صدام

رسوایی جهانی «صدام» با پذیرش آغاز شدن جنگ تحمیلی از سوی عراق

رسوایی جهانی «صدام» با پذیرش آغاز شدن جنگ تحمیلی از سوی عراق


مروری بر ابعاد معرفی «صدام» به‌عنوان آغازگر جنگ تحمیلیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۱۸ آذر سال ۱۳۷۰، سازمان ملل متحد با انتشار بیانیه‌ای به‌صورت رسمی «صدام» را آغازگر جنگ هشت ساله علیه جمهوری اسلامی ایران معرفی کرد. در گزارش «خاویر پرز دکوئیار» دبیر کل وقت سازمان ملل به شورای امنیت تصریح شده است؛ مسئول آغاز جنگ عراق علیه ایران، رژیم بغداد است که در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ به خاک ایران حمله کرده است.

گزارش «خاویر پرز دکوئیار» دبیر کل وقت سازمان ملل

از آن‌جایی که بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ دبیرکل سازمان ملل را موظف کرده بود تا طی گزارشی به شورای امنیت، مسئول جنگ عراق و ایران را معرفی کند، «خاویر پرز دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل به شورای امنیت در ۲۳ مرداد سال ۱۳۷۰ از دو کشور ایران و عراق خواست تا طی گزارش‌های جامعی، نظرات خود را درباره شروع جنگ تسلیم وی کنند.

ایران در ۲۴ شهریور گزارش کاملی که تجاوز عراق را به ایران اثبات می‌کرد، تسلیم «دکوئیار» کرد و عراق نیز در ۷ شهریور، پاسخ کامل خود را برای دبیر کل فرستاد.

«دکوئیار» با بررسی ابعاد دلایل ایران و عراق، طی گزارشی در آذر سال ۱۳۷۰، پاسخ عراق را غیر محتوایی توصیف کرد و دلایل این کشور برای شروع جنگ را غیرقابل قبول دانسته و اعلام کرد: این واقعیت روشن است که توضیحات عراق برای جامعه بین‌المللی قابل و کافی نیست.

بنابر گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل؛ «حمله روز ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران براساس منشور ملل متحد و هرگونه قواعد و اصول شناخته‌شده بین‌المللی و با اصول اخلاق بین‌المللی نمی‌توان آن را موجه دانست و [صدام]متضمن مسئولیت آغاز جنگ است».

در گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل به موارد متعدد نقض قوانین و مقررات بین‌المللی در جنگ اشاره شده و به صراحت اعلام شده است که عراق در یک مورد، یک منطقه بی‌دفاع شهری ایران را هدف حمله شیمیایی خود قرار داده است. اشاره «دکوئیار» به بمباران شیمیایی مناطق مسکونی شهر «سردشت» توسط رژیم بعث عراق بود.

«دکوئیار» در گزارش خود، با اشاره به عدم پایبندی به‌موقع در اجرای مفاد قطعنامه ۵۲۸، متذکر شده اگر توصیه شورای امنیت در پاراگراف ۸ قطعنامه ۵۹۸ به موقع اجرا شده بود، می‌توانست منطقه را از فاجعه بعدی که رخ داد (تجاوز عراق به کویت) برهاند.

مهم‌ترین نکات گزارش دبیر کل وقت شورای امنیت

در گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل به شورای امنیت، نکات مهم زیر به چشم می‌خورد:

۱- شروع جنگ با ایران نقض حقوق بین‌المللی بوده است.

۲- عراق به تمامیت ارضی یک کشور عضو سازمان ملل احترام نگذاشته است.

۳- توضیحات عرق برای جامعه بین‌المللی پذیرفتنی و کافی نیست.

۴- عراق از زور استفاده غیرقانونی کرده است.

۵- حمله ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۰ عراق به ایران، براساس منشور سازمان ملل متحده اصول و قوانین شناخته بین‌المللی توجیه‌شدنی نیست و این کشور مسئول است.

تحلیل مفسران غربی از گزارش

انتشار گزارش دبیر کل وقت سازمان ملل متحد به شورای امنیت پیرامون مسئولیت عراق در آغاز جنگ علیه ایران، توجه رسانه‌های جهانی را به خود جلب کرد. مفسران غربی به استناد به اظهارات منابع دیپلماتیک در سازمان ملل متحد نتیجه‌گیری کردند؛ گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد، سندی روشن از حقانیت جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع در برابر تجاوز نظامی رژیم بعث عراق است.

روزنامه «ایندیپندنت» چاپ لندن در گزارش خود، با اشاره به مقصر دانستن رژیم بعث عراق در گزارش دبیر کل سازمان ملل نوشت: دبیر کل سازمان ملل متحد ضمن مقصر شناختن عراق در آغاز جنگ خونین علیه ایران، صدام را به خاطر حمله ۲۲ سپتامبر سال ۱۹۸۰ به خاک ایران مجرم معرفی کرده است که این اقدام عراق بر اساس منشور سازمان ملل متحد و هر اصل دیگری در قانون بین‌المللی قابل توجیه نیست.

مفسر «ایندیپندنت» ادامه داد، سازمان ملل متحد اینک به صراحتاً ابراز عقیده می‌کند که دفاع هشت ساله ایران در برابر تجاوز عراق نه‌تن‌ها بیهوده نبوده است، بلکه اقدامی در جهت ایستادگی در مقابل تجاوز و دفع آن بوده است. این روزنامه تأکید کرد، گزارش دبیر کل سازمان ملل متحد ضربه‌ای هولناک به پیکر رژیم صدام در بغداد است.

«تایمز لندن» نیز در گزارشی نوشت: یک دهه بعد از آغاز جنگ عراق علیه ایران، سازمان ملل متحد اینک فصل تازه‌ای را در عملکرد جامعه بین‌المللی در قبال جنگ عراق با ایران می‌گشاید.

مفسر «تایمز لندن» با اشاره به سکوت ده‌ساله سازمان ملل در قبال جنایت رژیم بعث عراق در حمله به خاک ایران، ادامه داد: ۱۰ سال سازمان ملل متحد از تجاوز عراق به ایران چشم‌پوشی کرد و این نبود مگر اعمال نفوذ برخی از قدرت‌های بزرگ که قصد خدشه‌دار کردن انقلاب اسلامی ایران را داشته است.

مفسر «تایمز لندن» افزود:، اما امروز که سازمان ملل متحد تجربه تلخ این چشم‌پوشی را عامل تشویق عراق در ارتکاب تجاوزی دیگر به کشوری دیگر در منطقه خلیج فارس می‌بیند، از اقدام ۱۰ سال پیش خود ابزار ندامت می‌کند.

انتهای پیام/ 113

رسوایی جهانی «صدام» با پذیرش آغاز شدن جنگ تحمیلی از سوی عراق

منبع خبر

رسوایی جهانی «صدام» با پذیرش آغاز شدن جنگ تحمیلی از سوی عراق بیشتر بخوانید »

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس



دفاع مقدس نمایه رزمندگان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، با نگاهی عمیق و منطقی به ۸ سال دفاع مقدس درمی‌یابیم که این اتفاق بیشتر شبیه معجزه الهی است تا یک حادثه تاریخی. بلوک شرق و غرب به پشتیبانی رژیم بعث عراق رفتند تا انقلاب نوپای ایران را از پای درآورد. انقلابی که با دستان خالی، نوکر و دست‌پروده آمریکا در کشورمان را فراری داد و روی جوانان این مرز و بوم حساب کرد.

ببینید:

عکس/ کشف بمب مربوط به دوران دفاع مقدس در پلدختر

چندی از شادی پیروزی ملت ایران نگذشته بود که خبر حمله سراسری رژیم بعث و به خاک و خون کشیده شدن مردم در غرب و خوزستان، کام مردم را تلخ کرد. مردمی که با دست خالی انقلاب کرده بودند الان هم با دستان خالی به دفاع از اسلام و میهن پرداختند.

بسیار ساده‌انگارانه است که بگوییم موضوع اروند و عرب‌زبانان خوزستان دغدغه اصلی صدام برای حمله به ایران بود؛ چراکه با ورق زدن اسناد تاریخی دوران «جنگِ قبل از جنگ» ــ یعنی از سال ۵۸ تا ابتدای جنگ ــ این رژیم بعث بود که به تجهیز گروهک‌های مرزی و اقدامات خرابکارانه در خاک کشورمان پرداخت و با بمب‌گذاری‌های متعدد، مردم این خطه را به خاک و خون کشید.

به‌عقیده بسیاری از کارشناسان هم‌راستا شدن منافع صدام و آمریکا برای حمله به کشورمان دلیلی بود که صدام نقشه هجوم سراسری را در ذهن خود بپروراند، از طرفی دیکتاتور عراق خواستار افزایش سرزمینی خود بود و از طرفی زمین زدن انقلابی اسلامی که بلای جان آمریکا شده بود؛ منافع هر دو مستکبر را کنار یکدیگر قرار داد تا با یک‌کاسه کردن تمام اهداف خود در آخرین روز تابستان سال ۱۳۵۹ به ایران اسلامی هجوم بیاورند.

نه‌تنها آمریکا و شوروی بلکه اروپا و حتی کشورهای آفریقایی هم به کمک صدام آمدند تا آمریکا و صدام را به اهدافشان برسانند اما با وجود نیروی انسانی فراوان و تجهیزات گسترده‌ای که برای عراق گسیل شد؛ نتوانست در برابر اراده فولادین ملت ایران قد علم کند.

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس

رژیم بعث عراق علاوه بر اینکه از حمایت‌های مادی از قبیل کمک‌های مالی، نیروی انسانی، تجهیزات نظامی جهان برای حمله به کشورمان بهره‌مند شده بود؛ مورد حمایت سیاسی آنها نیز قرار گرفت؛ تا جایی که سازمان ملل پس از ۱۱ سال، عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد.

سازمان ملل پس از ۱۱ سال سکوت و کتمان، حقایق سرانجام هجدهم آذرماه ‌۱۳۷۰ به طور صریح دشمنان جنایتکار ایران را محکوم و برخلاف میل جهان‌خواران و حزب بعث، به استناد تاریخ دفاع مقدس، عراق را رسماً به عنوان متجاوز معرفی کرد.

* اقدامات سازمان ملل پس از حمله رژیم بعث عراق

در ساعات پایانی روز ‌۳۱ شهریور ‌۱۳۵۹ دبیرکل وقت سازمان ملل ضمن مذاکره با نمایندگان دو دولت ایران و عراق پیشنهاد کرد این موضوع به‌صورت مسالمت‌آمیز رفع شود، اما با پاسخی روبه‌رو نشد.

روز بعد دبیرکل بر اساس ماده ‌۹۹ منشور ملل متحد از شورای امنیت خواست که با توجه به خطر محتمل افزایش مخاصمه، فوراً تشکیل جلسه دهد. همان روز نشست شورای امنیت برگزار و اولین موضع‌گیری شورا طی بیانیه‌ای اعلام شد.

سوم مهر ‌۱۳۵۹ دبیرکل به شورای امنیت اطلاع داد که جنگ عراق علیه ایران ادامه دارد و پیشنهاد کرد شورای امنیت مسئله را با فوریت رسیدگی کند. این جلسه در روزهای ‌۲۶ و ‌۲۸ سپتامبر تشکیل و اولین قطعنامه را به اتفاق آرا در جلسه شماره ‌۲۲۴۸ شورا مورخ ششم مهر ‌۱۳۵۹ تصویب کرد.

پس از صدور قطعنامه ‌۴۷۹، عراق آن را پذیرفت و اعلام موافقت کرد. اما ایران به دلیل حضور نیروهای عراق در خاک خود از پذیرش آن خودداری کرد. به نظر بسیاری از کارشناسان دلیل عدم پذیرش جمهوری اسلامی ایران بی‌حکمت نبود،‌ چراکه اگر آن قطعنامه یا آتش‌بس توسط کشورمان مورد پذیرش قرار می‌گرفت، هیچ‌گاه نمی‌توانستیم، سرزمین‌هایی که توسط صدام و صدامیان اشغال شده بود را پس بگیریم.

پس از آن قطعنامه‌های ‌۵۱۴، ‌۵۲۲، ‌۵۴۰، ‌۵۸۲، ‌۵۸۸ و سرانجام ‌۵۹۸ به تصویب رسیدند.

پس از تصویب قطعنامه ‌۵۹۸، دبیرکل اظهار کرد: “قطعنامه‌ای که اینک تصویب شد، اوج تلاش‌های مشترک اعضای شورای امنیت به عنوان نمایندگان جامعه بین‌المللی برای برقراری راه حلی جامع، عادلانه و شرافتمندانه برای منازعه ایران و عراق است. برای پایان بخشیدن به جنگ در این منطقه لازم است سیاست‌های ملی همه اعضا، هماهنگ با نیات اعلام شده شورا شود. در این جهت، پاراگراف اجرایی شماره پنج قطعنامه مسئولیت مشترکی را برای همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد در پی دارد. یک قدم اساسی با مشورت دو کشور و سایر کشورهای منطقه، برقراری ترتیباتی برای امنیت و ثبات منطقه خواهد بود. در مورد مسئولیت منازعه در اسرع وقت با مشورت دو طرف احتمال تشکیل هیأت بی‌طرف برای رسیدگی به موضوع، هدف اصلی خواهد بود. بیایید همه با هم همکاری کنیم. شما اعضای شورا، ایران و عراق و من به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد.”

پس از پذیرش قطعنامه ‌۵۹۸ از سوی ایران،دبیرکل گزارشی به «شماره ‌۲۰۰۹۳/ اس» به شورای امنیت تسلیم کرد که منجر به صدور قطعنامه شماره ‌۶۱۹ شد.

این قطعنامه که در ‌۱۸ مرداد ‌۱۳۶۷، به اتفاق آرا به تصویب رسید، مبنای تأسیس و اعزام گروه‌های ناظر نظامی ایران و عراق (ملل متحد unmog) شد.

سرانجام ۱۱ سال پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و ۳ سال پس از صدور قطعنامه ‌۵۹۸ و با تلاش‌های پیگیر سیاسی مسئولان نظام جمهوری اسلامی، حقانیت ایران در دفاع به اثبات رسید و «خاویر پرز دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل متحد در روز ۹ دسامبر سال ۱۹۹۱ برابر با ۱۸ آذرماه سال ۱۳۷۰ ، مطابق با ۱۸ آذرماه سال ‌۱۳۷۰ طی یک گزارش رسمی به شورای امنیت اعلام کرد که عراق در ‌۳۱ شهریور ‌۱۳۵۹ به ایران حمله‌ کرده است.

این اقدام علاوه بر پیروزی ملت ایران در ۸ سال دفاع مقدس که با غرور و شرف خود اجازه ندادند سانتی‌متری از خاک کشورمان در تصرف بعثی‌ها باشد، در بعد سیاسی هم باعث پیروزی ملت ایران شد چراکه مستکبرانی که همواره پشتیبان حزب بعث بودند، الان لب به واقعیت گشودند و رژیم بعث عراق را به عنوان متجاوز اعلام کردند.

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس

منبع خبر

۱۸ آذرماه؛ سالروز «متجاوز شناخته شدن رژیم بعث» در ۸ سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی مقابل ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی مقابل ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «کار‌های مهمی انجام داده‌اند، علاوه‌بر تهیه طرح‌های نظامی، مباحث نظامی مربوط به نبرد‌های سوق‌الجیشی و تاکتیکی بزرگ را تدوین کرده‌اند. همچنین سلاح‌ها و تجهیزات ما را بررسی و با تجهیزات ارتش ایران مورد مقایسه قرار داده‌اند. تلاش آن‌ها این است که برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران حفظ شود»؛ این جمله، تنها بخشی از اقدامات کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی برای حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی است که «خالد سلمان محمودکاظمی» یکی از افسران ارتش بعث، در کتاب خاطرات خود باعنوان «آتش و خون در خرمشهر» به‌نقل از فرمانده خود، به آن اعتراف کرده است.

وی همچنین در بخشی دیگر از این خاطرات، روایت کرده است که فرمانده‌اش یعنی «سامرالحلی» در مقابل سوال وی مبنی بر این‌که «شما فکر می‌کنید نیرو‌های ما به اهداف‌شان برسند؟»، گفته است: «بله. چون همه عالم با ماست. نیرو‌های معارض ایران هم با ما هستند. ما دو هدف داریم، هدف اول و اعلام شده بازپس‌گیری اراضی غصب شده است و هدف دوم و اعلام نشده، سرنگون کردن رژیم ایران».

ادامه این مطلب، برگرفته از خاطرات «خالد سلمان محمودکاظمی» است که پیش روی نگاه مخاطبان خبرگزاری دفاع مقدس، قرار می‌گیرد.

بیشتر بخوانید:

* مردم «خرمشهر» با گلوله و سرنیزه به استقبال عراقی‌ها آمدند
* اعتراف افسر بعثی‌ به «شجاعت» نیروهای مقاومت مردمی در خرمشهر

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

پس از اشغال «پل جدید» توسط نیرو‌های ما، پرچم عراق در آن‌جا به اهتزاز درآمد و تصویر «صدام» بر روی یکی از ستون‌های پل نصب شد؛ سپس نیرو‌های ما به پیشروی خود به‌سوی خرمشهر ادامه دادند. سربازان و افسران از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختند؛ در واقع باید بگویم که روحیه‌ها بسیار بالا بود؛ زیرا رزمنده تحت تأثیر تبلیغات جنگ، احساس می‌کند که همه دنیا در کنار او می‌جنگد، به‌ویژه اگر دفاع از دین و وطن هم به‌عنوان عاملی در این نبرد وارد شده باشد، سربازان بیشتر تحت تأثیر این تبلیغات قرار می‌گیرند.

بالاخره وارد مناطق مسکونی شدیم، برخی از خانه‌ها هنوز نیمه‌ساز بودند. نیرو‌های ما به چند دسته تقسیم شدند. هر گروه بر اساس مأموریتی خاص اقدام به پیشروی کرد. یکی از سربازان از من پرسید: «جناب سروان چرا باید خانه‌ها را بازرسی کنیم؟»، گفتم: «دستور فرماندهی است و حتما آن‌ها در این‌باره بیشتر از ما می‌دانند». گفت: «جناب سروان. آیا ما اجازه برداشتن وسایل مردم را داریم؟»، گفتم: «بله، فرمانده نسبت به این کار اصرار دارد و تشویق می‌کند و آن را نشانه پیروزی قلمداد می‌کند».

با وجود پیشرفت نیرو‌های ما در مناطق مسکونی، مقاومت‌های پراکنده ایرانی‌ها همچنان وجود داشت. براساس گزارش‌های اطلاعاتی، شخصی به نام «جهان‌آرا» با نیرو‌های ما نبردی جانانه داشت. مأموریت این شخص بر اساس گزارش‌های اطلاعاتی، گردآوری نیرو‌های داوطلب و سازماندهی آن‌ها برای مقابله با نیرو‌های ما بود.

در همان ساعت‌های اولیه پیشروی به داخل خانه‌های مسکونی، تیراندازی‌های پراکنده‌ای از سوی ایرانیان به جانب ما انجام می‌شد. فرمانده تیپ ما معتقد بود که این نوع تیراندازی‌ها، بی‌هدف و کورکورانه است؛ اما این‌گونه نبود، آن‌ها تعدادی افراد مؤمن بودند که در صدد تثبیت موقعیت دفاعی خودشان قرار داشتند.

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

دستگاه‌های اطلاعاتی ما از طریق دیده‌بان‌های‌مان اطلاعات دقیقی به دست آوردند، حاکی از این‌که تعداد نیرو‌های دشمن از ۱۰ نفر بیشتر نیست؛ بنابراین فرمانده تیپ ما با بی‌اعتنایی گفت: «خنده دار است». سپس سرش را تکان داد و افزود: «لشکری قدرتمند و با تجهیزات و نفرات کامل، کسانی را تعقیب می‌کند که تعداد آن‌ها از انگشتان دست تجاوز نمی‌کنند!».

سرهنگ دوم «احسان مقدادی»، به سرهنگ ستاد تیپ گفت: «سرورم، من احساس می‌کنم توطئه‌ای در کار باشد. شیعه در تیپ ما زیاد است، آن‌ها ممکن است در صدد برآیند تا برای رسیدن به مقصودشان، از تیپ ما استفاده کنند». فرمانده با عصبانیت جواب داد: «شیعه، شیعه. آن‌ها از نظر من ارزش پشه را هم ندارند». چنین سخنانی فقط با خود، خشم، نفرت و جفاکاری به همراه داشت. در میان افسران در یکی از خانه‌های مسکونی به دختری تجاوز کرده است. در میان ما از آن‌چه دیگر اقوام از آن به‌عنوان اصول و ارزش‌ها نام می‌برند، خبری نبود. آن‌چه باعث تحریک احساسات ما می‌شد، خواسته‌ها و گرایش‌های نفسانی بود و ما اسیر چنین ارزش‌های پستی شده بودیم.

از فرمانده تیپ، سرهنگ ستاد «سامرالحلی» که به‌تازگی به فرماندهی این تیپ منصوب شده بود، سؤال کردم: «جناب سرهنگ شما فکر می‌کنید نیرو‌های ما به اهداف‌شان برسند؟»، گفت: «بله. چون همه عالم با ماست. نیرو‌های معارض ایران هم با ما هستند. ما دو هدف داریم، هدف اول و اعلام شده بازپس‌گیری اراضی غصب شده است و هدف دوم و اعلام نشده، سرنگون کردن رژیم ایران».

پرسیدم: «آیا نیرو‌های ما قادر به تحقق این دو هدف هستند؟»، گفت: «بله، زیرا ما اصل غافل‌گیری را به کار بردیم، هیچ‌کس حتی نزدیکان حضرت رئیس جمهور در دنیا نمی‌دانستند که ما ایران را مورد حمله قرار خواهیم داد، فقط افراد خیلی محرم، چند ماه قبل اطلاع پیدا کردند».

می‌خواستم بیشتر اطلاع پیدا کنم، این بود که باز پرسیدم: «جناب سرهنگ، افراد محرم چه‌کسانی هستند؟»، گفت: «کارشناسان آمریکایی، فرانسوی و کارشناسانی از برخی کشور‌های عرب». نسبت به سخنان فرمانده تیپ که گمان می‌کرد من از مقربان او هستم، اشتیاق بیشتری پیدا کردم و به او گفتم: «نظر و نیت آن‌ها نسبت به جنگ چیست؟»، گفت: «کار‌های مهمی انجام داده‌اند، علاوه‌بر تهیه طرح‌های نظامی، مباحث نظامی مربوط به نبرد‌های سوق‌الجیشی و تاکتیکی بزرگ را تدوین کرده‌اند. همچنین سلاح‌ها و تجهیزات ما را بررسی و با تجهیزات ارتش ایران مورد مقایسه قرار داده‌اند. تلاش آن‌ها این است که برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران حفظ شود».

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

پس از پیشروی تیپ، ما توانستیم در مناطق مسکونی یک گروه ایرانی را از بین ببریم. اوامر صادره از وزارت دفاع حاکی از این بود که به هیچ‌کس رحم نکنید. در ساعت ۴ صبح روز ۱۹۸۰/۹/۲۹ مطابق با ۱۳۵۹/۷/۷ تقویم ایرانی، تیپ ما (تیپ ۲۴) با الحاق گردان‌هایی از نیرو‌های پیاده و زرهی، تقویت شد. قبل از حمله به خرمشهر، توپخانه ما شبانه‌روز محور تنومه، شلمچه – خرمشهر را در زیر آتش خود داشت. گلوله‌های توپ، چون باران بر این محور می‌بارید. سر و صدای سربازان که شاهد ستون‌های دود بودند و پیشروی می‌کردند در همه‌جا پیچیده شده بود. در منطقه مجتمع‌های مسکونی مقاومت نیرو‌های ایرانی شدید بود، به نحوی که ما یک گردان کامل از نیرو‌های خود را از دست دادیم. همچنین بسیاری از وسایل، تجهیزات و مهمات ما از بین رفت خودرو‌های حامل بنزین، مواد غذایی، لباس و دیگر وسایل مورد نیاز همه با موشک‌های «آر. پی. جی هفت» ایرانی‌ها منهدم شد. در نتیجه این درگیری‌ها، از پنج گردان ما فقط دو گردان باقی ماند. حتی ما نتوانستیم چیزی را به عقب برگردانیم… در نتیجه به منطقه «النخیل» برگشتیم و منتظر دستورات جدید شدیم.

از سرگرد «فوذی مروان الکریم» پرسیدم: «بعد از این عملیات ما چه باید بکنیم؟» او که سر و صورتش را گرد و غبار فرا گرفته بود، جواب داد: «در واقع ما را در ورطه این جنگ گرفتار کردند، این‌ها مردمی کینه‌توز هستند». به او گفتم: «جناب سرگرد… جنگ ۱۹۶۷ با اسرائیل را به‌خاطر می‌آورید. در آن جنگ نیز مشکلات بسیار شدیدی وجود داشت. بلافاصله جواب داد: «درست است، اما ما در این‌جا با مردمی می‌جنگیم که واقعا عاشق مرگ و شهادت‌اند».

علی‌رغم گلوله‌باران شدید و فضای آکنده از خون، با این سخنان در پی یافتن حقیقت بودم؛ از این‌رو به‌نظرم آمد که از سرگرد درباره «انگیزه‌های این جنگ» بپرسم، به من جواب داد: «از من سوال‌های مشکل نپرس. باید بگویم که ما در این‌جا به‌خاطر هیچ و پوچ می‌جنگیم. آیا مطالبی درباره بیهودگی خوانده‌ای. ما گروهی بیهوده و هیچ و پوچ هستیم که عاشق تخریب و ویران‌گری هستیم».

پس از مدتی اوامر جدیدی به این شرح دریافت کردیم مبنی بر این‌که گردان هشتم نیرو‌های ویژه، موضع دفاعی اتخاذ می‌کنند و گردان نهم اقدام به حمله می‌کند. همچتین نیرو‌های توپخانه از نیرو‌های مهاجم نیز پشتیبانی به‌عمل آورند.

گردان نهم پس از حمله، سیلی محکمی از نیرو‌های بسیجی ایرانی دریافت کرد. این گردان آن‌چنان دچار تلفات شد که از هم پاشید. میزان خسارت‌های وارده به نیرو‌های ما طی تلفن‌گرامی به اطلاع فرماندهی سپاه سوم رسید. فرمانده سپاه سوم گفته بود: «به ما این همه تلفات وارد شده در حالی که با نظامی می‌جنگیم که هنوز خود را باز نیافته است، اگر آن‌ها از زمان حمله با خبر بودند، چه می‌شد؟».

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی نسبت به ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

بعد از آن نیرو‌های ما مجدداً دست به حمله زدند؛ اما به خدا سوگند نتیجه حمله با گذشته تفاوتی نداشت، به ما خسارت‌های بیشتری وارد شد. دوستم سرهنگ دوم ستاد «احمد سرحان الخطیب» فرمانده گردان پنجم نیرو‌های ویژه در این عملیات شرکت داشت. به او گفتم: «چرا در این مرحله جدید هم شما شکست خوردید؟»، گفت: «دراین‌باره حرف‌هایی دارم که باید فقط میان من و تو به عنوان یک راز باقی بماند» و بعد ادامه داد: «در سینه حرف‌های زیادی دارم، ما با لشکری از فرشتگان روبه‌رو هستیم. علی‌رغم اینکه از نظر عِدّه و عُدّه برتری با ماست؛ اما دچار ترس و وحشت می‌شویم، گمان می‌کنیم عرض یک ساعت شهر را تصرف می‌کنیم؛ اما حقیقت این است که تنها چند متری هم که پیش می‌رویم، باید خون‌های زیادی به‌عنوان بهای آن بپردازیم. نمی‌دانم شاید ذرات شن و ماسه در آن لحظات به گلوله تبدیل می‌شوند. به خدا خودم دیدم که گلوله‌هایی از نقاط نامعلوم شلیک می‌شوند. باور کن آسمان در کنار ایرانی‌ها با ما می‌جنگد».

انتهای پیام/ 113

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی مقابل ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید

منبع خبر

تلاش غربی‌ها برای برتری ماشین جنگی عراقی مقابل ایران/ آسمان در کنار ایرانی‌ها با بعثی‌ها می‌جنگید بیشتر بخوانید »

صدام چیزی از جنگ دریایی می‌فهمید؟

صدام چیزی از جنگ دریایی می‌فهمید؟



آرزویی که صدام به گور برد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به دلیل فراوانی نبردهای زمینی دوران دفاع مقدس که توسط رزمندگان انجام شده است تا کنون توجه چندانی به معرفی و تشریح نبردهای دریایی جنگ‌تحمیلی نشده و دلاوری‌ها پرسنل نیروی دریایی مغفول مانده است. این درحالی است که سفید جامگان نیروی دریایی ارتش در شصت و هشتمین روز از آغاز جنگ توانستند نیروی دریایی عراق را تا پایان جنگ مهار کنند.

پس از سقوط صدام، شورای اطلاعات ملی آمریکا پروژه‌ای برای گفتگو با فرماندهان صدام را ترتیب داد تا به معمای شخصیتی او بیشتر پی ببرد. این پروژه از سوی مرکز بررسی اسناد درگیری‌ها (Conflict Records Research Center) به اجرا درآمد و ماحصل آن در کتابی با عنوان جنگ عراق و ایران از دیدگاه فرماندهان صدام، انتشار یافت.

متن زیر خلاصه‌ای از گفتگوی چند نفراز کارشناسان آمریکایی ( کوین ام. وودز، ویلیامسون مورای، و الیزابت اِی. ناتان) با سپهبد عبید محمد الکعبی است که درتاریخ ۲۱ آبان ۱۳۸۸ در مورد نیروی دریایی عراق درجنگ هشت ساله علیه ایران صورت گرفته است:

چگونگی توسعه نیروی دریایی عراق

مورای: می‌توانید قدری درمورد چگونگی توسعه نیروی دریایی عراق برایمان بگویید؟

کعبی: توجه دولت عراق به نیروی دریایی از زمان عبدالکریم قاسم آغاز شد. در آن زمان، قاسم قراردادی برای خرید ۱۲ فروند قایق اژدرافکن و سه فروند ناو ضدزیردریایی با اتحاد شوروی [سابق] امضا کرد. بعثی‌ها هم پس از به‌قدرت رسیدن در سال ۱۳۴۷ قرارداد دیگری برای خرید ۱۲ فروند قایق موشک‌انداز با اتحاد شوروی منعقد کردند. طول هریک از این قایق‌ها حدود ۴۱ متر بود و به چهار فروند موشک کشتی‌به‌کشتی استایکس (Styx) و دو توپ ۳۰ میلی‌متری در پاشنه قایق مجهز بودند.

مورای: اولین افسران دریایی عراق از چه رسته نظامی بودند؟

کعبی: از رسته توپخانه نیروی زمینی انتخاب شدند.

وودز: می گویندافسران دریایی مصر آموزش اولیه نیرو های عراقی را برعهده داشتند، درست است؟

کعبی: بله، اما فرماندهان و خدمه قایق‌های موشک‌انداز برای آموزش به روسیه اعزام شدند. هنگامی که جنگ آغاز شد، تجهیزات نیروی دریایی عراق عبارت بودند از: ۱۲ فروند قایق موشک‌انداز؛ یک اسکادران بالگرد سوپر فرلون (Super-Frelon) که هر بالگرد به دو موشک اگزوسه MM-۴۰ مجهز بود؛ دو آتشبار موشک ساحلی کرم ابریشم؛ ۶ فروند قایق گشتی؛ پنج فروند مین‌روب؛ چهار فروند کشتی آب‌خاکی؛ یک هنگ توپخانه ۱۳۰ میلی‌متری؛ و یک تیپ دریایی. در اواسط دهه ۱۳۶۰با تشکیل یک تیپ دریایی دیگر، امکانات پشتیبانی آمادی لازم را هم تهیه کردیم. در سال ۱۳۵۹کارکنان نیروی دریایی ما حدود ۲۰ هزار تن بودند.

وودز: کیفیت و آموزش نیروی دریایی عراق را پیش از جنگ با ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کعبی: به‌طور متناوب تمرینات متعددی در دریا داشتیم و خدمه قایق‌های موشک‌اندازمان افراد ورزیده‌ای بودند.

نیروی دریایی ضعیف‌ترین حلقه نیروهای نظامی عراق

مورای: در شهریور ۱۳۵۹هنگامی که عملیات‌های نظامی آغاز شد، ناکارآمدی نسبی طرح‌ریزی نظامی عراق مشخص شد. در عملیات‌های اولیه اصولاً استفاده از نیروی دریایی هم مدِ‌نظر قرار گرفته بود؟

کعبی: در آغاز جنگ، نیروی دریایی ازنظر فرماندهی عالی عراق ضعیف‌ترین حلقه نیروهای نظامی به‌شمار می‌آمد و بسیاری از مأموریت‌های اولیه‌ای که به این نیرو واگذار شد ماهیت دفاعی داشت.

وودز: ظاهراً نیروی دریایی عراق درگیر دفاع از تأسیسات، پایش اقدامات دریایی ایران و جلوگیری از پیاده‌شدن نیروهایش در سواحل عراق بود، درست است؟

کعبی: بله، این همه کاری بود که نیروی دریایی انجام می‌داد. کار ما به اجرای وظایف ساده‌ای محدود شده بود. فرماندهی عالی عراق از این نیرو انتظار نداشت نقش فعالی در جنگ داشته باشد.

وودز: خوب، چون همه فرماندهان عالی عراق از افسران نیروی زمینی بودند احتمالاً هیچ تصوری از عملیات‌های دریایی در ذهن خود نداشتند.

کعبی: درست است، فرماندهی عالی عراق شناخت زیادی از امور دریایی نداشت. من به‌طور خاص از ستاد مشترک ارتش و معاونانش صحبت می‌کنم. آنها در این زمینه چیزی نمی‌دانستند و مایل هم نبودند که چیزی یاد بگیرند.

وودز: اما همان‌طورکه گفتید، فرهنگ دریایی عراق قدمت زیادی نداشت.

کعبی: عراقی‌ها اصولاً فرهنگ دریایی نداشتند.

مورای: با توجه به اینکه فرماندهان نظامی ارشد عراق شناخت چندانی از نیروی دریایی نداشتند و نمی‌خواستند چیزی هم در این زمینه یاد بگیرند، می‌توان گفت که صدام هم این‌گونه بود؟

کعبی: صدام زیرک بود. او پس از آنکه فهمید نیروی دریایی چه کارهایی می‌تواند انجام دهد، به این نیرو علاقه‌مند شد. من که از اعضای فرماندهی عالی نیروهای مسلح عراق بودم، می‌دانم که این خود صدام بود که سرانجام به توانمندی‌های نیروی دریایی پی‌برد و به همین علت این نیرو به‌نوعی خوداتکا و ازنظر نظامی تقریباً مستقل بود و ‌کسی در امور آن دخالت نمی‌کرد. نیروی دریایی خودش مشکلاتش را حل می‌کرد، خودش عملیات‌هایش را طرح‌ریزی می‌کرد و خودش آنها را اجرا می‌کرد.

وودز: ازاواخر ۱۳۵۷شمسی تا آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹شمسی آیا ایرانیان در دریا با شما مشکل داشتند و اصولاً نسبت به نیروی دریایی عراق رویکردی تهاجمی داشتند؟

کعبی: درگیری‌ها در مرزهای زمینی بود. البته در دریا هم تنش‌هایی بود، اما آتشی تبادل نمی‌شد.

وودز: درمورد طرح‌ریزی جنگی عراق در تابستان ۱۳۵۹ با سه ژنرال عراقی دیگر ـ حمدانی، طرفه و مکّی ـ نیز گفت‌وگو کردیم. آنها به جلسه‌ای در جولای ۱۹۸۰م [تیر۱۳۵۹شمسی] اشاره کردند که در آن درباره احتمال وقوع جنگ با ایران بحث شده بود. آن‌طور که آنها می‌گفتند نمایندگانی از همه شاخه‌های نیروهای نظامی عراق در این جلسه حضور داشته‌اند. نیروی دریایی هم در این جلسه نماینده‌ای داشت؟

کعبی: وقتی جنگ آغاز شد، رئیس اداره آموزش نیروی دریایی بودم و چند ماه بعد هم معاون عملیات این نیرو شدم. زمانی که فرمانده [نیروی دریایی] بودم بحث‌هایی درمورد احتمال جنگ بین ایران و عراق وجود داشت و من هم در آن زمان در این بحث‌ها شرکت می‌کردم. جلسه‌ای که به آن اشاره می‌کنید در اداره طرح‌ریزی وزارت دفاع برگزار شد و افسران زیادی از نیروهای نظامی سه‌گانه عراق در آن شرکت داشتند.

مورای: ازنظر طرح‌ریزی درازمدت و مطالعه ضرورت‌های بالقوه برای جنگی طولانی به‌نظر می‌رسد نیروی زمینی عراق هم وضعیتی مشابه [نیروی دریایی] داشت، درست است؟

کعبی: بله [در آن زمان] می‌دیدم که حتی در نیروی زمینی هم سطح طرح‌ریزی‌ها بالا نیست. برای نمونه، زمانی که نیروهای زمینی تجاوز به ایران را آغاز کردند هیچ نقشه [به‌روز شده‌ای] در اختیار نداشتند.

واهمه اصلی عراقی‌ها در دریا از چه بود؟

وودز: شما که در دوران پیش از جنگ از افسران نیروی دریایی بودید اصولاً به احتمال جنگ با ایران هم فکر کرده بودید؟ نگرانی‌های اصلی‌تان [در آن زمان] چه بود؟ ازنظر نیروی دریایی و امکان وقوع جنگ با ایران، نگران چه چیزهایی بودید؟

کعبی: [در آن زمان] رئیس اداره آموزش بودم. ما بیش از هر چیز از قایق‌های موشک‌انداز جنگی ایرانیان می‌ترسیدیم که ۶ فروند داشتند و برای خرید ۱۲ فروند دیگر هم با فرانسه قرارداد بسته بودند. این قایق‌ها به موشک‌های آمریکایی هارپون (Harpoon) مجهز بودند. بُرد این موشک‌ها از موشک‌های استایکس ما بسیار بیشتر بود. البته در مراحل بعدی جنگ، ما هم با افزایش حجم سوخت موشک‌های [استایکس] بُرد آنها را تا حدود ۵۴ کیلومتر افزایش دادیم.

وودز: چه نوع اصلاحاتی بر روی موشک‌های ساخت شوروی انجام دادید؟

کعبی: کشف هدف راداری به ارتفاع هدف، اندازه هدف و فاصله بین هدف و سامانه هدف‌یاب وابسته است. در فاصله بین ماه‌های مارس و سپتامبر [بهمن تا شهریور سال بعد] بُرد راداری در خلیج‌[فارس] براثر پدیده ناشناخته‌ای دو برابر می‌شود. همچنین، انحنای کف خلیج‌[فارس] کمترازنقاط دیگر است که این ویژگی هم سبب افزایش بُرد راداری می‌شود.

مورای: گفتید سطح آموزش [خدمه] قایق‌های موشک‌انداز عراق بالا بود. [خدمه] قایق‌های موشک‌انداز ایران هم در این دوره آموزش می‌دیدند؟

کعبی: نیروی دریایی ایران پس از انقلاب تغییری نکرده بود. حکومت [ایران] برخی امیران نیروی زمینی را پاک‌سازی کرده بود ولی بسیاری از افسران نیروی دریایی در مشاغل خود ابقا شده بودند.

مورای: آموزش‌هایتان با همان روش‌های پیش از جنگ انجام می‌شد؟

کعبی: بله، البته. در این دوره هم تمرین‌های زیادی انجام می‌دادیم.

وودز: با سایر کشورهای خلیج‌[فارس] هم [در حوزه دریایی] همکاری داشتید؟ برای نمونه، کویت یا دیگر کشورهای [منطقه] در آموزش‌هابه شما کمک می‌کردند؟

کعبی: ابداً، هیچ‌کس به ما کمک نمی‌کرد.

کویت  مایل به درگیری با ایران نبود

وودز: چرا فکر می‌کنید در این دوره هیچ‌کس [با شما] همکاری نکرده است؟

کعبی: کویتی‌ها نمی‌خواستند خودشان را با ایران درگیر کنند. آنها از ایران می‌ترسیدند و فکر می‌کردند این کشور به‌راحتی می‌تواند بر عراق غلبه کند.

وودز: شما  گفتید که مقاله در مورد نیروی دریایی دارید موضوع آن چیست؟

کعبی: در این مقاله، نیروهای دریایی [دو کشور] را ازنظر جنگ‌افزاری که در اختیار داشتند با هم مقایسه کرده‌ام. بُرد موشک‌های هارپون [ایران] حدود ۹۰ کیلومتر بود، درحالی‌که بُرد موشک‌های استایکس پی‌۱۵ (SS-N-۲ Styx) روسی ما حدود ۴۰ کیلومتر بود.

مورای: کیفیت وسایل الکترونیکی موشک‌های [استایکس] روسی از موشک‌های هارپون [آمریکایی] پایین‌تر بود؟

کعبی: موشک‌های [استایکس] ما ازنظر بُرد و فناوری از موشک‌های هارپون پایین‌تر بودند، اما سرجنگی موشک‌های روسی از موشک‌های آمریکایی بزرگ‌تر بود. بُرد موشک‌های [روسی و آمریکایی] هم متفاوت بود. توپ‌های نصب‌شده بر روی قایق‌های [دو طرف] نیز با هم فرق داشت. حداکثر قطر لوله‌های توپ‌های قایق‌های موشک‌انداز عراقی ۳۰ میلی‌متر بود، درحالی‌که قایق‌های ایران در پاشنه به یک توپ‌ ۷۶ میلی‌متری و در جلو به یک توپ ۴۰ میلی‌متری مجهز بودند. بنابراین، قایق‌های ما از این نظر ضعیف‌تر از قایق‌های نیروی دریایی ایران بودند. همچنین، ایرانیان تعداد زیادی کشتی‌های گشتی و هواپیماهای تجسسی اوریون (Orion) مدل P-۳C نیز در اختیار داشتند.

وودز: نیروی دریایی عراق برای عملیات پایش چه تجهیزاتی داشت و میزان دیدتان را [در این عملیات‌ها] چگونه توسعه دادید؟

کعبی: در آغاز جنگ، در اجرای عملیات پایش در خلیج‌[فارس] مشکل داشتیم؛ چون هیچ طرح تدوین شده‌ای در این مورد نداشتیم و نیروی هوایی عراق هم تجربه‌ای در زمینه پرواز بر فراز مناطق آبی نداشت. البته درباره زمانی که جنگ آغاز شد صحبت می‌کنم. اما بعدها، نیروی هوایی عراق به‌طور فزاینده‌ای عمق پروازی‌اش را در خلیج‌[فارس] افزایش داد.

مورای: در سال ۱۳۵۹ نیروهای دریایی و هوایی عراق اصولاً با یکدیگر همکاری داشتند؟

کعبی: خیر، هیچ همکاری با هم نداشتند.

مورای: همکاری این دو نیرو در طول جنگ افزایش یافت؟

کعبی: درآبان ۱۳۵۹ درگیری شدیدی بین نیروهای دریایی ایران و عراق رخ داد. در این درگیری، نیروی هوایی نتوانست پوشش هوایی لازم را برای کشتی‌هایمان فراهم نماید. درنتیجه، ناوهای دریایی‌مان هدف حملات نیروی هوایی ایران قرار گرفتند.

مورای: نیروی هوایی قرار بود این پوشش هوایی را تأمین کند؟

کعبی: خیر، ازاواسط ۱۳۶۱این نیرو تأمین پوشش هوایی [عملیات‌ها] را آغاز کرد.

وودز: علت این تغییر رویه چه بود؟ چه کسی زمینه اجرای عملیات‌های مرکب نیروهای هوایی و دریایی عراق را فراهم کرد؟

کعبی: نیازهای نیروی دریایی در این زمینه سبب شد دامنه این تغییر به سمت همکاری‌های بیشتری کشیده شود. نیروی دریایی در همه نشست‌های مشورتی بین نیروهای نظامی، درخواست پوشش هوایی می‌کرد. به آنها می‌گفتیم ادامه این وضعیت ممکن نیست و باید راهِ‌حلی برای آن پیداکنیم، وگرنه نمی‌توانیم به عملیات‌هایمان ادامه دهیم.

وودز: در بغداد هم کسی از نیروی دریایی حمایت می‌کرد؟

کعبی: صدام از جایگاه فرمانده کل نیروهای مسلح عراق به ما دستور داد با هم بنشینیم و راهِ‌حلی [برای همکاری] پیدا کنیم. نیروی دریایی عراق به‌جای مناطق عمیق دریا در نزدیکی ساحل و بین دو پایانه نفتی مستقر بود.  در چنین شرایطی برای اجتناب از حملات هوایی [ایران] مجبور بودیم فقط شب‌ها دست به عملیات بزنیم.

حتی [خلبان‌های] بالگردهای ما هم برای اجرای عملیات بر فراز سطح دریا آموزش ندیده بودند و چون بالگردهایشان به سامانه های تشخیص دوست از دشمن مجهز نبود، راهی برای تشخیص کشتی‌های ایرانی از عراقی نداشتند. این وضعیت خطرناکی بود و گاهی هواپیماهای ما کشتی‌های تجاری خودمان را هدف قرار می‌دادند. افزون‌براین، در آغاز جنگ هیچ نوع هماهنگی بین نیروی دریایی و اداره بنادر عراق وجود نداشت.

مورای: سفارش خرید موشک‌های اگزوسه فرانسوی برای تجهیز بالگردهای نیروی دریایی عراق از کِی آغاز شد؟

کعبی: از اواخردهه ۱۳۵۰، شاید از سال ۱۳۵۶. اما فرانسه این موشک‌ها را در طول جنگ به ما تحویل داد.

مورای: اما شما بدون پوشش هوایی مایل نبودید بالگردهایتان را روزها به پرواز درآورید و پرواز شبانه آنها هم برای همه و ازجمله کشتی‌های خودتان خطرناک بود، درست است؟

کعبی: گاهی برای پشتیبانی از پایانه‌های [خطوط نفتی] مجبور می‌شدیم قایقی را غرق کنیم. یک گردان تفنگدار دریایی مسلح به توپ‌های ۵۷ میلی‌متری و تیربارهای سبک بر روی هر پایانه مستقر می‌کردیم تا از آن در مقابل حمله ایرانیان دفاع کنیم. یکی از این پایانه‌ها، پایانه خورالامیه (Khor al-Amaya) بود که در فاصله ۲۰ مایلی [بیش از ۳۲ کیلومتری] ساحل قرار داشت.

پایانه دیگر هم ۲۵ مایل دریایی [بیش از ۴۶ کیلومتر] از ساحل فاصله داشت. این پایانه‌ها را در نقشه شماره ۱۲۳۵ در مقاله‌ام مشخص کرده‌ام. چون شط‌ العرب [اروندرود] از هر دو طرف زیر نظر بود، نمی‌توانستیم در این آبراه تردد کنیم. اما قایق‌های موشک‌انداز ایران از بندرهای [امام] خمینی و ماهشهر وارد عمل می‌شدند. این قایق‌ها که جدید و کاملاً تجهیزشده بودند در مناطق نزدیک جبهه مستقر می‌شدند و ایرانیان بر قدرت این قایق‌ها تکیه داشتند. ما هم با استفاده از بالگردها، یکان‌های موشکی و موشک‌های استایکس SS-N-۲ که ۱۰۰ کیلومتر بُرد داشتند و همه منطقه را پوشش می‌دادند، جریان حرکت کاروان‌های دریایی [ایران] به این بنادر را کُند می‌کردیم.

وودز: نیروی دریایی عراق یکی از آتشبارهای موشکی کرم ابریشم را در منتهی الیه شبه‌جزیره فاو مستقر کرد. چه‌وقت استفاده از این آتشبار را آغاز کردید؟

کعبی: از سال ۱۳۶۲استفاده از موشک‌های کرم ابریشم را آغاز کردیم.

مورای: چه نوع اطلاعات نظامی داشتید؟

کعبی: از سه ایستگاه راداری دوربرد استفاده می‌کردیم که بیش از ۱۰۰ کیلومتر را پوشش می‌دادند. در سال ۱۹۸۵م [۱۳۶۴ش] هم یک ایستگاه راداری در یکی از پایانه‌های نفتی مزبور مستقر کردیم. در سال ۱۳۶۲استفاده از موشک‌های کرم ابریشم را آغاز کردیم و یک ایستگاه راداری هم به آنها اضافه کردیم. ایستگاه راداری دیگری هم در ام‌القصر داشتیم و به این ترتیب می‌توانستیم کل بخش شمالی خلیج‌[فارس] را زیرِ‌نظر بگیریم.

وودز: تأمین پوشش بخش شمالی خلیج‌[فارس] تنها یکی از مأموریت‌های دفاعی شما بود که با اجرای عملیات در شعاع ۱۰۰ کیلومتری فاو می‌توانستید این کار را بکنید. اما این اقدام به شما کمکی نمی‌کرد که بتوانید در نقاط دورتر خلیج‌[فارس] وارد عمل شوید.

کعبی: با قایق‌های موشک‌انداز به بوشهر حمله کردیم و عمدتاً پس از سال ۱۳۶۲ و با استفاده از بالگرد حدود ۲۰ فروند نفتکش را غرق کردیم.

نامشخص بودن مأموریت نیروی دریایی عراق

مورای: در سال ۱۳۶۲ بود که به نیروی دریایی عراق علاوه بر سه [مأموریت دفاعی] اولیه‌اش مأموریت تهاجمی‌تری هم داده شد، درست است؟

کعبی: وقتی جنگ آغاز شد، وظیفه نیروی دریایی مشخص نبود و فرماندهی عالی عراق شناختی از توانمندی‌های نیروی دریایی نداشت. بنابراین، مأموریت این نیرو همچنان در محدوده ایفای نقشی دفاعی باقی ماند. در طول جنگ، دو ناو موشک‌انداز، نُه فروند قایق گشتی توپ‌دار و سامانه موشک‌های کرم ابریشم را به امکانات نیروی دریایی اضافه کردیم.

مورای: قایق‌های موشک‌انداز را از کجا تهیه کردید؟

کعبی: قایق‌ها را حدود سال ۱۳۶۳ از اتحاد شوروی گرفتیم. قایق‌ها ازطریق سوریه و از آب‌های مجاور کویت وارد خلیج‌[فارس] شدند. در طول جنگ هم سه سامانه راداری از چین و تعدادی مین صوتی از ایتالیا خریدیم.

آنچه صدام نمی‌فهمید

مورای: به این ترتیب، تا سال ۱۳۶۲ یا ۱۳۶۳ چشم‌انداز نیروی دریایی عراق به‌تدریج گسترش یافت. از نظر شما شخص صدام عامل این گسترش نبود؟

کعبی: صدام نمی‌فهمید که باید جبهه دریایی را هم مورد توجه قرار دهد، زیرا ایران در دریا و به‌ویژه در جزیره خارک که پایانه‌های نفتی‌اش در آن بود منافع گسترده‌ای داشت. ایرانیان ۸۲ درصد از نفتشان را ازطریق خارک صادر می‌کنند. فکر می‌کنم صدام در سال ۱۹۸۳م [۱۳۶۲ش] به‌تدریج نیروی دریایی را هم مورد توجه قرار داد و فهمید که باید پایانه‌های نفتی دریایی [ایران] در اطراف جزیره خارک را به‌مثابه اهدفی اصلی نگریسته و به آنها حمله کند. سرانجام رهبران عراق فهمیدند که باید به جنگ در دریا هم توجه کنند و به همین علت صدام هم در این دوره از نیروی دریایی حمایت می‌کرد.

صدام چیزی از جنگ دریایی می‌فهمید؟

منبع خبر

صدام چیزی از جنگ دریایی می‌فهمید؟ بیشتر بخوانید »