شی جین پینگ

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟


سرویس جنگ نرم مشرق – اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در گزارشی نوشت: اعلام خروج آمریکا از افغانستان می‌تواند فرصتی برای پکن به وجود آورد تا نفوذ ژئوپلیتیکی خود را به سمت غرب بسط و گسترش دهد. این امر با مخاطرات امنیتی فراوان برای استان سین‌کیانگ چین و آسیای میانه همراه خواهد بود. پکن ممکن است در خصوص نحوه مدیریت مسئله افغانستان از خود خلاقیت نشان دهد و گروهی متشکل از چهار کشور تشکیل دهد که نه تنها منافع امنیتی و اقتصادی مشترکی دارند، بلکه از نظم جهانی تحت رهبری آمریکا عمیقاً بیزارند.


مخاطبان گرامی، محتوا و ادعاهای مطرح‌شده در این گزارش، صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاه‌های رسانه‌های غربی منتشر شده است و ادعاها و القائات احتمالی این مطالب هرگز مورد تأیید مشرق نیست.

خروج آمریکا از افغانستان موجب ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیکی خواهد شد

در این گزارش آمده است: خروج آمریکا از افغانستان موجب ایجاد یک خلأ ژئوپلیتیکی خواهد شد ــ امری که پیامد ناگزیر هرگونه عقب‌نشینی چه فیزیکی و چه سیاسی است. یکی دیگر از بدیهیات این است که خلأهای ژئوپلیتیکی همانند همه خلأهای دیگر برای همیشه خالی نمی‌مانند.

چین یک بازیگر کلیدی در ارتباط با مسئله افغانستان است. از نظر پکن، افغانستان هم یک کریدور ژئوپلیتیکی و هم یک بستر مستعد برای شکل‌گیری تهدیدات امنیتی است. این تهدیدات نه تنها کنترل چین بر استان ناراضی سین‌کیانگ، بلکه همچنین موضع این کشور در آسیای میانه را به مخاطره می‌اندازند ــ آسیای میانه در راستای اجرای سیاست شی جین‌پینگ موسوم به ابتکار کمربند و جاده بسیار مهم است.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

نگرانی‌های امنیتی چین در خصوص افغانستان

چین ۸۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد و منافعش در این کشور طی یک دهه گذشته پیچیده گردیده‌اند. برنامه خروج آمریکا از افغانستان به نگرانی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت در چین دامن زده است. چین همچنین بیم آن دارد که با توجه به دورنمای چند دهه گذشته، خروج آمریکا از خاورمیانه و افغانستان به نفع واشنگتن تمام شود و دو هدف مهم آمریکا را محقق سازد. اولاً، خلأ به وجود آمده حواس چین را از دیگر مناطق (مهم‌تر از همه منطقه اقیانوس آرام) پرت می‌کند؛ ثانیاً، آمریکا دستش بازتر می‌شود و منابع بیشتری در اختیارش قرار می‌گیرد تا بر روی موضوع مهار چین در دریای چین جنوبی و چین شرقی متمرکز شود.

چین در اینجا بازیگر اصلی است. هیچ قدرت دیگری از نفوذ مالی یا ژئوپلیتیکی کافی برخوردار نیست که پس از خروج آمریکا بر سرتاسر منطقه از آسیای میانه گرفته تا مدیترانه تأثیر بگذارد. چین در خصوص تحکیم موقعیت خود در این منطقه به پیشرفت‌های عظیمی نائل آمده است، اما باید به خاطر داشت که نگرانی پکن از این بابت است که در مواجهه با بنیه و توان آمریکا و متحدانش در منطقه اقیانوس آرام در چنین مسیری قرار گرفته است. در حقیقت، نگرانی در خصوص ضربه پس‌زننده احتمالی از طرف آمریکا در دریا در صورت بروز جنگ بود که موجب شد چین در راستای جبران وضعیت متزلزل خود در دریا به سمت درون و قلب اوراسیا گرایش پیدا کند. اینگونه بود که ابتکار کمربند و جاده پدیدار شد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

عقب‌نشینی آمریکا یک فرصت چشمگیر برای چین

این اندیشکده در ادامه عنوان کرد: البته آنجا فضایی وجود داشت که چین می‌توانست آن را پر کند. آسیای میانه اگرچه به لحاظ سنتی حوزه نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه قلمداد می‌شود، اما یک بستر مستعد برای فعالیت‌های اقتصادی چین به وجود آورد. این امر در مورد پاکستان و اخیراً ایران نیز صادق بوده است. در سمت غرب، نفوذ چین در منطقه مدیترانه نیز در حال افزایش بوده است.

این امر در مقطعی اتفاق افتاد که آرزوهای آمریکا در خصوص ایجاد یک دنیای تک‌قطبی نقش بر آب شده بودند و حمله به عراق و حضور نظامی در افغانستان به اقتدار آمریکا و پروژه بین‌الملل‌گرایی لیبرال لطمه زده بود. چنین چیزی در بلندمدت واکنش منفی کشورهای منطقه را در پی داشت و اکنون تلاش‌های فزاینده و هماهنگی به منظور به حاشیه راندن آمریکا در رابطه با گفتگوهای صلح و مسائل امنیتی در جریان هستند. شرایط برای نگاه چین به سمت غرب مساعد بود، اما فشار آمریکا مؤثر واقع شد و این روند متوقف گردید.

عقب‌نشینی آمریکا یک فرصت چشمگیر برای چین رقم می‌زند: ترویج یک نظم جهانی جایگزین که در قالب آن حضور نظامی غربی‌ها در آسیا کاهش می‌یابد و چین از فضای مانور بیشتری در غرب مرزهایش برخوردار می‌گردد.

اثرات منفی خروج آمریکا برای چین

این امر همچنین با نگرش دیگر کشورهای همفکر همخوانی دارد. این کشورها در حال شکل دادن به یک جنبش غیرلبیرال هستند که در قالب آن مفهوم وستفالی از تقدم و تعرض‌ناپذیری کشور و مرزهایش قویاً مورد حمایت قرار می‌گیرد. این مسئله در واکنش اولیه وانگ یی وزیر امور خارجه چین به اعلام برنامه خروج آمریکا بازتاب پیدا کرد. او استدلال کرد که پکن از خروج نیروهای خارجی از افغانستان حمایت می‌کند و آماده است به ارتقای «ثبات و توسعه» در آینده کمک کند. از نظر پکن، آمریکا در افغانستان خیلی وقت پیش از هدف اصلی‌اش که همانا مقابله با تروریسم بود، منحرف گردید و به سمت یک پروژه ژئوپلیتیکی به منظور ممانعت از رشد قدرت چین گرایش پیدا کرد.

با وجود این، در بلندمدت، مداخله گسترده‌تر چین در مسئله افغانستان موجب خواهد شد تا این کشور حواسش از دیگر مناطق ژئوپلیتیکی مهم که در آنجا با آمریکا رقابت می‌کند، پرت شود. بنابراین، از نظر چین، اثرات منفی ناشی از خروج آمریکا به مرتب بیشتر از مزایایی است که می‌تواند برای مفهوم وستفالی و افزایش قدرت چین در غرب آسیا به ارمغان بیاورد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

حضور نظامی برای عملیات صلح‌بانی و مبارزه با هسته‌های تروریستی و افراط‌گرایی

در بخش دیگری از این گزارش آ «ده است: در آن صورت پکن در راستای حفظ یک فضای کمتر زیانبخش در افغانستان از کدام گزینه عملی در حوزه سیاست خارجی برخوردار خواهد بود؟ تحلیلگران در قالب یکی از ایده‌های پیشنهادی خود استدلال کرده‌اند که پکن می‌تواند حضور امنیتی نوپا و محدود خود در شمال افغانستان را به یک عملیات نظامی گسترده‌تر، یعنی یک عملیات صلح‌بانی، ارتقا دهد. این امر به سطح تهدیدات امنیتی غیردولتی بستگی دارد، اما محتمل‌ترین مسیر امنیتی که پکن در پیش خواهد گرفت این است که تلاش‌های خود را با دیگر کشورهای منطقه ادغام می‌کند تا هسته‌های تروریستی و افراط‌گرایی را در افغانستان مهار کند و در صورت نیاز از بین ببرد. روسیه، پاکستان، و ایران با خرسندی در این زمینه با چین همکاری خواهند کرد و این امر بطور اعم غرب و بطور اخص آمریکا را در منطقه به حاشیه خواهد راند.

ایجاد یک چتر امنیتی کارآمدتر  با همکاری میان کشورهای منطقه

این برانگیختگی از جهتی می‌تواند موجب تلاش و کوشش بیشتر از طرف هر چهار کشور شرکت‌کننده شود، چرا که همه بازیگران عضو گروه چهارجانبه فرضی با فشارهای مشابه (در درجات مختلف) از طرف غرب مواجهند. آنها به دنبال ایجاد حداقل یک نظم جهانی هستند که به میزان قابل توجهی با منافع آنها تطبیق داده شده است ــ اگرنه یک نظم جهانی کاملاً جدید (که مقصود نظر چین است). این گروه چهارجانبه شاید حتی کارآمدتر از روند طولانی و ناموفق آمریکایی‌ها در خصوص دولت‌سازی در افغانستان عمل کند. تحلیلگران چینی پیشاپیش اظهارنظر کرده‌اند که همکاری میان کشورهای منطقه موجب ایجاد یک چتر امنیتی کارآمدتر می‌شود.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

گروه چهارجانبه می‌تواند تلاش‌ها به منظور ممانعت از حاکمیت طالبان بر افغانستان را مردود شمارد، اما هرجا که لازم است در راستای مهار این گروه تلاش کند و بدین طریق رفتارهای طالبان را تحت تأثیر قرار دهد و این رفتارها را با اهداف امنیتی چین، روسیه، پاکستان، و ایران سازگار سازد.

فعال شدن سازمان همکاری شانگهای در افغانستان

بی‌علاقگی نسبت به نظام‌های داخلی حاکم بر کشورها مشخصه بارز نگرش جهانی چین است که بر اساس آن، همکاری‌های اقتصادی و امنیتی یک عامل محرک اولیه قلمداد می‌شوند، نه یک کیش و آیین لیبرال که آمریکا به گونه‌ای ناموفق دنبال می‌کرد. این امر می‌تواند یک بستر محکم جهت همکاری با هرگونه دولت حاکم بر افغانستان به وجود بیاورد. انتخاب یک راهکار نظامی یکجانبه یا حتی چهارجانبه برای مسئله افغانستان همانگونه که برای آمریکا ناکارآمد بود، احتمالاً برای چین و سه کشور دیگر نیز ناکارآمد واقع خواهد شد.

یک کار بدیع دیگر که چین می‌تواند انجام دهد این است که کاری کند تا سازمان همکاری شانگهای نقش امنیتی فعال‌تری در افغانستان بر عهده گیرد. این امر می‌تواند الگویی برای فعالیت‌های مشابه این سازمان در آینده باشد. این سازمان هنوز فرصت پیدا نکرده جوهره خود را نشان دهد.

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟

چین افغانستان را به حال خود رها نمی‌کند

راهبردی اندک متفاوت‌تر نیز ممکن است دنبال شود ــ راهبردی که طالبان را وادار به همکاری می‌کند، اما این همکاری همسو با منافع اقتصادی و امنیتی چین و دیگر کشورهای عضو گروه چهارجانبه احتمالی صورت خواهد گرفت. احتمال آن نمی‌رود که چین افغانستان را به حال خود رها کند. اگرچه پکن تا پایان سال ۲۰۱۷ سرمایه‌گذاری‌های ناچیزی (۴۰۰ میلیون دلار) در افغانستان صورت داده بود، اما این کشور به لحاظ جذابیت اقتصادی بقدری مهم است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت ــ ذخایر معدنی این کشور ۱ تا ۳ تریلیون دلار ارزش‌گذاری شده‌اند.

پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، چین با پیامدهای امنیتی منفی احتمالی در آسیای میانه و استان سین‌کیانگ مواجه خواهد شد. این کشور در منطقه عاری شده از حضور نظامی آمریکا منافع بلندمدتی را مشاهده خواهد کرد و همچنین قابلیت ایجاد یک مکانیسم ثانویه به منظور حل‌وفصل مسئله افغانستان را شاهد خواهد بود.

این سیستم ممکن است جواب دهد

مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات در پایان گزارش خود تصریح کرد: چین پیوندهای نزدیک و تقریباً راهبردی با روسیه، پاکستان، و ایران دارد و ممکن است یک گروه چهارجانبه به منظور رسیدگی به مسئله افغانستان تشکیل دهد. این کشور شاید به دنبال همکاری‌های اساسی‌تر با طالبان باشد، اما همانگونه که قبلاً استدلال شد، صرفاً در چارچوب الگوهای اقتصادی و امنیتی که به نفع گروه چهارجانبه و به ویژه چین تمام می‌شوند. پاکستان مخالف مشارکت هند خواهد بود. هند یک قدرت دیگر است که منافعی در منطقه دارد. بنابراین، چین و گروه چهارجانبه اطمینان می‌دهند که دهلی شرکت داده نخواهد شد. در نهایت، در کمال تعجب غربی‌ها، این سیستم ممکن است جواب دهد. در حالت حداقلی، این سیستم نقشی که غربی‌ها ایفا کرده‌اند را بی‌اعتبار می‌سازد و یک اردوگاه دیگر تحت رهبری کشورهای غیرلیبرال می‌افزاید.

چین طالبان افغانستان

پکن ممکن است در خصوص نحوه مدیریت مسئله افغانستان از خود ابتکار نشان دهد و گروهی متشکل از چهار کشور تشکیل دهد که نه تنها منافع امنیتی و اقتصادی مشترکی دارند، بلکه از نظم جهانی آمریکا عمیقاً بیزارند.



منبع خبر

چین چه برنامه‌ای برای افغانستانِ بدون حضور آمریکا دارد؟ بیشتر بخوانید »

چرا همکاری‌های راهبردی ایران و چین موجب نگرانی غربی‌ها شده است؟

چرا همکاری‌های راهبردی ایران و چین موجب نگرانی غربی‌ها شده است؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سند جامع راهبردی ۲۵ ساله همکاری‌های ایران و چین امروز در تهران توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد.

در بیانیه‌ای که پس از امضای این سند از سوی وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین صادر شد، آمده است: این سند بیش از پیش توسعه مداوم و مشارکت جامع راهبردی ایران و چین را ترویج خواهد کرد و برای دو ملت سعادت خواهد آفرید.

سرآغاز تنظیم این سند به سفر ۶ سال پیش «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین به تهران باز می‌گردد که طی آن دو کشور با صدور بیانیه‌ای سطح روابط دو کشور را به مشارکت جامع راهبردی ارتقاء داده و اعلام کردند آماده مذاکره برای انعقاد سند همکاری‌های بلند مدت هستند.

در این سند راهبردی جامع که شامل همکاری‌های راهبردی، منطقه‌ای و بین‌المللی با موضوعات مختلف سیاسی و اقتصادی است، تمامی ابعاد تجاری، اقتصادی و حمل و نقل میان دو کشور به همراه ساز و کار همکاری بخش‌های خصوصی طرفین دیده شده است.

در بعد اقتصادی این سند بر پایه تولیدات مشترک برای تامین نیاز بازارهای داخلی و خارجی، همکاری‌های دو جانبه در حوزه انرژی، صنعتی، معدنی و زیست محیطی با اولویت همکاری در بخش زیرساختی، ارتباطی، مخابراتی، علمی، آموزشی و حوزه سلامت استوار است.

همکاری در زمینه تسهیل در روابط مالی و بانکی، تعمیق روابط تجاری بخش خصوصی برای تجارت و همکاری رسانه‌ای، دانشگاهی از دیگر محورهای همکاری این سند  است.

در همین حال و با توجه به ابعاد گسترده این اتفاق مهم راهبردی میان ایران و چین که عملا در چارچوب رویکرد نگاه به شرق تعریف می‌شود، طی شش سال گذشته و در بازه‌های زمانی مختلف شاهد عملیات روانی غربی‌ها با محوریت «تحریف واقعیت» به ویژه از سوی جریان‌های معاند در بستر شبکه‌های اجتماعی بوده‌ایم.

جایگاه ویژه ایران در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی در کنار جایگاه استثنایی چین در نظام بین‌الملل، تدوین و امضای چنین سندی را که نقشه راه همکاری‌های دوجانبه در افق ۲۵ ساله را مشخص کرده به رخدادی مهم و قابل توجه تبدیل نموده است.

سفیر ایران در پکن در خصوص امضای این سند راهبردی با انتشار  توییتی نوشت؛ این سند افق روشنی را برای عملیاتی کردن مشارکت جامع راهبردی ترسیم نموده و علیه کشور ثالثی نیست بلکه تنها بر اساس منافع متقابل تدوین شده است.

کشورهای غربی که تلاش‌های خود برای مهار ایران طی سال‌های گذشته، شکست خورده می‌بینند به همراه جریان‌های معاند ضدانقلاب که مطلوب خود را در هضم شدن ایران در نظم جهانی مورد نظر غربی‌ها دنبال می‌کنند به شدت برای سیاه‌نمایی و تخریب افکار عمومی ایرانیان نسبت به این اتفاق مهم و راهبردی دست به کار شده‌اند.

فراوانی کلیدواژه‌هایی چون «ترکمن‌چای چینی» یا «فروش ایران به چین» و مواردی از این دست در حالی طی روزهای اخیر در رسانه‌های رسمی و غیر رسمی جریان معاند غوغا کرده که در اظهارنظرهای مطرح شده نه تنها هیچ اشاره‌ای به منافع راهبردی امضای این سند نمی‌شود، بلکه دلسوزی عناصری که خود نماد حراج داشته‌های ایران به خارجی‌ها هستند را به موضوعی مضحک مبدل کرده است!

به طور کلی جریان معاند به دنبال تثبیت این گزاره در افکار عمومی مردم ایران است که؛ جمهوری اسلامی چون نمی‌خواهد از مواضع خود در برابر غرب کوتاه بیاید، لذا در دنیا منزوی شده و چون هیچ امکان و توان داخلی برای اداره خود ندارد، چاره‌ای جز فروختن خود به چین ندارد!!

این در حالی است که؛ همان‌قدر که راهبرد «مقاومت فعال» و ایستادگی در برابر زورگویی غربی‌ها در راستای منافع ملی است، مشارکت با کشورها و بلکه قدرت‌های دیگری که نه تنها اراده زورگویی و استعمار ندارند بلکه از موضعی برابر وارد همکاری می‌شوند هم در راستای منافع ملی است.

اتفاقا اگر جایی برای خرده گرفتن باشد، باید به دیرهنگام بودن اتفاقاتی از این دست و بیش از اندازه معطل غربی‌ها شدن خرده گرفت، نه اینکه به دروغ کشور را ناتوان و منزوی و ناگزیر به خودفروشی به چینی‌ها معرفی کرد.

بسیار واضح است که اگر ایران، کشوری ناتوان، حقیر، منزوی و… بود و توان بازیگری موثر در هندسه جدید قدرت در نظام بین‌الملل را نداشت، طبعا دلیلی نیز برای این حجم از عصبانیت غربی‌ها و معاندینی که از آنها مواجب‌ می‌گیرند وجود نداشت.

منبع: تسنیم



منبع خبر

چرا همکاری‌های راهبردی ایران و چین موجب نگرانی غربی‌ها شده است؟ بیشتر بخوانید »

چین به خاطر نیازهای نفتی تحریم‌های ضدایرانی را دور می‌زند

چین به خاطر نیازهای نفتی تحریم‌های ضدایرانی را دور می‌زند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: شورای آتلانتیک می‌نویسد: در حالی که در سال ۲۰۲۰ تقاضای اکثر مشتریان نفت ایران برای خرید از تهران کاهش یافت، چین همچنان یک مشتری ثابت باقی ماند. در سال گذشته تولید نفت ایران به نصف ۲ میلیون بشکه در روز کاهش یافت. اما رابطه اقتصادی بین ایران و چین در زمینه معامله نفت از همیشه قوی‌تر است. چین در رقابت با آمریکا بسیار جدی است.  بنابراین طبیعی است که به واردات مداوم نفتی از تمام گوشه و کنار جهان، از جمله ایران نیاز داشته باشد.

ایران ماه مه سال ۲۰۲۰ یک ناوگان دریایی شامل پنج تانکر نفتی با حدود شصت میلیون گالن بنزین را به ازای دریافت طلا از ونزوئلا به این کشور فرستاد. ماهنامه انجمن علوم و فناوری چین نوشت که این نفتکش‌ها پس از تخلیه بنزین خود نفت خام از ونزوئلا بارگیری کرده و به مقصد چین به راه افتادند.

چین اکنون بیش از هر زمان دیگری به نفت نیاز دارد. دستورالعمل‌های سختگیرانه مقابله با کرونا، آزمایشات گسترده در سطح شهر و رعایت عمومی پروتکل‌های بهداشتی منحنی ابتلا به بیماری در چین را کاملا افولی کرده است. شی جی پینگ، رهبر حزب کمونیست چین در سخنرانی پایان سال ۲۰۲۰ خود گفت: ما بر تأثیر همه‌گیری غلبه کردیم و در کنترل بیماری و همچنین توسعه اجتماعی و اقتصادی به موفقیت بزرگی دست یافتیم.

مبارزه چین علیه آنچه «شی جین پینگ» ویروس شیطانی خوانده و معجزه‌ای که پاندمی به بار آورد، باعث شد تا این کشور به تنها اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود که در سال ۲۰۲۰ رشد اقتصادی را تجربه می‌کند. اکنون با افزایش ساعات کاری کارگران بیش از هر زمان دیگری، واردات نفت خام چین به اوج خود رسیده است. واردات نفت چین سال گذشته در مقایسه با سال ۲۰۱۹ ، ۷/۳ درصد افزایش داشته و در ماه می مصرف ۱۳ میلیون بشکه در روز را به ثبت رسانده است. به طور کلی، چین از مزایای این بهبود شرایط اقتصادی و صنعتی‌اش به مثابه نیرویی مضاعف در مقابل آمریکا استفاده کرده است.

تا زمانی که یوآن چین ابزار لازم برای دور زدن تحریم آمریکا را فراهم می کند، ایران به صادرات نفت به شرق ادامه خواهد داد. در حال حاضر پالایشگاه‌های چینی و پالایشگاه‌های پتروشیمی از همه منابع نفتی از جمله نفت خام ایران بهره می‌برند.



منبع خبر

چین به خاطر نیازهای نفتی تحریم‌های ضدایرانی را دور می‌زند بیشتر بخوانید »