******
روزنامههای امروز یکشنبه هفتم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که زیاده خواهی طالبان و پاسخ قاطع نیروهای مرزبانی ایران، تحلیلهایی از دستاوردهای سفر پادشاه عمان به ایران، و دوئل نهایی اردوغان و قلیچدار اوغلو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
ماجراجویی طالبان که پس از دستیابی به حکومت در افغانستان به دنبال کسب مشروعیت داخلی است، به درگیری مرزی با ایران منجر شد. روز گذشته، در درگیری مرزی بین مرزبانان ایران با «افراد مسلح ناشناس» مرتبط با طالبان درمرز افغانستان، دو مرزبان ایرانی شهید شدند. این درگیری حوالی ساعت ۱۰ صبح همزمان با تعرض طالبان به مرز ایران اتفاق افتاد که در جریان آن یک نیروی طالبان هم کشته شد. این درگیری مرزی، همزمان با تشدید تنشها بر سر حقابه ایران از رود هیرمند رخ داده است.
روزنامه هممیهن درباره حوادث روز گذشته در مرز ساسولی نوشته است:
با توجه به فضای بهوجودآمده طی یک هفتۀ گذشته در رابطه با موضوع آب هیرمند شرایط بین ایران و افغانستان از فضای سوءتفاهم فراتر رفته و به سمت سوءظن پیش رفته است. در ایران نیروهای انتظامی و نظامی و مرزی تحت یک انتظام و تابع دستورات مرکزی هستند، ولی در افغانستان بهرغم اینکه مدتها هم از حاکمیت طالبان گذشته، ما با حاکمیت یک گروه مواجه هستیم و حاکمیت یک دولت را در افغانستان نداریم و تصمیمات و اقدامات در افغانستان براساس تصمیمات سرتاسری نیست. اصلاً طالبان یک گروه قومی هستند که از چند طایفه تشکیل شدهاند و هر طایفه هم در یکجا حاکمیت دارند. بهطور طبیعی سفارت ما در کابل سعی میکند با آن سازمانی که در کابل مستقر است، ارتباط داشته باشد و ما نمیتوانیم به صورت جدا با هر طایفهای که بر یک منطقهای مسلط است، ارتباط برقرار کنیم که آنها تأثیرگذار باشند.
این روزنامه نوشته است:
در بین طالبان هستند افراد و گروههایی که به دنبال بالا رفتن تنش با ایران باشند. این یک نوع نخوت و بزرگبینی است که الان در بین طالبان ایجاد شده و ناشی از آن فضایی است که دو سال پیش صداوسیمای ما هم به آن دامن زد که طالبان آمریکا را شکست دادند و سعی کردند فضای خروج آمریکا از افغانستان را به تصور شکست آمریکا از طالبان تبدیل بکنند. اکنون تبعات آن بزرگنمایی دامنگیر خودمان شده و این بزرگبینی و نخوت در بین طالبان ایجاد شده که توانستند آمریکای ابرقدرت را شکست بدهند و طبیعتاً ایران هم دیگر برایشان موجودیتی ندارد.
روزنامه آرمان امروز نیز در گزارشی با عنوان طالبان را با قدرت دفاعی ایران آشنا کنید مینویسد:
جمهوری اسلامی ایران باید جوابی در خور به مقامات افغانستان بدهند تا حداقل از یاوهگوییهای خود دست بردارند و همچنین به اصول مرزبانی هم توجه کنند تا بار دیگر چنین مشکلاتی رخ ندهد. پس از کنارهگیری دولت پیشین افغانستان و با روی کار آمدن طلبان مرزهای شرقی ایران همواره آبستن حوادثی اینچنین بود. در این مورد و باتوجه به کری خوانی نیروهای محلی که حالا اداره کشور افغانستان را در دست گرفتهاند نیاز است تا آنها را با سامانههای دفاعی ایران که غرب و اسرائیل را بیمناک کرده است آشنا کنیم!
روزنامه اعتماد نیز شمشر را از روی برای طالبان بسته و در گزارشی با عنوان علیه گردنکشی طالبان نوشته است:
ما در برابر طالابن نه منسجم عمل کردهایم و نه جدیت کافی به خرج دادهایم. یعنی ما سراغ این رفتهایم که خدماتی در اختیار این گروه قرار بدهیم تا در برابر آن طالبان مرزهای ما را ایمن نگه دارند و از حضور آنها به عنوان عامل خروج امریکا از کنار مرزهایمان استقبال کردهایم. همه میدانند که اگر امریکاییها خودشان افغانستان را ترک نکرده بودند، اساسا فضایی برای طالبان ایجاد نمیشد که در کابل به قدرت برسد. بین سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۱ که طالبان به قدرت بازگشت، حضور امریکاییها در افغانستان مانع بازگشت طالبان به قدرت شده بود و زمانی به قدرت رسیدند که امریکاییها در خاک افغانستان حضور نداشتند.
اعتماد با اشاره به تحلیل ساختار قدرت در افغانستان مینویسد:
بر اساس آنچه من در تعقیب اخبار افغانستان دیدهام، جمهوری اسلامی ایران از عدم انسجام در برخورد با طالبان و فقدان قاطعیت در سیاستش در قبال افغانستان رنج برده است. دلیل این امر به درستی برای من روشن نیست، شاید در تهران این تصور وجود داشت که طالبان در ابتدای مسیر حکمرانیاش قرار دارد و با گذشت زمان وضع بهتر میشود یا شاید تعهداتی به ما داده بودند که تعهدات امنیتی و محیط زیستیشان را در قبال ما عملی خواهند کرد.
شرق نیز در تیتر اول خود با عنوان پای دراز همسایه مینویسد:
دیروز مرز مشترک میان ایران و افغانستان به محلی برای ردوبدلکردن آتش میان نیروهای امارت اسلامی و مرزبانان ایرانی تبدیل شد و تصاویر مختلفی از منطقه در شبکههای اجتماعی منتشر شد که بیش از یک تیراندازی ساده و معمولی بود. طالبان که از یک سو با بسیاری از رفتارهایی که در عرف دیپلماتیک یا قوانین مرزبانی رایج، غریبه است و از سویی دیگر حاضر نیست حقابه ایران از هیرمند را بدهد، این روزها در مرز در حال خطونشانکشیدن برای کشاورزان ایرانی است، با پاسخ قاطع نیروهای مرزبانی ایران مواجه شده است.
روزنامه فرهیختگان با روان شناسی ساختار طالبان نوشته است:
طالبان از آنکه تاکنون از سوی جامعه بینالمللی و بهویژه از سوی همسایگان به رسمیت شناخته نشده کلافه گشته و به دنبال انجام اقداماتی در راستای اعمال فشار است. آنها میخواهند به همسایگان بگوید از گذشته خود دست کشیدهاند و منشا مشکلات امنیتی نخواهند بود اما اگر تصمیم بر عدم پذیرششان باشد، به سمت اقدامات ضدامنیتی متمایل خواهند گشت. شروط متعدد کشورهای منطقه برای به رسمیت شناختن امارت اسلامی که اجرای آنها برای طالبان دشوار است، این کشور را به تغییر روش جلب پذیرش از روش اقناعی به اجباری وا داشته است. درگیریهای مرزی کنونی به جنگ نمیانجامد. در صورت بروز تهدیدات امنیتی در مرز با افغانستان، زمینههای پیگیری منافع وجود دارد. طالبان یکپارچه نیست، در داخل این کشور گروههای معارض زیادی وجود دارد و به لحاظ اقتصادی این کشور به تهران وابسته است. در صورت اصرار طالبان به اقدامات خارج از عرف، تحرکاتی از سوی تهران انجام خواهد شد.
نه انتخابات، نه اعتراضات!
کانال تلگرامی امتداد (ارگان حزب اتحاد ملت) یادداشتی را منتشر کرده که در آن اعتراضات خیابانی را نتیجه ناامید شدن مردم از صندوق رأی دانسته است. در این یادداشت خواستههای آشوبگران تحریف شده و به جای آن خواستههای اصلاحطلبان بیان شده و اهل آشوب هم مردم نامیده شدهاند!
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه با اشاره به این خبر نوشته است:
اینکه ارگان حزب تندروی اتحاد ملت آشوبها را شکستخورده میداند، قابل تأمل است. گرچه که هدف آشوبها به استناد سخنان و شعارها و مواضع لیدرها و حامیان «زن، زندگی، آزادی»، نه حل مشکلات اقتصادی یا رابطه بهتر با دنیا، بلکه براندازی جمهوری اسلامی بود. اینکه اصلاحطلبان دنبال چسباندن شعارها به عنوان خواستههای معترضان (بخوانید اغتشاشگران) هستند، نشانه ضعف جریان اصلاحات است که خود را خالی میبیند و دنبال قوی نشان دادن خود از این مسیر است.
گفتنی است حزب اتحاد ملت به دنبال تحریم انتخابات مجلس امسال است.
اخیراً محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب نیز طی یادداشتی نوشته بود که سیاستنامه نویسی و اندرزگویی خطاب به حاکمان دیگر در ایران جایی ندارد و مسئولان و حاکمان اندرز نمیپذیرند و….
این هر دو جا یادداشت، با ناامیدسازی مخاطب از اصلاح و انتخاب و اندرزگویی برای رفع هر آنچه آن را مشکل میداند، او را به سوی شورشهایی با هدف براندازی دعوت میکند.