شیعه

احمدی‌نژاد اختلال «سایکوتیک» دارد و باید تحت درمان باشد

احمدی‌نژاد اختلال «سایکوتیک» دارد و باید تحت درمان باشد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اکبر جباری نوشت: اینکه یک سیاستمدار ایرانی مسلمان شیعه، خودش را «هگل» بداند، حالش وخیم‌تر از آن مسلمانی است که خودش را «ولیّ خدا» می‌داند. اما اگر کسی خود را هر دوی این‌ها بداند، بی‌شک باید تحت معالجه قرار گیرد.

اکبر جباری، از اطرافیان احمدی‌نژاد که رفت‌وآمدهای بسیاری به دفتر او داشته و سال‌ها در حوزه روانکاوی فعالیت دارد، با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود، شرایط روحی و روانی محمود احمدی‌نژاد را وخیم دانست و اعلام کرد که او اختلال «سایکوتیک» دارد و باید تحت درمان قرار بگیرد.

 وی در این یادداشت نوشت: اینکه یک سیاستمدار ایرانی مسلمان شیعه، خودش را «هگل» بداند، حالش وخیم‌تر از آن مسلمانی است که خودش را «ولیّ خدا» می‌داند. اما اگر کسی خود را هر دوی اینها بداند، بی‌شک باید تحت معالجه قرار گیرد.

اکبر جباری نوشت: آقای احمدی‌نژاد در طی این سال‌ها که خود را صدای بلند مردم ستمدیده معرفی کرده، در چنین وضعیتی گرفتار آمده و به شکل وحشتناکی دچار دیلوژن‌های [فکر یا باور نادرستی که در فرد دیده می‌شود] مرتبط و غیرمرتبط با کانتکس مذهبی خود شده است. بازهم بنابر دلایل حقوقی نمی‌توانم، به اخبار نگران‌کننده‌ای که از ایشان به دستم رسیده اشاره کنم، اما این‌قدر می‌توانم بگویم که ایشان با سرعت به سمت پرتگاه اختلالات «سایکوتیک» در حرکت‌اند که اگر دوستان و علاقه‌مندان ایشان، به داد ایشان نرسند، بعدها دیگر نمی‌توان کاری کرد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از رجانیوز، در ادامه این مطلب آمده است: نخست به فرزندان آقای احمدی‌نژاد، خاصه آقا علیرضا و سپس به دوستان عاقل و اطرافیان دلسوز ایشان عرض می‌کنم، کمی از سیاست فاصله بگیرید و این نوشته مرا صرفاً از منظر روانشناختی بخوانید. با همه وجودم برای رفع این مشکل در خدمتم.



منبع خبر

احمدی‌نژاد اختلال «سایکوتیک» دارد و باید تحت درمان باشد بیشتر بخوانید »

دستور تأسیس قوه امر به معروف چگونه صادر شد؟

دستور تأسیس قوه امر به معروف چگونه صادر شد؟



حضرت امام(ره) دستور تأسیس قوه امر به معروف را صادر کرده‌اند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، افتتاحیه چهارمین نشست فصلی معاونین ستادهای امر به معروف و نهی از منکر سراسر کشور، صبح امروز سه شنبه ۲۸ بهمن و با حضور حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت الاسلام میرزایی قائم مقام دبیر و قائم مقام ستاد امر به معروف و نهی از منکر و سردار افراسیابی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی در مشهد مقدس برگزار شد.

حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در افتتاحیه نشست اظهار داشت: این جمع بسیار جمع مهمی است و امر به معروف و نهی از منکر بسیار سرنوشت ساز است. در قرآن و سنت داریم که فلسفه دین همین امر به معروف و نهی از منکر است. فلسفه بعثت انبیا و فلسفه سیاسی اجتماعی شدن حرکت اهل بیت هم همین است. شیعه مذهبی است که همه رهبرانش شهید شدند و هر جا شهادت است یعنی امر به معروف و نهی از منکر در کار بوده است.

وی افزود: از ابراهیم علیه السلام تا قیام حضرت، ولی عصر (عج) درگیری بر سر نهی از منکر است. اگر چنانچه حضرت ابراهیم علیه السلام هم فقط موعظه‌های کلی اخلاقی می‌کرد و به تعبیر امام خمینی (ره) فقط مسئله می‌گفت، کسی او را در آتش نمی‌انداخت. حضرت با کسانی درگیر شد که منافعشان در شرک و کفر و ظلم بود و همه انبیای دیگر هم همین وضع را داشتند.

رحیم پور ادامه داد: هزینه نهی از منکر شهادت یازده امام ما بود و امام دوازدهم هم که به اذن الله کلید نجات بشر در دست اوست دیگر نمی‌توانست علناً نهی از منکر کند، چه ایشان هم اگر شهید می‌شد منکر برای همیشه بر عالم حکومت می‌کرد. تا قبل از ظهور حضرت هم همه نهی از منکرها نسبی است و نهی مطلق که منجر به پیروزی مطلق خواهد شد در آن زمان است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: امر به معروف از پیشنهاد شروع می‌شود، اما به پیشنهاد ختم نمی‌شود، بلکه باید امر کرد و به هر کسی هم اجازه دادند و بلکه تکلیف کردند که باید امر کنید. همه شهروندان را تکلیف کرده‌اند که صاحبان قدرت و ثروت و حکومت و همه جامعه را ابتدا پیشنهاد و درخواست برای عمل به معروف کنند و اگر نشد بایستد و دستور دهد. خداوند در قرآن فرموده است که همه زنان و مردان مؤمن ولایت دارند که امر به معروف و نهی از منکر کنند.

وی افزود: مسئولان ستاد امر به معروف به من گفته‌اند که اگر کسی نهاد دولتی و حکومتی را نهی از منکر کند و آن نهاد بخواهد او را تحت تعقیب قرار دهد ستاد از او حمایت می‌کند و برای او وکیل مدافع رایگان می‌گیرد؛ این کمال خوشوقتی است. اینکه اعلام شود هر کس در حکومت اسلامی هر جا فساد، منکر، بی عدالتی، دزدی، تضییع بیت‌المال را مستند و بدون تهمت افشا کرد ما تمام قد می‌ایستیم و از او دفاع می‌کنیم، این واقعاً اقدام در جهت تحقق امر به معروف و نهی از منکر است.

رحیم پور ادامه داد: همه رژیم‌های جهان امر به معروف و نهی از منکر را به زبان خودشان قبول دارند، امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت عمومی و انتقاد و پیشنهاد و هیچکس هم در دنیا نیست که بگوید این بد است، اما یک حکومت هم در دنیا نیست که به این‌ها درست عمل کند. چون درگیر شدن با فساد و بی عدالتی منافع کسانی که معمولاً قدرت، ثروت و رسانه دارند را به خطر می‌اندازد و آن‌ها جلوی این می‌ایستند. ناهی از منکر یک مجاهد غریب و تنها است و ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید کنار این‌ها بایستد.

وی همچنین گفت: امام قبل از انقلاب در پاریس یا نجف مصاحبه کرد و گفت که ما دایره یا اداره امر به معروف و نهی از منکر را راه می‌اندازیم. بعد از انقلاب هم ظاهراً امام یک بار تعبیر وزارت و یک بار هم تعبیر قوه را برای امر به معروف و نهی از منکر به کار برده است؛ یعنی امام گفته است که چهار قوه باشد نه سه قوه؛ یعنی سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه و یک قوه امر به معروف و نهی از منکر که مستقل از آن‌ها باشد و بر هر سه قوه نظارت کند. دستور این کار را هم امام (ره) صادر کرد و جالب است که همان وقت لیبرال‌های مذهبی مخالفت کردند و گفتند که این باعث می‌شود که مردم به جان حکومت و سرمایه دارها بیفتند و هرج و مرج می‌شود. شبیه این استدلال را در سال‌های اخیر هم برخی طیف‌های فکری مطرح کردند که امر به معروف و نهی از منکر یعنی فضولی و شورش عمومی و با این وصف همه، همه همه‌کاره می‌شوند. مگر حریم عمومی حریم خصوصی است که فضولی در آن معنا داشته باشد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: باید امر به معروف و نهی از منکر را آموزش بدهیم و ادب و اخلاق انتقاد را گسترش دهیم. نهی از منکر یعنی آزادی بیان، اما بیان در چارچوب منطق، اخلاق و آزادی. آزادی باشد، اما منطق نباشد هر کسی هر حرفی می‌زند، اگر آزادی و منطق باشد، اما اخلاق نباشد فضا غیر اخلاقی می‌شود و اعتماد از بین می‌رود. هر جا در دنیا می‌خواهند آزادی بیان را محدود کنند می‌گویند که امنیت به خطر می‌افتد و تفرقه اجتماعی ایجاد می‌شود.

وی افزود: بالاخره امر به معروف و نهی از منکر نه قوه شد، نه وزارت شد و آخرش شد ستاد که همین خوب و غنیمت است. ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر باید همه موانع نهی از منکر را شناسایی کرده و بردارد. امر به معروف و نهی از منکر برخی موانع اخلاقی دارد؛ در روایات داریم که امر به معروف خود باید معروف باشد؛ یعنی خود امر باید جز معروفات باشد نه منکرات. روش امر به معروف و نهی از منکر مهم است، برای اینکه باب تهمت، دو رویی، شایعه پراکنی و مبالغه و گسترش یاس اجتماعی باز نشود. اما برخی هم بهانه می‌آورند که آبروی مردم را نبرید. مگر آبروی همه افراد محترم است؟ آبروی همه محترم است به جز خائنین. این قاعده «تشهیر» یعنی اینکه یعنی اینکه خائن را مشهور کنید و آبرویش را ببرید. خائن نباید از حق کرامت اجتماعی برخوردار باشد، چون به کرامت جامعه حمله کرده است. تمام احکام شریعت دفاع از انسان است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، افتتاحیه چهارمین نشست فصلی معاونین ستادهای امر به معروف و نهی از منکر سراسر کشور، صبح امروز سه شنبه ۲۸ بهمن و با حضور حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت الاسلام میرزایی قائم مقام دبیر و قائم مقام ستاد امر به معروف و نهی از منکر و سردار افراسیابی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی در مشهد مقدس برگزار شد.

حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در افتتاحیه نشست اظهار داشت: این جمع بسیار جمع مهمی است و امر به معروف و نهی از منکر بسیار سرنوشت ساز است. در قرآن و سنت داریم که فلسفه دین همین امر به معروف و نهی از منکر است. فلسفه بعثت انبیا و فلسفه سیاسی اجتماعی شدن حرکت اهل بیت هم همین است. شیعه مذهبی است که همه رهبرانش شهید شدند و هر جا شهادت است یعنی امر به معروف و نهی از منکر در کار بوده است.

وی افزود: از ابراهیم علیه السلام تا قیام حضرت، ولی عصر (عج) درگیری بر سر نهی از منکر است. اگر چنانچه حضرت ابراهیم علیه السلام هم فقط موعظه‌های کلی اخلاقی می‌کرد و به تعبیر امام خمینی (ره) فقط مسئله می‌گفت، کسی او را در آتش نمی‌انداخت. حضرت با کسانی درگیر شد که منافعشان در شرک و کفر و ظلم بود و همه انبیای دیگر هم همین وضع را داشتند.

رحیم پور ادامه داد: هزینه نهی از منکر شهادت یازده امام ما بود و امام دوازدهم هم که به اذن الله کلید نجات بشر در دست اوست دیگر نمی‌توانست علناً نهی از منکر کند، چه ایشان هم اگر شهید می‌شد منکر برای همیشه بر عالم حکومت می‌کرد. تا قبل از ظهور حضرت هم همه نهی از منکرها نسبی است و نهی مطلق که منجر به پیروزی مطلق خواهد شد در آن زمان است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: امر به معروف از پیشنهاد شروع می‌شود، اما به پیشنهاد ختم نمی‌شود، بلکه باید امر کرد و به هر کسی هم اجازه دادند و بلکه تکلیف کردند که باید امر کنید. همه شهروندان را تکلیف کرده‌اند که صاحبان قدرت و ثروت و حکومت و همه جامعه را ابتدا پیشنهاد و درخواست برای عمل به معروف کنند و اگر نشد بایستد و دستور دهد. خداوند در قرآن فرموده است که همه زنان و مردان مؤمن ولایت دارند که امر به معروف و نهی از منکر کنند.

وی افزود: مسئولان ستاد امر به معروف به من گفته‌اند که اگر کسی نهاد دولتی و حکومتی را نهی از منکر کند و آن نهاد بخواهد او را تحت تعقیب قرار دهد ستاد از او حمایت می‌کند و برای او وکیل مدافع رایگان می‌گیرد؛ این کمال خوشوقتی است. اینکه اعلام شود هر کس در حکومت اسلامی هر جا فساد، منکر، بی عدالتی، دزدی، تضییع بیت‌المال را مستند و بدون تهمت افشا کرد ما تمام قد می‌ایستیم و از او دفاع می‌کنیم، این واقعاً اقدام در جهت تحقق امر به معروف و نهی از منکر است.

رحیم پور ادامه داد: همه رژیم‌های جهان امر به معروف و نهی از منکر را به زبان خودشان قبول دارند، امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت عمومی و انتقاد و پیشنهاد و هیچکس هم در دنیا نیست که بگوید این بد است، اما یک حکومت هم در دنیا نیست که به این‌ها درست عمل کند. چون درگیر شدن با فساد و بی عدالتی منافع کسانی که معمولاً قدرت، ثروت و رسانه دارند را به خطر می‌اندازد و آن‌ها جلوی این می‌ایستند. ناهی از منکر یک مجاهد غریب و تنها است و ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید کنار این‌ها بایستد.

وی همچنین گفت: امام قبل از انقلاب در پاریس یا نجف مصاحبه کرد و گفت که ما دایره یا اداره امر به معروف و نهی از منکر را راه می‌اندازیم. بعد از انقلاب هم ظاهراً امام یک بار تعبیر وزارت و یک بار هم تعبیر قوه را برای امر به معروف و نهی از منکر به کار برده است؛ یعنی امام گفته است که چهار قوه باشد نه سه قوه؛ یعنی سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه و یک قوه امر به معروف و نهی از منکر که مستقل از آن‌ها باشد و بر هر سه قوه نظارت کند. دستور این کار را هم امام (ره) صادر کرد و جالب است که همان وقت لیبرال‌های مذهبی مخالفت کردند و گفتند که این باعث می‌شود که مردم به جان حکومت و سرمایه دارها بیفتند و هرج و مرج می‌شود. شبیه این استدلال را در سال‌های اخیر هم برخی طیف‌های فکری مطرح کردند که امر به معروف و نهی از منکر یعنی فضولی و شورش عمومی و با این وصف همه، همه همه‌کاره می‌شوند. مگر حریم عمومی حریم خصوصی است که فضولی در آن معنا داشته باشد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: باید امر به معروف و نهی از منکر را آموزش بدهیم و ادب و اخلاق انتقاد را گسترش دهیم. نهی از منکر یعنی آزادی بیان، اما بیان در چارچوب منطق، اخلاق و آزادی. آزادی باشد، اما منطق نباشد هر کسی هر حرفی می‌زند، اگر آزادی و منطق باشد، اما اخلاق نباشد فضا غیر اخلاقی می‌شود و اعتماد از بین می‌رود. هر جا در دنیا می‌خواهند آزادی بیان را محدود کنند می‌گویند که امنیت به خطر می‌افتد و تفرقه اجتماعی ایجاد می‌شود.

وی افزود: بالاخره امر به معروف و نهی از منکر نه قوه شد، نه وزارت شد و آخرش شد ستاد که همین خوب و غنیمت است. ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر باید همه موانع نهی از منکر را شناسایی کرده و بردارد. امر به معروف و نهی از منکر برخی موانع اخلاقی دارد؛ در روایات داریم که امر به معروف خود باید معروف باشد؛ یعنی خود امر باید جز معروفات باشد نه منکرات. روش امر به معروف و نهی از منکر مهم است، برای اینکه باب تهمت، دو رویی، شایعه پراکنی و مبالغه و گسترش یاس اجتماعی باز نشود. اما برخی هم بهانه می‌آورند که آبروی مردم را نبرید. مگر آبروی همه افراد محترم است؟ آبروی همه محترم است به جز خائنین. این قاعده «تشهیر» یعنی اینکه یعنی اینکه خائن را مشهور کنید و آبرویش را ببرید. خائن نباید از حق کرامت اجتماعی برخوردار باشد، چون به کرامت جامعه حمله کرده است. تمام احکام شریعت دفاع از انسان است.



منبع خبر

دستور تأسیس قوه امر به معروف چگونه صادر شد؟ بیشتر بخوانید »

نامه شهید حاج‌ قاسم سلیمانی به فرزندشان/ چرا می‌جنگم؟


نامه شهید حاج‌قاسم سلیمانی به فرزندشان/ چرا می‌جنگم؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نامه سپهبد شهید حاج‌ قاسم سلیمانی به فرزندشان، برای نخستین بار منتشر شد. آن شهید والامقام در این نامه تکان‌دهنده به مسائلی اشاره کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید.

متن نامه بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می‌نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید.

هر بار که سـفر را آغاز می‌کنم، احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینم‌تان. بار‌ها در طول مسیر، چهره‌های پر از محبت‌تان را یکی‌یکی جلو چشمانم مجسم کرده‌ام و بار‌ها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگ‌تان شده‌ام، به خدا ســپردم‌تان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم! هرگز دیده‌ای کسی جلو آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوست‌تان دارم؟ کمتر اتفاق می‌افتد، اما چشمانش برایش باارزش‌ترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان، پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هرچه در این عالم فکر می‌کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم؛ و این به دلیل علاقه من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم؛ من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسؤولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما.

من دیدم هر کس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است، یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می‌کند کسی دیگر زراعت می‌کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می‌بایست انتخاب کنم؟ با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولاً طول این راه چقدر است؟ انتهای آن‌ها کجاست؟ فرصت من چقدر است؟ و اساساً مقصد من چیست؟

دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می‌مانند و می‌روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال، اما کمتر کسی به یک صد سال می‌رسد، اما همه می‌روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق‌شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شما زندگی کنم، دیدم برایم خیلی مهمید و ارزشمندید به‌طوری که اگر به شما درد برسد، همه وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شعله‌های آتش می‌بینم. اگر شما روزی ترکم کنید، بندبند وجودم فرو می‌ریزد، اما دیدم چگونه می‌توانم حلّال این خوف و نگرانی‌هایم باشم؟ دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت، قابل حفظ‌کردن نیست، وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند و یا ثروت و قدرتشان مانع مرض‌های صعب‌العلاج‌شان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده‌ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شــوم، هرگز از مدرج‌شدن خوشم نمی‌آمد. من کلمه زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست بر هر منصبی ترجیح می‌دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم؛ لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می‌کند.

عزیزم! از خدا خواستم همه شریان‌های وجودم را و همه مویرگ‌هایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم. تو می‌دانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام، برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم‌کشتن. خود را سرباز درِ خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه… بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خونین پشت سر خود بر جای گذاشته است، می‌جنگم.

عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم! شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید. چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز… که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است؟

پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام.

دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام، اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوانِ در مسلخ‌خوابانده که در حال سربریده‌شدن است، حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بی‌خیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم.

والسلام علیکم و رحمةالله»

انتهای پیام/ 241



منبع خبر

نامه شهید حاج‌ قاسم سلیمانی به فرزندشان/ چرا می‌جنگم؟ بیشتر بخوانید »

. . معمولا زوجین پس از ماه ها عشق و عاشقی، یک مراسم ازدواج پر زرق و برق و یک ماه عسل …


.
.

معمولا زوجین پس از ماه ها عشق و عاشقی، یک مراسم ازدواج پر زرق و برق و یک ماه عسل رویایی با ذهنی رویا زده وارد زندگی مشترک می شوند.

خیلی ها اظهار می کنند که بعد از ماه عسل، سقف رویاها بر سرشان خراب شده!!

وقتی زوجین از خانواده هایی مختلف با آداب و رسوم و فرهنگی متفاوت کنار هم قرار می گیرند وارد دنیای ناشناخته ای می شوند. آنها معمولا با علائق هم، خط قرمزها و همچنین مسئولیت های زندگی مشترک آشنا نیستند.

گاهی حتی جنگ قدرت راه میافتد و هر کدام به دنبال تغییر دیگری و برگشتن به فضایی آشنا و مشابه خانواده اصلی خود هستند که اگر با وجود این تنش ها (به دلیل بچه دار شدن زودهنگام) نقش والدینی هم اضافه شود احتمال درمانده شدن زوجین و کشیده شدن به سمت جدایی بسیار زیاد خواهد بود.

لازم است با آگاهی و شناخت کافی از یکدیگر و مسئولیت های زندگی مشترک، و داشتن دیدگاهی واقع بینانه و منطقی در مورد ازدواج و در نظر گرفتن تمام شرایط و تناسبات، از آوار شدن کاخ آرزوها جلوگیری نمود.
.
.
.

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎**✿┅┅┄‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌┅┅✿?❀?❀?✿┅┅┄
➯ @asheghi.ir
┄┅┅✿?❀?❀?✿┅┅┄
.
.
.



منبع

asheghi.ir@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. . معمولا زوجین پس از ماه ها عشق و عاشقی، یک مراسم ازدواج پر زرق و برق و یک ماه عسل … بیشتر بخوانید »




منبع

abdollahmontazer@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بیشتر بخوانید »