طلاب

برگزیدگان علمی شاهد و ایثارگر تجلیل شدند

برگزیدگان علمی شاهد و ایثارگر تجلیل شدند


برگزیدگان علمی شاهد و ایثارگر تجلیل شدندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اختتامیه پنجمین جشنواره آموزشی تحصیلی جایزه ملی ایثار با تجلیل از برگزیدگان برگزار شد.

در این مراسم که پیش از ظهر امروز (سه‌شنبه) در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران حضور یافت.

در این دوره ۷۱ تن از دانشجویان، طلاب و دانش آموزان به عنوان دستاورد‌های شاهد معرفی شدند. همچنین از همیاران شاهد که در رشد و بالندگی فرزندان شاهد و ایثارگر تلاش کردند نیز تقدیر به عمل آمد.

این جشنواره با هدف بالابردن انگیزه دانشجویان در مقاطع و رشته‌های مختلف با همکاری وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، علوم و حوزه‌های علمیه هر ساله در سطح ملی برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

برگزیدگان علمی شاهد و ایثارگر تجلیل شدند بیشتر بخوانید »

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود



شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید روحانی اسماعیل محمد پور توانا فرزند حسن، پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان تبریز و در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. با گذشت مدت زمان کوتاهی از عمر او، آثار تقوی و تدیّن بر چهره اش نمایان می شود.  

در دوران انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعال داشت و بعد از انقلاب در جهاد سازندگی نیز فعالیت داشت.  

او براساس عشق و علاقه شدیدی که به روحانیت و برنامه های مذهبی داشت، تصمیم گرفت که به کسوت مقدس روحانیت درآید و وارد حوزه علمیه شد و بعد از کسب علم و فضیلت و تهذیب نفس در پشت جبهه نماند و در عملیات والفجر۸ شرکت نموده و مجروح می شود و بعد از استراحت به قم برگشته و به تحصیلات ادامه می دهد.  

از طریق قم به جبهه اعزام و در عملیات نصر۷ در منطقه سردشت در تاریخ چهاردهم مرداد ماه سال ۱۳۶۶، بر اثر اصابت ترکش به سرش ساعت ۲ نیمه شب مصادف با عید سعید قربان، قدم به وادی عشق نهاد و به درجه شهادت نائل شد و پیکر پاکش در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. 

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود
نشسته از راست نفر اول شهید اسماعیل محمد پور توانا 

قسمتی از وصیت نامه شهید اسماعیل محمد پور توانا: 

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص 

سعادت انسان آن است که محبوب خالق خود شود و هرکه محبوب ربوبیت گردید از عذاب نجات یافت.  

آری در این راه پر فراز و نشیب باید امتحان داد، اما امتحان خون و شهادت. کمتر کسانی در این مرحله‌ای از امتحان به درجه قبولی میرسند و تاریخ نام این مردان بزرگ را در این رتبه‌ای از آزمایش در خود ثبت نموده است.  

ما نیز می‌خواهیم در این امتحان قدم بگذاریم، ولی نتیجه امتحان را نمی‌دانیم آیا مورد قبول حق ربوبی می‌شود یا نه؟  

اما از آنجایی که به رحمت واسع حق تعالی امیدواریم مأیوس نیستیم.  

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

سخن در این مرحله از عزمت و شرف و شجاعت و مردانگی و غیرت است. سخن از انسانیت انسان، سخن از وارستگی و اتصال به حبل ‌المتین است.  

روحی که مجذوب زشتیها شد، مجذوب زیبایی نخواهد شد در نتیجه زیبایی را نخواهد فهمید و هرگاه زیبایی را درک نکرد عاشق نشد زیرا عشق جز ادراک زیبایی نیست.  

ما نیز همچون مردان بزرگ کربلا، پای در میدان عشقمان گذاشتیم و باید که مصداق شعر شاعر شویم: گر مرد رهی میان خون باید رفت وز پای فتاده جان به لب خواهد رفت.  

ما که خود را پیرو امیر مؤمنان(ع) می‌خوانیم همچون آن مرد بزرگ باید عمل نماییم، به سختیها تحمل نماییم و در مقابل یاوه ‌گویان و زورگویان بایستیم برای اسلام فرق نمی‌کند که صدام در مقابل است یا یک سگ دیگری، ما وظیفه‌مان را عمل می‌نماییم،   وظیفه دفاع از شرع مقدس و حریم اسلامی است.  

خاطره ای از پدر شهید:  

دوستان و همرزمانش هر وقت من را می دیدند می گفتند خوش به حالت که چنیین پسری داری، خداوند تو را خیلی دوست داشته که اسماعیل را به تو داده است.  

او همیشه در جبهه در پایین ترین قسمت چادر می خوابد.  

من سعی کردم که سر این کار اسماعیل را بدانم و بفهمم که چرا همیشه در پایین چادر می خوابد. بعدها فهمیدم که چون اسماعیل همیشه در جبهه هم نماز شب می خوانده است و در پایین چادر می خوابید تا وقتی برای نماز بیدار می شود مزاحم کسی نباشد. در خانه هم که بود هیچوقت نماز شبش ترک نمی شد. 

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

همرزم شهید (کریم عیب پوش)  

هر وقت شهید توانا را می دیدم احساس می کردم که ایشان یکی از جوانان برگزیده بهشت است. می توان گفت که او به مرحله کامل کمال رسیده بود.  

خوردن، خوابیدن، خندیدن و تمام کارهای او با دیگران متفاوت بود. هیچ وقت ندیدم بلند بخندد. همیشه به جای اینکه بخندد تبسم می کرد.  

هرکس به چهره اش نگاه می کرد به یقین می گفت که او شهید خواهد شد. او یک فرشته بود. فرشته ای که خداوند لطف کرده بود و او را بصورت انسان به میان ما آدمها آورده بود تا از وجود پر برکتش استفاده کنیم.  

همیشه به من می گفت: کریم تو احتمال شهادتش زیاد است. قول بده ما را هم شفاعت کنی، گفتم من لیاقت شهادت ندارم. اما تو به من قول بده اگر شهید شدی دستم را بگیری.  

همرزم شهید
کریم عیب پوش

منبع:حوزه نیوز

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شهید روحانی اسماعیل محمد پور توانا فرزند حسن، پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۳ در شهرستان تبریز و در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. با گذشت مدت زمان کوتاهی از عمر او، آثار تقوی و تدیّن بر چهره اش نمایان می شود.  

در دوران انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعال داشت و بعد از انقلاب در جهاد سازندگی نیز فعالیت داشت.  

او براساس عشق و علاقه شدیدی که به روحانیت و برنامه های مذهبی داشت، تصمیم گرفت که به کسوت مقدس روحانیت درآید و وارد حوزه علمیه شد و بعد از کسب علم و فضیلت و تهذیب نفس در پشت جبهه نماند و در عملیات والفجر۸ شرکت نموده و مجروح می شود و بعد از استراحت به قم برگشته و به تحصیلات ادامه می دهد.  

از طریق قم به جبهه اعزام و در عملیات نصر۷ در منطقه سردشت در تاریخ چهاردهم مرداد ماه سال ۱۳۶۶، بر اثر اصابت ترکش به سرش ساعت ۲ نیمه شب مصادف با عید سعید قربان، قدم به وادی عشق نهاد و به درجه شهادت نائل شد و پیکر پاکش در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. 

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود
نشسته از راست نفر اول شهید اسماعیل محمد پور توانا 

قسمتی از وصیت نامه شهید اسماعیل محمد پور توانا: 

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص 

سعادت انسان آن است که محبوب خالق خود شود و هرکه محبوب ربوبیت گردید از عذاب نجات یافت.  

آری در این راه پر فراز و نشیب باید امتحان داد، اما امتحان خون و شهادت. کمتر کسانی در این مرحله‌ای از امتحان به درجه قبولی میرسند و تاریخ نام این مردان بزرگ را در این رتبه‌ای از آزمایش در خود ثبت نموده است.  

ما نیز می‌خواهیم در این امتحان قدم بگذاریم، ولی نتیجه امتحان را نمی‌دانیم آیا مورد قبول حق ربوبی می‌شود یا نه؟  

اما از آنجایی که به رحمت واسع حق تعالی امیدواریم مأیوس نیستیم.  

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

سخن در این مرحله از عزمت و شرف و شجاعت و مردانگی و غیرت است. سخن از انسانیت انسان، سخن از وارستگی و اتصال به حبل ‌المتین است.  

روحی که مجذوب زشتیها شد، مجذوب زیبایی نخواهد شد در نتیجه زیبایی را نخواهد فهمید و هرگاه زیبایی را درک نکرد عاشق نشد زیرا عشق جز ادراک زیبایی نیست.  

ما نیز همچون مردان بزرگ کربلا، پای در میدان عشقمان گذاشتیم و باید که مصداق شعر شاعر شویم: گر مرد رهی میان خون باید رفت وز پای فتاده جان به لب خواهد رفت.  

ما که خود را پیرو امیر مؤمنان(ع) می‌خوانیم همچون آن مرد بزرگ باید عمل نماییم، به سختیها تحمل نماییم و در مقابل یاوه ‌گویان و زورگویان بایستیم برای اسلام فرق نمی‌کند که صدام در مقابل است یا یک سگ دیگری، ما وظیفه‌مان را عمل می‌نماییم،   وظیفه دفاع از شرع مقدس و حریم اسلامی است.  

خاطره ای از پدر شهید:  

دوستان و همرزمانش هر وقت من را می دیدند می گفتند خوش به حالت که چنیین پسری داری، خداوند تو را خیلی دوست داشته که اسماعیل را به تو داده است.  

او همیشه در جبهه در پایین ترین قسمت چادر می خوابد.  

من سعی کردم که سر این کار اسماعیل را بدانم و بفهمم که چرا همیشه در پایین چادر می خوابد. بعدها فهمیدم که چون اسماعیل همیشه در جبهه هم نماز شب می خوانده است و در پایین چادر می خوابید تا وقتی برای نماز بیدار می شود مزاحم کسی نباشد. در خانه هم که بود هیچوقت نماز شبش ترک نمی شد. 

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود

همرزم شهید (کریم عیب پوش)  

هر وقت شهید توانا را می دیدم احساس می کردم که ایشان یکی از جوانان برگزیده بهشت است. می توان گفت که او به مرحله کامل کمال رسیده بود.  

خوردن، خوابیدن، خندیدن و تمام کارهای او با دیگران متفاوت بود. هیچ وقت ندیدم بلند بخندد. همیشه به جای اینکه بخندد تبسم می کرد.  

هرکس به چهره اش نگاه می کرد به یقین می گفت که او شهید خواهد شد. او یک فرشته بود. فرشته ای که خداوند لطف کرده بود و او را بصورت انسان به میان ما آدمها آورده بود تا از وجود پر برکتش استفاده کنیم.  

همیشه به من می گفت: کریم تو احتمال شهادتش زیاد است. قول بده ما را هم شفاعت کنی، گفتم من لیاقت شهادت ندارم. اما تو به من قول بده اگر شهید شدی دستم را بگیری.  

همرزم شهید
کریم عیب پوش

منبع:حوزه نیوز



منبع خبر

طلبه شهیدی که در خوشرویی زبانزد بود بیشتر بخوانید »

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان



روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان/ طلبه‌هایی که کنار «اوتیسمی‌ها» ماندند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بیمارستان‌ها و یا خانه‌های سالمندان در این روزهای کرونایی نیاز بیشتری برای کمک‌رسانی از جانب مردم و گروه‌های جهادی به خود می‌بینند. مردم نیز به صورت خودجوش پای کار آمدند و عده‌ای شروع به ارسال قهوه برای رفع خستگی پرستاران کردند، گروهی شروع به گرفتن آب میوه برای تقویت بنیه دفاعی بیماران کرونایی کردند و عده دیگر نیز با وقف کردن خود پا در محیط آلوده بیمارستان‌ها به منظور کمک‌رسانی به بیماران و پرستاران گذاشتند.

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

اما در این میان، بودند جاهایی که به واسطه آنکه کمتر خبری در این ایام از آن‌ها مخابره می‌شد به فراموشی سپرده شدند. یکی از این محل‌ها محل نگهداری بیماران اوتیسمی بود، بیمارانی که اگرچه به لحاظ جسمانی مشکلی ندارند ولی به دلیل آسیب‌های مغزی‌ای که متحمل شده‌اند سخت نیازمند کمک نیروهای تازه نفس در خط مبارزه با بیماری کرونا بودند. جای دیگر نیز مربوط به آسایشگاه جانبازان جنگ تحمیلی است، آن‌هایی که سال‌ها دوری از خانواده را و در سختی بودن را برای انجام فریضه جهاد به جان خریدند تا آن صدام غاصب نتواند تعرضی به این آب و خاک کند،اما حالا پس از گذشت سی سال در میان آسایشگاه جانبازان در مقابل بیماری کرونا بی‌دفاع مانده بودند.

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

همین شد که یک سری از همان طلبه‌هایی که حضرت آقا از آن‌ها به عنوان جوانان آتش به اختیار یاد می‌کند منتظر هیچ سازمان و ارگانی نماندند و از ابتدای بهار امسال گروه جهادی شهید مخبر را تشکیل دادند تا با بالازدن آستین‌هایشان بتوانند گره‌ای از مشکلات محتاجان کرونایی برطرف سازند.

 این گروه جهادی که در ابتدا متشکل از ۲۵ طلبه بسیجی  بود فعالیت خود را از محله تهرانسر شروع کرد و بعد توأمان با آنکه با دادن مشاوره به آن‌هایی که دچار افسردگی‌های مقطعی ناشی از ماندن طولانی مدت در خانه شده‌اند شروع به خدمت رسانی در آسایشگاه جانبازان شهید مدنی در محله نظام آباد تهران کرده‌اند که بسیاری از آن‌ها ۲۵-۳۰ سالی است در این آسایشگاه از تنهایی رنج می‌برند و اگر از خانواده‌هایشان هم کسی بخواهد به دیدن‌شان برود تنها ماهی یکبار می‌توانند این کار را انجام دهند.

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

طلاب جهادگر در قدم بعدی خود را به انجمن و محل نگه داری بیماران اوتیسمی در جنت آباد رساندند و بعد از آنکه وارد عمل شدند توانستند با شیف بندی فشرده خود هم در انجام ضدعفونی به این دو مرکز کمک کنند و هم بیماران اوتیمسمی و  نیز جانبازان را در انجام دادن امور روزانه یاری برسانند و خوشبختانه ارمغان این گروه جهادی برای جانبازان آن شد که در این مدت یک ماه حتی یک نفر از این جمع ۲۱۵ نفره جانباز هم دچار این ویروس منحوس نشد.

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

اما این همه کار طلاب بسیجی نبود و بعد از آنکه آن‌ها با امر ولی خود مبنی بر یاری رسانی به نیازمندان در قالب رزمایش همدلی مطلع شدند بار دیگر پای کار آمدند و با کمک مردم و خیران توانستند تعداد هشت هزار بسته بهداشتی و غذایی بین نیازمندان توزیع کنند. 

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان

رضا آقاجانلو رئیس گروه جهادی شهید مخبر از اضافه شدن سایر طلاب و جوانان جهادی به مجموعه خود استقبال می‌کند و هرکسی را که مایل به اضافه شدن به این جمع باشد می‌خواهد تا با وی تماس بگیرد.

داشتم فکر می‌کردم که معنی آن کمک مؤمنانه‌ای که رهبری در سخنرانی نیمه شعبان خود فرمود چه بود و چه فرقی با سایر کمک‌ها دارد که یادم آمد وقتی نزدیک غروب دومین روز ماه مبارک رمضان خواستم تا سوألی از این طلبه جهادی بپرسم و به او زنگ زدم، تلفن بوق می‌خورد اما جوابی نبود تا آنکه در لحظه آخر جواب داد «برادر  به بنده خبر دادند که حال یکی از جانبازان مساعد نیست و در حال رفتن به آنجا با موتور هستم و باران شدیدی نیز می‌بارد اجازه بدهید خودم تماس می‌گیرم» آری؛ به جواب خود رسیدم، کمک مؤمنانه جز این عمل با اخلاص معنای دیگری نمی‌تواند داشته باشد. 



منبع خبر

روزهای کرونایی در آسایشگاه‌های جانبازان بیشتر بخوانید »

دو فرمانده معروف دفاع مقدس که طلبه بودند+ سند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «طلاب» و «روحانیت» نیز همانند اقشار دیگر جامعه در دفاع مقدس نقش ایفا کردند؛ از فعالیت‌های تبلیغی گرفته تا فرماندهی رزمی و حتی یک داوطلب اعزامی ساده که مانند دیگر بسیجی‌ها در جبهه‌ها می‌جنگیدند.

بر اساس آمارها، «طلاب» و «روحانیت» بیشترین حضور را در عرصه‌های مختلف جنگ تحمیلی، نسبت به دیگر اقشار جامعه داشته است و نقش‌های متعددی از قبیل: مدیریت جنگ تحمیلی – ترغیب و دعوت دیگران – تقویت ایمان و قدرت معنوی رزمندگان – حضور در جبهه‌ها – ترویج ارزش‌های اخلاقی و آموزش دینی – حفظ روحیه جهادی در جامعه – پیشتیبانی از دفاع مقدس – پیشتازی در جهاد و شهادت – حفظ نیروها بعد از عملیات و کمک به فرماندهان – نقش مثبت در دوران اسارت را برعهده داشته‌اند.

بیشتر بخوانید:

* روحانیون؛ از ترغیب مردم برای حضور در جبهه تا پیشتازی در جهاد و شهادت

شاید خیلی‌ها ندانند؛ اما جالب است بدانید که شهیدان «عبدالحسین برونسی» و «محمود کاوه» نیز از قشر «روحانیت» بودند که در دفاع مقدس، مسئولیت فرماندهی را برعهده داشتند؛ اما تاکنون، کمتر به این موضوع پرداخته شده است. در این راستا، اخیراً دو سند در این رابطه منتشر شده است که ثابت می‌کند این شهیدان والامقام، در دروس حوزوی شرکت داشتند.

شهید «عبدالحسین برونسی»

این دو فرمانده شهید معروف، روحانی بودند+ سند

«مسئولین محترم ذی‌ربط
ضمن اهداء سلام و دعای خیر

احتراماً معروض می‌دارد با توجه به تحقیقات به‌عمل آمده از دوستان سپاهی و روحانی شهید بزرگوار «عبدالحسین برونسی»، قبل از انقلاب در دروس حوزوی شرکت می‌نموده و طبق تعابیر شاهدان عینی، پایان مقدمات و شروع لمعتین را دارا پوده. امید است مساعدت مقتضی مبذول گردد.

سرپرست مدرسه علمیه سلیمانیه»

این دو فرمانده شهید معروف، روحانی بودند+ سند

 

شهید «محمود کاوه»

این دو فرمانده شهید معروف، روحانی بودند+ سند

«ریاست محترم بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی

سلام علیکم

با صلوات بر حضرت محمد و آل محمد (صلى‌الله علیه وآله) احتراماً پایه تحصیلی شهید والامقام «محمود کاوه» فرزند «محمد» صادره از «مشهد» شماره‌شناسنامه ۱۲۰۰ به شناسه طلبگی ۵۵۱۱۱۲۰۹۰۸، اتمام سطح یک بوده است.

مسئول دبیرخانه و مشمولین
مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان»این دو فرمانده شهید معروف، روحانی بودند+ سند

انتهای پیام/ ۱۱۳



منبع خبر

دو فرمانده معروف دفاع مقدس که طلبه بودند+ سند بیشتر بخوانید »