عصای رسانه زیر بغل اسرائیل شکست خورده
تغییر توازن قدرت هم موضوع مهمتری است که به نفع جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در حال رقم خوردن است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، پایگاه بصیرت در یادداشتی به قلم فتح الله پریشان نوشت: روزهای فوقالعاده مهمی در منطقه در حال سپری شدن است. این اهمیت از چند منظر قابل بررسی است؛ از حیث جنگ فیزیکی تحمیلی به لبنان و حمله ددمنشانه به غزه و کشتار بیش از ۴۲هزار نفر از افراد غیرنظامی اعم از زنان، کودکان، پیران و رزمندگان و مجاهدان مقاومت و بیش از دو برابر آن زخمی و مجروح در غزه مظلوم و جنگ ترکیبی در حال اجرا و عملیاتی شدن با موضوع همین مصافِ نابرابرِ جبهه مقاومت و جبهه سلطه و صهیونیسم جهانی که این روزها و شرایط را تاریخساز و دورانساز کرده است.
البته تغییر توازن قدرت هم موضوع مهمتری است که به نفع جبهه مقاومت ضدصهیونیستی در حال رقم خوردن است و رفته رفته نقاب توهم قدرت رسانهساخته برای رژیم صهیونیستی را کنار میزند و واقعیت عریان و البته پای در گِل این رژیم کودککُش را نشان میدهد. مجال پردازش این موضوع سوم با اینکه بسیار مهم است هدف نگارش این متن مختصر نیست اما جنگ ترکیبی در لبنان با روندهای این روزها قابل بررسی است.
به صحنه لبنان و غزه نگاه کنید آنچه در وهله اول به چشم میآید، تنها جنگ نظامی و کشتار مظلومانه مردم جنوب لبنان و غزه است که البته بسیار مهم است و باید هر کاری که لازم است انجام شود تا این روند متوقف شود.
اما در لایههای زیرین جامعه و منطقه و به ویژه در پیشخوان رسانهها میتوان شواهد و قراینی را پیدا کرد که از جنگی با گستره بزرگتر و شمولیت فراگیرتر در حال تخریب، تهدید و تحریف واقعیتها و حقیقتهای جاری و ساری در لبنان و غزه و کل منطقه با محوریت مصاف حق و باطل است.
اساسا، در میدان نبردی این چنین چه نیازی به توسل به جنگ نرم و تبلیغات روانی است؟ رژیم صهیونیستی به همراه حامیان غربی و آمریکایی در شرایط حساس و تاریخی امروز جنگ ترکیبی را دنبال می کنند که انواعی از ستیزش ها و جنگها را در رسانه ها، فضای مجازی، افهام و روان ها را در پیش گرفته اند که اگر ابعاد و زوایای مختلف آن برای افکار عمومی تبیین نشود بیم آن وجود دارد که ارزش صحنه نبرد مکتوم بماند و این دقیقا همان مطلوبی است که رژیم صهیونیستی با تغییر توازن قدرت در میدان واقعی نبرد به نفع مقاومت لبنان و آشکار شدن نشانگان شکست و ناکامی در روی زمین، به دنبال وارونه نمایی این هزیمت و شکست به پیروزی و پیشروی دروغین در اذهان و افهام است. البته تاکتیک ها و شگردها باید به گونه ای باشد که این واقع نمایی واقعیت جلوه کند.
چگونه این هدف محقق می شود؟ فراگیرسازی این اغواگری ها و دروغ ها یکی از این راه هاست. از طریق شبکه اختاپوسی رسانه ای غربی- عبری و بعضا عربی، همه در آن واحد همین خط و خبر را دنبال می کنند تا این گونه وانمود کنند که واقعیت همین است که همه به آن پرداخته اند!! دومین راه، بزرگ نمایی مشکلات و شکست ها ی کوچک جبهه مقاومت است.
اینک در رسانه هایشان تبلیغات می کنند تا چند روز دیگر در چند جبهه پیروزی هایی به دست می آید در حالی که در این دو هفته از آغاز جنگ زمینی جزء تلفات نیروی انسانی که برایشان بسیار مهم است و خسارات مادی و ابزاری عایدی دیگری نداشته اند و اگر بمبارانهای ناجوانمردانه هوایی مردم مظلوم و غیر نظامی نباشد اساسا سران سیاسی و نظامی نمی توانند جوابگوی ساکنان سرزمین های اشغالی خودشان باشند.
به همین دلیل هم هر از گاهی شاهد تجمعات و تظاهرات گسترده مردمی در این سرزمین ها هستیم. کوچک نمایی دستاوردهای بزرگ مقاومت لبنان و غزه هم راه دیگری است که در عرصه جنگ نرم از سوی جبهه باطل دنبال می شود.
البته دستاوردهای مقاومت غزه در این یک سال بعد از جنگ هفت اکتبر سال گذشته و آثار و نتایج اقدامات لبنان در روزهای اخیر آشکار است و مهمترین آنها هم این است که صهیونیست ها نتوانستند به اهداف تعیین شده نائل آیند.
نکته دیگر دروغ زنی های بزرگ است که شامل ابعاد بیشتری از طراحی های عملیات روانی میشود؛ از دروغ شهید شدن سردازر قاآنی تا تهدیدات بی ثبات ساز در داخل ایران را می توان نمونه ای از این دروغ های بزرگ ذکر کرد. اما همه این ترفندهای نرم و تبلیغی به این دلیل است که دشمن جنگ باخته و شکست خورده را پیروزی جا بزند و روحیه ساکنان اشغالگر را ترمیم نماید. اما واقعیت میدان راه خود را باز می کند و نمی توان خاک بر خورشید پاشید. خورشید پیروزی در آسمان امت اسلامی در پرتو شجاعت های میدانی محور مقاومت ایران اسلامی عیان است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عصای رسانه زیر بغل اسرائیل شکست خورده بیشتر بخوانید »