شوروی

از تحریم تا برگه سفید امضا

از تحریم تا برگه سفید امضا


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: روزی که من سفیر ایران در شوروی شدم، رابطه ما با آمریکا قطع بود. رابطه‌مان با انگلیس به سطح کارداری تقلیل یافته بود، اما رابطه‌مان با شوروی همچنان پابرجا بود و سفارتخانه دایر بود. تفاوت شوروی با آمریکا و انگلیس این بود که شوروی همسایه بود و از این منظر شوروی برای ایران مهم بود. روس‌ها نیز نسبت به ایران حساس بودند؛ چراکه اهالی جنوب آن کشور مسلمان بودند و کمونیست‌ها می‌ترسیدند آن‌ها نسبت به انقلاب اسلامی و ایران گرایش پیدا کنند. البته شوروی از اینکه ایران پس از انقلاب ضدآمریکا شده بود، خوشحال بود.

پیش از آنکه جنگ ایران و عراق آغاز شود، شوروی به افغانستان حمله کرد. این حمله مورد مخالفت جدی ایران قرار گرفت و ایران از مجاهدان افغانستانی حمایت کرد. در طول جنگ نیز عراق با تجهیزات شرقی و روسی به ما حمله کرد و شهر‌ها و تاسیسات را بمباران و موشک‌باران کرد.

تمامی این شرایط و اتفاقات موجب شده بود تا ایران و شوروی در شرایط پیچیده‌ای قرار بگیرند و علی‌رغم اینکه شوروی در تضاد با جمهوری اسلامی ایران بود، اما همچنان سفارت‌مان در آن کشور فعالیت داشت. شوروی در حفظ یا برهم زدن رابطه با جمهوری اسلامی ایران دچار ابهامات و سوالاتی بود. از یک سو اینگونه محاسبه می‌کرد که اگر با جمهوری اسلامی ایران همکاری کنم، آن هم در شرایطی که ایران از صدور انقلاب اسلامی حرف می‌زند و شوروی نیز چند میلیون نفر مسلمان دارد که اتفاقاً در جوار ایران زندگی می‌کنند، ممکن است آن‌ها انقلابی شوند و به مجاهدان افغانستانی بپیوندند و ارتش سرخ را تحت فشار قرار بدهند و متحمل شکست سازند. از سویی دیگر نیز نزد خود اینگونه محاسبه می‌کرد که اگر به جمهوری اسلامی ایران کمک نکنم، ممکن است آمریکا مجدد بر ایران تسلط یابد و به بازیابی قدرت از دست رفته خود در خلیج فارس بپردازد.

من پیش از آنکه عازم شوروی شوم، خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که رئیس‌جمهور بود رسیدم و پرسیدم شما از من چه می‌خواهید و ایشان فرمود: «سعی کن بین و ما و این همسایه اعتماد برقرار کنی. مهمترین مشکل ما اعتماد است و تنها چیزی که از تو می‌خواهیم این است که بتوانی بین دو همسایه اعتماد ایجاد کنی.» من با این ماموریت سخت به شوروی رفتم. دیدگاه نظام در میانه جنگ تحمیلی در مورد شوروی اعتمادسازی بود و ایران به دنبال برقراری اعتماد با یکی از حامیان عراق بود!

در این رابطه در ابتدای دوره سفارتم دو کار انجام دادم. نخست تلاش کردم رابطه ایران و شوروی را از رابطه ابرقدرتی و جهان سومی به رابطه برابر و مساوی تغییر بدهم. مدل روس‌ها اینگونه بود که در مورد کشور‌های غیر مهم، استوارنامه‌ها را معاون رییس‌جمهور و معاون وزیر خارجه می‌گرفتند و استوارنامه‌های کشور‌های مهم را رییس‌جمهور و وزیر امور خارجه می‌گرفتند. من از همان ابتدا بر این موضوع پافشاری کردم که کاری ندارم مدل شما چیست. سفیر شما که به تهران آمد، استوارنامه‌اش را به رییس‌جمهور ما داد، رونوشت آن را هم به وزیر امور خارجه ما داد. من سفیر امام خمینی برای برقراری رابطه مساوی و برابر هستم و من هم فقط در همان سطح استوارنامه‌ام را می‌دهم، وگرنه نمی‌دهم. روس‌ها گفتند: «این پروتکل ماست و اگر شما این قاعده را رعایت نکنید، بقیه کشور‌ها به ما اعتراض خواهند کرد»، اما من زیر بار نرفتم. باید به روس‌ها فهمانده می‌شد که اوضاع فرق کرده و سفیر جمهوری اسلامی، سفیر دوره پهلوی نیست که بتوانند از موضع ابرقدرتی با او برخورد کند. من سفیر جمهوری اسلامی هستم و آمده‌ام که رابطه مساوی برقرار کنم. این اولین رویارویی من با روس‌ها بود تا به آن‌ها بیاموزم که شرایط تغییر کرده است. ما می‌خواهیم رابطه همسایگی خوب داشته باشیم، اما مساوی، و زیر بار رابطه ابرقدرت با یک کشور جهان سومی نمی‌رویم. این چالش اولیه من با روس‌ها بود که البته پس از یک ماه مقاومت آن‌ها شرایط ما را پذیرفتند و بنده با رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه شوروی دیدار کردم و به طور رسمی آغاز به کار کردم.

پس از آن در خصوص مساله افغانستان و حمایت تسلیحاتی شوروی از عراق با مسئولان آن کشور به گفتگو‌های جدی پرداختم. این دو کار در راستای برقراری اعتماد بین دو کشور انجام گرفت. مهمترین تکیه‌گاه عراق شوروی بود. آمریکا و شوروی این‌گونه تقسیم‌بندی کرده بودند که عراق متعلق به بلوک شرق و شوروی و ایران متعلق به بلوک غرب و آمریکاست. با پیروزی انقلاب اسلامی ساز ناکوکی زده شد و ایران از بلوک غرب خارج شد، اما با این وجود عراق همچنان در بلوک شرق بود و ایران نیز یک عنصر نامعین برای شوروی بود.

انقلاب اسلامی ایران در آن تقسیم‌بندی جهانی که شوروی و آمریکا داشتند، یک پارازیت به حساب می‌آمد. شوروی حاضر نبود که عراق را از دست بدهد و آمریکا نیز اجازه نمی‌داد که شوروی بر ایران تسلط پیدا کند. از سویی شوروی نیز مایل به نزدیکی با ایران نبود؛ چرا که نمی‌دانست ایران پس از انقلاب چه وضعیتی دارد؛ بنابراین ایرانِ متحد غرب از آن اتحاد خارج و از نگاه ابرقدرت‌ها نامعین تشخیص داده شد، اما شوروی تمام تلاش خود را کرد تا عراق را در بلوک شرق نگه دارد. اینکه شوروی در این تلاش و در رقابت با آمریکا تا چه میزان موفق بود، موضوع دیگری است، اما شوروی تکیه‌گاه عراق بود و ما در مذاکرات تلاش زیادی انجام دادیم تا تکیه‌گاه عراق را سست و با نزدیک کردن خود به شوروی، دوستی دیرینه و سنتی آن دو را کم‌رنگ کنیم.

در خصوص سیاست شوروی در جنگ ایران و عراق هم باید گفت که شوروی به دنبال تداوم جنگ بدون پیروزی بود. از نگاه روس‌ها، ایران اگر از جنگ با عراق رهایی پیدا می‌کرد، از مسلمانان افغانستانی که در جنگ با ارتش سرخ شوروی بودند، حمایت می‌کرد و می‌توانست شوروی را از افغانستان بیرون کند؛ بنابراین شوروی از عراق حمایت تسلیحاتی می‌کرد تا ایران در جنگ پیروز نشود. ما باید کاری می‌کردیم تا شوروی حمایتش را از عراق می‌کاست. من در مذاکرات با رئیس‌جمهور شوروی که فکر می‌کنم تنها مذاکره یک سفیر با رئیس‌جمهور است، به طور جدی روی مواضع کشورم تأکید کردم، اما او محکم گفت: «این چیزی که در سیستم جهانی وجود دارد، برای این منظور است که این جنگ نباید پیروز داشته باشد!»

مذاکرات بسیاری با روس‌ها انجام دادیم و تلاش کردیم به آن‌ها تفهیم کنیم که ما می‌توانیم همسایه و شریک خوبی برای یکدیگر باشیم و اگر آن‌ها شریک خوبی برای ما باشند، ما نیز شریک خوبی برای آن‌ها خواهیم بود. محور مذاکرات اولیه تاکید بر حُسن همجواری و حُسن همسایگی بود. چهار سال بعد که از شوروی برمی‌گشتم، وزیر خارجه آن کشور به من گفت که تو اعتماد به ایران را به ما قبولاندی! نتیجه آن تلاش هم این شد که شوروی در ماجرای قطعنامه ۵۹۸ تا حدودی برخی از خواسته‌های ایران را عملی کرد و پس از جنگ نیز برخی از نیازمندی‌های تسلیحاتی ما را برآورده کرد. البته در رابطه با قطعنامه ۵۹۸ باید توجه داشت که دستگاه سیاست خارجی دیر وارد عمل شد. من معتقدم که قطعنامه به ایران تحمیل شد. پس از صدور قطعنامه، تیمی از وزارت خارجه به مسکو آمدند که وزیر خارجه شوروی به آن‌ها گفت: «قطار رفت!»؛ یعنی قطعنامه به تصویب رسیده و دیگر کاری نمی‌شود انجام داد.

نکته‌ای که باید بدان توجه داشت این است که اعتمادسازی با عزت و اقتدار انجام گرفت. مسیر اعتمادسازی ما با شوروی بدین‌گونه بود که ابتدا امکانات خارج از عرف آن قدرت در داخل کشور از بین برده شد؛ یعنی دست داخلی آن قدرت خارجی قطع شد. دوم اینکه مذاکرات از مشترکات آغاز شد تا با تقویت نقاط مثبت، نقاط منفی کم‌رنگ شود.

هنگامی که من در شوروی سفیر شدم، روس‌ها اجازه واردات سیم خاردار به ایران را نمی‌دادند، اما روزی که از آن کشور بازگشتم بیش از ۱۰ میلیارد دلار قرارداد نظامی با شوروی داشتیم. در آن قرارداد‌ها سلاح‌هایی همچون زیردریایی، انواع هواپیما‌های جنگی و… بود که موجب تکمیل کمبود تجهیزات نظامی ما بعد از جنگ شد. در اجلاس سران، در یک جلسه خصوصی، آقای گورباچف برگه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس‌جمهور بود، نشان داد که زیر آن امضای همه اعضای پولیت‌بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بالای برگه کاملاً سفید بود و گفت: «من تمامی امضا‌ها را گرفته‌ام و شما در قسمت سفید هر چه می‌خواهید بنویسید و ما به شما می‌دهیم. امروز تصویب کردیم که شما هر تسلیحاتی بخواهید ما به شما بدهیم.» رابطه ایران و شوروی از میانه جنگ تحمیلی با تحریم انتقال سیم خاردار به ایران شروع و پس از پایان جنگ به این برگه سفید امضا رسید.

منبع: نشریه سرو

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از تحریم تا برگه سفید امضا بیشتر بخوانید »

سیستم‌های دفاع هوایی ساخت شوروی به اوکراین تحویل می‌شود

سیستم‌های دفاع هوایی ساخت شوروی به اوکراین تحویل می‌شود



اسپوتنیک در گزارشی اعلام کرده که آمریکا سیستم های دفاع هوایی ساخت شوروی را که به طور مخفیانه خریداری کرده بود به اوکراین می فرستد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از اسپوتنیک، آمریکا سعی دارد تا در ادامه کمک‌های خود به اوکراین برخی از سامانه‌های دفاع هوایی ساخت شوروی را که به صورت مخفیانه سال‌ها پیش خریده بود به اوکراینی‌ها تحویل دهد.

بیشتربخوانید:

۳۵ هزار مستشار آمریکایی در ایران چه می‌کردند؟

اسپوتنیک به نقل از وال استریت ژورنال از سامانه موشکی ضد هوایی «اوسا» نام برده و تاکید کرده است که آمریکایی‌ها قصد ندارند سامانه اس -۳۰۰ که زمانی از بلاروس دریافت کرده بودند را به اوکراین بفرستند.

طبق گزارش وال استریت ژورنال آمریکا نسخه‌های واحدی از سیستم‌های دفاع هوایی را که اتحاد جماهیر شوروی از آنها استفاده می‌کرد و برای مقاصد اطلاعاتی به کشورهای دیگر می‌فروخت را به دست آورده است.

آمریکا و دیگر کشورهای غربی از زمان شروع جنگ اوکراین، محموله‌های تسلیحاتی زیادی به کی یف فرستاده‌اند. اما کشورهای غربی تاکنون به خواسته اصلی اوکراین در مورد اعمال منطقه پرواز ممنوع در این کشور پاسخ منفی داده‌اند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیستم‌های دفاع هوایی ساخت شوروی به اوکراین تحویل می‌شود بیشتر بخوانید »

فراز و فرود‌های روابط ایران و شوروی در جنگ

فراز و فرود‌های روابط ایران و شوروی در جنگ


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: دکتر «جهانگیر کرمی» دانشیار مطالعات بین‌الملل دانشگاه تهران است که سال‌ها در خصوص موضوعات راهبردی و منطقه‌ای اوراسیای مرکزی مطالعه و پژوهش کرده است. از او در خصوص شوروی و روسیه کتاب‌ها و مقالات بسیاری منتشر شده و در دانشگاه تهران به عنوان یکی از برترین اساتید روسیه‌شناسی شناخته می‌شود. «سیاست خارجی روسیه»، «روابط ایران و روسیه»، «دکترین نظامی روسیه»، «امنیت ملی در جهان سوم»، «شورای امنیت سازمان ملل متحد و مداخله‌ی بشردوستانه» و «شوروی و جنگ ایران و عراق» از جمله آثاری است که از وی منتشر شده است. در ادامه گفت‌وگوی ما با وی را که در خصوص فراز و فرود‌های روابط ایران و شوروی در دوران جنگ تحمیلی است، می‌خوانید:

سرو: ابتدا از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، تشکر می‌کنم. همانطور که می‌دانید ایران تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بلوک غرب و در هم‌پیمانی با آمریکا قرار داشت و در نوک پیکان مقابله با شوروی به حساب می‌آمد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران از بلوک غرب خارج شد، اما به بلوک شرق هم نپیوست و بلکه سیاست خارجه خود را «نه شرقی و نه غربی» اعلام کرد. در مقابل کشور عراق، اما در جبهه شرق و در کنار شوروی قرار داشت. بفرمایید که رابطه شوروی با کشور‌های ایران و عراق تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی چگونه بود؟

کرمی: رابطه ایران با روسیه دارای قدمت دیرینه‌ای است و فراز و نشیب‌های بسیاری هم داشته است، اما رابطه ایران و این کشور را باید از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ مورد بررسی قرار داد. شوروی در ایران منافع فراوانی داشت. موقعیت استراتژیک ایران، توسعه‌طلبی و تمایل روسیه به سمت جنوب و رقابت با انگلستان از جمله عواملی بود که موجب توجه روسیه به ایران شد. از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تا پیروزی انقلاب اسلامی، دولت‌های ایران و روسیه فراز و نشیب‌های فراوانی در مناسبات متقابل سپری کردند.

وقوع انقلاب کمونیستی موجب شد تا انگلیس احساس خطر کند و دور تا دور شوروی، کمربند امنی برای خود ایجاد کند. به همین منظور انگلیس در ایران رضاخان میرپنج را طی یک کودتا به قدرت رساند. البته پس از کودتای ۱۲۹۹، قرارداد مودتی بین ایران و شوروی منعقد شد که از آن دوره به دوره «همزیستی» یاد می‌شود.

اما با وقوع جنگ جهانی دوم که ایران به اشغال نیرو‌های متفقین درآمد، این مودت از بین رفت و نیرو‌های ارتش شوروی بخش‌های شمالی کشورمان را اشغال کردند. این اشغال به مدت چند سال ادامه داشت و «احمد قوام» نخست‌وزیر وقت با رایزنی‌های مختلف و متعدد با مقامات شوروی توانست روس‌ها را از خاک کشورمان بیرون کند. اما روس‌ها در قبال خروج از ایران، خواستار امتیاز نفت شمال در برابر امتیاز نفت جنوبی که به انگلیسی‌ها داده شده بود، بودند که این درخواست با مقاومت و موازنه منفی نمایندگان مجلس شورای ملی روبرو شد. در نهایت هم که نفت ایران ملی و دست انگلیسی‌ها و روس‌ها از آن کوتاه شد. از آن دوره تا پیروزی انقلاب اسلامی، ایران با شوروی ارتباطاتی در حوزه‌های مختلف داشت، اما آن ارتباطات به گستردگی و عمق ارتباط ایران با آمریکا و انگلیس نبود.

پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو برای شوروی اتفاق مثبتی بود؛ چرا که آمریکا مهمترین پایگاه خود را در همسایگی با شوروی از دست داد و این اتفاق در جنگ سرد، یک پیروزی برای شوروی قلمداد می‌شد. از این رو شوروی بیست و سوم بهمن ۵۷ (یک روز پس از پیروزی انقلاب)، دولت موقت مهندس بازرگان را هرچند لیبرال و طرفدار غرب و ارتباط با آمریکا بود، به رسمیت شناخت، اما سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی ایران، مسکو را از تداوم موفقیت‌ها ناامید کرد. البته در ادامه اتفاقاتی همچون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و خروج ایران از پیمان سنتو رخ داد که موجب خوشحالی و خرسندی شوروی شد.

با این حال شوروی تلاش داشت خود را به نظام جمهوری اسلامی ایران نزدیک کند. حزب توده که وابسته به شوروی بود، با دستور آن کشور هماهنگ و هم‌گام با نظام جمهوری اسلامی حرکت می‌کرد. البته در ادامه ماهیت خود را نشان داد و اقدام به فعالیت‌های جاسوسی در ایران کرد.

رابطه ایران با شوروی تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی، نه‌چندان دوستانه و نه‌چندان خصمانه بود. روس‌ها از حذف جریان‌های ملی و لیبرال نظیر استعفای دولت موقت بازرگان و عزل بنی‌صدر استقبال کردند. آنان تصور می‌کردند که ایران در آینده در دست نیرو‌های کمونیست قرار خواهد گرفت. از این رو هنگامی که آمریکا می‌کوشید تا ایران را در فشار اقتصادی قرار دهد، روس‌ها ضمن وتوی قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل متحد روابط خود را با ایران گسترش دادند. آن‌ها حتی به دولت جدید ایران پیشنهاد فروش تسلیحات دادند، اما دولت ایران نپذیرفت. شوروی به دنبال جلب نظر ایران بود، اما ایران بر مبنای سیاست‌های ضدکمونیستی صدور گاز به شوروی را قطع کرد، حضور دیپلماتیک آن کشور در تهران را کاهش داد، کنسولگری شوروی در رشت را بست و بانک ایران و روس را تعطیل کرد. حمله شوروی به افغانستان هم با مخالفت شدید ایران مواجه شد که با کمک ایران به مجاهدان افغانستانی، روابط تهران و مسکو تیره شد. این موضوع بر سیاست شوروی در خصوص جنگ ایران و عراق نیز اثر گذاشت.

در مقابل عراق از دوره «عبدالکریم قاسم» به یکی از متحدان شوروی تبدیل شد. عراق تا پیش از آن عضو پیمان سنتو و در کنار آمریکا بود. اما روابط شوروی با عراق از زمان به قدرت رسیدن بعثی‌ها در سال ۱۹۶۸ به صورت ویژه آغاز شد. روابط شوروی با عراق در این دوره بسیار گرم و نزدیک بود. صدام و نخست‌وزیر شوروی بار‌ها به پایتخت‌های یکدیگر سفر کردند و قرارداد‌های فنی و اقتصادی متعددی به امضا رساندند. بین آن دو کشور همچنین پیمان دوستی و همکاری برقرار شد. عراق پس از سال ۱۹۷۲ بیشترین روابط را با شوروی داشت و شوروی پیشرفته‌ترین سلاح‌هایش را در اختیار عراق قرار داد.

اما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، روابط عراق با شوروی برای مدت کوتاهی تیره شد و پس از پیروزی انقلاب و با به قدرت رسیدن صدام حسین، سیاست خارجی عراق به سوی غرب متمایل شد. البته عراق از سال ۱۹۷۵ و از ماجرای قرارداد الجزایر که بین عراق و ایران به امضا رسید، به غرب متمایل شده بود، اما پس از برکناری حسن‌البکر این تمایل آشکارتر شد. حمله شوروی به افغانستان نیز موجب شد تا تیر خلاصی به روابط نزدیک عراق با شوروی وارد شود. عراق همچون ایران آن حمله را به شدت محکوم کرد. رهبران عراق نگران شدند که مبادا ایدئولوژی چپ بر عراق غالب شود و حزب کمونیست که یک حزب قدرتمند در کشور عراق بود، قدرت را به دست بگیرد. به همین دلیل دولت عراق، حزب کمونیست را منحل و بیش از یکصد نفر از آن‌ها را اعدام کرد که این اتفاق موجب واکنش شوروی قرار گرفت.

سرو: باتوجه به اینکه حمله شوروی به افغانستان مورد واکنش ایران و عراق قرار گرفت و هر دو کشور آن را محکوم کردند و در آستانه جنگ تحمیلی، ایران و عراق رابطه خوبی با شوروی نداشتند، شوروی می‌بایست در ابتدای جنگ طرفدار هیچ‌کدام از کشور‌ها نباشد و اعلام بی‌طرفی کرده باشد. آیا چنین اتفاقی صورت گرفت؟

کرمی: بله. شوروی در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرد، اما حمایت محدودی هم از عراق داشت. شوروی در ابتدا بی‌طرف بود، اما سپس در ادامه از عراق حمایت کرد و این حمایت نیز علنی و عملی بود.

پس از حمله عراق به ایران، مقامات شوروی به شدت نگران شدند و از دو طرف خواستند جنگ را به پایان برسانند. با آغاز جنگ، روس‌ها در موقعیت دشواری قرار گرفتند. از یک سو عراق برای شوروی یک سرمایه بود و نمی‌خواستند آن سرمایه را از دست بدهند. از سوی دیگر نیز می‌خواستند که روابط ایران با شوروی بهبود یابد و مواضع ایران در خصوص جنگ در همسایه شرقی اش یعنی افغانستان نیز تعدیل شود.

از این رو شوروی تلاش کرد تا با دو طرف مدارا کند. البته یک سوال نیز در اینجا مطرح است و آن این می‌باشد که آیا شوروی از تصمیم عراق برای حمله به ایران اطلاع داشت و اگر اطلاع داشت، در راستای مدارا و نزدیکی به ایران، آیا مقامات کشورمان را از تصمیم صدام و دولت عراق مطلع ساخت؟ که این سوال باید در جای خود مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد.

در این خصوص که گفتم شوروی در ابتدای جنگ حمایت محدودی از عراق هم داشت لازم است به کتاب خاطرات وفیق السامرایی مسئول اطلاعات ارتش عراق مراجعه شود. او در آن کتاب می‌گوید که شوروی در ابتدای جنگ به ما کمک اطلاعاتی کرد. ضمن اینکه در آغاز جنگ، حدود یک هزار و ۲۰۰ متخصص و مستشار روسی در ارتش عراق خدمت می‌کردند.

شوروی در آغاز جنگ با عراق به لحاظ سیاسی روابط چندان مطلوبی نداشت، اما این به معنای قطع معاملات نظامی نبود. طارق عزیز وزیر خارجه عراق یک روز پیش از آغاز جنگ به مسکو سفر کرد که به نظر می‌رسد آن سفر برای درخواست کمک‌های نظامی بیشتر از شوروی بود. البته شوروی آنگونه که عراق مایل بود، همراهی نکرد. در ادامه هم هرچند صدام به نخست‌وزیر شوروی پیام داد، اما باز هم شوروی کمک چندانی به عراق نکرد. البته حجم تسلیحات و تجهیزاتی که عراق پیش از پیروزی انقلاب از شوروی گرفته بود، به قدری بود که عدم همراهی جدی آن کشور پس از آغاز جنگ به چشم نیامد.

پس از مدتی شوروی به تدریج حمایت‌های خود را از عراق افزایش داد. مسکو در زمستان سال ۵۹ به متحدانش در پیمان ورشو اجازه داد تا فروش تجهیزات نظامی‌شان را به عراق افزایش دهند. یک هیات هم از شوروی به عراق رفت و با مقامات آن کشور دیدار کرد. این دیدار آغازی بر تقویت روابط دو کشور بود. عراق پس از آن توانست شوروی را در جهت سیاست‌های جنگی خود علیه ایران همراه و هماهنگ کند.

البته شوروی در آن دوره و در راستای هدفی که دنبال می‌کرد، ارتباطش را با ایران حفظ کرد و کمک‌های محدود و غیرمستقیمی نیز به ایران داشت. کمک‌های قذافی و حافظ اسد به ایران را می‌توان کمک‌های غیرمستقیم شوروی به ایران حساب کرد. سوریه و لیبی با کشور شوروی قرارداد‌های نظامی بسیاری داشتند.

جنگ برای شوروی مانند یک شمشیر دولبه بود. اگر عراق شکست می‌خورد، متحد دیرینه خود در خلیج فارس را از دست می‌داد. ضمن اینکه این شکست به معنای شکست تسلیحات و تکنولوژی شوروی در برابر تسلیحات و تجهیزات آمریکا بود. همچنین پیروزی ایران می‌توانست موقعیت شوروی در افغانستان را با خطر جدی مواجه سازد. اگر هم ایران شکست می‌خورد، آمریکایی‌ها دوباره در همسایگی شوروی قرار می‌گرفتند و ایران دوباره به دامن بلوک غرب و آمریکا بازمی‌گشت.

به هرحال شوروی در دو سال اول جنگ می‌کوشید تا ضمن تاکید بر بی‌طرفی در جنگ و امید به پایان جنگ، از دو طرف بخواهد که به جنگ خاتمه دهند و مانع نفوذ بیشتر آمریکا در منطقه شوند؛ بنابراین مسکو با هر دو طرف رابطه داشت.

سرو: چه دلایلی موجب شد تا حمایت‌های شوروی از عراق بیشتر و جدی‌تر شود و شوروی به طور رسمی از چه تاریخی از موضع بی‌طرفی خارج شد و به حمایت آشکارا از عراق پرداخت؟

کرمی: شوروی در دوران پس از مرگ برژنف تا روی کار آمدن گورباچف یعنی از آبان سال ۶۱ تا آبان سال ۶۴ به دلایل گوناگون از ایران دور شد و به طور جدی‌تر از بغداد حمایت کرد. پیروزی‌های ایران در عملیات‌های ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس که در سال‌های ۶۰ و ۶۱ به وقوع پیوست، شوروی را نگران کرد؛ چرا که اگر پیروزی‌های ایران ادامه می‌یافت، عراق شکست می‌خورد و این موضوع برای شوروی سنگین بود. تصمیم ایران به ادامه جنگ تا آن سوی مرز‌های بین‌المللی به قصد سرنگونی حکومت بعث عراق بود. روس‌ها تلاش کردند تا حکومت عراق را حفظ کنند. آن‌ها در این مسیر با رقبایی روبرو بودند که در راس آن‌ها آمریکا و فرانسه بود و اگر آن کشور‌ها بدون کمک شوروی، حکومت عراق را حفظ می‌کردند، نفوذ آمریکا و فرانسه در عراق بیشتر و از نفوذ شوروی کاسته می‌شد.

از سوی دیگر مدتی بعد اعضای حزب توده به دلیل فعالیت‌های جاسوسی در ایران دستگیر و محاکمه شدند که این اقدام امید شوروی برای نزدیکی به ایران را از بین برد. در پی این حوادث روابط تهران – مسکو کاهش یافت و حمایت‌های نظامی و استراتژیک گسترده‌تر شوروی از عراق آغاز شد. شوروی ورود نیرو‌های ایران به خاک عراق در عملیات رمضان (تابستان ۶۱) را محکوم کرد و تعدادی کارشناس و مستشار برای تقویت ارتش عراق به بغداد فرستاد.

در دوره جدید روابط دو کشور شوروی و عراق، رفت و آمد‌ها بین بغداد و مسکو افزایش یافت و شوروی علاوه بر فروش تسلیحات مورد نیاز به عراق، محدودیت‌هایی نیز برای ایران ایجاد کرد. البته اگرچه شوروی از نظر سیاسی و نظامی از عراق حمایت می‌کرد، اما به نظر می‌رسید که عراق همچنان به دنبال برقراری روابط سیاسی با آمریکا و غرب بود. شوروی برای بازگرداندن بغداد از پایگاه غرب و جناح رو به رشد کشور‌های عرب میانه‌رو طرفدار آمریکا تلاش بسیار زیادی انجام داد. در نتیجه عراق ضمن برخورداری از حمایت‌های نظامی و سیاسی فراوان شوروی، با غرب نیز معاملات تسلیحاتی عمده‌ای انجام داد.

در نتیجه به دنبال تیرگی روابط ایران با شوروی، مسکو همکاری‌هایش را با عراق به تدریج بیشتر کرد. بر میزان خرید نفت خود از عراق افزود و متعهد شد در ازای نفت، تجهیزات نظامی در اختیار این کشور قرار دهد. بدین ترتیب جنگنده‌های میگ ۲۳ و ۲۵، تانک‌های تی ۷۲، موشک‌های زمین به زمین و زمین به هوا و تجهیزات جنگی گوناگون به عراق ارسال شد.

با این حال مسکو از دو موضوع نگران بود. یکی اینکه کمک‌های فراوان غرب به عراق برای مقابله با ایران، موجب تغییر ساختار و سیستم نظامی ارتش عراق و تشدید آهنگ غرب‌گرایی همه‌جانبه در آن کشور شود و دیگری اینکه نتیجه‌ی جنگ به پیروزی ایران بیانجامد.

دوره‌ای که با پیروزی ایران در آزادسازی خرمشهر آغاز شد و با دستگیری و محاکمه سران حزب توده و حمایت از مجاهدان افغانستانی ادامه یافت، سبب نگرانی شوروی از سرنوشت صدام و نفوذ این کشور در خلیج فارس شد؛ بنابراین سیاست شوروی در این دوره، مبتنی بر حمایت آشکارا از عراق بود و بسیاری از رودربایستی‌ها و تعارف‌های دوره برژنف در تعاملات بین‌المللی کنار گذاشته شد.

سرو: در میانه جنگ تحمیلی و در سال ۶۴ ارتباطاتی بین ایران و آمریکا پدید آمد که به مذاکرات «مک فارلین» مشهور شد. در پی آن مذاکرات آمریکا برخی از نیازمندی‌های تسلیحاتی ایران را تامین کرد که گفته می‌شود در عملیات والفجر هشت بسیار کارساز شدند. این اتفاق چه تاثیری در ارتباط بین ایران و شوروی و همچنین شوروی و عراق گذاشت و واکنش کشور شوروی به این موضوع چه بود؟

کرمی: بله همانطور که گفتید یکی از اتفاقات مهم دوران جنگ آشکار شدن فروش مخفیانه اسلحه و تجهیزات نظامی آمریکا به ایران بود. دولت ریگان به دلیل معامله‌ی اسلحه در برابر گروگان‌های آمریکایی، هم در آمریکا و هم در اروپای غربی اعتبارش را از دست داد؛ چرا که با این اقدام سیاست ضد تروریستی که از مدت‌ها پیش دنبال می‌کرد، مخدوش شد. کشور‌های عرب خلیج فارس نیز از این اقدام آمریکا به شدت نگران شدند. در نهایت نه تنها کشور‌های عرب اعتمادشان را به آمریکا از دست دادند، بلکه مصر و اردن هم که به آمریکا بسیار نزدیک شده بودند، به شدت دچار بی‌اعتمادی شدند.

شوروی نیز این بابت نگران شد؛ چراکه می‌پنداشت آمریکا با ارسال مجدد تسلیحات به ایران، ممکن است امکان حصول توافق و خاتمه جنگ بین ایران و عراق را از بین ببرد. از این رو شوروی پس از ماجرای مک فارلین برای بهبود موقعیتش در تهران تلاش کرد. هنگامی که این ماجرا آشکار شد، شوروی با تبلیغات خود و ادعای اینکه معامله‌ی تسلیحاتی آمریکا با ایران، هم در جهت تداوم جنگ و هم در جهت مداخله آمریکا در امور داخلی ایران است، از این بحران بهره‌برداری کرد.

در مقابل عراق نیز به این موضوع واکنش نشان داد. طارق عزیز وزیر امور خارجه عراق برای ملاقات با همتای روسی خود به مسکو رفت. وزیر خارجه شوروی در مذاکرات خود دیدگاه‌های شوروی درباره منازعه نظامی رو به گسترش ایران و عراق را مطرح کرد و ادعای کمک به ایران در عملیات والفجر هشت را هم تکذیب کرد.

سرو: برخی پایان یافتن جنگ ایران و عراق و صدور قطعنامه ۵۹۸ را ناشی از تعامل شوروی با آمریکا می‌دانند. شوروی از چه زمانی با آمریکا پای میز مذاکره نشست و تعاملاتش را با غرب در سازمان‌های جهانی بیشتر کرد و آیا این تعاملات بر پایان یافتن جنگ ایران و عراق و همچنین خروج نیرو‌های ارتش سرخ شوروی از افغانستان اثرگذار بود؟

کرمی: گورباچف در آبان سال ۶۴ و در میانه جنگ تحمیلی دبیرکل حزب کمونیست شوروی شد و برنامه‌اش را برای بازسازی اقتصاد در آستانه بحران، اصلاح ناکارآمدی کشور و ایجاد فضای باز سیاسی در جامعه شوروی که تا آن زمان بسته بود، اعلام کرد. شوروی اندیشه جدید سیاست خارجی را هم با تاکید بر امنیت مشترک و متقابل و روابط بهتر با غرب و آمریکا اعلام کرد. در مورد جنگ نیز سیاست شوروی همچنان مبتنی بر خاتمه جنگ بود؛ چراکه این کشور منافع خود را در پایان بخشیدن به جنگ و در عین حال پیروز نشدن هیچ یک از طرفین می‌دید.

شوروی از تابستان سال ۶۵ بر دو موضوع تردد آزاد کشتی‌ها در خلیج فارس و خاتمه جنگ ایران و عراق متمرکز شد. روس‌ها برای پایان یافتن جنگ دیدگاه‌های خاص خود را داشتند. این دیدگاه‌ها عبارت بودند از سازماندهی مذاکرات تحت نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد، تدارک یک گردهمایی در سطح وزیران امور خارجه کشور‌های عضو شورای امنیت و حضور همه جناح‌های ذی‌نفع جنگ ایران و عراق در آن.

از تابستان سال ۶۵ نیز ایران برای بهبود روابط با شوروی تلاش‌هایی را آغاز کرد و در این راستا پیام‌هایی بین مقامات دو کشور مبادله شد. ملاقات‌هایی هم صورت گرفت.

به نظر می‌رسد از اواخر سال ۶۵، آمریکا و شوروی به تدریج توافق کردند تا جنگ ایران و عراق بدون پیروزی یکی از طرفین به پایان برسد. پس از فتح فاو، ماجرای مک‌فارلین و عملیات گسترده‌ی بعدی ایران یعنی عملیات کربلای پنج، حمایت روس‌ها از عراق جدی‌تر شد و شوروی یک قرارداد ۱۵ ساله برای تامین نیاز‌های تسلیحاتی عراق امضا کرد و بدون هیچ محدودیتی پیشرفته‌ترین سلاح‌ها را در اختیار بغداد قرار داد.

از ابتدای سال ۶۶ فعالیت‌های دیپلماتیک آمریکا، شوروی و انگلیس برای اتخاذ یک موضع واحد برای پایان دادن به جنگ افزایش پیدا کرد. سازمان ملل متحد و آمریکا از یک سو، الجزایر و عربستان از سوی دیگر و سایر محافل جهانی و منطقه‌ای هم در این راستا تلاش کردند. در نهایت در تیر ماه سال ۶۶ قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. شوروی در زمینه تصویب آن در شورای امنیت، با آمریکا همکاری کرد. شوروی ترجیح می‌داد که در گفتگو‌های دوجانبه با آمریکا، جنگ ایران و عراق را حل و فصل کند.

ایران اگرچه قطعنامه ۵۹۸ را در آن زمان نپذیرفت، اما ارتباط ایران با شوروی وارد یک مرحله تازه شد. روابط شوروی با ایران گسترش یافت و شوروی با تحریم ایران از سوی آمریکا مخالفت کرد. شوروی با این رفتار به دنبال ایجاد توازن میان ایران و عراق بود تا جنگ را پایان دهد. البته در عین حال به عراق و کشور‌های عربی نیز سلاح می‌فروخت. شوروی تامین‌کننده عمده اسلحه‌ی عراق و نمونه یک تامین‌کننده تسلیحاتی قابل اعتماد بود؛ اعتباری که آمریکا کسب نکرد. مقامات شوروی تصور می‌کردند که بیشتر منافع شوروی در جانبداری از اعراب حاصل می‌شود و در این زمینه سیاستش با آمریکا هم‌گام بود. در عین حال مسکو دقت داشت که حدالامکان راه‌هایی را در مقابل تهران گشوده نگه دارد. در حقیقت روس‌ها در خلیج فارس سیاست فرصت‌طلبانه‌ای در پیش گرفتند و در تلاش بودند از اشتباهات و افراطی‌گری‌های آمریکا به نفع خود استفاده کنند.

مهمترین موضوعی که شوروی از ابتدا در ارتباط با ایران دنبال می‌کرد، افغانستان بود. اواخر سال ۶۶، مقامات شوروی برای مذاکره در این خصوص و همچنین جنگ به ایران آمدند، اما گفتگوهایشان به نتیجه مشترکی نرسید و روابط خوبی که از یکی دو ماه پیش آغاز شده بود، دوباره تیره شد. در زمستان ۶۶ و بهار ۶۷ جنگ شهر‌ها شدت پیدا کرد و ایران و آمریکا در خلیج فارس درگیر شدند. اعتراض ایران به شوروی به دلیل ارسال موشک به عراق، هجوم به سفارت مسکو در تهران و همچنین تداوم جنگ مشکلاتی را برای سیاست شوروی در منطقه‌ی خاورمیانه به وجود آورد که مسکو مجبور شد تلاش‌های خود را برای پایان دادن به جنگ بیشتر کند و در پی توافق با آمریکا از افغانستان خارج شود و آمریکا نیز جنگ ایران و عراق را پایان دهد.

به هر ترتیب در تابستان سال ۶۷ و یک سال پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ جنگ ایران و عراق، با پذیرفتن قطعنامه از سوی ایران به پایان رسید. البته موافقت ایران با قطعنامه حاصل تلاش‌های روسیه نبود، اما مواضع و اقدامات مسکو تا حدودی در این موضوع موثر بود.

سیاست شوروی در برابر جنگ، از عوامل گوناگونی متاثر بود و یکی از مسائلی که موجب نگرانی بیشتر مقامات شوروی از ایران شد، گسترش اسلام‌گرایی و موج انقلاب اسلامی در بین مسلمانان این کشور بود. در شوروی حدود ۷۰ میلیون نفر مسلمان زندگی می‌کردند.

سرو: از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید، تشکر می‌کنم.

سمانه پرهام

انتهای پیام/ ۱۳۴

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فراز و فرود‌های روابط ایران و شوروی در جنگ بیشتر بخوانید »

ارتشِ شرقی

ارتشِ شرقی


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: از زمان روی کار آمدن حزب بعث، عراق همواره در پی تقویت توان نظامی و توسعه نیرو‌های مسلح خود بود. از این تاریخ مرتباً کمیت و کیفیت ارتش بعثی عراق فزونی یافت. عراق در این دوران با استفاده از پیمان دوستی ۱۵ ساله با شوروی که در سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲ میلادی) بین دو کشور امضا شده بود، بیشتر نیازمندی‌های تسلیحاتی، آموزشی، تدارکاتی و سازماندهی ارتش بعثی را از شوروی تامین می‌کرد.

پس از انعقاد معاهده ۱۹۷۵ الجزایر بین ایران و عراق، سیر تقویت نیرو‌های مسلح عراق نه تنها متوقف نشد، بلکه ادامه و افزایش یافت. از این هنگام تا آغاز جنگ با ایران، استعداد نیروی زمینی ارتش عراق تقریباً دو برابر شد. این کشور توانست با برخی دولت‌های اروپایی مانند فرانسه و ایتالیا نیز قرارداد‌هایی را برای تامین جنگ‌افزار و تجهیزات نظامی منعقد کند.

بر مبنای دکترین شوروی، راهبرد قدرت نظامی عراق بر اساس «استراتژی زمین‌پایه» طرح‌ریزی شد؛ بنابراین ستون فقرات ارتش عراق را متکی بر نیروی زمینی و تشکیل سه سپاه بزرگ برنامه‌ریزی کردند.

تعداد نظامیان عراقی در ابتدای جنگ

۴۰۰ هزار نفر اعم از اعضای ارتش عراق، ارتش خلقی و نیرو‌های گارد مرزی
۱۹۵ هزار نفر در نیروی زمینی
۱۸ هزار نفر در نیروی هوایی
۱۰ هزار نفر در نیروی دفاع هوایی
۴ هزار نفر در نیروی دریایی

استعداد عراق در ابتدای جنگ

۵ لشکر پیاده
۲ لشکر مکانیزه
۵ لشکر زرهی
۲ تیپ مستقل زرهی و مکانیزه
۳ تیپ مستقل نیروی مخصوص
۱۰ تیپ پیاده‌ی احتیاط شش گردانی

تعداد توپ و تانک‌ها و موشک‌ها

۲۵۰۰ تانک در قالب ۵۳ گردان سازماندهی شد. تانک‌های ارتش عراق عمدتاً روسی بود و عراق مهمترین تانکی که در اختیار گرفت، تانک تی ۷۲ بود.

سایر تانک‌های عراق عبارت بودند از تی ۳۴، تی ۵۴، تی ۵۵، تی ۶۲ و ای. ام. ایکس ۳۰.
۲۳۰۰ نفربر
۱۵۰۰ توپ صحرایی در قالب ۸۲ گردان توپخانه سازماندهی شد.
۷۲۰ توپ ضدهوایی در قالب ۲۷ گردان پدافند هوایی سازماندهی شد.
۸۵۰ تانک‌بر که روسی و آلمانی بودند.
۴۸ سکوی پرتاب موشک که متعلق به موشک‌های اسکاد بی و فراگ روسی بودند.
۲۰۰۰ موشک زمین به هوای سام ۲، سام ۳ و سام ۶ که روسی بودند.

تعداد پرنده‌ها و شناور‌ها

۳۰۰ هواپیما که در قالب ۱۳ تا ۱۵ اسکادران هوایی سازماندهی شده بودند. بیشتر جنگنده‌های عراق سوخو ۷، میگ ۲۱ و میگ ۱۷ بود که توسط شوروی ساخته شده بود.
۱۶۶ بالگرد که روسی و فرانسوی بودند.
۶۲ شناور

شوروی هشت ماه پس از آغاز جنگ، مخفیانه مهمات و تجهیزاتی به عراق ارسال کرد. اما اولین کمک تسلیحاتی مهم شوروی به عراق را می‌توان تجهیز ارتش رژیم بعث به هواپیما‌های میگ ۲۵ برشمرد. البته زمان دقیق تجهیز نیروی هوایی ارتش عراق به هواپیما‌های میگ ۲۵ روسی مشخص نیست، اما نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در روز نوزدهم اسفند ماه سال ۶۰ پرواز یک فروند هواپیمای میگ ۲۵ عراقی را که از گسترش نیرو‌های ایرانی در منطقه دزفول و شوش عکس هوایی تهیه می‌کرده ثبت کرده است.

باتوجه به ساختار و تجهیزات شرقی نیروی هوایی عراق، این کشور سعی می‌کرد نیاز‌های تسلیحاتی خود را از شوروی یا کشور‌های بلوک شرق و در مرحله بعد از فرانسه و چین تامین کند. ارتش عراق برای مجهز ساختن نیروی زمینی به تانک‌های تی ۷۲ اقداماتی انجام داد. همچنین پس از عملیات رمضان، برای اولین بار پرواز هواپیمای بمب‌افکن میگ ۲۵ روسی در آسمان ایران مشاهده شد. مشخص بود که روس‌ها تعداد بیشتری هواپیما‌های پیشرفته و جنگ‌افزار‌های جدید در اختیار عراق گذاشته‌اند.

شوروی پس از عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر، تعداد بیشتری هواپیمای میگ ۲۵ و تانک‌های تی ۷۲ و موشک‌های زمین به زمین اسکاد بی در اختیار عراق قرار داد و توان نظامی عراق را یکباره در هوا و زمین توسعه بخشید. در آبان ماه سال ۱۳۶۱ حدود یک هزار مشاور نظامی شوروی به عراق بازگشتند و در پایگاه‌های نظامی، پادگان‌ها و پایگاه‌های هوایی مستقر شدند. شوروی در این مقطع ۴۰۰ تانک تی ۵۵ و ۲۵۰ تانک تی ۷۲ به عراق واگذار کرد. تعدادی جنگنده شناسایی میگ ۲۵ و بالگرد‌های توپدار میل ۲۴ نیز به عراق تحویل داد. مقادیر بسیاری موشک‌های گراد، فراگ ۷، سام ۹ و اسکاد بی نیز روانه عراق کرد. در آن دوره کشور فرانسه نیز تجهیزات و تسلیحاتی به کشور عراق فروخت.

پس از سفر صدام به شوروی در سال ۶۴، برای اولین بار هواپیما‌های پیشرفته میگ ۲۹ در اختیار عراق قرار گرفت. این هواپیما‌ها از نوع جنگنده بمب‌افکن رهگیر بودند. پس از مدتی شوروی، هواپیما‌های دورپرواز سوخوی ۲۴ هم در اختیار عراق قرار داد. در طول جنگ، ارتش عراق همیشه در حال توسعه توان خود بود. هرچه از جنگ می‌گذشت، عراق هم بر کیفیت و تنوع جنگ‌افزار‌ها و تسلیحات ارتش خود می‌افزود و هم تعداد یگان‌های ارتش خود را اضافه می‌کرد. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی و فرانسه مهمترین صادرکنندگان تسلیحات نظامی به عراق بودند.

در سال ۱۳۶۶ برنامه‌های تسلیحاتی عراق شتاب بی‌سابقه‌ای پیدا کرد. در این مرحله شوروی ۹.۳ میلیارد دلار و فرانسه ۵.۶ میلیارد دلار اسلحه و تجهیزات نظامی به عراق فروخت. روس‌ها علاوه بر ارسال سلاح به عراق با ارزیابی از ضعف‌های ساختاری ارتش آن کشور در وضعیت دفاع و حمله، در توسعه نیرو‌های مسلح عراق و طرح‌ریزی استراتژی تهاجمی عراق نیز نقش فعال و محوری داشتند. کمک‌های شوروی به عراق در این مرحله در مقایسه با کمک سایر کشور‌ها بسیار برجسته‌تر و نمایان‌تر بود و تا اندازه‌ای، تاثیرات سرنوشت‌ساز بر روند تحولات جنگ داشت.

ارتش عراق از اوایل سال ۱۳۶۷، راهبرد فقط دفاع را که نیرو‌های خود را در پشت سنگر‌های مستحکم نگاه می‌داشت، کنار گذاشت و سعی کرد تا با اتخاذ راهبرد تهاجمی، ابتکار عمل را به دست گیرد. عراق با خرید مداوم هواپیما‌های جنگی از فرانسه و شوروی، تعداد هواپیمایش در این ایام به حدود دو برابر نسبت به روز آغاز جنگ افزایش یافت و به بیش از ۶۰۰ هواپیمای جنگی رسید. تعداد نیرو‌های مسلح عراق نیز به بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسید که سه برابر روز نخست جنگ بود.

روس‌ها از اول ماه ژانویه ۱۹۸۷ یک قطار هوایی به منظور تحویل اسلحه به عراق به کار انداختند و موشک‌های زمین به زمین با برد متوسط از نوع اسکاد بی، تانک‌های جدید تی ۷۲، هواپیما‌های میگ ۲۳ و میگ ۲۵ که به صورت قطعات جداگانه حمل می‌شد و موشک‌های ضد هواپیما از انواع گوناگون همراه با تکنسین‌های روسی را به عراق فرستاد. علاوه بر آن، شوروی چهار فروند هواپیمای سوخت‌رسان از نوع توپولف ۷۲ برای سوخت‌رسانی از آسمان به هواپیما‌های جنگی و بمب‌افکن‌های عراق به آن کشور تحویل داد.

عراق در طول جنگ با ایران، ۲۷ میلیارد دلار جنگ‌افزار از شوروی خرید. بنابر گزارشی که روزنامه اخبار مسکو منتشر کرده فهرست بخشی از تسلیحاتی که شوروی در دهه ۸۰ میلادی به عراق تحویل داد، به شرح زیر است:

۵۰۰ دستگاه تانک تی ۷۲
۱۰۰۰ دستگاه تانک تی ۶۲
۳۵۰ فروند موشک زمین به زمین با بُرد ۳۰۰ کیلومتر
۲۵ فروند هواپیمای شکاری میگ ۲۹
۲۳ فروند هواپیمای شکاری میگ ۲۵
۷۰ فروند هواپیمای شکاری میگ ۲۳
۷۰ فروند هواپیمای شکاری میگ ۲۱
۳۰ فروند جنگنده شکاری سوخوی ۲۵
۵۰ فروند جنگنده شکاری سوخوی ۲۰

«جیمز بیل» یکی از محققان آمریکایی در مقاله‌ای در مورد کمک‌های شوروی به عراق نوشت: «شوروی با عراق روابط بسیار نزدیک دارد و حدود ۶۰ درصد از تجهیزات نظامی آن کشور را تامین می‌کند و علاوه بر هواپیما‌هایی مانند میگ ۲۱، ۲۳ و ۲۵ در حال حاضر میگ ۲۹ و هزاران فروند موشک زمین به زمین اسکاد فواگ در عراق گذاشته است. مستشاران شوروی با مقامات نظامی عراق بر اساس یک برنامه منظم، همکاری می‌کنند. شکی وجود ندارد که اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین قدرت خارجی است که از عراق حمایت می‌کند.»

باتوجه به شواهد، قرائن و اطلاعات موجود هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده عالی جنگ در سخنانی در مورد کمک تسلیحاتی شوروی به عراق و دلایل آن گفت: «ما می‌دانیم که ۷۰ تا ۸۰ درصد تسلیحات عراق از آن روس‌هاست.»

البته رژیم بعث قبل از آغاز جنگ قرارداد‌هایی را با فرانسه بسته بود تا نیروی هوایی عراق به هواپیما‌های میراژ مجهز کند. فرانسه چهار ماه پس از آغاز جنگ، ۶ فروند از این هواپیما‌ها را به عراق تحویل داد. به مرور تعداد میراژ‌های عراق به ۲۰ فروند افزایش یافت. در طی جنگ، سیر تجهیز نیروی هوایی عراق به هواپیما‌های فرانسوی به گونه‌ای افزایش یافت که در سال‌های پایانی جنگ ستون فقرات قدرت هوایی ارتش بعثی را میراژ‌ها و انواع موشک‌های هوا به هوا و نیز هوا به سطح فرانسوی مانند اگزوسه و بمب‌های لیزری تشکیل می‌دادند. همچنین در نیمه‌ی مهر ۱۳۶۲، فرانسوی‌ها پنج هواپیمای سوپراتاندارد به عراقی‌ها دادند. این هواپیما‌ها در جنگ‌های دریایی کارآیی زیادی داشتند.

منبع: نشریه سرو

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ارتشِ شرقی بیشتر بخوانید »

فیلم/ ماجرای مقاومت ۳ سرباز غیور ایرانی در مقابل ارتش شوروی

فیلم/ ماجرای مقاومت ۳ سرباز غیور ایرانی در مقابل ارتش شوروی

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ماجرای مقاومت ۳ سرباز غیور ایرانی در مقابل ارتش شوروی بیشتر بخوانید »