شورای انقلاب

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟



خلق مسلمانی‌ها با تسخیر ساختمان رادیو می‌خواستند صدایی ازآنجا پخش شود که در لوای آن پنبه ولایت‌فقیه زده‌شده و جنگ توده‌ای در خیابان‌ها راه بیافتد!

سرویس سیاست مشرق- اواخر اسفندماه سال ۱۳۵۸ انتشار خبر کودتای برخی از اعضا و هواداران حزب خلق مسلمان در تبریز مثل یک بمب ترکیده و مشخص شد مرجع تقلیدی که روزگاری خود را مبارز و در خط انقلاب می‌دانسته در یک لغزش بزرگ در برابر نظام قرارگرفته است.

ماجرای درگیری این حزب با حاکمیت از همان روزهای آغاز پیروزی انقلاب شروع می‌شود، حزب خلق مسلمان که پیرو کامل کاظم شریعتمداری بود، با استناد به مخالفت‌های شخصی ایشان با اصل ۱۱۰ قانون اساسی به فعالیت‌های بسیار گسترده و پیچیده به‌ویژه در آذربایجان پرداخت و با ارتباط‌گیری‌های گسترده با آمریکایی‌ها در مسیری قرار گرفت تا با تحریک و ایجاد آشوب‌های شهری مانع از تصویب قانون اساسی و رسمیت قانونی اصل ولایت‌فقیه شود.

حزب خلق مسلمان در نشریه خود به تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۸ و چند ماهی قبل از اعلام خروج از نظام نوشته بود[۱]:

گروه حاکم باید بداند که یک ورق‌پاره ولو نام مقدس قانون اساسی را با خود بکشد دردی دوا نخواهد کرد. هیچ نهاد قانونی تا پشتوانه‌ای ملی و مردمی آن را تأیید نکند در یک حکومت دمکراسی ضمانت اجرا نخواهد داشت و ایران نیز دیکتاتوری را تحمل نخواهد کرد.

نشریه خلق مسلمان در ۴ آذر همان سال بزرگ‌ترین تیتر صفحه اول خود را چنین انتخاب کرد:

«شرکت در رفراندوم مشروط به تجدیدنظر در قانون اساسی است» و حزب با استناد به نظرات آیت‌الله شریعتمداری در اطلاعیه‌ای موضع خود را چنین اعلام داشت:متن تهیه‌شده قانون اساسی طبق اعلام وزارت کشور در روزهای ۱۱ و ۱۲ آذر به رفراندوم گذاشته خواهد شد. حزب خلق مسلمان اعلام می‌دارد در مراجعه به متن تهیه‌شده در مجلس خبرگان ملاحظه می‌گردد صراحتی در مورد حاکمیت ملت به چشم نمی‌خورد و متن مزبور با ایرادات، تناقضات و ابهامات گوناگون خود فاقد مشخصات لازم برای اطلاق نام قانون اساسی در آن می‌باشد. حاکمیت ملت با اختیاراتی که به رهبر تفویض شده عملاً نقض خواهد گردید. پس به متنی که مواد آن یکدیگر را نقض می‌کنند چگونه می‌توان رأی داد؟ در این متن تمام قدرت‌ها در اختیار یک فرد قرارگرفته که در مقابل هیچ‌کس مسئول نیست و مسئولیت‌ها به عهده کسانی گذاشته‌شده که فاقد قدرت لازم و متناسب با مسئولیت خود می‌باشد. [۲]

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

شیخ ناسازگار و سرنوشتی که آینه عبرت شد!

بسیاری از آگاهان سیاسی در همان روزهای اولیه پیروزی انقلاب به‌خوبی می‌دانستند که نغمه‌های ناسازی که افرادی چون آیت‌الله شریعتمداری کوک کرده و آن را در مجامع خبری گاه‌وبیگاه بیان می‌کنند به چنان وضعیتی کشیده خواهد شد که امام (ره) خود مستقیم روبه‌روی این بدعت‌گذاری‌های غلط قرار خواهد گرفت.

در آن دوران حضرت امام (ره) برای مرحوم شریعتمداری پیغام فرستاده بود که آنچه از جانب خودش گلایه می‌داند را مستقیم به بیت ایشان برساند و تحت تأثیر این‌وآن علیه نظام سم‌پاشی نکند، اما «شیخ ناسازگار» سودای شنیدن چنین پیام‌هایی را نداشت.

بسیاری نیز به عرض امام (ره) رسانده بودند که شریعتمداری راهی کج در پیش‌گرفته اما هر بار امام اجازه برخورد با ایشان را نداده بودند تا سرانجام در بهار سال ۱۳۶۱ کودتایی به سرکردگی صادق قطب‌زاده (وزیر وقت امور خارجه و عضو شورای انقلاب) کشف شد.

چندی بعد با اعتراف سران کودتا روشن شد که آیت‌الله کاظم شریعتمداری هم در آن توطئه خطرناک نقش داشته است، شواهد حاکی از آن بود که شریعتمداری حتی از کمک مالی به کودتاچیان نیز دریغ نداشت[۳].

هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش آیت‌الله شریعتمداری در کودتای قطب‌زاده در نطقی گفته بود:

یک مرجعی که لااقل خود را مرجع می‌داند، بشنود که بنا است کودتایی شود و این حداقل آن است که خودشان هم اعتراف کرده‌اند که از این کودتا مطلع شده‌اند، بالاخره در کودتا عده زیادی شهید و کشته و زخمی می‌شوند. چطور می‌تواند یک نفر که خود را مرجع می‌داند این مسئله برایش اهمیت نداشته باشد؟ کوچک‌ترین چیزی که در این رابطه وجود دارد این است که ایشان از توطئه کودتا مطلع شده و آن را به امام و مسئولان و مردم اطلاع ندادند. اگر همین مقداری که خودشان اعتراف کردند باشد، یک چنین شخصی نمی‌تواند مرجع تقلید باشد. [۴]

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

از تبعیت خط امام (ره) تا غلتیدن در مسیر نفاق

روایت‌ها حاکی از آن است که سرنوشت تلخ آیت‌الله شریعتمداری، امام خمینی را به‌شدت متأثر ساخت. مرحوم ری‌شهری در خاطرات خود نوشته است که روزی خدمت امام رسیدم و جزئیات مربوط به ماجرای آقای شریعتمداری را توضیح دادم. امام از این پیش آمد و سرنوشتی که آقای شریعتمداری پیداکرده بود، بسیار متأثر بودند.

باحالتی حاکی از تأسف و تأثر فرمود: «تاکنون به مردم می‌گفتیم روحانیت؛ حالا مردم به ما می‌گویند این هم روحانیت!» و افزودند: «من به ایشان [آقای شریعتمداری] گفتم این راه را که انتخاب کرده‌ای برای شما روزی پیش خواهد آمد که هیچ‌کس نتواند از شما دفاع کند.» و بعد اضافه فرمودند: «آن روز، امروز است.» اشاره به این‌که در شرایط کنونی اگر امام هم بخواهد به او کمک کند و از او دفاع نماید، فضای جـامعه اجازه نمی‌دهد.

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

سرانجام در ۳۱ فروردین ۱۳۶۱، آقای سید کاظم شریعتمداری به دلیل عملکرد سوء، با حکم مدرسین و مجتهدین عالی‌رتبه قم از مرجعیت خلع شد. با افشای نقش آقای شریعتمداری در توطئه‌های خطرناک علیه نظام اسلامی و نیز بعد از عزل او از مرجعیت، تصمیم بر محدود کردن رفت‌وآمدها به بیت وی گرفته شد؛ ازاین‌رو ملاقات‌ها به دیدار با اقوام درجه‌یک محدود شد و این محدودیت تا آخر عمر برای او باقی ماند، شریعتمداری سال ۱۳۶۴ در اوج تنهایی، طردشدگی و انزوا در بیمارستان مهرداد درگذشت.

بیشتر بخوانید:

به روز رسانی لیست ترورهای نئوفرقانی‌ها / چه کسانی مخرج مشترک با دشمن دارند؟
نشانه‌یابی آغاز ترورهای شخصیتی پس از انتخابات! / بازگشت دوباره نئوفرقانی‌ها به صحنه سیاست ایران چه معنایی دارد؟

سرنوشت شریعتمداری و گروه سیاسی وابسته به او یک آینه عبرت در تاریخ معاصر ایران است، حزبی که از سر لجاجت و نیز خصلت‌های شخصی و نیز ایستادن در برابر «اصل ولایت‌فقیه» در طی چند شب به سراشیبی سقوط افتاده و در مسیری قرار گرفت که پایانش هم‌دستی با سرویس‌های جاسوسی دشمن در میانه جنگ با بعثی‌ها بود.

هم سویی حزب خلق مسلمان با ضدانقلاب در سطحی بود که پس از اشغال ساختمان رادیو و تلویزیون توسط هواداران و سمپات‌های این گروهک با تجزیه‌طلبان و منافقین همراه شده و برخی میادین شهر را به آتش کشیدند، در برخی روایت‌ها از آن روز آمده است که با اشغال ساختمان رادیو اعلامیه‌های گروه‌های چپ مارکسیستی مانند سازمان تروریستی چریک‌های فدائی خلق در کنار اعلامیه‌های آیت‌الله شریعتمداری پخش می‌شد.

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟

خطری که در تکرار شوم یک واقعه کشور را تهدید می‌کند!

خواندن سرنوشت مرحوم شریعتمداری و حزب منحرف خلق مسلمان در روزهای اخیر به‌ویژه پس از انتخابات بسیار بااهمیت است، به‌ویژه آنکه در دو سال اخیر بدعت‌های مشابه با رفتار فرقانی‌ها (جریان تحجر کور) و خلقی‌ها (جریان انقلابی‌نمای پیشرو) به طرز قابل‌توجهی رشد کرده و اصول اصلی جریان انقلابی را تهدید می‌کند.

این تهدیدات چندلایه با ترورهای شخصیتی مسئولین نظام اوج گرفته و در روزهای اخیر و پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در فرازی جدید واردشده است، این بدعت بدلی از همان قرائت اکبر گودرزی و کاظمم شریعتمداری است که افرادی چون شهیدان بهشتی و مطهری را به دلیل ایجاد فضای تقریب در کشور سنی مذهب نامیده و خون آن‌ها را مباح می‌دانستند.

روز گذشته و در جریان برگزاری جلسات مجلس شورای اسلامی پیرامون دادن رأی اعتماد به وزرای کابینه مسعود پزشکیان حوادثی روی‌داده که یادآور برخی کنش‌های خاص سیاسی و انحرافات پس‌ازآن در روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ است.

در این جلسات برخی نمایندگان که متعلق به یکی از طیف‌های به‌اصطلاح انقلابی است در جهت «افزایش ستیز» و «ایستادگی در برابر تقریب» رفتاری را از خود بروز دادند که بی‌شباهت به خلق مسلمانی‌ها در سال ۵۷ نبود، این افراد همچنین ناخواسته پرده از جریانی برداشتند که بازارشان به نام انقلابی و رادیکال بودن داغ بوده اما رودرروی ولایت‌فقیه ایستاده است.

تحرکات این جریان در مجلس باعث شد تا نطق‌هایی به تعبیر خودشان تاریخی و داغ از رسانه‌ها پخش شود که البته دشمن شاد کن بوده و تفسیرهایی از آن خارج شد که تضعیف‌کننده جایگاه ولایت‌فقیه در کشور خواهد بود، این ایستادن علنی در برابر ولایت‌فقیه بدعتی بود که در ابتدا انقلابی‌نماهایی چون خلق مسلمان و رهبر فکری آن کاظم شریعتمداری گذاشتند و گروهک‌های تروریستی ضدانقلاب چون منافقین و چریک‌های فدایی از روی آن سرمشق گرفتند.

فراموش نکنیم که خلق مسلمانی‌ها با تسخیر ساختمان رادیو می‌خواستند صدایی ازآنجا پخش شود که در لوای آن پنبه ولایت‌فقیه زده‌شده و جنگ توده‌ای در خیابان‌ها راه بیافتد، در آن روز خلق مسلمان برای اولین بار اصل ولایت‌فقیه را ترور شخصیتی کرد، این عملیات پیش از آغاز ترورهای فیزیکی توسط متحجرین فرقانی آغاز شد.

حزب منحله خلق مسلمان گمان می‌کرد که با زدن اصل ولایت فقیه می‌تواند در آینده جایگاه خاص سیاسی در کشور پیداکرده و به‌اصطلاح قدرت را قبضه کند، این ایستادن در برابر متعالی‌ترین بخش از نهضت انقلاب اسلامی مقدمه انحراف و خروج در امتداد آن بود! برخی نطق‌های مجلس را باید مقدمه آن بازی خطرناک دانست!


[۱] -۱ http://revolution.pchi.ir/show.php?پی‌جویی کردن=contents&id=۱۲۲۶۶

[۲] -۳ http://www.ensani.ir/fa/content/۱۱۳۹۴/default.aspx

[۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ مرجع تقلیدی که در پرتگاه سقوط افتاد

[۴] متن مذاکرات مجلس در سال ۱۳۶۱/ کتابخانه مجلس شورای اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیش‌بینی از عاقبت یک بازی خطرناک در مجلس! / انحراف حزب خلق مسلمان و عبور از «اصل ولایت‌فقیه» چگونه آغاز شد؟ بیشتر بخوانید »

سپاه عامل شکست پروژه‌های آمریکا

سپاه؛ عامل شکست پروژه‌های آمریکا


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ دوم اردیبهشت سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تصویب اساسنامه آن در شورای انقلاب است که در سال ۱۳۵۸ انجام شد؛ به همین جهت در نگاهی گذرا به مجموعه فعالیت‌های این نهاد انقلابی می‌توان دریافت همان‌گونه که امام خمینی (ره) فرمودند «اگر سپاه نبود، کشور هم نبود».

این جمله امام (ره) در حقیقت تأکید مکرر ایشان بر نقش سپاه در زمینه تأمین امنیت در گذشته، حال و آینده کشور است؛ زیرا هرگاه نیاز بوده، در بزنگاه‌ها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای حفاظت از این انقلاب و دستاورد‌های آن وارد میدان شده و در حد مطلوبی به انجام وظایف پرداخته است؛ هرچند شاید ورود به برخی عرصه‌ها در حوزه فعالیتی سپاه تعریف نشده باشد و این نهاد انقلابی، الزامی برای فعالیت در برخی حوزه‌ها مانند سازندگی را نداشته باشد، ولی به واسطه همان اصل دفاع از دستاورد‌های انقلاب اسلامی، داوطلبانه ورود پیدا کند و موفقیت‌های بسیاری را هم به دست آورد.

از این رو، اگرچه در بدو تأسیس تصوری برای گسترده فعالیت‌های امروز سپاه پاسداران وجود نداشت و شاید در وهله اول، سپاه مأموریت خود را برای مقابله با توطئه‌های داخلی و مقابله با ترور‌ها می‌دید، ولی به تدریج با پیشرفت انقلاب اسلامی به دلیل نیازی که به ورود نیرو‌های متعهد و انقلابی وجود داشت، فعالیت‌های این نهاد انقلابی نیز روز به روز گسترده‌تر شد؛ به نحوی که امروز علاوه بر مقابله با توطئه‌های داخلی، با دشمنان خارجی در خارج از مرز‌های کشورمان نیز مقابله می‌کند تا به اصل نظام خدشه‌ای وارد نشود؛ اگرچه در این مسیر بهترین یاران خود از جمله حاج قاسم سلیمانی را به‌واسطه شهادتی که نصیب آن‌ها شد، در کنار خود ندارد، اما با وجود این به مسیر خود ادامه می‌دهد.

میزان تأثیرگذاری فعالیت‌های سپاه در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی به حدی است که در روز‌ها و ماه‌های اخیر صحبت‌های متعددی از سوی رهبران کشور‌های اروپایی و ایالات متحده آمریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی بیان شده است، ولی علی‌رغم تمام کارشکنی‌ها و توطئه‌های بیگانگان علیه سپاه، هنوز هم دشمنان یارای مقابله با پاسداران انقلاب اسلامی را ندارند؛ به‌عنوان مثال اخیراً دفتر امنیت دیپلماتیک وزارت امورخارجه آمریکا در اقدامی که نشان از اذعان به ضعف دستگاه‌های جاسوسی آن دارد، با طرح ادعا‌هایی علیه سپاه پاسداران جایزه‌ای ۱۵ میلیون دلاری برای کسب اطلاعات مالی درباره سپاه تعیین کرده است.

این نمونه‌ای کوچک از شکست پروژه دولت‌های استبدادی علیه سپاه است؛ چرا که اگر غیر از این بود، وزارت خارجه آمریکا چنین جایزه‌ای را اعلام نمی‌کرد؛ البته نمونه دیگری از این شکست را می‌توان در دستگیری جاسوسان مختلف اروپایی و آمریکایی توسط سپاه و اصابت چندین موشک سپاه به پادگان «عین‌الاسد» عراق و بی‌پاسخ گذاشتن موشکباران این پایگاه ارتش تروریست آمریکا دید؛ بنابراین فعالیت‌های داخلی و منطقه‌ای سپاه در کمک به جبهه مقاومت باعث شده تا پروژه‌های آمریکا و اروپایی‌ها نه‌تنها در داخل کشورمان بلکه در منطقه نیز با شکست مواجه شود که نمونه بارز آن در شکست توطئه عبری ـ عربی ـ غربی داعش در عراق و سوریه است.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپاه؛ عامل شکست پروژه‌های آمریکا بیشتر بخوانید »

یپام تسلیت رئیس شورای ائتلاف به مناسبت درگذشت رستم قاسمی

 دریغا شیبانی



با درگذشت دکتر عباس شیبانی، ایران و انقلاب‌اسلامی یکی از خدمتگزاران صادق و دلسوز و کارآمد خود را از دست داد. شیبانی به خاندانی اصیل تعلق داشت که در آن شخصیت‌های درجه‌ اول و تأثیرگذاری پرورش یافته‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، غلامعلی حدادعادل ‌عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یادداشتی در رونامه همشهری نوشت: دکترعباس شیبانی، شامگاه پنجشنبه اول دی‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک، در ۹۱سالگی، درگذشت. با درگذشت او، ایران و انقلاب‌اسلامی یکی از خدمتگزاران صادق و دلسوز و کارآمد خود را از دست داد. شیبانی به خاندانی اصیل تعلق داشت که در آن شخصیت‌های درجه‌ اول و تأثیرگذاری پرورش یافته‌اند.

دوران دانشجویی او در دانشکده پزشکی تهران با نهضت ملی شدن صنعت نفت مقارن بود و شیبانی در مبارزات ملت ایران علیه استعمار انگلیس به آن نهضت پیوست. او پس‌از کودتای ۲۸مرداد سال۳۲، در کنار شخصیت‌هایی مانند مرحوم آیت‌الله‌ طالقانی و مهندس بازرگان، به موازات آشنایی روزافزون با معارف اسلامی، با نهضت مقاومت ‌ملی همکاری داشت و اندکی بعدتر به نهضت ‌آزادی پیوست که در مقایسه با جبهه ملی، به جهان‌بینی اسلامی التزام بیشتری داشت و ملی‌گرایی را با صبغه اسلامی دنبال می‌کرد.

با دستگیری سران نهضت‌ آزادی، شیبانی نیز به زندان افتاد و پس‌ از ۶سال که در تهران و برازجان زندانی بود، آزاد شد. آزادی او مقارن با سال‌هایی بود که امام‌خمینی(ره) با تکیه بر مبانی اسلامی و معارف علوی و حماسه حسینی، قیام خود را علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی آغاز کرده ‌بود. شیبانی که مسلمانی مؤمن و درست‌اعتقاد بود، با تمام وجود به نهضت امام‌خمینی(ره) پیوست. روزی که آیت‌الله سعیدی در حمایت از امام راحل، در زندان‌های شاه بر اثر شکنجه به شهادت رسیده بود، این شیبانی بود که در مسجد او در خیابان غیاثی تهران به‌رغم ممانعت‌های ساواک سخنرانی کرد و دوباره به زندان افتاد.

این‌بار، او در معرض خطر اعدام بود. شیبانی مسلمان و مبارزی نستوه و مقاوم بود که تا پیروزی انقلاب ‌اسلامی در حدود ۱۳سال از عمر خود را در زندان سپری کرد، اما لحظه‌ای در درستی راه خود تردید نکرد. او آنچه را که نخست در جبهه‌ ملی و سپس در نهضت آزادی جست‌وجو می‌کرد، به نحو کامل‌تر در انقلاب اسلامی به رهبری امام‌خمینی(ره) پیدا کرد و با تمام وجود، چه قبل از پیروزی انقلاب‌ اسلامی و چه پس‌ از آن، در خدمت انقلاب و نظام جمهوری ‌اسلامی ایران قرار گرفت. او، به همان اندازه که از رژیم وابسته و فاسد شاه متنفر بود، به انقلاب اسلامی معتقد و دلبسته بود و به همان اندازه که در مبارزه با آن رژیم مقاوم و ثابت‌قدم بود، در دفاع از انقلاب و حفظ دستاوردهای آن پابرجا بود.

مجموعه اوصاف برجسته اعتقادی و تجربه‌های طولانی مبارزاتی و خصوصیات والای شخصیتی او، سبب شد تا دکترشیبانی در ماه‌های قبل از پیروزی انقلاب به عضویت در شورای ‌انقلاب برگزیده شود و اندکی بعد به عضویت در شورای ‌مرکزی حزب جمهوری ‌اسلامی انتخاب شود؛ حزبی که با همت و ابتکار روحانیون مبارزی همچون شهید بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، شهید باهنر، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی و آیت‌الله موسوی‌اردبیلی تأسیس شده بود و همه آنان به شیبانی به چشم یک شخصیت معتقد متقی و دانشمند و مبارزی بااخلاص و خستگی‌ناپذیر می‌نگریستند.

دکترشیبانی، از روز اول پیروزی انقلاب ‌اسلامی، علاوه‌بر نقش فعالی که در شورای ‌انقلاب داشت، از قبول مسئولیت شانه خالی نکرد و هرکجا باری به زمین مانده دید، آن‌ را به ‌دوش گرفت. در مجلس خبرگان عضو بود و در دولت شهید باهنر وزیر کشاورزی شد و در ۵دوره اول مجلس نمایندگی مردم تهران را داشت. در همه این سال‌ها، انواع مسئولیت‌ها را نیز برعهده می‌گرفت. او در بحبوحه جنگ و محاصره آبادان، در فرمانداری آبادان به امور مهمی از جنگ رسیدگی می‌کرد سپس در سال۶۰، وقتی در میدان امام‌خمینی(ره) برای ویرانی تأسیسات مخابراتی بمب‌گذاری شد، بر اثر انفجار به آن ساختمان و تأسیسات و نیز به بسیاری از مغازه‌ها و منازل آن منطقه خسارات و ویرانی‌های سخت وارد شد، مدیریت بازسازی آن منطقه را که کاری دشوار بود، او برعهده گرفت.

در همان سال‌ها، در کارگروه تخصیص ارز به بیماران اعزامی به خارج از کشور، با دلسوزی و تشخیص درست خود، هم رضایت بیماران و خانواده‌های آنها را جلب و هم در مصرف ارز صرفه‌جویی کرد. مدتی نیز ریاست دانشگاه تهران را برعهده داشت.

دکترشیبانی چون دانشگاه‌دیده و دانشمند بود و علاوه‌بر این، سال‌های طولانی با دانشگاهیانی مانند مهندس بازرگان و دکتر سحابی در زندان معاشرت و مجالست کرده بود، زبان متخصصان و دانشگاهیان را می‌دانست و به همین جهت می‌توانست چه در مدیریت وزارت کشاورزی و چه در دانشگاه تهران با آنان ارتباط برقرار و همکاری کند. شیبانی در ایجاد مرکز پیشرفته درمان بیماری‌های قلب در دانشگاه علوم پزشکی سهم عمده‌ای داشت.

من که از دیرباز شیفته شخصیت دکترشیبانی و ارادتمند به او بودم، در سال۱۳۸۰ به‌مناسبت آغاز به ‌کار آن مرکز، مقاله‌ای در معرفی او به جوانان، تحت عنوان «دکتر شیبانی؛ الگویی برای جوانان» نوشتم که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید.

دکترشیبانی ۳دوره عضو شورای شهر تهران شد. مردم به فهرستی که نام او و مهندس چمران بر بالای آن بود اعتماد کردند و رأی دادند. عضویت در شورای شهر تهران آخرین مسئولیت رسمی او در انقلاب بود که تا حدود ۸۵سالگی وی ادامه داشت. پس از آن نیز با وجود کهولت و بیماری به فعالیت در بعضی مؤسسات خیریه و کارهای عام‌المنفعه ادامه می‌داد.

از نظر اخلاقی و منش شخصی، شیبانی مردی باوقار و صاحب شخصیتی استحکام‌یافته بود. او در زندگی برای خود اصولی داشت که هرگز از آن اصول تخطی نکرد و در عین پافشاری بر اصول اعتقادی و سیاسی خود، با دیگران مهربان بود. شیبانی یک چهره شناخته‌شده کاملا اجتماعی بود. محمدعلی عمویی، از اعضای مهم کادر مرکزی حزب توده که در زندان برازجان با او هم‌بند بوده، در کتاب خاطرات خود که تحت عنوان «دُرد زمانه» به چاپ رسیده، درباره او می‌نویسد: «شیبانی قدری خشک و رسمی، اما صمیمی و بامحبت است.»

او در عین ‌حال که بسیار کم‌حرف بود، بسیار پرکار بود. در شورای مرکزی حزب جمهوری ‌اسلامی که من هم در آن عضویت داشتم و از نزدیک شاهد رفتار و گفتار وی بودم، اهل درازنفسی و پرگویی نبود. از گزافه‌گویی و تندروی پرهیز داشت و از قضاوت‌های سریع و شتابزده درباره اشخاص خودداری می‌کرد. شیبانی بسیار منظم و متواضع بود و هنگامی که به مسجدی یا مجلسی وارد می‌شد، یکسره به میان مردم می‌رفت و هر جای خالی که پیدا می‌کرد، همانجا می‌نشست.

از خصوصیات برجسته و بارز او ساده‌زیستی و احتیاط تا حد وسواس در استفاده از بیت‌المال بود. از قبل از انقلاب تا پایان عمر در یک خانه ساده و بی‌آلایش در نزدیکی میدان سپاه تهران سکونت داشت و هرگز به فکر توسعه و تجمل بساط مختصر زندگی خویش نبود. لباسی ساده اما مخصوص به‌خود داشت و به‌نظر می‌رسید آگاهانه کت و شلوار متعارف را کنار گذاشته است. احتیاط او در استفاده از بیت‌المال مثال‌زدنی و ستودنی بود. دوستانش در شورای‌شهر نقل می‌کنند که در شورا هرگز حتی یک استکان چای و یک حبه قند هم مصرف نکرده‌ است. من خود از او نمونه‌هایی در مراعات بیت‌المال دیده‌ام که باورنکردنی است.

دکترشیبانی بسیار متدین بود. او را معصوم نمی‌دانم، اما گمان نمی‌کنم کسی از او آشکارا گناهی دیده باشد. او عامل به واجبات شرعی و تارک محرمات بود. تا وقتی بیماری بر او غلبه نکرده بود پای ثابت نمازجمعه بود. همسر او، خانم مفیدی هم به خانواده‌ای تحصیل‌کرده و متدین و مبارز تعلق داشت. برادرخانم‌های او فعال سیاسی بودند و محمد مفیدی که قبل از انقلاب سرهنگ طاهری، از عوامل مؤثر در کشتار مردم در ۱۵خرداد را ترور کرد و اعدام شد، یکی از برادران همسر او بود.

شیبانی در ‌عین‌ حال که مرد میدان عمل بود، به علم و دانش و کتاب هم توجه داشت. از او ترجمه کتابی از فرانسه به نام «حیات و هدفداری» به چاپ رسیده که هم کتابی علمی و هم توحیدی است و نخستین‌بار در سال۱۳۵۰ توسط شرکت سهامی انتشار منتشر شده است. در مقدمه مترجم، وی می‌گوید: «در به‌کار بردن لغات طبی، از حافظه خود استفاده نمودم؛ زیرا دراین محیط محدود، دسترسی به وسایل مطلوب مشکل بود و چه‌بسا که حافظه نیز درست یاری نکرده باشد.»

از این عبارات به روشنی فهمیده می‌شود که وی این کتاب را در اوقات فراغت خود در زندان از فرانسه به فارسی برگردانده ‌است. در همین مقدمه، شیبانی درباره مؤلف کتاب چنین اظهارنظر کرده ‌است: «کتابی که از نظر خوانندگان می‌گذرد ترجمه کتاب روویر، استاد فقید تشریح دانشکده پزشکی پاریس است. از کلمات و عبارات متن اصلی چنان روح ایمان و اعتقاد به مبدأ آشکار می‌شد که هر بار مصحح و اینجانب را به طلب مغفرت برای روان پاکش وا می‌داشت.»

در عالم ‌سیاست، شیبانی را باید مردی صادق و ثابت‌عقیده دانست. او در اعتقاد به اسلام و عشق به ایران صادق بود، به همین جهت، وقتی این هر دو صفت را در امام خمینی(ره) و نهضت او پیدا کرد، اجازه نداد تعلقات حزبی مانع از پیوستن کامل او به انقلاب اسلامی شود. اعتقاد او به «ولایت‌ فقیه» سبب شد تا پس از امام خمینی(ره) نیز در پیروی از آیت‌الله خامنه‌ای لحظه‌ای تردید نکند. در چهل‌وچندسالی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته، شاهد بوده‌ایم که بعضی افراد مشهور که سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب و مسئولیت‌های بعد از انقلاب داشته‌اند، به‌تدریج، در قول و فعل خود، از مبانی نخستین خود که روزگاری شعار آنها بوده و همگان را بدان فرا می‌خوانده‌اند، فاصله گرفته و بر سر عقاید سیاسی و انقلابی و حتی دینی خود ثبات‌ قدم و استقامت نداشته‌اند، اما دکترشیبانی هیچ‌گاه در پیچ‌وخم‌های سیاست و لغزشگاه‌ها، ثبات قدم و استواری خود را از دست نداد و دچار لغزش نشد. او از مصادیق این آیه قرآن کریم بود که: «انّ الذینَ قالوا ربّناالله ثُمّ استقاموا، تَتَنَزّلُ عَلَیهمُ الملائکه ألّا تَخافوا وَ لا تَحزَنوا وَ أبشِروا بالجَنّه الّتی کنتُم توعَدون» {قرآن، سوره فصلت، آیه۳۰}

اکنون این مرد بزرگ و این شخصیت بزرگوار، پس ‌از یک عمر طولانی و بابرکت، زندگانی فانی را پشت‌سر گذاشته و حیات ابدی یافته است، در حالی ‌که در کتاب روشن زندگانی وی لکه سیاهی دیده نمی‌شود. سینه او گنجینه‌ای از خاطرات سیاسی ۷۰سال اخیر بود، اما این مرد کم‌سخن و پرکار با شرح صدری که داشت همه آن رازها را در سینه نگاه داشت و تا آن دم که برای همیشه لب از سخن فرو بست، لب به سخن نگشود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

 دریغا شیبانی بیشتر بخوانید »

هسته اولیه شورای انقلاب چگونه شکل گرفت؟

هسته اولیه شورای انقلاب چگونه شکل گرفت؟


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: در 22 دی 57، موجودیت «شورای انقلاب» اعلام شد، اما هسته اولیه این شورا در اوایل آبان تشکیل شده بود. به روایت آیت‌الله بهشتی، امام خمینی یک‌ گروه‌ پنج‌ نفره‌ را تعیین کرده و فرمودند: «این‌ گروه‌ پنج‌ نفری‌ درباره‌ مسائل‌ تصمیم‌ بگیرد و به‌ وسیله‌ تلفن‌ یا مسافر اطلاع‌ بدهد تا من‌ در جریان ‌باشم‌.» این پنج نفر عبارت بودند از: آقایان بهشتی، مطهری‌، ‌هاشمی‌ رفسنجانی‌، باهنر و موسوی‌ اردبیلی‌. امام‌ ‌مهم‌ترین‌ مأموریت‌ این‌ هسته‌ پنج‌ نفره‌ را مطالعه‌ درمورد مدیریت‌ آینده‌ کشور قراردادند تا «کیفیت‌ کار و افراد مفید و متناسب‌ با انقلاب‌ اسلامی‌ را نیز معرفی‌ کنند.» سپس آیت‌الله مطهری‌ خدمت‌ امام‌ می‌رسند و پیشنهاد می‌دهند «خوب‌ است‌ نام‌ این‌ گروه‌ را شورای‌ انقلاب‌ بگذاریم» که‌ مورد موافقت‌ امام‌خمینی‌ قرار می‌گیرد. در همین‌ زمان‌ بود که‌ حضرات آیات خامنه‌ای، طالقانی‌ و مهدوی‌کنی‌ نیز به‌ این‌ جمع‌ اضافه شده و هسته اصلی شورای انقلاب را شکل می‌دهند.

منبع این نوشته یک‌سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه است.





منبع

هسته اولیه شورای انقلاب چگونه شکل گرفت؟ بیشتر بخوانید »