صدا وسیما

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!



دادکاوی از بررسی ۲۰ هزار توئیت‌نشان می‌دهد با وجود اینکه توئیتری‌ها درباره پلتفرم فیلیمو تولیدمحتوای بیشتری منتشر کردند، اما میزان رضایت از برخی تولیدات نماو بیشتر بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فیلیمو و نماوا دو پلتفرم اصلی و شناخته‌شده داخلی هستند که در سال‌های اخیر و به خصوص با شیوع کرونا و قرنطینه‌ خانگی خانواده‌ها توانستند مخاطبان زیادی را برای خود بدست آورند. این دو پلتفرم‌ بارها و بارها با یکدیگر و نمونه‌های مشابه داخلی و خارجی مقایسه و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. مقایسه مداوم این پلتفرم‌ها و برنامه‌های آنها با مجموعه‌های نمایشی صدا و سیما از یک سو و قیاس میزان اشتراک این دو با نمونه موفق خارجی همچون نتفلیکس یکی از مهم‌ترین و رایج‌ترین مقایسه‌هایی است که از بدو ورود و شروع به کار نماوا و فیلیمو از سوی کاربران شبکه‌های اجتماعی صورت گرفت. گروه زیادی از کاربران نیز به دلایل گوناگون عملکرد و کیفیت این دو پلتفرم را از جهات مختلف از قبیل آرشیو فیلم‌ها و سریال‌ها، کیفیت دوبله، زمان به روزرسانی و … برای دریافت و خرید اشتراک ماهانه یا سالانه مورد نقد قرار دادند.  

در این گزارش داده‌کاوی که در بازه زمانی ۶ ماهه از اول دی ماه ۱۴۰۰ تا پایان خرداد ۱۴۰۱ صورت گرفته، سعی شده ضمن استخراج مضامین پرتکرار توئیت‌ها، عملکرد این دو پلتفرم از جهات مختلف بررسی و مهمترین نقاط قوت و ضعف آنها از نظر کاربران توئیتر فارسی بررسی شود.

میزان تولیدمحتوا چقدر بود و با چه روندی این محتوا انتشار و بازخورد پیدا کردند؟

داده‌کاوی در بازه زمانی زمستان ۱۴۰۰ تا پایان بهار ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که حدود ۲۰ هزار توئیت با کلیدواژه‌های مرتبط با نمایش خانگی، فیلیمو و نماوا در توئیترفارسی نشر و بازنشر پیدا کردند. این میزان تولید محتوا که از سوی حدود ۱۲ هزار کاربر منحصر به فرد منتشر شده‌اند، نرخ مشارکت ۱.۶ را نشان می‌دهد که حاکی از عمومیت این موضوع در میان توئیتری‌ها و عدم سازماندهی سایبری‌ها در این موج دارد. به طور کلی در موضوعات غیرسیاسی در توئیتر فارسی کمتر شاهد سازماندهی طیف‌های مختلف سیاسی و تولیدمحتوای گسترده و همفکرانه در یک موضوع هستیم و در این مورد نیز آنالیز دیتاها از تنوع و تکثر مضامین و کاربران مختلف حکایت دارد. مقایسه میزان توئیت‌ها و ریتوئیت‌ها در این موضوع نشان می‌دهد که توئیت‌ها با ۵۱ درصد و ریتوئیت‌ها با ۴۹درصد نزدیکی زیادی داشتند، به طوری‌که در موج‌های توئیتری مشابه شاهد حجم بیشتر ریتوئیت‌ها نسبت به توئیت‌ها هستیم، در این موضوع کاربران توئیتر ترجیح دادند مشارکت بیشتری در تولیدمحتوای نشری داشته باشند و درصد بازنشر یا ریتوئیت مطالب به نسبت موج‌های توئیتری دیگر کمتر شده است.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

روند انتشار مطالب در این موضوع و در بازه ۶ ماهه اخیر نموداری با نوسان‌های جزئی و دو نقطه اوج بوده است. ۲۸ اسفندماه نخستین نقطه پیک این نمودار، زمانی بود که اخبار مرتبط به واگذاری پلتفرم‌های نمایش‌خانگی باردیگر داغ شد و از سوی دیگر خبر نمایش مجموعه «مهمونی» از سوی ایرج طهماسب در فضای مجازی پربازدید شد. ۲۱ خردادماه نقطه اوج دیگر این نمودار است که مربوط به خبر افزایش بهای اشتراک پلتفرم‌ها بود، این واکنش در توئیتر به گونه‌ای بود که هشتگ نخریدن_اشتراک_فیلیمو_و_نماوا در توئیتر و دیگر شبکه‌های اجتماعی ترند شد.  

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

نمودار روندنمای لایک توئیت‌ها نسبت به نمودار انتشار مطالب روند پرنوسان‌تر و پرافت وخیزتری را پیموده است. به جز دو اتفاق ذکر شده در اسفند ۱۴۰۰ و خرداد ۱۴۰۱، چند قله دیگر در نمودار تعداد لایک مطالب که نمایان‌گر بازخورد مطالب در توئیتر است، وجود دارد که در اواسط دی ماه ۱۴۰۰، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ رخ داده است. این قله‌ها نیز به توئیت‌های اختصاص داشته که از افزایش بهای اشتراک ماهانه، انتقاد از عملکرد و رویکرد پلتفرم‌ها و همچنین واکنش به فرم و محتوای برخی مجموعه‌های نمایشی در فیلیمو و نماوا نوشته بودند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

رویکرد کلی کاربران به عملکرد این دو پلتفرم چگونه بود؟

بررسی رویکرد کاربران به عملکرد دو پلتفرم نماوا و فیلیمو از پرسش‌های اصلی این پژوهش بوده است. داده‌کاوی نمونه آماری انتخاب ‌شده از میان بیش از ۲۰ هزار توئیت پرلایک و کاربر تاثیرگذار نشان می‌دهد که نزدیک به ۶۵ درصد کاربران از عملکرد نماوا و فیلیمو ابراز نارضایتی کردند. این نارضایتی علاوه بر میزان افزایش اشتراک به محتوای برنامه‌ها و حجم بالای سانسور، تبلیغات و نقض کپی‌رایت مربوط می‌شد که در ادامه بیشتر به این موارد پرداخته شده است. تنها ۱۴.۸ درصد از توئیتری‌ها نسبت به این دو پلتفرم ابراز رضایت و حمایت کردند که بیشتر به تبلیغ و اطلاع‌رسانی چند سریال و برنامه تلویزیونی خاص مربوط شده بود. نزدیک ۲۰ درصد از کاربران نیز سوگیری خاصی در ارتباط با عملکرد یا رویکرد این دو پلتفرم و محصولات نمایش خانگی نداشته‌اند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

میزان انتشار مطالب و بحث و نظر توئیتری در مورد کدام پلتفرم بیشتر بوده است؟

اینکه کدام پلتفرم در توئیتر فارسی محبوب‌تر است و درباره کدام یکی از دو پلتفرم‌ها بحث و نظر بیشتری در توئیتر صورت می‌گیرد، یکی دیگر از پرسش‌های متداول مخاطبان است که در این بخش سعی شده به این سوال پاسخ داده شود. داده‌کاوی  از بررسی بیش از ۲۰ هزار توئیت در مدت حدود ۶ ماه نشان می‌دهد که فیلیمو با ۴۵ درصد نسبت به نماوا با ۲۰ درصد تولیدمحتوا، پلتفرم پربحث و جدل‌تری در میان کاربران محسوب می‌شود اما این حجم دو برابری مطالب لزوما به دلیل محوبیت بیشتر فیلیمو نیست، چرا که حجم زیادی از این محتوا به انتقاد و ابراز نارضایتی از این پلتفرم مربوط بوده و برخی نیز عملکرد این پلتفرم را پسندیدند. اما به نظر می‌رسد توئیتری‌ها فیلیمو را به عنوان پلتفرم اصلی پخش نمایش خانگی انتخاب و بحث و جدل‌های خود را معطوف به این پخش‌کننده و  تولیدکننده کرده‌اند. از سوی دیگر حدود ۳۵ درصد کاربران نیز عملکرد نماوا و فیلیمو را در یک کاسه و مجموعه طبقه‌بندی کرده و اننقادات و واکنش‌های خود را به هر دوی این پلتفرم‌ها وارد دانسته‌اند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

مضامین اصلی و پرتکرار توئیتری‌ها درباره پلتفرم‌های نمایش خانگی داخلی چه مواردی بوده است؟

استخراج مضامین پرتکرار توئیت‌ها در این بخش از اصلی‌ترین و مهم‌ترین اهداف این گزارش بود که علاوه بر نمایش مضامین اصلی توئیت‌ها که در واقع خلاصه‌ای از محتوای عمیق و جزئی مطالب منتشر شده است، فراوانی و درصد این مضامین در مقایسه با یکدیگر به نمایش درآورده است:

 

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۱. انتقاد از سانسور، نقض کپی‌رایت و تبلیغات زیاد پلتفرم‌ها: این مضمون پرتکرارترین مضمون در میان مضامین پرتکرار توئیتری‌ها بوده که مضمونی انتقادی و در نقد عملکرد فیلیمو  و نماوا است. توئیتری‌ها بر این باورند که سانسور زیاد سریال‌ها و فیلم‌های خارجی، نقض قانون کپی‌رایت و تعطیلی برخی سایت‌های دانلود فیلم و همچنین تبلیغاتی که در حین و ابتدای مجموعه‌ها به نمایش در می‌آید، زائد و اضافی است و از سویی بی احترامی به حقوق مخاطبان و همچنین برهم زدن برخی کسب‌و کارهای مجازی مرتبط با تولید و پخش فیلم به حساب می‌آید.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۲.مقایسه عملکرد شبکه‌های نمایش خانگی با صداو سیما و نتفلیکس: در این مضمون، کاربران به مقایسه وی. او. دی‌های داخلی با رقبای دیگر داخلی(صدا وسیما) و خارجی (نتفلیکس) پرداختند. بحث مقایسه حق اشتراک نماوا و فیلیمو با نتفلیکس و همچنین تعارضاتی که میان صداو سیما و بخش نمایش خانگی به وجود آمد، از مهمترین محورهای این مضمون بوده‌اند. برخی کاربران نیز از نظر محتوایی این پلتفرم‌ها را مورد قیاس و تحلیل قرار دادند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۳. تبلیغ و معرفی برنامه‌ها و مجموعه‌های نمایشی: بخشی از توئیت‌ها نیز به تبلیغ مجموعه‌های نمایشی و سریال‌ها از سوی عوامل و طرفداران آن اختصاص داشت. در این بخش کاربران با انتشار پوسترها و بخش‌های از دیالوگ‌های فیلم، سریال و مجموعه‌ها به حمایت و تبلیغ و اطلاع‌رسانی این مجموعه‌ها پرداختند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۴. اعتراض و ایجاد کمپین مجازی برای افزایش قیمت اشتراک: این مضمون به طور مشخص به بحث افزایش قیمت اشتراک ماهانه پلتفرم‌ها در دو مقطع زمانی مورد اشاره مربوط بوده است. کاربران زیادی با ترند کردن هشتگ نخریدن_اشتراک_فیلیمو_و_نماوا از دیگر کاربران خواستند به این کمپین پیوسته و از خرید اشتراک این دو پلتفرم امتناع ورزند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۵. نفع پلتفرم‌ها از طرح صیانت: برخی توئیتری‌ها این گونه تحلیل کردند که سکوت نماوا و فیلیمو در مواجهه با طرح صیانت به معنای حمایت آنها از این طرح بوده و از این رو به انتقاد و تخریب آنها پرداختند. برخی نیز از نفع این دو پلتفرم از اینترنت ملی و افزایش تعداد مشترکین آنها نوشتند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۶. انتقاد از محتوای داستانی سریال‌ها و برنامه‌ها: یکی از تندترین و رادیکال‌ترین محتواهای منتشرشده از سوی کاربران توئیتر در این بخش منتشر شد، به طوری که برخی از آنها مدعی شدند سریال‌های نمایش خانگی از مجموعه‌های ترکی ضعیف‌تر و مخرب‌تر  و از نظر اخلاقی زننده‌تر است؛ گروهی از کاربران نیز مجموعه‌های این شبکه را مروج فرقه‌هایی همچون بهائیت عنوان کردند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۷. تمجید از فیلیمو برای پخش رایگان برنامه‌های آموزشی: طرح فیلیمو برای پخش مجموعه‌های آموزشی برای کودکان افغان از جمله مضامین مورد توجه و تمجید توئیتری‌ها بود که بارها از سوی کاربران مطرح شد. همچنین طرحی که در یکی از مجموعه‌های این پلتفرم‌ برای آزادی زندانیان اجرا شد،   نیز مورد توجه و تحسین برخی توئیتری‌ها قرار گرفت.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

۸.انتقاد از حذف سریال اوکراینی در فیلیمو: حذف یک سریال اوکراینی با عنوان «خادم ملت» از سوی فیلیمو که پیش از این در این پلتفرم بارگذاری شده بود، مورد انتقاد طیف زیادی از توئیتری‌ها قرار گرفت. برخی از کاربران منافع سیاسی و اقتصادی را عامل این اقدام فیلیمو عنوان کردند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

سهم فیلیمو و نماوا در تولید مضامین پرتکرار توئیتری‌ها چقدر بوده است؟

در بخش های قبل به افزایش ۱۰۰ درصدی تولید محتوا درباره فیلیمو در مقایسه با نماوا اشاره شد، در این بخش نقش هر یک از پلتفرم‌ها در مضامین پرتکرار توئیت‌ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. فیلیمو در ۷ مضمون از هشت مضمون استخراج شده مورد اشاره قرار گرفته و در مضمون تمجید از فیلیمو به خاطر برنامه‌های آموزشی و همچنین انتقاد از حذف سریال اوکراینی، تمام محتوا مربوط به این پلتفرم بوده است. در مضامین انتقادی و اعلام نارضایتی نیز فیلیمو نسبت به نماوا سهم بیشتری از محتوا را به خود اختصاص داده، به طوری که انتقاد از سانسور و نقض کپی‌رایت و تبلیغات زیاد و اعتراض به افزایش قیمت اشتراک حجم انتقادات و اعتراض به فیلیمو نسبت به نماوا بیشتر بوده است. در مقابل، تبلیغ و اطلاع‌رسانی درباره مجموعه‌های نماوا (به خصوص سریال مهمونی) نسبت به فیلیمو بیشتر بوده و در باره مضمون سیاسی طرح صیانت نیز نماوایی‌ها بیشتر مورد خطاب قرار گرفته‌اند. انتقاد از محتوای داستانی در هر دو پلتفرم صورت گرفته و سریال «جیران» از فیلیمو و سریال «خاتون» از نماوا بیشترین بحث و نظر توئیتری‌ها را در این مورد به خود اختصاص داده‌اند.

همچنان که گفته شد فیلیمویی‌ها بیشتر مورد اشاره توئیتری‌ها بودند و حجم محتوا درباره آنها به نسبت قابل توجهی بیشتر بود، با این وجود بسیاری از محورهای موضوعی ذکرشده در مضامین پرتکرار کاربران به هر دو پلتفرم مربوط بودند و با کلیدواژه‌هایی چون فیلیمیو و نماو و همچنین نمایش خانگی مورد اشاره قرار گرفته‌اند.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

کدام سریال‌ها و مجموعه‌های نمایشی بیشتر مورد توجه کاربران قرار گرفت؟

با وجود اینکه هدف اصلی این داده‌کاوی، یافتن نظرات کاربران توئیتر درباره دو پلتفرم اصلی نمایش خانگی یعنی نماوا و فیلیمو بوده است، در میان توئیت‌ها برخی از کاربران به سریال مورد علاقه خود اشاره و یا درباره آن نقد و نظر دادند. دلیل اینکه در گراف زیر گزینه سایر با اختلاف بیشترین درصد(۶۳/۸۲) را به خود اختصاص داده نیز همین است که عموم کاربران درباره سریال خاصی ابراز نظر نکردند و کلیت محتوا درباره عملکرد و رویکرد این دو پلتفرم بوده است.

سریال «مهمونی» محصول نماوا با اجرای ایرج طهماسب و عروسک‌هایی چون «پشه» و «بچه» در میان مجموعه‌های نمایشی مورد اشاره، بیشترین میزان بحث و نظر را به خود اختصاص داده است. «جیران» پربحث‌ترین سریال فیلیمو در این نمونه آماری بوده که بیشتر محتوای این بخش به تبلیغ در خصوص سریال و انتقاد از نمایش بیش از حد زندگی شاهان قاجاری بوده است. «خادم ملت» عنوان سریالی است که از فیلیمو حذف شد و بدین خاطر باعث واکنش‌هایی در توئیتر شد. «خاتون» دیگر سریال مورد بحث توئیتری‌ها و محصول نماوا است که درباره محتوای داستانی آن و تعویق در ارائه‌ قسمت‌های پیش‌رو و فصل جدید انتقادهایی مطرح شد. «نیسان آبی» محصول فیلیمو بیشتر با تمجید مخاطبان توئیتری همراه بود و جوکر با وجود تبلیغات زیادی که در اینستاگرام داشت آنچنان که باید و شاید مورد توجه کاربران تاثیرگذار توئیتر قرار نگرفت. «یاغی» و «شب‌های مافیا» دو عنوان دیگر از فیلیمو بودند که عمدتاً محتوای مثبتی درباره آنها منتشر شده بود.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

چه کلیدواژه‌ها و کدام هشتگ‌ها در میان کاربران توئیتر پرتکرارتر و پربازدیدتر شدند؟

در این بخش، کلیدواژه‌ها و هشتگ‌های پرتکرار ۲۰ هزار توئیت از سوی هوش مصنوعی گردآوری و در دو گراف ابرنما به نمایش درآمده است. نمایش خانگی پرتکرارترین کلیدواژه کاربران توئیتری بود که در ارتباط با وی. او. دی‌ها مطرح کرده بودند. فیلیمو و نماوا، شبکه نمایش خانگی، شبکه نمایش، سایت فیلیمو، سریال نمایش خانگی نیز در این گراف و در میان واژگان پرتکرار مشاهده می‌شود. تگ‌های مربوط به اشتراک از قبیل کدتخفیف، اشتراک فیلیمو، اشتراک ماهانه و همچنین اشاره به برخی مجموعه‌های نمایشی پرمخاطب از جمله نیسان آبی، ایرج‌ طهماسب و کلاه قرمزی نیز از دیگر واژگان پرتکرار این گراف و استفاده شده از سوی کاربران بوده است.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

در میان هشتگ‌های پرتکرار این موضوع نیز نخریدن اشتراک فیلیمو و نماوا همچنان که گفته شد، از جمله هشتگ‌های مهم کاربران توئیتر بود که با هدف تحریم عملکرد این دو پلتفرم صورت گرفت. هشتگ قیام علیه سلبریتی‌ها، آنفالو کردن سلبریتی‌های دوزاری نیز همراه با هشتگ مورد اشاره از سوی کاربران و در راستای تخریب سلبریتی‌ها ترند شد. اسامی برنامه‌ها و افرادی چون جوکر، حامد بهداد، خاتون، یاغی، ایرج‌ طهماسب، جیران و مهمونی نیز به صورت هشتگ در میان توئیتری‌ها پرتکرار و در گراف زیر به نمایش درآمده است.

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید!

نقد و نظر

۱. با توجه به نارضایتی حدود ۶۵ درصد کاربران از عملکرد دو پلتفرم نماوا و فیلیمو، لزوم بازنگری در سیاست‌ها و برنامه‌سازی‌های این دو شبکه نمایش خانگی پرمخاطب بیش از هرچیز ضروری به نظر می‌رسد. عمده نارضایتی‌ها در دو محور کلی افزایش اشتراک ماهانه و همچینین محتوای ضعیف سریال‌ها قابل جمع‌بندی است و گردانندگان این دو پلتفرم بیش از هرچیز برای جذب مخاطبان و نگه‌داشتن کاربران قبلی می‌بایست تمهیداتی برای بالابردن کیفیت آثار نمایشی خود و همچنین راه‌کارهایی برای تخفیف و کاهش هزینه‌های اشتراک در نظر بگیرند و درصورت افزایش آبونمان ماهانه شفاف‌سازی لازم و اطلاعات قانع‌کنندهای به مخاطبان خود ارائه دهند.

۲. تاثیرگذاری و توجه مخاطبان ایرانی به شبکه‌های نمایش داخلی که در سال‌های اخیر از عمده تولیدات تلویزیون و سریال‌های ترکی و حتی آمریکایی پیشی گرفتند، همچون تیغ دو لبه‌ای است که استفاده از ظرفیت‌های آن می‌تواند در جهت فرهنگ‌سازی، آموزش و ترویج هنجارهای اجتماعی بسیار کارگشا باشد و از سوی دیگر سهل‌انگاری و بی‌تفاوتی به آن می‌تواند در درازمدت آثار سوئی را در راستای تخریب فرهنگی و فکری خانواده‌ها و فرزندان ایجاد نماید. از این رو به نظر می‌رسد توجه خانواده‌های ایرانی به پلتفرم‌های نمایش خانگی عنایت دوچندان نهادهای فرهنگی، دولتی و خصوصی را به این پلتفرم‌ها در جهت ارتقای فرهنگی و ملی جامعه طلب می‌کند.

۳. بحث محتوا همچنان که گفته شد، از مهم‌ترین چالش های پلتفرم‌های نمایش خانگی از سوی مخاطبان و حاکمیت به ‌شمار می‌رود. در سال‌های اخیر موفقیت چند مدل امتحان پس داده از سریال‌ها و مجموعه‌های نمایشی سازندگان نمایش‌خانگی را به این صرافت انداخته که بدون خرج خلاقیت و اندیشه لازم از همان مسیر حرکت کرده و کمترین ریسکی را برای انجام و ارائه یک اثر نوآورانه و پرمحتوا ارائه ندهند. حجم زیاد خشونت در مجموعه‌ها، داستان‌های عاشقانه نافرجام که نسبتی با فرهنگ ملی و دینی ایرانی‌ ما ندارد و همچنین توجه و تبلیغ بیش از حد زندگی اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی و یا تصویر سیاه و نکبت‌بار از فقر و فلاکت زندگی در ایران از جمله مهم‌ترین مشکلات محتوایی برنامه‌ها و سریال‌های نمایش خانگی‌ است که با وجود این‌که شاید بتواند در ابتدا مخاطب را جذب نماید اما سرانجام آثار مثبت و مفیدی را در ذهن و روح آن به جای نخواهد گذاشت.

۴. در نهایت باید گفت با توجه به تاثیری که سینما و داستان‌گویی در عصر حاضر بر مخاطبان در سراسر جهان دارد، لزوم تقویت پلتفرم‌های نمایش‌خانگی در جهت ارتقای فرهنگی جامعه و ارائه تولیدات ملی و با کیفیت می‌تواند به حل بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی جامعه کمک نماید. اتفاقی که بدون حمایت مالی و معنوی نهادهای ذی‌ربط و دولت با پلتفرم‌ها محقق نمی‌شود. در بحث تعامل نهادها با این شبکه‌ها نیز ذکر این نکته قابل توجه است که سفارش به هنرمند هیچ‌گاه پاسخ مناسبی نداده و اعتماد به هنرمندان همواره راهگشا و باعث تولیدات فاخر و با کیفیت شده است. از سوی دیگر، سازندگان نیز باید به این نکته کلیدی توجه کنند که صرف جذب مخاطب و فروش آثار نباید هنجارهای فکری و فرهنگی جامعه را دچار چالش نمایند و لزوم ساخت آثار نمایشی با مخاطب ملی و برای همه ایرانیان(نه اقلیت‌های خاص جغرافیایی و اجتماعی) از سازندگان نمایش خانگی انتظار می‌رود.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نارضایتی توئیتری‌ها از نماوا و فیلیمو؛ هم گرانید، هم ضعیفید! بیشتر بخوانید »

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل



آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا در تقلا هستند تا به طرق مختلف ایران را در موضع ضعف قرار داده و برجام موشکی و منطقه ای و دائمی کردن محدودیت های هسته ای ایران را کلید بزنند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با    «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** ماهیگیری سیاسی اصلاح طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

در روزهای گذشته در اتفاقی تلخ ساختمان تجاری ۱۰ طبقه نوساز «متروپل» در آبادان فروریخت. بر طبق اخبار منتشر شده تاکنون متاسفانه ۱۱ نفر از هموطنانمان در این حادثه کشته شده و ۳۲ نفر نیز مجروح شده اند. عملیات آواربرداری همچنان ادامه داشته و تعداد دقیق محبوس شدگان در زیر آوار مشخص نیست.

پس از وقوع این حادثه تلخ، از یکسو نیروهای امداد و نجات به صورت شبانه روزی در محل حادثه به تلاش برای نجات جان مردم مشغولند و از سوی دیگر مردم غیور خوزستان و به خصوص هموطنان عزیزمان در آبادان با تشکیل صف های طولانی برای اهدای خون به آسیب دیدگان و مصدومین حادثه متروپل اعلام آمادگی کرده اند.

اما همزمان با ابراز همدردی مردم ایران با مردم آبادان و خانواده های عزادار در این حادثه، رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب در اقدامی مسبوق به سابقه، نمک به زخم مردم پاشیده و تقلا کردند تا صورت مسئله را پاک کنند.

روزنامه های این جریان سیاسی با تیترهایی از جمله «پلاسکو در آبادان، «فاجعه ای تلخ تر از پلاسکو»، «متروپل آبادان، پلاسکوی تهران، دو حادثه و یک سناریو» و…به این حادثه واکنش نشان دادند.

در همین رابطه روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «پلاسکو در آبادان» نوشت: « هنوز مشخص نیست چند نفر زیر تل خاک و آهن برجامانده از متروپل‌۲ اسیر شده‌اند. این ساختمان در مکان سابق سینما متروپل ساخته شده و سازنده‌ای معروف هم داشته است؛ در فیلم‌های منتشرشده در رسانه‌های محلی برخی مدعی بودند او از قدرت بالایی در منطقه برخوردار است و برخلاف انتقادهایی که به ساخت این بنا بوده، او توانسته این ساختمان‌ها را به پایان برساند؛ اما گفته می‌شد هنوز موفق به دریافت پروانه پایان کار نشده است.»

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

روزنامه آرمان نیز در مطلبی با عنوان «این بار، نگذرید از مقصران حادثه!» نوشت: «شش سال پس از فروریختن ساختمان پلاسکوی تهران‌که باعث جان باختن ۱۶ آتش‌نشان و شش شهروند شد، روز گذشته در حادثه‌ای مشابه بال شرقی بزرگ‌ترین ساختمان اداری ۱۰ طبقه‌ای در شهر آبادان به نام «متروپل» فروریخت و حجم حادثه مانند پلاسکوی تهران به‌قدری عظیم بود که همان سناریوی فرو ریختن پلاسکو در حال تکرار است.»

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

همچنین روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان «فاجعه ای تلخ تر از پلاسکو» نوشت: «تاریخ یکبار دیگر تکرار شد با همان صحنه های تلخ، همان فریادها و صداها که کمک می خواهند، زیر آوار ماندن ها و مرگ ها، چشم های نگران و مبهوت مانده از آنچه که می بینند و انتظاری کشنده از شنیدن یک خبر خوب. همه این ها شرح حالی از مردم آبادان است که ریختن یک ساختمان ۱۰ طبقه روز سیاهی را برایشان ساخته است. چیزی که درست ۶ سال پیش با فروریختن ساختمان پلاسکو، مردم تهران آن را تجربه کرده بودند.»

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

و اما درباره نوع واکنش این روزنامه اصلاح طلب چند نکته قابل ذکر است:

۱: روزنامه های اصلاح طلب با اشاره به مسئله پلاسکو، در حقیقت صورت مسئله فروریختن ساختمان متروپل در آبادان را پاک کرده اند. این ساختمان پرحاشیه و غیراستاندارد در دولت روحانی و علیرغم مخالفت های فنی و کارشناسی ساخته شد.

«غلامرضا شریعتی» استاندار پرحاشیه خوزستان در دولت تدبیر و امید! که بعدها در اقدامی تأمل برانگیز از سوی روحانی به عنوان رئیس سازمان استاندارد کشور منصوب شد! در واکنش به مخالفت های فنی و کارشناسی درخصوص ساخت مجتمع متروپل آبادان گفته بود: «ساخت چنین ساختمان‌هایی کمک به بهبود و توسعه آبادان است.»!

۲: گویا غارتگری از عواطف مردم و ماهیگیری سیاسی برای تأمین منافع شخصی و قبیله ای، به یک روال عادی در رفتار اصلاح طلبان تبدیل شده است؛ این طیف با زیرپاگذاشتن اخلاق و شرافت و بدون توجه به مسئولیت رسانه ای خود، به هر واقعه دردناک صرفا به عنوان یک «ابزار سیاسی» می نگرد.

برای نمونه در سال ۹۶ چهارسال پس از روی کارآمدن دولت روحانی- پس از وقوع زلزله کرمانشاه و در شرایطی که هر انسانی سراسیمه به دنبال یافتن راهی جهت کمک رسانی به هموطنان آسیب دیده بود، روزنامه های اصلاح طلب به کاسبی سیاسی از «مسکن مهر» پرداختند.

همچنین در حادثه پلاسکو در شرایطی که مردم لحظه به لحظه اخبار حادثه را دنبال می کردند و تمامی دستگاه ها در تلاش برای نجات حادثه دیدگان بودند، اصلاح طلبان بی توجه به اصل ماجرا به موج سواری سیاسی پرداخته و دستگاه های دولتی را تبرئه و شهردار وقت را که در طیف مقابل آنها بود آماج حمله قرار دادند.

۳: حادثه آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو در روز سی‌ام دی ماه ۱۳۹۵(سه سال پس از روی کارآمدن دولت روحانی) به شهادت ۱۶ تن از آتش‌نشانان و جان باختن و زخمی شدن تعدادی از هموطنان انجامید. پس از وقوع این حادثه و در برهه‌ای که آتش‌نشانی، شهرداری، شورای شهر تهران و نیروی انتظامی و دیگر ارگانها در تلاش برای آواربرداری و ساماندهی اوضاع بودند، رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب با بی اخلاقی به ماهیگیری سیاسی از این آب گل‌آلود مشغول شدند. اقدامی که با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شد و در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ #لاشخور_سیاسی بازتاب یافت.

در زمانیکه حادثه پلاسکو روی داد و ساختمان ۵۳ ساله تهران به تلی از آوار و نخاله تبدیل شد و تنی چند از فرزندان این خاک و بوم را به کام خود فرو برد، شوک و غم بزرگی بر ملت ایران مستولی شد؛ اما در این میان عده‌ای پلاسکو را به عنوان فرصت بی نظیر برای ابراز عقده‌ها و تسویه حساب‌های سیاسی در نظر گرفته‌اند. «قالیباف بعد از حادثه پلاسکو نباید کمر راست کند». این فرمان و فرمول «آشنا» و واضح برای رسانه‌های حامی دولت بود.

روزنامه‌های اصلاح طلب در آن برهه همصدا با رسانه‌های معاند نظام به سیاه نمایی در خصوص اقدامات شهرداری و سازمان آتش نشانی و تجهیزات آن پرداختند. در این ماهیگیری سیاسی سه موضوع مهم از طریق اتاق جنگ روانی این جریان به رسانه‌ها ابلاغ شد:۱- انتقاد به شهرداری و پررنگ کردن چهره قالیباف به عنوان مقصر اصلی و متعاقب آن کم رنگ کردن نقش دولت و وزارت کار در این عرصه. ۲- تخریب صداوسیما در خصوص بازتاب اخبار پلاسکو که از ساعات اولیه ادامه داشته است ۳- به راه انداختن موج استعفا و به کارگیری اهرم‌هایی مانند شورای شهر و نمایندگان اصلاح‌طلب برای ایجاد فشار بر شهرداری تهران و ناکارآمد نشان شهرداری در مدیریت بحران.

لازم به ذکر است که دو نهاد دولتی وزارت کار و وزارت بهداشت دو مسئول مستقیم و اولی در اخطارهای کاری و بهداشتی برای پلمب پلاسکو بوده‌اند.

** هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است!

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «ترور با هدف تخریب مذاکرات احیای برجام» نوشت: «غروب روز یکشنبه انتشار خبر شهادت سرهنگ حسن صیاد خدایی در یکی از خیابان‌های تهران و در نزدیکی محل زندگی‌اش در صدر اخبار داخلی و بین‌المللی قرار گرفت. در حالی که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران هنوز درباره عامل یا عوامل این عملیات تروریستی گزارشی منتشر نکرده‌اند، نخستین ظن در فضای رسانه‌ای و مجازی به سمت رژیم اسراییل رفت.»

در ادامه این مطلب آمده است: «در نخستین ساعات پس از این عملیات تروریستی، بیشترین تحلیل منتشر شده درباره دلیل این ترور در مقطع زمانی فعلی به مساله مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده در قالب تلاش‌هایی برای احیای برجام اختصاص داشت و بسیاری این ترور را تلاش احتمالی تل‌آویو برای به تعویق انداختن توافق احیای برجام دانستند.»

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل

گویا اصلاح طلبان تخصص ویژه ای در ربط دادن موضوعات غیرمرتبط به یکدیگر دارند. در جدیدترین نمونه، این طیف سیاسی مسئله اقدام جنایتکارانه در ترور شهید صیاد خدایی را به برجام ربط داده است.

جریان اصلاح طلب اصرار دارد که حساب اسرائیل را از آمریکا جدا کند. این در حالی است که رژیم اسرائیل و دولت آمریکا در مسائل مختلف و از جمله حوزه بین الملل و سیاست خارجی کاملا با یکدیگر هماهنگ و همصدا هستند.

مقامات ارشد آمریکایی در دولت های مختلف و از جمله دولت بایدن بارها صراحتا اعلام کرده اند که در مسئله ایران و به ویژه در مسئله برجام با طرف اسرائیلی کاملا هماهنگ و هم نظر هستند.

آمریکا همواره شریک اسرائیل در اقدامات جنایتکارانه بوده است؛ از کودک کشی در فلسطین تا ترور دانشمندان هسته ای در ایران. در اقدام جنایتکارانه اخیر نیز همین مسئله صدق می کند.

آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا در تقلا هستند تا به طرق مختلف ایران را در موضع ضعف قرار داده و برجام موشکی و منطقه ای و دائمی کردن محدودیت های هسته ای ایران را کلید بزنند. خرابکاری در تاسیسات هسته ای و ترور دانشمندان و مدافعان حرم نیز در همین پازل قابل بررسی است.

هدف اصلی این است که ایران به عقب نشینی وادار شده و از خواسته های به حق خود کوتاه بیاید. متاسفانه برخی رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب- یا سهوا و یا عمدا- در این پازل بازی کرده و به نقشه ضدایرانی دشمن ضریب داده و آن را بزک می کنند.  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هدف از ترور شهید خدایی، به تعویق انداختن برجام است! / ماهیگیری سیاسی اصلاح‌طلبان روی آوارهای ساختمان متروپل بیشتر بخوانید »

مقایسه جالب امنیت افغان‌ها در ایران و اروپا


رایزنی‌های ایران و اروپا بعد از توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی

وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.

مقایسه جالب امنیت افغان‌ها در ایران و اروپا
خانم طاهره رحیمی، همسر شهید مرتضی خدادادی



منبع

مقایسه جالب امنیت افغان‌ها در ایران و اروپا بیشتر بخوانید »

آیا سانسور سکانس غیراخلاقی «زخم کاری» ضروری بود؟

آیا سانسور سکانس غیراخلاقی «زخم کاری» ضروری بود؟


سرویس فرهنگ و هنر مشرق پس از حواشی اخیر سازمان سینمایی و برخی اصلاحیه‌های وارده ساترا به سریال «زخم‌کاری» (محمدحسین مهدویان) کارگردان سریال متن اعتراضی تفصیلی را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده که هر سطر از آن بشدت قابل تحلیل است و متاسفانه رسانه‌های بسیاری بدون بررسی محتوا و تماشای آخرین ساخته مهدویان اقدام به انتشار گسترده آن کرده‌اند.

در بخشی از این بیانیه  می‌خوانیم:

نمی‌دانم چه داوری‌ای خواهید داشت و متن پیش رو را چه‌گونه تحلیل خواهید کرد. اما من دل‌سوزانه و در نهایت مسوولیت‌پذیری نسبت به مخاطبان پرشمار سریال زخم کاری و تمامی محصولات فرهنگی و هنری اعلام می‌کنم در هفته‌های گذشته با رویکردی سازنده و مبتنی بر تعامل به سانسورهای عموما غیرمنطقی و غیرعرفی ساز و کار سانسور صدا و سیما و زیر مجموعه‌ی آن یعنی ساترا تن دادم تا اختلالی در روند پخش سریال پیش نیاید و انتظار هفته‌گی شما را برای تماشای قسمت‌های جدید ارج نهاده باشم. تعاملی که من و همه هم‌حرفه‌ای‌هایم همیشه از سر جبر و ناچاری و نه از سر رضایت به آن تن داده‌ایم تا بتوانیم آثارمان را در مملکت عزیزمان و برای مردم نازنین خودمان به نمایش درآوریم. ولی این‌بار سطح سخت‌گیری‌ها به جایی رسیده که از حد طاقت و تحمل من خارج شده است.

وزارت ارشاد بر اساس یک اشتباه تاکتیکی به کتاب «بیست زخم‌کاری» محمود حسینی‌زاد مجوز اعطا کرد و پس از اعطای مجوز از تائید این کتاب پشیمان شد. لذا دستور به عدم چاپ مجدد کتاب داد.   سازندگان زخم‌کاری نتوانستند مجوز ساخت این سریال را از سازمان سینمایی  تغییر مناسبتی نظارت، از وزارت ارشاد به ساترا مجوز ساخت این سریال را از ساترا دریافت کردند.

بیشتر بخوانید:

انتقام از دهه‌ ۶۰ به سبک «چریک» های کافه‌نشین

حالا ساترا همان مرجعی که پروانه ساخت اعطا کرده، به سریال اصلاحیه نمایشی می‌دهد.   با علم به این موضوع عبارت‌ “سانسورهای عموما غیرمنطقی و غیرعرفی”   از سوی مهدویان معنا پیدا نمی‌کند. وزارت ارشاد به فیلم «شیشلیک» اصلاحیه‌های فراوانی وارد دانست و نسخه مثله شده آن در جشنواره به نمایش درآمد، آیا مهدویان آنقدر جسارت داشت که در رابطه با آن فیلم بیانیه بنویسید؟ به هر حال حساسیت فعلی ساترا در ارائه پروانه نمایش به سریال زخم‌کاری، علی الخصوص  قسمت ششم قابل تقدیر است و حمله مهدویان به ساترا، به بهانه ممیزی‌ سریال پذیرفتنی نیست. با توجه به آنچه در شمال کشور حین فیلمبرداری یک اثر ایشان رخ داد و مجوزهای لازم ارائه نشده بود، مهدویان در گلستانی که برایش ساخته‌اند، تصور تافته جدابافته بودن را باور کرده است.

در ادامه مهدویان اشاره می‌کند:

در قسمت ششم سریال زخم کاری به نقطه‌ای رسیده‌ام که می‌بینم تن دادن به سانسورهای غیرعقلانی، غیرحرفه‌ای و دور از واقع‌بینی اجتماعی به وضوح موجب تاثیرات مخرب بر داستان و تضییع حقوق ما به عنوان سازنده و شما به عنوان مخاطب شده است. پس اجازه بدهید در قسمت‌های پیش رو در صورت ادامه‌ی این رفتار، میان حق مسلم شما برای تماشای سروقت قسمت جدید و احقاق حق‌ دیگرتان که تماشای نسخه‌ای در شان‌ شماست، دومی را انتخاب کنم. قطعا می‌پذیرید که مسوولیت تضییع حق اول‌تان نه بر عهده‌ی ما که بر گرده‌ی آن‌هاست که از دایره‌ی منطق و عقل خارج شده‌اند و مسیر زور پیش گرفته‌اند. شاید به زودی سیاهه‌ی این سانسورها را برای داوری درست مردم و مدیران خردمند باقی‌مانده بر مسند منتشر کنم تا خودتان قضاوت کنید و تصویری واقعی از میزان رفتارهای تنگ‌نظرانه و سلیقه‌ای پیش روی‌تان داشته‌باشید.

نکته جالب اینجاست که در قسمت ششم زخم کاری مالک شخصی اصلی سریال به کیش می‌رود. مالک (با داشتن همسر و دو فرزند)   قبل از ازدواج با همسرش، سمیرا، عاشق منصوره ریزآبادی(هانیه توسلی) دختر نعمت ریزآبادی بوده است.

ریزآبادی پدرخوانده یک هولدینگ اقتصادی بزرگ، معشوقه‌ جوان خودش، سمیرا را به عقد مالک درمی‌آورد تا مالک از ازدواج با منصوره (دخترش) چشم پوشی کند. پس از قتل ریزآبادی توسط مالک و تصاحب اموال او، در قسمت ششم ریزآبادی برای احیای خاطرات گذشته‌اش، با معشوقه سابقش یعنی منصوره به کیش می‌رود. شب را با هم شام می‌خورند و سکانس پایانی کات می‌خورد به منصوره که خدمه هتل در حال پذیرایی از او هستند و قسمت ششم به پایان می‌رسد.

بیشتر بخوانید:

استفاده از ادبیات ۱۸+ در «زخم‌کاری» فیلیمو

ما در پایان سریال منصوره را تنها در تراس هتل می‌بینیم و مالک در آن حضور ندارد. “ارتش مجازی تطهیر کننده سریال‌های شبکه نمایش خانگی (مدائن) تصویر حضور مالک همراه با سمیرا را در تراس منتشر می‌کنند که از سریال حذف شده است و مالک در همان میزانسن تراس با پوشیدن حوله حمام روبروی منصور نشسته است. انتشار این عکس معنای قسمت‌های سانسور شده را به مخاطب تفهیم می‌کند و جالب اینجاست یکی از نخستین رسانه‌هایی که این عکس را منتشر می‌کند، کانال تلگرامی شبکه من و تو است.

 آیا سانسور سکانس غیراخلاقی «زخم کاری» ضروری بود؟
مانور شبکه من و تو روی تصویری از سکانس حذف شده‌ای که بر رابطه نامشروع کاراکتر مالکی و منصور صحه می‌گذارد

مهدویان در برش دیگری از انتقادات یکسویه‌اش در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

رفتاری که جراحت‌هایی سنگین و زخم‌هایی کاری بر پیکر فرهنگ و هنر این سرزمین وارد آورده است. با سیطره‌ی این نگاه سخت‌گیرانه مطمئن باشید بسیاری از سریال‌های سال‌های دور همین تلویزیون مثل در پناه تو و یا میوه‌ی ممنوعه دیگر قابلیت تولید و پخش نخواهند داشت. روی سخنم نه با صاحبان این نگاه که با مردم و مدیران فرهنگی دل‌سوزی‌است که هنوز روح مسوولیت در وجودشان زنده مانده است و به خردورزی و تدبیر باور دارند. عزیزان، آگاه باشید. دردمندانه و با نگرانی بسیار عرض می‌کنم. ما گرفتار مدیرانی شده‌ایم که چنان از درک واقعیات حاکم بر جامعه عاجزند که گویی بر چشم‌ها و گوش‌های‌شان مهر زده‌اند و نمی‌بینند آن‌چه ما می‌بینیم. به راستی شما در کدام جامعه زندگی می‌کنید و برای کدام مردم نسخه‌ می‌پیچید؟ اصلا جامعه و مردم را کنار بگذارید. آیا فرزندان خود را هم نمی‌بینید؟ بی‌چاره ما که مدیریت فرهنگ و هنرمان در سیطره‌ی بی‌تدبیری شماست.

با تدبیری صحیح همباشی اروتیک منصوره و مالک در سریال کمرنگ می‌شود. آیا کارگردان سکانس قبل از حضور در تراس را هم فیلمبرداری کرده‌ که چنین لب به چنین اعتراضی حماسی گشوده است؟

آیا با نمایش تصاویری از بودن مالک و منصوره پس از صرف شام  و حضور در هتل مشکل جراحت سنگین و زخم‌های کاری بر پیکر فرهنگ و هنر این سرزمین را حل خواهد شد؟ یعنی مشکل پیکره فرهنگی این سرزمین نمایش سکسوالیته رسمی و علنی است؟ برای مسئولی که اقدام به حذف این سکانس کرده باید مراسم بزرگداشت  برگزار کرد، چون نمایش آنچه مقصود مهدویان است، یعنی پایان اخلاق در صنعت نمایشی ایران.

مهدویان در این متن اشاره می‌کند که ما گرفتار مدیرانی شده‌ایم که از درک واقعیت حاکم بر جامعه عاجزند. پرسشی که با این کارگردان مطرح باید کرد این است واقعیت جامعه همین سکانسی است که رابطه جنسی مالکی و منصوره را در ناخودآگاه مخاطب تشدید می‌کند.

تائید بر عدم حذف چنین صحنه‌هایی ناخواسته یادآور برنامه‌ای با محتوای  «وان نایت استندOne night stand »  همباشی یک شبه است که در سایت آپارات ساخته و تولید شد و این بار این میزان سخت‌گیری مدیران ناظر بر این محتوا مصداق تدبیر برای حفظ اخلاق است.

بیشتر بخوانید:

ترویج «همخوابگی یک شبه» در یک سایت ایرانی+ فیلم

با این تفاسیر محتوای نمایشی تولید شده در فیلیمو و آپارات از مجموعه هولدینگ صباایده هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارد.

مهدویان در بخش دیگری از متن اینستاگرامی خود می‌نویسد:

نمی‌دانم خبر دارید یا مثل همیشه در خواب خوش بی‌خبری سیر می‌کنید. شنیده‌اید که چند پلتفرم بزرگ بین‌المللی از جمله نت‌فلیکس برای سرمایه‌گذاری روی طرح‌ها و ایده‌های فیلم‌سازان ایرانی ابراز تمایل کرده‌اند؟ تردید نکنید که به زودی زود پلتفرم‌های خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهند شد و نخبه‌های فرهنگی ما هم مثل نخبه‌های علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد. و چه تقارن آشنایی است که درست در روزگاری که با درخشش آثاری چون هم‌گناه، آقازاده، قورباغه، می‌خواهم زنده بمانم و ده‌ها محصول هنری دیگر، پلتفرم‌های نمایش خانگی وطنی پا می‌گیرند، ناگهان سر و کله‌ی مشتری‌های خارجی پیدا می‌شود و با پاسِ گلِ طلایی مدیران اشتباهی که بذر ناامیدی می‌کارند، نیروهای خلاق و هوشمند بخت خود را در بیرون مرزهای سرزمین اجدادی‌شان جستجو خواهند کرد.
به راستی چرا چنین می‌کنید؟ چرا با حق‌کشی، نخبگانی را که دل در گرو این آب و خاک پرگوهر و فرهنگ‌نواز دارند، چنین می‌تارانید؟ چرا با تنگ‌نظری و فشار آثار خلاق هنرمندان نجیب ایرانی را به پیکره‌هایی زخم‌خورده‌ و محتضر بدل می‌کنید که عقیم و بی‌اثر باشند تا بازارشان از سکه بیفتد؟ چه‌کسی از این رویه سود می‌برد؟ آثار هنرمندان دل‌سوز ایرانی را با انگ تلخ‌نگری و ولنگاری و تحلیل‌های اشتباه و نیت‌خوانی‌های ناصواب زمین‌گیر می‌کنید و به جای‌اش در صدا و سیمای‌تان سریال خانه‌ی پوشالی و فرار از زندان پخش می‌کنید. خوش‌به‌حال هنرمندان خارجی که حتا در تلویزیون ملی ما هم دست‌شان از هنرمندان داخلی بازتر است. آن‌ها برای نمایش زوال و تاریکی و ضد قهرمان‌های جذاب آزادند و ما دربند. فریاد که این مدیریت مستشارپسند و عاشق واردات در همه‌ی عرصه‌ها امان ما را بریده است. به خدا که شما نه از ما مسلمان‌تر هستید و نه برای مردم و جامعه‌مان دل‌سوزتر. نمی‌دانم به چه معتقدید اما به همان چیز قسم‌تان می‌دهم که لااقل برای مدت کوتاهی دست‌تان را بردارید و بگذارید کمی نفس بکشیم. شاید بتوانیم در این روزگار دشوار، به اندازه یک سریال، یک فیلم یا یک موسیقی زیبا برای دقایقی هم که شده مردم‌مان را به خوشی در آغوش بگیریم و شعله‌ی امید را در دل جوانان این خاک زنده نگه داریم.
 

 مهدویان دست به یک تهدید می‌زند که نخبه‌های فرهنگی مثل نخبه‌های علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد و به زودی با پلت‌فرم‌های خارجی همکاری خواهند کرد. استفاده از گل ‌واژه نخبه در میان اهالی سینما و آثار نمایشی شکل کاربردی نخواهد داشت. پرفروشترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی با الگوبرداری از سریال‌های ترکی و کلمبیایی مبتنی بر روابط مثلثی و ذوزنقه‌ای ساخته می‌شود و سازندگان این آثار در گذشته راننده تاکسی، آرایشگر سلمانی و دارنده یک بوتیک بوده‌اند، محمد حسین مهدویان دقیقا به کدام دسته از نخبگان اشاره دارد؟

اگر اشاره محمد حسین مهدویان از نخبگی، ساختن سریال با ضریب اروتیک است، غیروطنی‌های از این حیث دارنده طبقه نخبگان بیشتری هستند و به آرایشگر سابق، راننده تاکسی و دارنده بوتیک نیازی ندارند.

او در این بیانیه اشاره به پخش خانه پوشالی و فراز از زندان از شبکه‌های سیما  دارد و می‌نویسد خوش به حال هنرمندان خارجی. در سریال فرار از زندان روابط مثلثی و همباشی یک شبه نمی‌توان یافت. قهرمان این سریال در یک سیستم ظالم و جائر قربانی است و نبرد خیر و شر به زیبایی به تصویر کشیده شده و این زیبایی چنان عمق دارد که صدا و سیما نیاز از نمایش آن نمی‌تواند چشم‌پوشی کند. در سریال «خانه پوشالی» سیاستمدار آمریکایی و همسرش مرتکب بی‌اخلاقی‌های مکرری می‌شوند و مخاطب ذره‌ای با این بی‌اخلاقی نمی‌تواند همذات‌پنداری کند، اما مهدویان روابط غیراخلاقی مالکی و منصوره را زیبا تصویر می‌کند.

 آیا سانسور سکانس غیراخلاقی «زخم کاری» ضروری بود؟

 پس از «شیشلیک» انتقادات گروه‌های اصلاح‌طلب از مهدویان افزایش یافت و با زخم‌کاری به اوج رسید. زخم کاری  مغضوب هر دو جناح است، مبتنی بر ارزش‌هایی که بر اساس آن آثار نمایشی را قضاوت می‌کنند. پس سودای رفتن و همکاری با نت‌فلیکس یک بلوف یا یک تهدید است؟ چون هیچ جناحی طالب اثر مهدویان نیست!

دایره ولنگاری در تولیدات چنان است که فعالان و تولید کنندگان آثاری نظیر مهدویان باید به جامعه اخلاقی ایرانی فرصت نفس کشیدن بدهند و این نکته را فراموش نکنند، خانواده بزرگترین خط قرمز نت‌فلیکس و پلت‌فرم‌های خارجی است.

خانواده بزرگترین خط قرمز هالیوود، منبع تولید فیلم و سریال در جهان است اما زخم‌کاری، دل، قورباغه، هم‌گناه، گیسو چه نسبتی با حفظ شئونات خانواده دارد؟

رابطه تین‌ایجرها مثل رابطه مائده و میثم در هالیوود مشمول ممیزی خواهد شد. اغلب روابط تین‌ایجرها در آثار هالیوودی در سال‌های پایانی دبیرستان(اشاره به فرهنگ پرایم) رخ می‌دهد. ضمن اینکه برای کار کردن در پلت‌فرم‌های خارجی باید یک روزمه‌ای داشته باشید. از منظر پلت‌فرم‌های خارجی، دو فیلم ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار  مردود است و با «شیشلیک» هم نمی‌توان از نت فلیکس و آمازون دلبری کرد، پس این امیدآفرینی بشدت واهی است.

نقد مفصل روزنامه سازندگی و اعتماد و خیل عظیم انتقادات رسانه‌های اصلاح طلب اثبات می‌کند که حتی گروه‌های همسوتر با کارگردان از محتوای زخم‌کاری خشنود نیستند. زمان تکرار می‌شود، مخلمباف نیمه نخست دهه شصت محبوب کیهان و رسانه‌های اصولگرا بود، این وضعیت برای مهدویان در نیمه دهه نود مصداق داشت، محبوب رسانه‌های انقلابی و ارزشی. پس از نوبت عاشقی، روزنامه  اطلاعات که ذات اصلاح‌طلبی دارد  از نوبت عاشقی مخملباف بشدت انتقاد کرد. «حمیدرضا زاهدی» مدیر مسئول یکی از روزنامه‌های اصلاح طلب دوم خرداد با عنوان «روزگار».

پس از «شیشلیک» انتقادات گروه‌های اصلاح‌طلب از مهدویان افزایش یافت و با زخم‌کاری به اوج رسید. زخم کاری  مغضوب هر دو جناح است، مبتنی بر ارزش‌هایی که بر اساس آن آثار نمایشی را قضاوت می‌کنند. پس سودای رفتن و همکاری با نت‌فلیکس یک بلوف یا یک تهدید است؟ چون هیچ جناحی طالب اثر مهدویان نیست!

بیشتر بخوانید:

مهدویانِ خوشحال، لم داده پشت دوربین، هر چه بسازد، دستمزد خوبی می‌گیرد

 مهدویان با نگارش این بیانیه نشان داد، نئومخملباف ۱۴۰۰ خواهد شد، اما مخملباف وقتی مهملبافت که در جشنواره‌های جهانی جوایز فراوانی کسب کرده بود و یک چهره بین‌المللی بود.   آن طیف از برندگان جشنواره‌های جهانی نظیر مخلمباف آیا توانستند درخشش‌ گذشته خود را در بیرون از ایران تکرار کنند و در نهایت ثمره مخملباف با کارنامه‌ای مفصل از دریافت جوایز خارجی چه شد؟ سکس و فلسفه. مهدویان با کدوم روزمه بین‌المللی چنین خط و نشانی را ترسیم می‌کند که با  پلتفرم‌های جهانی همکاری خواهد کرد؟

زخم کاری

انتقادات گروه‌های اصلاح‌طلب از مهدویان با شیشلیک افزایش و با زخم‌کاری به اوج رسید. زخم کاری مغضوب هر دو جناح است. پس سودای رفتن و همکاری با نت‌فلیکس یک بلوف یا یک تهدید است؟



منبع خبر

آیا سانسور سکانس غیراخلاقی «زخم کاری» ضروری بود؟ بیشتر بخوانید »