صدام

رمان «اسطوره‌های عشق» منتشر شد/ روایتی از سال‌های مبارزه در عراق صدام

روایتی از سال‌های مبارزه با صدام در عراق



رمان «اسطوره‌های عشق» منتشر شد/ روایتی از سال‌های مبارزه در عراق صدام

  1. رمان «اسطوره‌های عشق» منتشر شد/ روایتی از سال‌های مبارزه در عراق صدام

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «اسطوره‌های عشق»؛ نوشته کمال‌ السید نویسنده عراقی با ترجمه اسماء خواجه‌زاده و به همت انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شد.

بنابرین گزارش، این کتاب، داستانی براساس زندگی شهیده میسون غازی، از شهدای جریان اسلامی مبارزه در سال‌های حکومت صدام حسین و حزب بعث در عراق است.

در مقدمه «اسطوره‌های عشق»، در معرفی کتاب چنین آمده است: «کشور عراق، قرن بیستم را با جنگ جهانی اول، اشغال انگلیسی‌ها و قیام ۱۹۲۰میلادی معروف به «ثورة العشرین» آغاز کرد؛ انقلابی که گرچه ظاهراً به شکست انجامید، ولی پر از حماسه مردم عراق در برابر استعمارگران انگلیسی بود…

در سال ۲۰۰۳ میلادی با سقوط صدام حسین، راه برای معرفی شهدای عراقی – که در طول سال‌های حکومت بعثی در برابر آن رژیم ایستادگی می‌کردند – باز شد و با خروج اسناد از دستگاه‌های اطلاعاتی و استخباراتی رژیم بعث و هم‌چنین با بازشدن قفل زبان‌هایی که از ترس رژیم سخن نمی‌گفتند، کتاب‌های متعددی درباره این شهدا نوشته شد؛ کتابی که در دست شماست، رمانی الهام گرفته از همین اسناد و خاطرات جمع‌آوری شده پس از سقوط صدام است.

«علی العراقی» و همسرش «فاطمه العراقی» که سال‌ها در زندان‌های رژیم بعث بوده‌اند، پس از سقوط صدام، کتابی با عنوان مذکرات سجینه خاطران زنان زندانی منتشر می‌کنند که در آن، سرنوشت ده‌ها زندانی زن عراقی – که در زندان‌های مخوف صدام محبوس بودند و بعدها اعدام شدند – معرفی و داستان آن‌ها را با استفاده از اسناد و روایت شهود بیان می‌کنند.

شهیده «میسون غازی»، یکی از این زنان زندانی دوران حکومت صدام است که مدتی پس از حبس، اعدام می‌شود، «کمال السید» نویسنده عراقی، «اسطوره‌های عشق» را با الهام از خاطرات و اسناد منتشر شده درباره این شهیده نگاشته است.»

بنابرین گزارش، نکته مهم‌تر در این کتاب آن است که بسیاری از حوادث اجتماعی را که جامعه عراق و به ویژه جامعه شیعی عراق را شکل داده، به خواننده معرفی می‌کند. چگونگی برخورد با نحله‌ها، اثرات مدرنیته و نوگرایی در کنار بعثی‌گرایی و اعتماد و اعتقاد به اصول مذهبی و دینی و قیام علیه ظلم و ستم حزب بعث، با وجود خفقان آن دوران جامعه شیعی عراقی کم‌وبیش در این کتاب، در قالب داستانی مؤثر معرفی شده است.

در پشت جلد این کتاب نیز این‌طور می‌خوانیم: «بدنش دوباره به شدت تکان خورد، از شدت درد وحشتناک، فریاد می‌کشید و فریادهایش به دیوارهای بی‌رحم می‌خورد، مثل کبوتری بی‌گناه میان دندان‌های گرگ اسیر بود. چشم‌های نگهبان اشک‌آلود شد. شاید برای اولین بار، سنگ از قطرهای آب می‌شکافت، افسر اعدام هم تحت‌تأثیر قرار گرفته بود، اما نماینده قصر با عصبانیت زوزه می‌کشید و به لیوان اشاره می‌کرد: زنده‌باد صدام… میسون تمام توانش را جمع کرد تا شکست سختی به درندگان بعث بدهد. او می‌دانست آن‌ها تا چه حد از رهبر فاتحی که طاغوت سرزمینش را سرنگون کرده، کینه دارند. تمام رمق زندگی‌اش را جمع کرد و فریاد زد: زنده باد خمینی.»

کتاب «اسطوره‌های عشق» که به همت واحد بین‌الملل دفتر مطالعات جبهه فرهنگی و توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده؛ در ۳۸۴ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان روانه بازار نشر شده است و علاقه‌مندان برای تهیه آن، علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند به صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir مراجعه کنند.

  1. رمان «اسطوره‌های عشق» منتشر شد/ روایتی از سال‌های مبارزه در عراق صدام

روایتی از سال‌های مبارزه با صدام در عراق

منبع خبر

روایتی از سال‌های مبارزه با صدام در عراق بیشتر بخوانید »

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟



«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رژیم بعث عراق پس از تحمیل جنگ هشت‌ساله علیه ملت ایران، انواع و اقسام تسلیحات، خصوصاً تسلیحات شیمیایی را که عمدتاً آن‌ها را از کشورهای غربی تأمین کرده بود، بر سر مردم ایران و حتی مردم کشور خودش، فرو ریخت.

در این راستا، «صدام» ۵۷۲ حمله شیمیایی را در هفت مرحله (از ۱۵ مهر ۱۳۵۹ تا ۴ شهریور ۱۳۶۷) انجام داد که حاصل این حملات، ۱۷ هزار و ۲۵۰ شهید و ۱۲۷ هزار نفر مصدوم شیمیایی شد که تنها ۷ هزار نفر از این شهدا، مربوط به بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۱۳۶۶ هستند.

این بمباران‌ها با استفاده از عوامل تاول‌زا، اعصاب، سیانور، خون، خفه‌کننده فسفری و ناپالم، V و VX در مناطق خوزستان، کردستان، ایلام، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ده‌ها شهر و روستای دیگر صورت گرفت که در اغلب بعد از پیروزی‌های بزرگ ایران در عملیات‌های «والفجر ۲»، «والفجر ۴»، «خیبر» و «بدر» بود.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

اولین حمله شیمیایی «صدام» در جنگ تحمیلی، برمی‌گردد به ۲۳ مهر سال ۱۳۵۹ در محور دزفول به هویزه که ارتش بعث برای اولین‌بار از عامل «خردل» استفاده کرد و یک شهید و ۱۰ مجروح برجای گذاشت؛ اما این تازه آغاز ماجرای تلخ بمباران شیمیایی بود و پس از آن، چنان جنایاتی اتفاق افتاد که نام «صدام» و حامیانش را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و بی‌رحم‌ترین جنایت‌کاران، در تاریخ بشریت ماندگار کرد.

ارتش بعث عراق همچنین در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹، بلندی‌های «میمک» را بمباران شیمایی کرد که به شهادت ۴۰ نفر و مجروحیت ۱۰۰ نفر دیگر منجر شد؛ این درحالی بود که عراق جزو امضاکنندگان پروتکل منع استفاده از تسلیحات شیمیایی بود؛ اما کشورهای مدعی حقوق بشر با سکوت معنادار خود، در واقع به صدام برای ادامه حملات شیمایی، چراغ سبز نشان می‌دادند.

«صدام» در ادامه جنایات خود در استفاده از تسلیحات شیمیایی، در اسفند سال ۱۳۶۲ برای نخستین‌بار در تاریخ، گاز «اعصاب» را علیه مردم بی‌گناه ایران آزمود و در حملات هوایی به پاسگاه شهید برزگر و جزیره، از آن استفاده کرد و پس از آن نیز در حمله بعثی‌ها به «نودشه»، «اشنویه» و «پیرانشهر»، از بمب فسفری، گاز اعصاب و ترکیبات سیانور، علیه ده‌ها شهر و روستا استفاده شد.

یکی از طولانی‌ترین بمباران شیمایی تاریخ جنگ، بعد از پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر ۸» رقم خورد که در این راستا، ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۴، ارتش بعث عراق منطقه «فاو» را با استفاده از حدود ۳۲ فروند هواپیما، به‌صورت گروه‌های کوچک و هماهنگ، به‌مدت یک ساعت، توسط گازهای اعصاب و به‌مقدار کمتری با خردل و سیانید، مورد بمباران شیمیایی قرار داد و پس از آن نیز این منطقه بااستفاده از توپ‌خانه، بمباران شیمیایی شد.

همچنین گلوله‌باران منطقه با توپ حاوی گاز «خردل» در روزهای بعد نیز باعث تداوم آلودگی محیط شده و در مواردی نیز از ارتش بعث عراق، از هلی‌کوپتر جهت پرتاپ سلاح شیمیایی استفاده کرد. بر این اساس، تعداد مصدومین شیمیایی عملیات فاو که در روز اول ۲ هزار ۵۰۰ نفر اعلام شده بود، طی دو روز بعد (با توجه به پایداری گاز خردل) تا ۸ هزار ۵۰۰ نفر افزایش یافت.

بمباران شیمیایی «سردشت»، بزرگ‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و فجیع‌ترین جنایت صدام در استفاده از تسلیحات شیمیایی به‌شمار می‌رود که ۷ تیر سال ۱۳۶۶ به‌وقوع پیوست و منجر به شهادت ۱۱۹ غیرنظامی و مصدومیت بیش از ۸ هزار نفر شد. حجم بمباران شیمایی نقاط پرجمعیت «سردشت»، به‌حدی بود که این شهر اولین قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان، پس از بمباران‌های هسته‌ای «هیروشیما» و «ناکازاکی» نامیده شد.

رژیم جنایت‌کار و بی‌رحم «بعث» عراق در جریان جنگ تحمیلی، حتی به مردم کشور خودش هم رحم نکرد و در این راستا، شهر کردنشین «حلبچه» را در ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ توسط بمب‌افکن‌های میراژ و سوپراتاندارد «فرانسوی»، با گازهای اعصاب وی ایکس، سارین، تابون و خردل، با دستور مستقیم صدام، بمباران شیمایی کرد که بر اثر آن، ۵ هزار نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر مجروح شدند.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟

منبع خبر

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه کرد؟ بیشتر بخوانید »

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رژیم بعث عراق پس از تحمیل جنگ هشت‌ساله علیه ملت ایران، انواع و اقسام تسلیحات، خصوصاً تسلیحات شیمیایی را که عمدتاً آن‌ها را از کشور‌های غربی تأمین کرده بود، بر سر مردم ایران و حتی مردم کشور خودش، فرو ریخت.

در این راستا، «صدام» ۵۷۲ حمله شیمیایی را در هفت مرحله (از ۱۵ مهر ۱۳۵۹ تا ۴ شهریور ۱۳۶۷) انجام داد که حاصل این حملات، ۱۷ هزار و ۲۵۰ شهید و ۱۲۷ هزار نفر مصدوم شیمیایی شد که تنها ۷ هزار نفر از این شهدا، مربوط به بمباران شیمیایی «حلبچه» در سال ۱۳۶۶ هستند.

این بمباران‌ها با استفاده از عوامل تاول‌زا، اعصاب، سیانور، خون، خفه‌کننده فسفری و ناپالم، V و VX در مناطق خوزستان، کردستان، ایلام، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ده‌ها شهر و روستای دیگر صورت گرفت که در اغلب بعد از پیروزی‌های بزرگ ایران در عملیات‌های «والفجر ۲»، «والفجر ۴»، «خیبر» و «بدر» بود.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

اولین حمله شیمیایی «صدام» در جنگ تحمیلی، برمی‌گردد به ۲۳ مهر سال ۱۳۵۹ در محور دزفول به هویزه که ارتش بعث برای اولین‌بار از عامل «خردل» استفاده کرد و یک شهید و ۱۰ مجروح برجای گذاشت؛ اما این تازه آغاز ماجرای تلخ بمباران شیمیایی بود و پس از آن، چنان جنایاتی اتفاق افتاد که نام «صدام» و حامیانش را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و بی‌رحم‌ترین جنایت‌کاران، در تاریخ بشریت ماندگار کرد.

ارتش بعث عراق همچنین در ۲۳ دی سال ۱۳۵۹، بلندی‌های «میمک» را بمباران شیمایی کرد که به شهادت ۴۰ نفر و مجروحیت ۱۰۰ نفر دیگر منجر شد؛ این درحالی بود که عراق جزو امضاکنندگان پروتکل منع استفاده از تسلیحات شیمیایی بود؛ اما کشور‌های مدعی حقوق بشر با سکوت معنادار خود، در واقع به صدام برای ادامه حملات شیمایی، چراغ سبز نشان می‌دادند.

«صدام» در ادامه جنایات خود در استفاده از تسلیحات شیمیایی، در اسفند سال ۱۳۶۲ برای نخستین‌بار در تاریخ، گاز «اعصاب» را علیه مردم بی‌گناه ایران آزمود و در حملات هوایی به پاسگاه شهید برزگر و جزیره، از آن استفاده کرد و پس از آن نیز در حمله بعثی‌ها به «نودشه»، «اشنویه» و «پیرانشهر»، از بمب فسفری، گاز اعصاب و ترکیبات سیانور، علیه ده‌ها شهر و روستا استفاده شد.

یکی از طولانی‌ترین بمباران شیمایی تاریخ جنگ، بعد از پیروزی رزمندگان ایرانی در عملیات «والفجر ۸» رقم خورد که در این راستا، ۲۳ بهمن سال ۱۳۶۴، ارتش بعث عراق منطقه «فاو» را با استفاده از حدود ۳۲ فروند هواپیما، به‌صورت گروه‌های کوچک و هماهنگ، به‌مدت یک ساعت، توسط گاز‌های اعصاب و به‌مقدار کمتری با خردل و سیانید، مورد بمباران شیمیایی قرار داد و پس از آن نیز این منطقه بااستفاده از توپ‌خانه، بمباران شیمیایی شد.

همچنین گلوله‌باران منطقه با توپ حاوی گاز «خردل» در روز‌های بعد نیز باعث تداوم آلودگی محیط شده و در مواردی نیز از ارتش بعث عراق، از هلی‌کوپتر جهت پرتاپ سلاح شیمیایی استفاده کرد. بر این اساس، تعداد مصدومین شیمیایی عملیات فاو که در روز اول ۲ هزار ۵۰۰ نفر اعلام شده بود، طی دو روز بعد (با توجه به پایداری گاز خردل) تا ۸ هزار ۵۰۰ نفر افزایش یافت.

بمباران شیمیایی «سردشت»، بزرگ‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و فجیع‌ترین جنایت صدام در استفاده از تسلیحات شیمیایی به‌شمار می‌رود که ۷ تیر سال ۱۳۶۶ به‌وقوع پیوست و منجر به شهادت ۱۱۹ غیرنظامی و مصدومیت بیش از ۸ هزار نفر شد. حجم بمباران شیمایی نقاط پرجمعیت «سردشت»، به‌حدی بود که این شهر اولین قربانی جنگ‌افزار‌های شیمیایی در جهان، پس از بمباران‌های هسته‌ای «هیروشیما» و «ناکازاکی» نامیده شد.

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟+ فیلم

رژیم جنایت‌کار و بی‌رحم «بعث» عراق در جریان جنگ تحمیلی، حتی به مردم کشور خودش هم رحم نکرد و در این راستا، شهر کردنشین «حلبچه» را در ۲۵ اسفند سال ۱۳۶۶ توسط بمب‌افکن‌های میراژ و سوپراتاندارد «فرانسوی»، با گاز‌های اعصاب وی ایکس، سارین، تابون و خردل، با دستور مستقیم صدام، بمباران شیمایی کرد که بر اثر آن، ۵ هزار نفر کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر مجروح شدند.

انتهای پیام/ 113

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟

منبع خبر

«صدام» با تسلیحات شیمیایی خود چه جنایاتی انجام داد؟ بیشتر بخوانید »

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم


بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، از زمانی که جنگ نابرابر تحمیلی با حمله رژیم بعث عراق به ایران آغاز شد، فرماندهان و مسوولان نظامی حین بیرون راندن دشمن از خاک کشور، به فکر ارتقاء ساختار نظامی و ادوات جنگی برای مقابله بهتر و دفاع از خود افتادند، از این رو در سال‌هایی که کشور درگیر جنگ با دشمن بود توانستند به پیشرفت‌های خوبی در ساخت و تولید ادوات نظامی و تسلیحاتی برسند تا نیاز جبهه‌ها را تامین کنند و از طرفی قوای نظامی خود را بالا ببرند.

از همان ابتدای جنگ شهید حسن طهرانی مقدم به همراه چند تن از همرزمانش اقدامات خوبی در خصوص توپخانه سپاه کردند و توانستند جریان موشکی سپاه را رهبری کنند. با تلاش‌های او یگان موشکی تشکیل شد و حالا ثمره این همت بلند و تلاش را در تولید موشک‌های بالستیک و دوربرد و نقطه‌زن با برد هزاران کلیومتری می‌بینیم. سردار محسن رضایی درباره این موضوع اظهار داشته است:

به فکرمان رسید که برویم به سمت سیستم موشکی، اما سیستم موشکی ما هیچ چیز نداشت. ابتدا رفتیم با برادران ارتشی صحبت کردیم و یقین پیدا کردیم که در زمان طاغوت موشک زمین به زمین تحویل ایران نشده است. به برادران ارتشی گفتیم چطور در حالی که به شما این هواپیما‌های مدرن اف ۱۴ را داده‌اند، اما موشک نداده‌اند. گفتیم عراق که موشک داشته، ولی چرا به شما موشک ندادند؟ خیلی برای ما تعجب‌آور بود، چون ارتش ایران و ارتش عراق درست در تقابل با همدیگر ساخته شده بودند مثلا به محض اینکه ایران می‌رفت تانک ام ۶۰ می‌خرید، آن‌ها می‌رفتند تانک تی ۷۲ می‌خریدند. یا به محض اینکه ایران می‌رفت اف ۱۴ می‌خرید آن‌ها هم می‌رفتند هواپیمای میگ ۲۲ می‌آوردند. در حقیقت توازن تسلیحاتی وجود داشت. ما وقتی دیدیم که چنین چیزی (موشک) نیست خیلی تعجب کردیم. گفتیم چرا آمریکایی‌ها در همه جا توازن تسلیحاتی ما را با عراق حفظ کرده‌اند، ولی به ما موشک نداده‌اند؟ اول فکر کردیم شاید یک جایی این موشک‌ها را مخفی کرده‌اند و خود ارتشی‌های ما نمی‌دانند. پرسیدیم کجاست و خیلی جا‌ها را در ایران گشتیم تا شاید پیدا کنیم.

چون سران ارتش ایران فرار کرده بودند فکر کردیم شاید آن‌ها می‌دانند. البته جا‌هایی را به ما می‌گفتند که زاغه مهمات‌هایی هست و داخلش موشک داریم. بعد رفتیم و دیدیم نه! این‌ها موشک نیستند، بلکه آن‌ها مهمات‌هایی مثل کاتیوشا را می‌گویند موشک. از طرف دیگر هم ما باید زود عمل می‌کردیم. شروع کردیم با سه کشور کار کردن، کشور‌های لیبی، سوریه و کره شمالی. اول سراغ قذافی در لیبی رفتیم، چون او را آدمی می‌دیدیم که ریسک می‌کرد؛ همین طور هم شد. حاج «محسن رفیق‌دوست» یک روابط دوستانه‌ای با «سعد مجبر» و نفر دوم لیبی آقای «عبدالسلام جلود» داشت.

ما هم از این ارتباط استفاده کردیم که در نتیجه آقای قذافی گفت من حاضرم به شما موشک بدهم، اما یک شرط دارد. من به این شرط به شما موشک می‌دهم که وقتی شما بغداد را می‌زنید – حالا هر چند بار ـ به موازاتش یکی دو تا هم بزنید به کویت، دو تا هم بزنید به عربستان. اینجا بود که فکر کردیم ما که نمی‌خواهیم جنگ را گسترش بدهیم، فقط می‌خواهیم محدود شود. دیدیم اگر شروع کنیم با آقای قذافی کل کل کردن، نمی‌شود و ما چیزی گیرمان نمی‌آید. بالاخره به یک روش سیاستمدارانه از این بحران گذشتیم و حدود ۳۰ فروند موشک وارد ایران کردیم. منتها خود ما که بلد نبودیم موشک‌ها را هم به کار بگیریم و هم تعمیر کنیم لذا همزمان گروه ۱۳ نقره‌ای را با سرپرستی شهید حسن طهرانی‌مقدم به سوریه فرستادیم برای آموزش دیدن. سوریه گفت ما به شما موشک نمی‌دهیم، ولی حاضریم به نیروهایتان آموزش بدهیم، حتی در تعمیرات هم کمکتان می‌کنیم، ولی نباید از ما موشک بخواهید.

می‌گفتند ما تعهداتی با شوروی داریم که شوروی‌ها به ما اجازه نمی‌دهند. بعدا معلوم شد قذافی که می‌گفت شما کویت و عربستان را بزنید با مشورت شوروی‌ها می‌خواستند جنگ در حوزه خلیج فارس گسترش پیدا کند و جنگ با گذشتن از ایران و عراق، منطقه‌ای شود و یک منطقه بزرگ‌تر را در بر بگیرد. خب ما این موشک‌ها را آوردیم، نفراتمان را هم فرستادیم در سوریه آموزش ببینند که دی ماه برگشتند و بحمدالله یگان موشکی سپاه در کرمانشاه مستقر شد.

در دی سال ۱۳۶۳ تحول بزرگی در سیستم جنگ شهر‌ها پیدا شد. چون ما، هم این موشک‌هایی که از لیبی که قولش را گرفته بودیم وارد کشور کردیم و هم گروه‌هایی از خود لیبی هم آمدند تا در پرتاب و تعمیرات به ما کمک کنند. از طرف دیگر برادران خودمان که آموزش‌‎هایشان را تمام کرده بودند از سوریه وارد ایران شدند؛ لذا دی ماه، تاریخ شروع راه اندازی جدی موشکی سپاه است. حالا دیگر هم نیرو‌های آموزش‌دیده داریم، هم موشک داریم، هم سکوی پرتاب داریم. آرام آرام خودمان را آماده می‌کنیم که اگر جنگ شهر‌ها شروع شد، از این جا پرقدرت جواب بدهیم.

خب همین طور هم شد. یعنی به محض اینکه در عملیات بدر آن‌ها جنگ شهر‌ها را شروع کردند، ما دیگر دستمان پر بود. منتها یک احتیاط کردیم، اینکه ما اول بغداد را نزدیم. طرح ما این بود که شاید اگر یک شهر دیگر را بزنیم ممکن است جنگ شهر‌ها تمام شود و ما نیاز به ادامه نداشته باشیم. لذا اولین موشک را به کرکوک زدیم. چون پالایشگاه‌های نفتی و تأسیسات نفتی زیادی آنجا هست، ما آن جا را هدف گرفتیم و زدیم به منطقه نفتی کرکوک و با این کار به صدام فهماندیم ببین ما ابزار مقابله داریم، تا حمله به مناطق مسکونی را ادامه ندهد.

بنابراین به او فهماندیم که اگر ادامه بدهی پر قدرت می‌زنیم. متاسفانه صدام متنبه نشد و ادامه داد و سر موشک‌های‌مان را بردیم سمت بغداد و بغداد را زدیم. اولین موشک ما خورد به بانک «رافدین» که بانک مرکزی و قدیمی‌ترین و بزرگترین بانک دولتی عراق بود. همه سیستم اسناد و مدارک این بانک از بین رفت و مرکز مدیریت بانک با مشکل مواجه شد. صدام تا سه چهار هفته می‌گفت این موشک نبوده، یک انفجاری بوده که خرابکار‌های وابسته به ایران آمدند و این انفجار را انجام دادند. می‌گفت این انفجار موشک نبوده، یعنی باورش نمی‌شد. البته این کار، خدایی بود، موشک‌های دیگر همه به فاصله‌های کمی از کاخ‌های صدام پشت سرهم اصابت هم می‌کرد و صدام دید دیگر نمی‌تواند جنگ شهر‌ها را ادامه بدهد و دستهایش را بالا برد. آن‌ها که قطع کردند ما هم قطع کردیم. این یک پیروزی بزرگی برای ما شد، یعنی به یک برتری و توازن رسیدیم و آن قدرت جدید صدام در زدن دیوانه‌وار شهر‌ها را متوقف کردیم.

انتهای پیام/ 141

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم

منبع خبر

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم بیشتر بخوانید »

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم


بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، از زمانی که جنگ نابرابر تحمیلی با حمله رژیم بعث عراق به ایران آغاز شد، فرماندهان و مسوولان نظامی حین بیرون راندن دشمن از خاک کشور، به فکر ارتقاء ساختار نظامی و ادوات جنگی برای مقابله بهتر و دفاع از خود افتادند، از این رو در سال‌هایی که کشور درگیر جنگ با دشمن بود توانستند به پیشرفت‌های خوبی در ساخت و تولید ادوات نظامی و تسلیحاتی برسند تا نیاز جبهه‌ها را تامین کنند و از طرفی قوای نظامی خود را بالا ببرند.

از همان ابتدای جنگ شهید حسن طهرانی مقدم به همراه چند تن از همرزمانش اقدامات خوبی در خصوص توپخانه سپاه کردند و توانستند جریان موشکی سپاه را رهبری کنند. با تلاش‌های او یگان موشکی تشکیل شد و حالا ثمره این همت بلند و تلاش را در تولید موشک‌های بالستیک و دوربرد و نقطه‌زن با برد هزاران کلیومتری می‌بینیم. سردار محسن رضایی درباره این موضوع اظهار داشته است:

به فکرمان رسید که برویم به سمت سیستم موشکی، اما سیستم موشکی ما هیچ چیز نداشت. ابتدا رفتیم با برادران ارتشی صحبت کردیم و یقین پیدا کردیم که در زمان طاغوت موشک زمین به زمین تحویل ایران نشده است. به برادران ارتشی گفتیم چطور در حالی که به شما این هواپیما‌های مدرن اف ۱۴ را داده‌اند، اما موشک نداده‌اند. گفتیم عراق که موشک داشته، ولی چرا به شما موشک ندادند؟ خیلی برای ما تعجب‌آور بود، چون ارتش ایران و ارتش عراق درست در تقابل با همدیگر ساخته شده بودند مثلا به محض اینکه ایران می‌رفت تانک ام ۶۰ می‌خرید، آن‌ها می‌رفتند تانک تی ۷۲ می‌خریدند. یا به محض اینکه ایران می‌رفت اف ۱۴ می‌خرید آن‌ها هم می‌رفتند هواپیمای میگ ۲۲ می‌آوردند. در حقیقت توازن تسلیحاتی وجود داشت. ما وقتی دیدیم که چنین چیزی (موشک) نیست خیلی تعجب کردیم. گفتیم چرا آمریکایی‌ها در همه جا توازن تسلیحاتی ما را با عراق حفظ کرده‌اند، ولی به ما موشک نداده‌اند؟ اول فکر کردیم شاید یک جایی این موشک‌ها را مخفی کرده‌اند و خود ارتشی‌های ما نمی‌دانند. پرسیدیم کجاست و خیلی جا‌ها را در ایران گشتیم تا شاید پیدا کنیم.

چون سران ارتش ایران فرار کرده بودند فکر کردیم شاید آن‌ها می‌دانند. البته جا‌هایی را به ما می‌گفتند که زاغه مهمات‌هایی هست و داخلش موشک داریم. بعد رفتیم و دیدیم نه! این‌ها موشک نیستند، بلکه آن‌ها مهمات‌هایی مثل کاتیوشا را می‌گویند موشک. از طرف دیگر هم ما باید زود عمل می‌کردیم. شروع کردیم با سه کشور کار کردن، کشور‌های لیبی، سوریه و کره شمالی. اول سراغ قذافی در لیبی رفتیم، چون او را آدمی می‌دیدیم که ریسک می‌کرد؛ همین طور هم شد. حاج «محسن رفیق‌دوست» یک روابط دوستانه‌ای با «سعد مجبر» و نفر دوم لیبی آقای «عبدالسلام جلود» داشت.

ما هم از این ارتباط استفاده کردیم که در نتیجه آقای قذافی گفت من حاضرم به شما موشک بدهم، اما یک شرط دارد. من به این شرط به شما موشک می‌دهم که وقتی شما بغداد را می‌زنید – حالا هر چند بار ـ به موازاتش یکی دو تا هم بزنید به کویت، دو تا هم بزنید به عربستان. اینجا بود که فکر کردیم ما که نمی‌خواهیم جنگ را گسترش بدهیم، فقط می‌خواهیم محدود شود. دیدیم اگر شروع کنیم با آقای قذافی کل کل کردن، نمی‌شود و ما چیزی گیرمان نمی‌آید. بالاخره به یک روش سیاستمدارانه از این بحران گذشتیم و حدود ۳۰ فروند موشک وارد ایران کردیم. منتها خود ما که بلد نبودیم موشک‌ها را هم به کار بگیریم و هم تعمیر کنیم لذا همزمان گروه ۱۳ نقره‌ای را با سرپرستی شهید حسن طهرانی‌مقدم به سوریه فرستادیم برای آموزش دیدن. سوریه گفت ما به شما موشک نمی‌دهیم، ولی حاضریم به نیروهایتان آموزش بدهیم، حتی در تعمیرات هم کمکتان می‌کنیم، ولی نباید از ما موشک بخواهید.

می‌گفتند ما تعهداتی با شوروی داریم که شوروی‌ها به ما اجازه نمی‌دهند. بعدا معلوم شد قذافی که می‌گفت شما کویت و عربستان را بزنید با مشورت شوروی‌ها می‌خواستند جنگ در حوزه خلیج فارس گسترش پیدا کند و جنگ با گذشتن از ایران و عراق، منطقه‌ای شود و یک منطقه بزرگ‌تر را در بر بگیرد. خب ما این موشک‌ها را آوردیم، نفراتمان را هم فرستادیم در سوریه آموزش ببینند که دی ماه برگشتند و بحمدالله یگان موشکی سپاه در کرمانشاه مستقر شد.

در دی سال ۱۳۶۳ تحول بزرگی در سیستم جنگ شهر‌ها پیدا شد. چون ما، هم این موشک‌هایی که از لیبی که قولش را گرفته بودیم وارد کشور کردیم و هم گروه‌هایی از خود لیبی هم آمدند تا در پرتاب و تعمیرات به ما کمک کنند. از طرف دیگر برادران خودمان که آموزش‌‎هایشان را تمام کرده بودند از سوریه وارد ایران شدند؛ لذا دی ماه، تاریخ شروع راه اندازی جدی موشکی سپاه است. حالا دیگر هم نیرو‌های آموزش‌دیده داریم، هم موشک داریم، هم سکوی پرتاب داریم. آرام آرام خودمان را آماده می‌کنیم که اگر جنگ شهر‌ها شروع شد، از این جا پرقدرت جواب بدهیم.

خب همین طور هم شد. یعنی به محض اینکه در عملیات بدر آن‌ها جنگ شهر‌ها را شروع کردند، ما دیگر دستمان پر بود. منتها یک احتیاط کردیم، اینکه ما اول بغداد را نزدیم. طرح ما این بود که شاید اگر یک شهر دیگر را بزنیم ممکن است جنگ شهر‌ها تمام شود و ما نیاز به ادامه نداشته باشیم. لذا اولین موشک را به کرکوک زدیم. چون پالایشگاه‌های نفتی و تأسیسات نفتی زیادی آنجا هست، ما آن جا را هدف گرفتیم و زدیم به منطقه نفتی کرکوک و با این کار به صدام فهماندیم ببین ما ابزار مقابله داریم، تا حمله به مناطق مسکونی را ادامه ندهد.

بنابراین به او فهماندیم که اگر ادامه بدهی پر قدرت می‌زنیم. متاسفانه صدام متنبه نشد و ادامه داد و سر موشک‌های‌مان را بردیم سمت بغداد و بغداد را زدیم. اولین موشک ما خورد به بانک «رافدین» که بانک مرکزی و قدیمی‌ترین و بزرگترین بانک دولتی عراق بود. همه سیستم اسناد و مدارک این بانک از بین رفت و مرکز مدیریت بانک با مشکل مواجه شد. صدام تا سه چهار هفته می‌گفت این موشک نبوده، یک انفجاری بوده که خرابکار‌های وابسته به ایران آمدند و این انفجار را انجام دادند. می‌گفت این انفجار موشک نبوده، یعنی باورش نمی‌شد. البته این کار، خدایی بود، موشک‌های دیگر همه به فاصله‌های کمی از کاخ‌های صدام پشت سرهم اصابت هم می‌کرد و صدام دید دیگر نمی‌تواند جنگ شهر‌ها را ادامه بدهد و دستهایش را بالا برد. آن‌ها که قطع کردند ما هم قطع کردیم. این یک پیروزی بزرگی برای ما شد، یعنی به یک برتری و توازن رسیدیم و آن قدرت جدید صدام در زدن دیوانه‌وار شهر‌ها را متوقف کردیم.

انتهای پیام/ 141

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم

منبع خبر

بهت صدام از اصابت موشک‌های ایرانی به بغداد/ دست پر ایران در جنگ با فرماندهی طهرانی مقدم بیشتر بخوانید »