شوروی سابق

اظهارات سفیر روسیه از پشت صحنه انفجار سد کاخوفکا

اظهارات سفیر روسیه از پشت صحنه انفجار سد کاخوفکا



نماینده دائم روسیه در سازمان ملل متحد در حضور خبرنگاران گفت که شواهد دست داشتن اوکراین در تخریب سد کاخوفکا آنقدر زیاد و مشخص است که رد آنها دشوار است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، معاون اول نمایندگی دائم روسیه در سازمان ملل روز پنجشنبه به وقت محلی در جمع خبرنگاران به این سوال که آیا روسیه مانند حمله خرابکارانه به خطوط لوله زیر آب نورد استریم به دنبال تحقیقات بین‌المللی درباره علل حادثه انفجار سد کاخوفکا است، پاسخ داد.

خبرگزاری اسپوتنیک نوشت «دیمیتری پولیانسکی» معاون اول نمایندگی دائم روسیه در سازمان ملل گفت: ما مخالف تحقیقاتی که منجر به کشف حقیقت شود نیستیم، به خصوص در مورد حمله به خط لوله نورد استریم. وضعیت سد کاخوفکا کاملاً متفاوت است.

وی افزود: شواهد زیادی وجود دارد که واقعاً انکار آن بسیار دشوار است و به مسئولیت اوکراین در این حادثه اشاره می‌کند. من فکر می‌کنم که این خرابکاری برای به اصطلاح ضدحمله اوکراین سودآور بود و معتقدم که نیاز جدی برای بررسی در این زمینه وجود ندارد.

نیروهای روسیه و اوکراین ۱۶ خردادماه اعلام کردند سد بزرگ کاخوفکا متعلق به دوره شوروی سابق که در بخش تحت کنترل روسیه در جنوب اوکراین قرار دارد، منفجر و باعث ایجاد سیلاب در سراسر این منطقه جنگی و زیر آب رفتن ۶۰۰ کیلومتر مربع از زمین‌ها شده است.

سد کاخوفکا روی رودخانه دنیپرو، آبراه اصلی جداکننده نیروهای اوکراینی و روسی در جنوب اوکراین قرار دارد.

مسکو و کی‌یف یکدیگر مقصر این حادثه اعلام و بسیاری از ساکنان منطقه خانه‌های خود را ترک کرده‌اند.

ایگور کلیمنکو وزیر کشور اوکراین جمعه گفت که دستکم پنج نفر بر اثر جاری شدن سیل جان خود را از دست داده و ۱۳ نفر دیگر نیز مفقود شده‌اند.

«دیمیتری پسکوف» سخنگوی ریاست‌جمهوری روسیه اتهام‌زنی اوکراین به مسکو درباره تخریب سد و نیروگاه برقی-آبی شهر نووا کاخوفکا را قویاً رد کرده است.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اظهارات سفیر روسیه از پشت صحنه انفجار سد کاخوفکا بیشتر بخوانید »

آمریکایی‌ها هم درباره افول کشورشان اجماع دارند

آمریکایی‌ها هم درباره افول کشورشان اجماع دارند



هم‌پیمان‌شدن، هماهنگ‌شدن و گوش‌کردن به دستورات آمریکا عاقبت خوبی ندارد. جریان‌های غربگرا در افغانستان، اوکراین، سوریه، یمن، لبنان و حتی ایران در سالیان گذشته دچار چالش شدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، شکست‌ آمریکا در اعمال فشار حداکثری علیه ملت ایران، یکی از محورهای سخنان نوروزی رهبر انقلاب بود. ایشان فرمودند: «یکی از مهمترین حوادث شیرین سال ۱۴۰۰ این بود که آمریکاییها، در همین اواخر البته، آمدند اعتراف کردند، به زبان خودشان گفتند که ما در فشار حداکثری علیه ایران شکست خفّت‌بار خوردیم. تعبیر «خفّت‌بار»، تعبیر خود آمریکایی‌هاست. حادثه‌ی مهمّی است. ملّت ایران پیروز شد.» ایشان همچنین با اشاره به دیگر شکست‌های آمریکایی‌ها در مناطق دور و نزدیک اعلام کردند که این‌ها نشان از درستی مسیر ملت ایران دارد. به همین دلیل، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر شکست‌ و افول آمریکا به گفت‌وگو با آقای دکتر فؤاد ایزدی، دانشیار گروه مطالعات آمریکا در دانشگاه تهران پرداخته است.

یکی از مباحثی که در پیام نوروزی رهبر انقلاب به آن اشاره شد، بحث شکست آمریکا در منطقه و جهان است. حول این موضوع چه مصادیقی قابل طرح است؟

از چند سال پیش، بحث افول آمریکا چند بار در فرمایشات حضرت آقا تکرار شد. چند سال پیش هم یکی از اساتید دانشگاه آمریکا مفهوم افول موریانه‌ای را مطرح کرد. وقتی درباره‌ افول آمریکا صحبت می‌شود، بعضی‌ها آسمان‌خراش‌ها و وجه‌های صنعتی و نظامی آمریکا را می‌بینند و درک این مفهوم برایشان سخت می‌شود و آن ظاهر در بعضی از موارد خیلی مشکل‌دار می‌شود؛ منتها چون افول از نوع موریانه‌ای است تا مدتی ظاهر خوب می‌ماند، ولی بعد از درون سیستم پوک می‌شود. این موضوع یکی از بحث‌های حضرت آقا در سالیان گذشته بود. به نظر بنده در همین چهار پنج سالی که از آن سخنرانی می‌گذرد، این تحلیل را تأیید می‌کند؛ یعنی افول آمریکا دارد منجر به شکست‌های بزرگ و حداکثری می‌شود.

اما چه شد که آمریکا در معادلات بین‌الملل تبدیل به یکی از دو ابرقدرت دنیا شد؟ بعد از جنگ جهانی دوم، دو کشور ادعای ابرقدرتی کردند که یکی شوروی و یکی آمریکا بود. افرادی که با تاریخ آمریکا آشنا هستند می‌دانند که این کشور خیلی ادعای جهانی نداشت. چه اتفاقی افتاد که بعد از جنگ جهانی دوم این ذهنیت در آمریکا ایجاد شد که اعلام کنند ابرقدرت دنیا هستند؟ به نظر من آمریکا به پنج دلیل به این فهم رسید. در هر پنج دلیل و شاخص هم نشانه‌هایی وجود دارد که این شاخص‌ها روبه افول است.

یکی از آن دلایل قدرت نظامی آمریکا بود؛ یعنی آمریکایی‌ها به‌دلیل توانمندی نظامی برتر، سرخ‌پوست‌های منطقه‌ آمریکای شمالی را نیست و نابودکرده و نسل‌کشی کردند؛ چرا؟ به‌خاطر توانمندی نظامی و مهاجرینی که از اروپا آمده بودند. بعد از تسلط بر مناطق شرقی آمریکا به‌تدریج آمریکا وارد جنگ و درگیری با همسایه‌ جنوبی خود (مکزیک) شد. این ایالت‌های غرب و جنوب غربی آمریکا متعلق به مکزیک بود. بعد آمریکایی‌ها به‌خاطر برتری نظامی این ایالت‌ها را از مکزیکی‌ها گرفتند. کم‌کم چوب این برتری نظامی به تن دیگر کشورهای آمریکای لاتین هم خورد؛ یعنی آمریکایی‌ها شروع کردند به مناطق دیگر در آمریکای لاتین تعرض کنند و سیستم حکومت مافیایی آمریکا که این‌هم در فرمایشات حضرت آقا بود، وارد عمل می‌شد. پس، شاخص اول قدرت نظامی است که این قدرت نظامی به قدرت اقتصادی تبدیل شد. با بزرگ‌شدن آمریکا از نظر مساحت در آمریکای شمالی دسترسی‌شان به منابع طبیعی گسترش پیدا کرد؛ مثلاً، آمریکایی‌ها در این جنگ و رقابتی که با روسیه دارند به اروپایی‌ها می‌گویند شما از روسیه نفت و گاز نخرید و از ما بخرید. نفت و گاز در آمریکا کجا تولید می‌شود؟ غالباً در همین مناطقی که از مکزیک دزدیدند. در ایالاتی که آمریکایی‌ها از مکزیک اشغال و جدا کردند، نفت و گاز تولید می‌شود.

پس، قدرت نظامی به قدرت اقتصادی تبدیل شد و آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در حوزه‌ اقتصادی رتبه‌ یک دنیا را پیدا کرد و حدود ۵۰درصد اقتصاد دنیا را کنترل می‌کرد. رقبای سنتی اقتصادی آمریکا در اروپا مثل انگلیس، فرانسه، آلمان و کشورهایی مثل ژاپن همه اقتصادهایشان نابود شده بود. به این دلیل، آمریکایی‌ها در حوزه‌ اقتصادی توانمندی ویژه‌ای پیدا کردند و قدرت نظامی به قدرت اقتصادی تبدیل شد.

شاخص سوم، قدرت سیاسی آمریکایی‌ها بود که در حوزه‌ نظامی و اقتصادی توانمندی داشتند و از ابزارهای نظامی و اقتصادی استفاده کردند و قدرت سیاسی پیدا کردند و سازمان ملل را تأسیس کردند و برای خودشان در سازمان ملل تبلیغاتی قرار دادند. آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم نهادهای بین‌المللی را تأسیس کردند و از آن‌ها برای پیشبرد اهدافشان در حوزه‌ بین‌الملل استفاده می‌کردند.

شاخص چهارم، قدرت نرم است. کشوری که قدرت نظامی بالا و قدرت اقتصادی و سیاسی بزرگی داشت، برای خیلی‌ها در دنیا جذاب شد؛ یعنی خیلی‌ها در دنیا به آمریکا علاقه‌مند شدند و این برای آمریکایی‌ها قدرت نرم ایجاد کرد.

شاخص پنجم هم، قدرت نهادسازی و سازماندهی است. کشوری که در حوزه‌های نظامی، اقتصادی، سیاسی و قدرت نرم ادعای ابرقدرتی داشت، نیاز به تأسیس نهادهایی برای مدیریت داشت. آمریکایی‌ها از این جهت در قدرت نهادسازی هم توانمندی پیدا کردند. این پنج شاخص قدرت آمریکا شد.

حالا در این سالیان گذشته چه اتفاقی برای آمریکایی‌ها افتاده؟ یکی از اتفاقاتی که سال گذشته در حوزه‌ نظامی افتاد، شکست مفتضحانه‌ آمریکا در افغانستان بود. با اینکه آمریکایی‌ها خیلی بیشتر برای اعزام هزینه می‌کردند و امکانات و تجهیزات مدرن‌تر و پول خیلی بیشتری داشتند، ‌ ولی در نهایت بعد از بیست سال که تریلیون‌ها دلار در افغانستان هزینه کردند و چند صد هزار افغان را از بین بردند و چند هزار آمریکایی‌ در آن کشور جانشان را از دست دادند، مجبور به فرار مفتضحانه شدند و تصاویرش در همه جای دنیا پخش شد.

در این سالیان گذشته، آمریکایی‌ها در هیچ‌کدام از کارهایی که در حوزه‌ نظامی علاقه داشتند در ایران انجام بدهند، موفق نبودند. دلیل اصلی‌اش هم جمهوری اسلامی ایران بود؛ چرا آمریکایی‌ها در حوزه‌ نظامی دچار چالش و شکست شدند؟ به‌خاطر افرادی مثل سردار سلیمانی. یکی از دلایلی که آمریکایی‌ها از سردار سلیمانی به‌شدت متنفر بودند این بود که برای آمریکا در حوزه‌ نظامی چالش جدی ایجاد کرده بود. این شکست‌های متعدد در حوزه‌ نظامی تبعات اقتصادی هم برای آمریکا داشت. همان‌طوری که این شاخص‌ها با شاخص نظامی شروع شد و به‌تدریج قدرت به حوزه‌های دیگر هم سرایت پیدا کرد، با از دست دادن جایگاه نظامی، جایگاه خود را از دست دادند. با از بین رفتن قدرت نظامی آمریکا، آمریکا خیلی‌ها را به این سمت برد و می‌برد. هم‌پیمان‌شدن، هماهنگ‌شدن و گوش‌کردن به دستورات آمریکا عاقبت خوبی ندارد. جریان‌های غربگرا در افغانستان، اوکراین، سوریه، یمن، لبنان و حتی ایران در سالیان گذشته دچار چالش شدند و شکست در حوزه‌ اقتصادی و نظامی قدرت آمریکا را کاهش داد؛ چون توانمندی سیاسی و اقتصادی عقبه‌ نظامی داشت. آن عقبه‌ نظامی که دچار چالش شد، آمریکایی‌ها در حوزه‌ اقتصادی هم خیلی قابلیت بالایی پیدا نکردند و از دولت کارتر به بعد بدهی آمریکا افزایش پیدا کرد. آمریکایی‌ها هنوز از شوکی که بعد از پیروزی انقلاب به اقتصادشان وارد شد، خارج نشده‌اند و این روند افول اقتصادی آمریکا شروع شد. آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، ۵۰درصد اقتصاد دنیا را کنترل کردند و الآن حدود ۲۰درصد است. بانک جهانی صندوق بین‌المللی پول در برآوردی گفته است که در سه چهار سال آینده ۲۰درصد به ۱۰درصد می‌رسد. این روند افول با سرعت بالایی در حال طی‌شدن است.

پس، در حد زیادی جمهوری اسلامی و افرادی مثل شهید سلیمانی بودند که به افول اقتصادی در آمریکا کمک کردند. افول نظامی و اقتصادی هم جایگاه سیاسی آمریکا را زیر سؤال برده و دیگر آن ابهت را ندارند. اگر آمریکایی‌ها مثل گذشته جایگاه سیاسی خود را داشتند، هیچ‌وقت ما شاهد وضعیت فعلی اوکراین نبودیم. ماجرای اوکراین یکی از نشانه‌های افول آمریکاست، همان‌طوری که در افغانستان این واقعیت وجود دارد.

افول نظامی و اقتصادی و سیاسی، افول قدرت نرم آمریکا را هم همراه خودش آورده و دارد می‌آورد. الآن کمتر فرد هوشمندی در دنیا هست که نگاهش به آمریکا مثل نگاه نسل قبلی باشد و آمریکا برای خیلی‌ها دیگر جذابیت ندارد. واقعیت‌های آمریکا این‌گونه که هست، مشخص است. وقتی بیماری مثل کرونا می‌آید، آمریکا رتبه‌ یک در ابتلا و فوت را پیدا می‌کند و معلوم می‌شود که مشکلات جدی در آن کشور وجود دارد. آن نگاه خوش‌بینانه‌ای که خیلی‌ها به حوزه‌های مختلف آمریکا داشتند، الآن از دست‌ رفته است. وقتی سیستم سیاسی آمریکا فردی مثل ترامپ و بایدن را رئیس‌جمهور می‌کند، معلوم است که مشکلی در نهادهای آمریکایی ایجاد شده است. کنگره‌ آمریکا که یکی از نهادهای اصلی حکمرانی در آمریکاست، مردم آمریکا آن‌ها را آدم‌های فاسد و دروغ‌گو می‌دانند. آمریکایی‌ها در حوزه‌ نهادسازی هم دچار چالش شدند. این افول در این پنج حوزه، نتیجه‌اش شکست‌های متعددی است که ما در این سالیان شاهدش هستیم. از جمله شکستی که نسبت به ایران داشتند و خودشان هم می‌گویند این است که سیاست فشار حداکثریشان جواب نداد؛ یعنی سیاست فشار حداکثری در عمل تبدیل به شکست شد.

موضوع افول چقدر در میان مجامع نخبگانی آمریکا مطرح‌شده و عمومیت دارد؟

 افرادی مثل فوکویاما که در ایران هم مشهورند، بحث افول را بسیار گسترده مطرح کردند. سال گذشته، آقای فوکویاما در مجله‌ فارن‌افرز درباره‌ وضعیت فعلی آمریکا گفت آمریکا از ریشه پوسیده است. در حرفه‌های متعدد افرادی هستند که نسبت به افول آمریکا اجماع دارند. کسی نیست که معتقد به افول نباشد. آن پنج شاخصی که عرض کردم، دچار چالش شده و خودشان هم خیلی بیشتر و عمیق‌تر از ما این بحث‌ها را مطرح می‌کنند. بعضی‌ها می‌گویند اگر فلان کار را بکنیم، افول کند می‌شود. بعضی‌ها هم می‌گویند ازدست‌رفته و هر کاری هم کنید قابلیت کندشدن ندارد. آقای فوکویاما معتقد است که آمریکا از ریشه پوسیده و درست بشو هم نیست؛ یعنی هیچ سیاست و راهکاری نیست که دولت آمریکا اعمال کند و به نتیجه برسد.

حتی نهادهای اطلاعاتی آمریکا معتقدند که آمریکا در حال از دست دادن جایگاهش است. شورای اطلاعات ملی آمریکا گزارشی درباره‌ دنیای سال ۲۰۳۰ دارد که می‌گوید دنیا در حال چند قطبی‌شدن است و قدرت به‌سمت ائتلاف‌ها و شبکه‌ها می‌رود. آن پیچ تاریخی که حضرت آقا چند سال پیش گفتند، الآن با سرعت قابل‌توجهی دارد اتفاق می‌افتد.

اگر بخواهید دلیل کلی برای افول آمریکا و ضعف فعلی‌اش در موقعیت‌های مختلف عنوان کنید، آن دلیل چیست؟

 چرا حکومت شوروی فروپاشید؟ مشکل اصلی شوروی این بود که سیستم کمونیستی، مالکیت خصوصی را به رسمیت نمی‌شناخت و این اقتصاد شوروی را با چالش مواجه کرده بود. وقتی اقتصاد با چالش مواجه شد، خیلی از مسئولین شوروی سابق به این نتیجه رسیدند که سیستمشان خیلی کارآمد نیست و به غرب علاقه‌مند شدند و فروپاشی شوروی نتیجه ذهنیت غربگراها بود.

آمریکا در سیستم سرمایه‌داری این مشکل را ندارد و مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده است، منتها در اینجا زیاده‌روی شده است؛ یعنی سیستم سرمایه‌سالار در آمریکا به سرمایه‌دار اجازه می‌دهد که در حوزه‌ سیاسی نفوذ پیدا کند. چطور؟ با کمک‌های مالی که درصدی از جامعه سرمایه‌دارهای سیاست‌مدار می‌کنند. حضرت آقا هم فرمودند رژیم مافیایی؛ یعنی مافیای اقتصادی که برای رسیدن به اهدافش مافیای سیاسی درست می‌کند.

مشکل اصلی آمریکا سیستم مافیایی است. زمانی که آن یک درصدی‌ها جامعه سیاست‌مدارها را هماهنگ کردند، آن سیاستمدارها در راستای منافع آن یک درصد کار می‌کنند. اگر الآن هم درگیری آمریکا و روسیه به نفع مردم آمریکا باشد، فقط به‌خاطر این است که این درگیری‌ها به نفع شرکت‌های اسلحه‌سازی‌شان است. کمک‌کردن به سیاست‌مدارها به نفع سیاست‌های نفتی‌شان است. این به نفع عموم مردم هم هست؟ نه؛ چون الآن بودجه‌های کلانی به شرکت‌های اسلحه‌سازی منتقل می‌شود.

سیستم کمونیستی و سرمایه‌سالار مشکل اساسی‌ و ویژه‌تری هم داشت و آن عدم توجه به اخلاق و دین است. تفکر لیبرال می‌گوید این فرد است که باید تصمیم بگیرد چه چیزی خوب و چه چیزی بد است. این گزاره‌ اصلی تفکر لیبرال دموکراسی با مفهوم اخلاق در تناقض است. از این جهت، این مشکل اصلی سیستم کمونیستی و سیستم سرمایه‌سالار است؛ حالا به این معنی نیست که کتاب اخلاق در آمریکا نوشته نمی‌شود، نه نوشته می‌شود، منتها نمی‌توانند در لیست شاخص‌های اصلی تفکر لیبرال بیاورند. به همین دلیل، تفکر اسلامی اینجا حرفی برای گفتن پیدا می‌کند. ما امید داریم که قرن جدید، قرن تمدن نوین اسلامی باشد. تفکر اسلامی در دنیای امروز واقعاً حرفی برای گفتن دارد.

منبع: khamenei.ir

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکایی‌ها هم درباره افول کشورشان اجماع دارند بیشتر بخوانید »

فیلم/ بمب تزار، قوی‌ترین بمب هیدروژنی آزمایش شده

فیلم/ بمب تزار، قوی‌ترین بمب هیدروژنی آزمایش شده


بمب تزار، قویترین بمب هیدروژنی آزمایش شده تا به امروز است که توسط شوروی سابق ساخته شد.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع

فیلم/ بمب تزار، قوی‌ترین بمب هیدروژنی آزمایش شده بیشتر بخوانید »

گسترش ساخت‌وساز نظامی روسیه در جزایر مورد مناقشه با ژاپن



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دولت مسکو قصد دارد زیرساخت‌های نظامی خود در جزایر «کوریل» که مورد مناقشه با ژاپن است، را بیش از پیش گسترش دهد.

وزارت دفاع روسیه امروز (دوشنبه) اعلام کرد که برنامه‌هایی برای ساخت ۵۱ قطعه زیرساخت نظامی در جزایر کوریل دارد.

بیشتربخوانید:

افزایش کمک‌های نظامی روسیه به آسیای مرکزی

به نوشته خبرگزاری «رویترز»، بخش‌هایی از جزایر کوریل در کنترل ژاپن قرار داشته و مناقشات سرزمینی این کشور با مسکو بر سر بخش‌هایی که است که شوروی سابق در پایان جنگ جهانی دوم تحت کنترل خود درآورد. همین مسئله باعث شده ژاپن و روسیه از آن زمان تا کنون به‌صورت رسمی معاهده صلح را امضا نکرده باشند.

بیشتر بخوانید:

تمرین شبیه سازی شده توپولوف‌های روسیه به مواضع تروریست‌ها در مرز افغانستان

این وزارتخانه در بیانیه‌ای گفت بیش از ۳۰ ساختمان را در بخش تحت کنترل روسیه از جزایر کوریل بنا کرده که شامل ۷ بخش مسکونی برای اقامت خدمه نظامی می‌شود.

بر اساس این گزارش، مسکو البته اعلام نکرد که ساختمان‌های نظامی جدیدی که قرار است در این جزایر مورد مناقشه بنا کند، برای چه منظوری هستند و از ارائه جزئیات بیشتر درباره برنامه‌های خود برای جزایر مورد مناقشه خودداری کرد.

پیش از این نیز، رسانه‌ها از برگزاری رزمایش روسیه نزدیک جزایر کوریل همزمان با برگزاری بازی‌های المپیک تابستانی توکیو خبر داده بودند. 

«میخائیل میشوستین» نخست وزیر روسیه چند روز قبل، از این جزایر بازدید کرد و گفت که دولت در حال راه اندازی منطقه ویژه اقتصادی در آنجاست که در آن مشاغل و سرمایه گذاران از بسیاری از مالیات‌ها و حقوق گمرکی معاف باشند. وزارت امور خارجه ژاپن در واکنش به این ماجرا سفیر روسیه در ژاپن را به نشانه اعتراض احضار کرد. سپس مسکو نیز  سفیر ژاپن را احضار کرد.

در سال ۲۰۱۸، «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه به ژاپن پیشنهاد کرد که یک پیمان صلح امضا کنند، اقدامی که به گفته برخی تحلیلگران هدف آن تضعیف ژاپن در اختلاف و بهم زدن اتحاد نزدیک توکیو با ایالات متحده است. «دیمیتری پسکوف» سخنگوی کرملین نیز  گفته است که روسیه به انتقال موضع خود در مورد انعقاد پیمان صلح به ژاپن ادامه خواهد داد.

ژاپن بشدت در زمینه تحرکات نظامی روسیه در این جزایر راهبردی حساس است. روسیه اکتبر (آبان) گذشته اعلام کرد که برای نخستین بار قصد استقرار یک سامانه موشکی در این جزیره مورد مناقشه با ژاپن را دارد، اما این اقدام بخشی از یک تمرین نظامی و نه با اهداف زرمی است.

جزایر کوریل که در ژاپن با عنوان «قلمروی شمالی» نامیده می‌شود، در پایان جنگ جهانی دوم توسط نیروهای شوروی سابق تصرف شد. هر دو کشور مدعی مالکیت بر این جزایر هستند و ژاپن به دنبال بازگرداندن آن به قلمروی خود هستند. اختلافات میان ژاپن و روسیه بر سر این منطقه از زمان پایان جنگ جهانی دوم تاکنون ادامه داشته و لاینحل باقی مانده است.

منبع: فارس



منبع خبر

گسترش ساخت‌وساز نظامی روسیه در جزایر مورد مناقشه با ژاپن بیشتر بخوانید »

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، تجاوز نظامی آمریکا به خاک افغانستان، در حالی پس از حدود ۲۰ سال به آخر داستان رسیده و طولانی ترین جنگ تاریخ این کشور رو به پایان است که بنا به سیاست های رسانه ای ایالات متحده، این خروج بدون فایده و پر هزینه، بازتاب چندانی در مطبوعات و فضای مجازی نداشته تا از مشابهت سازی این فرار با ماجرای ویتنام جلوگیری شود. بنا بر آنچه گفته می شود، در سپتامبر امسال (شهریور و مهر) آخرین نیروهای نظامی آمریکا و دیگر کشورهای خارجی، افغانستان را ترک خواهند کرد.

امااین دو دهه اشغالگری دارای زوایای و ماجراهای فراوانی است که می توان از زوایای مختلف به آن پرداخت. یکی از این موضوعات مهم، مربوط به پایگاه ها و سازه هایی است که توسط این نیروهای اشغالگر مورد استفاده قرار گرفته و به صورت پنهانی و شبانه تخلیه شده است که از جمله مهمترین آنها، پایگاه هوایی بگرام است برای نزدیک به دو دهه تقریبا بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی و خارجی در خاک افغانستان به حساب می آمد.

بیشتر بخوانید:

فاکتورهای میلیاردی آمریکا برای «آموزش‌های خیالی» به ارتش افغانستان/ «ضعف آموزش و پشتیبانی» اسم رمز ماندگاری اشغالگران در همسایگی ایران +عکس

آمارهایی تأسف‌بار از وضعیت ارتش افغانستان پس از ۲۰ سال رفاقت با آمریکا/ ۹۰ میلیارد دلار فاکتورسازی دروغین برای کشوری که حتی یک سلاح سنگین جدید ندارد!

این پایگاه هوایی در دهه ۱۹۵۰ میلادی و همزمان با داغ شدن رقابت شرق و غرب در این کشور ساخته شد. پایگاه بگرام در استان پروان این کشور ساخته شده و تامین کننده اولیه هزینه های مالی و فنی برای ساخت آن نیز اتحاد شوروی بود. این فرودگاه از همان ابتدا بیشتر به عنوان یک پایگاه نظامی توسعه پیدا کرد و دارای یک باند پرواز به طول ۳ کیلومتر بود. یکی از اولین اتفاقات مهم در خصوص آنجا در سال ۱۹۵۹ میلادی رخ داد و آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا در جریان یک سفر و از طریق فرودگاه بگرام، وارد کابل شد.

آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا در کابل – سال ۱۹۵۹ میلادی

این سفر در آن دوران از جمله وقایع مهم به حساب می آمد و باعث گرم شدن روابط بین کابل و واشنگتن در دوره ای شد. در آن دوره حکومت پادشاهی در افغانستان بر قرار بود و با سرازیر شدن کمک های آمریکا به این کشور تا تقریبا اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، روابط گرمی را با واشنگتن تجربه کرد. بعد از کودتای سال ۱۹۷۳ و برچیده شدن نظام پادشاهی و چندین انتقال درون قدرت، در نهایت وضعیت به سمت قدرت گرفتن طرفداران شوروی سابق چرخید و مسکو نیز که فرصت را برای نزدیک شدن به آب های گرم مناسب دید در نهایت حرکت نظامی به داخل این کشور را آغاز کرد.

 در دهه ۱۹۸۰ میلادی و در جریان حمله نظامی افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق، پایگاه هوایی بگرام یکی از مهم ترین نقاط برای ورود نظامیان این کشور به افغانستان و انجام پروازهای پشتیبانی و رزمی در آن دهه بود.

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

دو تصویر جالب و تاریخی – بالا مربوط به هواپیمای سوخو ۲۵ ارتش شوروی در بگرام افغانستان در دهه ۱۹۸۰ و پایین هواپیمای پشتیبانی آمریکایی A-۱۰ در همان پایگاه

بعد از خروج نظامیان شوروی از افغانستان، این پایگاه همچنان به عنوان یک مرکز مهم نظامی برای دولت افغانستان به فعالیت ادامه داد تا با سقوط دولت و آغاز جنگ قدرت در داخل این کشور دست به دست شدن این فرودگان نیز آغاز شد. در طول دهه ۹۰ میلادی، بارها پایگاه هوایی بگرام در اختیار نیروهای طالبان یا اتحاد شمال قرار می گرفت و این درگیری ها گاهی به این صورت بود که بخشی از فرودگاه در اختیار یک گروه و بخشی دیگر در اختیار گروه مخالف بود و دو طرف با آتش سلاح های سبک و سنگین نیز با هم در درون آن درگیر بودند.

حضور آمریکا در افغانستان؛ بگرام قلب عملیاتی اشغالگران

در جریان اشغال اولیه توسط آمریکا و همپیمانان این کشور، یگان های عملیات ویژه نیروی دریایی و زمینی انگلیس به همراه همتایان آمریکایی خود این پایگاه را به تصرف در آوردند. با توجه به موقعیت حساس این پایگاه، بحث ارتقاء و نوسازی خصوصا باند پروازی آن در دستور کار آمریکایی ها قرار گرفت و یک باند جدید پرواز مستحکم سازی شده به طول حدود ۳۵۰۰ متر با توان پذیرش هواپیماهای بزرگ ترابری مثل سری C-۵ و  An-۲۲۵ در این پایگاه هوایی ساخته شد. توسعه این باند و آماده کردن پایگاه در سال ۲۰۰۶ میلادی هزینه ای در حدود ۹۶ میلیون دلار برای آمریکا در بر داشت. هزینه کلی ارتقاء این پایگاه چیزی در حدود ۲۲۰ میلیون دلار برآورد شده است.

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

هواپیمای ترابری سنگین C-۵ نیروی هوایی آمریکا در پایگاه هوایی بگرام

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

اوباما، رییس جمهور وقت آمریکا در پایگاه بگرام به سال ۲۰۱۲ میلادی

در کنار پرنده های مختلف ترابری، هواپیماهای رزمی مختلفی مثل پهپادهای سری MQ-۹،  بالگرد های بلک هاوک، هواپیماهای پشتیبانی نزدیک A-۱۰ و جنگنده بمب افکن های F-۱۵ و F-۱۶ در این پایگاه حضور داشته و حملات خود را از مبداء این پایگاه انجام می دادند. این پایگاه به سرعت مسیر توسعه را پیدا کرده و بدل به بزرگترین پایگاه نیروهای خارجی در داخل افغانستان بدل شد. در سال ۲۰۰۹ میلادی این پایگاه به نوعی بدل به یک شهر کوچک شده بود که ۱۰ هزار نفر در آن حضور داشتند.

نیمه تاریک پایگاه بگرام

اما این پایگاه هوایی در کنار بحث های نظامی دارای مباحثی تاریک است که باعث بدنامی آن در این سالها شده است. یکی از اولین حوادثی که باعث بر سر زبان افتادن این پایگاه شد، بازداشتگاه پروان بود. این بازداشتگاه تقریبا از همان ابتدای حضور نیروهای غربی در این پایگاه تشکیل شده و زندانیان مربوط به گروه طالبان و القاعده به آن منتقل شدند. در سال ۲۰۰۲ میلادی اعلام شد که ۲ نفر از زندانیان حاضر در این بازداشتگاه به دلیل شکنجه نیروهای آمریکایی و بی توجهی عمدی اشغالگران غربی، جان باختند.

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

نمایی از پایگاه هوایی بگرام در افغانستان

در طول سالهای متمادی خصوصا دوران جورج بوش پسر، زندانیان این پایگاه به عنوان اسیر جنگی شناخته نشده و در نتیجه از حقوق تعیین شده بر اساس کنوانسیون ژنو نیز برخوردار نبودند. افراد مختلفی که در طول دوره های مختلف در این زندان حضور داشتند از موارد مختلف شکنجه، سوء رفتار و عدم وجود امکانات شکایت داشتند. در موارد بسیاری وضعیت این بازداشتگاه به چیزی شبیه به زندان های ابوغریب در عراق و گوانتانامو در کوبا تشبیه شده است. نکته جالب این که در دوره ریاست جمهوری اوباما تعداد بازداشتی های حاضر در این مرکز ۵ برابر افزایش داشته است. در نهایت با اعتراض های انجام شده در سال ۲۰۱۳ به صورت رسمی کنترل این بازداشتگاه به طرف افغان منتقل شد.

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

عکس هوایی به تاریخ سال ۲۰۰۹ میلادی از بازداشتگاه موجود در پایگاه هوایی بگرام

اما در سال ۲۰۱۰ یکی از داستان های همیشگی مربوط به ارتش آمریکا، این بار در پایگاه بگرام خود را نشان داد. بر اساس گزارش منتشر شده در سال ۲۰۰۹ میلادی، ۴۵ نفر از اعضای نیروی هوایی آمریکا در این پایگاه مورد آزار جنسی قرار گرفتند و در بسیاری از موارد نیز قربانیان شخص آزارگر را می شناختند. در بسیاری از موارد مهاجمین از تاریکی نقاط خاصی از پایگاه برای گیر انداختن قربانیان استفاده می کردند و همین مسئله باعث شد تا نیروی هوایی آمریکا تعدادی پنل های خورشیدی برای تامین برق به منظور روشنایی مکان های مورد نظر را نصب کند.

خروج عجیب آمریکایی ها از پایگاه بگرام

بر اساس مذاکراتی که سال پیش در دوحه قطر بین طالبان و دولت آمریکا انجام شد، قرار بر این بود که در بهار سال جاری به طور کامل نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند. با روی کار آمدن بایدن در آمریکا، در نهایت قرار شد که تا ۱۱ سپتامبر امسال روند خروج نیروهای آمریکایی تکمیل شود. آمریکایی ها تخلیه پایگاه هوایی بگرام را از بهار امسال آغاز کرده و در نهایت در روز جمعه ۱۱ تیر ماه به صورت شبانه و بعد از قطع کامل برق پایگاه و بدون اطلاع دادن به نیروهای افغانی مستقر در این پایگاه، آخرین نیروهای مورد نظر نیز بگرام را ترک کردند تا بدین صورت، جلوی انتشار تصاویر این شکست را بگیرند.

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس

بخشی از نخاله های به جا مانده از نظامیان آمریکایی در پایگاه بگرام

بعد از تخلیه پایگاه مشخص شد که آمریکایی ها حجم زیادی از وسایل مثل برخی خودروها، لوازم ورزشی و همچنین حجم زیادی از نخاله ها و مواد خطرناک را در این پایگاه رها کرده اند. در حال حاضر نیروهای ارتش افغانستان به صورت کامل در این پایگاه حضور دارند و به دنبال این هستند که این مکان را برای نیازهای خود آماده کنند تا بدین صورت پرونده بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان در تاریخ ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۰ برای همیشه بسته شود هرچند پرونده کشتار مردم بیگناه افغانستان و خسارت های فراوانی که به این کشور وارد شد، تا سالها باز خواهد ماند.



منبع خبر

«پایگاه بزرگ بگرام»؛ میزبانی که شاهد شکست دو ابرقدرت در افغانستان بود/ از توسعه بازداشتگاه‌های غیرقانونی توسط دولت اوباما تا فرار مخفیانه در دوران بایدن +عکس بیشتر بخوانید »