شیعه

جواد الائمه(ع)؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی

جواد الائمه(ع)؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی



ادب و قواعد همجواری، همسایگی و میزبانی حضرت رضا(ع) به ما ایرانی ها یادآوری می کند که شهادت پسر را به پدر بزرگوارش تسلیت بگوییم و خودمان را شریک این غم بدانیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فردا ۲۹ ذی‌القعده، سالروز شهادت سرتاسر حزن امام جوان آل ا… حضرت ابن الرضا(ع) جوادالائمه (ع) است. ادب و قواعد همجواری، همسایگی و میزبانی حضرت رضا(ع) به ما ایرانی ها یادآوری می کند که شهادت پسر را به پدر بزرگوارش تسلیت بگوییم و خودمان را شریک این غم بدانیم.

البته که بخشی از هم کیشی و هم آیینی نیز این است که درباره این امام جوان و مظهر بخشندگی وجود آل ا… بیشتر بدانیم، اگرچه به قدر قطره ای از اقیانوس معرفت و روشنایی که به خاندان مطهر پیامبر اعظم(ص) انتساب دارد.

ما در این گزارش، در چند گفتار، به ابعاد گوناگون امام ۲۵ ساله اهل بیت عصمت(ع) می پردازیم با این امید که جان جلا دهیم و قلبمان را به معارفش سیراب کنیم.

چرا کمتر از جوادالائمه(ع) می دانیم؟

دو دلیل مشخص را در پاسخ به این پرسش می توان مطرح کرد:

۱- کوتاه بودن عمر آن حضرت؛ امام جواد(ع) در ۸ سالگی به امامت رسید و در ۲۵ سالگی به شهادت رسید.

لذا کوتاه بودن عمر ایشان از دلایلی است که می توان گفت که نسبت به سایر حضرات معصومین(ع) کمتر در بین شیعیان مطرح شده اند. اما در واقع مطابق آنچه در منابع حدیثی شیعه وجود دارد، در مورد ایشان، معارف و منابع معرفتی کم نیست.

۲- شرایط خاص دوران امام(ع)؛ ایشان در دوره و زمان خاصی از تاریخ زندگی می‌کردند که با پیچیدگی ها و مسائلی روبه رو شد که این موارد در زندگانی سایر امامان شیعه(ع) کمتر وجود داشت. امام(ع) در دوران حکومت «مأمون» و «معتصم» عباسی زندگی کردند. در این دوران حکومت عباسیان در افولی قرار گرفته بود که با مرگ مأمون عباسی و قدرت گرفتن معتصم، رو به نزول بیشتر گرایید. زمانی که یک حاکم قدرتمند در در جامعه زندگی می کند بر تمام مسائل آن زمان اثرگذار است.

تا این حد مظلومیت و این دعای عجیب

شاید بتوان گفت، شرایط خاص و تنگناهای سیاسی و اجتماعی امام جواد(ع) در هیچ دوره ای از حیات سیاسی شیعه تجربه نشده است. عبدالمجید طالب‌تاش عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی فاطمیه (س) و پژوهشگر تاریخ اسلام در این باره می‌نویسد: «سراسر زندگی امام جواد(ع) را ظلم و ستم اجتماعی، مصیبت‌ها و بلاهای اجتماعی فرا گرفته بود؛ به گونه‌ای که این حوادث، ایشان را به یکی از مظلوم‌ترین شخصیت‌های برگزیده تاریخ تبدیل کرده است.

این مظلومیت تا جایی است که هیچ یک از امامان تا این اندازه در معرض تنگناهای اجتماعی قرار نگرفته بود. ایشان با تمامی ابعاد الهی و ذاتی، اما در محاصره و فضایی آلوده از نگاه‌های بدبینانه اجتماعی قرار گرفته بود که علاوه‌بر مخالفان و حاکمان، مردم و حتّی برخی از شیعیان، او را در تنگناها و فشارهای زندگی اجتماعی قرار داده و عرصه را بر بروز شخصیت الهی ایشان تنگ کرده بودند.

این تنگناهای اجتماعی که از بدو تولد تا پایان عمر ادامه داشت به جایی رسید که در اواخر دوران حکومت مأمون و دوران معتصم عباسی هرگاه از مسجد جامع باز می‌گشت دست به دعا بر می‌داشت و عبارت‌هایی می‌گفت که هیچ یک از ائمه نگفته بودند. ایشان این گونه دعا می‌کرد: «پروردگارا! گشایش کار من در مرگ من است. پس در مرگ من تعجیل فرما!»

جواد الائمه(ع)؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی

با برکت و باکرامت

تولد امام جواد(ع) که در اواخر عمر امام رضا(ع) رخ داد، نوعی کرامت الهی بود؛ آن چنان که امام رضا(ع) بارها از حضرت جواد(ع) به عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد می کرد. «ابو یحیای صنعانی» می گوید: روزی در محضر امام رضا(ع) فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است».

حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی پژوهشگر تاریخ اسلام در این زمینه به استنادات روایی و تاریخی می گوید: دلیل این خیر و برکت و کرامت خاصّ این بود که عصر امام رضا(ع) عصر ویژه ای بوده و تعیین جانشین و معرفی امام بعدی، با مشکلاتی روبه رو شده بود که در عصر امامان قبلی بی سابقه بود؛ زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهی که به «واقفیه» معروف شدند، براساس انگیزه‌های مادی، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوی دیگر امام رضا(ع) تا حدود ۴۷ سالگی صاحب فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکی بود که امامان ۱۲ نفرند که ۹ نفر آنان از نسل امام حسین(ع) خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا(ع)، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(ع) را انکار می کردند.

گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» از سران «واقفیه» بود که طی نامه ای به امام رضا(ع) او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزندی نداری!؟ امام(ع) هم در پاسخ نوشت: “از کجا می دانی که من دارای فرزندی نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمی گذرد که خداوند پسری به من عطا می کند که حق را از باطل جدا می کند”.

وقتی تنها فرزند امام رضا(ع) را کنیززاده خواندند

مادر بزرگوار امام جواد(ع) کنیزی بود به نام سبیکه که امام رضا(ع) او را خیزران نامید. اهل نوبه یکی از شهرهای آفریقا بود که البته او را از خاندان ماریه همسر رسول خدا شمرده‌اند. خیزران کنیزی غیرآزاد و از نژاد غیرعرب و آفریقایی بود و همین دو موضوع باعث شد بخشی از فضای حاکم اجتماعی به امام جواد(ع) به چشم یک کنیززاده آفریقایی نظر افکنند.

چون امام رضا(ع) تا هفت سال مانده به پایان عمر شریف‌شان فرزندی نداشت و امام جواد را که تنها فرزند ایشان بود، کنیززاده به شمار می‌آوردند، این دو مسئله سبب شده بود علاوه ‌بر این که عدّه‌ای شخصیت اجتماعی ایشان را هدف قرار داده بودند، برخی دیگر این بی‌توجّهی و تحقیر اجتماعی را به حدّی رساندند که مادرش و او را در معرض اتّهام‌های اجتماعی قرار دادند که یکی از دوره‌های سیاه و ناجوانمردانه تاریخ بشری را به ثبت رساندند.
ازدواج سیاسی!

خلفای عباسی از نفوذ ائمه اطهار در قلب مردم و گسترش فضایل آن ها در بین مردم عادی همواره در خوف بودند. مأمون نیز از این قضیه مستثنا نبود. او از همان اوایل امامت امام جواد(ع) دختر خود به نام ام فضل را در سال ۲۰۲ هجری به ازدواج امام درآورد تا او را تحت مراقبت دایمی و خاص خود قرار دهد و نزدیک ترین حالت از نفوذ به درون خانه را داشته باشد.

طبق روایات این ازدواج با درخواست مأمون صورت گرفته و به ظاهر هدفش این بود که پدر بزرگ کودکانی از نسل پیامبر(ص) بشود. برخی مورخان نیز معتقد به رخ دادن این ازدواج با انگیزه سیاسی بودند.

مأمون با این کار می توانست در نزدیک حالت، رفت و آمد و نشست و برخاست وی با شیعیان را کنترل کند. علاوه بر این با ایجاد پوششی از نفاق خود را علاقه مند به نسل شریف علوی نشان داده و شیعیان را از قیام های احتمالی علیه خلافتش باز دارد.

همسر دیگر امام جواد(ع) که به دستور خود ایشان بود، سمانه مغربی نام داشت. نکته جالب ماجرا این جاست که تمام فرزندان امام از سمانه مغربی بوده و امام از ام‌فضل صاحب فرزندی نشد. به عبارتی دیگر، مأمون حتی طعم شیرین پدربزرگی برای نسل علوی را نیز نچشید.

شهادت در اوج مظلومیت

فقیه عالی‌قدر، آیت ا… حسین مظاهری شهادت جوادالائمه(ع) را این طور روایت کرده است: أمّ الفضل که دختر مأمون بود، با ولعی و به زور با امام جواد(ع) ازدواج کرد. البته مأمون به خاطر ریاستش این کار را کرد و همین طور شد و این ازدواج امام جواد(ع) که به زور روی دست ایشان گذاشتند، موجب شد که بحران‌ها علیه مأمون خاموش شود.

مأ‌مون امام را خوب می‌شناسد و هم حکومت امام بر دل مردم را خوب می‌داند و هم علم امام جواد و امامت و تقوای ایشان را می‌داند. اما امام جواد(ع) باید فرزندی مثل امام هادی(ع) پیدا می‌کردند و أم‌الفضل لیاقت نداشت مادر امام معصوم باشد. او بچه دار نشد و امام جواد به مدینه آمدند و ازدواج کردند.

ناگهان أم‌الفضل حسادتش گل کرد و آن حسادت موجب کینه شد. صفات رذیله این طور است که گاهی انسان را می‌خورد و گاهی شعله‌ور است و انسان را می‌سوزاند و گاهی آتش زیر خاکستر است و نمی‌سوزاند، اما زمینه می‌خواهد تا روشن شود.

بالاخره حسادت یا کینۀ أم‌الفضل گل کرد. برادرش هم او را علیه امام جواد تحریک می‌کرد. وای به صفت رذیله، اگر گل کند. وای به این کینه‌توزی‌ها اگر تحریک شود. بالاخره أم‌الفضل با هماهنگی معتصم به امام جواد(ع) زهر داد. امام جواد فقط به او گفتند چرا این کار را کردی و بدان که عاقبت به‌خیر نمی‌شوی!

منبع :روزنامه خراسان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جواد الائمه(ع)؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی بیشتر بخوانید »

فیلم/ مدیحه خوانی در رثای حضرت امیر المومنین (ع)

فیلم/ مدیحه خوانی در رثای حضرت امیر المومنین (ع)

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ مدیحه خوانی در رثای حضرت امیر المومنین (ع) بیشتر بخوانید »

امام حسن عسکری؛ از کوشش‌های علمی تا ایجاد ارتباط با شیعیان و فعالیت‌های سرّی

امام حسن عسکری؛ از کوشش‌های علمی تا ایجاد ارتباط با شیعیان و فعالیت‌های سرّی


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، امام حسن عسکری علیه السلام در هشتم ربیع الثانی (یا ۲۴ ربیع الاول) سال ۲۳۲ ه. ق دیده به جهان گشود وبا نور خویش آسمان مدینه را نورانی کرد. پدر آن بزرگوار امام هادی علیه السلام و مادر با عظمتش «حُدَیْثه» بود که از او به عنوان «سوسن» و «سلیل» نیز یاد کرده اند. وی از بانوان نیکوکار و دارای بینش اسلامی بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت آن حضرت، پناهگاه و نقطه اتکای شیعیان در آن دوران بحرانی و پر اضطراب بود.

امام عسکری علیه السلام، با وجود همه فشار‌ها و مراقبت‌های بی وقفه حکومت عباسی، یک سلسله فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و علمی را در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام می‌داد که می‌توان آن‌ها را بدین گونه خلاصه کرد:

۱. کوشش‌های علمی

گرچه امام به حکم شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در جامعه نشد، اما در عین حال، با همان فشار و خفقان، شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثری داشتند. شیخ طوسی تعداد شاگردان آن حضرت را متجاوز از صد نفر ثبت کرده است که در میان آنان چهره‌های روشن، شخیت‌های برجسته و مردان وارسته‌ای مانند احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، ابو عمرو عثمان بن سعید عَمْری، علی بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم می‌خورند.

۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان

در زمان امام عسکری علیه السلام تشیع در مناطق مختلف و شهر‌های متعددی، گسترش یافت و شیعیان در نقاط فراوانی تمرکز یافته بودند. شهر‌ها و مناطقی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، سامّرأ، جرجان و بصره، از پایگاه‌های شیعیان به شمار می‌رفتند. در میان این مناطق، به دلایلی، سامرّأ، کوفه بغداد، قم و نیشابور از اهمیت ویژ‌های برخوردار بودند.

گستردگی و پراکندگی مراکز تجمع شیعیان، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می‌کرد؛ تا پیوند شیعیان را با حوزه امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر، برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند. این نیاز، از زمان امام نهم احساس می‌شد و شبکه ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، به منظور برقراری چنین برنامه ای، از آن زمان به مورد اجرا گذاشته می‌شد.

این برنامه در زمان امام عسکری علیه السلام نیز ادامه یافت. به گواهی اسناد و شواهد تاریخی، امام عسکری علیه السلام نمایندگانی از میان چهره‌های درخشان و شخصیت‌های برجسته شیعه در مناطق متعدد منصوب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این طریق، پیروان تشیع را در همه مناطق، زیر نظر داشت. از میان این نمایندگان، می‌توان از «ابراهیم بن عبده»، نماینده امام در «نیشابور» و «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری» در قم و «ابراهیم بن مهزیار» در اهواز یاد کرد.

۳. فعالیت‌های سرّی سیاسی

امام به رغم تمامی محدودیت‌های و مراقبت‌هایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل می‌آمد، یک سلسله فعالیت‌های سرّی سیاسی را رهبری می‌کرد که با گزینش شیوه‌های بسیار ظریف پنهانگاری، از چشم بیدار و مراقب جاسوسان دربار، به دور می‌ماند.

«عثمان بن سعید عَمْری» که از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود، زیر پوشش روغن فروشی، فعالیت می‌کرد و شیعیان و پیروان آن حضرت، اموال و وجوهی را که می‌خواستند به امام تحویل دهند، به او می‌رساندند و او آن‌ها را در ظرف‌ها و مشک‌های روغن قرار داده، به حضور امام می‌رساند. «داود بن اسود»، خدمتگزار امام که مأمور هیزم کشی و گرم کردن حمام خانه حضرت عسکری علیه السلام بود، می‌گوید: این چوب را بگیر و نزد «عثمان بن سعید» ببر و به او بده. من چوب را گرفته، روانه شدم. در راه به یک نفر سقّا برخوردم. قاطر او، راه مرا بست. سقا از من خواست حیوان را کنار بزنم. من چوب را بلند کردم وبه قاطر زدم. چوب شکست و من وقتی محل شکستگی آن را نگاه کردم، چشمم به نامه‌ای افتاد که در داخل چوب بود؛ به سرعت چوب را زیر بغل گرفته، برگشتم.

وقتی به در خانه امام رسیدم، «عیسی»، خدمت گزار امام کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت می‌گوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟ گفتم: نمی‌دانستم داخل چوب چیست؟ امام علیه السلام فرمود: چرا کاری می‌کنی که مجبور به عذر خواهی شوی؟ مبادا بعد از این چنین کاری کنی. اگر شنیدی کسی به ما ناسزا هم می‌گوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن. ما، در شهر و دیار بدی به سر می‌بریم. تو فقط کار خود را بکن و بدان که گزارش کارهایت به ما می‌رسد. این قضیه نشان می‌دهد که امام، اسناد، نامه‌ها و نوشته‌هایی را که سرّی بوده، در میان چوب، جاسازی می‌کرد و برای «عثمان بن سعید» که شخص بسیار مورد اعتماد و رازداری بوده، می‌فرستاد و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و… بود و معمولاً سؤ ظن کسی را جلب نمی‌کرد، واگذار کرده بود.

۴. حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان

یکی دیگر از موضع گیری‌های امام، حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، به ویژه از یاران خاص و نزدیک آن حضرت، بود. گاهی برخی از یاران امام، از تنگنای مالی، در محضر امام علیه السلام شکوه می‌کردند و آن حضرت، گرفتاری مالی آنان را برطرف می‌ساخت و گاهی حتی پیش از آن که اظهار کنند، امام علیه السلام مشکل آنان را برطرف می‌کرد. این اقدام امام علیه السلام مانع از آن می‌شد که آنان زیر فشار مالی، جذب دستگاه حکومت عباسی شوند. ابو هاشم جعفری می‌گوید: از نظر مالی در مضیقه بودم؛ خواستم وضع خود را طی نامه‌ای برای امام عسکری علیه السلام بیان کنم؛ ولی خجالت کشیدم و از این کار خودداری کردم. وقتی که وارد منزل شدم، امام صد دینار برای من فرستاد و طی نامه‌ای نوشت: هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا مکن و از ما بخواه که به خواست خدا، به مقصود خود می‌رسی.

۵. تقویت و توجیه سیاسی عناصر مهمّ شیعه

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی امام، تقویت و توجیه سیاسی رجال مهم شیعه در برابر فشار‌ها و سختی‌های مبارزات سیاسی، در جهت حمایت از آرمان‌های بلند تشیع بود. از آن جا که شخصیت‌های بزرگ شیعه در فشار بیشتری بودند، امام علیه السلام هر یک از آنان را به نحوی دل گرم و راهنمایی می‌کرد و روحیه آنان را بالا می‌برد؛ تا میزان تحمل و صبر و آگاهی آنان در برابر فشارها، تنگنا‌ها و فقر و تنگدستی‌ها فزونی یابد و بتوانند مسئولیت‌های بزرگ اجتماعی و سیاسی و وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهند. امام علیه السلام در نامه‌ای به علی بن حسین بن بابویه قمی، یکی از فق‌های بزرگ شیعه، پس از ذکر یک سلسله توصیه‌ها و رهنمود‌های لازم، چنین یاد آوری می‌کند: صبر کن و منتظر فرج باش که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده است: برترین اعمال امت من، انتظار فرج است. شیعیان ما پیوسته در غم و اندوه خواهند بود؛ تا فرزندم ظاهر شود؛ همان کسی که پیامبر بشارت داده که زمین را از قسط و عدل پر خواهد ساخت، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.‌ای بزرگمرد و مورد اعتماد و فقیه من! صبر کن و شیعیان مرا به صبر فرمان بده! زمین از آن خداست و هر کسی از بندگانش را که بخواهد، وارث (حاکم) آن قرار می‌دهد. فرجام نیکو، تنها از آنِ پرهیزگاران است. سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو و بر همه شیعیان باد!

۶. استفاده گسترده از آگاهی غیبی

می‌دانیم که امامان علیهم السلام، در پرتو ارتباط با پروردگار جهان، از آگاهی غیبی برخوردار بودند و در مواردی که اساس حقانیت اسلام یا مصالح عالی امت اسلامی در معرض خطر قرار می‌گرفت، از این آگاهی به صورت ابزار هدایت، استفاده می‌کردند. پیشگویی‌ها و گزارش‌های غیبی امامان علیهم السلام، بخش مهمی از زندگی نامه آنان را تشکیل می‌دهد؛ اما چنین به نظر می‌رسد که: آن حضرت بیش از امامان دیگر آگاهی غیبی خود را آشکار می‌ساخته است.

بر اساس تحقیق یکی از دانشمندان معاصر، از کرامات و گزارش‌های غیبی و اقدامات خارق العاده امام عسکری علیه السلام، قطب راوندی در کتاب «خرائج»، چهل مورد، سید بحرانی در «مدینه المعاجز»، صد و سی و چهار مورد، شیخ حر عاملی در «اثبات الهداه»، صد و سی و شش مورد و علامه مجلسی در «بحار الأنوار»، هشتاد و یک مورد را ثبت کرده اند و این، به خوبی روشن گر فزونی بروز کرامات و گزارش‌های غیبی از ناحیه آن حضرت می‌باشد.

به نظر می‌رسد علت این امر، شرایط نامساعد و جوّ پر اختناقی بود که امام یازدهم علیه السلام و پدرش امام هادی علیه السلام در آن زندگی می‌کردند؛ زیرا از وقتی که امام هادی علیه السلام از سر اجبار به سامّرا منتقل شد، به شدّت تحت مراقبت و نظارت بود. از این رو، امکان معرفی فرزندش «حسن» به عموم شیعیان، به عنوان امام بعدی، وجود نداشت و اصولاً این کار، حیات او را از ناحیه حکومت وقت، در معرض خطر جدی قرار می‌داد. به همین جهت، کار معرفی امام عسکری علیه السلام به شیعیان و گواه گرفتن آنان در این باب، در ماه‌های پایانی عمر امام هادی علیه السلام صورت گرفت؛ به طوری که هنگام رحلت آن حضرت، هنوز بسیاری از شیعیان از امامت حضرت حسن عسکری علیه السلام آگاهی نداشتند.

عامل دیگری که در این زمینه مؤثر بود، اعتقاد گروهی از شیعیان به امامت «محمد بن علی»، برادر حضرت عسکری علیه السلام، در زمان حیات امام هادی علیه السلام بوده است. این گروه بر اساس همین پندار او را در محضر امام هادی علیه السلام احترام می‌کردند؛ ولی حضرت با این پندار مبارزه می‌کرد و آنان را به امامت فرزندش حسن علیه السلام راهنمایی می‌نمود.

پس از شهادت حضرت هادی علیه السلام گروهی از خیانت کاران و نادانان، مانند «ابن ماهویه»، این پندار را دستاویز قرار داده، به اغوای مردم و منحرف ساختن افکار از امامت حضرت عسکری علیه السلام پرداختند.

این عوامل دست به دست هم داده، موجب شک و تردید گروهی از شیعیان در امامت آن حضرت، در آغاز کار شده بود؛ چنان که برخی از آنان در صدد آزمایش امام علیه السلام بر آمدند و برخی دیگر در این زمینه با امام علیه السلام مکاتبه کردند. این تزلزل‌ها و تردید‌ها به حدّی بود که امام علیه السلام در پاسخ گروهی از شیعیان در این زمینه، با آزردگی و رنجش فراوانی نوشت: «هیچ یک از پدرانم، مانند من، گرفتار شک و تزلزل شیعیان در امر امامت نشده اند…».

۷. آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت

از آن جا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای اغلب مردم دشوار می‌باشد، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌کردند.

این تلاش در عصر امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام که زمان غیبت نزدیک می‌شد، به صورت محسوس تری به چشم می‌خورد؛ چنان که امام هادی علیه السلام اقدامات خود را توسط نمایندگان انجام می‌داد و خودش کمتر با افراد تماس می‌گرفت.

این معنا در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوه بیشتری یافت؛ زیرا امام علیه السلام از یک طرف با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (عج)، او را تنها به شیعیان خاصّ و بسیار نزدیک نشان می‌داد و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت، روز برزو محدودتر و کمتر می‌شد؛ به طوری که حتی در خود شهر سامرّأ به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ می‌داد و بدین ترتیب، آنان را برای تحمل اوضاع و شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام علیه السلام، آمده می‌ساخت و این همان روشی است که بعد‌ها امام دوازدهم علیه السلام در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.

۸. کیفیت شهادت

در این‌باره که آیا امام به مرگ طبیعی بدرود حیات گفته و یا به شهادت رسیده است، کماکان اختلاف نظر وجود دارد؛ گرچه بنا به نقل طبرسی، برخی از علمای شیعه با استناد به این سخن امام صادق (علیه‌السّلام) که فرمود: «ما منّا الّا مَسموم أو مَقتول» حتی درباره امامانی که روایتی درباره شهادتشان در دست نیست، بر این باورند که خلفای جور، آنان را به شهادت رسانده‌اند.

بررسی روایی شهادت امام
روایتی درباره شهادت امام عسکری (علیه‌السّلام) در یکی از منابع تاریخی قرن ششم وجود دارد. «و گویند زهر دادنش» از این‌روی شهادت آن حضرت امری کاملاً محتمل است. سوابق بازداشت و خطری که همواره از طرف دستگاه حاکم متوجه جان حضرتش بود و این‌که حضرت یک شخصیت مخالف سیاسی به حساب می‌آمد و نیز رحلت آن حضرت در سنین جوانی، همگی می‌تواند مؤید شهادت باشد. از آنجا که امام یک چهره کاملاً شناخته شده در سامرا بود، هنگام رحلتش هاله‌ای از غم و بهت‌زدگی فضای سامرا را فرا می‌گرفت.

احمد بن عبیدالله در روایتی که قسمتی از آن پیش از این ارائه شد، این صحنه را چنین وصف کرده: وقتی امام عسکری (علیه‌السّلام) رحلت کرد، صدای شیون و فریاد همه‌جا را فرا گرفت. مردم فریاد می‌زدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسی)، بنی‌هاشم، شخصیت‌های نظامی و قضایی و منشیان و مردم به سوی جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتی برپا بود.

با حضور امام (علیه‌السّلام) و پدرش – به مدت حداقل ۱۷ سال – در سامرا، نه تنها مردم جذب آنان شده بودند، بلکه بسیاری از شیعیان نیز بدین‌شهر هجوم آورده بودند. در چنین وضعیتی، طبیعی بود که هنگام رحلت آن حضرت، سامرا یک‌پارچه در ماتم فرو رود و در سوگ از دست دادن فرزند رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بی‌تابی کند و عزا بگیرد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام حسن عسکری؛ از کوشش‌های علمی تا ایجاد ارتباط با شیعیان و فعالیت‌های سرّی بیشتر بخوانید »

چگونه عید غدیر را برای بچه‌ها خاطره‌انگیز کنیم/ هدیه اساب‌بازی اقدامی که باید گسترش داده شود

چگونه عید غدیر را برای بچه‌ها خاطره‌انگیز کنیم/ هدیه اساب‌بازی اقدامی که باید گسترش داده شود


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، عید غدیر که بزرگترین و مهم‌ترین عید ماست. اما چطور اهمیت این روز را برای کودکان‌مان جا بیندازیم و آنها را در شادی این عید بزرگ شریک کنیم؟ کودکانی که هر طرحی روی لوح وجودشان بزنیم، مثل حکاکی روی سنگ تا ابد همراه‌شان خواهد بود…

چه فرصتی بهتر از این مناسبت شاد که برای بچه‌ها از دین‌مان، پیامبرمان و امیرالمؤمنین‌مان بگوییم؟

بیایید با هم چند ایده را برای خاطره‌انگیز کردن این روزهای پربرکت مرور کنیم. طبیعتاً هر کودکی ویژگی‌های خاص خودش را دارد. اما تلاش‌مان بر این است که ایده‌هایی را پیشنهاد کنیم که بیشتر بچه‌ها دوست داشته باشند و با آن همراه شوند.

ماجرای فتح خیبر را برای بچه‌ها تعریف کنید و ببینید چطور عاشق امام‌شان می‌شوند

۱) به بچه‌ها قهرمان واقعی بدهید: امام علی علیه‌السلام!

برای کودکان و نوجوانان از نان شب واجب‌تر، قهرمان است. بچه‌ها در این سنین دربه‌در دنبال الگو و قهرمان می‌گردند. چه بهتر که به جای قهرمان‌های هالیوودی و خیالی، قهرمانان واقعی را به آنها معرفی کنید. اصیل‌تر، والاتر و کامل‌تر از امام علی علیه‌السلام کسی را سراغ دارید که قهرمان فرزندتان باشد؟

زیبایی ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری ایشان را در قالب داستان و روایت‌های کوتاه و قابل‌درک برای بچه‌ها شرح بدهید. شجاعت، مهربانی، دانایی، عدالت، یتیم‌نوازی، پاکی و… در هر آیین و فرهنگی پسندیده‌اند و آرزوی هر پدر یا مادری است که فرزندش به این ویژگی‌ها مجهز شود.

مهم است که داستان را به نسبت سن فرزندتان ساده‌سازی و ملموس کنید تا برایش جذاب باشد و پای حرفتان بنشیند.

طبیعتاً برای اینکه بتوانید برای بچه‌ها چنین قصه‌هایی بگویید، باید خودتان از قبل درباره‌اش خوانده باشید. تا دلتان بخواهد کتاب و روایت معتبر در این زمینه وجود دارد. پس نیازی نیست قصهٔ تخیلی بگویید! کتاب‌های زیادی را می‌توانید به صورت رایگان در اینترنت پیدا کنید. خرید از کتابخانه‌های آنلاین و اپلیکیشن‌های کتابخوانی هم برای کاهش هزینه و افزایش سرعت به کارتان می‌آیند.

می‌توانید قسمتی از مطالب را به زبان خودتان برای بچه‌ها تعریف کنید و بخش‌هایی را از روی کتاب بخوانید تا او با فرهنگ پژوهش و مطالعه خو بگیرد. بسته به شخصیت فرزندتان و علاقه‌مندی‌هایش، داستان‌هایی را که برایش آموزنده‌تر و کاربردی‌تر هستند انتخاب کنید. معمولاً پسربچه‌ها از روایت‌های جنگی که مملو از شجاعت و دلاوری قهرمان‌شان باشد، لذت می‌برند. دخترها چون عاطفی‌تر هستند و به قولی «مادر متولد می‌شوند»، از روایت‌های مرتبط با سبک زندگی و خانواده خوششان می‌آید. به هر حال تشخیص اینکه کدام روایت‌ها برای فرزندتان مناسب‌تر است با شماست.

الگوسازی و روایت چنین قهرمان بزرگی در چند روز مقدور نیست. پس این کار را به همهٔ روزها و ماه‌ها تسری بدهید و به عید غدیر محدودش نکنید.
اجازه بدهید در عید غدیر بچه‌ها خانه را زیبا کنند

۲) یک خانهٔ زیبا برای یک عید ویژه

همهٔ بچه‌ها عاشق این هستند که کنار پدر و مادرشان کاری انجام بدهند؛ حتی کارهایی مثل آشپزی یا خانه‌تکانی! حالا فکر کنید از ساختن کاردستی و مهیا کردن خانه برای جشن چه کیفی می‌کنند.

برای بچه‌ها توضیح دهید که به خاطر این عید بزرگ می‌خواهید خانه را زیبا کنید و با هم خوش بگذرانید. ببینید چه ایده‌ای برای قشنگ کردن خانه دارند. قرار نیست کلی وسیله بخرید و خرج روی دست خانواده بگذارید. فهرست وسایلی را که در خانه دارید یا با هزینه‌ای اندک می‌توانید فراهم کنید، در اختیار بچه‌ها بگذارید. بعد با هم تصمیم بگیرید که با این ابزار و وسایل چه می‌توان کرد.

مثلاً می‌توانید به بچه‌ها کمک کنید که با همان وسایل، کاردستی درست کنند. بعد آنها را در بهترین نقاط خانه به نمایش بگذارید تا مهمان‌ها حتماً ببینندشان.

با چسب، کاغذ رنگی، زرورق و… ریسه‌های رنگی برای تزئین خانه درست کنید و به در و دیوار بچسبانید. با همین تزئینات، عکس یادگاری بگیرید و برای پدربزرگ و مادربزرگ‌شان بفرستید.

تا به حال نظر فرزندان‌تان را دربارهٔ چیدمان خانه پرسیده‌اید؟ بهترین فرصت است که سلیقه‌شان را در این زمینه اجرا کنید. به آنها بگویید به خاطر این روزهای زیبا چنین فرصتی رقم خورده. شاید باورتان نشود ولی جابه‌جا کردن میز و مبل هم در کنار والدین می‌تواند برای بچه‌ها تفریح محسوب شود.

کمی خاک و چند گلدان (یا ظرف یک بار مصرف که کف آن را سوراخ کرده‌اید) با چند قلمه گیاه، برای بچه‌ها یعنی ساعت‌ها سرگرمی و تفریح. فقط جای مناسبی برای این کار پیدا کنید که تمیز کردن محیط، کیف کشت و کار را از دماغ‌تان درنیاورد. پیشنهاد ما حمام، بالکن یا پشت‌بام خانه است. مگر اینکه از آن خانواده‌های خوش‌سعادتی باشید که خانه‌شان حیاط دارد. در این صورت دیگر جایی برای بحث باقی نمی‌ماند. اگر قلمه ندارید، خدا بدهد برکت به قوطی حبوبات!

اگر فکر می‌کنید ظرف یک بار مصرف به اندازهٔ کافی زیبا نیست که نقش گلدان را بازی کند، خوراکش مقداری رنگ یا چند تکه کاغذ رنگی است تا سرگرمی دیگری برای بچه‌ها دست و پا شود.
مهم‌ترین تشویق‌ها و هیجان‌انگیزترین جایزه‌ها را بگذارید برای روز عید غدیر!

۳) بهترین عیدی‌ها را عید غدیر بدهید

عید بدون عیدی می‌شود؟! آن هم عید غدیر، که مهم‌ترین و بزرگ‌ترین عید مذهب ماست. اگر به هر دلیلی قرار است فرزندتان را تشویق کنید و به او جایزه بدهید، این روزها، بهترین وقت است.

اگر نمی‌دانید چه هدیه‌ای به بچه‌ها بدهید ما یک پیشنهاد برایتان داریم؛ یک بسته با سه نوع هدیه: هدایای خوراکی، دانشی و کاربردی. مثلاً یک برش کیک، مقداری خمیر بازی و یک کتاب قصه یا رنگ‌آمیزی. هر گلی زدید به سر خودتان زدید. اصلاً این عید برای همین گل زدن‌هاست!

فقط به خانواده و فرزندان خودتان عیدی ندهید. کودکان دیگر را هم در شادی عیدانه شریک کنید. اگر شرایط مالی‌تان اجازهٔ تهیهٔ بسته‌های سه‌قسمتی را نمی‌دهد، حتی با یک شکلات هم می‌توانید دل بچه‌ها را شاد کنید.

خانوادهٔ سادات معمولاً هر سال ایده‌های خودشان را برای تهیهٔ بسته‌های عیدی و پذیرایی از مهمانان غدیرشان دارند. پس در کارشان دخالت نمی‌کنیم.

کمتر کودکی پیدا می‌شود که شیرینی‌پزی و بسته‌بندی عیدی را دوست نداشته باشد. بچه‌ها عموماً از این کارها خصوصاً در کنار والدین‌شان بسیار لذت می‌برند. اگر امکاناتش را دارید، این کار را هم در برنامه‌هایتان بگنجانید. هم فال است، هم تماشا، هم البته خاطره‌ساز.

کار آن کرد که تمام کرد! لذت‌بخش‌ترین بخش ماجرا، اهدای بسته‌ها به افراد هدف و دیدن برق شادی در نگاه آنهاست. بچه‌ها را از توزیع این بسته‌ها کنار نگذارید. در این مرحله هم خودتان بچه‌ها را همراهی کنید.

تا باشد از این عیدها… کامتان شیرین و عاقبتتان به‌خیر، به حق صاحب عیدالله‌ اکبر…

این سوال که چگونه عید غدیر را برای بچه‌ها خاطره‌انگیز کنیم دغدغه بسیاری از کسانی است که در این ایام اقدامات فرهنگی می‌کنند؛ هدیه دادن به‌خصوص تهیه اسباب‌بازی برای بچه‌ها موثر است که این زمينه اقدام فرهنگی باید گسترش داده کند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چگونه عید غدیر را برای بچه‌ها خاطره‌انگیز کنیم/ هدیه اساب‌بازی اقدامی که باید گسترش داده شود بیشتر بخوانید »