به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از فارس، روز ۶ ذی القعده در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ (ع) با تصمیم شورای فرهنگ عمومی استان فارس تعیین شد که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ در سفر خود به استان فارس، حضرت شاهچراغ (ع) را سومین حرم اهل بیت (ع) ایران اسلامی نامیدند.
حال برآن شدیم که امروز در سالروز بزرگداشت این امام زاده جلیل القدر به دلیل نامگذاری حضرت احمدبن موسی (ع) به شاهچراغ بپردازیم و شرح حال این امام زاده واجب التعظیم را تقدیم مخاطبان خبرگزاری دفاعپرس کنیم:
حضرت سید امیر احمد (علیه السلام) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم (علیه السلام) هست.
پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر میباشند. حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) و محمد بن موسی (علیهما السلام) از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.
فضائل مادر حضرت شاهچراغ (علیه السلام (علامه مجلسی در کتاب ((مراة العقول)) در شرح حدیث پانزدهم میگوید:ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت میبود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامیترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی میسپرد و اماناتش را نزد او ودیعه مینهاد.
در کتاب اصول کافی در باب ((امام در چه زمانی میداند امام هست)) آمده هست که حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) امانت سربمهری به ((ام احمد)) سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من هست. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی (علیه السلام) حضرت امام رضا (علیه السلام) به نزدام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند.ام احمد بگریه افتاد و دانست که امام (علیه السلام) شهید شدهاند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آنحضرت به امام رضا (علیه السلام) تقدیم نمود و با ایشان بعنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.
بیعت حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) و مردم مدینه با علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)
هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه ((ام احمد)) جمع شدند. آن گاه همراه با احمد بن موسی (علیهما السلام) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی (علیهما السلام) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) وی جانشین و امام هست. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آنها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبهای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود: ((ای مردم، هم چنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کردهاید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی (علیهما السلام) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه بحق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب هست که از او اطاعت کنیم.))
پس از آن، احمد بن موسی (علیهما السلام) در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی (علیهما السلام) بود. آن گاه خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا (علیه السلام) بیعت کردند و حضرت علی بن موسی (علیهما السلام) درباره برادرش (احمد) دعا فرمود: ((هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.))
عزیمت از مدینه به طوس
در زمان خلافت مامون عباسی لعنة الله علیه که قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا (علیه السلام) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج میشد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن میگشت، مامون به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا (علیه السلام) واگذار میکند و علیرغم میل باطنی امام (علیه السلام)، مامون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال میدهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل مینماید.
حضور با برکت امام هشتم (علیه السلام) در خراسان باعث میشود که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف بسوی ایران حرکت کنند.
حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) نیز در همین سنوات (۱۹۸ تا ۲۰۳ ه. ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که میگذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده میشد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کردهاند.
در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگهای مامون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی حضرت رضا (علیه السلام)، برتری حجت خدا و پیروزیهای حضرتش کینهی مامون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال ۲۰۲ ه. ق امام معصوم را مسموم و به شهادت میرساند. سپس در سوگ ایشان، با ریا کاری به عزاداری میپردازد و جسد مطهر حضرت رضا (علیه السلام) را با احترام در کنار مدفن هارون الرشید قاتل امام موسی الکاظم (علیه السلام) دفن مینماید.
مامون ملعون که از جنایات خویش بسیار متحوحش، و خبث سریرت و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) برادر بزرگوار امام رضا و یارانش به قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هر کجا از بنی فاطمه و اولاد پیغمبر بیایند مقتول سازند؛ و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.
خبر حرکت احمد بن موسی (علیهما السلام) توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید. مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود میدید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، به همه حکمرانان خود، دستور داد که: در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.
این دستور به هر شهری که میرسید، کاروان از انجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی (علیهما السلام)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس ((قتلغ خان)) مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی (علیهما السلام) اردو زد.
احمد بن موسی (علیهما السلام) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبهرو شد. در آن جا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) انتشار یافت، و به احمد بن موسی (علیهما السلام) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را دارید، بدانید که وی فوت شده هست.
حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) که وضع را چنین دید، دانست که نخست، برادرش در طوس شهید شده هست؛ دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست؛ سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در این جا گرد آمدهاند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود:
قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب (علیهما السلام) هست، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، میتواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چارهای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) عرض کردند که مایلاند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه، خود را آماده سازید.
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) صفهای خود را آراستند، و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجهی رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی (علیهما السلام)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری، قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازههای شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (علیهما السلام) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عدهای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی (علیهما السلام) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.
نیرنگ دشمن
روز دیگر، احمد بن موسی (علیهما السلام) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی (علیهما السلام) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی (علیهما السلام) موج میزند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عدهای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آنها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، جمعی از سپاهیان جنگ آزمودهی خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) گسیل داشت و به آنها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازههای شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی (علیهما السلام) با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دورازههای شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند، یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.
شهادت احمد بن موسی (علیهما السلام (در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی (علیهما السلام) به شهادت رسیدند و عدهای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی (علیهما السلام) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع مینویسند: احمد بن موسی (علیهما السلام) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن، چون دید از عهده او برنمی آید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر تودههای خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد.
نوری در میان خرابه
تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمیرسید که در اطراف آن، خانههای متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.
از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانهای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب میدید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک میدرخشد و تا طلوع صبح روشن هست، چند شب جمعه مراقب میبود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد، بهتر آن هست که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.

درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن میروم تا از موضوع آگاه شوم. چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قویتر از دیگر شبهای جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ».
امیر بیدار شد و ناگهانی از خواب پریده و چشمش را متوجه سمتی نمود که پیرزن چراغ را به او نشان میداد و، چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را دید در شگفتی عجیب بماند و، چون رو به سمت چراغ بر بالای تل برآمد اثری از چراغ ندید و، چون به پایین آمد باز نور چراغ با روشنایی زیاد خود نمایی میکرد، خلاصه اینکه امیر شخصی را جهت کاوش در آن منطقه مامور میکند و.. مقبره فرزند ارشد موسی بن جعفر (ع) حضرت شاهچراغ پیدا میگردد و به دستور امیر بر بالای آن جایگاهی ساخته میشود که تا امروز زیارتگاه عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت میباشد.
زیارتگاه حضرت احمدبن موسی (ع) از امام زاده واجب التعظیم مهم شیعیان،به عنوان یک مکان توریسم مذهبی امروزه معرفی می شود و شیراز را در کنار دیگر جاذبه های گردشگری جزو نقاط مهم ایران قرار داده هست به نحوی که همه ساله زائران بسیاری برای زیارت این مکان مقدس به شیراز مسافرت میکنند.
انتهای پیام/