزی و گسترش شبکه‌های لازم برای خبرنگاران را در پوشش تقویت جامعه مدنی ارائه می‌دهند.

اینکه گاهی دولتمردان واشنگتن نگران وضعیت جمعیت «ایغورها» در مرکز آسیا می‌شوند نه از سر تمایلات انسان‌دوستانه و یا علاقه به حقوق مسلمانان که بخشی از پیشبرد برنامه‌شان برای گسترش عوامل وابسته به خود در مرکز آسیاست. آشوب این روزهای منطقه قره‌قالپاقستان در ازبکستان نیز از همین جنس است. آشوب‌هایی که به نظر می‌رسد روند رو به رشدی در کشورهای این منطقه طی سال‌های آینده داشته باشد. آمریکا علاوه‌بر شرق، غرب و جنوب آسیا دنبال جای پایی در قلب آسیا برای مهار نظم نوپدید شرق است.

قرن بیست و یک آن‌طور که جوزپ بورل هم اشاره کرد قرن آسیایی است و البته همان‌طور که سارکوزی گفت چالش اصلی غرب عدم تسلط بر این جهان جدید است. آمریکا و متحدانش تلاش زیادی برای تمدید سلطه و احیای جایگاه از دست رفته خود می‌کنند اما می‌توان یادداشتی مجزا و به همین تفصیل نیز برای نشان دادن دلایل ناکامی تلاش‌های آمریکا برای تغییر نظم آینده جهان نوشت. آنچه قطعی است ما در آغاز یک نزاع تاریخ‌ساز به سر می‌بریم. نزاعی که از دل آن جهانی جدید متولد خواهد شد؛ جهانی مستقل از اراده آمریکا و متحدانش.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قرن آسیایی و چالش آمریکایی بیشتر بخوانید »

روسیه قطعنامه کشورهای غربی درباره سوریه را وتو کرد

روسیه قطعنامه کشورهای غربی درباره سوریه را وتو کرد



روسیه قطعنامه کشورهای غربی پیرامون تمدید سازوکارهای انتقال کمک های انسانی به سوریه از طریق مرزهای ترکیه را وتو کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روسیه روز جمعه قطعنامه کشورهای غربی در شورای امنیت سازمان ملل برای ارسال کمک به سوریه از طریق مرزهای ترکیه را وتو کرد.

روسیه معتقد است که ارسال کمک‌ از طریق مرزهای ترکیه حق حاکمیت دمشق را نقض می‌کند و هرگونه ارسال و توزیع کمک باید از طریق دولت مرکزی سوریه انجام پذیرد.

پیش نویس این قطعنامه توسط ایرند و نروژ ارائه شده بود و آمریکا، انگلیس و فرانسه نیز از آن حمایت کردند. چین نیز به این قطعنامه رای ممتنع داده است.

قطعنامه شورای امنیت موسوم به ارسال کمک از طریق گذرگاه مرزی ترکیه به مناطق تحت کنترل معارضان و تروریست‌ها در شمال سوریه، در تاریخ ۱۹ تیر (دهم جولای) منقضی می‌شود و برای تمدید آن به ۹ رأی موافق بدون وتو نیاز است.

روسیه معتقد است که این عملیات طولانی مدت، حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه را نقض می‌کند. مسکو تاکید دارد که کمک‌های بیشتری باید از داخل سوریه و تحت نظر دولت مرکزی این کشور ارسال شود.

«دیمیتری پولیانسکی» معاون نمایندگی روسیه در سازمان ملل، نقض حاکمیت سوریه به بهانه کمک‌رسانی به مردم را «تاسف بار» توصیف کرد. «ژانگ جون» سفیر چین در سازمان ملل نیز گفت که عملیات کمک‌های فرامرزی یک «تمهیدی فوق‌العاده» است و برای پایان دادن به آن و انتقال به تحویل از داخل کشور باید یک جدول زمانی توافق شود.

روسیه سال گذشته درباره این قطعنامه، که بدون هماهنگی و موافقت دولت مرکزی دمشق است، معتقد بود که وضعیت در سوریه در سال‌های گذشته تغییر زیادی کرده و بخش زیادی از خاک این کشور اکنون تحت کنترل دولت است.

با توجه به آنکه کمک‌رسانی به بسیاری از مناطق نیازمند کمک‌های انسانی از داخل سوریه امکان‌پذیر است پیشنهاد مسکو این است که باز بودن تنها یکی از گذرگاه‌های مرزی در مناطق تحت کنترل شبه‌نظامیان طی ۱۲ ماه آینده را کافی می‌دانست.

شورای امنیت سال ۲۰۱۴، زمانی که جنگ سوریه در اوج قرار داشت، با تصویب قطعنامه‌ای  کمک‌رسانی‌های انسانی به مناطق تحت کنترل گروه‌های مسلح مختلف را مجاز کرده بود. علاوه بر گذرگاه‌های ترکیه، گذرگاه‌های اردن و عراق هم جزو این مکانیسم کمک‌رسانی بودند، اما ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی بسته شدند. 

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روسیه قطعنامه کشورهای غربی درباره سوریه را وتو کرد بیشتر بخوانید »

دمشق هدف اصلی از تداوم تجاوزات علیه سوریه را فاش کرد

دمشق هدف اصلی از تداوم تجاوزات علیه سوریه را فاش کرد


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «بسام صباغ» نماینده دائم سوریه در سازمان ملل متحد گفت که هدف از تجاوز‌های اسرائیل علیه اراضی سوریه و جنایات سازمان‌های تروریستی و حضور غیرقانونی نیرو‌های آمریکایی و ترکی در سوریه، تداوم هرج و مرج و تروریسم و بستن راه بر روی راه حل سیاسی است.

به نوشته خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، وی در نشست شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد:سوریه متاسف است که شورای امنیت نمی‌تواند تجاوز اسرائیل به فرودگاه بین‌المللی دمشق را محکوم کند. همچنین از این‌که برخی کشور‌ها در روند محکوم به بهانه‌هایی که به وضوح نشان دهنده تعصب کور آن‌ها به نفع اسرائیل است، مانع از اعلام محکومیت این تجاوز توسط شورای امنیت می‌شوند، ابراز تاسف می‌کند».

صباغ افزود: «ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل در ایفای مسئولیت‌هایش باعث می‌شود کشور‌های عضو سازمان ملل احساس کنند که نمی‌توانند بر مشروعیت بین‌المللی و توانایی‌های خود برای احقاق حقوقشان تکیه کنند».

نماینده دایم سوریه در سازمان ملل تاکید کرد که کشورش به راهکار سیاسی مبتنی بر گفت‌وگوی ملی سوری – سوری و فرایند سیاسی تحت هدایت سوریه بدون دخالت خارجی و الزام به پایبندی کامل به مراجع و قواعد کاری آن و رد هرگونه مداخله خارجی یا تحمیل نتایج قبلی و جدول زمانی ساختگی برای آن پایبند است.

صباغ تصریح کرد: همه کشور‌هایی که مانع بازگشت آوارگان سوری به کشورشان می‌شوند می‌بایست دست‌های خود را بالا ببرند و مانع‌تراشی در مسیر بازگشت آزادانه و با عزت آن‌ها را متوقف کنند. یکی از مهمترین الزامات بازگشت آوارگان سوری، لغو اقدامات یکجانبه است که باعث کشته شدن شهروندان سوری می‌شود که به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

وی افزود که کشورش اقدامات ترکیه و عدم پایبندی آن به تعهدات سابق خود به موجب توافق‌های آستانه و تفاهمنامه سوچی محکوم می‌کند و بار دیگر بر مخالفت خود با اظهارات رجب طیب اروغان، رئیس جمهوری ترکیه در خصوص ایجاد «منطقه امن» در شمال سوریه تاکید می‌کند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دمشق هدف اصلی از تداوم تجاوزات علیه سوریه را فاش کرد بیشتر بخوانید »

تحریم سوغات اصحاب فتنه است؛ همان‌هایی که امروز اشک تمساح می‌ریزند

تحریم سوغات اصحاب فتنه است؛ همان‌هایی که امروز اشک تمساح می‌ریزند



فتنه‌گران و مدافعان آنها که حدود یک دهه پیش با اقدامات ضدامنیت ملی خود دشمن را تشجیع و کشور را در چاله تحریم ‌انداختند، امروز راه خروج از این چاله را، چاه سازش و تسلیم در برابر دشمن معرفی می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، این روزها برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات و فعالان سیاسی این جریان، با سوءاستفاده از مشکلات معیشتی مردم و موج سواری بر مصائب آنان، تنها راه چاره مشکلات را احیای برجام و رفع تحریم‌ها عنوان می‌کنند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از این افراد خود مسبب اصلی فشار بر ملت در قالب تحریم‌های دشمن هستند.

ایران را باید سرزمین عجایب نامید. یکی از این عجایب را می‌توان در عرصه سیاست مشاهده کرد. در کدام کشور دنیا اگر عده‌ای کشور را تا لبه پرتگاه ببرند و زمینه‌ساز فشار دشمن شده و حتی بخشی از آنان با دشمنان قسم‌خورده ملت خود همراه و همدست شوند، با آنان مماشات می‌شود؟

بدون شک در کشورهای مدعی آزادی و دموکراسی نیز چنین نیروهایی تحمل نمی‌شوند و اگر با آنان برخورد قهری و سلبی نشود حداقل به حاشیه رانده می‌شوند. اما در ایران می‌توان کشور را تا لبه پرتگاه برد و باز هم مدعی و طلبکار بود!

مواضع این روزهای جریان مدعی اصلاحات را مرور کنید. ته حرف همه آنها و نسخه‌ای که می‌پیچند یک فصل واحد و مشترک دارد؛ باید در برابر آمریکا کوتاه آمد و به شرایط آن تن داد تا برجام احیا شود و از این طریق مشکلات مردم و کشور حل گردد. البته این موضع جدیدی نیست و سال‌هاست که با آن مواجهیم اما مدتی است که این نسخه‌پیچی شدت و حدت بیشتری به خود گرفته است.

عملیات هماهنگ داخلی و خارجی

نشانه‌های دور جدید این هجمه روانی سنگین و بمباران افکار عمومی را می‌توان در مواضع بیرونی نیز یافت.

به تازگی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس در اظهارنظری گفته بود تنها سه یا چهار هفته برای احیای برجام وقت باقی است و در غیر این‌ صورت «ضربه مهلک» به آن وارد می‌شود. پس جای تعجب ندارد که توپخانه عملیات روانی خارجی و داخلی در یک عملیات هماهنگ و هدفمند، بار دیگر مردم را زیر آتش بگیرند.

هدف از این عملیات گسترده و شبانه‌روزی، به زبان ساده و به صورت مختصر این است؛ القای این گزاره که تنها راه‌حل مشکلات اقتصادی شما ملت، کوتاه‌آمدن مقابل آمریکا و احیای برجامی است که واشنگتن پخت‌وپز کرده است. این‌جاست که آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا، توپ را در زمین ایران‌انداخته و می‌گوید:‌ برجام احیا شود یا نه، تصمیم با تهران است!

حتی استعفای وزیر!

در این سوی میدان، عوامل داخلی این عملیات مشغول به‌کارند. آسمان را به زمین می‌دوزند و ماست را به دروازه وصل می‌کنند تا به ملت قالب کنند که چاره مشکلات رفع تحریم است و راه رفع تحریم هم کوتاه آمدن در برابر آمریکا در برجام. آنها حتی از استعفای وزیر کار را نیز از این منظر تحلیل می‌کنند.

یکی از کارشناسان سیاست خارجی که جزو سینه‌چاکان برجام محسوب شده و این روزها سخت مشغول کار تحریف و شبهه‌افکنی است، در این خصوص نوشت: « شکست پروژه عبدالملکی در وزارت کار، نماد شکست شعار رونق اشتغال و رفاه منهای رفع تحریم بود. سیاست خارجی معیوب، سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی معیوب هم به دنبال می‌آورد و البته بالعکس.»

چند روز پیش هم تعدادی اقتصاددان در بیانیه‌ای سرگشاده ادامه خط بمباران افکار عمومی و تحریف واقعیت را پی‌گرفته و این‌گونه برای کشور نسخه‌پیچی کردند: «اصلاح بنیادین در سیاست خارجی و در پیش گرفتن سیاست همزیستی و همکاری مسالمت‌آمیز و عزتمندانه با همسایگان و کشورهای منطقه و تعامل متوازن و فعال با قدرت‌های بزرگ اقتصادی و توجه به خواسته‌های حداقلی مردم شریف ایران در زمینه بهبود وضعیت معیشتی و ارتقای جایگاه ایران در جهان است. بدون احیای توافق برجام و خروج از محدودیت‌های اعمال‌شده بر بخش بانکداری ایران توسط FATF، نمی‌توان در اقتصاد ایران از سیاست ثبات اقتصاد کلان و دسترسی کم‌هزینه به بازارهای جهانی سخن به میان آورد.»

تحریف با چاشنی تهدید

خط تحریف برای آنکه اثرگذاری خود را بیشتر کند از تهدید نیز ابایی ندارد. اینجاست که مسئولان را به اعتراضات خیابانی شدیدتر تهدید کرده و باز هم راه‌حل را احیای برجام یا همان سازش در برابر دشمن معرفی می‌کند.

در همین راستا یکی از روزنامه‌های مدعی اصلاحات می‌نویسد: «به موازات افزایش فشارهای اقتصادی و بیم تصاعد آنها طبیعی است که اعتراضات صنفی شکل بگیرند و در ابعاد مختلف خود را نشان دهند. به دلایل متعدد هیچ‌گاه بستر اعتراضات تا این ‌اندازه مهیا نبوده و استقبال و تحریک و تشویق بیگانگان و براندازان هم تا این حد ظهور نداشته است. به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته‌ای و امتداد تحریم‌ها و جراحی اقتصادی که دولت خود را ناچار به آن می‌بیند احتمال وقوع و گسترش ناآرامی‌ها را به وجود می‌آورد.»

این روزنامه در ادامه می‌نویسد: «بهترین حالت آن است که از طریق به نتیجه رسیدن برجام و افزایش کارآمدی دستگاه‌ها و شنیدن صدای مردم به وسیله مطبوعات و رسانه‌ها و ترتیب اثر جدی و صادقانه به آنها اعتراضات صورت عملی به خود نگیرند و نمود خیابانی پیدا نکنند.»

حماسه‌سرایی آقای داماد!

برای جا ‌انداختن گزاره راه‌حل بودن سازش، اول باید جنازه برجام را بزک کرد. اینجاست که آقا کامبیز داماد رئیس‌جمهور سابق -که مشخص نیست جز داماد ایشان بودن چه مزیت دیگری دارد- هم دست به قلم شده و برای برجام دستاوردتراشی و حماسه‌سرایی می‌کند؛ «در سال ۱۳۹۲ دولت با هدایت حسن روحانی با توپ سیاست خارجی، گل اقتصادی و شکوفایی ایران را زد و در آن تیم ظریف در نوک حمله بازی می‌کرد و صالحی پاس گل به آن می‌داد و عراقچی و تخت‌روانچی هم در قامت دو هافبک بازی‌ساز نقش‌آفرینی می‌کردند. این تیم در تمام مذاکرات، راهبردش رفع تحریم‌های ظالمانه بود و همه در این تیم تلاش می‌کردند تا قطعنامه‌های ضدایرانی از بین برود. بله مهم است چه کسی هدایت یک تیم را بر عهده داشته باشد. با هیاهو نمی‌توان مذاکره کرد.»

در ادامه این مطلب آمده است: «برجام کشور را از فصل ۷ شورای امنیت نجات داد. دولت امروز در چه شرایطی قرار گرفته است؟ این در حالی است که دولت در اولین سال شروع کاری خود است. این روش مذاکره و تعامل باز همان آش و همان کاسه شد. اگر مردم این روش را می‌پسندیدند به حسن روحانی رأی نمی‌دادند.»

دنبه با گرگ،‌ گریه با چوپان

آنچه در بالا ذکر شد تنها چند نمونه از آتش سنگین عملیات روانی و رسانه‌ای روزهای اخیر است. آنچه جای تامل دارد آن است که جماعت مذکور که امروز برای تحریم مرثیه‌سرایی می‌کنند، روی یک مسئله حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند؛ حافظه کوتاه افکار عمومی و در نتیجه موفقیت خود در پوشاندن نقششان در تحریم و فشار بر مردم.

واقعیت آن است اگر چه جمهوری اسلامی تقریبا از ابتدای انقلاب تحت تحریم بوده اما که تحریم‌ها از یک مقطع خاص وارد مرحله تازه‌ای شد؛ پس از انتخابات سال ۸۸. در آن سال مردم با شور و اشتیاق عجیبی پای صندوق‌های رای حاضر شده و مشارکتی چشم‌گیر و حماسه‌ای تاریخی خلق کردند اما عده‌ای با زیر پا گذاشتن تمام اصول و قواعد بازی سیاسی، زیر میز زده و با ادعای توخالی و متوهمانه تقلب که سطح اسنادش از تئوری داماد لرستان و عروس آذربایجان فراتر نمی‌رفت، ماه‌ها کشور را دستخوش ناآرامی و آشوب کردند.

عملیات روانی و رسانه‌ای امروز را همان کسانی پیش می‌برند که آن روز، با غبارآلود کردن فضا و فتنه‌انگیزی، زمینه را برای جسارت و جری شدن دشمن برای فشار به ملت فراهم کردند. آمریکایی‌ها تا ماه‌ها امیدوار بودند، آشوب‌های خیابانی کار نظام را تمام کند.

حماسه ۹ دی این امید واهی را نقش برآب کرد و از اینجا بود که طراحان و حامیان اصلی فتنه، افزایش شدید تحریم و فشار اقتصادی را برای کمک به جریان فتنه و احیای آن در دستور کار خود قرار دادند.

تغییر فاز فتنه

آن ایام روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال در تحلیلی نوشت: «رهبران مخالفان دولت جمهوری اسلامی می‌گویند دامنه اعتراض‌های مردمی را فراتر برده و بر سیاست‌های غلط اقتصادی محمود احمدی‌نژاد و دولت او متمرکز خواهند کرد. مهدی کروبی که در انتخابات خردادماه سال جاری حضور داشت، ضمن ادامه انتقاد به انتخابات مخدوش، سیاست‌های ضعیف اقتصادی دولت را هم زیر سؤال برد. میرحسین موسوی، دیگر رهبر مخالفان ایران هم خواهان گسترش دامنه نارضایتی به تمامی اقشار جامعه شد و به‌ویژه بر سیاست‌های غلط اقتصادی احمدی‌نژاد تاکید کرد. تحلیلگران می‌گویند با توجه به سرکوب معترضان، رهبران مخالفان تلاش می‌کنند سیاست‌های خود را تغییر داده و آن را به فازی دیگر تبدیل کرده و به‌ویژه بر سیاست‌های اقتصادی تاکید کنند. تئودور کاراسیک، مدیر بخش تحقیق و گسترش مؤسسه تحلیل نظامی خاورمیانه و خلیج‌فارس در دوبی می‌گوید: «موضوع اقتصاد همیشه در بحث مخالفان بوده است اما حالا تلاش دارند بیشتر از آن حرف بزنند».

تحریم، سوغات اصحاب فتنه است همان‌هایی که امروز اشک تمساح می‌ریزند

پیام فتنه‌گران به اربابان آمریکایی

روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز، مهر ۸۸ از زبان جان‌هانا مقام آمریکایی می‌نویسد: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی فعالان اپوزیسیون ایران-که درمیان آنها افراد نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم باید به صورت شوک‌ وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن.»

نیک‌آهنگ کوثر همکار و یار غار مهدی‌هاشمی در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت که در خارج از کشور به‌سر می‌برد شاهد دیگری بر ماجرای ارتباط جریان فتنه و تحریم است. او جایی می‌گوید: «من و مهدی با هم در تماس بوده‌ ایم. او زنگ زد، از من خواست راجع به بحث تحریم، کسانی را در آمریکا ببینم. می‌خواست بداند در واشنگتن چه کسانی را می‌شود به تحریم‌های سنگین‌تر تشویق کرد. او با آدم‌های مختلفی درباره تحریم صحبت کرده بود… ۱۳اکتبر ۲۰۱۰ از دوبی زنگ زد و خواست با مقام‌های وزارت خزانه‌داری ارتباط برقرار کنم. معتقد بود تحریم‌ها برای ضربه به حاکمیت و دولت بسیار موثر هستند.»

البته این علاقه اصحاب فتنه به فشار خارجی و تحریم برای پیشبرد اهداف سیاسی خود همچنان هم ادامه دارد. فائزه‌ هاشمی، عضو مرکزیت کارگزاران در گفت‌وگو با یک سایت داخلی درباره انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا می‌گوید: «دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود؛ به‌خاطر فشارهایی که ترامپ به ایران می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم!»

دومینوی تازه فشار اقتصادی با قطعنامه ۱۹۲۹

دور جدید و جدی فشار اقتصادی به ایران با قطعنامه ۱۹۲۹ آغاز شد. قطعنامه‌ای که اگر چه ظاهری هسته‌ای داشت اما در واقع ابزاری برای حمایت از فتنه‌گران ۸۸ بود. آمریکایی‌ها با این تحریم‌ها که به صورت نمادین در سالگرد آغاز فتنه ۸۸ وضع شد، درصدد برآمدند تا اقشار ضعیف جامعه را به ستوه آورده و آنان را نیز به خیابان کشانده و به جنازه فتنه سبز روح تازه‌ای بدمند.

«تیری کوویل» پژوهشگر ارشد امور راهبردی مرتبط با ایران در مرکز مطالعات استراتژیک فرانسه که صاحب مقالات و تالیفات مهمی درباره ایران است، این موضوع را این‌گونه توضیح می‌دهد: «در واقع به نظر می‌رسد ایران در مبارزه سیاسی داخلی‌اش با ورود مبارزه به میدان اقتصادی وارد مرحله جدیدی شده است. به این ترتیب جنبش سبز از چندی پیش به شدت از سیاست‌های اقتصادی دولت کنونی انتقاد خواهد کرد. این راهبرد احتمالاً با این هدف صورت می‌گیرد که پایه حمایت از این جنبش با جذب طبقه کارگری که تاکنون تا حدی از این جنبش دور بوده‌اند گسترده‌تر شود. به طوری که طبقه کارگری تاکنون هیچ اعتصابی را در حمایت از جنبش سبز انجام نداده است.»

مجله تایم در تحلیل هدف آمریکا از پیگیری این قطعنامه تحریمی این‌گونه می‌نویسد: «اگرچه تحریم‌ها چندان مؤثر نبوده‌اند، اما دولت اوباما امیدوار است اقدامات جدیدی که منافع طبقه حاکم ایران را هدف قرار داده، منجر به بروز شکاف عمیقی میان مردم و حاکمیت شود، به‌ویژه‌ که جنبش مخالفان درصدد است از معضلات رو به افزایش اقتصادی، برای فربه‌تر کردن و منسجم‌تر ساختن بدنه مخالفان رژیم بهره بگیرد و این چالش را تبدیل به فرصت کند.»

با این تفاسیر کسانی را که دیروز خود مسبب تحریم شدند و امروز برای مشکلات ناشی از تحریم مرثیه‌سرایی و راه‌حل را سازش معرفی می‌کنند، باید چه نامید؟ «کاسبان تحریم» کمترین صفتی است که می‌توان به این جماعت نسبت داد. شارلاتان‌های سیاسی که با گرگ دنبه می‌خورند و با چوپان ‌گریه می‌کنند.

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم سوغات اصحاب فتنه است؛ همان‌هایی که امروز اشک تمساح می‌ریزند بیشتر بخوانید »

سوء استفاده از حسن نیت ایران به نفع هیچکس نیست!

سوء استفاده از حسن نیت ایران به نفع هیچکس نیست!



با توجه به رفتارهای سیاسی و غیرحقوقی آژانس و سوء استفاده مدیرکل آژانس از حسن نیت ایران، مسئولیت شرایطی که در آینده ایجاد خواهد شد مستقیما متوجه شخص آقای گروسی است که باید پاسخگوی این اتفاقات باشد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این روزها در حال برگزاری است و سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه در کنار آمریکا از ارائه قطعنامه‌ای علیه ایران به شورای حکام خبر داده‌اند.

گفته می‌شود قطعنامه پیشنهادی این کشورها در مورد ایران چهارشنبه غروب یا پنج‌شنبه صبح مورد رای‌گیری قرار خواهد گرفت.

در این میان نماینده اتحادیه اروپا در شورای حکام مدعی شده است که این اتحادیه پایبندی قطعی خود و حمایت مداومش از اجرای کامل و موثر برجام را ابراز می‌دارد و از تمام کشورها می‌خواهد تا به حمایت خود از اجرای برجام مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ادامه دهند.

در همین حال نماینده آمریکا در شورای حکام نیز مدعی شده است که ایران باید از درخواست برای لغو تحریم‌های غیرمرتبط با توافق هسته‌ای دست بردارد. ایران باید تمام اطلاعات ثبت‌شده در دوربین‌های مداربسته را در اختیار آژانس قرار دهد.

چند نکته در خصوص این تحولات قابل توجه است:

نخست؛ ادعای درخواست غیر برجامی ایران، خلاف واقع و به دور از منطق مذاکراتی است که از آبان‌ماه ۱۴۰۰ میان ایران و گروه ۱+۴ آغاز شده چرا که از  ابتدای مذاکرات، جمهوری اسلامی اصل و خطوط مذاکراتی خویش با محوریت لغو تمام تحریم‌هایی که بر بهره‌گیری اقتصادی ایران از منافع برجام اثر مستقیم دارند را مطرح و گروه ۱+۴ نیز رسما آن را پذیرفت.

دوم؛ مانع اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تحریم‌هایی است که به اعتراف ترامپ مانند مین بر سر مسیر بازگشت دولت آمریکا به برجام از سوی دولت ترامپ کار گذاشته شده و متاسفانه بایدن نیز در قالب فشار هوشمند همچنان بر اجرای آن اصرار دارد. طبیعی است که ایران نباید تاوان مشکلات و دعواهای داخلی آمریکا را پرداخت کند.

سوم؛ کشورهای اروپایی در حالی مدعی پایبندی به برجام و لزوم اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی همگان هستند که تاکنون هیچ قدمی برای عمل به تعهدات قانونی خود در برجام برنداشته و صرفا با وقت‌کشی، رفتاری مزورانه و غیر صادقانه از خود به نمایش گذاشته‌اند.

این کشورها از زمان خروج آمریکا از برجام با سیاست فشار حداکثری ترامپ و فشار هوشمند بایدن با محوریت تشدید تحریم‌های ضد ایرانی همراهی کرده‌اند حال آنکه در سال‌های اخیر خود میلیاردها دلار برای توسعه و نوسازی سلاح‌های هسته‌ایشان اختصاص داده و آشکارا امنیت و صلح جهانی را تهدید می‌کنند. بسیار روشن است که این کشورها با سابقه تاریک بدعهدی و بی عملی حق اعتراض به فعالیت‌های صلح‌آمیز ایران را ندارند.

چهارم؛ برجام توافقی است که طی آن ایران متعهد شد که برخی فعالیت‌های هسته‌ای خود را برای رفع نگرانی کشورهای غربی محدود کند تا در عوض با رفع تحریم‌ها بتواند بدون محدودیت، فعالیت‌های اقتصادی داشته باشد. از نظر ایران این قاعده همچنان پابرجاست و اگر طرف‌های غربی حاضر به اجرای تعهداتشان باشند، ایران نشان داده که متعهدترین طرف حاضر در برجام است.

این در حالی است که غرب نه تنها به تعهدات برجامی بلکه حتی به اصول اولیه مذاکراتی که صداقت و اعتمادسازی است پایبند نبوده و همچنان در توهم فشار و امتیازگیری حداکثری بدون دادن هیچ امتیازی به سر می‌برد.

پنجم؛ متاسفانه آژانس با وجود همکاری بی‌سابقه ایران قصد ندارد از رویه سیاسی و رفتار ابزاری به نفع کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی دست بردارد و با اقدامات سوال برانگیزی که مدیرکل این نهاد بین‌المللی با سفر به سرزمین‌های اشغالی داشت حتی دیگر مراعات ظاهر را نیزنمی‌کند.

تداوم این رویه که سوء استفاده آشکار از حسن نیت ایران است نه تنها موجب تنزل بیشتر اعتبار این نهاد می‌شود، بلکه قطعا بر تداوم همکاری ایران با آژانس نیز به صورت جدی اثرگذار خواهد بود.

چنانچه امروز و از ساعاتی پیش، تهران به‌دلیل تداوم این رفتارها از سوی آژانس و کشورهای غربی، از حذف ۲ دوربین از دوربین‌های نظارتی آژانس در ایران خبر داد و اطلاعات رسیده به نورنیوز حاکی است که اقدامات دیگری نیز در این چارچوب در حال برنامه ریزی است.

به صورت طبیعی مسئولیت  شرایطی که در آینده ایجاد خواهد شد مستقیما متوجه شخص آقای گروسی است که باید پاسخگوی این اتفاقات باشد و توضیح دهد که چرا با اتکاء به ادعاهای رژیم صهیونیستی که هیچ‌گونه همکاری با آژانس ندارد و صد البته معترف به خرابکاری در مراکز هسته‌ای و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران است علیه ایران گزارش تنظیم می‌کند!

جالب اینکه؛ آژانس در حالی ایران را به عدم ارائه گزارش، جلوگیری از دسترسی به برخی مکان‌ها و در مواردی به سکوت متهم نموده، حال آنکه؛ پروتکل‌های مورد توافق و استانداردهای مشخص شده آژانس، ایران را برای دادن دسترسی به مکان‌های غیرهسته‌ای متعهد نکرده و آنچه تاکنون انجام شده نیز  به صورت داوطلبانه از سوی تهران بوده است.

آنچه در پایان باید مورد توجه قرار گیرد آن است که  باتوجه به صدور فتوای رهبر انقلاب مبنی بر تحریم تولید، تکثیر، انباشت و استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی و شفاف‌سازی گسترده بی‌سابقه توأم با یک مکانیسم شدید راستی‌آزمایی، تهران چیزی برای پنهان کردن نداشته و اساساً به دلایل متعدد استرات‍ژیک نیازی به سلاح هسته‌ای ندارد.

بهتر است آمریکای بدعهد و اروپای بی عمل به جای رفتارهای تکراری که خود به خوبی از بی‌حاصل بودن ان مطلع هستند، یکبار برای همیشه در قول و عمل به تعهداتشان پایبند باشند تا ضمن تغییر وضعیتی که آنها مسبب آن هستند اعتبار از دست رفته خود را نزد افکار عمومی جهانیان نیز بازسازی کنند.

منبع: نور نیوز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سوء استفاده از حسن نیت ایران به نفع هیچکس نیست! بیشتر بخوانید »