صدام حسین

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند



رونمایی کتاب «اسطوره های عشق»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «اسطوره‌های عشق» با حضور کمال السید، نویسنده عراقی کتاب و اسما خواجه زاده، مترجم در کتابستان رضوی قم برگزار شد.

ابواثیر از فعالان حوزه تاریخ شفاهی مقاومت اسلامی در عراق، در ابتدای این برنامه در سخنانی گفت: ۶۷ درصد از جمعیت عراق شیعه است اما در طول حکومت‌های متعددی که بعد از حکومت عثمانی در این کشور تشکیل شدند، شیعیان رنج کشیدند چرا که اقلیت بر اکثریت مسلط بود اما در دهه پنجاه میلادی، احزابی تشکیل شدند که یکی از این تشکیلات، حزب الدعوه اسلامی بود که مؤسسان آن، عده‌ای از علما و مؤمنین بودند که توانستند جوان‌های شیعه را گردهم آورند.

حزب بعث، مخالفانش را با اسید می‌کشت

وی ادامه داد: یکی از اهداف این حزب رسیدن به حاکمیت اسلامی بود و این مسئله با زعامت علما ممکن می‌شد. در رأس این علما، آیت‌الله سیدمهدی حکیم پسر سیدمحسن حکیم، از مراجع نجف بود و زیر سایه مرجعیت، این حزب به سوی جوان‎‌ها و طبقات مختلف ملت عراق رو کرد.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

ابواثیر در ادامه با اشاره به حکومت رسیدن حزب بعث در عراق بیان کرد: حاکمیت حزب بعث، نمونه‌ای از بدترین صورت‌های حاکمیت اقلیت بر اکثریت بود؛ در وزارت‌خانه‌ها و تشکیلات این حکومت، خیلی کم، افراد شیعی حضور داشتند. اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی، حزب بعث بر علیه افکار اسلامی وارد جنگ شد و جوان‌ها را مجبور کرد که به حزب بعث بپیوندند؛ یکی از اولین کارهایی که حزب بعث کرد این بود که یکی از مؤسسان حزب الدعوه به نام عبدالصاحب الدخیل را با اسید کشتند، این اتفاق در سال ۱۹۷۲ اتفاق افتاد و در سال ۱۹۷۵، ۵ نفر دیگر از رهبران حزب الدعوه کشته شدند که در راس آن‌ها شیخ عارف البصری که بود.

وی اضافه کرد: حزب بعث در مدارس و دانشگاه‌ها تشکیلاتی به نام الاتحاد الوطنی ایجاد کرد که افراد متدین را زیر نظر داشتند، این تشکیلات هم دانشجوها و دانش‌آموزان را مجبور می‌کردند که به حزب بعث ملحق شوند اگر قبول نمی‌کردند تحت تعقیب قرار می‌گرفتند و مجبور می‌شدند تحصیل را رها کنند و نمی‌توانستند وارد دانشگاه شوند.

ابواثیر اظهار داشت: این اوضاع عراق تا شروع حرکت امام خمینی(ره) ادامه داشت؛ یادم هست جوانان در شب جمع می‌شدند و اتفاقات ایران را هر روز از رادیو دنبال می‌کردیم که اخبار انقلاب اسلامی از تبعید امام خمینی به فرانسه تا بازگشت ایشان را با جزئیات می‌گفتند؛ نهضت امام خمینی(ره)، جوانان عراقی را تحت تاثیر قرار داده بود به همین دلیل، آن روزها همزمان با انقلاب اسلامی، دستگیری جوانان عراقی هم زیاد شده بود.

وی تصریح کرد: بعد از رحلت سید محسن حکیم، آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر رهبری شیعیان و انقلابیون عراق را عهده‌دار شد؛ آرام آرام، کتاب‌ها و نوشته‌های آیت‌الله صدر و بنت الهدی صدر در همه‌جا پخش می‌شد و جوان‌ها متأثر از این جریان‌ها با حکومت درگیر شدند. حمله حکومت بعث به انقلابیون از شهر بصره شروع شد چون توانسته بودند اسامی افراد را پیدا کنند، در شهر بصره و دیوانیه، رهبران و هزاران نفر از اعضای حزب الدعوه دستگیر و اعدام شدند تا آنکه همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، صدام به قدرت رسید.

این مبارز سال های دور در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: اولین کاری که صدام انجام داد، دستگیری عده‌ای از رهبران حزب بعث بود که طرفدار احمد حسن البکر و مخالف او بودند؛ معروف است که همه این افراد را در سالنی گردهم آوردند و داستانی درست کرده اند که اینها می‌خواهند کودتا کنند و با این داستان جعلی، بسیاری از مسئولان حزب بعث که طرفدار صدام نبودند، اعدام شدند و صدام با این کار می‌خواست ترس و وحشت در میان مردم عراق ایجاد کند. دستگیری سران مخالف در تلویزیون پخش شد، بعد از آن، گفتند هر کسی طرفدار یا مروج افکار حزب الدعوه باشد یا به اعضای آن پناه ‌دهد، محکوم به اعدام می‌شود.

شهادت صدر، بزرگ‌ترین جنایت صدام

وی افزود: این دستگیری‌ها حدی بود که مثلا یادم است که یک خانواده‌ای بود که پنج تا از پسرانش، دستگیر و شهید شدند و دو پسر دیگر هم به جنگ فرستاده شده بودند، کشته شدند. یکی از روش‌های حکومت حزب بعث، قبل از شروع جنگ با ایران، دستگیری وسیع صدهاهزار نفر جوان و اعدام تعدادی از اینها بود. اگر کسی هم دستگیر می‌شد، خانواده‌اش حق نداشتند بروند سؤال کنند یعنی نمی‌توانستند سؤال کنند، فقط به آنها جواب می‌دادند که شما مثلا پس فردا بروید شهر بصره، از پزشکی قانونی جنازه را تحویل بگیرید و تعهد می‌گرفتند که خانواده، حق اقامه مجلس فاتحه و ختم ندارد.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

ابواثیر تاکید کرد: بزرگ‌ترین جنایتی که صدام مرتکب شد، محاصره منزل آیت‌الله صدر و شهادت ایشان و در ادامه، به شهادت رساندن خواهرش، بنت الهدی صدر بود. همچنین در آن برهه زمانی، شروع به اخراج افرادی که اصالت ایرانی داشتند، کردند. یعد از این کارها، افراد  ۱۸ تا ۲۵ ساله را از خانواه‌هایشان جدا و در اطراف شهر سماوه، زندانی و اعدام کردند، می‌گویند اینها را با استفاده از مواد شیمیایی اعدام کردند.

این فعال عراقی محور مقاومت با اشاره به آغاز جنگ صدام با ایران عنوان کرد: در این جنگ، می‌بینیم که ملت عراق را مجبور کردند که وارد جنگ با ایران شوند، هرکسی فرار می‌کرد، دستگیر و تیرباران می‌شد. اگر هم موفق به فرار می‌شد خانواده‌اش را حتی اگر بچه کوچک داشتند، دستگیر و زندانی می‌کردند.

«اسطوره‌های عشق» نمونه‌ای از اوضاع عراق صدام

وی  با اشاره به کتاب «اسطوره‌های عشق» خاطرنشان کرد: من هم زمانی که نیروهای بعث، پدرم را بعد از اعدام برادرم دستگیر کردند، به کویت فرار کردم و از آنجا به ایران آمدم. اما خیلی از خانواده‌ها نتوانستند فرار کنند، بعضی‌ها هم سمت کردستان عراق رفتند که دستگیر و خانواده‌ به خانواده اعدام شدند. ما در عراق به خانواده خمینی معروف هستیم و این ما را خوشحال می‌کند. وقتی پدرم رفته بود جسد برادرم را تحویل بگیرد از او آدرس خانه‌اش را خواسته بودند، پدرم هم گفته بود که اهل دهات دور هستیم و آدرس نداریم، در واقع آنها می‌خواستند بگویند که طرفداری خمینی به ضرر ماست. خیلی از کسانی که اعدام شدند به آنها می‌گفتند که برعلیه امام خمینی حرف بزنند اما چون حرف نمی‌زدند اعدام می‌کردند. کتاب «اسطوره‌های عشق» نمونه‌ای از اوضاع عراق در دوران صدام است.

در ادامه این مراسم، کمال السید، نویسنده عراقی کتاب «اسطوره‌های عشق» نیز در سخنانی عنوان کرد: سخنان ابواثیر، خیلی از خاطرات را زنده کرد و مانند پوست پیاز که هر قدر بیشتر خرد کنید، اشک آدمی را بیشتر درمی‌آورد. 

وی اظهار داشت: حدود ۳۰۰۰ شهید زن در دوره صدام داریم اما از این تعداد، تنها حدود ده نفر شناخته شده هستند و از بقیه فقط یک اسم، روز تولد و روز شهادت مانده است. رمان «وفا» قصه زندگی یک دانشجوی رشته مهندسی در بصره است که او را می‌ربایند در حالی که فرزند چهل روزه‌ای به نام «صهیب» داشته است و پدرش را هم به زندان انداختند. «صهیب» که زندگی سختی داشته، وقتی بعد از چند سال، به ملاقات پدرش می‌رود، حاضر نبود سوار ماشین بشود و از ماشین می‌ترسیده. این خانواده، سمبل داستان دردناک عراق است.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

رمان؛ بهترین شیوه بازخوانی تاریخ است

نویسنده کتاب «اسطوره‌های عشق» در همین باره توضیح داد: این نسل عراق باید شناخته ‌شود. هر پدیده اجتماعی یا سیاسی و حتی اقتصادی نامفهوم و ابتر خواهد ماند اگر ریشه‌های تاریخی آن بررسی نشود. ما متاسفانه تاریخ نمی‌خوانیم و همیشه اشتباهات قبلی را تکرار می‌کنیم. این نسل دیروز، نسل جوان‌های عراق، شهید میسون ۱۸ ساله، فاطمه ۱۹ ساله و امل رُبیعی ۲۰ ساله و ده‌ها دختر جوان رؤیای عراقی آزاد داشتند. اما این فقط یک رؤیا بود چون حزب بعث، قدرت مطلق بود و هیچ صدایی نمی‌توانست بلند شود.

این نویسنده معروف عراقی ادامه داد: الان حشد الشعبی یک پدیده است اما اگر بدون بررسی ریشه‌های تاریخی دو نسل گذشته سراغ ان برویم نمی‌توانیم آن را بفهمیم و درک کنیم. به نظر بنده، تاریخ باید بازخوانی و بازنویسی بشود. البته که روش رمان، بهترین شیوه برای مخاطب است. چرا که فکر نمی‌کنم مخاطب به تاریخ خشک و خالی مراجعه کند. چون زبان تاریخ، زبانی خشک و نامفهوم است، رمان بهترین اسلوب برای بیان تاریخ برای مخاطب امروز است.

کمال السید درباره شخصیت‌های کتاب خود عنوان کرد: شهیده میسون غازی الاسدی متولد شهر بغداد و حسام نامزد ایشون متولد شهر ناصریه جنوب عراق بود. به خاطر همین نام کتاب را آخر اساطیر الحب گذاشتم که با عنوان اسطوره‌های عشق به فارسی ترجمه شده است.

وی با بیان اینکه من در این رمان، تجربه خودم از مفهوم وطن را بیان کردم، ادامه داد: بعد از مهاجرت به ایران، رویای بازگشت به وطنی آزاد داشتم و بعد از ۲۴سال به کشورم بازگشتم ولی این یک حقیقت تلخ است؛ من در کاظمین که در آن به دنیا آمده ‌بودم، احساس غربت می‌کردم. غربت زمان، سخت‌تر از غربت جغرافیایی است، من متعلق به نسل گذشته و تاریخ شده‌ام.

وطن حقیقی، عقیده انسان است

این نویسنده عراقی اظهار داشت: بعد از بازگشت به ایران، مفهوم وطن را دوباره درک کردم. وطن حقیقی انسان، نه جغرافیا بلکه عقیده و فکر انسان است. شهیده میسون، امل ربیعی و فاطمه الحسینی احساس کردند وطنشان عراق نیست بلکه وطنشان در آن موقع، ایران الحسین، ایران اسلامی و ایران امام خمینی است. آخرین حرف شهیده میسون قبل از اعدام، زنده باد خمینی است. پس وطن، جغرافیا نیست. وطن عقیده، فکر انسان و دین است.

کمال السید در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: متأسفانه تجربه احزاب اسلامی در عراق، تجربه موفقی نبود. اکثرشان، مست قدرت و ثروت شدند و تمام ارزش‌ها را فراموش کردند؛ به همین خاطر ما مدیون نسل شهیده میسون‌ها هستیم. نسلی که به اهداف امام خمینی و شهید صدر وقتی که فریاد زد «دنیا چیست؟ جز توهم چیزی نیست. دنیای ما بیشتر وهم دارد.» ایمان داشتند.

وی در ادامه سخنانش عنوان کرد: بعثی‌ها وقتی به قدرت رسیدند، اولین کارشان، ایجاد شکاف بین عراق و ایران بود. به عنوان مثال در یک سال در یک دانشگاه ۳۰۰ پایان‌نامه علیه تاریخ، ملت، دولت و نظام ایران نوشته ‌شد.  فیلم‌هایی درباره فتح ایران در جنگ قادسیه به دست مسلمانان عرب تولید کردند. این‌ها برمی‌گردد به ریشه‌های تاریخی به همین خاطر هم تاکید می‌کنم که تاریخ باید بازخوانی و بازنویسی بشود. باور کنید حمله داعش به عراق، بیشتر از ۱۰۰۰ سال پیش نیز اتفاق افتاد. «قرامطه» فکر داعشی داشتند. قبل از همبستیگی با فاطمیون در مصر، فکر داعشی و تکفیری داشتند و شیعه و شافعی را کافر می‌دانستند.

این نویسنده عراقی بیان کرد: ما تاریخ نمی‌خوانیم، متأسفانه کسانی که قدرت و ثروت دارند و بر عراق حکومت می‌کنند، هیچ کاری انجام نمی‌دهند. حتی حاضر نیستند در توزیع کتاب‌هایی که تاریخ را می‌گویند، کمک کنند چون دغدغه‌شان فقط قدرت و ثروت است. بنابرین کار خیلی زیادی لازم است، چنین کتاب‌هایی که مربوط به تاریخ معاصر عراق است باید به سریال و فیلم تبدیل شوند و محدود به کتاب نمانند. مخاطب امروز، بیشتر به فضای مجازی، تبلت و تلوزیون علاقه دارد. درست است که این کتاب‌ها باید نوشته شوند اما گام بعدی که تبدیل کتاب به اثر هنری است، خیلی مهم‌تر است.

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند

گزارشی تصویری از عراق

در بخش دیگری از مراسم، اسما خواجه‌زاده، مترجم کتاب «اسطوره‌های عشق» نیز در سخنانی با اشاره به آشنایی با زندگی مردم عراق از طریق مطالعه کتاب گفت: بسیاری از مطالب «اسطوره‌های عشق»، توضیحات جزئی در مورد سبک زندگی، عادات و آداب و رسوم عراقی‌ها دارد. فکر می‌کنم اوضاع عراق در دوره صدام به‌ویژه مبارزات انقلابی و همچنین فعالیت‌های شهید صدر را همانند گزارشی تصویری می‌توان از این کتاب متوجه شد.

وی درباره ترجمه این کتاب توضیح داد: ترجمه «اسطورهای عشق» در مقایسه با سایر کارهایی که انجام دادم، کار سختی نبود چرا که زبان روانی داشت. سختی کار ترجمه این کتاب، مربوط به اصطلاحات عامیانه عراقی است که در کتاب آمده.

زندگی شهدا باید رمان و سریال شود

سیدهمام موسوی از کارشناسان حوزه مطالعات عراق نیز در سخنانی درباره این کتاب عنوان کرد: ما در عراق، همانند شهیده میسون غازی و شهیده بنت الهدی صدر، نمونه‌های متعددی داریم خصوصاً بعد از دهه شصت و هفتاد میلادی و هچنین برای دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی و حتی دو سال قبل از شروع جنگ که این‌ها در واقع، مشت آهنین رژیم بعث و صدام در دستگیری پیروان، همفکران و شاگردان مکتب شهید ‌سید محمدباقر صدر و خواهر ایشان آمنه صدر معروف به بنت الهدی هستند.

وی با اشاره به کتاب خاطرات زنان زندانی در دوره صدام با عنوان «مذکرات سجینه» ادامه داد: دو نویسنده با نام‌های علی العراقی و فاطمه العراقی این کتاب را چاپ کردند و ماجرای چندین شهیده را در همان دوران مربوط به شهادت شهیده بنت ‌الهدی صدر با ادله و مستندات مختلف از جمله مستندات سازمان‌های حقوق بشری غیرعربی و اسلامی بیان می‌کنند. این کتاب که در هر کدام از داستان‌های آن با یکی از این شهیده‌ها آشنا می‌شویم ارزش رمان و یا تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی را دارند.

موسوی تصریح کرد: دشمن علاوه بر جنگ سخت و پروژه‌هایی که در جنگ روانی پیش می‌برد، در مسائل فرهنگی هم خیلی قوی و نیرومند و با گام‌های مؤثری از دیدگاه خودش جلومی‌برد. ولی زندگی هر کدام از شهیده‌ها می‌توانند چندین کتاب شوند که این حلقه مفقوده‌ای در زبان عربی است.

حضور بعثی‌ها در فضای مجازی

وی با اشاره به مصاحبه اخیر شبکه خبری العربیه عربستان سعودی با دختر صدام توضیح داد: پیش از این مصاحبه، کتابی با عنوان خاطرات نوه صدام در پایتخت عراق بعد از صدام منتشر شده است که در موردش هم صحبت می‌شود، در واقع، چنین حرکتی در عراق در جریان است که نه فقط دوره صدام را بازخوانی می‌کند بلکه آن را روتوش می‌کند. یعنی صدام، حزب بعث و جریانی را که مسبب همه مسائل امروز  عراق و حتی منطقه است، کاملا بی‌تقصیر جلوه می‌دهند. تاثیرگذاری این جریانات تا حد زیادی به کم‌کاری‌هایی که از سوی ما و مخالفان صدام مربوط می‌شود. الان بعد  از سقوط صدام که چند سال می‌گذرد فکر می‌کنم ارزش‌ داشت حداقل هر سال، یک رمان، یک سریال یا اثر هنری درباره جنایات صدام منتشر شود. ولی واقعیتش این است که الان گروه‌های مختلف سنی می‌روند ببینند چه مطلبی در یوتیوب بارگذاری شده و از آن به عنوان منبع استفاده می‌کنند. 

این نویسنده اظهار داشت: واقعیتی که من می‌بینم این است که اگر از لحاظ کمی و کیفی برای معرفی سمبل‌های جریان مقاومت در عراق با جریان مخالف ما، مقایسه تطبیقی بکنیم، نسبت درستی وجود ندارد. مثلا امروز در جنگ رسانه‌ای، آنها چنین بحثی مطرح می‌کنند که ایران از طریق پایگاه‌های حشدالشعبی عراق می‌خواهد اسرائیل را بزند، می‌خواهند با طرح این موضوع، چندین نشان را بزنند؛ هم جریان مقاومت در عراق را محکوم کنند و هم اینکه ایران در عراق دخالت می‌کند و این‌ها را  به صورت در هم تنیده و پیچیده با هم مطرح می‌کنند. جالب این است که بدانید رژیم صهیونیستی با حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی آمریکا، اتحادیه اروپا و رسانه‌های عربی مرتجع با بعثی‌هایی که در فضای مجازی حضور دارند، حمایت و همکاری می‌کنند. با اکانت‌های معروف چه در توییتر چه در فیسبوک و بقیه شبکه‌های اجتماعی می‌آیند این جریان‌ها را راه می‌اندارند.

وی افزود: برای معرفی این کتاب می‌توان فرازهای بسیار زیبای آن را در شبکه های اجتماعی مثل توییتر  منتشر کرد تا هم دیگران این کتاب را بشناسند و هم موج جدیدی از خوانندگان ایجاد شود و حتی این موضوع، باعث طرح پیشنهاد ترجمه و معرفی کتاب‌های دیگر و گام‌های مؤثر بعدی باشد.

بنابرین گزارش؛ کتاب «اسطوره‌های عشق» که به قلم کمال السید، ترجمه اسما خواجه‌زاده در ۳۸۴صفحه و قیمت ۴۵هزار تومان توسط انتشارات راه‌یار روانه بازار نشر شده است، رمانی براساس زندگی شهیده میسون غازی، از زنانی است که در جریان مبارزات اسلامی در سال‌های حکومت صدام، شهید شده است.



منبع خبر

می‌خواهند در عراق جای شهید و جلاد را عوض کنند بیشتر بخوانید »

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا (بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاست‌جمهوری‌اش را در قالب مجموعه‌ای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱]
» در ۷۶۸ صفحه، روز سه‌شنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوق‌العاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازه‌ای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاست‌جمهوری، در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در آمریکا مدیون است
[۲]
.

جلد کتاب «سرزمین موعود» نوشته باراک اوباما (+)


سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌های مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخش‌های مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمت‌های قبلی این مجموعه را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.


قسمت چهارم/

عملیات آژاکس
[۳]
[کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سی‌آی‌ای و ام‌آی۶
جزئیات بیش‌تر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحال‌توسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمان‌های ملی‌گرایانه با توطئه‌های کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولت‌های منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومت‌های مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص می‌دادیم. با این حال، سیاست‌گذاران آمریکایی احتمالاً تا بیست‌وهفت سال اول فکر می‌کردند ترفند آن‌ها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکت‌های نفتی آمریکایی را تمدید می‌کرد و تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی را می‌خرید. روابط دوستانه‌ای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبه‌رشد کشور برای مدرن‌سازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا نشست‌وبرخاست می‌کرد.

محمدرضا پهلوی  و جیمی کارتر  رئیس‌جمهور  وقت آمریکا،  در ظاهر روابط خوبی با یک‌دیگر داشتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

آن‌چه برای خارجی‌ها کم‌تر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریخت‌وپاش‌های شاه، سرکوب بی‌رحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظه‌کار و پیروانِ فراوان آن‌ها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب می‌شدند. تحلیلگران سی‌آی‌ای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیت‌الله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر می‌برد، نکردند؛ کسی که در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش شاه را به عنوان دست‌نشانده غرب محکوم می‌کرد و از مؤمنان می‌خواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیمایی‌های داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمام‌عیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.

اشتباه محاسباتی آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آن‌ها از امام خمینی [دانلود]
خلاصه‌ای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› روایت خبرنگار «تایم» : انقلاب اسلامی ایران از درون کاخ پهلوی

›› بروکینگز: آیت‌الله خمینی راست می‌گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»

کارگران ناراضی، جوانان بی‌کار، و نیروهای دموکراسی‌خواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوج‌فوج به طرفداران [آیت‌الله] خمینی در خیابان‌ها می‌پیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیون‌ها نفر رسیده بود، شاه بی‌سروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیت‌الله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج می‌شد.

امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)

توصیفات همسایه‌های امام خمینی در «نوفل‌لوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی [دانلود]

بیش‌ترِ آمریکایی‌ها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالت‌های آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمی‌دانستند چرا مردم یک کشور در آن‌طرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام
[۴]
» [نماد آمریکا] را می‌سوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهند. من هم نمی‌دانستم.
آن زمان هفده‌ساله بودم، هنوز دبیرستان می‌رفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. این‌که [آیت‌الله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاح‌طلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبه‌نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگان‌گیری آمریکایی‌ها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.

ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکایی‌ها درباره ایران را به هم ریخت (+)

اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشم‌انداز ژئوپلتیک دوران ریاست‌جمهوری من را شکل می‌داد، اغراق نکرده‌ام. انقلاب ایران الهام‌بخش جنبش‌های اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیت‌الله] خمینی برای سرنگونی نظام‌های پادشاهی سنی عربی، ایران و آل‌سعود را به دشمنان قسم‌خورده تبدیل کرد و درگیری‌های فرقه‌ای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشت‌ساله‌ی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی می‌کردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیت‌الله] خمینی قرار می‌داد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیش‌تری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری [رونالد] ریگان
[۵]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصت‌طلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت می‌کرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه می‌فروخت
[۶]
.)

سوگند [آیت‌الله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبه‌نظامیان شیعه حزب‌الله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سخت‌گیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.

 

نتانیاهو: «می‌خواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران»  [دانلود]

 

[آیت‌الله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیت‌الله [سید] علی خامنه‌ای (روحانی‌ای که به‌ندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچ‌وقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیت‌الله] خمینی همانند بود. [آیت‌الله] خامنه‌ای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمره‌ی دولت نیز به عهده رئیس‌جمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب می‌شد.

در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸]
[رئیس‌جمهور قبل از اوباما، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانه‌روتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل می‌کرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹]
رئیس‌جمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایه‌اش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجره‌ی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.

پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجره‌ی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)

*          *          *

زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظه‌کار به رهبری رئیس‌جمهور جدید، محمود احمدی‌نژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظی‌های جنون‌آمیز ضدغربی‌اش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضایی‌اش با همجنس‌گراها و افراد دیگری که آن‌ها را تهدید می‌دانست، عصاره‌ی عالی‌ای از نفرت‌بارترین ابعادِ رژیم بود. سلاح‌های ایرانی هنوز برای شبه‌نظامیانی ارسال می‌شد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسم‌خورده‌اش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعه‌ای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزب‌الله، نیروی نیابتی ایران، با موشک‌هایی که ایران در اختیارش می‌گذاشت و حالا بردشان به تل‌آویو هم می‌رسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها با لحن نگران‌کننده‌ای درباره گسترش «هلال شیعیِ
[۱۰]
» نفوذ ایران هشدار می‌دادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز می‌کردند.

مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینی‌ای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی می‌رساند (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› پیشنهاد ترور مقامات ارشد ایران با بودجه سعودی

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» چیست؟ / نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب می‌شد. اما این برنامه هسته‌ای پرشتاب این کشور بود که می‌توانست این وضعیت بد را به بحرانی تمام‌عیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هسته‌ای ساخته‌شده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنی‌سازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاه‌های هسته‌ای را تأمین می‌کند) استفاده می‌شود، را می‌توان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.

به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانش‌آموز باهوش دبیرستانی‌ای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، می‌تواند بمب تولید کند.» میان سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیش‌تر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقی‌ای داشت که ایران هنوز سلاح هسته‌ای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.

سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آن‌چه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنی‌سازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هسته‌ای را فراهم آورد)، پیشرفت‌های ایران در فناوری هسته‌ای بود (+)

زرادخانه هسته‌ای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هسته‌ای یا تروریسم هسته‌ای در خاورمیانه، گزینه‌های رئیس‌جمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود می‌کرد. سعودی‌ها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان می‌دادند، و رقابت تسلیحاتی هسته‌ای در بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان آغاز می‌شد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاح‌های هسته‌ای اعلام‌نشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هسته‌ای را تهدیدی موجودیتی تلقی می‌کرد و گویا در حال تهیه طرح‌هایی برای حمله‌ی پیش‌دستانه به تأسیسات هسته‌ای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرف‌ها می‌توانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطه‌ی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران به‌شدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت می‌توانست اقتصاد رکودزده‌ی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح می‌کردیم در این‌باره که درگیری با ایران چه‌طور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک می‌کردم، این واقعیت روی شانه‌ام سنگینی می‌کرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که می‌خواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.

پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیس‌جمهوری در آمریکا غیرقابل‌تحمل خواهد بود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟

›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟

›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟

›› عمودی می‌آیند؛ افقی می‌روند/ گزارش نیویورک‌تایمز از وحشت جنگ با ایران در آمریکا

به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیش‌ترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای کردیم؛ البته در حالت ایده‌آل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحله‌ای به توافق رسیدیم. از آن‌جا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همان‌طور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاست‌جمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گره‌کرده‌ی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامه‌ای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلمات‌های ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیت‌الله خامنه‌ای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفت‌وگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هسته‌ای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیت‌الله] خامنه‌ای صریح بود: ایران علاقه‌ای به گفت‌وگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راه‌هایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.

رؤسای‌جمهور آمریکا (می‌میرند و) بدن‌هایشان خوراک کرم و مور و مار می‌شود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]

پاسخ‌های رهبر ایران به پیام‌های ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› برنامه سه‌مرحله‌ای بایدن برای ایران چیست؟

›› آیا آمریکای بایدن به برجام برمی‌گردد؟

رام [اسرائیل امانوئل
[۱۱]
، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخه‌ای از نامه [آیت‌الله] خامنه‌ای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر می‌کنم به این زودی‌ها مشتش را باز نمی‌کند.» گفتم: «فقط همین‌قدر [باز می‌کند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»

واقعیت این بود که هیچ‌یک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون می‌خواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازش‌ناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازش‌ناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.

 

پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]

 

اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأی‌گیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدی‌نژاد برای دوره دوم ریاست‌جمهوری متهم کرد، هرگونه چشم‌انداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیون‌ها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابان‌ها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهم‌ترین چالش‌های داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.

بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سال‌های منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است

›› حوادث ۸۸ مقدمه برجام و تسهیل نفوذ آمریکا بود

›› کدام‌یک از مقامات آمریکایی اغتشاشات سال ۸۸ را مدیریت می‌کردند؟

›› هزینه ده‌ها میلیون دلاری آمریکا برای شعله‌ور نگه داشتن آتش فتنه

سرکوب متعاقب این جنبش، بی‌رحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمت‌آمیز مورد ضرب‌وجرح قرار گرفتند و تعداد قابل‌توجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابان‌ها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشم‌هایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.

این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشم‌های او را در حالت مشکوکی نشان می‌دهد که موجب شده گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست/ آیا آمریکایی‌ها به دنبال تربیت «مسیح علی‌نژاد ۲» هستند؟

این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموش‌نشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان می‌پردازند چون می‌خواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که می‌خواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. می‌گفتند هرگونه بیانیه‌ای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ می‌کردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران می‌ترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بی‌اعتبار کردن جنبش آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در این‌باره را در بخش ایران در کتاب «انتخاب‌های سخت» از کتاب‌خانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیه‌های بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را به‌دقت رصد می‌کنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راه‌حلی صلح‌آمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.

نماد «مشت گره‌کرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلاب‌های رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومی‌سازی» شد (چپ) (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› مرتبطین ما در ایران اصرار داشتند در قبال «جنبش سبز» سکوت کنیم

›› آمریکا چگونه در یک کشور کودتا می‌کند

›› «یورش فوجی»؛ نقش آمریکا در اغتشاشات ایران چه بود؟

›› «بریج‌فای»؛ آیا بعد از ایران، هنگ‌کنگ مدل جدید اغتشاشات خیابانی می‌شود؟

 

با شدت گرفتن خشونت‌ها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوری‌خواهانی گوش بدهم که می‌گفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار می‌کنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاست‌جمهوری می‌آموختم؛ این‌که اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیل‌های تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلال‌های خلاف غریزه‌ام قرار گرفته است؛ این‌که با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلوله‌ی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کم‌تری در بیان آن‌چه در دلم بود و عمل به آن‌چه احساس می‌کردم باید بکنم، داشتم.

با توجه به این‌که تلاش‌ها برای باز کردن بابِ گفت‌وگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرج‌ومرج و سرکوبِ فزاینده‌ای فرو می‌رفت،  مرحله دوم استراتژی منع اشاعه‌ی هسته‌ایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بین‌المللی برای اِعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیت‌های غنی‌سازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریم‌های محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هسته‌ای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.

گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هسته‌ای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)

مشکل این بود که تحریم‌های موجود بیش‌ازحد ضعیف بودند و نمی‌توانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه می‌دادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری می‌کردند. دولت بوش به صورت یک‌جانبه، تحریم‌های آمریکایی بیش‌تری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریم‌ها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجه‌ای جز تعهد به مذاکره‌ی بیش‌تر نداشتند، دنبال خودش می‌کشید.

برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد می‌کردیم که گرهِ تحریم‌ها را محکم‌تر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخی‌مان [روسیه و چین] را جلب می‌کردیم که اصولاً تحریم‌ها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بی‌اعتماد بودند.

 


آن‌چه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشته‌ی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمت‌های قبلی این مجموعه گزارش را می‌توانید از لینک‌های زیر بخوانید:

روابط مالکی با تهران نشان‌دهنده قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود

نگرانی روسیه درباره سپر موشکی‌مان در اروپا را به موضوع ایران گره زدم

نقش مستقیم دولت آمریکا و سیا در کودتای ۲۸ مرداد


برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 



[۱]
سرزمین موعود (کتاب) لینک


[۲]
Barack Obama memoir tops Michelle’s in first-day sales Link


[۳]
۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link


[۴]
Uncle Sam Link


[۵]
Ronald Reagan Link


[۶]
ماجرای مک‌فارلین لینک


[۷]
Bill Clinton Link


[۸]
George W. Bush Link


[۹]
سید محمد خاتمی لینک


[۱۰]
Shia crescent Link


[۱۱]
Rahm Emanuel Link



منبع خبر

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟



«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رژیم بعث عراق پس از تحمیل جنگ هشت‌ساله علیه ملت ایران، انواع و اقسام تسلیحات، خصوصاً تسلیحات شیمیایی را که عمدتاً آن‌ها را از کشورهای غربی تأمین کرده بود، بر سر مردم ایران و حتی مردم کشور خودش، فرو ریخت.

در این راستا، «صدام» ۵۷۲ حمله شیمیایی را در هفت مرحله (از ۱۵ مهر ۱۳۵۹ تا ۴ شهریور ۱۳۶۷) انجام داد که حاصل این حملات، ۱۷ هزار و ۲۵۰ شهید و ۱۲۷ هزار نفر مصدوم شیمیایی شد که تنها ۷ هزار نفر از این شهدا، مربوط به بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۱۳۶۶ هستند.

این بمباران‌ها با استفاده از عوامل تاول‌زا، اعصاب، سیانور، خون، خفه‌کننده فسفری و ناپالم، V و VX در مناطق خوزستان، کردستان، ایلام، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ده‌ها شهر و روستای دیگر صورت گرفت که در اغلب بعد از پیروزی‌های بزرگ ایران در عملیات‌های «والفجر ۲»، «والفجر ۴»، «خیبر» و «بدر» بود.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

اولین حمله شیمیایی «صدام» در جنگ تحمیلی، برمی‌گردد به ۲۳ مهر سال ۱۳۵۹ در محور دزفول به هویزه که ارتش بعث برای اولین‌بار از عامل «خردل» استفاده کرد و یک شهید و ۱۰ مجروح برجای گذاشت؛ اما این تازه آغاز ماجرای تلخ بمباران شیمیایی بود و پس از آن، چنان جنایاتی اتفاق افتاد که نام «صدام» و حامیانش را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و بی‌رحم‌ترین جنایت‌کاران، در تاریخ بشریت ماندگار کرد.

ارتش بعث عراق همچنین در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹، بلندی‌های «میمک» را بمباران شیمایی کرد که به شهادت ۴۰ نفر و مجروحیت ۱۰۰ نفر دیگر منجر شد؛ این درحالی بود که عراق جزو امضاکنندگان پروتکل منع استفاده از تسلیحات شیمیایی بود؛ اما کشورهای مدعی حقوق بشر با سکوت معنادار خود، در واقع به صدام برای ادامه حملات شیمایی، چراغ سبز نشان می‌دادند.

«صدام» در ادامه جنایات خود در استفاده از تسلیحات شیمیایی، در اسفند سال ۱۳۶۲ برای نخستین‌بار در تاریخ، گاز «اعصاب» را علیه مردم بی‌گناه ایران آزمود و در حملات هوایی به پاسگاه شهید برزگر و جزیره، از آن استفاده کرد و پس از آن نیز در حمله بعثی‌ها به «نودشه»، «اشنویه» و «پیرانشهر»، از بمب فسفری، گاز اعصاب و ترکیبات سیانور، علیه ده‌ها شهر و روستا استفاده شد.

یکی از طولانی‌ترین بمباران شیمایی تاریخ جنگ، بعد از پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر ۸» رقم خورد که در این راستا، ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۴، ارتش بعث عراق منطقه «فاو» را با استفاده از حدود ۳۲ فروند هواپیما، به‌صورت گروه‌های کوچک و هماهنگ، به‌مدت یک ساعت، توسط گازهای اعصاب و به‌مقدار کمتری با خردل و سیانید، مورد بمباران شیمیایی قرار داد و پس از آن نیز این منطقه بااستفاده از توپ‌خانه، بمباران شیمیایی شد.

همچنین گلوله‌باران منطقه با توپ حاوی گاز «خردل» در روزهای بعد نیز باعث تداوم آلودگی محیط شده و در مواردی نیز از ارتش بعث عراق، از هلی‌کوپتر جهت پرتاپ سلاح شیمیایی استفاده کرد. بر این اساس، تعداد مصدومین شیمیایی عملیات فاو که در روز اول ۲ هزار ۵۰۰ نفر اعلام شده بود، طی دو روز بعد (با توجه به پایداری گاز خردل) تا ۸ هزار ۵۰۰ نفر افزایش یافت.

بمباران شیمیایی «سردشت»، بزرگ‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و فجیع‌ترین جنایت صدام در استفاده از تسلیحات شیمیایی به‌شمار می‌رود که ۷ تیر سال ۱۳۶۶ به‌وقوع پیوست و منجر به شهادت ۱۱۹ غیرنظامی و مصدومیت بیش از ۸ هزار نفر شد. حجم بمباران شیمایی نقاط پرجمعیت «سردشت»، به‌حدی بود که این شهر اولین قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان، پس از بمباران‌های هسته‌ای «هیروشیما» و «ناکازاکی» نامیده شد.

رژیم جنایت‌کار و بی‌رحم «بعث» عراق در جریان جنگ تحمیلی، حتی به مردم کشور خودش هم رحم نکرد و در این راستا، شهر کردنشین «حلبچه» را در ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ توسط بمب‌افکن‌های میراژ و سوپراتاندارد «فرانسوی»، با گازهای اعصاب وی ایکس، سارین، تابون و خردل، با دستور مستقیم صدام، بمباران شیمایی کرد که بر اثر آن، ۵ هزار نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر مجروح شدند.



منبع خبر

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟ بیشتر بخوانید »

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رژیم بعث عراق پس از تحمیل جنگ هشت‌ساله علیه ملت ایران، انواع و اقسام تسلیحات، خصوصاً تسلیحات شیمیایی را که عمدتاً آن‌ها را از کشور‌های غربی تأمین کرده بود، بر سر مردم ایران و حتی مردم کشور خودش، فرو ریخت.

در این راستا، «صدام» ۵۷۲ حمله شیمیایی را در هفت مرحله (از ۱۵ مهر ۱۳۵۹ تا ۴ شهریور ۱۳۶۷) انجام داد که حاصل این حملات، ۱۷ هزار و ۲۵۰ شهید و ۱۲۷ هزار نفر مصدوم شیمیایی شد که تنها ۷ هزار نفر از این شهدا، مربوط به بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۱۳۶۶ هستند.

این بمباران‌ها با استفاده از عوامل تاول‌زا، اعصاب، سیانور، خون، خفه‌کننده فسفری و ناپالم، V و VX در مناطق خوزستان، کردستان، ایلام، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ده‌ها شهر و روستای دیگر صورت گرفت که در اغلب بعد از پیروزی‌های بزرگ ایران در عملیات‌های «والفجر ۲»، «والفجر ۴»، «خیبر» و «بدر» بود.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

اولین حمله شیمیایی «صدام» در جنگ تحمیلی، برمی‌گردد به ۲۳ مهر سال ۱۳۵۹ در محور دزفول به هویزه که ارتش بعث برای اولین‌بار از عامل «خردل» استفاده کرد و یک شهید و ۱۰ مجروح برجای گذاشت؛ اما این تازه آغاز ماجرای تلخ بمباران شیمیایی بود و پس از آن، چنان جنایاتی اتفاق افتاد که نام «صدام» و حامیانش را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و بی‌رحم‌ترین جنایت‌کاران، در تاریخ بشریت ماندگار کرد.

ارتش بعث عراق همچنین در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹، بلندی‌های «میمک» را بمباران شیمایی کرد که به شهادت ۴۰ نفر و مجروحیت ۱۰۰ نفر دیگر منجر شد؛ این درحالی بود که عراق جزو امضاکنندگان پروتکل منع استفاده از تسلیحات شیمیایی بود؛ اما کشور‌های مدعی حقوق بشر با سکوت معنادار خود، در واقع به صدام برای ادامه حملات شیمایی، چراغ سبز نشان می‌دادند.

«صدام» در ادامه جنایات خود در استفاده از تسلیحات شیمیایی، در اسفند سال ۱۳۶۲ برای نخستین‌بار در تاریخ، گاز «اعصاب» را علیه مردم بی‌گناه ایران آزمود و در حملات هوایی به پاسگاه شهید برزگر و جزیره، از آن استفاده کرد و پس از آن نیز در حمله بعثی‌ها به «نودشه»، «اشنویه» و «پیرانشهر»، از بمب فسفری، گاز اعصاب و ترکیبات سیانور، علیه ده‌ها شهر و روستا استفاده شد.

یکی از طولانی‌ترین بمباران شیمایی تاریخ جنگ، بعد از پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر ۸» رقم خورد که در این راستا، ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۴، ارتش بعث عراق منطقه «فاو» را با استفاده از حدود ۳۲ فروند هواپیما، به‌صورت گروه‌های کوچک و هماهنگ، به‌مدت یک ساعت، توسط گاز‌های اعصاب و به‌مقدار کمتری با خردل و سیانید، مورد بمباران شیمیایی قرار داد و پس از آن نیز این منطقه بااستفاده از توپ‌خانه، بمباران شیمیایی شد.

همچنین گلوله‌باران منطقه با توپ حاوی گاز «خردل» در روز‌های بعد نیز باعث تداوم آلودگی محیط شده و در مواردی نیز از ارتش بعث عراق، از هلی‌کوپتر جهت پرتاپ سلاح شیمیایی استفاده کرد. بر این اساس، تعداد مصدومین شیمیایی عملیات فاو که در روز اول ۲ هزار ۵۰۰ نفر اعلام شده بود، طی دو روز بعد (با توجه به پایداری گاز خردل) تا ۸ هزار ۵۰۰ نفر افزایش یافت.

بمباران شیمیایی «سردشت»، بزرگ‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و فجیع‌ترین جنایت صدام در استفاده از تسلیحات شیمیایی به‌شمار می‌رود که ۷ تیر سال ۱۳۶۶ به‌وقوع پیوست و منجر به شهادت ۱۱۹ غیرنظامی و مصدومیت بیش از ۸ هزار نفر شد. حجم بمباران شیمایی نقاط پرجمعیت «سردشت»، به‌حدی بود که این شهر اولین قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان، پس از بمباران‌های هسته‌ای «هیروشیما» و «ناکازاکی» نامیده شد.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

رژیم جنایت‌کار و بی‌رحم «بعث» عراق در جریان جنگ تحمیلی، حتی به مردم کشور خودش هم رحم نکرد و در این راستا، شهر کردنشین «حلبچه» را در ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ توسط بمب‌افکن‌های میراژ و سوپراتاندارد «فرانسوی»، با گاز‌های اعصاب وی ایکس، سارین، تابون و خردل، با دستور مستقیم صدام، بمباران شیمایی کرد که بر اثر آن، ۵ هزار نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر مجروح شدند.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟ بیشتر بخوانید »