صدام

رضایی: جمهوری اسلامی، تحرکات صهیونیست‌ها را تحمل نمی‌کند/ متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم

رضایی: جمهوری اسلامی، تحرکات صهیونیست‌ها را تحمل نمی‌کند/ متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از خراسان رضوی، سردار سرلشکر پاسدار «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در آیین بزرگداشت شهید «علی غیور اصلی» ناجی خوزستان و بنیان‌گذار رزم شبانه در دوران دفاع مقدس که امشب در مجتمع شهدای سلامت برگزار شد، اظهار داشت: این یک ضرورت بود که نام شهید غیور اصلی از مظلومیت و گمنامی خارج شود تا همه مردم و به‌خصوص اهالی خراسان آگاه باشند چه شخصیت‌های برجسته‌ای از دیار آنان برای این کشور تاریخ‌سازی کرده‌اند.

وی افزود: شهید غیور اصلی از تبار ارتشیان انقلابی محسوب می‌شد. بسیاری از این‌ها کسانی بودند که توسط حکومت شاهنشاهی برای دفاع از طاغوت آموزش دیده بودند اما تدین ذاتی برادران ارتشی ما باعث شد تا طیف وسیعی از بدنه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همچون شهیدان غیور اصلی، کلاهدوز، فلاحی و قرنی از بدنه ارتش مجاهد و قهرمان باشد.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در ادامه با اشاره به برخی تحولات تاریخی منتهی به آغاز دفاع مقدس و نخستین کنش‌‌گری‌های میدانی شهید غیور اصلی خاطرنشان کرد: در شرایطی که مهاباد در آماج تهاجم خیانتکارانه ضدانقلاب بود، شهید غیور اصلی خود را به آن‌جا رساند تا از ایران اسلامی دفاع کند. پس از این هم به محض آغاز تهاجم نظامی حزب بعث با حمایت ۲۷ کشور دنیا، ایشان خود را به خط مقدم رساند و در واقع می‌توان عملیات حمیدیه را نخستین سیلی ملت ایران به صدام دانست که صدای آن در کل عراق پیچید.

سرلشکر رضایی با اشاره به آیه ۲۴۹ سوره مبارکه بقره ادامه داد: عملیات شهید غیور اصلی بود که در شب، عقبه دشمن را لرزاند، نخستین ضربه بر استراتژی نظامی حزب بعث بود و اثر روانی سنگینی بر جای گذشت. درست هست تعداد کسانی که در این عملیات مشارکت داشتند بسیار محدود بود اما به‌فرموده قرآن کریم «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ» و من از مدیریت شهری در مشهدالرضا (ع) دعوت می‌کنم کار خوب و بزرگی که با یادواره شهید اصلی آغاز شد، ادامه بدهند.

جنگ غزه، بزرگترین مظهر جنایت در تاریخ بشریت

وی با اشاره به تحولات اخیر منطقه تصریح کرد: انقلاب اسلامی یک نهضت بزرگ با پایه‌های فرهنگی عظیم بود و به این سادگی، دشمنان آن دست از آن برنمی‌دارند. ما امروز در منطقه شاهد تکرار همان ائتلاف پشتیبان صدام و حرکت نظامی حزب بعث هستیم؛ با این تفاوت که این‌بار به جای صدام، نتانیاهو پرچم این جنگ‌افروزی را برافراشته و با حمایت همان ائتلاف دوران دفاع مقدس، شش کشور منطقه را درگیر آن کرده هست. درست منطقه اصلی تقابل نظامی در غزه و لبنان هست اما درگیری ایران و اسرائیل پیشانی این تقابل محسوب می‌شود.

فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس تأکید کرد: این جنگ در زمره خونین‌ترین، کثیف‌ترین و جنایتکارانه‌ترین نبردهای نظامی هست که بشر تاکنون با آن مواجه شده هست. اینکه در یک زمین محدود به نام غزه، بیش از ۴۶ هزار نفر کشته شوند، حدود ۱۳۰ هزار نفر مجروح باشند و تعداد زیادی هنوز زیرآوار یا در محاصره باشند، کجای این جنگ می‌توان مظاهر اخلاق پیدا کرد؟ صهیونیست‌ها ابتدا غزه را گرفتار نسل‌کشی کردند و حالا به دنبال تقسیم کردن آن هستند. بیش از دو میلیون و ۲۰۰ هزارنفر بیش‌تر از یک‌سال هست که زیر بمباران روزانه صهیونیست‌ها هستند. کدام جنگ در تاریخ تا این حد مظهر جنایت بوده هست؟

دموکراسی غربی، زادگاه دیکتاتوری نوین

سرلشکر رضایی گفت: آن‌ها در غزه بیچاره شدند اما بازهم چشم به لبنان داشته و حالا به سراغ حزب‌الله آمده‌اند. حالا بیش از ۸۰ تانک از دست داده‌اند، بیش از هزار نفر کشته داده‌اند و وزیر جنگ آن‌ها به‌دلیل اختلاف درباره جنگ لبنان برکنار شد. این جنگ ادامه خواهد داشت و درست هست که ما امروز در کمین حمله سوم هستیم اما اگر کشورهای تأثیرگذار منطقه مراقبت نکنند، هیچ بعید نیست که جنگ جهانی سوم در راه باشد.

وی بیان داشت: این استبداد بین‌المللی در مقابل اراده ملت‌ها هست که آقای ترامپ امروز از اعمال قدرت برای برقراری صلح سخن می‌گوید و آقای نتانیاهو خواهان کشتار همه مسلمانان هست. کدام قدرت؟ روزهای خوب شما تمام شد. این مظهر آشکار دیکتاتوری هست که از دل کسانی برخواسته که ادعای آزادی و دموکراسی لیبرالیستی داشتند.

فرمانده پیشکسوت دفاع مقدس با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی شرایط اخیر منطقه را تحمل نمی‌کند، خاطرنشان کرد: ما الان لَبِالمِرصاد هستیم. جمهوری اسلامی امروز در کمین صهیونیست‌ها هست و این بار عملیاتی اجرا خواهد شد که دشمن به‌کلی احساس پشیمانی کند. ما آغازکننده جنگ نیستیم اما قرار نیست کسی را که به این سرزمین تعدی کرده هست، به حال خود رها کنیم. شما دیدید در روزهای اخیر در هلند چه پیش آمد. من به شما می‌گویم که امروز کشورهای زیادی درگیر این آتش هست و در آینده کشورهای منطقه نیز در یک جبهه فراگیر گردهم خواهند آمد.

ارتش متحد اسلامی باید تشکیل شود

سرلشکر رضایی خاطرنشان کرد: پیشنهاد جمهوری اسلامی، تشکیل ارتش متحد اسلامی متشکل از چند تیپ از هر کشور مسلمان هست که به محض تشکیل، یقین بدانید صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها عقب‌نشینی خواهند کرد. آن‌ها می‌دانند نمی‌توانند مثل غزه و لبنان، نیروی‌ زمینی خود را درگیر کنند یا همچون عراق ۱۵۰ هزار تفنگدار بفرستند و در این شرایط، برنامه‌ریزی دارند تا حریم هوایی کشور را ناامن کنند و به‌موازات آن، در داخل شهرها اغتشاش به راه بیندازند.

وی بیان داشت: مردم عزیز ما باید هوشیار باشند. امنیت و ثبات این کشور با ریخته‌شدن خون هزاران جوان مخلص همچون شهید غیور اصلی حفظ شده هست. جان‌فدایان شما در نیروهای مسلح با تمام قوا در میدان هستند اما پشتوانه مردمی نظام به همین حرکت‌های انقلابی پرشور همچون راهپیمایی روز قدس، ۲۲ بهمن و ۱۳ آبان هست. مردم اگر هشیار باشند، نیروهای مسلح می‌دانند در میدان چه کنند و ان‌شاءالله زمینه‌ای فراهم شده که صهیونیست‌ها در همان لبنان، شکست شایسته خود را متحمل شوند و کار به سوریه هم نکشد چه برسد به کشورهای دیگر.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رضایی: جمهوری اسلامی، تحرکات صهیونیست‌ها را تحمل نمی‌کند/ متجاوز به ایران را رها نمی‌کنیم بیشتر بخوانید »

روایت یک عراقی از مخالفت صدام با ترویج زبان فارسی و کتاب «شاهنامه فردوسی»

روایت یک عراقی از مخالفت صدام با ترویج زبان فارسی و کتاب «شاهنامه فردوسی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار اعزامی دفاع‌پرس به نمایشگاه کتاب بغداد، بیست‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب بغداد که از پنج‌شنبه (۲۲ شهریورماه ۱۴۰۳) با حضور ۶۰۰ ناشر از ۲۱ کشور دنیا آغاز به کار کرده، میزبان ۲۳ ناشر ایرانی هست. 

ناشران ایرانی در این نمایشگاه به عرضه کتاب‌هایی در موضوعات دینی، کودک و نوجوان، جریان مقاومت اسلامی، دفاع مقدس، دانشگاهی و آموزش زبان فارسی پرداختند. 

ابومحمد ۸۶ ساله یکی حاضرین در نمایشگاه کتاب بغداد هست که با حضور در غرفه جمهوری اسلامی ایران به اهمیت کتاب شاهنامه فردوسی پرداخت و اظهار داشت: در دوران رژیم بعث صدام ما در خانه کتاب شاهنامه داشتیم، اما برادرم از ترس رژیم که حساسیت ویژه‌ای نسبت به کتب فارسی داشت، ما را مجبور کرد که آن را آتش بزنیم.

او با بیان اینکه در دبستان «شرافت ایرانیان» بغداد درس خوانده هست، عنوان کرد: ۵۰ سال پیش قبل از حکومت رژیم بعثی صدام من در در دبستان شرافت ایرانیان درس می‌خواندم به‌خاطرهمین من با شاهنامه فردوسی آشنا شدم و آن را به‌خوبی می‌خواندم و می‌فهمیدم. 

این معلم بازنشته، زبان فارسی را مورد تمجید قرار داد و گفت: من اشعار سعدی، خیام، فردوسی و حافظ را خوانده‌ام و می‌پسندم. 

ابومحمد در پاسخ به اینکه نسل جدید عراق چقدر مفاخر ایرانی را می‌شناسند، گفت: هیچ؛ بخاطر اینکه رژیم بعثی دبیرستان ایرانیان را تعطیل کرد و عملا آموزش زبان فارسی تعطیل شد. 

وی در پاسخ به اینکه فرهنگ ایران را چطور می‌بیند، تاکید کرد: فرهنگ ایران خیلی خیلی بالاست؛ حافظ، سعدی و نظامی گنجوی و فردوسی مفاخر ایرانند که من آنها را می‌شناسم.

این معلم بازنشته عراقی کمبود کتب زبان فارسی در عراق را مورد اشاره قرار داد و عنوان کرد: متأسفانه کتاب فارسی در عراق پیدا نمی‌شود و این آثار محدود به برخی نمایشگاه‌هاست. 

براساس این گزارش؛ بیست‌وپنجمین نمایشگاه کتاب بین‌المللی بغداد از ۲۲ شهریور تا اول مهر، با شعار «العراقُ یَقرَاً» در سالن نمایشگاه‌های بغداد برگزار هست.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت یک عراقی از مخالفت صدام با ترویج زبان فارسی و کتاب «شاهنامه فردوسی» بیشتر بخوانید »

شهید سید محمدباقر حکیم

شهید سید محمدباقر حکیم


انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید سید محمدباقر حکیم بیشتر بخوانید »

استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی تحت نظارت آمریکایی‌ها/ برگزاری جشن «موفقیت شیمیایی» در بغداد

استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی تحت نظارت آمریکایی‌ها/ برگزاری جشن «موفقیت شیمیایی» در بغداد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ارتش بعث عراق از سلاح نامتعارف شیمیایی در طول جنگ تحمیلی، به‌عنوان یکی از مؤثرترین ابزار بازدارندگی و یک اهرم‌فشار علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده جنایات فاجعه‌باری را از این طریق رقم زد؛ جنایاتی که نه‌تنها علیه ملت ایران، بلکه علیه مردم عراق نیز رقم خورد و سکوت مجامع بین‌المللی نیز راه تکرار این جنایات را برای صدام باز کرد؛ سکوت معناداری که بی‌دلیل نبود؛ چراکه اسناد، قرائن و شواهد نشان می‌دهد که کشور‌های غربی، خود متهم تأمین سلاح‌های شیمیایی برای ارتش بعث عراق هستند.

آلمان بر اساس اسناد موجود و همچنین اعترافات مطبوعات و رسانه‌های غربی، یکی از تأمین‌کنندگان سلاح‌های شیمیایی برای ارتش بعث عراق است؛ این موضوع را «اودو اوولف کوته» که ۱۷ سال روزنامه آلمانی «اف. آ. زد» کار کرده نیز در مصاحبه‌ای با تلویزیون اینترنتی کن. اف. ام اعتراف کرده است.

«اودو اوولف کوته» که سال ۱۹۸۶ کار خود را به‌عنوان خبرنگار برای روزنامه اف. آ. زد آغاز کرده بود، اوایل جولای سال ۱۹۸۸ به بغداد فرستاده شده و از آن‌جا به خط مقدم جبهه جنوب رفت تا در آن‌جا یکی از معدود شاهدان عینی جنایات دولت‌مردان آمریکایی، آلمانی و بعثی علیه مردم ایران باشد و این‌که بعثی‌ها چگونه تحت نظارت آمریکایی‌ها، نیرو‌های ایران را با بمب‌های شیمیایی حاوی گاز خردل آلمانی بمباران می‌کنند.

این خبرنگار آلمانی در مصاحبه خود تأکید می‌کند که چندین دهه بعد از پایان جنگ جهانی دوم عراق با نظارت آمریکایی‌ها و بمب‌های شیمیایی آلمانی که مستقیماً تحت عنوان آفت‌کش از آلمان فرستاده شده بودند، ایرانی‌ها را بمباران کردند؛ این درحالی است که او از این صحنه‌ها عکس گرفته و شخصاً نیز مقدار زیادی از این گاز‌های سمی تنفس کرده و بعد‌ها مبتلا به سرطان شده  است.

وی در ادامه، از اوج وقاحت دپیلمات‌ها و نمایندگان شرکت‌های آمریکایی، آلمانی و عراقی در هتلی واقع در بغداد و جشن آنها به‌خاطر کشتار شیمیایی سخن گفته و تأکید کرده است: تمام لابی هتل پر بود از آمریکایی‌ها، آلمانی‌ها و عراقی‌هایی که من آنها را بعضاٌ از طریق سفارت آلمان می‌شناختم. آنها از این‌که ایرانی‌ها در جبهه‌های متعدد قادر به جنگ نبودند (به‌دلیل این‌که حملات شیمیایی در جبهه‌های متعددی انجام شده بود) خوشحال بودند و این «موفقیت شیمیایی» را جشن گرفته بودند.

استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی تحت نظارت آمریکایی‌ها/ برگزاری جشن «موفقیت شیمیایی» در بغداد

«اودو اوولف کوته» که با دیدن تصاویر دلخراش قربانیان و تلفات حملات شیمیایی از نظر روحی در شرایط بسیار بدی قرار گرفته بود، تصمیم گرفت تا جهان را از این مسئله آگاه کند؛ چراکه گمان می‌کرد که این خبر همه دنیا را شوکه کرده و در تمام دنیا مانند بمب صدا خواهد کرد؛ اما غافل از این‌که رسانه‌های غربی نیز همسو با سازمان‌های بین‌المللی، سیاست سکوت و سانسور را نسبت به استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی علیه ایران در پیش گرفته‌اند.

وی ادامه داد: در آن زمان موبایل وجود نداشت و باید منتظر می‌شدم تا با فیلم به دفتر تحریریه در فرانکفورت برگردم که چندین روز طول کشید. ضمناً شرایط سلامتی‌ام به‌شدت بد بود؛ اما فکر کردم حالا که در فرانکفورت هستم، این ماجرا انعکاس بسیار زیادی خواهد داشت.

به گفته این خبرنگار آلمانی؛ اما در تمام صفحه بزرگ روزنامه اف. آ. زد فقط یک عکس بسیار کوچک از یک ایرانی با ماسک ضدگاز با چند خط کوتاه وجود داشت و با اشاره و ابهام ذکر می‌کرد که احتمالا یکی از طرفین شاید به‌نوعی از چیزی خطرناک استفاده کرده است؛ ولی اطلاعات دقیقی در دست نیست.

«اودو اوولف کوته» گفت: وقتی در این مورد خبر‌های مفصل و دقیق‌تری نوشتم، همه گزارشات مربوط به گاز و بمب شیمایی و تمامی مطالب هولناک سانسور شده و به من گفته شد که در این باره از این بیشتر نوشته نمی‌شود و وقتی که از ناشر (فریتز اولریش فک) پرسیدم، به من گفت که در این‌باره چیزی منتشر نخواهد شد. تا این‌که سال‌ها بعد، در دسامبر ۲۰۱۳ با وی تماس گرفتم و از او پرسیدم که چرا گزارش من انتشار نیافت. مدتی بعد مجدداً از او پرسیدم، حال که اجازه انتشار عکس‌ها را در روزنامه خودش (اف. آ. زد) نداده، چرا مانع از انتشار آن توسط دیگران می‌شود؟

استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی تحت نظارت آمریکایی‌ها/ برگزاری جشن «موفقیت شیمیایی» در بغداد

بمباران شیمیایی مهران توسط ارتش بعث عراق – ۲۴ اردیبهشت سال ۱۳۶۵

این خبرنگار آلمانی افزود: مجله اشترن تمایل به انتشار گزارش داشت؛ بنابراین خبرنگاران اشترن از هامبورگ به فرانکفورت آمدند و عکس‌ها را دیدند؛ اما ناشر مسئول وقت اف. آ. زد (فریتز اولریش فک) صراحتاً گفت که اگر عکس‌ها را در اختیار دیگران بگذارم، اخراج خواهم شد و همچنین گفت که به عوض آن، عکس‌ها را در اختیار اتحادیه سراسری صنعت شیمی در فرانکفورت بگذارم.

شرکت‌های عضو اتحادیه سراسری صنعت شیمی، مواد گاز خردل را به خاک عراق صادر کرده بودند. من کپی عکس‌ها را به اتحادیه فرستادم و اصل آنها را نگه داشتم؛ البته چندی پیش من عکس‌ها را در اختیار ایران و روسیه قرار دادم؛ چون به نظر من این خیلی هولناک است که سال‌ها بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ما آلمان‌ها کمک کردیم تا انسان‌ها با گاز سمی از بین بروند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

استفاده صدام از بمب‌های شیمیایی آلمانی تحت نظارت آمریکایی‌ها/ برگزاری جشن «موفقیت شیمیایی» در بغداد بیشتر بخوانید »

پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه

پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه



چه می‌شود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده می‌شود و خوب می‌فروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتاب‌ها در رویدادهای این‌چنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمی‌گردد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتاب‌های ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشان‌مان می‌دهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه می‌شویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و به‌ظاهر همه کنش و واکنش‌هایش زمینی‌اند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آن‌ها مواجه می‌شود، فضایل اخلاقی‌اش را نیز بروز می‌دهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمی‌آورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت می‌کند.

می‌خوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف می‌کرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور می‌رفت و دوستانش را صدا می‌کرد. یکی‌یکی آن‌ها را می‌آورد و می‌گفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد می‌کرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بی‌صدا می‌خندید. وقتی ابراهیم می‌نشست، جعفر می‌رفت و نفر بعدی را می‌آورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم می‌رسه!

راوی می‌افزاید: آخر شب می‌خواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوان‌های مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچه‌های سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیاده‌رو و ایستادم. دوتایی داشتیم می‌خندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه می‌گفت کسی اهمیت نمی‌داد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرت‌خواهی کرد و به بچه‌های گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچه‌های گروه، با خجالت از ایشان معذرت‌خواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحه‌اش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیاده‌رو ایستاده و شدید می‌خندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخم‌های جعفر باز شد. او هم خنده‌اش گرفت. خدا را شکر با خنده همه‌چیز تمام شد.

نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ و پرفروش‌های ادبیات مقاومت

شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت

کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروش‌های نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت می‌کند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمان‌های آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدم‌ها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی می‌کردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیبایی‌ها و خوبی‌ها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر می‌کند، لحن صمیمی و ساده‌ای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواه‌ناخواه خواننده را متأثر می‌کند و به درون روایت می‌برد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.

در جایی از کتاب، از قول مادرش می‌خوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه می‌خواهد، اسمش را عوض کرد. می‌گفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچه‌ها را به دل می‌کشیدم؛ اما وقتی به دنیا می‌آمدند، ساکت می‌نشستم و نگاه می‌کردم تا مادرم و جعفر روی آن‌ها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمی‌خواست میترا باشد. دوست داشت همه‌جوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. می‌خواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.

همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگی‌اش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور می‌شود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، به‌اندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبه‌رو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت می‌کند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر می‌کردیم خیلی زود تمام می‌شود. به خیالمان هم نمی‌رسید که هی جوان‌ها بروند و برنگردند، مردها سایه‌شان از سر زن و بچه‌هایشان کم شود و زن‌ها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچه‌های‌شان را دست‌تنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان می‌رسید، پشت کامیون‌ها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگی‌مان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغض‌مان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»

حرف‌های مادر، خواننده را نه فقط درگیر می‌کند، که تکان می‌دهد. خاطراتش را می‌خوانیم و در بخش‌هایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه می‌شویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشم‌هایم و گفت: مامان جان! می‌دونید شهادت داریم تا شهادت. دلم می‌خواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا می‌کنی برام؟ نمی‌فهمیدم این بچه کجاها را می‌دید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا می‌کردم پسرم با شهادت عاقبت‌به‌خیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمی‌خواست؛ آرزو داشت تا آنجا که می‌شود، شبیه امامش باشد.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه بیشتر بخوانید »