صدا و سیما

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس



اما شاید مشکل اصلی این مجموعه دقیقا در همان زمان پخش شامگاهی آن است، چرا که «خانه روشنا» در بهترین حالت، اثری مناسب گروه سنی نوجوان است و جای پخش آن، شبکه‌ی نهال!

  • آهن پرایس

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- مدتی است که سریال «خانه روشنا» به کارگردانی مهدی زنگنه و تهیه‌کنندگی هادی خدادادی، در بهترین زمان شبانگاهی آنتن شبکه دوم سیما در حال پخش است. اما شاید مشکل اصلی این مجموعه دقیقا در همان زمان پخش آن است، چرا که «خانه روشنا» در بهترین حالت، اثری مناسب گروه سنی نوجوان است.

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس

در واقعیت امر، حکایت مجموعه‌های تلویزیونی سیما، به حکایت پخش کارتون و انیمیشن برای دانشجویان دانشگاه‌ها، به جای دانش‌اموزان دبستان، شبیه شده است! به بیان دیگر، ظاهرا مسوولان بلوغ مخاطبان تلویزیون را به رسمیت نمی‌شناسند و فیلم‌ها و سریال‌هایی که تا همین چند سال پیش، اختصاصی گروه کودک و نوجوان شبکه‌ها بود، تبدیل به سریال‌های منتخب سیما در اوقات شبانگاهی (اصطلاحا پیک مخاطب) کرده‌اند.

تیپ‌های کودکانه، داستان‌های کودکانه، روابط کودکانه، آن هم در سریالی احتمالا سفارشی با موضوع بسیار اساسی و بنیادین «وقف» (که خواه ناخواه نقشی بسیار مهم در اقتصاد کشور پیدا کرده)، دیالوگ‌هایی شبیه شوخی، بازیگری در حدّ آماتوریسم محض؛ دغدغه‌های مطروحه در حدّ برنامه‌های شبکه پویا… و در نتیجه، «پیام» های اخلاقی کودکانه.

آیا برنامه‌سازان عزیز و مسوولان دلسوز سیما حقیقتا در بطن جامعه حضور ندارند؟ آیا «خانه روشنا» نسبتی با پیچیدگی‌ها، معضلات و دشواری‌های جامعه کنونی ایران دارد؟ اگر همه خلافکاران و اوباش شبیه «اکبر» (افشین سنگ‌چاپ) بودند، که باید مجسمه ایشان را از طلا می گرفتند!

اگر مساله‌ی مهم و بنیادین وقف به همین سادگی و خوشمزگی مطروحه در این سریال است، چرا بخش قابل‌توجهی از دعاوی ملکی در دادگاه‌های ما مربوط به املاک وقفی است؟ اگر کودکان کار و خیابان اینقدر شیک و اتوکشیده و مودب و…می بودند، که دیگر کودک کار نبودند!

اگر روابط زن و مرد، در سطح همین نامزدبازی‌های رقیق و دعواهای سوسولی میان مهران و غزاله بود، که نرخ طلاق، اختلافات، و حتی جنایات زن و شوهری به این ابعاد کنونی نمی‌رسید؟

سریال «آینه»، سریال محبوب دهه شصت که عمدتا حول اختلافات معمول زن و شوهری و حسادت مادر شوهر و امثال آن می‌گشت، اکنون هیچ نسبتی به شرایط و زمانه جامعه در سال 1403 برقرار نمی‌کند و هر تلاشی برای نگریستن به مسایل و روابط مردم با همان لنز سریال‌های مثل «آینه» در دهه شصت، قطعا تلاشی مذبوحانه و تماما غیرمنطقی است. «خانه روشنا»، مصداق همین زمان‌پریشی است که نه حرف آن، حرف روز است و نه آدم‌هایش.

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس

لجاجت بی‌سرانجام در نپذیرفتن بسترهای اجتماعی تازه، تغییرات نسلی و خُلقی جامعه، پدیداری دوران جدید و بالتبع شکل عوض کردن مسایل و مصایب و حتی خوشی‌های مردمان، چنین نتیجه‌ای را در بر دارد که برنامه‌های صبحگاهی شبکه کودک و نوجوان، زمان پخش شبانه‌ای را اشغال می‌کند که زمانی در اختیار «ساعت شنی»، «تا ثریا»، «بزنگاه»، «اغماء»، «بی‌صدا فریاد کن»، «خواب و بیدار» و…بود؛ مجموعه‌هایی که در کم‌ترین وجه خود، رنگ و بوی زمانه وحال و هوای دوران خود را داشتند.

تیپ‌های «سفید» و «خیر مطلق» که ابدا و اصلا بدی و بدخواهی ندارند و هیچ نقطه‌ی حتی خاکستری در فکر و رفتار ایشان نیست و واجد «معصومیت» کودک‌وار هستند، شاید برای سریال‌ها و فیلم‌های دهه‌ی شصت و هفتاد موضوعیت داشت، ولی در این زمانه، صرفا موجب دور شدن حتی بیش از این مخاطب از محصولات سیمای ملی می گردد، چرا که عامه‌ی مردمان خود را در این شخصیت‌های همه‌چیزتمام، «گل درشت» و «پلاستیکی» و منتزع از مشکلات و مسایل این روزگار پیدا نمی کنند.

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس

کافی است به یکی از صحنه‌های دیالوگ دو نفره‌ی مهرداد و غزاله نگاه کنیم، تا منظور ما از «عدم بلوغ» و «کودکانه» بودن روشن‌تر شود. جنس رفتار، نوع گفتگو، مسایل فی‌مابین، حتی دلیل جدایی آن‌ها را ابدا نمی توان جدّی گرفت، چون اصولا کل «خانه روشنا» واجد امر «جدّی» و بالغانه نیست. یک سریال سرگردان، که هیچ خط داستانی مشخص و ملموسی ندارد، با مشتی دیالوگ -کنش معمولی(حتی پیش‌پاافتاده) پر شده است که ابدا هیچ رنگ و بوی دراماتیکی ندارند.

جای تعجب این‌جاست که پس نقش «ناظر کیفی» در مجموعه‌های سیما کجاست؟ شورای تصویب فیلمنامه در شبکه‌ها و در «سیمافیلم» چه متر و معیار کیفی و محتوایی برای تایید ساخت یک پروژه دارند؟ اصلا هدف از ساخت این دست مجموعه‌ها چیست؟ صرفا پر کردن آنتن یا اجرای سفارش یک نهاد سفارش‌دهنده؟ آیا حقیقتا هیچ یک از اعضای دست‌اندرکار ساخت مجموعه‌ها در سیما متوجه این مطلب نمی‌شوند که اثری این اندازه ساده‌انگارانه در فرم و محتوا، حتی در برآوردن هدف تبلیغی خاص (در مورد «خانه روشنا» مساله‌ی وقف) هم عاجز و ناتوان است (بلکه اثر معکوس دارد)؟ و چرا همواره این آثار نازل، سهم شبکه دو سیما است؟!

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس

و البته بدیهی و طبیعی است که همه چیز باید به همه چیز بیاید، به تبع فضای کلی حاکم بر «خانه روشنا»، انتخاب بازیگر و بازیگری آن نیز در حد فاجعه است. گویی با مشتی نابازیگر مواجهیم که در حال آمادگی و تمرین برای نمایش «مدرسه» هستند. بازیگر نقش امیرعباس، بازیرگ نقش لاله، بازیگر نقش فریبا و آن دخترک مثلا شیرین‌زبان(یلدا) و حتی بازیگر خود نقش غزال سماواتی، مشخصا هیچ درکی از «بازیگری» به معنای واقعی ندارند.

حقیقتا ضرورت دارد که مسوولان امر و برنامه‌سازان سیما، یک بار برای همیشه، این منطق را درک کنند که صرف «نیت خوب» و «پیام اخلاقی» برای ساختن یک مجموعه تلویزیونی یا فیلم سینمایی، با هزینه‌ از بیت‌المال، کفایت نمی کند. بهترین نیت‌ها و اخلاقی‌ترین پیام‌ها، وقتی پای اثر تصویری در میان باشد، بدون حرفه‌ای‌گری، بدون استاندارهای فنی در نگارش و ساخت، بدون «بلد بودن» زبان هنر، نه تنها به جایی نمی رسد، که عین «نقض غرض» است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«خانه‌ی روشنا»؛ نماد «صغیرپنداری» مخاطب +عکس بیشتر بخوانید »

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی – اسلامی


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ سیاست فرهنگی ترویج سبک زندگی ایرانی – اسلامی بدون شک بهترین راهبرد در میدان عظیم فرهنگی هست که معاندان ایران اسلامی علیه جوانان ما به راه انداخته‌اند. با وجودی که بخش مهم از فضای فرهنگی بخصوص سینما و شبکه نمایش خانگی با انفعال در برابر هجمه فرهنگی به حیات خود ادامه می‌دهند، صدا و سیما به عنوان رسانه‌ای فراگیر توانسته به هر ترتیبی که هست اقداماتی صورت دهد، هر چند این اقدامات بازدارندگی کامل ندارد، اما در بسیاری موارد خلا‌های موجود را پر کرده هست.

برنامه‌های گفت‌وگو محور، آثار مستند مرتبط با شهدا و نخبگان و علما، مسابقات و برخی مجموعه‌های تلویزیونی و تله‌فیلم‌ها از مواردی هست که رسانه ملی بواسطه آنها سعی در ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی کرده هست، البته این حجم از آثار تولیدی با توجه به رشد پرشتاب شبکه‌های مجازی ابدا کافی نیست، رسانه ملی با اولویت قرار دادن شبکه‌های مجازی و درگاه‌های اینترنتی باید جبهه خود را تغییر دهد و از شکل سنتی ساخت و تولید برنامه، نوع دیگری از ساخت و تولید را تجربه‌های کند.

خطری که در این شرایط رسانه ملی را در اعمال سیاست فرهنگی سبک زندگی ایرانی – اسلامی با مشکل مواجه می‌کند در وهله اول مسئله فضای مجازی نیست، بلکه مشی دوگانه این رسانه ملی با مسئله سبک زندگی هست. این سوال مطرح هست که چرا رسانه ملی در آثاری تولیدی خود مدقانه پیش می‌رود، اما در بحث پخش آگهی‌ها بازرگانی و تبلیغات تلویزیونی دقت لازم ندارد.

با هر زاویه‌ای که به مسئله نگاه کنیم درمی‌یابیم که آگهی‌های بازرگانی، چون از تلویزیون پخش می‌شود مسئولیت عواقب آن بر عهده مسئولان صدا و سیما هست. متاسفانه نوع موسیقی، پوشش بازیگران، نوع سناریویی که برای آن نوشته می‌شود و … به هیچ عنوان همسو با ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی نیست، بدون تعارف باید پذیرفت که این آگهی‌ها حتی علیه این راهبرد ارزشمند عمل می‌کند.

مصرف‌گرایی، کالازدگی، اسراف و تبذیر و القای مدلی از زندگی که نمونه آن را کمتر در جامعه می‌بینیم در مخاطب نه تنها ایجاد انگیزه برای حرکت به سمت سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی نمی‌کند که در او به دلیل قیاس نوع زندگی خود با آنچه در آگهی تلویزیونی می‌بیند، ایجاد ناامیدی می‌کند. این ناامیدی از عدم بهبود در نوع زندگی‌اش ناخودآگاه او را از تغییرات حتی کوچک نیز مایوس می‌کند. تاسف‌بارتر اینکه در فضای مجازی یا با سیاه‌نمایی‌های پی‌درپی یاس‌آور و یا با زندگی فریبنده و رویاگون برخی که اصطلاحا به «شاخ مجازی» یاد می‌شوند، مواجه شده و عملا بیشتر با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی فاصله می‌گیرد. 

این اتفاق به قول معروف همه آنچه که رسانه ملی رشته هست را پنبه می‌کند و در درازمدت عملا برنامه‌های مثبت تلویزیون با موضوع سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اثر هدایتگری خود را از دست می‌دهد. رسانه ملی برای فاصله گرفتن از این فضا باید با دقت نظر بیشتری آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات تلویزیونی را پخش کند. 

اعمال سیاست توریج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی مسئله‌ای چند وجهی هست که فقط در آثار تولیدی رسانه ملی خلاصه نمی‌شود و بخش تبلیغات آن که برای کودکان از جذابیت بالایی برخوردار هست جزء جدایی ناپذیر از رسانه ملی هست که می‌تواند خود به رسانه‌ای مستقل و محملی برای ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی تبدیل شود. شرط توفق در این حوزه تنها به همت و تغییر نگاه مسئولان رسانه ملی برمی‌گردد که باید اتفاق بیفتد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی – اسلامی بیشتر بخوانید »

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ سیاست فرهنگی ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی بدون شک بهترین راهبرد در میدان عظیم فرهنگی هست که معاندان ایران اسلامی علیه جوانان ما به راه انداخته‌اند. با وجودی که بخش مهم از فضای فرهنگی بخصوص سینما و شبکه نمایش خانگی با انفعال در برابر هجمه فرهنگی به حیات خود ادامه می‌دهند، صدا و سیما به عنوان رسانه‌ای فراگیر توانسته به هر ترتیبی که هست اقداماتی صورت دهد، هر چند این اقدامات بازدارندگی کامل ندارد، اما در بسیاری موارد خلا‌های موجود را پر کرده هست.

برنامه‌های گفت‌وگو محور، آثار مستند مرتبط با شهدا و نخبگان و علما، مسابقات و برخی مجموعه‌های تلویزیونی و تله‌فیلم‌ها از مواردی هست که رسانه ملی بواسطه آنها سعی در ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی کرده هست، البته این حجم از آثار تولیدی با توجه به رشد پرشتاب شبکه‌های مجازی ابدا کافی نیست، رسانه ملی با اولویت قرار دادن شبکه‌های مجازی و درگاه‌های اینترنتی باید جبهه خود را تغییر دهد و از شکل سنتی ساخت و تولید برنامه، نوع دیگری از ساخت و تولید را تجربه‌های کند.

خطری که در این شرایط رسانه ملی را در اعمال سیاست فرهنگی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی با مشکل مواجه می‌کند در وهله اول مسئله فضای مجازی نیست، بلکه مشی دوگانه این رسانه ملی با مسئله سبک زندگی هست. این سوال مطرح هست که چرا رسانه ملی در آثاری تولیدی خود مدقانه پیش می‌رود، اما در بحث پخش آگهی‌ها بازرگانی و تبلیغات تلویزیونی دقت لازم ندارد.

با هر زاویه‌ای که به مسئله نگاه کنیم درمی‌یابیم که آگهی‌های بازرگانی، چون از تلویزیون پخش می‌شود مسئولیت عواقب آن بر عهده مسئولان صدا و سیما هست. متاسفانه نوع موسیقی، پوشش بازیگران، نوع سناریویی که برای آن نوشته می‌شود و … به هیچ عنوان همسو با ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی نیست، بدون تعارف باید پذیرفت که این آگهی‌ها حتی علیه این راهبرد ارزشمند عمل می‌کند.

مصرف‌گرایی، کالازدگی، اسراف و تبذیر و القای مدلی از زندگی که نمونه آن را کمتر در جامعه می‌بینیم در مخاطب نه تنها ایجاد انگیزه برای حرکت به سمت سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی نمی‌کند که در او به دلیل قیاس نوع زندگی خود با آنچه در آگهی تلویزیونی می‌بیند، ایجاد ناامیدی می‌کند. این ناامیدی از عدم بهبود در نوع زندگی‌اش ناخودآگاه او را از تغییرات حتی کوچک نیز مایوس می‌کند. تاسف‌بارتر اینکه در فضای مجازی یا با سیاه‌نمایی‌های پی‌درپی یاس‌آور و یا با زندگی فریبنده و رویاگون برخی که اصطلاحا به «شاخ مجازی» یاد می‌شوند، مواجه شده و عملا بیشتر با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی فاصله می‌گیرد. 

این اتفاق به قول معروف همه آنچه که رسانه ملی رشته هست را پنبه می‌کند و در دراز مدت عملا برنامه‌های مثبت تلویزیون با موضوع سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی اثر هدایتگری خود را از دست می‌دهد. رسانه ملی برای فاصله گرفتن از این فضا باید با دقت نظر بیشتری آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات تلویزیونی را پخش کند. 

اعمال سیاست توریج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی مسئله‌ای چند وجهی هست که فقط در آثار تولیدی رسانه ملی خلاصه نمی‌شود و بخش تبلیغات آن که برای کودکان از جذابیت بالایی برخوردار هست جزء جدایی ناپذیر از رسانه ملی هست که می‌تواند خود به رسانه‌ای مستقل و محملی برای ترویج سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی تبدیل شود. شرط توفق در این حوزه تنها به همت و تغییر نگاه مسئولان رسانه ملی برمی‌گردد که باید اتفاق بیفتد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تبلیغات تلویزیونی علیه سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی بیشتر بخوانید »

ارگ کریمخانی شیراز ثبت جهانی می‌شود

ارگ کریمخانی شیراز ثبت جهانی می‌شود



وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی از ثبت جهانی ارگ کریمخانی شیراز خبر داد و گفت: با ثبت جهانی این اثر شیرازی‌ها احساس شور و شعف خواهند کرد.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید رضا صالحی امیری شامگاه جمعه در آئین اختتامیه جشنواره چندرسانه‌ای میراث‌فرهنگی با بیان اینکه استان فارس استان رمزها و رازها است، گفت: فارس و شیراز به مثابه خورشید درخشانی است که در ایران و جهان می‌درخشد. ما نمی‌توانیم از میراث فرهنگی سخن بگوییم و از فارس حرف نزنیم.‌

وی ادامه داد: امروز بازدیدی از تمدن ساسانی در فیروزآباد فارس داشتم و ای کاش صداوسیما هر روز این میراث فرهنگی را به مردم نشان می‌داد تا ایرانیان احساس غرور کنند و ای کاش آموزش و پرورش و آموزش عالی ما هر روز در منابع درسی‌شان بیاموزند که ایران سرزمین تابانی است که در آن زیست می‌کنند و به آن افتخار کنند. انسان برای سخن گفتن در این دیار دچار سختی می‌شود که از چه چیزی سخن بگوید و از کدام بنا و کدام هویت صحبت کند.

وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی افزود: ما دچار یک شکاف هویتی شده‌ایم چرا که نتوانستیم آن‌گونه که لازم و شایسته این نسل بوده است، هویت ایرانی را به مردم معرفی کنیم. یکی از اهداف این جشنواره بازشناسی هویت است. این جشنواره نشان می‌دهد که مردمان این سرزمین فرهیخته هستند و نسل جوان به فرهنگ و هنر علاقه‌مند هستند. این جوانان، ادیبان و بزرگان کشور سرمایه‌های ملی ما هستند و نباید ناشناخته بمانند.

صالحی امیری گفت: در این جشنواره هیچ وقت قائل به تقسیم و تفکیک میان مردم ایران نبودیم و همه مردم متعلق به این خاک هستند. ما باید بپذیریم که با نسل جدید با زبان جدید سخن بگوییم. ما باید سراغ نسل جدید برویم و فهم درستی از آن‌ها داشته باشیم. باید شکاف خودمان را با نسل جدید ترمیم کنیم. امروز سینما، شعر، موسیقی و فرهنگ ما متعلق به نسل جوان است و باید این امانت را به نسل جدید بسپاریم.

وی ادامه داد: یک میلیون اثر تاریخی در این کشور شناسایی شده است و باید این امانت را به دست جوانان بسپاریم تا از آن‌ها صیانت کنند. میراث ما ایران ماست و ایران ما میراث ماست؛ ما باید آنگونه که شایسته مردم ایران است از این میراث حفاظت کنیم‌. من و همکارانم وظیفه خودمان می‌دانیم که تمام تلاشمان را برای مرمت و نگه‌داری از آثار تاریخی به کار ببریم تا نسل جوان بدانند ایران همیشه یک خورشید تابان است.

سید رضا صالحی امیری در پایان تصریح کرد: ارگ شیراز با توسعه جدیدی که پیدا می‌کند به سمت ثبت جهانی حرکت می‌کند و با ثبت جهانی ارگ کریمخانی و ایجاد میدان بزرگی که به مراتب زیباتر از نقش جهان خواهد شد، شیرازی‌ها شعف و غرور بیشتری پیدا خواهند کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ارگ کریمخانی شیراز ثبت جهانی می‌شود بیشتر بخوانید »

«تانک‌خورها» در خط‌مقدم

«تانک‌خورها» در خط‌ مقدم


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، دفاع مقدس هشت‌ساله و حماسه‌های برآمده از آن، گفتنی‌ها و شنیدنی‌های فراوانی دارد که بسیاری از آنها همچنان ناگفته و ناشنیده مانده هست. ناگفته‌ها و ناشنیده‌هایی که می‌توانند دستمایه ساخت آثار جذاب نمایشی در گونه دفاع‌مقدس شوند و ضمن ادای دین به کسانی که جانشان را در راه آزادی و سربلندی مردم و کشور کف دست گرفتند و یادآوری بخشی از حماسه‌آفرینی و فداکاری‌هایشان، مخاطب تلویزیون را نیز سرگرم کنند؛ اتفاقی که در سریال «تانک‌خورها» افتاده هست.

قصه این مجموعه نمایشی در مورد کسانی هست که در سال‌های دفاع‌ مقدس خالصانه در پشت‌ جبهه و در عرصه تعمیر و راه‌اندازی مجدد ادوات زرهی و ترابری فعال بوده‌اند. سریال «تانک‌خورها» به‌کارگردانی پرویز شیخ‌طادی و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی از ۱۵ مهر روی آنتن شبکه سه سیما رفته و جایگزین سریال «غریبه» شده هست. آرش مجیدی، سروش جمشیدی، علیرضا استادی، هادی دیباجی، میلاد میرزایی، ثریا قاسمی، احمد نجفی، بهراد خرازی و… بازیگران اصلی این سریال‌اند. محمدصادق رمضانی‌مقدم فیلم‌نامه این سریال را نوشته که روایتی از تاریخ شفاهی دفاع‌مقدس از زبان رزمندگان درباره پیشرفت‌ها و ابتکارات زرهی در خطوط رزم دفاع‌مقدس هست.

ایرج محمدی، تهیه‌کننده «تانک‌خورها»

یک سریال ویژه و دشوار

ایرج محمدی ازجمله تهیه‌کنندگان باسابقه تلویزیون هست که تهیه‌کنندگی سریال‌های معروفی همچون «خانه‌به‌دوش»، «بزنگاه»، «متهم گریخت» و «دردسر‌های عظیم» را در کارنامه‌اش دارد. او در تجربه جدیدش به‌سراغ یک سریال دفاع‌مقدسی رفته و «تانک‌خورها» را تولید کرده هست.

ایرج محمدی در گفتگو با خبرنگار هفته‌نامه صداوسیما درباره روند ساخت سریال تانک‌خور‌ها توضیح می‌دهد: تصویربرداری سریال نزدیک به یک سال طول کشید و بخش عمده سکانس‌ها در شهرک سینمایی دفاع‌مقدس ضبط شد. البته بخش‌هایی از لوکیشن‌ها در جا‌هایی مثل بیمارستان اهواز نیز ساخته شده هست.

تهیه‌کننده «تانک‌خورها» با تأکید بر اینکه ساخت این سریال دشوار بوده هست، اظهار می‌کند: «تانک‌خورها» سریالی ویژه بود که فرایند تولید دشواری داشت. ما در گرمای بالای ۵۰ درجه شهرک دفاع‌مقدس تا سرمای زیر صفر مشهد کار کردیم.

وی ادامه می‌دهد: «تانک‌خورها» یک سریال چندبعدی هست که فیلم‌نامه‌اش در چندگونه (ژانر) مختلف نوشته شده هست و فقط محدود به دفاع‌مقدس نمی‌شود. برای مثال، ما در سریال بر مسائل خانوادگی هم تمرکز کرده‌ایم.

این تهیه‌کننده در تشریح اهداف از ساخت «تانک‌خورها» تصریح می‌کند: هدف اصلی ما به تصویر کشیدن افراد گمنامی هست که در هشت سال جنگ‌تحمیلی از کشور دفاع کردند. این افراد همان مردم‌اند که در بخش‌های مختلف جبهه خدمت کردند و ابتکارات، ابداعات و فداکاری‌های زیادی را برای پیش بردن جنگ و حل مشکلات به خرج دادند. تمرکز اصلی ما در سریال بر شخصیت‌های مردمی و رزمندگان گمنام هست.

امتیاز حضور شیخ‌طادی در جایگاه کارگردان

محمدی با تأکید بر اینکه «تانک‌خورها» یک اثر جدی هست، یادآور می‌شود: هرچند حضور بازیگران شناخته‌شده طنز و وجود رگه‌های طنز در قصه، ممکن هست این تصور را پیش بیاورد که «تانک‌خورها» سریالی کمدی هست، باید تأکید کنم که ما سریالی کاملاً جدی ساخته‌ایم که حرف‌های کاملاً جدی می‌زند.

این تهیه‌کننده ادامه می‌دهد: حضور شیخ‌طادی باتوجه‌به سابقه‌ای که در حوزه ساخت آثار دفاع‌مقدس دارد، به‌عنوان کارگردان سریال، ویژگی و امتیازی مهم بود.

تهیه‌کننده «تانک‌خورها» درباره ترکیب بازیگران این سریال نیز اظهار کرد: بازیگران خوبی در سریال حضور دارند، ازجمله آرش مجیدی که قبلاً باهم در سریال «دلدادگان» کار کرده بودیم. چند بازیگر شناخته‌شده طنز هم با ما همکاری کردند؛ اما تلاش کردیم تا از مجموعه‌ای شامل بازیگران شناخته‌شده و چهره‌های جوان و مستعد استفاده کنیم.

شیوا خسرومهر، بازیگر نقش «خاله مرضیه»

ارزشش را داشت

 شیوا خسرومهر ازجمله بازیگران زن «تانک‌خورها» هست که نقش «خاله مرضیه» را در این سریال بازی می‌کند. وی درباره حضورش در این سریال می‌گوید: اولین‌بار بود که با پرویز شیخ‌طادی همکاری می‌کردم؛ اما سال‌ها پیش سریال «نرگس» را با ایرج محمدی کار کرده بودم و برایم جالب بود که پس‌از سال‌ها، دوباره با وی همکاری می‌کنم.

این بازیگر ادامه می‌دهد: بااینکه نقش کوتاهی در «تانک‌خورها» داشتم، همین حضور نه‌چندان بلند هم بسیار عالی بود؛ به‌ویژه که آقای شیخ‌طادی با دقت و تمرکز خاصی کارگردانی می‌کرد و از هیچ‌چیز نمی‌گذشت.

وی تأکید می‌کند: سریال «تانک‌خورها» کار خیلی سختی بود. گروه در اوج گرمای تابستان در شهرک دفاع‌مقدس کار می‌کردند. البته همکاری با پرویز شیخ‌طادی ارزشش را داشت. او کارگردان خوش‌اخلاق و کاربلدی هست و امیدوارم دوباره این فرصت را داشته باشم که در کارهایش حضور پیدا کنم.

خسرومهر درباره نقش خاله مرضیه نیز توضیح می‌دهد: سریال «تانک‌خورها» کاری مردانه هست و اکثر نقش‌های اصلی برای آقایان نوشته شده و نقش خانم‌ها خیلی کم بود؛ اما برای خود من همان‌طور که گفتم، همکاری با پرویز شیخ‌طادی خیلی اهمیت داشت و نمی‌خواستم این فرصت را از دست بدهم.

پشت‌صحنه هم خاله مرضیه بودم

بازیگر سریال «تانک‌خورها» اضافه می‌کند: با بازیگران روبه‌رویم در پشت‌صحنه درباره نقش‌هایمان صحبت می‌کردیم تا نقش‌هایمان پررنگ‌تر و باورپذیرتر شود. همه در پشت‌صحنه خاله مرضیه صدایم می‌زدند و همین موضوع باعث شده بود به نقشم نزدیک‌تر شوم و بازی بهتر و باورپذیرتری ارائه دهم. حتی پرویز شیخ‌طادی هم مرا خاله مرضیه صدا می‌زد و زمانی که بازی داشتم، می‌گفت: «خاله مرضیه بیاید.» همین کار او باعث راحتی بازیگران و صمیمیت میان همه می‌شد.

خسرومهر با تأکید بر اینکه دفاع‌مقدس ناگفته‌های بسیاری دارد، می‌گوید: سریال «تانک‌خورها» قصه جذابی دارد و برای اولین‌بار یکی از مسائل ناگفته دفاع‌مقدس را روایت می‌کند. پرویز شیخ‌طادی هنگام تصویربرداری، خیلی ظریف و دقیق سکانس‌ها را تحلیل می‌کرد تا باورپذیری کار بیشتر شود. دقت نظر او مثال‌زدنی بود و از هیچ عاملی برای جذابیت بیشتر کار نمی‌گذشت.

بازیگر نقش مرضیه درباره میزان استقبال از این سریال تأکید می‌کند: می‌دانم که مردم سریال را تماشا می‌کنند. به‌هرحال، هر چه باشد، آنها سال‌های دفاع‌مقدس را فراموش نکرده‌اند. از سوی دیگر، سریال «تانک‌خورها» با وجود جنگی بودن، رگه‌هایی از طنز هم دارد. بازیگران خوبی هم نقش‌های این سریال را ایفا کرده‌اند. امیدوارم بر مخاطبان سریال افزوده شود.

علیرضا استادی، بازیگر نقش «حاجی‌پور»

تجربه متفاوت اولین حضور در گونه دفاع‌مقدس

 علیرضا استادی در سریال «تانک‌خورها» نقش «حاجی‌پور»، مسئول مکانیکی مقرّ غریب خراسان را بازی می‌کند. او حضور در این سریال را یکی از کار‌های متفاوتش ذکر می‌کند و می‌گوید: تا قبل از «تانک‌خورها» تجربه بازی در آثار دفاع‌مقدسی را نداشتم و حضور در این سریال اولین حضورم در این‌گونه محسوب می‌شود و از این نظر برای خودم خیلی ارزش دارد.

بازیگر سریال «تانک‌خورها» ادامه می‌دهد: برای ساخت این سریال زحمات زیادی کشیده شده هست و امیدوارم مردم از آن راضی باشند. چندین ماه را در شهرک سینمایی دفاع‌مقدس مشغول تصویربرداری سریال بودیم و همه عوامل، چه کسانی که جلو دوربین می‌رفتند و چه عواملی که در پشت دوربین فعالیت داشتند، زحمات زیادی کشیدند.

وی ادامه می‌دهد: سریال به موضوع جذابی اختصاص دارد که تا به امروز کم‌تر به آن توجه شده هست. من در سریال «تانک‌خورها» نقش حاجی‌پور، مسئول یکی از مراکز تعمیر ماشین‌ها و ادوات ترابری را بازی می‌کنم. او آدم بی‌تعارف و شوخ‌طبعی هست و بر بخش‌های مختلف مرکز نظارت دارد. استادی اضافه می‌کند: حضور پرویز شیخ‌طادی به‌عنوان کارگردان و ایرج محمدی که تهیه‌کنندگی کار را برعهده دارد و عوامل حرفه‌ای دیگر سبب شده هست که این سریال به اثری جذاب تبدیل شود. ضمن اینکه رمضانی‌مقدم، فیلم‌نامه خوبی نوشته که باعث می‌شود مردم با سریال ارتباط برقرار کنند.

بهراد خرازی، بازیگر نقش «بهادر»

وقتی خلاف‌کار متحول می‌شود

 بهراد خرازی ازجمله بازیگران سریال «تانک‌خورها» هست که نقش بهادر را در این اثر نمایشی بازی می‌کند. وی با تأکید بر اینکه هر شب به تماشای «تانک‌خورها» می‌نشیند، از حضور در این سریال اظهار رضایت می‌کند و می‌گوید: برای ساخت سریال زحمات زیادی کشیده شده هست و بازیگران در سرمای جاجرود و گرمای شهرک دفاع‌مقدس جلوی دوربین رفته‌اند. همه این تلاش‌ها به ساخت سریالی منتج شده هست که می‌تواند با بیننده ارتباط برقرار کند.

وی با اشاره اینکه سریال «تانک‌خورها» همه ویژگی‌های پذیرفته شدن از سوی مخاطب را دارد، ادامه می‌دهد: مردم از «تانک‌خورها» راضی‌اند و سریال را دنبال می‌کنند. این موضوع واقعاً اهمیت دارد. «تانک‌خورها» از آن سریال‌هایی هست که می‌تواند مخاطبان زیادی را به تلویزیون جذب کند. وقتی مردم در کوچه و خیابان درباره سریال صحبت و پایان آن را پرس‌وجو می‌کنند، نشان می‌دهد که پیگیر قصه‌اند و سریال برایشان جذابیت دارد.

خرازی درباره نقشش در سریال تانک‌خور‌ها هم توضیح می‌دهد: بهادر ابتدا یک شخصیت منفی هست که در سابقه‌اش انواع خلاف‌کاری‌ها مثل قماربازی و خروس‌بازی دیده می‌شود؛ اما همین آدم به‌مرور تحت‌تأثیر فضای جبهه قرار می‌گیرد و متحول می‌شود. وقتی نقش بهادر به من پیشنهاد شد، استقبال کردم. این نقش را خیلی دوست داشتم. شخصیت بهادر با وجود منفی بودن، فرازوفرود زیادی داشت و همین موضوع برای خودم خیلی جذاب بود.

نقش چالش‌برانگیز

بازیگر سریال «تانک‌خورها» درباره لهجه شخصیت بهادر هم عنوان می‌کند: خیلی از دوستانم مشهدی‌اند و از قبل با این لهجه آشنایی داشتم. همچنین، بهادر از خود واقعی‌ام چاق‌تر به نظر می‌رسید که دلیل آن به نوع پوشش و بستن یقه و دستمال‌گردن چرک و غبغبی که بیرون زده بود، بازمی‌گردد. البته به‌خاطر سرمای هوا هم زیاد لباس می‌پوشیدیم.

خرازی تصریح می‌کند: تجربه ثابت کرده سریال‌های دفاع‌مقدسی که رگه‌هایی از طنز دارند، با استقبال مردم روبه‌رو می‌شوند. وجود نوآوری‌های جدید و نقش‌آفرینی بازیگران طنز سبب می‌شود تا این سریال‌ها مخاطبان خاص خود را داشته باشند. بازیگر نقش بهادر یادآور می‌شود: هرچه قصه جلوتر برود، خصوصیات شخصیت بهادر هم بیشتر مشخص می‌شود. مخاطب در ادامه کار متوجه می‌شود که بهادر نه‌تن‌ها آدم گیج و ساده‌لوحی نیست، که بسیار هم کینه‌ای هست. بیننده شاید در نگاه اول، بهادر را شخصیتی بامزه تصور کند؛ اما او در اصل، موجود خطرناکی هست که ماهیتش با پیشبرد قصه مشخص می‌شود. نقش بهادر چالش‌برانگیز بود که البته این چالش را خیلی دوست داشتم و تمام تلاشم را به کار گرفتم تا شخصیت جدیدی ارائه بدهم.

خرازی درباره تجربه همکاری با پرویز شیخ‌طادی نیز می‌گوید: شیخ‌طادی کارگردان باسواد و کاربلدی هست که من بخت همکاری با او را پیدا کردم. او به بازیگر اهمیت می‌داد و قبل‌از ضبط هر سکانس، با بازیگران صحبت می‌کرد و مشاوره‌هایی که می‌داد، درست بود. بده بستان‌های کلامی‌که با او داشتیم، خیلی دلچسب بود. البته باید این نکته را هم در نظر داشت که در سریال «تانک‌خورها» مجموعه‌ای از عوامل کاربلد از کارگردان و تهیه‌کننده گرفته تا بازیگران و عوامل فنی حضور داشتند.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

«تانک‌خورها» در خط‌ مقدم بیشتر بخوانید »