صباح وطن خواه

خاطره «مرتضی سرهنگی» از «مرتضی آوینی»

خاطره «مرتضی سرهنگی» از «مرتضی آوینی»



راویان و محققان تاریخ شفاهی منتخب هنر انقلاب در سال ۱۴۰۰ و منتخبان هنر انقلاب استان‌ها در سومین شب از هشتمین هفته هنر انقلاب شناخته و معرفی شدند.

 به گزارش مجاهدت از مشرق، سومین شب از هشتمین هفته هنر انقلاب با تقدیر از چهره‌های سال هنر انقلاب در رشته‌های روایت و تحقیق تاریخ شفاهی شامگاه سه شنبه ۲۳ فروردین در محوطه باز حوزه هنری برگزار شد.

در ادامه سیدکمال هاشم زاده مجری برنامه از میثم مرادی معاون راهبری استان‌های حوزه هنری دعوت به حضور روی سن کرد و از سه هنرمند منتخب در استان‌ها محبوبه سادات رضوی نیا، محمد قاسمی پور و میرعماد الدین فیاضی نویسنده کتاب «گزارش به آینده» تقدیر شد.

خاطره «مرتضی سرهنگی» از «مرتضی آوینی»

در ادامه برنامه از چهره‌ای آشنا در عرصه ادبیات مقاومت و پایداری مرتضی سرهنگی نویسنده پیشکسوت دعوت شد تا برای اهدای جوایز به روی سن بیاید.

وی گفت: خوشامد به همه مهمانان عزیز می گویم. لطف کردید و به این آیین آمدید. درس کوچکی از سید مرتضی آوینی می گویم. عید سال ۷۲ روز پنجم سرکار آمدم می دانستم، آقا مرتضی رفته است خرمشهر؛ به سفری که بعد از آن دیگر برنگشت. اما او بود و بعد از این که خواندن نمازمان تمام شد و  آقا مرتضی همان پیراهن آبی و اورکت روی شانه اش را بر تن داشت، به او گفتم خرمشهر بودی و ماموریت تمام شده است؟ گفت آمده ام وسایلی با خود ببرم. به دریایی رفته‌ایم که شرایطش سخت است و گفت سفره امام حسین(ع) بسیار برکت دارد.

وی ادامه داد: یکبار هم در جمعی که آقای بهبودی هم حضور داشتند، به ایشان گفتیم یکی از بچه ها گفته است ما «روایت فتح» را ضبط می کنیم و بعد در خلوت با دقت می‌بینیم. آقا مرتضی گفت من به این مردم بدهکارم و روایت فتح قسط‌های هفتگی است که پرداختشان می‌کنم.

محسن غنی یاری مدیر دفتر مطالعات و فرهنگ پایداری در ادامه برای تقدیر از دیگر چهره‌های منتخب روی سن آمد.

طیبه پازوکی نویسنده کتاب «گوهر صبر» شامل خاطرات گوهر الشریعه دستغیب اولین چهره هنر انقلاب در بخش محققان تاریخ شفاهی بود که در این شب مورد تقدیر قرار گرفت. وی به علت درگیری با بیماری نتوانسته بود در مراسم حضور یابد.

دکتر مجتبی عطاردی نخبه علمی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف و راوی کتاب «از شریف تا لس آنجلس» نیز دومین چهره هنر انقلاب در این بخش بود که معرفی و تقدیر شد.

کیانوش گلزار راغب نویسنده کتاب «برده سور» و چند کتاب برجسته دفاع مقدس نیز هنرمند دیگری بود که به عنوان چهره هنر انقلاب در بخش تحقیق تاریخ شفاهی مورد تقدیر قرار گرفت.

همچنین در بخش بعدی مراسم کلیپی از بیانات شهید سیدمرتضی آوینی پخش شد.

در ادامه لیلا نظری گیلانده نویسنده کتاب «حاج جلال» در بخش راویان به عنوان چهره هنر انقلاب در سال ۱۴۰۰ تقدیر شد.

همچنین مریم کاتبی راوی شب خاطره؛ در حال انجام پروژه خاطرات به عنوان چهره سال هنر انقلاب معرفی شد و مورد تقدیر قرار گرفت.

محمد نورانی راوی کتاب «فرزندان ننه عبدالله» نیز دیگر روایتگری بود که به عنوان چهره سال هنر انقلاب در بخش راویان در سومین شب از هفته هنر انقلاب معرفی و تقدیر شد.

محمد نورانی بیان کرد: بی خبر بودم که امشب قرار است از من تقدیر شود. کتاب من امانتی است که بعد از سال‌ها رضایت دادم نوشته شود. یک زمانی شهید جهان آرا به من جمله ارزشمندی گفت که آنچه می‌دانی متعلق به تو نیست؛ بلکه متعلق به مردم ایران است و من حرف‌هایم را در این کتاب نوشتم. امروز چهلمین سال آزاد سازی خرمشهر است و مردمش امروز می گویند ما را به قبل برگردانید. زیرا خرمشهر هنوز خرمشهر نشده است.

در پایان این شب عکسی به یادگار با حضور چهره‌های هنر انقلاب در بخش روایت و تحقیق تاریخ شفاهی و سه برگزیده استانی روی سن به ثبت رسید.

مریم کاتبی در این بخش گفت: اگر حوزه هنری نبود نمی‌دانم چطور می‌توانستم مظلومیت رزمندگان را به رشته تحریر درآورم. اولین بار سال ۶۷ به حوزه هنری آمدم و خاطره‌ای از یک شهید تعریف کردم و بعد پستچی نامه ای برایم آورد که شامل حکمی استخدامی برایم می‌شد که تا به حال ندیده بودم. زیرا جبهه می‌رفتم و اگر می گفتم کارمند دانشگاه تهرانم به مناطق جنگی مرا نمی‌فرستادند. روزی که حکمم آمد دیدم من را از بیمارستان اخراج کرده‌اند تا این که سال ۸۳ به خاطره گویی در حوزه هنری دعوت شدم و همه خاطراتم را در یک سالنامه می‌نوشتم.  و تاکنون همچنان به اینجا رفت و آمد دارم. باید از اعظم حسینی تشکر کنم. او طرز بیان درست را به من یاد داد.صبوری او جای تشکر دارد.

محمدمهدی دادمان، مرتضی سرهنگی، سردار علیرضا افشار، منوچهر متکی، رضوانه دباغ، گلعلی بابایی، رحیم مخدومی، سعید علامیان، یعقوب توکلی، حجت‌الاسلام سعیدفخرزاده، گلستان جعفریان، سیده اعظم حسینی، صباح وطن‌خواه، معصومه سپهری، فاطمه دوست‌کامی،  سیدمجتبی عطاردی، کوروش پارسانژاد، علی قربانی، کیانوش گلزار راغب، محمد نورانی، مریم کاتبی، لیلا نظری گیلانده، هدایت الله بهبودی، داوود ضامنی، و… از جمله مهمانان و چهره‌های حاضر در این برنامه بودند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خاطره «مرتضی سرهنگی» از «مرتضی آوینی» بیشتر بخوانید »

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس



یادداشت ابومهدی المهندس بر کتاب صباح - فاطمه دوستکامی - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب صباح،‌ حاصل تلاش ۱۰ ساله راوی این کتاب،‌ خانم صباح وطن‌خواه و نویسنده‌اش،‌ خانم فاطمه دوست‌کامی است. این کتاب که بیانگر تلاش‌های جهادی خانم وطن‌خواه در دوران مقاومت در شهر خرمشهر است را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.

خانم دوستکامی درباره اتفاق بی‌نظیری که برای خود و کتابشان رخ داده می‌گوید: فردای روز شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود که تصمیم گرفتیم با تعدادی از دوستانمان به منزل شهید ابومهدی برویم و با خانواده‌شان دیداری داشته باشیم. من همراه با خانم سیده اعظم حسینی، ‌نویسنده کتاب «دا»، خانم دکتر لباف و همسر شهید حسن طهرانی مقدم به این دیدار رفتم.

صبح، حدود ساعت ۱۰ بود که ما خدمت خانواده شهید رسیدیم. از قبل با این بزرگواران شناختی نداشتم و اولین باری بود که می‌دیدمشان. بر حسب عادت، دو تا از کتاب‌هایم که «سرباز کوچک امام» و «صباح» بود را با خودم برده بودم تا تقدیم خانواده شهید کنم.

وارد خانه شدیم و دختر دوم شهید ابومهدی، یُسرا خانم به استقبال ما آمدند. من کتاب را تقدیم کردم. متوجه شدم از دیدن کتاب جا خوردند. نگاهشان روی کتاب سنگین شد و چند لحظه‌ای مکث کردند. چیزی نگفتند و داخل خانه آمدند.

چند لحظه که از نشستن‌مان می‌گذشت،‌ دیدم که دو تا خواهر باز به هم نگاه می‌کنند و نگاهی هم به کتاب داشتند. یکی از آن ها پرسید: ماجرای این کتاب چیه؟

خانم شهید طهرانی مقدم به من اشاره کردند و فرمودند: ‌ایشان نویسنده کتاب صباح هستند…

این را که گفتند، دیدم دو خواهر سمت خواهر کوچکشان رفتند که خواب بود. بیدارش کردند و گفتند: بلندشو! بابا برایت مهمان فرستاده. دیشب آنقدر به خاطر این کتاب گریه کردی و حالا ‌بابا برایت مهمان فرستاده!

تصاویری از کتاب صباح و حضورشان در مقاومت خرمشهر

ما متوجه ماجرا نبودیم. وقتی کوثر خانم از خواب بلند شد دیدیم کتی تنش کرده که بعدا متوجه شدم کت ابومهدی است. کتاب صباح را هم در آغوشش گرفته بود.

در این فاصله خواهرش تعریف کرد و گفت:‌ دیشب کوثر خیلی بی‌تابی کرده و بی‌قرار پدر بود. حدود ساعت ۴ – ۵ صبح کت بابا را پوشید و کتابی که از طرف پدر بهش هدیه شده بوده را بغل کرده تا آرام شده و توانست بخوابد.

چند دقیقه گذشت و کوثر خانم تشریف آوردند و کتاب هم دستشان بود. به گرمی از من استقبال کردند و کنارم نشستند. خیلی متاثر بودند و به پهنای صورت اشک می‌ریختند.

درباره این کتاب بیشتر بخوانید:

چند دقیقه با کتاب «صباح»؛ / ۶۵

جان دادن پای چتر منورهای عراقی! + عکس

مراقب باشیم «صباح» گم نشود! + عکس

فاطمه دوست‌کامی در نشست دورهمی نویسندگان دفاع مقدس؛

کار با راویِ «آقا» راحت‌تر است!

شهادت ۲نفر در بمباران مدرسه خالی

فوزیه، لب به هندوانه نزد !

کوثر خانم گفت: این کتاب شما را پدر من در آخرین دیدار ما به من هدیه دادند. من تازه ازدواج کرده بودم و برای مراسم عقدم، ‌پدر به تهران آمده بودند و یادداشتی هم در کتاب برای من نوشتند. اولش به من تاکید کردند که حتما این کتاب را بخوان و باید راجع به آن با هم حرف بزنیم و بحث کنیم. ولی من چون بحث ازدواجم پیش آمد نتونستم آن را بخوانم. دیشب این کتاب را روی میز دیدم و با دیدنش داغم تازه شد که چرا به توصیه پدر گوش ندادم تا بخوانم و راجع به آن با پدر صحبت کنم. همین که با پدر نجوا می کردم،‌ خوابم برد.

کوثر خانم صفحه اول کتاب را باز کرد و دیدم شهید ابومهدی المهندس یادداشت بسیار مفصلی نوشته است که به زبان عربی بود. کتاب را به دخترشان تقدیم کرده بودند و توصیه کرده بودند که این کتاب را بخواند.

از کتاب عکس گرفتم و در این مدت هم ارتباط ما با خانواده شهید ابومهدی المهندس حفظ شده و برای من برکت داشته است. برای خودم هم یک علقه درونی نسبت به شناخت این شهید بزرگوار پیش آمده است. برای من جالب بود که یک ژنرال نظامی چگونه تا این حد به مباحث فرهنگی توجه می‌کند.

ما آن روز مفصل در خانه شهید بودیم و تلویزیون هم تصاویر تشییع پیکر شهید ابومهدی در نجف را نشان می‌داد و خانواده شهید کاملا با معنویت و صبور بودند و مرتب خدا را شکر می‌کردند به خاطر لیاقت شهادت پدرشان. می‌گفتند خدا را شکر می‌کنیم که پدرمان در زمان ولایت حضرت آقا و با یقین کامل به ایشان به شهادت رسید. خدا را شاکریم که پدرمان همراه با حاج قاسم شهید شد چرا که نبود «عمو قاسم» را تحمل نمی‌کرد.

می‌گفتند وقتی اتفاقی می‌افتاد و در دیدار پدرم با حاج قاسم تاخیر می شد، پدر قویِ ما بی اندازه بی‌تاب می شد.

وقتی که یادداشت شهید را روی کتابم دیدم، ‌واقعا برای من خیلی پیام داشت و می‌دانستم برای همه همکارانم در این حوزه هم کلی پیام دارد.

متن عربی و ترجمه فارسی این پیام چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الی عزیزتی الحبیبة کوثر(انا اعطیناک الکوثر)

و هی فی ایامها الاولی لعقدها الذی ارجو الله سبحانه و تعالی ان یکون مقدمة لزواج مبارک، و لتشکیل عائلة طیبة و مؤمنة… الیک ایتها العزیزة اهدی قصة “صباح” هذه البنت المجاهدة الصابرة و المبارکة عسی ان تکون لک قدوة و تجربة.

اسأل الله لک العمر المدید و التوفیق فی حیاتک السعیدة ان شاء الله

ابوک جمال(ابو کوثر) ١٩/٩/٢٠١٩

***

به نام خداوند بخشنده مهربان

به عزیزم… عشقم کوثر(وما کوثر را به تو عطا کردیم)

که تنها چند روز از پیوند عقدش می‌گذرد؛ از خداوند عزوجل می‌خواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانواده ای صالح و مومن باشد…

روایت “صباح” این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم می‌کنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه باشد…

برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه‌ات آرزو می‌کنم ان‌شاالله…

پدرت جمال (ابوکوثر)۲۸ شهریورماه ۱۳۹۸

تصاویری از کتاب صباح و حضورشان در مقاومت خرمشهر



منبع خبر

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس بیشتر بخوانید »