صلاح فحص

انتشار اولین «گواه» درباره امام موسی و سیدحسن

انتشار اولین «گواه» درباره امام موسی و سیدحسن



اولین شماره مجله «گواه» با عنوان اصلی «دو چهره یک اندیشه؛ نیم قرن عقلانیت و مقاومت» درباره امام موسی صدر و سید حسن نصرالله منتشر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اولین شماره مجله «گواه» با عنوان اصلی «دو چهره یک اندیشه؛ نیم قرن عقلانیت و مقاومت» به‌تازگی در ۱۱ بخش منتشر شده است.

در پرونده ویژه این‌مجله به شباهت‌ها و تفاوت‌های امام موسی صدر و شهید سید حسن نصرالله رهبران مقاومت لبنان پرداخته شده است. «نصر، پژواک صدای صدر»، «روحانیت لبنان و پیوستگی با سنت امام موسی صدر»، «روح‌القدس در دروازه قدس» و «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند» از جمله یادداشت‌های این پرونده به شمار می‌رود.

انتشار اولین «گواه» درباره امام موسی و سیدحسن

«محرمانه‌های یک نظامی گریخته از وطن» خاطرات علیرضا عسگری، «جنگ و رسانه» ناگفته‌های سید عیسی طباطبایی و «آشتی‌کنان میان دو برادر» یادمانده‌های محمود هاشمی تاریخ شفاهی منتشرنشده‌ از تاریخچه مقاومت لبنان است که برای نخستین‌بار به مکتوب و منتشر می‌شود.

علاوه بر این، گفت‌وگو با صلاح فحص نماینده جنبش امل در تهران، محمدرضا زائری رایزن فرهنگی ایران در الجزایر و فعال رسانه‌ای و علیرضا سلطانشاهی از جمله عناوین قابل توجه این پرونده است.

بخش دوم این شماره با عنوان «تسخیر زیر باران» به پرونده تسخیر لانه جاسوسی به روایت مطبوعات می‌پردازد. بخش سوم «حسینیه‌ای با صندلی» تاریخچه حسینیه ارشاد را ورق خواهد زد. «پوستین میش» عنوان یادداشتی در بخش چهارم است که کاپیتولاسیون را بررسی می‌کند.

در بخش پنجم فراز و فرودهای رابطه ایران و آمریکا با عنوان «چماق و هویج» مبتنی بر اسناد روایت می‌شود. مصاحبه با ابراهیم متقی از جمله گفت‌وگوهای ویژه‌ این بخش است.

بخش ششم این شماره مجله گواه با گفتاری از محمدرضا جوادی یگانه عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به پروژه ناتمام اصلاحات در ایران می‌پردازد. در بخش هفتم که به تاریخ دفاع مقدس اختصاص دارد عنوان «ظلمت جاویدان» برای واکاوی عملیات منافقین علیه مردم ایران پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ انتخاب شده است.

«بر لبه شمشمیر» عنوان پرونده تاریخ و تجربه این شماره به ناگفته‌های حجت‌الله ایوبی از سال‌ها مدیریت در عرصه‌ فرهنگی و هنری اختصاص یافته و در بخش نهم و در پرونده تاریخ فرهنگ به پشت پرده ترویج فرهنگ در عصر پهلوی پرداخته شده و اسنادی از رضا قطبی، محمود حکیمی و پری صابری منتشر شده است. در بخش دهم به طور ویژه به عرصه تاریخ‌نگاری پرداخته شده و دو گزارش و یک گفت‌وگو در این بخش به چشم می‌خورد.

بخش یازدهم و پایانی این شماره مجله گواه در فصل کتاب به نقد و بررسی جدیدترین آثار حوزه تاریخ معاصر پرداخته شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتشار اولین «گواه» درباره امام موسی و سیدحسن بیشتر بخوانید »

مرگی جز شهادت برایش کوچک بود

مرگی جز شهادت برایش کوچک بود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، صلاح فحص، نماینده جنبش امل لبنان در تهران، به مناسبت سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران در یادداشتی نوشت.

متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:

اکنون چهار دهه است که چمران را از دست داده‌ایم. ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ برای چمران اتفاقی افتاد که سال‌ها در پی‌اش می‌دوید. او مدت‌ها در پی مرگ بود اما نه هر مرگی. شهادت زیبنده‌اش بود و مرگی جز شهادت برایش کوچک بود. او از امریکا به مصر و از مصر به لبنان و فلسطین و لبنان به ایران در پی شهادت بود و تقدیر این‌گونه رقم خورد که در خاک سرزمین خودش به وصال محبوب برسد. اگر چمران این اندازه در پی دیدار محبوبش بود، ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ او به خواسته‌اش رسید و این ما بودیم که محروم شدیم. محروم از مصطفی چمران. انسانی را از کف دادیم که می‌توانستیم لحظه به لحظه از او بیاموزیم. او به‌راستی معلم است و هنوز هم می‌تواند بسیار بسیار به ما بیاموزد. اگر به زندگی چمران و نوشته‌ها و گفته‌ها و کرده‌هایش نظری بیفکنیم، فراوان فزاوان از او می‌آموزیم. اما به گمان من چمران بیش از همه معلمِ ایمان و دردمندی و عاشقی است. خود او نیز تجسم ایمان و درد و عشق بود.

چمران از روز نخست که پا به لبنان گذاشت، در کنار ما در مدرسه فنی و حرفه‌ای بود. او شب و روز در مرئا و منظر شاگردان بود. همه شاهد سوز و گدازها و نجواهایش با معبودش بودند. اساساً همین ایمان بود که او را در سختی‌ها یاری می‌داد و شجاعتش از این سرچشمه می‌جوشید. بخشی از خواندنی‌ترین مکتوبات چمران، نیایش‌های او با خدایش است. او در این نیایش‌ها عاشقانه و صادقانه با معبودش سخن می‌گوید و گاه حتی گله می‌کند. با همین نگرش بود که می‌توانست جوانان جنوب لبنان را سیراب از ایمان الهی کند و این مسئله در نظام تربیتی او از هر چیزی پراهمیت‌تر بود. او دردهای خود را بیش از هرکسی هم با خدای خود مطرح می‌کرد.

اما دردهای چمران چه بودند که او این چنین بی‌پروا سخن از آن می‌کند. به گمان من در یک کلمه او درد انسان را داشت. مقصودم از انسان، انسان کتابهای فلسفی نیست. مقصودم انسان گوشت و پوست و استخوان‌داری است که روی این زمین راه می‌رود اما محروم است. از چه؟ از حقوق طبیعی‌اش، از اینکه در خاک وطن خودش قدم بردارد، از اینکه درس بخواند، از بهداشت، از مدرسه، از عدالت، از پدر، از مادر، از خانه، از میهن. چمران درد این انسان‌ها را داشت و از این درد به خود می‌پیچید و فریاد می‌کشید و آرام و قرار نداشت.

اما چرا این درد این اندازه چمران را ناآرام می‌کرد؟ چون عاشق بود. عاشق چه یا که؟ عاشق انسان. بله، پمران درد می‌کشید، چون عاشق بود. درد هیچ انسانی را برنمی‌تابید، چون عاشق انسان بود. عشق به انسان وجهی شگفت از زندگی چمران است. او همه را دوست داشت؛ حتی دشمنانش را. شگفتا! به خاطراتی که از نقل شده است مراجعه کنید تا ببینید او چگونه همه را دوست می‌داشت. البته، درک این چگونگی بر من و امثال من آسان نیست. این‌گونه عاشق بودن اساساً گاه عقلانی نیست. مگر غیرعاشق می‌تواند موقعیت و مکنتش را در آمریکا رها کند و به جنوبِ محروم بیاید و در کنار فرزندانِ محروم جنوب لبنان زندگی بگذراند.

باری، عشق و درد و ایمان از چمران انسانی ساخته است تکرارنشدنی. اما ما باید از او بیاموزیم درس عشق و درد و ایمان را.

انتهای پیام/ 121



منبع خبر

مرگی جز شهادت برایش کوچک بود بیشتر بخوانید »