شیعه

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان



امام باقر علیه السلام: «هر کس شب بیست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد رکعت نماز بخواند، خداوند در زندگی او گشایش می‌دهد و کار دشمنان او را خود بر عهده می‌گیرد.»

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، نیازی به تقویم نیست؛ هم از خانه‌ها، هم از خیابان‌ها و هم از مسجدها می‌توان فهمید که با شب‌های معمولی مواجه نیستیم.

سه شب که با تمام سیصد و شصت و چند شب سال متفاوت است. سه‌ شب که حتی به شب‌های دیگر ماه مبارک رمضان هم چندان شباهتی ندارد. شب‌هایی که خانواده‌ها برایش برنامه دارند، در موردش فکر کرده‌اند و هرکس در افکار و آرزوها و اعمال خودش به یک جمع‌بندی نسبی رسیده است.

هیچ‌کس مثل هیچ‌کس در شب‌های قدر ظاهر نمی‌شود. هیچ‌کس با یک هدف و نیتِ واحد شب را تا سحر به گریه و خواندن قرآن و دعا و … نمی‌پردازد. برای همین است که از شب‌های قدر می‌توان به‌عنوان فرصتی یاد کرد که مردم در عمومی‌ترین مکان‌ها با شخصی‌ترین اهداف‌ و نیت‌هایشان حضور پیدا می‌کنند.

چه خانه‌هایی که چراغ‌شان تا سحر در این شب‌ها روشن می‌ماند، چه مغازه‌دارهایی که شب را در مغازه‌هایشان زنده نگه می‌دارند، اما ما از مسجد حرف می‌زنیم، معنوی‌ترین جای ممکن برای معنوی‌ترین شب ممکن. کارشناسان دینی هم معتقدند که اولویت در این‌ شب‌ها با مسجد است.

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

اسم‌هایی که آدم را حالی به حالی می‌کنند

در شب‌های قدر همه انسان‌هایی که در دنیاهای گوناگون زندگی می‌کنند و زندگی‌های دوری دارند، در یک مکان مختصر گرد هم می‌آیند و اعمال شب قدر را به‌جای می‌آورند. وقتی می‌گوییم همه آدم‌ها، واقعاً منظور همه آدم‌هاست. از مقام و منصب‌داران سیاسی بگیر تا هنرمندان معروف و آدم‌های خیلی عادی.

نماز می‌خوانند، قرآن می‌خوانند، کسی را می‌بینی که آن گوشه، وسط قرآن خواندن اشک از گوشه چشمش سرازیر می‌شود، دیگری چنان نماز می‌خواند که گویا آخرین شب عمرش است.

دعای جوشن کبیر که گل سرسبد اعمال شب‌های قدر است، وقتی شروع می‌شود، چراغ‌ها را خاموش می‌کنند، مبادا کسی به خاطر گریه‌های بی‌ریایش خجالت بکشد، مبادا کسی به خاطر بلندبلند صدا کردن پروردگارش معذب باشد. چراغ‌ها خاموش می‌شوند تا حرف‌های هرکس با خدایش، پیش خودشان بماند.

جوشن کبیر، دعایی منقول از پیامبر اکرم(ص) که دربرگیرنده هزار و یک صفت خداوند متعال است. شرط اول اجابت، دعا کردن است و دعا بدون به زبان آوردن نام پروردگار، از ارزش و سود چندانی برخوردار نیست. در شب‌های قدر، مردم اسما خداوند را در قالب دعای جوشن کبیر به زبان می‌آورند و آن‌هایی که با ذکر هر کدام از اسامی حالی به حالی می‌شوند و های های اشک می‌ریزند، همان‌هایی هستند که می‌دانند در پس این اسم‌ها چه واقعیت‌هایی نهفته است.

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

اعمالی به غیر از قرآن و دعا…

دعای جوشن کبیر اما تمام شب قدر نیست. حتی شب قدر در خواندن قرآن و نماز و… خلاصه نمی‌شود. آیت‌الله سید محمد واعظ موسوی، نماینده سابق مردم آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان رهبری معتقد است که علم‌آموزی و دانش‌افزایی دینی از دیگر اهداف مهم در شب‌های قدر است.

آیت‌الله واعظ موسوی می‌گوید علاوه بر اعمال عبادی، نقل شده است که پرداختن به مسائل علمی از جمله بالاترین اعمال شب‌های قدر است. او می‌گوید: «در کنار خواندن دعای جوشن کبیر و به سر گرفتن قرآن، تفکر و تعقل در پیام‌های والای قرآن و نیز گوش سپردن به خطابه‌های عالمان، از اعمال مهم شب‌های قدر به حساب می‌آید».

به گفته این مفسر قرآن کریم، وظیفه سخنرانان شب‌های قدر این است که با مطالعه و تحقیق در مسائل مختلف علمی و اخلاقی و سیاسی در بین مردم حاضر شوند تا بتوانند مردم را از علوم قرآنی بهره‌مند سازند و با سیره اهل بیت آشنا کنند.

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

شب‌های قدر و آذوقه علمی یک‌سال

آیت‌الله واعظ موسوی می‌گوید: «مردم با واکسینه شدن در این شب‌ها آذوقه علمی لازم را برای یکسال خود تامین می‌کنند».

او یادآور می‌شود: «همه باید قدر شب‌های قدر را بدانیم و با استفاده از دانش و تجربیات بزرگان، بسته‌های علمی و فرهنگی و اخلاقی خود را پر کنیم تا در سال پیش رو با سلامت ایمان و عقل و عمل، به مومن واقعی تبدیل شویم».

«خود خداوند می‌فرماید که شب قدر برابر با هزار ماه است و ما می‌دانیم که هزارماه یعنی ۸۴ سال و ۸۴سال یعنی یک عمر».نماینده اسبق خبرگان رهبری افزود: شاید زیاد نگفته باشند و زیاد نشنیده باشیم، اما از اعمال مهم شب قدر، دانستن چیستی شب قدر است. پی بردن به وجود و چیستی شب قدر، می‌تواند درهای ورود به آن را برایمان فراهم کند.

وی افزود: کسی که از معنای لفظی گرفته تا محتوای شب قدر را نداند، گریه‌ها و دعاها و قرآن‌خواندن‌ها برایش قابل درک و فهم نیست.

معرفت به فاطمه (س)، کلید رسیدن به حقیقت شب‌های قدر

حجت‌الاسلام دکتر سیدشهاب‌الدین حسینی، از ارتباط عبارت «لیله قدر» با خداوند متعال و حضرت فاطمه زهرا (س) می‌گوید.

حجت‌الاسلام حسینی به نقل از امام صادق (ع) می‌گوید: «قدر، خداوند است و «لیله»، حضرت فاطمه(س). حضرت فاطمه حقیقت نهفته شب قدر است و هرکس به حقیقت وجودی حضرت فاطمه(س) پی ببرد، می‌تواند به حقیقت شب قدر پی ببرد و درک کند».

او اولین ویژگی شب‌های قدر را عطر و بوی خاص آن با شب‌های دیگر عنوان می‌کند: «دومین ویژگی مهم شب‌های قدر این است که فرشتگان به زمین می‌آیند و از این لحاظ شب بیست و سوم از دیگر شب‌های قدر مهم‌تر است».

وی محوریت‌داشتن قرآن کریم در شب‌های قدر را از دیگر ویژگی‌های آن می‌داند و می‌افزاید: «قرآن سفره پهن‌شده خداوند متعال است. اینکه در شب‌های قدر قرآن به سر می‌گیریم نشان‌دهنده تواضع ما در برابر قرآن است».

حجت‌الاسلام حسینی یادآور می‌شود: «خداوند می‌فرماید هرکس در این‌ شب‌ها مرا بخواند دعایش را مستجاب می‌کنم. از دیگر اعمال مهمی که باید در شب‌های قدر بجای آوریم، توجه ویژه به امام عصر(عج) و دعا برای سلامتی آن حضرت است».

اکنون ما در روزهایی قرار داریم که تنها یک شب از شب‌های پرفضیلت قدر در پیش رویمان قرار دارد. در یک شب چه می‌توان کرد؟ دوستی با خدا، بخشودگی گناهان، تعیین سرنوشت سال آینده؟ وقتی که فرشتگان خداوند به زمین تقرب پیدا می‌کنند، این‌ها هیچ بعید نیستند. این شب را قدر بدانیم و همدیگر را از دعاهایمان فراموش نکنیم.

رمز و راز دو نزول قرآن در ماه رمضان

بنا بر آیات اولیه سوره قدر بسیاری شب قدر را شب نزول یکباره قرآن دانسته اند. در تفسیر آیه ابتدایی سوره قدر آمده است که بنا به دلایلی به خوبی استفاده می شود که قرآن مجید در ماه مبارک رمضان نازل شده است: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» (بقره ۱۸۵) و ظاهر این تعبیر آن است که تمام قرآن در این ماه نازل گردید. در نخستین آیه سوره قدر می افزاید: ما آن را در شب قدر نازل کردیم (انا انزلناه فی لیلة القدر).

اگر چه در این آیه صریحا نام قرآن ذکر نشده ولی مسلم است که ضمیر انا انزلناه به قرآن باز می گردد و ابهام ظاهری آن برای بیان عظمت و اهمیت آن است.

تعبیر به انا انزلناه (ما آن را نازل کردیم) نیز اشاره دیگری به عظمت این کتاب بزرگ آسمانی است که خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصا با صیغه متکلم مع الغیر که مفهوم جمعی دارد و دلیل بر عظمت است. نزول آن در شب قدر همان شبی که مقدرات و سرنوشت انسانها تعیین می شود دلیل دیگری بر سرنوشت ساز بودن این کتاب بزرگ آسمانی است.

از ضمیمه کردن این آیه با آیه سوره بقره که به آن اشاره شد، نتیجه گیری می شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان است، اما کدام شب است؟ از قرآن چیزی در این مورد استفاده نمی شود، ولی روایات در این باره بحث فراوان کرده اند که در پایان تفسیر این سوره به خواست خدا در این زمینه و مسائل دیگر سخن خواهیم گفت.

در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیغمبر اکرم (ص) مسلم است که این کتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی ۲۳ سال نازل گردید، این امر چگونه با آیات فوق که می گوید در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار می باشد؟ پاسخ این سؤال – به گونه ای که بسیاری از محققان گفته اند این است که قرآن دارای دو نزول بوده است.

نزول دفعی که در یک شب تمام آن بر قلب پاک پیغمبر اکرم (ص) یا بیت المعمور یا از لوح محفوظ به آسمان دنیا نازل گردید. و نزول تدریجی که در طول بیست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت. بعضی نیز گفته اند آغاز نزول قرآن در لیلة القدر بوده نه تمام آن ولی این بر خلاف ظاهر آیه است که می گوید ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.

قابل توجه اینکه درباره نازل شدن قرآن در بعضی از آیات تعبیر به «انزال» و در بعضی تعبیر به «تنزیل» شده است، و از پاره ای از متون لغت استفاده می شود که تنزیل معمولا در جائی گفته می شود که چیزی تدریجا نازل گردد، ولی «انزال» مفهوم وسیع تری دارد که نزول دفعی را نیز شامل می گردد، این تفاوت تعبیر که در آیات قرآن آمده می تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.

عدم تعیین شب قدر توسط قرآن کریم

مسئله دیگر «خود شب قدر» است، آن شبی که قرآن بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شده است. در سوره قدر می فرماید «انا انزلناه فی لیلة القدر» ما این قرآن را در شب قدر فرستادیم، در سوره دخان هم داریم «انا انزلناه فی لیله مبارکه» پس هر دو سوره بر این دلالت دارند که انزال دفعی در یک شب واقع شده است لذا در این مسئله تردیدی نخواهد بود، این انزال در مقابل تنزیل است که بیست و سه سال به طول انجامیده است، حال این کدام شب است که اینگونه است؟

در سوره بقره محدوده این شب تا حدودی مشخص شده است، در آیه ۱۸۵ سوره بقره می فرماید «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن» ماه مبارک رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است و در دعاهایی که مستحب است در هر روز خوانده شود همین آیه را می خوانیم. تا این مقدار از قرآن کریم فهمیده می شود.

تنها راه تعیین شب قدر سنت پیامبر و ائمه معصومین

اما اینکه در ماه رمضان شب قدر چه شبی است تصریحی در قرآن نداریم و این مطلب از سنت پیامبر اکرم(ص) فهمیده می شود. ائمه فرموده اند این شب مشخص نشده است تا شما بر هر سه شب اهتمام بورزید زیرا هر سه شب مهم است. در روایت معروفی، زراره از امام صادق(ص) نقل می کند که حضرت فرمودند: «التقدیر فی لیلة تسع عشرة و الابرام فی لیلة احدی و عشرین و الامضاء فی لیلة ثلاث و عشرین» یعنی شب نوزدهم مثل این است که یک حکم را اندازه گیری کرده و پیش نویس می کنند، در شب بیست و یکم آن را محکم و پاکنویس می کنند و در شب بیست و سوم نهایتا آن حکم را صادر می کنند.

اینها تعابیری است تا بگویند آن دو شب، مقدمه آخرین شب هستند. ولی در فرهنگ شیعه و از سخنان ائمه معصومین و اولیای خدا کاملا واضح است که شب بیست و سوم را به عنوان شب اصلی بیان کرده اند. ، بدون اینکه اهمیت آن دو شب را کم کنند لذا فرموده اند شما هر سه شب را احیا بدارید.

چرا شب قدر مخفی است؟

بسیاری معتقدند مخفی بودن شب قدر در میان شب های سال، یا در میان شب های ماه مبارک رمضان برای این است که مردم به همه این شب ها اهمیت دهند، همانگونه که خداوند رضای خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روی آورند، و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمائش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفی ساخته تا در همه حال آماده باشند. و این فلسفه مناسبی به نظر می رسد.

نزول ملائکه و روح

در سوره قدر همچنین می فرماید «تنزل الملائکه و الروح» هم ملائکه و هم روح در این شب نازل می شوند. در مجمع البیان در تفسیر آیه دیدگاه ‌ها متفاوت است:

۱- از دیدگاه پاره‌ ای منظور این است که فرشتگان به همراه جبرئیل در شب قدر به زمین فرود می ‌آیند تا زمزمه عبادت و نیایش و تلاوت قرآن و راز و نیاز بندگان خالص و کمال‌طلب خدا را بشنوند و توبه و اصلاح ‌پذیری و کارهای شایسته آنان را بنگرند.

۲- امّا به باور پاره ‌ای دیگر، فرشتگان و جبرائیل به زمین فرود می آیند تا بر بندگان با معنویت خدا به امر او سلام نثار کنند.

۳- از دیدگاه برخی، فرشتگان به همراه جبرئیل هر آنچه را تدبیر و مقدّر و مقرر شده‌است به آسمان دنیا می ‌آورند تا ساکنان آسمان دنیا بدانند و از رویدادهای سال آینده به لطف حق آگاهی یابند.

۴- امّا از دیدگاه «کعب» و «مقاتل» منظور از «روح» گروهی از فرشتگان گرانقدر هستند که آنان را دیگر فرشتگان، جز شب قدر نمی‌بینند، و آنان در این شب مبارک از هنگامه غروب آفتاب تا طلوع سپیده فجر برای انجام فرمان خدا فرود می ‌آیند.

۵- و به باور پاره‌ای «روح» به معنی وحی می‌باشد و منطور این است که در آن شب، فرشتگان با وحی خدا و پیام او که در بردارنده مقدّرات و سرنوشت‌ها و برکت‌هاست فرود می‌آیند.
گفتنی است که در آیه دیگری «روح» به معنی وحی به کار رفته است که «و کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا» یعنی همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم، برتو نیز ای محمّد(ص)! به فرمان خود وحی نمودیم. لذا به نظر می رسد، بدین سان آخرین دیدگاه در تفسیر آیه تأیید می‌گردد.

در تفسیر نور نیز در این خصوص آمده است از امام صادق‌(ع) پرسیدند: آیا روح همان جبرئیل است؟ فرمود: جبرئیل از ملائکه است و روح برتر از ملائکه است. سپس این آیه را تلاوت فرمودند تنزل الملائکة والروح.
با نزول فرشتگان بر قلب پیامبر و امام معصوم در شب قدر، ارتباط زمین با آسمان، مُلک با ملکوت و طبیعت با ماوراء طبیعت برقرار می ‌شود.

در روایات آمده است که با منکران امامت، با سوره قدر احتجاج کنید زیرا بر اساس این سوره، فرشتگان هر سال در شب قدر نازل می ‌شوند. در زمان حیات پیامبر بر وجود شریف حضرتش وارد می ‌شدند. پس از آن حضرت بر چه کسانی نازل می ‌شوند؟

روشن است که هر کسی نمی ‌تواند میزبان فرشتگان الهی باشد و باید او همچون پیامبر، معصوم بوده و ولایت امور بشر به عهده او باشد و او کسی جز امام معصوم نیست که در زمان ما، حضرت مهدی‌(عج) می ‌باشد و فرشتگان در شب قدر شرفیاب محضرش می‌ شوند.

سلام هی حتی مطلع الفجر

سلام یعنی نعمت بی نقمت، یعنی یک امر خوشحال کننده که هیچ امر مضری به همراه آن نباشد. خداوند در مورد شب قدر می فرماید «سلام هی حتی مطلع الفجر». یعنی سلام تا صبح ادامه دارد و با طلوع فجر تمام می شود.

در تفسیر نمونه ذیل ای آیه آمده است که در آخرین آیه می فرماید: شبی است آکنده از سلامت و خیر و رحمت تا طلوع صبح (سلام هی حتی مطلع الفجر).
هم قرآن در آن نازل شده، هم عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است، هم خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود، هم رحمت خاصش ‌ شامل حال بندگان می گردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

بنابراین شبی است سرتاسر سلامت، از آغاز تا پایان، حتی طبق بعضی از روایات در آن شب شیطان در زنجیر است و از این نظر نیز شبی است سالم و تواءم با سلامت. پس اطلاق «سلام» که به معنی سلامت است بر آن شب (به جای اطلاق سالم) در حقیقت نوعی از تاءکید است همانگونه که گاه می گوئیم فلان کس عین عدالت است.

بعضی نیز گفته اند که اطلاق سلام بر آن شب به خاطر این است که فرشتگان پیوسته به یکدیگر یا به مؤمنان سلام می کنند، یا به حضور پیامبر (ص) و جانشین معصومش می رسند و سلام عرضه می دارند.
جمع میان این تفسیرها نیز امکان پذیر است.

به هر حال شبی است سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و بی نظیر از هر جهت.

در حدیثی آمده است که از امام باقر سؤ ال شد: آیا شما می دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود: «کیف لا نعرف و الملائکة تطوف بنا فیها»، یعنی چگونه نمی دانیم، در حالی فرشتگان در آن شب در گرد ما دور می زنند.

در داستان ابراهیم (ع) آمده است که چند نفر از فرشتگان الهی نزد او آمدند و بشارت تولد فرزند برای او آوردند و بر او سلام کردند (هود – ۶۹) می گویند لذتی که ابراهیم (ع) از سلام این فرشتگان برد با تمام دنیا برابری نداشت، اکنون باید فکر کرد که وقتی گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل می شوند و بر مؤمنان سلام می کنند چه لذت و لطف و برکتی دارد؟
وقتی ابراهیم (ع) را در آتش نمرودی افکندند فرشتگان آمدند و بر او سلام کردند، و آتش بر او گلستان شد، آیا آتش دوزخ به برکت سلام فرشتگان بر مؤ منان در شب قدر برد و سلام نمی شود؟

انبیای گذشته و شب قدر

ظاهر آیات سوره قدر نشان می دهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام (ص) نبوده، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار می شود. تعبیر به فعل مضارع (تنزل) که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سلام هی حتی مطلع الفجر» که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنی است. به علاوه روایات بسیاری که شاید در حد تواتر باشد نیز این معنی را تایید می کند.

صریح روایات متعدد این است که شب قدر از مواهب الهی بر این امت می باشد، چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) آمده است که فرمود: ان الله وهب لامتی لیلة القدر لم یعطها من کان قبلهم» یعنی خداوند به امت من شب قدر را بخشیده و احدی از امت های پیشین از این موهبت برخوردار نبودند.

البته باید گفت لیله القدر در انبیای سلف بوده است ولی الزاماً در ماه مبارک نبوده است، بلکه در اوقاتی که مخصوص خودشان بوده واقع شده است یعنی آنها در سیر خود مرحله ای داشتند که به اوج قله وصل رسیده بودند. لذا در این حال حقایق بر قلب آنها وارد می شود.

این نزول حقایق در شریعت اسلام و در دوران ولایت محمدی را خداوند در یکی از شب های ماه مبارک زمضان قرار داده است و به مناسبت اتصالی که بین عالم ملک و ملکوت اتفاق می افتد، این شب لیله القدر نامیده شده یعنی آن حقایقی که در مرتبه وجود جمعی هستند تقدیر می شوند و از مجرای انسان کامل به انسان های دیگر می رسند.

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان

در کتاب مفاتیح الجنان درباره اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان آمده است: این شب از دو شب قدر گذشته افضل است و از احادیث بسیار استفاده می‌شود که شب قدر همین شب است.

اول؛ خواندن سوره عنکبوت و روم

امام صادق(ع) قسم یاد کردند که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.

دوم؛ خواندن سوره دخان

سوم؛ خواندن هزار مرتبه سوره قدر

چهارم؛ دعای فرج

محمّد بن عیسی به سند خود از امامان صالح روایت کرده که فرمودند: در شب بیست و سوم از ماه رمضان این دعا را به دفعات بخوانید. در حال سجود و قیام و بر هر حالی که هستید، در تمام ماه و در طول حیاتتان تا جایی که ممکن باشد و هر زمانی که به یادتان آید:

«اَللهمَّ کُن لولیّکَ الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظا وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً و تُمَتّعَهُ فی‌ها طَویلًا»

پنجم؛ بخوانید:

«یَا مُدَبِّرَ الأُمُورِ، یَا باعِثَ مَنْ فِی القُبُورِ، یَا مُجْرِیَ البُحُورِ، یَا مُلَیِّنَ الحَدِیدِ لِداوُدَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِی کَذا وَکَذا»

ششم؛ همچنین بخوانید:

اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی، وَ أَوْسِعْ لِی فِی رِزْقِی، وَ أَصِحَّ لِی جِسْمِی، وَ بَلِّغْنِی أَمَلِی، وَ إِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیَاءِ، فَامْحُنِی مِنَ الْأَشْقِیَاءِ، وَ اکْتُبْنِی مِنَ السُّعَدَاءِ، فَإِنَّکَ قُلْتَ فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ، عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: (یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ).

خدایا عمرم را طولانی گردان و روزی‌ام را وسعت بخش و بدنم را تندرست بدار و به آرزویم برسان و اگر در زمره بد فرجامان هستم، مرا از آن گروه محو کن و در گروه سعادتمندان ثبت فرما که تو در کتاب فرو فرستاده به پیامبر مرسلت (درود تو بر او و خاندانش) فرمودی: «خدا محو می‌کند آنچه را بخواهد و ثبت می‌نماید آنچه را اراده کند و کتاب جامع نزد اوست.»

هفتم؛ این دعا را بخوانید:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ فِیمَا تُقَدِّرُ، مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ، فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ، أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ، فِی عَامِی هَذَا، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ، وَ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ، أَنْ تُطِیلَ عُمْرِی وَ تُوَسِّعَ لِی فِی رِزْقِی.»

هشتم؛ دعای زیر را بخوانید:

«یَا باطِناً فِی ظُهُورِهِ، ویَا ظاهِراً فِی بُطُونِهِ، وَ یَا باطِناً لَیْسَ یَخْفَی، وَ یَا ظاهِراً لَیْسَ یُری، یَا مَوْصُوفاً لَایَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ وَلَا حَدٌّ مَحْدُودٌ، وَ یَا غائِباً غَیْرَ مَفْقُودٍ، وَیَا شاهِداً غَیْرَ مَشْهُودٍ، یُطْلَبُ فَیُصابُ، وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ وَمَا بَیْنَهُما طَرْفَةَ عَیْنٍ، لَایُدْرَکُ بِکَیْفٍ، وَلَا یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ وَلَا بِحَیْثٍ، أَنْتَ نُورُ النُّورِ وَرَبُّ الأَرْبابِ، أَحَطْتَ بِجَمِیعِ الأُمورِ، سُبحانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثِلهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ! سبحانَ مَنْ هُوَ هکَذَا وَلَا هَکَذا غَیْرُه.»

ای پنهان در حال آشکار بودنش و ای آشکار در حال پنهان بودنش و ای پنهانی که مخفی نمی‌شود، ای آشکاری که دیده نمی‌شود، ای به وصف آمده‌ای که هیچ ممکنی به حقیقتش نمی‌رسد و هیچ حدّ بسته‌ای به او احاطه پیدا نمی‌کند و ای غایب گم نشده، ای حاضری که مشهود نیست تا آنکه جستجو شود و او را بیابند، آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آن‌هاست، به اندازه چشم برهم‌زدن از او خالی نیست، به کیفیتی معین دانسته نمی‌شود و محدود به مکان و جهت نمی‌گردد، تویی روشنایی نور، پروردگار پرورندگان، به همه امور احاطه کرده‌ای، منزّه است آن‌که چیزی همانندش نیست و او شنوا و بیناست، منزّه است آن‌که دارای این صفات است و برای غیر او چنین صفاتی نیست.

نهم؛ تاکید بر غسل کردن

غیر از غسل اول شب غسلی نیز در آخر شب کند و بدان که از برای غسل و احیا این شب و زیارت امام حسین(ع) و صد رکعت نماز فضیلت بسیار تاکید شده است.

دهم؛ تاکید بر صد رکعت نماز

شیخ طوسی در کتاب «تهذیب» از ابو بصیر از امام صادق علیه‌السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمودند: در شبی که امید می‌رود شب قدر باشد، «صد رکعت» نماز بخوانید در هر رکعت پس از سوره «حمد» ۱۰ مرتبه سوره «توحید» را قرائت کنید.

یازدهم؛ تاکید بر شب زنده‌داری

از امیرالمومنین(ع) نقل شده است: «پیامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان، بستر خود را جمع می‌کرد و کمرش را می‌بست و شب بیست و سوم، خانواده خود را بیدار می‌کرد و در آن شب، به صورت خفتگان، آب می‌پاشید.»

همچنین نقل شده است که فاطمه (س) نمی‌گذاشت که کسی از خانواده اش در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می‌کرد و از روز برای آن شب، آماده می‌شد و می‌فرمود: «محروم، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند.»

روایت شده که امام صادق(ع) سخت مریض شده بود چون شب بیست و سوم ماه رمضان شد موالی خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد بردند و آن شب را تا صبح در مسجد بود.

دوازدهم؛ تاکید بر خواندن قرآن

علامه مجلسی روایت کرده است: که هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخواند و دعاهای صحیفه کامله را بخواند به‌ خصوص دعای «مکارم الاخلاق» و دعای «توبه»، و روزهای این شب را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت دعا برآورد زیرا که در احادیث معتبر وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قرآن به سر گرفتم و گفتم سلام عشق/ فرصت‌هایی که باید «قدر» بدانیم/ فضیلت و اعمال مخصوص شب بیست‌وسوم ماه رمضان بیشتر بخوانید »

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان



نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.

  • راحتیران - استیکی سایت

به گزارش مجاهدت از مشرق، ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (ع) می پردازیم.

بیشتر بخوانید

اعمال شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان + اعمال مشترک شب‌های قدر

فیلم/ رهبر انقلاب: در این شب‌ها فرصت دعا و تضرع را از دست ندهید

یکی از رویدادهای حائز اهمیت در این ماه، شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) است، که در زیر به نحوه شهادت و همچنین وصیت نامه این حضرت بیشتر اشاره خواهیم کرد.

بعد از راز و نیاز با خداوند سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به روی خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است. امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری.

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزت بربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که: للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک.

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم برای نماز یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت.

اهل مسجد صدای حضرت را شنیدند و بسوی محراب دویدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، ردای مبارکش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مبارکش کشید و فرمود: این آن است که خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امیر المؤمنین علیه السّلام امام حسن علیه السّلام را به جای خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد.

امام حسن علیه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: ای فرزند! از این پس پدرت را رنجی نیست، اینک جدّ تو محمّد مصطفی- صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبری، و مادر تو فاطمه زهرا علیهما السّلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه‏ در آورده است.

دستگیری قاتل

مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه السلام به او فرمود: ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخشش های فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکی‏های او به تو این بود؟ ابن ملجم سر به زیر افکنده بود و پچیزی نمی‏ گفت. آنگاه امام حسن علیه السّلام به پدر عرض کرد: «این ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست» امیر المؤمنین علیه السّلام به به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود: ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بدامامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟

با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء. ابن ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: «أ فانت تنفذ من فی النّار؟» آیا تو می توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟ آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن علیه السّلام کرد و فرمود: فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی ‏بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می ‏کند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم پس بخوران به او از آنچه خود می ‏خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می‏ آشامی، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن … اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می‏ باشیم که با گناهکار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.

حالات امام پیش از ضربت خوردن

امام و در این ماه یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود که در خانه عبد الله بن جعفر بود افطار می‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود: امر خدا نزدیک شده است یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.

در تمام آن شب بیرون می ‏آمد به اطراف آسمان نظر می‏ کرد و می ‏فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده» و شعری با این مضمون خواند: «کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادی تو درآید» همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه میداشت: «اللّهمّ بارک لی فی الموت»؛خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار می گفت: «انّا للّه و انّا الیه راجعون». و کلمه مبارکه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم» را بسیار ذکر می کرد و بسیار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.

همچنین نقل شده است که امام در آن شب برای نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار بود و به عبادت حق تعالی مشغول بود.امّ کلثوم پرسید: یا امیر المؤمنین سبب بیداری و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود: در صبح این شب شهید خواهم شد.امّ کلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضای الهی نمی ‏توان گریخت.

سخنان امام پیش از شهادت

مشهور در میان علمای شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و درشب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع فرمود که: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید می‏ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن می‏شود، عرق می‏کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن می ‏شود».

همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: «ای پدر به گونه ای سخن می ‏گوئی که گویا از خود ناامید شده‏ ای» امام فرمود: «ای فرزند گرامی یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهای این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بدل من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزی کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعای تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد، و اکنون سه شب گذشته است». سپس امام فرمود: «ای حسن! تو را وصیّت می‏ کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم» سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند وایشان را وصیّت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: «حق تعالی شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما می ‏روم و به حبیب خود محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق می‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».

وصیت امام درباره تجهیز و تدفین

سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: ای حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیّه حنوط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل برای آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی که مرا برای تدفین روی تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است.

… پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشتهای بزرگ، آنها را بر روی من بچین، پس اندکی صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان که هر پیغمبری بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصیّ او در مغرب باشد، حق تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می ‏شوند، باز هر یک به قبرهای خود برمی ‏گردند.

سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتی بر ناقه ‏ای ببند، و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده‏ ام در بعضی از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرزند خود امام حسین علیه السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد کوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنی امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.

وصیت امام درباره فتنه های پس از شهادت ایشان

سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه ‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏ های دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است».

سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه ‏های بسیار واقع خواهد شد از جهت های مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم کنندگان است. پس رو کرد به امام حسین علیه السّلام و فرمود: ای ابو عبد الله توئی شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوی و صبر بر بلا».

لحظه شهادت امام علیه السلام

پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که: زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوی تو» امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا می ‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید»

سپس گفت: «بر شما باد سلام ای رسولان وحی پروردگار من» و این ایه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ» برای مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل کنندگان و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ» یعنی به درستی که خدا با آنهاست که پرهیزکاری کردند و آنها که نیکوکار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهای مبارک خود را بسوی قبله کشید و شهادت به وحدانیّت الهی و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.

پی نوشت:

جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۱
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۲
الإرشاد، المفید، ج ‏۱، ص :۱۹؛ أعیان الشیعة: سید محسن امین عاملی‏، ج. ۱، ص. ۵۳۱
أنساب الأشراف، البلاذری، ج ‏۲، ص :۴۹۲
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۲؛ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۳
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۲۷
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۱۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج ‏۱، ص :۴۱۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۳۶
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۸
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۴۹
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰
آیه ۶۱ سوره صافات
آیه ۱۲۸ سوره نحل
جلاء العیون، المجلسی، ص :۳۵۰

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت علی(ع) قبل از شهادت به فرزندانشان چه فرمودند؟/ وصیت امام درباره فتنه‌های پس از ایشان بیشتر بخوانید »

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت



رحیم‌پور ازغدی، با اشاره به مباحث موجود در حوزه بدنه مدیریتی گفت: عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است و واقعیت آن است که هر جا مدیریت بر اساس فکرِ ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود، پیروز شدیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نشست «الگوی اداره اسلامی از منظر امیرالمومنین (ع)» از سلسله نشست های «مردم‌سالاری دینی در منظومه فکری امام علی علیه‌السلام» به همت دانشکده مدیریت و برنامه‌ریزی دانشگاه جامع امام حسین(ع) با همکاری اندیشکده مجاهد امروز (یکشنبه، ۲۳ دی ماه) در محل دانشکده و پژوهشکده مدیریت این دانشگاه برگزار شد.

در این نشست «حسن رحیم‌پور ازغدی» عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با موضوع «الگوی اداره اسلامی از منظر امیرالمومنین (ع)» سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:

بهترین سندها را نوشتیم اما فقط حرف زدیم و مابه ازای کمتری در عمل دیدیم

رحیم‌پور ازغدی، در ابتدای مباحث خود با بیان اینکه در مورد مبانی مدیریت اسلامی به اندازه کل تاریخ در طول این چهل سال صحبت کرده‌ایم، گفت: بهترین اسناد دنیا در طول این چهار دهه در ایران نوشته شده است و در طول تاریخ نیز به نظرم این همه سندهای خوب نوشته نشده که ما نوشتیم اما واقعیت این است که به درد نمی‌خورند؛ بهترین حرف‌ها را می زنیم اما مساله این است که ما به ازای کمتر در عمل می‌بینیم.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در این میان اولین خطا که نتیجه‌اش مثل خیانت است؛ تفکیک معنویت و کارآمدی است؛ یک شرط مشروعیتِ مدیر، کارآمدی اوست، کسی که کارآمد نیست مدیریت او نیز مشروع نیست، کسی که نامشروع است اما مدیریت کارآمد دارد، تفاوت دارد؛ الان فرد حزب‌اللهی بی‌تجربه را مدیریت یک مرکز می‌گذارند البته همه‌جا این‌طور نیست اما مساله آن است که حزب‌اللهی متخصص الان با اول انقلاب قابل مقایسه نیست. معنویت و کارآمدی دو مقوله جداگانه است؛ این مثل کسی است که بگوید خلبانی بلد نیستم اما بسیار انسان متعهد و خوبی هستم و برود در کابین خلبان بشیند و توکل بر خدا برود! این شخص خائن است؛ امام صادق (ع) فرمودند: «مَا أُبَالِی ائْتَمَنْتُ خَائِناً أَوْ مُضَیِّعاً» (تفاوتی در آن نمی‌بینم که کار را به «خائن» بسپارم یا به «ضایع کننده»).

هنر اقتصاد توحیدی و ولایت دینی؛ عقلانیت است

وی ادامه داد: حضرت یوسف (ع) وزیر اقتصاد بزرگترین امپراطوری جهان شد و کشور را در هفت سال خشکسالی به گونه‌ای مدیریت کرد که بعد از آن دوران غیر از آنکه مشکل گرسنگی حل شد بلکه نظام طبقاتی را در هم شکست و عدالت اجتماعی را همزمان اجرا کرد و در آن دورانِ قحطی از سرمایه‌داران مالیات می‌گرفت؛ یعنی عدالت و توسعه را با هم ایجاد کرد؛ هنر اقتصاد توحیدی و ولایت دینی؛ عقلانیت است. مدیریت دینی یعنی مدیریت عقلانی و علمی؛ اخلاقی و معنوی و نهایتا عدالت؛ این سه ویژگی اسلامی است؛ این نوع مدیریت در برخی کشورهای غیراسلامی بیش از ما که اسلامی هستیم، وجود دارد.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه مردم ما به مدیریت و وزارتخانه‌ها اعتماد ندارند، گفت: بخشی به درستی اعتماد ندارند و بخشی بدون دلیل و به قول معروف همین‌طوری اعتماد ندارند و این نشان می‌دهد که ما حتی مدیریت در افکار عمومی را درست نمی‌کنیم، یعنی مشکل در مدیریت افکار عمومی داریم. این همه ساختار و نیروی انسانی و منابع در خدمت شخص هست اما عمل کجاست؟ پولِ مفتِ نفت ضعفِ مدیریت‌های ما را پوشانده است، اخیرا هم این ضعف‌ها را یا تقصیر خدا می‌اندازیم یا تقصیر آمریکا؛ اگر این نفت نبود این‌قدر کارمند نداشتیم، ما چهار میلیون و خرده‌ای کارمند داریم، ما جزو چند کشور اول دنیا در این زمینه هستیم، یک‌سوم ملت ایران حقوق‌بگیر دولت هستند ولی مدیریت کارآمد کجاست؟ البته در برخی موارد مدیریت کارآمد را دیدیم از جمله در دوران جنگ چون مجبور بودیم و کسی سَر ریاست دعوا نمی‌کرد؛ چون هر کسی رئیس می‌شد زودتر شهید می‌شد در نتیجه با کمترین امکانات بیشترین کار را می‌کردند و یک مسابقه واقعی بود؛ آدم ناصالح نمی‌توانست فرمانده شود و نهایتا بعد از یک عملیات او را کنار می‌گذاشتند.

وی تصریح کرد: البته طی ۱۰ تا ۲۰ سال اخیر نیز دو سه نمونه داشتیم که مدیریت بهتر شد که آن هم به نظرم به خاطر ورود مقام معظم رهبری بود؛ یکی در مساله نظامی و امنیت و دیگری در برخی پروژه‌های علمی که در این دو جهت جهان روی ما حساب می‌کند؛ در هر صورت مساله آن است که ما هم با معضل فساد در مدیریت مواجهیم مثل همه جای جهان و البته که متاسفانه ما جزو کم‌فسادها نیستیم؛ از سوی دیگر مساله ضعف نظارت داریم به این معنا که نظارت دقیق و واقعی با ضمانت اجرا نیست، ما اگر هنری داریم باید برویم ببینیم چگونه می‌توان این مسائل را حل کرد و کجا موانع ساختاری و قانونی داریم و کجا آدم حسابی تربیت می‌کنیم؟ افرادی که چند جلدکتاب می‌خوانند و فوق لیسانس فلان رشته را می‌گیرند اما هیچ سرشان نمی‌شود چه فایده دارد؟ ما جامعه‌شناسانی را تحویل می‌دهیم که خانواده و محله خودشان را نمی‌شناسند، روان‌شناسی را تربیت می‌کنیم که خودش مشکلات روحی است؛ مدیرانی را تربیت می‌کنیم که یک کارگاه کوچک را نمی‌توانند مدیریت کنند؛ مهندس کشاورزی را تربیت می‌کنیم که اگر یک زمین و آب به او بدهید از یک فرد دهاتی زودتر ورشکست می‌شود؛ بعد از سوی دیگر استعدادها، علایق و انگیزه‌های خوب رها و یا حتی سرکوب می‌شوند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: همه نهادها این مشکلات را دارند؛ نظام مالیاتی ما مشکل دارد و نَه عاقلانه است نَه عادلانه؛ هزاران میلیاد تومان پول در این کشور مشخص نیست چه می‌شود، البته در بسیاری از کشورها همین مشکلات هست و اصلا نمی دانند چه مقدار پول از کجا به کجا می‌رود، نظام مالیاتی ما مشکل دارد؛ نظام گمرگ، واردات و صادرات با مشکل مواجه است، بیش از نیمی از قاچاق از همین مسیرهای رسمی است، این یعنی مدیریت فلج، یعنی یا مدیر خائن هستی یا بی عرضه یا هر دو هستی. کجاست آن نظارت؟ چرا آن نهادهای نظارتی نمی‌فهمند یا دیر می‌فهمند؟ به این شکل جمهوری اسلامی نمی‌ماند، یا سقوط می‌کند یا فاسد می ‌شود؛ ما از حکومت پیامبر اکرم(ص) که اسلامی‌تر نیستیم، ۲۰ سال از زمان رحلت رسول خدا(ص) نگذشته بود که حکومت اسلامی فاسد شد و رشوه‌خواری، رانت‌خواری، قبیله‌بازی راه افتاد و انقلاب علیه خلیفه سوم راه افتاد. خانه‌اش را محاصره کرده و از مصر و یمن کوفه آمدند، می‌شود گفت یک انقلاب مخملی راه افتاد و گفتند نمی‌رویم تا این افراد را عزل کنید؛ خلیفه آمد و استغفار کرد و در آخر نیز عثمان کشته شد و جنازه‌اش سه روز کف کوچه‌ها در مدینه بود؛ بعد از سه روز طرفدارانش مخفیانه آمدند تا او را در بقیع دفن کنند اما نشد و اجازه ندادند و گفتند اینجا قبرستان مسلمین است تا اینکه نهایتا او را در باغ یک فرد یهودی دفن کردند و بعدها که معاویه آن محل را تصاحب کرد آنجا را نیز به بقیع اضافه و ملحق کرد؛ مساله در این ماجرا مدیریت و عزل و نصب‌های حکومتی بود.

رحیم‌پور ازغدی با اشاره به اینکه اولین فتنه جهان اسلام قتل عثمان بود، تصریح کرد: از زمان خلیفه سوم به بعد بود که بحث شیعه و سنی مطرح شد؛ برخی را گفتند شیعه علی(ع) و برخی را گفتند شیعه عثمان؛ اصل مساله سر طرز مدیریت بود و اگرنه خلفای قبلی که با نماز و روزه و حج مشکلی نداشتند؛ به امام علی (ع) گفتند اگر به سبک شیخین حکومت کنی خلافت تو را می‌پذیریم و حضرت امیر(ع) فرمودند: من به سبک قرآن و پیامبر (ص) و روش خود حکومت می‌کنم؛ من تابع آنها نیستم.

وی با بیان اینکه امروز مشکل اصلی ما تبدیل ایدئولوژی به استراتژی، است، افزود: پرسش این است که ما این همه حرف‌های خوب می‌زنیم اما عمل کجاست؟ چرا این حرف‌ها به راهبرد تبدیل نمی‌شود؟ نزدیک نیم‌قرن از انقلاب اسلامی می‌گذرد، چرا مردم می‌گویند اگر در این وزارتخانه یا ادارات دولتی با پارتی نروی کارت راه نمی‌افتد؟ چرا مردم می‌گویند مدیران ما دروغ می‌گویند، وعده می‌دهند اما عمل نمی‌کنند؟ علت غلبه دیگران در جهان به مبانی آنها برنمی‌گردد بلکه کارکردشان است که منجر به غلبه آنها شده است.

مردم به مبانی کاری ندارند؛ وقتی مشکلات‌شان حل شد مبانی را هم می‌پذیرند

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: برخی خیال می‌کنند کانت، جان لاک و هابز نشستند و ایده‌ای را طراحی کردند و جامعه هم گفت: بَه بَهَ عجب ایده خوبی! برویم بر این اساس تمدن بسازیم؛ در حالی که چنین خبرهایی نبود و اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد بر اساس یک سری نیازها و تعاملات است؛ حق یا باطل، استعمار یا ظلم؛ به هر حال یا با کار و نظم یا با هر دو موفق می‌شود و بقیه نگاه می‌کنند و می‌بینند که آنها (فارغ از اینکه چه مبانی داشته باشند) مشکلات‌شان را حل می‌کنند یا از حل آن عاجز می‌مانند؛ من بعد از چهل سال تازه فهمیده‌ام که مردمِ دنیا اغلب به درستی و غلط بودن مفاهیم کاری ندارند و اصلا نمی‌توانند درست داوری کنند؛ آنها به مفید و مضر بودن کار دارند؛ یعنی مساله بشر حق و باطل نیست بلکه شکست، پیروزی، کامیابی و ناکامی است، شما مساله بشر را حل کنید وقتی مساله‌اش حل شد به سمت و سوی تو می‌آید و می‌گوید مبانی‌ات را قبول دارم، هرچه هستی قبول دارم؛ اغلب مردم از عمل است که به سمت نظر می‌روند تا اینکه از نظر به عمل بروند.

وی تصریح کرد: ما فکر می‌کنیم افرادی چون کانت، هابز، لاک و دیگران آمدند و حرفی زدند و رفتند در حالی که چنین نبود و اصلا آن دوران کسی به این سخنان گوش‌ نمی‌داده است، مثل ملاصدرا که در زمان خودش کسی او را نمی‌شناخت و قبول‌اش نداشت در نتیجه او به یکی از روستاهای اطراف قم به نام «کهک» رفت و چهارصد سال بعد نظریات‌اش به حکمت صدرایی معروف شد در حالی که آن زمان می‌گفتند شیخ دیوانه‌ای است که چرت و پرت می‌گوید و به یکی از دهات‌های قم رفته و آنجا ساکن شده است؛ بعدها صدرالمتالهین شد.

رحیم‌پور ازغدی افزود: یکبار در دانشگاه یکی از کشورهای اروپایی سخنرانی داشتم و از مبانی بحث کردم علیه سکولاریسم گفتم؛ حتی یک نفر جرأت نمی‌کرد از سکولاریسم دفاع کند تا اینکه جلسه تمام شد و چند نفر از ایرانیان آمدند و گفتند که حرفهایت بسیار خوب بود و اگر کسی (از بین افراد خارجی حاضر در نشست) پاسخی برای ارائه داشت حتما مطرح می‌کرد؛ با این حال یکی از همان افراد خطاب به من گفت: بیا دو سال اینجا زندگی کن تا باز هم ببینم آیا حرفی علیه سکولاریسم میزنی؟ من در ایران هم شغل بهتر داشتم هم حقوق بیشتر؛ اینجا که آمدم هم سطح کارم پایین آمده و هم حقوقم کمتر شده اما باز هم می ‌مانم، اتفاقا من طرفدار انقلابم و مذهبی هستم و دلم برای امام رضا (ع) لک زده است؛ اتفاقا که مدام به من می‌گویند برگرد اما آخرش باندبازی و رفیق‌بازی است و دَم از این می‌زنند که چنین نیست اما در نهایت همان رفیق‌بازی است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: آن فرد در ادامه صحبت‌هایش به من گفت که به چند دلیل حاضر نیست که این کشور را ترک کند حتی با وجودی که مسکن و خورد و خوراکش در ایران بهتر بود؛ او می‌گفت که مدیریت در اینجا درست است و من می‌توانم امروز برای دو سال و نیم دیگر خودم برنامه‌ریزی کنم، مرخصی بگیرم و برای دو سال و نیم دیگر هتل رزرو کنم اما در ایران حتی برای فردا هم نمی‌توانم برنامه‌ریزی کنم؛ در ایران به تعهدی که مدیرم به من می‌دهد نمی‌توانم اعتماد کنم، اینجا اما همه به من راست می‌گویند و صادق هستند؛ اما در همان اداره‌ای که در ایران بودم به من بارها دروغ گفتند در حالی که همان اول که به اینجا آمدم مدیر تمامی حقوقم را به من گفت، در ایران حقوق‌ام را نمی‌گویند و تازه همان بخش از حقوقی که دریافت می‌کنم را توی سرم می‌زنند و بعضا بخشی از آن را هم نمی‌دهند؛ اینجا می‌گویند که فلان کار را از تو می‌خواهیم و پیگیر هستند تا کار انجام شود و اگر انجام ندهی حقوق را قطع می‌کنند اما در ایران شاید تا ۱۰ سال بگذرد و یک نفر بگوید که فلان کار چه شد؛ در ایران فقط با وراجی کردن کار درست می‌شود و اینکه یاد بگیری چه‌طور با رئیس‌ات صحبت کنی؛ من سالها مدیر بودم و اینجا سه درجه کارم پایین‌تر است اما راضی هستم.

هر جا که مدیریت بر اساس فکر ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود پیروز شدیم

وی با بیان اینکه همه جای دنیا مشکلاتی نظیر آنچه که اشاره شد وجود دارد، ادامه داد: البته با همه این اوصاف هرجا که مدیریت بر اساس فکر ولایت و مبانی انقلاب اسلامی بود پیروز شدیم؛ در ایام جنگ با مدیریت درست انقلابی با جهان جنگیدیم، واقعا جنگ جهانی بود، همین اتفاقی که در سوریه افتاد یک بخش به مساله مدیریتی باز می‌گردد؛ کاری ندارم هر کسی که مقصر بود مشکل در مدیریت بود.

رحیم‌پور ازغدی گفت: اگر اصلاح دیوان‌سالاری را در کشور کلید بزنیم بزرگ‌ترین جهاد و خدمت است، بیشتری پول در کشور برای حقوق است، گاهی هم به خاطر نفت است اگر نفت نبود چه می‌کردیم؟ وزارتخانه‌های ما می‌گویند دغدغه اصلی ما این است که آخر ماه حقوق کارمندان را بدهیم، با این شرایط شما توقع دارید که اصلاح ساختار کنیم؟ اصلاح ساختار این است که سر جایمان بمانیم، اگر بتوانیم ۱۰ تا راه حل بدهیم که دیوان سالاری در یک عرصه درست شود اعم از مسکن، مدیریت شهری و … ۱۰ راه حل عینی و واقعی که خرج کمتر باشد و منابع بیشتر شود و در عین حال دقت و سرعت و سلامت افزایش یابد؛ راه حل عملی ارایه شود؛ یعنی آیات و روایات و احادیث قبول اما اکنون با ارایه راه حل در مقام عمل به منصه ظهور بگذار.

ظالم یعنی کسی که به حق‌الناس ظلم می‌کند

وی با بیان اینکه ما به علمی نیاز داریم که هم آخرت و هم دنیا را تأمین کند، افزود: این همان علم نافع است؛ اگر بخواهیم مشکل مدیریت کشور را حل کنیم باید بر اساس مبانی اسلامی مشکلات دنیایی مردم را رفع کنیم؛ روایتی هست که شخصی نزد امام(ع) می‌رسد و سوال می‌کند که اگر مدیری عادل باشد اما کافر باشد اما با این وجود ظلم نکند و مشکلات و حقوق را به صاحب حق برساند مورد رحمت است؟ حضرت پاسخ داد که: مورد رحمت قرار می گیرد. این پاسخ یعنی کافرِ ظالم با کافر عادل مساوی نیست؛ مسلمانِ ظالم جهنمی می شود ولو اینکه مسلمان است. ظالم یعنی کسی که به حق‌الناس ظلم می‌کند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه ما قوی‌ترین و کارآمدترین ایدئولوژی را در مورد مسائل داریم، گفت: علت غلبه غرب در حوزه مدیریت به فلسفه و مبانی نیست، بلکه آنها رویکردشان این است که چگونه برنامه‌ریزی کنند که مشکل را حل کنند؛ کارمند دقیقاً باید بداند که مدیر از او چه می‌خواهد و متقابلاً به او بگوید که چه تسهیلاتی در قبال خدمات او ارائه خواهد کرد؛ مشکل ما سر این مسائل ساده است اما باز هم برخی می‌گویند چنین نیست؛ در حالی که نسل عوض شد و هفتاد تا هشتاد درصد از کسانی که انقلاب کردند از دنیا رفته‌اند و اکنون ملت دیگری در کشور است که نَه شاه را دیده؛ نَه امام را دیده و نَه انقلاب و جنگ را به چشم دیده است؛ در عوض قطع شدن آب و برق را دیده است، انتخابات پشت انتخابات را دیده که برگزار می‌شود و مشکلی که بوده با وجود تغییر دولت‌ها کمافی السابق هست، او با خود می‌گوید هر جناح و دولتی که بیاید مشکل‌اش حل نمی‌شود پس چرا برود رای بدهد ولو اینکه با انقلاب هم مشکلی ندارد اما معتقد است که اصلا رای دادن او چه فایده دارد.

وی گفت: مساله دیگر ما این است که تاریخ علم و تمدن را نمی‌دانیم؛ بسیاری از آنچه که امروز ارائه می‌شود تا ۴۰۰ سال قبل در اوج تمدن اسلامی دست مسلمانان بود؛ همان چیزی که خودمان داشتیم را امروز به ما ارائه می کنند؛ غرب همه این ریزه‌کاری‌ها را از مسلمین آموخته است و متاسفانه که ما مدیریت عقلانی نداریم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عقلانیت؛ هنرِ اقتصاد توحیدی و دینی است/ اصلاح دیوان‌سالاری بزرگ‌ترین جهاد و خدمت بیشتر بخوانید »

دستگیری فرد هنجارشکن در قم+ جزئیات

دستگیری فرد هنجارشکن در قم+ جزئیات



دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفت: فرد هنجار شکن وحدت بین شیعه و سنی در قم دستگیر شد و بزودی به زاهدان منتقل می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهدی شمس آبادی گفت: بعد از تشکیل پرونده در زاهدان این پرونده به صورت نیابتی به دادسرای عمومی و انقلاب قم ارسال شد.

وی افزود: بعد از صدور دستور جلب و بازداشت متهم از سوی بازپرس پرونده، متهم دستگیر و در اختیار اطلاعات سپاه قم قرار گرفت.

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفت: قرار است متهم برای ادامه روند قضایی به زاهدان منتقل شود.

شمس آبادی همچنین از فعالان رسانه ای برای سرعت عمل در روایت اول خبر و جلوگیری از هرگونه موج سواری دشمنان و معاندین قدردانی کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دستگیری فرد هنجارشکن در قم+ جزئیات بیشتر بخوانید »

عکس/ اقامه‌ نماز میت غیابی توسط اهل سنت برای سیدحسن نصرالله

عکس/ اقامه‌ نماز میت غیابی توسط اهل سنت برای سیدحسن نصرالله



تصاویری از اقامه‌ی نماز میت غیابی و طلب مغفرت توسط گروه‌هایی از اهل سنت (غیرتکفیری) پاکستان برای سیدحسن نصرالله.

به گزارش مجاهدت از مشرق، این نماز به دعوت حزب مذهبی سیاسی «جماعت اسلامی» ـ که در نقاط مختلف پاکستان هوادارانی داشته و رهبری آن را در حال حاضر حافظ نعیم‌الرحمن برعهده دارد ـ برگزار شده است. جماعت اسلامی یک جریان/حزب اسلام‌گرای مهم و باسابقه است که در شهریور ۱۳۲۰ تأسیس شد. رهبر و پدر معنوی این جریان عبدالاعلی مودودی نیز از شخصیت‌های تأثیرگذار جریان اسلام سیاسی و نخستین حامیان انقلاب ایران بود؛‌ کسی که رهبران انقلاب اسلامی تحت تأثیر اندیشه و آثار او بودند.

اقامه‌ی نماز میت غیابی و بدون حضور جنازه به فتوای فقهای شیعه جایز نیست. اما برخی مذاهب اهل سنت آن را جایز می‌شمارند. نمونه‌ی مشابه دیگر، اقامه نماز میت و مغفرت غیابی برای اسماعیل هنیه در بسیاری از کشورهای اسلامی (ازجمله اندونزی، ترکیه و پاکستان) بود.

اقامه‌ی نماز میت غیابی برای یک روحانی شیعه توسط جریان جماعت اسلامی رخداد جالب توجه‌ای است که ریشه در قرابت‌های نظری و اسلام‌گرایانه‌ی این گروه و حزب‌الله لبنان دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ اقامه‌ نماز میت غیابی توسط اهل سنت برای سیدحسن نصرالله بیشتر بخوانید »